آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ ۰۹:۰۸ بعد از ظهر
|
|||||
عضو
شماره عضویت :
418
حالت :
ارسال ها :
699
محل سکونت : :
اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
362
اعتبار کاربر :
5274
پسند ها :
645
تشکر شده : 1534
|
بسم رب الزهرا ، ام الشهدا
شهدا ! قبول دارم ... قبول دارم که اشتباه کرده ام اما دنیا که به آخر نرسیده هنوز هم میتوانم باز گردم و گذشته هایم را قلم بکشم کافی است دستم را بگیرید تا گم نشوم شهدا ! مرا به مهمانی خدا دعوت کنید تا بزم عارفانه شما را ببینم کمک کنید تا آفتاب باشم مثل شما که آفتابید و برای پرتو افشانی از کسی اذن نمیگیرید کمکم کنید تا همه جارا روشن کنم اینقدر دلم گرفته که آسمان برایم گریه میکند دلم برای دیدن شما لک زده شما در کدام سیاره زندگی میکنید دورید یا نزدیک؟ من اما شما را نزدیکتر از نزدیک حس میکنم راستی شما چه صحبتی با شهدا دارید چند کلمه براشون بذارید ما که شرمنده ایم... "شرمنده تونیم شهدا"، قافیه شد تو شعر ما ردیف شعرمون همش" "چیکار کردیم بعد شما؟! " هرچی شما خاکی بودین، ساده و افلاکی بودین دادیم شما رو بکشن، با قُپِّه ها، درجه ها کوچیک بودید، حقیر بودید، دادیم بزرگتون کنن عکساتونو چاپ بزنن، رو پوسترها و بنرا این چاه اگه آبم داره، واسه ی ما خوب نون داره چوب حراجتون زدیم، تو میدونا، خیابونا آی خونه دار و بچه دار، زنبیل و بردار و بیار پلاک و استخوان داریم، تحفه ی راه کربلا پلاک و استخوان داریم، یک عالمه جوون داریم شهری تو آسمون داریم، پاشین بیاین دُکّونِ ما گردنمون که کج میشه، غرورمون فلج میشه کی میدونه راست یا دروغ؟ شرمنده تونیم شهدا گاهی یکسال آزگار، سراغتونم نمیآیم گاهی میگیم مارش بزنن، با تاج گل مییایم ادا چندوقت یکبار لباستون، تو تنمون زار میزنه وبال چفیتون میشیم، همایشا، نمایشا جنگل مولایی شده، شهرمون از دوز و دغل هرکی به فکر خودشه، سواره ها، پیاده ها چیکار کردیم بعد شما؟ به عقل جِنَّم نمي آد! سکه زدیم به نامتون، اما تو بازار رِبا خلوص نیت نداریم، ما حاج همت نداریم همش داریم بیرون میدیم، فوق لیسانس و دکترا دکترامون میگن شما، بچه رو دِپرس میکنید دادیم که حذفتون کنن، از قصه ها، سانسور چیا بچه هامون بچه هاتون، بنگی شدن، رنگی شدن رومی شدن زنگی شدن، شرمنده ایم رومون سیا من چی بگم آخر شعر، جون و دلم آتیش گرفت شهید کشی بسه دیگه، جون امام وشهدا می خوام براتون یه قصه بگم ، قصه ی پر غصه یه روز هایی ، یه مرد هایی ، به خاطر من و تو رفتن که مثل شمع بسوزند تا ما توی روشنایی باشیم سال ها گذشت و شمع ها یکی یکی دارن خاموش می شن.... اما !!! ماباخانواده های این شمع های دلباخته چه می کنیم ؟خانواده هایی که مرد هاشون به خاطر ما،که فکر می کردن ناموسشونیم رفتن و ما داریم خانواده هاشون هم می سوزونیم !!! اینه پاداش کارشون ؟؟
ویرایش موضوع توسط : یاران مهدی
در تاریخ : شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ ۰۹:۱۴ بعد از ظهر می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
کجایند
سه شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۲۹ بعد از ظهر
[1]
|
|||
می پسندم 0
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
موضوعات مشابه | ||||
عنوان موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین پاسخ |
کجایند دوستــداران علـــی وکسـی که دوستــش میـدارد!؟؟ |
یازهرااا |
2 | 387 | امیرعلی19 |
آغاز هفته دفاع مقدس گرامی باد - کجایند مردان بی ادعا |
محمد313 |
4 | 2102 | تنهاترین سردار |
کجایند ای شهیدان خدایی |
غروب کربلا 313 |
0 | 190 | غروب کربلا 313 |
کجایند؟؟؟؟؟؟ |
غروب کربلا 313 |
1 | 245 | غروب کربلا 313 |
کجایند مردان خدایی...... |
غروب کربلا 313 |
0 | 306 | غروب کربلا 313 |
برچسب ها
|
کجایند ، |
|