انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:.. اینجا گناه ممنوع ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » نهج البلاغه » حکمت ها » حکمت 29 تا 35



حکمت 29 تا 35

   حکمت 29 :  ضرورت ياد مرگ(اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا كُنْتَ فِى إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِى إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى . امام علیه السلام  فرمود: هنگامى كه تو زندگى را پْشت سر مى گذارى و مرگ به تو روى مى آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود.
p;lj 29 jh 35


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۴۰ قبل از ظهر
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2116
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1238
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28288
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من


مدال ها:4
مدال تخصص
مدال تخصص
مدال صندلی داغ
مدال صندلی داغ
مدال 3 سالگی عضویت
مدال 3 سالگی عضویت
کاربران برتر
کاربران برتر

|


 

 حکمت 29 :

 ضرورت ياد مرگ(اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا كُنْتَ فِى إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِى إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى .

امام علیه السلام  فرمود:

هنگامى كه تو زندگى را پْشت سر مى گذارى و مرگ به تو روى مى آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود.


















13 تشکر شده از کاربر admin برای ارسال مفید :
محمدELE , sadaf , قمرخانم , سکوت , بانوی آفتاب , پسرآفتاب , سپیده 313 , سید , عقیق , یازهرااا , یاسمن , انتظار , روزهای سخت 01 ,



  می پسندم 5     0  5 
 
 
تعداد پسند های ( 5 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  5. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۰۸ قبل از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2116
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1238
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28288
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 30 :

 پرهيز از غفلت زدگى (اخلاقى ، اعتقادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى كَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ .

امام علیه السلام  فرمود:

هشدار ! هشدار ! به خدا سوگند ، چنان پرده پوشى كرده كه پندارى تو را بخشيده است !





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۱۴ قبل از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2116
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1238
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28288
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 31 :

 معرفة (اقسام الايمان)

وَ سُئِلَ [عليه السلام] عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ وَ الْيَقِينُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِى الْفِطْنَةِ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ وَ مَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِى الْأَوَّلِينَ وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ غَوْرِ الْعِلْمِ وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُكْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِى أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِى النَّاسِ حَمِيداً وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِى الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْكَافِرِينَ وَ مَنْ صَدَقَ فِى الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَيْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى التَّعَمُّقِ وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّيْغِ وَ الشِّقَاقِ فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ مَنْ كَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ وَ الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى التَّمَارِى وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ

فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِى الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا

قال الرضى و بعد هذا كلام تركنا ذكره خوف الإطالة و الخروج عن الغرض المقصود فى هذا الكتاب.

و درود خدا بر او ، فرمود : (از ايمان پرسيدند ، جواب داد)

1ـ شناخت پايه هاى ايمان : ايمان بر چهار پايه استوار است : صبر ، يقين ، عدل و جهاد . صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد . شوق ، هراس ، زهد و انتظار. آن كس كه اشتياق بهشت دارد ، شهوت هايش كاستى گيرد ، و آن كس كه از آتش جهنّم مى ترسد ، از حرام دورى مى گزيند ، و آن كس كه در دنيا زهد مى ورزد ، مصيبت را ساده پندارد ، و آن كس كه مرگ را انتظار مى كشد در نيكى ها شتاب مى كند . يقين نيز بر چهار پايه استوار است : بينش زيركانه ، دريافت حكيمانة واقعيت ها ، پند گرفتن از حوادث روزگار ، و پيمودن راه درست پيشينيان . پس آن كس كه هوشمندانه به واقعيت ها نگريست ، حكمت را آشكارا بيند ، و آن كه حكمت را آشكارا ديد ، عبرت آموزى را شناسد ، و آن كه عبرت آموزى شناخت گويا چنان است كه با گذشتگان مى زيسته است . و عدل نيز بر چهار پايه بر قرار است : فكرى ژرف انديش ، دانشى عميق و به حقيقت رسيده ، نيكو داورى كردن و استوار بودن در شكيبايى . پس كسى كه درست انديشد به ژرفاى دانش رسيد و آن كس كه به حقيقت دانش رسيد ، از چشمة زلال شريعت نوشيد ، پس كسى كه شكيبا شد در كارش زياده روى نكرده با نيكنامى در ميان مردم زندگى خواهد كرد . و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است : امر به معروف ، نهى از منكر ، راستگويى در هر حال ، و دشمنى با فاسقان . پس هر كس به معروف امر كرد ، پشتوانه نيرومند مؤمنان است ، و آن كس كه از زشتى ها نهى كرد ، بينى منافقان را به خاك ماليد ، و آن كس كه در ميدان نبرد صادقانه پايدارى كند حقّى را كه بر گردن او بوده ادا كرده است ، و كسى كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشم گيرد ، خدا هم براى او خشم آورد ، و روز قيامت او را خشنود سازد .

2ـ شناخت اقسام كفر و ترديد : و كفر بر چهار ستون پايدار است : كنجكاوى دروغين. ستيزه جويى و جُدُل ، انحراف از حق و دشمنى كردن . پس آن كس كه دنبال توهم و كنجكاوى دروغين رفت به حق نرسيد .  و آن كس كه به ستيزه جويى و نزاع پرداخت از ديدن حق نابينا شد ، و آن كس كه از راه حق منحرف گرديد ، نيكويى را زش ، و زشتى را نيكويى پنداشت و سر مست گمراهى ها گشت ، و آن كس كه دشمنى ورزيد پيمودن راه حق بر او دشوار و كارش سخت ، و نجات او از مشكلات دشوار است . و شك چهار بخش دارد : جدال در گفتار ، ترسيدن ، دو دل بودن ، و تسليم حوادث روزگار شدن . پس آن كس كه جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاريكى شُبهات بيرون نخواهد آمد و آن كس كه از هر چيزى ترسيد همواره در حال عقب نشينى است ، و آن كس كه در ترديد و دودلى باشد زير پاى شيطان كوبيده خواهد شد ، و آن كس كه تسليم حوادث گردد و به تباهى دنيا و آخرت گردن نهد ، و هر دو جهان را از كف خواهد داد .(سخن امام طولانى است چون در اين فصل ، حكمت هاى كوتاه را جمع آورى مى كنم از آوردن دنباله سخن خوددارى كردم ).





  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۵۸ قبل از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2116
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1238
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28288
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 32 :

 ارزش و والايى انجام دهندة كارهاى خير (اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ .

امام علیه السلام  فرمود:

نيكو كار، از كار نيك بهتر و بدكار از كار بد بدتر است.





  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۴۷ قبل از ظهر نمایش پست [4]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2116
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1238
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28288
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 33 :

 اعتدال در بخشش و حسابرسى (اخلاقى ، اجتماعى ، اقتصادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً .

امام علیه السلام  فرمود:

بخشنده باش اما زياده روى نكن ، در زندگى حسابگر باش اما سخت گير مباش.





ویرایش ارسال توسط : admin
در تاریخ : پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۳۰ قبل از ظهر



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۳۰ قبل از ظهر نمایش پست [5]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2116
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1238
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28288
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 34 :

 راه بى نيازى (اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى .

امام علیه السلام  فرمود:

بهترين بى نيازى ، ترك آرزوهاست.





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۴۵ قبل از ظهر نمایش پست [6]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2116
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1238
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28288
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 35 :

 ضرورت موقعيت شناسى (اخلاقى ، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ قَالُوا فِيهِ بِمَا لَا يَعْلَمُونَ .

امام علیه السلام  فرمود:

كسى در انجام كارى كه مردم خوش ندارند، شتاب كند ، دربارة او چيزى خواهند گفت كه از آن اطلاعى ندارند.





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۵۱ قبل از ظهر نمایش پست [7]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 378
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 29 :

 ضرورت ياد مرگ(اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا كُنْتَ فِى إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِى إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى .

امام علیه السلام  فرمود:

هنگامى كه تو زندگى را پْشت سر مى گذارى و مرگ به تو روى مى آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود.






چون تو را پشت به دنیا باشد
مرگ بهر تو مهیا باشد

 
قدر فرصتها را بدانیم :
این حکمت اشاره به سرعت گذشتن عمر بر اثر از دست دادن لحظات دارد. انسان هرگاه که ولادت می یابد و زندگی اش آغاز می شود در واقع در مسیر آخرت قرار می گیرد و هر لحظه را که سپری می کند گویی با زندگی لحظه پیشین وداع می گوید و به سوی لحظات بعد حرکت می کند تا اینکه مرگ را ملاقات می نماید .
پس انسان از لحظه تولدش پشت به زندگی دنیا و رو به مرگ و آخرت کرده و آماده سفری شده که با نفسها ،لحظه ها،ساعتها و روزها و شبهایش،سریع و بدون استراحت به سوی اقامتگاه دائمی ،آخرت ،گام برداشته است.

حکایت :
جبرئیل از حضرت نوح که دوهزار و پانصد سال عمر داشت پرسید که : ای دراز عمرترین پیغمبران! دنیا را چگونه یافتی ؟
گفت : آن را خانه ای یافتم که دو دارد : از یک در آمدم و از در دیگر بیرون رفتم.

عزرائیل و حضرت موسی(ع:(

240
سال از عمر موسی(ع) می گذشت.روزی عزرائیل نزد او آمد و گفت: سلام بر تو ای هم سخن خدا! موسی جواب سلام او را داد و پرسید تو کیستی؟

او گفت من فرشته ی مرگم.

موسی(ع): برای چه به اینجا آمده ای؟

عزرائیل: آمده ام تا روحت را قبض کنم.

موسی(ع):روحم را از کجای بدنم خارج می سازی؟

عزرائیل: از دهانت....

موسی(ع): چرا از دهانم؟ با اینکه من با همین دهان با خدا گفتگو کرده ام؟!

عزرائیل: از دست هایت.

موسی(ع): چرا از دستهایم؟ با وجود اینکه تورات را با همین دستها گرفته ام؟!

عزرائیل: از پاهایت.

موسی(ع): چرا از پاهایم؟ با اینکه با همین پاها به کوه طور برای مناجات با خدا رفته ام؟!

عزرائیل: از چشمهایت.

موسی(ع): چرا از چشمهایم؟ با اینکه همواره چشمهایم را به سوی امید پروردگار می دوختم؟!

عزرائیل: از گوشهایت.

موسی(ع): چرا از گوشهایم؟ با اینکه سخن خداوند متعال را با گوشهایم شنیدم؟!

خداوند به عزرائیل وحی کرد: روح موسی را قبض نکن تا هر وقت که خودش بخواهد.

عزرائیل از آنجا رفت و موسی(ع) سالها زندگی کرد تا اینکه روزی یوشع بن نون را طلبید و وصیّتهای خود را به او نمود.سپس یک روز که تنها در کوه طور عبور می کرد،مردی را دید که مشغول کندن قبر است.نزد او رفت و گفت: آیا می خواهی تو را کمک کنم؟

او گفت:آری.موسی(ع) او را کمک کرد.وقتی که کار کندن قبر تمام شد موسی(ع) وارد قبر شد و در میان آن خوابید تا ببیند اندازه ی لحد قبر درست است یا نه.در همان لحظه خداوند پرده را از جلوی چشم موسی(ع) برداشت.موسی(ع) مقام خود را در بهشت دید؛عرض کرد خدایا! روحم را به سویت ببر.همان دم عزرائیل روح او را قبض کرد و همان قبر را مرقد موسی(ع) قرار داده و آن را پوشانید.آن مرد قبر کن،عزرائیل بود که به آن صورت درآمده بود.در این وقت منادی حق در آسمان با صدای بلند گفت: موسی کلیم خدا مرد؛ چه کسی است که نمی میرد؟...

 



 


 


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۴۱ بعد از ظهر نمایش پست [8]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 378
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 30 :

 پرهيز از غفلت زدگى (اخلاقى ، اعتقادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى كَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ .

امام علیه السلام  فرمود:

هشدار ! هشدار ! به خدا سوگند ، چنان پرده پوشى كرده كه پندارى تو را بخشيده است !








در حذر باش ز ستاری حق
توبه آور ز گناه  اسبق
پرده پوش است خداوند کریم
تا بری  ظن گذشت مطلق

 
در این حکمت بنده باید بسیار مراقب باشد و به ستاریت خداوند مغرور نگردد و از اینکه پروردگار رحیم هنوز عقوبت گناهان و رفتارهای نادرست او را نشانش نداده است به بخشیده شدن گناهان خود مطمئن نشود.

معنای حذر:
کلمه حذر به معنی مراقبت از نفس و حفظ خویشتن از چیزی یا کسی است.
این کلمه در زبان عربی در جایی می آید که خطری انسان را تهدید می کند.
در کلام امام آنچه را که باید خود را از آن حفظ نمود ، عذاب آخرت و خشم و سخط الهی به سبب معاصی پی در پی است.

گمان نادرست:
خداوند دارای دو صفت غفاریت و ستاریت است و همیشه ستاریت او نشانه غفران و چشم پوشی از معاصی بنده اش نیست. با وجود این گاه بنده ای که اسباب جبران گناهان خود را تدارک ندیده فکر می کند خدا او را بخشیده و به سبب صفات رحمانیت و رحیمیت و بخشندگی اش ، گمانهای نابجا در بخشودگی خود دارد.
چرا خداوند گناهان را می پوشاند؟
خداوند به لطف و عنایتش بنده اش را در هنگام ارتکاب خطا از رسوایی بین مردم حفظ می نماید و آبرویش را نگه می دارد و گناهانش را می پوشاند تا شاید پشیمان شود و توبه نماید.
به همین علت گناه غیبت شدیدتر از زنا شمرده شده است چراکه غیبت از خطاکار او را بین مردم رسوا می سازد و قبح و زشتی کارش را بر می دارد و در نتیجه او جرئت بر آن گناه و علنی ساختن خطایش پیدا می کند.
به همین جهت می گویند معصیت مادامی که پوشیده باشد گناهکار را از سرکشی و جرئت بر تکرار گناه حفظ می کند و او را برای توبه آماده می سازد.
نتیجه آنکه خداوند میخواهد گناهان بنده اشمخفی بماند اما این به معنی عفو و مغفرت نیست بلکه ستاریت او اولا،تربیت بنده و حفظ او از گناه بیشتر است و ثانیا باعث آمادگی بیشتر برای بازگشت و توبه میشود.
گناهان کسانی که بدون توبه از دنیا رفته اند بر همه آشکار می شود . پس ستاریت خدا از گناهان ،مخصوص همین دنیاست و در آخرت پرده ها کنار می روند و مجرمان از چهره هایشان شناخته می شوند( سوره الرحمن آیه41)

 
حکایتی از ملائکه آسمان :
از امیر مومنان علی علیه السلام روایت شده که فرمودند:
بنده ای نیست مگر اینکه چهل پوشش بر اوست تا اینکه چهل گناه کبیره انجام می دهد و در این هنگام پوششها از او بر چیده می شود اما خداوند به ملائکه می فرمایند : بنده مرا به بالهای خودتان بپوشانید.
ملائکه او را به بالهای خودشان می پوشانند.
با وجود این بنده گناهکار چیزی از اعمال قبیح را وا نمی گذارد مگر آنکه مرتکب می شود تا آنکه به فعل قبیح خود نزد مردم فخر می کند .
پس ملائکه می گویند: پروردگارا!این بنده تو مرتکب هر گناهی شد و ما از آنچه به جا می آورد حیا می کنیم .
پس خداوند به ملائکه وحی می کند تا بالهایشان را از آن بنده بردارند.
در این وقت پرده آسمان و زمین پاره می شود و ملائکه می گویند:
پروردگارا! این بنده ی تو مفتضح و رسوا گردید .
خداوند تعالی به آنها می فرماید: اگر من او را می خواستم ،به شما امر نمی کردم بالهای خود را از او بردارید.


 





 


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۴ ۰۶:۴۰ بعد از ظهر نمایش پست [9]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 378
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



[quote=admin]


 

 حکمت 31 :

 معرفة (اقسام الايمان)

وَ سُئِلَ [عليه السلام] عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ وَ الْيَقِينُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِى الْفِطْنَةِ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ وَ مَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِى الْأَوَّلِينَ وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ غَوْرِ الْعِلْمِ وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُكْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِى أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِى النَّاسِ حَمِيداً وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِى الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْكَافِرِينَ وَ مَنْ صَدَقَ فِى الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَيْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى التَّعَمُّقِ وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّيْغِ وَ الشِّقَاقِ فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ مَنْ كَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ وَ الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى التَّمَارِى وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ

فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِى الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا

قال الرضى و بعد هذا كلام تركنا ذكره خوف الإطالة و الخروج عن الغرض المقصود فى هذا الكتاب.

و درود خدا بر او ، فرمود : (از ايمان پرسيدند ، جواب داد)

1ـ شناخت پايه هاى ايمان : ايمان بر چهار پايه استوار است : صبر ، يقين ، عدل و جهاد . صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد . شوق ، هراس ، زهد و انتظار. آن كس كه اشتياق بهشت دارد ، شهوت هايش كاستى گيرد ، و آن كس كه از آتش جهنّم مى ترسد ، از حرام دورى مى گزيند ، و آن كس كه در دنيا زهد مى ورزد ، مصيبت را ساده پندارد ، و آن كس كه مرگ را انتظار مى كشد در نيكى ها شتاب مى كند . يقين نيز بر چهار پايه استوار است : بينش زيركانه ، دريافت حكيمانة واقعيت ها ، پند گرفتن از حوادث روزگار ، و پيمودن راه درست پيشينيان . پس آن كس كه هوشمندانه به واقعيت ها نگريست ، حكمت را آشكارا بيند ، و آن كه حكمت را آشكارا ديد ، عبرت آموزى را شناسد ، و آن كه عبرت آموزى شناخت گويا چنان است كه با گذشتگان مى زيسته است . و عدل نيز بر چهار پايه بر قرار است : فكرى ژرف انديش ، دانشى عميق و به حقيقت رسيده ، نيكو داورى كردن و استوار بودن در شكيبايى . پس كسى كه درست انديشد به ژرفاى دانش رسيد و آن كس كه به حقيقت دانش رسيد ، از چشمة زلال شريعت نوشيد ، پس كسى كه شكيبا شد در كارش زياده روى نكرده با نيكنامى در ميان مردم زندگى خواهد كرد . و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است : امر به معروف ، نهى از منكر ، راستگويى در هر حال ، و دشمنى با فاسقان . پس هر كس به معروف امر كرد ، پشتوانه نيرومند مؤمنان است ، و آن كس كه از زشتى ها نهى كرد ، بينى منافقان را به خاك ماليد ، و آن كس كه در ميدان نبرد صادقانه پايدارى كند حقّى را كه بر گردن او بوده ادا كرده است ، و كسى كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشم گيرد ، خدا هم براى او خشم آورد ، و روز قيامت او را خشنود سازد .

2ـ شناخت اقسام كفر و ترديد : و كفر بر چهار ستون پايدار است : كنجكاوى دروغين. ستيزه جويى و جُدُل ، انحراف از حق و دشمنى كردن . پس آن كس كه دنبال توهم و كنجكاوى دروغين رفت به حق نرسيد .  و آن كس كه به ستيزه جويى و نزاع پرداخت از ديدن حق نابينا شد ، و آن كس كه از راه حق منحرف گرديد ، نيكويى را زش ، و زشتى را نيكويى پنداشت و سر مست گمراهى ها گشت ، و آن كس كه دشمنى ورزيد پيمودن راه حق بر او دشوار و كارش سخت ، و نجات او از مشكلات دشوار است . و شك چهار بخش دارد : جدال در گفتار ، ترسيدن ، دو دل بودن ، و تسليم حوادث روزگار شدن . پس آن كس كه جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاريكى شُبهات بيرون نخواهد آمد و آن كس كه از هر چيزى ترسيد همواره در حال عقب نشينى است ، و آن كس كه در ترديد و دودلى باشد زير پاى شيطان كوبيده خواهد شد ، و آن كس كه تسليم حوادث گردد و به تباهى دنيا و آخرت گردن نهد ، و هر دو جهان را از كف خواهد داد .(سخن امام طولانى است چون در اين فصل ، حكمت هاى كوتاه را جمع آورى مى كنم از آوردن دنباله سخن خوددارى كردم ).



[/





ستون و پایه ایمان چهار است        به هر یک نیز چاری استوار است
جهاد است و یقین صبر و عدالت        همین می باشد از ایمان کفایت
همی بر پایه‌های صبر چاریست        هراس و شوق وزهد و انتظاری‌ست
کسی گر اشتیاق جنتش هست        نیاز شهوتش از سینه بگسست
و آن کس که ز دوزخ ترس دارد        حرامی را به اهریمن گزارد
یکی در کام دنیا زهد ورزد        زانبوه مصیبت‌ها نلرزد
و آن را که به مرگش انتظاریست        ز نیکی‌ها به هر آنش شکاریست
یقین هم چهار باشد پایه و اصل         که مولا می گشاید فصل بر فصل
یکی چون عقل و بینش زیرکانه        حقیقت را نگاهی عاقلانه
یکی پند از حوادث در حیات است        همین پیمودن راه ثبات است
چو بر عدل آمدی یک لحظه بنگر        به عقل و دانش نیکوی داور
شکیبایی هم از ارکان عدل است        چو عقل و دانش از دامان عدل است
کسی را کو به سر اندیشه باشد        به آن ژرفای دانش ریشه باشد
چهارم نیز از ارکان ایمان        همی رکن جهاد است ای مسلمان
که باشد امر بر معروف آن را        بسی نیرو فزاید مومنان را
به زرین گوهر نهی ز منکر        منافق را بریزی خاک بر سر
ز سوم رکن رکن راستگویی        به هر حالي سخن باطل نگویی
چو هر امری صداقت پیشه سازی        به سختی‌های آن هرگز نبازی
چهارم دشمني با فاسقان است
همین ایمان پاک عاشقان است

 
در این حکمت ابتدا اصول و ریشه ها ،فروع و نتایج مترتب بر ایمان و سپس ریشه های کفر و آثار آن ارائه میشود و در پایان وجوه شک ( که حالتی بین ایمان و کفر است) و آثار آن مشخص می گردد.
ارتباط میان جملات :
با اینکه پرسش کننده درباره ایمان پرسیده ولی کفر و شک را هم شرح می دهد. علما درباره علت این امر می گویند: حقیقت چیزهای نامعلوم با امور مخالف و ضد آنها شناخته می شود.
سیاهی با سپیدی ،شب با روز،وایمان با کفر و شک و دودلی بهتر شناخته می شود. از این رو آن حضرت پس از بیان مفهوم ایمان ،ضد آن ،یعنی حدود کفر و شک را بیان می فرماید تا سوال کننده شناخت کامل تری از ایمان پیدا نماید. علاوه بر این شناختن کفر و شک بر بینش و مراقبت بیشتر در حفاظت از ارکان دین و اعتقادات ما می افزاید تا در حین مواجهه با ریشه های کفر و شعب شک از آنها دوری کنیم.

نکته :
1. ایمان ماننند ساختمانی است بر چهار ستون بنا شده و با نبودن یکی از آنها ساختمان ایمان متزلزل می شود و قسمتی از آن فرو می ریزد. ملافتح الله کاشانی می گوید: امام در این حکمت درصدد بیان همه ابعاد ایمان است که با نبود یک رکن نقصی در آن پدید می آید.
2.الفاظی چون صبر،یقین،عدل و جهاد هر چند مفاهیمی بسیار ساده به نظر می رسند اما این دلیل بر عمیق نبودن محتوای آنها نیست. بدین جهت آن حضرت فروع این مفاهیم را تبیین می فرماید تا مانع اشتباه شود.

ستون های ایمان :
1. صبر
2. یقین
3. عدل
4. جهاد



1. صبر:
  1. شوق به بهشت
  2. ترس از آتش
  3. بی رغبتی به دنیا
  4. انتظار مرگ

2. یقین :
  1. بینا شدن در زیرکی
  2. رسیدن به حقایق
  3. عبرت از دیگران گرفتن
  4. روش پیشینیان

3. عدل :
  1. دقت در فهم درست
  2. رسیدن به حقیقت دانایی
  3. حکم نیکو
  4. استواری در بردباری

4. جهاد :
  1. امر به معروف
  2. نهی از منکر
  3. راستی در مواطن و جایگاه های آن
  4. دشمنی با بدکاران

تقدم صبر بر صفات دیگر:
امام صبر را به عنوان مهم ترین پایه دین و اصلی ترین صفت مومنان بر صفات دیگر او مقدم داشت چون صبر استوارترین صفت از جهات مختلف است که مومن در همه حال باید متصف به آن باشد چه در نعمت و چه در محنت .
صبر در نعمت به معنای این است که دلبستگی به نعمتها و اطمینان به تداوم نعمت فانی این دنیا نداشته باشد .
صبر در محنت این است که در برابر حوادث طبیعی و گرفتاری های مادی شکیبایی ورزد مثلا در بیماری ها و یا هنگام از دست دادن اموال و مرگ عزیزان صبور و شکیبا باشد.
طبق روایات دیگر نیز در تمام احوال صبر بر مومن لازم است اعم از صبر در عبادت ،صبر بر معاصی ،صبر در گرفتاریها و نزول بلاها و چه در صبر در وفور نعمتها.

چه کسانی صبر پیشه کنند؟
امام علی علیه السلام با تاکید بر شکیبایی نمودن در تمام حالات فوق می فرماید افراد ذیل باید صبر پیشه کنند:
1. مشتاق به بهشت باید در هنگام مواجهه با تمایلات حیوانی صبر کند و برای درک نعمتها و لذتهای بیشتر در بهشت  خواهشهای نفس را ندیده انگارد و آن که  از آتش جهنم می ترسد ، مخالف با خدا و امور حرام را باید کنار گذارد . این صبر در معاصی است.
2. آنکه به معاد یقین دارد و منتظر رسیدن مرگ است به سوی خیرات می شتابد و تا آخرین لحظه عمرش به انجام دادن اعمال صالح و خیرات و عبادات همت می ورزد و در تداوم آنها خستگی نا پذیر است و صبر می ورزد. البته باید توجه شود که ترک عبادات واجب ،معصیت است و جزء قسم اول می شود.
3. از آنجا که زاهد به روی آوردن یا از دست رفتن نعمتها بی رغبت و بی اعتناست و به آنها دلبستگی ندارد و ناچیزشان می پندارد پس شاد یا غمگین نمی گردد و در مصیبتها صبور و شکیباست.

آثار سوء شک و کفر:
شک مرحله ای است که انسان را به عقب گرد،پایمال شدن و هلاکت دنیایی و اخروی می رساند.
کفر بر ستونهایی استوار است و میوه آن بر نگشتن به سوی حقیقت و هدایت و ندیدن حق و خوب دیدن بدی ها و زشتیها  است. 
آدمی یا ایمان به خدا و آخرت دارد که مومن نامیده می شود . یا ایمان ندارد که کافر است اما برخی دیگر مسیر خود را مشخص نکرده اند نه مومن اند و نه کافر  بلکه به خدا و جهان آخرت شک دارند . تداوم این حالت در انسان آثاری را به همراه دارد که در این حکمت بیان شده است.

کفر :
  1. کنجکاوی نابجا و وسواسی
  2. زد و خورد نمودن
  3. دست کشیدن از حق
  4. دشمنی با حق و زیر بار حق نرفتن
شاخه های شک :
عبارتند از :
1. گفت گو های ناروا که موجب رسیدن به تنگناهای اعتقادی در راه فهم اعتقاد درست می شود چراکه این کار تخم کج فهمی و نپذیرفتن کلام حق را در دل می کارد و در مواجهه با افکار درست ،انسان را در دودلی نگه می دارد.
2. ترس از پیشامدهای بد: انسان را از ابراز عقیده و فهم راه درست دور می کند و ترس از ابراز عقیده برای فهم راه درست ،او را از راهیابی به حقیقت باز می دارد و او را دودل می کند.
3.سرگردانی بین عقاید مختلف: در چنین حالتی انسان بر سر دوراهی می ماند و عاقبتش تباه می شود چرا که شیاطین فکری و اعتقادی عقاید کفر آمیز را به او القا می کنند. پس سرگردانی توقفگاه درست و مناسبی نیست و هر چه سریع تر باید تزلزل در اعتقادات را از بین برد و پایه های اعتقادی و فکری را استحکام و سر و سامان بخشید.
4. نتیجه بی اهمیتی به اعتقادات صحیح ، بی هویتی است و موجب آسیب رسیدن شخصیت انسانی می شود و زیان هم در دنیا و هم در آخرت متوجه او می گردد.

شک :
  1. گفتگو باطل
  2. ترسیدن از اقدام به حق
  3. سرگردانی و دودلی
  4. تن دادن به هلاکت در دنیا و آخرت (استسلام )





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
جمعه ۸ خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۰۳ بعد از ظهر نمایش پست [10]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 378
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 32 :

 ارزش و والايى انجام دهندة كارهاى خير (اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ .

امام علیه السلام  فرمود:

نيكو كار، از كار نيك بهتر و بدكار از كار بد بدتر است.







        کسی را که فکر نکو در سر است     
   خود از فکر نیکوش نیکوتر است
     کسی را چو اندیشه ابلیس بود      
  وجودش ز ابلیس هم بدتر است
ارزش وجودی انسان :
حقیقت روح آدمی غیر از جسم اوست و قابل تغییر می باشد . پس با یک عمل یا یک صفت شایسته چندان اوج می گیرد که قابل تصور نیست و گاه با یک صفت نا مناسب به نهایت پستی سقوط می کند. بنابراین روح آدمی با بدی ها و خوبیها تغییر شکل می دهد. گاه تا حد ملائک بالاتر می رود و گاه از حیوانات پست تر می شود اما صفات خیر و شر قابل تغییر نیستند و حقیقت ثابتی دارند.
این انسان است که با کار شایسته ارزش بیشتری پیدا می کند و به درجات بالاتر و کمال می رسد.
هر عملی نسبت به فاعلش مانند میوه است نسبت به درخت،و یا مانند نور است نسبت به منبع نور.

چگونه فاعل شر بدتر از عمل شر است؟
برخی صفات و رفتارها با فطرت الهی انسان سازگار نیستند پس ناپسند و مذموم اند حال اگر کسی با داشتن عقل از حیوانات متمایز شده و بر تمام مخلوقات برتری یافته مرتکب این گونه اعمال و صفات شود ،این نشانه نهایت پستی رفتار او و رذالت اخلاقی اش است. قرآن می فرماید: آنها مانند چارپایان هستند بلکه ایشان گمراه ترند(سوره اعراف آیه 179)

چرا انجام دهنده عمل نیک و خوب بهتر از خود خوبی است؟

ملائکه توان انجام دادن رفتار ناپسند را ندارند بلکه برای اطاعت از اوامرالهی و تسبیح او آفریده شده اند و شهوت و غضب و غرایز حیوانی در آنها وجود ندارد . از این رو تسبیح و عبادت آنان ارزش چندانی ندارد اما اگر کسی با وجود داشتن تمام غرایز حیوانی که او را به سوی پلیدیها می خوانند عمل صالح و نیکی انجام هد این نشان از طینت پاک و بی آلایش اوست که دوستدار خوبی است و از بدیها نفرت دارد. پس انجام دهنده خوبیها بهتر از خوبی است بلکه تا او نخواهد و در دل خوبی را به جای بدی انتخاب ننماید هیچ عمل خوبی در خارج صورت نمی گیرد.

فلاسفه چه می گویند؟

فلاسفه علت برتر بودن نیکوکار از نفس عمل نیک می گویند وجود علت از وجود معلول قوی تر است و از این رو در اینجا نیز وجود خوبی در فرد نیکوکار قوی تر از وجود خود خوبی و عمل نیک است و تاثیر کار خوب از فاعل آن بیشتر از خود خوبی است .
البته نباید فراموش کرد که خود خوبی وجود مستقل ندارد و در پدید آمئنش به فاعل و انجام دهنده ای وابسته می باشد مانند شمع که تا آتش نگیرد و ذوب نشود گرما و نور نمی دهد و حرارت شعله شمع بسیار شدیدتر از حرارت اطراف شمع است.

تجسم خوبیها :
رفتار خوب انسان را چنان بالا می برد که خوبی را باید با نظر کردن به شخصیت او تشخیص داد. مردم بیشتر از آنکه دوستدار عمل نیک باشند به دیدار شخص خوب مشتاق اند. امیر مومنان علیه السلام چنین شخصیتی بود که حتی معاویه آن حضرت را می ستود .

 

 

 


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۴۶ بعد از ظهر نمایش پست [11]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 378
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 33 :

 اعتدال در بخشش و حسابرسى (اخلاقى ، اجتماعى ، اقتصادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً .

امام علیه السلام  فرمود:

بخشنده باش اما زياده روى نكن ، در زندگى حسابگر باش اما سخت گير مباش.





     زیادت درخور بخشندگی نیست   
    اگر در سفره خود نان و آهیست
       حساب مال گرچه بر ثواب است   
    که این نیکو جدا از سخت گیریست

 
در هزینه های زندگی ملاک آسان گرفتن است اما این امر نباید منجر به تبذیر شود و از طرفی دیگر منظور از محاسبه هزینه ها سنجیدن مخارج برای رعایت اعتدال و اقتصاد است و نباید این دقتها منجر به سخت گیری و تنگ نظری در امر معیشت شود. پس مساحمه آری و تبذیر نه ،محاسبه آری و سخت گیری نه. این حکم در بذل و بخشش و انفاق به دیگران هم می تواند جاری شود.

مفهوم تبذیر ،مقدر و مقتر :
تبذیر انفاق کردن مال است در جایی که سزاوار نباشد .
مقدر کسی است که آینده نگری می کند و تمام آنچه را به دست می آورد انفاق و هزینه نمی کند بلکه مقداری از آن را برای زمان حاجت نگه می دارد.
مقتر : کسی است که کمتر از مقدار لازم و مورد نیاز استفاده کند و بر خود و خانواده اش سخت گیرد .

پس چرا امامان بر خود سخت می گرفتند؟
اسلام دین آسانی است و البته بیشتر مردم نیز توان عمل به تمام دستورهای کمال بخش دین را ندارند مثلا در زمان ائمه فقط برخی از یاران خاص ایشان مانند سلمان و ابوذر بودند که سعی می کردند تمام شئون زندگی خود را با رفتار معصومان تطبیق دهند و امامان هم آنها را منع نمی کردند. ظرفیت تمام افراد یکسان نیست و هر کس به اندازه عقل و ظرفیت روحی خود محاسبه می شود. پس ملاک و معیار کلی رعایت اعتدال است.
خداوند در قرآن می فرمایند: همانا تبذیر کنندگان برادران شیاطین هستند( سوره اسراء آیه 27)
در آیات سوره فرقان یکی از صفات بندگان خاص خداوند اعتدال در انفاق ذکر شده است  یعنی در انفاق خود نه اسراف و زیاده روی کنند و نه سخت گیری و خساست دارند( سوره فرقان آیه 67).

تشبیه امام صادق علیه السلام :
در یکی از روایات اسلامی تشبیه جالبی برای اسراف و اقتار و حد اعتدال شده است. هنگامی که امام صادق علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود مشتی سنگریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: این همان اقتار و سخت گیری است . سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روی زمین ریخت و فرمود این اسراف است . بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود به گونه ای که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش باقی ماند و فرمود این همان قوام است .
قرآن در این باره می فرماید: هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن و بیش از حد دست خود را مگشای که مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرو مانی ( سوره اسراء آیه 29).

 

 
 


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 29 تا 35
یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۲ قبل از ظهر نمایش پست [12]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 378
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 34 :

 راه بى نيازى (اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى .

امام علیه السلام  فرمود:

بهترين بى نيازى ، ترك آرزوهاست.





            بی نیازی ترک و ختم آرزوست  
      آرزو اندیشه بی ابروست
     هر که دارد آرزوهای بلند 
         می شود کردار و فکرش ناپسند

ترک خواسته ها بالاترین توانگری و بی نیازی است. اگر رفع نیازها انسان را بی نیاز می کند نخواستن و ترک نیاز انسان را از خود نیاز بی نیاز می سازد. کسی که در پی مقاصد و خواسته های خود باشد هیچ گاه رنگ بی نیازی را نمی بیند و اگر آنها را کنترل نکند گاه می شود که همین مقاصد بی حد و مرز و خواسته های مباح او را به محرمات خدا می کشانند.
نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که نخواستن با داشتن و با تلاش برای رفع نیازهای خود و خانواده و نیز سعی بیشتر برای تحصیل مال بیشتر و به مصرف رساندن آن در امور خیر و مصالح اخروی تنافی ندارد.
معنای مُنی :
جمع منیت است که در لغت به معنای خواستن و خواسته و مراد است و در اصطلاح به معنای توقع و انتظار داشتن چیزی است که یا ممکن نیست به وجود آید و یا تحصیل آن دشوار است.
بی نیاز ترین مردم کسی است که خواسته کمتری داشته باشد اما آنکه صفت خواستن و منیت را از دل پاک کند ریشه تمام نیازها و خواسته ها را بریده است.

عواقب داشتن آرزو :
  1. انعطاف پذیری و متاثر شدن در برابر خواسته های شهوانی
  2. فروتنی در مقابل انسان های پست برای به دست آوردن درجه و ارتقای رتبه به سبب طلب جاه و مقام .
  3. افتادن سختی ها و از بین رفتن شرافت انسانی برای مال اندوزی .
بهترین حالت برای انسان حالت رضایت اوست به آنچه خدا برایش مقدر کرده که البته این نیز هیچ منافاتی با کار در جهت رفع نیازها ندارد.

پند رسول خدا به مرد نیازمند :
به گذشته پر مشقت خویش می اندیشید که چه روزهای تلخ و پر مرارتی را پشت سر گذاشته است روزهایی که حتی قادر نبود قوت روزانه زن و کودکان معصومش را فراهم نماید. با خود فکر می کردکه چگونه یک جمله کوتاه -فقط یک جمله-که در سه نوبت پرده گوشش را نواخت به روحش نیرو داد و مسیر زندگانی اش را عوض کرد و او و خانواده اش را از فقر نجات داد.
او یکی از صحابه رسول اکرم صل الله علیه و آله بود. فقر و تنگدستی بر او چیره شده بود یک روز که حس کرد دیگر کارد به استخوانش رسیده با مشورت و پیشنهاد زنش تصمیم گرفت برود و وضع خود را برای پیامبر شرح دهد و از او استمداد مالی کند.
با همین نیت رفت ولی قبل از آنکه حاجت خود را بگوید این جمله را از آن حضرت شنید : ((هرکس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک می کنیم ولی اگر کسی بی نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند خداوند او را بی نیاز می گرداند.))
با شنیدن این سخن چیزی نگفت و به خانه اش برگشت باز هم با فقر روبرو شد ناچار روز دیگر به همان نیت پیش حضرت رفت آن روز هم همین جمله را شنید . این بار هم به خانه برگشت . برای سومین بار هم به همان نیت نزد پیامبر رفت و باز هم همان سخنان را شنید دوباره بازگشت اما این بار با قدمهای محکمی راه می رفت با خود فکر می کرد که دیگر هرگز به دنبال مساعدت و کمک بندگان نخواهم رفت . به خدا تکیه می کنم و از نیرو و استعدادم استفاده می کنم و از خدا می خواهم مرا یاری کند .
با خودش فکر کرد از من چه کاری بر می آید؟ به نظرش رسید در حال حاضر تنها کاری که از او ساخته است جمع آوری هیزم از صحرا و فروش آن است ....رفت و تیشه ای به عاریه گرفت ....به صحرا رفت و هیزم جمع کرد و آن را فروخت ....لذت حاصل دسترنج خویش را چشید....روزهای دیگر به این کار ادامه داد تا به تدریج با همین پول برای خود تیشه خرید و آنقدر ادامه داد تا صاحب سرمایه و غلامانی شد.
روزی پیامبر به او رسید و تبسم کنان فرمودند: ((نگفتم که اگر کسی بی نیازی بورزد ،خداوند او را بی نیاز می کند؟!))




  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »


موضوعات مشابه
عنوان موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین پاسخ
حکمت 29 تا 35 یازهرااا
0 3 یازهرااا

برچسب ها
حکمت ، تا ،

« حکمت 22 تا 28 | حکمت 36 تا 42 »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 05:15 بعداز ظهر