| آخرین ارسال ها |
| نوار پیام ها |
|
مدیریت پیام ها |
| امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
| اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۵۱ بعد از ظهر
|
||||||||||||||
|
عضو
شماره عضویت :
1510
حالت :
ارسال ها :
4899
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
423
اعتبار کاربر :
39747
پسند ها :
1767
تشکر شده : 10239
وبسایت من :
وبسایت من
|
   صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق
باسلام
قراره یه صندلی داغ متفاوت از آنچه تاکنون دیده و یا شنیده‌اید برگزار کنیم.
مدیریت مجموعه ۱۴ سکه (حمایت و ترویج ازدواج آسان ) قصد داره تا با نشاندن زوج‌های جوان با مهریه‌های سبک
و نیز همسرانی که با گذشت چندین سال از زندگی مشترکشان احساس موفقیت و سعادت می‌کنند بر روی صندلی داغ، اقدام به نشر تجربیات و احساسات آن‌ها از زندگی موفقشان داشته باشد. افراد متاهل و موفق انجمن هم میتونند تجربیات خودشونو ازاینکه چطور باهمسرشون آشنا شدند و چطور زندگی مشترکشونو شروع کردند با چقد هزینه ، خواهران و برادران متاهلی که خودشونو تو زندگی مشترک موفق میدونن و می خوان به عنوان الگو برای دیگر زوجین جوان معرفی بشن   نخستین بخش از صندلی داغ امروز گذاشته میشه
باسلام
قرار گذاشته بودیم هر هفته در این بخش میزبان زوج جوان موفقی باشیم که بر روی صندلی داغ پاسخگوی سوالات متنوع درباره ازدواج و الگوی ایرانی اسلامی آن در زندگی مشترک خود باشند.
الوعده وفا ....
این هفته طلبه گرامی جناب آقای کیوان .د و همسر محترمشون سرکار خانم فاطمه . ر به دعوت ما پاسخ مثبت دادند و پاسخگوی سوالات بودند.
در زیر شرح گفت و گوی ما با این دو عزیز را می‌خوانید:
معرفی:
آقا کیوان 31 ساله و لیسانس حقوق دارند. در حال حاضر مشغول تحصیل دروس حوزوی می‌باشند.
سرکار خانم معصومه. ر دانشجوی فوق لیسانس رشته مدیریت آموزشی دانشگاه شهید بهشتی هستند.
خانم ... نظرتون درباره اینکه اول خواستین با فردی حوزوی ازدواج کنید چی بود؟ چه دیدی داشتین؟
- راسیتش اینکه همسر آیندم مقید باشن برام مهم بود. اولش یکم از دیدهایی که در جامعه وجود داره دلهره داشتم اما خب خوشبختانه انتخاب درستی انجام دادم.
از چه جهت میگید که انتخابتون درست بوده؟
- خب باید بگم که من اطرافم یک سری آدم هایی رو میدیدم که به ظاهر مقید دین و مذهب بودند اما به وقتش زیر همه چیز میزدند مثلا کسی که برپاکننده روضه حضرت زهرا (س) بود، شب عروسی خودش از کسی که اعتقادی به دین نداشت بدتر عمل کرد. ایشون هم مقید هستند و هم پایبند به حرفهایی که زدند.
درسته…
آقا ... تو حوزه معمولا این تصور هست که به دلیل برخی شرایط ازجمله اعتقادات و غیره باید ازدواج با فردی
درون حوزوی انجام بشه. اولا این اعتقاد رو قبول دارید؟ تا چه حد درسته؟ و اینکه نظرتون پیش از ازدواج با خانمتون که دانشجو بودند چی بود؟
- خیر قبول ندارم. این دست حرفا تو حوزه زیاده ولی اینکه تا چه حد درسته رو نمیشه به صورت مطلق بیان کرد زیرا هستند افرادی که حوزوی نیستند ولی اعتقاداتشون از حوزوی بیشتره. اعتقادات یک جنبه شخصیه و این شخصی بودن مبنی براین نیست که حتما باید در حوزه به دنبال همسر بود. خیلی از افراد معتقد تکلیف رو در این می بینند که وارد دانشگاه شده و یا در عرصه های دیگه مشغول فعالیت بشن. خانوم بنده هم از اون دست آدم هایی هستند که تکلیف رو در ورود به عرصه دانشگاهی دیدند. باتوجه به شرایطی که فعلا در دانشگاه های ما حکم فرماست ایشون حوزه فعالیتشون رو دانشگاه انتخاب کردند.
همسرتون در حال ادامه تحصیل هستند؟
- بله ایشون دانشجو هستند.
چند وقته با هم ازدواج کردید و نحوه آشناییتون ؟
- تقریبا هشت ماهه که عروسی کردیم. دوماه و نیم هم عقد بودیم. نحوه آشنایی ما جالب بود چون یکی از آشناهای ما همسرم رو در ماه مبارک در مسجد دیدند و چون مادرم سفارش کرده بود که اگه دختری خوب سراغ داری به من معرفی کن ایشون طی تماسی خانومم رو به مادرم معرفی کردن. ماهم تحقیق قبل مراسم خواستگاری رو انجام دادیم و وقتی دیدیم که شرایط خوانوادگیمون به هم میخونه مراسم خواستگاری رو انجام دادیم. چند بار در حضور خانواده ها باهم صحبت کردیم وقتی به این نتیجه رسیدیم که با هم تفاهم فکری داریم تصمیم به ازدواج گرفتیم.
پس در حقیقت هم محلی به حساب میاین.
-نمیشه گفت هم محلی . هم شهری هستیم.
به تفاهم اشاره کردین. خودتون و همسرتون رو قطعا تا حد بالایی هم کفو دیدید و ازدواج کردید. این هم کفو بودن تو چه عرصه ها و مدارجی میتونه یه زندگی سالم منجر بشه؟ یا بهتر بگم باید چه مواردی رو در هم کفو بودن مدنظر قرار بدیم تا مطمئن باشیم همسر مناسبی انتخاب کردیم؟
- من نمیگم حتما تمام طرز فکر دو نفر باید شبیه به هم باشه چون اون موقع دیگه بالندگی در زندگی به وجود نمیاد و ایستایی رخ میده. اما خط فکری دو نفر برای یک زندگی مشترک باید باهم یکی باشه اولین شرط همسر از نظر هم کفو بودن از لحاظ دینی و نگرش مذهبی هستش.
خانم ... طلبه بودن همسرتون و یا شغلشون چه میزان در انتخاب شما تاثیر گذار بود؟
-خیلی . همسر من اولین خواستگاری بودند که اجازه پیدا کردند به طور رسمی به خواستگاری بیان.
ماجراشو تعریف می کنید؟
- به عقیده من حداقلش این بود که مقید و پایبند به دین بودند خب برای هر دختری موقعیت ازدواج هست اما اولین سوالم از مادرم این بود که خانواده فرد و خودشون از لحاظ دینی در چه حدی هستند و هرکدوم به یک بهانه ای رد می شدند ولی وقتی آشنای ایشون گفتند که ایشون طلبه هستند من بهونه دیگه ای نداشتم.
چطور اومدن خونتون برای خواستگاری؟
- خب بعد از معرفی آشناشون مادر همسرم تماس گرفتن و با مادرم صحبت کردند شرایط همسرم رو توضیح دادن مادرم هم موافقت کردند. همسرم به اتفاق پدر و مادرشون تشریف آوردن. از بدو ورودشون یک آرامش خاصی تو صورت همسرم بود که مادرم قبل از اینکه من جوابی بدم ایشون رو به عنوان داماد پسندیدن و هم جبهه ایشون شدن.
و بعد خواستگاری انجام شد و بهشون بله دادید.
- ما یه جلسه دیگه خونه همسرم باهم صحبت کردیم و به تفاهم رسیدیم.
برخی معتقدند که داشتن اعتقادات دینی و مقید بودن به اون میتونه تاثیر زیادی در استحکام خانواده داشته باشه . نظر شما چیه؟
- درسته چون وقتی انسان مقید به دین باشه به همه دستوراتش عمل می کنه و خوشبختانه دستورات دین ما مبنی بر تحکیم خانواده و احترام به همدیگه خیلی زیاده برخلاف برخی از تفکرات نوینی که هستش . همین اعتقادات هست که انسان پایبند میشه اگر نه که بنیان زندگی برباد میره. همون چیزی که در غرب متداول هستش و متاسفانه در ایران هم رواج پیدا کرده.
خانواده دو طرف زیاد سخت گیر نبودن درسته؟
- نه اصلا. ما کاملا آسون گرفتیم عقدمون خیلی ساده برگذار شد یکی از مواردی که زندگی ما الحمدلله خیلی عالی سر گرفت و درحال پیشرفته احترام به نظر پدر مادرامون بود که این مورد هم متاسفانه در جامعه امروز ما کمرنگ شده . یک زندگی ساده بدون تجملات بدون چشم و هم چشمی بدون ریا با احترام به پدرو مادر و همدیگه.
از این ساده بودن و تجملی نبودن خاطره ای دارید؟ واکنش اطرافیان چطوری بود؟
- ما عقد و عروسیمون طی دو ماه و نیم انجام شد برخی می گفتن خب چه عجله ایه یکم صبر کنید درستون تموم بشه بعد اما ما باهم تصمیم گرفتیم که زندگیمون رو زودتر شروع کنیم مثلا راجع به مهریه به من میگفتن تو از ارزون ترین ماشین خارجی تو ایران ارزون تری.
مهریه چند سکه بود؟
- 14 سکه و سفر حج و عتبات
بسیار عالی. آداب و رسوم خاصی که بین دو خانواده اختلاف ایجاد کنه داشتین؟
- نه نداشتیم ماخیلی پرهیز از آداب و رسوم هایی که ممانعت از ازدواج ساده میکرد کردیم ماهیت و نفس ازدواج برامون مهم بود.
همسرتون هم در شبکه های اجتماعی عضوند؟ کلا میونشون با شبکه های اجتماعی چطوره؟
-نه ایشون عضو نیستن به علت بعضی از مسائل شخصی ورود پیدا نمیکنن.
بسیار خوب ... نقش رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی در آگاهی بخشی به جوانان در امر ازدواج رو چطور می بینید؟
- کلا فضای امروز اینترنت و فضاهای مجازی ما خیلی مطلوب نیست و اگه فرد حواسش به خودش و محیطی که بهش ورود پیدا می کنه نباشه ممکنه به راهی جز انچه که مطلوبشه ورود پیدا کنه. من شخصا چیز زیادی یاد نگرفتم مگر مباحثی که اونم در رابطه با آموزه های دینیمون در رابطه با تحکیم خانواده بوده. رسانه هایی مثل تلوزیون و سینما هم که واویلاست
این از رسانه ها... دولت، مسئولین، رسانه‌ها، مردم/ کدوم یک از این گزینه ها را عامل مهمی برای عقب افتادن سن ازدواج میان جوان ها می دانید؟ نقش هر کدوم چقدره به نظرتون؟
- هرکدومشون به نحوی دولت و مسئولین به علت اینکه شرایط جامعه از لحاظ اقتصادی و کار مطلوب نیست تا یک نفر بتونه یک زندگی ساده رو شروع کنه . رسانه ها چون تجمل گرایی و عشق های قبل ازدواج رو ترویج میدن و خود مردم به علت تاکید زیاد بر آداب و رسوم و سنت های بی جهت وهر کدوم نقش بسزایی دارن و برای هر فرد این درصد ممکنه متفاوت باشه.
درسته ... یه خاطره شیرین و تلخ از زندگی مشترک ؟
- شیرینی هاش که کنار هم بودنمون هست که بودن تو غربت این شیرینی رو تشدید میکنه اما تلخ ترینش این بود که در دوران بارداری همسرم یه اتفاقی افتاد که نزدیک بود بچمون رو از دست بدیم و خداوند بهمون کمک کرد و خداروشکر خطر رفع شد.
غربت؟ از خانواده ها دورین مگه؟
- بله ما به علت اینکه همسر دانشجوی شهید بهشتی هستن و خودم حوزه تهران میرم تهران زندگی می کنیم و خانوادهامون شهرستان(شمال) هستند.
اما به عنوان آخرین سوال ... اولین و آخرین سفر مشترک که رفتید. اگه خاطرهای هم دارید بیان کنید
- ما بعد عقدمون یک هفته رفتیم کوه اما همراه خانواده من اما مشترکش سفر یه قم حرم حضرت معصومه (س) بوده البته سفر حج در پیش داشتیم که دقیقا سه روز
مونده به سفر، ایران سفرها رو کنسل کرد و سفر مشهد هم به علت حال نامساعد خانومم کنسل شد.
ممنون از لطفتون و اینکه حاضر شدید در مدت 1 ساعت و نیم پاسخگوی سوالات مطرح شده باشید.
موفق باشید
مجموعه 14 سکه (حمایت و ترویج ازدواج آسان)
 بچه های متاهل و موفق هم میتونند تو همین تاپیک بذارند ب همین صورت ک گذاشتم ممنون تشکر   افرادی از این خانوم صندلی داغ ما سوالاتی رو پرسیدند و ایشون هم پاسخ گفتند سوال: من یه سوال داشتم از اقا قیافه تو ازدواج چقد براتون مهم بوده ؟؟؟؟ پاسخ: سلام علیکم عرض کنم که من برای ازدواج خیلی به معیار زیبایی صورت برام ملاک نبود همونطور که برای همسرم ملاک نبود تا اونجا که یکی از اقوام گفتن فلان چیز همرنگ چشمای خانوم بشه من در کمال ناباوری پرسیدم مگه چشماشون چه رنگیه؟ چشمان من در این امر مادرم بودن  سوال: سوال بنده از خانم اینه ؛ آیا همسرتون طلبه هستن روی مسائل شرعی زیاد و به عبارتی بیش از حد حساسیت دارند ؟وقتی با همسرتون با لباس طلبگی میرید بیرون آیا مردم بهتون جور خاصی نگاه نمی کنن؟یا به عبارتی محدود نمیشید ؟آخه برای بنده چندین طلبه رو معرفی کردن ولی برای همین ها مخالفت کردم پاسخ: سلام خانومی :حساسیت یعنی چی؟ما تا جایی که بتونیم واجبات رو انجام میدیم و محرمات رو ترک میکنیم اگر هم یکیمون کمی یادش بره طرف مقابل یادآوری میکنه.چرا نگاه میکنن البته آقایون کمتر و واکنش دوستان کم حجابمون بیشتره،و یا آقایون سلام عیلک میکنن، سوال میپرسن،گاهی هم متلک میندازن که ما وقتی به خونه برمیگردیم میخندیم به این حرفا.باید با عقایدشون آشنا بشید منم از همین دید جامعه میترسیدم حتی بارها توسط برادرشوهرهام کمی مزاح شنیدم اما برام مهم نیست.نفس عمل همسرم مهمه و اینکه ایشون همونطوری که من میخوام مقید هستندصرف اینکه طلبه هستند نباید دلیل رد کردنشون باشه عزیزم  شماهم اگر سوالی دارید همینجا بپرسید من از این افراد صندلی داغ میپرسم جوابشونو میگم
ویرایش موضوع توسط : غروب کربلا 313
در تاریخ : شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۱۳ بعد از ظهر
می پسندم 8 0 8 
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||||||||||
|
|
||||||||||||||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۱۸ بعد از ظهر
[1]
|
|||
|
مدیر انجمن مطالب جالب
شماره عضویت :
658
حالت :
ارسال ها :
2423
محل سکونت : :
پایتخت
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
341
اعتبار کاربر :
31653
پسند ها :
1693
تشکر شده : 4530
|
خوبه دیگه
 از تجربیات دیگران استفاده میکنیم ما مــجـــــــــــــــــــردا   می پسندم 0
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
سه شنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۴۱ بعد از ظهر
[2]
|
|||
|
خداروشکر واقعا خداروشکر که جوانان مومن و خدا شناسی مثل ایشان هستند
god bless you  ممنون خانم غروب کربلا313 خیلی عالی و مفید بود موفق باشید و پر انرژی برای ادامه ... الهم عجل لولیک الفرج می پسندم 0
|
||||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۱۷ بعد از ظهر
[3]
|
|||
|
عضو
شماره عضویت :
1510
حالت :
ارسال ها :
4899
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
423
اعتبار کاربر :
39747
پسند ها :
1767
تشکر شده : 10239
وبسایت من :
وبسایت من
|
 باسلام مجدد  هفته گذشته نخستین قسمت «صندلی داغ» برگزار شد و با توجه به بازتاب‌هایی که شد، متوجه استقبال بسیاری از جوانها شدیم. طبعا این استقبال ما را به ادامه مسیر بسیار ترغیب و امیدوار کرد و این‌بار با زوج جوان دیگری مصاحبه‌ای بر روی صندلی داغ انجام دادیم. قبل از اینکه وارد مصاحبه بشیم باز هم وعده میدم که هم‌زمان با نیمه شعبان قسمت ویژه «صندلی داغ» منتشر میشه  این هفته جناب آقای علی. ن و همسر محترمشون سرکار خانم غزل. گ به دعوت ما پاسخ مثبت دادند و پاسخگوی سوالات بودند. در زیر شرح گفت و گوی ما با این دو عزیز را می‌خوانید: معرفی:  علی آقا 25 ساله مهندس مکانیک و در زمینه جعیه سازی فعالیت دارن. خانم غزل.گ 24 ساله مهندس کشاورزی هستند و در حال حاضر به تدریس زبان انگلیسی مشغول‌اند. خانم ... میان مکانیک و کشاورزی چه ارتباطی وجود داره؟ - رابطه خاصی نداره ولی همین تفاوت هاست که باعث شیرینی زندگی میشه اولش برای ازدواج چه ملاک هایی مدنظرتون بود؟ همسرتون چقدرشو داشتن؟ - ملاک من برای ازدواج در مرحله اول صداقت، وفاداری و ایمان بوده و ایشون کاملا این شرایط رو داشتن. یعنی چیزی نبود که بگید دوست داشتم این باشه ... ولی خوب اشکال نداره بعدا کسب میکنه یا کلا از ملاکتون بگذرید؟ - در بیشتر موارد ویژگی هایی که داشتند با ملاک های من مغایرتی نداشت ولی خوب بعضی جا تفاوت هایی بوده که حل شد. مثلا من مایل بودم که زود فرزند داشته باشیم ولی ایشون کاملا خلاف این نظر داشتند که در نهایت بنده با نظر ایشون موافقت کردم. چند وقته ازدواج کردید؟ - حدود 11 ماهه که عقدیم شغل همسرتون چیه؟ - با یکی از دوستاشون شرکت تاسیس کرده اند که فعالیتشون در حوزه جعیه و کارتنه. چقدر شغل و موقعیت همسرتون تو انتخاب ایشون به عنوان همسر آینده تاثیر داشته؟ - هیچی، زمانی که اومدند خواستگاری من، سرباز بودند. پاسخ دادن به درخواست ازدواج با سربازی که از کار و آینده‌اش چیزی مشخص نیست، سخت نبود؟ - اره واقعا سخت بود. ولی خوب تلاشی که همسرم داشتن واقعا ستودنیه حتی گاهی تا دیر وقت سرکار بودن گاهی وقتا اولای کارشون ناامید میشدن ولی من هرجور توانستم کمکشون کردم والان از نظر شرایط کاری پیشرفت خیلی زادی داشتند. تهران ساکنید؟ - من خودم شیراز هستم و همسرم تهران. با توجه به این بعد مسافت، چطور با هم آشنا شدید؟ عقدتون چطور برگزار شد؟ - ما هر جفتمون توی دانشگاه درس می‌خوندیم و خیلی اتفاقی ایشون منو دیده بودن و مدت زیادی ایشون رفتارهای منو زیر نظر گرفته بودن. عقدمون شیراز بود و خیلی ساده برگزار شد. من دانشگاه دولتی درس می‌خوندم و همسرم دانشگاه آزاد. از اون جایی که در دانشگاه ما کلاس های سایر زبان های خارجه برگزار می‌شد و من دوست داشتم که زبان های زیادی یاد بگیرم ثبت نام کردم. حدود 2 و 3 ماه بعد از کلاس هامون ایشون جلو اومدن و گفتن که قصد دارن با خانواده شون برای خواستگاری به شیراز بیایند. این مرحله بارها تکرار شد و هر بار پاسخ من به این قضیه به دلیل مسافت زیاد کاملا منفی بود . در نهایت با خانواده به شیراز اومدن و قرار شد که نامزد باشیم تا سربازی ایشون تموم بشه که البته 2 ماه از مدت سربازیشون شیراز بودن. انتقالی گرفتن؟ - خیلی اتفاقی بود و کاملا برای همه عجیب. برادرم با ایشون مخالف بودن و ادامه سربازیشون ایرانشهر گذراندن. چرا مخالف بودن؟ - برادرم یکی از فرماندهان ارتش تو شیراز هستن و دوست داشتن من با یکی از دوستان خودشون که از نظر مالی وضع خیلی خوبی داشتن، ازدواج کنم. حدود 2 سال نامزد بودیم و پارسال 29 خرداد عقد کردیم. عقدمون داخل منزل بود و خیلی ساده برگزار شد چون دایی همسرم تازه فوت کرده بودن. پارامترای دینی ... ملاک های دینی و اعتقادی چقدر تو انتخابتون اولا و بعد تو زندگیتون تاثیر گذار بوده؟ - برای من کاملا مهم بود که همسر مورد نظرم شرایط دینی داشته باشه. وقتی کسی خدا را بشناسه و بهش ایمان واقعی داشته باشه مطمئنا هیچ وقت دروغ نمیگه و وفاداری رو منبع زندگیش میکنه و سعی میکنه درامدی که به دست میاره کاملا حلال باشه. من وقتی میبینم همسرم مهربانه به سالمندان کمک میکنه یا اینکه بی تفاوت از کنار معلولان نمیگذره واقعا خوشحال میشم. چیزی که اصل زندگی ما را پوشش میده اینه که تحت هیچ شرایطی بهم دروغ نمیگیم و اینکه در زندگی برای هم دوست هستیم و در مشکلات و سختی ها با واقع بینی با هم اونو ازبین می‌بریم. مهریه تون چقدر بود؟ - مهریه من 14 سکه و 114 شاخه گل محمدیه. با این مهریه خانواده شما مخالف نبودن؟ - کاملا مخالف بودن ولی من متقاعدشون کردم که مهریه بالا فقط دردسرسازه و پدر و مادرم کاملا به نظرم احترام گذاشتن و خوشبختانه این باعث شده که تو فامیل هم رقم‌های نجومی کاهش پیدا کنه. خیلی ها ارزش دخترا را با تعداد سکه در نظر میگیرن که به نظر من کاملا اشتباهه و ارزش ادما از سکه و زر خیلی بالاتره و تعداد سکه باید اندازه ای باشه که بشه پرداختش کرد. گفتید همسرتون تهران و شما شیراز ... این میون اختلاف فرهنگی وجود داره. این اختلاف فرهنگی تو روند عقدتون مشکلی به وجود نیاورد؟ - نه اصلا ما سعی کردیم که از اول فرهنگ هامون را کاملا براهم توضیح بدیم بعضی جاها هم خانواده همسرم کنار اومدن همسرتون عضو شبکه اجتماعی هستند؟ - خیر به نظرتون شبکه های اجتماعی و کلا رسانه ها چقدر میتونن تو کاهش سن ازدواج تاثیرگذار باشن؟ - خوب هم میتونن تاثیر مثبت و هم منفی داشته باشه. ازیه طرف شبکه های اجتماعی باعث شده که بیشتر جوان ها تمایلی به ازدواج نداشته باشن، ولی اگر فرهنگ سازی درست شود این شبکه ها و رسانه ها می‌توانند نقش مهمی را ایفا کنند. به نظر من خیلی از مسایلی که الان وجود داره باعث ترس از ازدواج شده است. چطور؟ - در حال حاضر خیلی از جوانان به دلیل اینکه از این طریق دوستی های مجازی را تجربه میکنن تمایلی به ازدواج و قبول مسئولیت ندارن و شناخت ها و تجربه این دوستی ها باعث میشود که آگاهی لازم درباره ازدواج نداشته باشن. از این مدت کوتاه عقدتون خاطره خوب و بد اگه دارید بیان کنید. - شاید عجیب و غیر واقعی باشه ولی هرروز از زندگی ما خاطره های قشنگه. موقعی که فهمیدم برادر شوهرم با سرطان داره دست و پنجه میکنه واقعا بدترین روزا را تحمل کردم. دو تا خاطره خوب هم این که همسرم سربازیش یک سال بود و وقتی بهم خبر داد که داره تموم میشه واقعا از شدت خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم. پر استرس ترین خاطره ام هم زمانی بود که منتظر جواب آزمایش خون قبل از ازدواج بودیم. دو تا آرزو کنید . اولیش برا خودتون و زندگی آیندتون. دومیش برای خوانندگان این گفت‌وگو که قصد ازدواج دارن و میخوان به خونه بخت برن. - من همیشه دوست دارم اول برای دیگران آرزو کنم. پس آرزو میکنم که مشکلاتی که سر راه همه جوان ها هست حل بشه و تا آخر عمر عاشقانه زندگی کنند. برای زندگی خودمون هم آرزو میکنم که خدا همیشه هوامون داشته باشه مثل همه روزایی که تو بدترین شرایط کنارمون بوده. ممنون از لطفتون و اینکه حاضر شدید در مدت 1 ساعت و نیم پاسخگوی سوالات مطرح شده باشید. کاربران گرامی از هم اکنون (شنبه) تا روز نیمه شعبان زمان دارند تا از این کاربر سوالات مدنظرشون رو مطرح کنند و ان شاالله در صورت صلاحدید کاربر محترم، به سوالات پاسخ داده میشه . موفق باشید  مجموعه 14 سکه (حمایت و ترویج ازدواج آسان)می پسندم 2 0 2
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۲۷ بعد از ظهر
[4]
|
||
|
عضو
شماره عضویت :
829
حالت :
ارسال ها :
197
محل سکونت : :
اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
134
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
701
پسند ها :
59
تشکر شده : 200
|
جالبه ...
:) می پسندم 1 0 1
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
|
|
||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۵۹ بعد از ظهر
[5]
|
||
|
عضو
شماره عضویت :
1535
حالت :
ارسال ها :
1343
محل سکونت : :
زنجان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
249
اعتبار کاربر :
9930
پسند ها :
507
تشکر شده : 1638
|
خخخخخخ چ قشنگ
می پسندم 2 0 2
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
|
|
||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۰۲ بعد از ظهر
[6]
|
|||
|
ههههههه همه مجردا میگن چه قشنگ جالب بود
درس بگیرین بعدا بدرتون میخوره می پسندم 0
|
||||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۷ بعد از ظهر
[7]
|
|||
|
عضو
شماره عضویت :
1510
حالت :
ارسال ها :
4899
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
423
اعتبار کاربر :
39747
پسند ها :
1767
تشکر شده : 10239
وبسایت من :
وبسایت من
|
 باسلام وعده کرده بودیم امروز با شماره ویژه «صندلی داغ» در خدمتتون باشیم. .gif) قبل از اینکه به این بخش بپردازیم جا داره از عزیزانی که در این مدت باعث تشویق ما به ادامه کار شدند و از این طرح استقبال کردند تشکر کنم.  صندلی داغ امروز به جناب آقای الف مدیریت مجموعه 14 سکه (حمایت و ترویج ازدواج آسان) و همسر محترمشون سرکار خانم فاطمه .ح اختصاص داره. امروز و امشب نیمه شعبان مصادف است با سالگرد عقدکنون آقای مجتبی . الف و به همین مناسبت در دو بخش مصاحبه ایشون و همسرشون ترتیب داده شده است که شماره بعدی صندلی داغ (مصاحبه با همسر آقای مجتبی . الف) روز 29 خرداد منتشر می شود. پس بدون فوت وقت به سراغ «صندلی داغ» می رویم. معرفی: آقای مجتبی . الف 29 ساله طلبه دوره سفیران هدایت و دانشجوی لیسانس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد سرکار خانم فاطمه.ح خانه دار و لیسانس فقه و حقوق اسلامی من جزو افرادی بودم که اعتقاد داشتم می توان هم زمان با درس خواندن اقدام به ازدواج کرد و زندگی خوب و موفقی تشکیل داد. این اعتقاد من در تضاد با پدری قرار داشت که در زندگی خود دچار شکست هایی شده بود و نمیخواست این موضوع برای فرزندش نیز اتفاق بیفتد. در هر صورت بنده با همکاری دویت صمیمی و مشترک من و پدرم توانستیم اعتقاد خشک ایشون رو بشکونیم و بنده پس از اشتغال به کار، در همان دوران دانشجویی برای ازدواج اقدام کردم. سال 84 با رتبه بسیار خوبی میان هم استانی های خود در یکی از حوزه های علمیه سفیران هدایت پذیرفته شدم. در سال 86 در آزمون دانشگاه آزاد شرکت کردم و در دو رشته زبان و ادبیات فارسی و فقه حقوق اسلامی در دو دانشگاه ... و ... مجاز شدم که رشته ادبیات را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم. در دوران دانشجویی در بسیج دانشجویی فعالیت های زیادی داشتم و تا سطح جانشین فرماندهی پایگاه دانشکده مون نیز ارتقا یافته بودم. مدتی به پیشنهاد مسئولان وقت سازمان بسیج دانشجویی به فعالیت در سازمان مشغول شدم تا اینکه درسم تموم شد. ازدواج و کار ... در اواخر دوران دانشجویی به واسطه یکی از دوستان وارد نهادی نظامی - امنیتی شدم و حدود یک سال کار کردم. درست زمان ازدواجمون به مدت 2 ماه بیکار شدم تا اینکه یکی از فرماندهانم که به نهادی امنیتی منتقل شده بود پیشنهاد تشکیل تیمی را در داخل اون نهاد به من داد و من هم پذیرفتم و در همان نهاد به کار مشغول شدم و الان هم قراردادی انجا هستم. البته هم زمان با نهاد دیگری نیز که در حوزه امنیتی فعالیت داره همکاری دارم. در همان زمان مادرم به خواهر همسرم که آن زمان مستاجرمون بودند پیشنهاد ازدواج مطرح کردند که البته به دلایل شخصی همسرم نپذیرفتند ولی بعد مدتی باز هم به دلایل شخصی پذیرفتند و ازدواج کردیم. ازدواج و آداب و رسوم... من و همسرم به مهریه 14 سکه معتقد بودیم و هستیم ولی بنا به احترام به نظر بزرگترهای دو طرف، مهریه 114 سکه را پذیرفتم. در این میان رسم غلطی وجود داشت به نام «شیربها» کهمن با آن کاملا مخالفت کردم و با نام «شیربها» نپذیرفتم که کالایی رو وارد زندگی مشترکمون کنم. در نهایت در سندی که نوشته شد مقرر شد بنده و همسرم مقداری از جهیزیه رو تهیه و در زندگی از آن ها استفاده کنیم. بعد مادی نباید در زندگی مطرح باشه وهدف بنده هم همون بود که بهش رسیدم. 3 سال پیش همچین روزی عقد کردیم و بلافاصله هنوز مهر عقدنامه خشک نشده بود با همسرم به قم رفتیم و در خانه یکی از دوستان طلبه ام که به مسافرت رفته بودند، حدود 2 روز ساکن شدیم. کمتر از یک سال بود که ازدواج کردیم. نه بنا به موقعیت شغلی ام بلکه بنا به اعتقاد قلبی از برگزاری مراسم با تشریفات و بزن و برقص خودداری کردیم و در یکی از تالارهای مجاور حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مراسم مولودی خوانی برگزار کردیم. مراسمی که برای همه خاطره ای شیرین برجای گذاشت. زندگی مشترک... خیلی ساده آغاز شد و خیلی هم ساده ادامه دارد. زندگی مونو تجملی نکردیم بلکه زیبا کردیم. وسیله های زندگیمون اضافی نیستند و هر یک از زیبا تر شدن زندگی دو نفرمون نفش دارند. نماز اول وقت، دعا و توسل و توکل امید بخش زندگی ما هستند و هر گاه مشکلی پیش امده با این کلیدها مشکلات را حل کرده ایم. برای افرادی که سست اعتقاد هستند موضوع یا موضوعاتی که میگم باورش سخته ولی اتفاق افتاده. حضرت زهرا (س)و ائمه اطهار نقش بی بدیلی در زندگی ما داشته اند. مدتی پیش تولد همسرم بودو من به دلیل برخی خرج ها پول کم داشتم طوری که اگه من رو با کارت بانکی هام می چکوندین، 15 هزار تومن بیشتر ازم در نمیومد. به حضرت زهرا (س) توسل کردم، به خدا توکل کردم و با همین مبلغ یه جعبه شیرینی خریدم و به خانه بردم . همین شادی دل همسرم و طبعا ائمه اطهار باعث شد فردا که به سر کار میرم بهم تماس بگیرن و بهم بگن مبلغی بدهی که از فلان سازمان طلب داشتی وصول شده  اون مبلغ رو هم کارت هدیه خریدم و به همسرم اهدا کردم.همسرم ... هر چی بگم کم گفتم و حق مطلب رو ادا نکرده ام. خداوند همسری فوق العاده مهربون، صبور و صمیمی به من داده است. بلاتشبیه هر آن چیزی که درباره خصوصیات حضرت زهرا (س) در روایات دیده بودم درباره رفتار ایشون با حضرت (ع) به عنوان یک همسر، در خانمم جمع شده است. خدا توفیق بده بتونم همسر لایقی برای ایشون باشم در زیر چندین نکته برای زندگی موفق براتوناز اون ها می تونید شما هم زندگی پاک و سعادت مندانه ای داشته باشید: - آگاهانه همسرتونو انتخاب کنید. دوستی قبل از ازدواج آسیب زننده است. در جلسه خواستگاری بی تعارف خصوصی ترین موضوعاتی که براتون مهمه رو مطرح کنید و بی تعارف اعتقداتتون رو توضیح بدید. اگه دیدید اعتقادات شما و طرف مقابل مقداری انحراف داره بی تعارف فرد دیگری را انتخاب کنید. زندگی موفق، زندگی عقاید هم راستا و بی انحرافه - مطلقا در زندگی مشترک موضوع محرمانه و حریم شخصی با همسرتون نداشته باشید. یا ازدواج نکنید یا وقتی کردید همسرتونو شریک حریم شخصی و محرمانه ترین اسرار خودتون بدونید. بذارید از درد و خوشی هم آگاه باشید. مسئله خانواده منه و به همسرم ربطی نداره اصلا نباید وجود داشته باشه. - این روش رو امتحان کنید، خوبه ... بذارید همسرتون در جزئیات خرید های خونه و کلا مسائل اقتصادی زندگیتون دخالت داشته باشه. بذارید مادر خرج همسرتون (خانم) باشه. بعد مدتی اگه همسرتون فردی دانا و زن زندگی باشه، متوجه خواهید شد که وی میتونه زندگیتونو از لحاظ اقتصادی ساپورت کنه - موبایل و شبکه های اجتماعی خوبه ... ولی از اون برای زندگی مشترکتون و در زمان کدورت ها مطلقا استفاده نکنید. ممکنه مثل یه چاقو سرتونو بر باد بده. همسرم در جریانه که وقتی کدورتی پیش میاد و میخواد دربارش حرف بزنه وفتی من سر کار هستم با پیامک و تلفنی من جواب نمیدم. شب ها زمان ایده آلی برای مطرح کرد کدورت ها و رفع ابهاماته. با کمی لبخند وارد شوید. - در خانه خود حتما از تابلوها و نمادهای مذهبی استفاده کنید. خانه ما تبدیل به گلخانه ای شده است که من و همسرم با دیدن گیاهان و تابلوها آرامش پیدا می کنیم. - «دوست دارم» تنها احساسی قلبی است. آن را بر زبان بیاورید و در عمل به همسرتان ثابت کنید. بیشتر برای همسرتان وقت بگذارید. - در خانه ما استفاده از موبایل حتی المقدور ممنوعه . به جای این وسیله با همسرتان بنشینید و تلویزیون تماشا کننید. برای هم از حوادث روزمره تعریف کنید و یا به اتفاق هم وبگردی کنید. - صداقت شعار نیست. با همسرتون واقعا راستگو باشد و ذره ای دروغ نگویید. حتی اگه اولش مقداری به ضررتان باشد. زیاد حرف زدم .. منتظر نظر دوستان و سوالاتشون هستم. ان شاالله پاسخگو نیز خواهم بود.
ویرایش ارسال توسط : غروب کربلا 313
در تاریخ : پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۴۳ بعد از ظهر می پسندم 2 0 2
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۶:۰۱ بعد از ظهر
[8]
|
|||
|
عضو
شماره عضویت :
1510
حالت :
ارسال ها :
4899
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
423
اعتبار کاربر :
39747
پسند ها :
1767
تشکر شده : 10239
وبسایت من :
وبسایت من
|
باسلام
قرار گذاشتیم امروز با قسمت دوم شماره ویژه «صندلی داغ» در خدمتتون باشیم.
باز هم جا داره از عزیزانی که در این مدت باعث تشویق ما به ادامه کار شدند تشکر کنم.
صندلی داغ امروز به سرکار خانم «فاطمه.ح» همسر جناب آقای اسماعیلی مدیریت مجموعه 14 سکه (حمایت و ترویج ازدواج آسان) اختصاص داره.
امروز و امشب مصادف است با دومین سالگرد ازدواج آقای اسماعیلی و به همین مناسبت بخش دوم ویژه نامه «صندلی داغ» تقدیم حضورتان می شود.
پس بدون فوت وقت به سراغ «صندلی داغ» می رویم.
معرفی:
سرکار خانم «فاطمه.ح» خانه دار و لیسانس فقه و حقوق اسلامی
سلام
من دانشجوی ترم آخر دانشگاه (سال 91) بودم که به اجبار مادرم، خانواده آقای اسماعیلی که به وسیله خواهرم معرفی شده بودند، به خواستگاری آمدند.
البته از حدود یک سال پیش ایشون اقدام کرده بودند ولی چون من به دلیل نداشتن شناخت کافی و اینکه از محل زندگیشون راضی نبودم، مخالف بودم. من
اعتقاد داشتم که بعد از اتمام درس با فردی ازدواج کنم که از قبل از اون شناختی داشته باشم.
به اجبار مادرم قرار آشنایی گذاشته شد و به پیشنهاد خانواده ها من و ایشون با هم صحبت کردیم.
در نیم ساعت صحبت، فقط ایشون سوال می پرسیدند و من جواب می دادم. در همان جلسه اول من ایشان را فردی باهوش و سیاستمدار شناختم و این خصوصیات از نظر من برای انتخاب همسر مهم بود.
در همان جلسه اول تا حدودی راضی شدم و قرار جلسه خواستگاری رسمی گذاشته شد.
پدرم که موافق نظر من بود (از لحاظ شناخت قبلی) پیشنهاد کرد چند جلسه ای با آقای اسماعیلی بیرون برویم و خیلی زود جواب ندهیم. پس از هر بار بیرون رفتن من از اول تا آخر اتفاقات، رفتارها و حرف ها را با جزئیات برای پدرم تعریف می کردم و پدرم مرا خیلی راهنمایی می کردند.
پس از این بیرون رفتن ها من ایشون رو فردی با ایمان، سیاستمدار، باگذشت و باهوش شناختم و برطبق این خصوصیات جواب «بله» رو دادم.
فاصله خواستگاری تا عقد یک ماه بود و مراسم عقد با توافق همدیگر، بدون جشن برگزار شد.
حدود یک سال عقد کرده بودیم و این دوران بهترین زمان برای شناخت همدیگر بود.
خیلی ها این دوران را جدی نمی گیرند و از هر رفتاری که مخالف عقایدشون باشه به راحتی گذشت می کنند و بعد در زندگی مشترک با مشکل مواجه می شوند.
مراسم عراسیمون با حداقل هزینه و با تعداد کمی مهمان به خوبی برگزار شد.
من از زندگی ام خیلی راضی هستم و باوجود اختلاف سلیقه و ذائقه سعی کردیم
مشکلات را میان خودمان حل کنیم و برای هر مشکلی که به وجود می آید راه حلی بیابیم.
با آرزوی خوشبختی و موفقیت همه جوانان ...
می پسندم 3 0 3
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۷ بعد از ظهر
[9]
|
|||
|
عضو
شماره عضویت :
1245
حالت :
ارسال ها :
864
محل سکونت : :
(: زیر پرو بال خدای مهربونم :)
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
184
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
7995
پسند ها :
696
تشکر شده : 337
|
عالی و اموزنده بودن
تو متنا تجربه های جالبی بود بسیار سپاسگذارم لطفا ادامه بدین اجرکم عند الله می پسندم 2 0 2
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۱۶ بعد از ظهر
[10]
|
|||
|
واقعا زیبا و تاثیر گذار بود
 لطفا ادامه بدین ... می پسندم 0
|
||||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۱۰ بعد از ظهر
[11]
|
|||
|
عضو
شماره عضویت :
1510
حالت :
ارسال ها :
4899
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
423
اعتبار کاربر :
39747
پسند ها :
1767
تشکر شده : 10239
وبسایت من :
وبسایت من
|
 سلام پس از دو قسمت ویژه صندلی داغ که اختصاص به زندگی من و همسرم داشت ( و البته زندگی مشترکمون) نوبت به قسمت پنجم طرح صندلی داغ رسید. باز هم از حمایت هاتون قدردانی و تشکر می کنم. کمتر حرف میزنم و می‌رویم سراغ زوج خوشبخت و موفقی که این هفته دعوت ما را پذیرفتند و بر صندلی داغ قرار گرفتند. * معرفی: جناب آقای «امیر . الف» کارشناسی نرم افزار و کارمند سرکار خانم «ستاره . س» کارشناسی نرم افزار و خانه‌دار هردو بزرگوار اصالتاً گیلانی ولی ساکن شهرستان چابهار هستند. * مقدمه: قصه این زوج جوان از نوروز سال 91 آغاز شد. زمانی که خانم هنوز 2 ترم از درسشون باقی مانده بود. آقای احسانی فر به همراه خانواده به خاستگاری امدند و از آنجایی که با عروس خانم پسرخاله - دخترخاله هستند و درباره هم شناخت کافی داشتند در روز 12 فروردین عقد کردند. مهریه عروس خانم 72 سکه بهار آزادی تعیین شد. *** وارد ازداجتون میشم. مراسم ازدواج چگونه برگزار شد؟ آداب و رسوم چطور بود و آیا در برخورد با مراسم‌ها و رسوماتی که خانواده ها داشتند مشکلی نداشتید؟ - مراسم ازدواجمون زیاد تشریفاتی نبود. خیلی ساده و با مهمونای کم برگزار شد و فقط اقوام درجه یک حضور داشتند. از آنجایی که فامیل بودیم و اقوام مشترک داشتیم تعداد مهمونا خیلی کم بود، نهایتا فکر کنم 150 نفر بودند. در واقع من و شوهرم اینطور می خواستیم و بیشتر من تاکید داشتم. ما رسم و رسوم خاصی نداشتیم همسرتان در شبکه های اجتماعی عضوهستند؟ - نه. ولی صفحه کلوب من همیشه باز هست و گاهاً از این صفحه استفاده میکنن و خبرها رو میخونن، البته بدون لایک کردن یا کامنت گذاشتن . نظرتون درباره نقش رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی در کاهش سن ازدواج چیه؟ آیا تاکنون تونستن به وظلیفشون به خوب عمل کنند؟ - فک میکنم دارن برعکسش رو انجام میدن. کلا فک میکنم هرچه روابط چه در دنیای مجازی و چه در دنیای واقعی بیشتر میشه سن ازدواج بالاتر میره. منظورتون چه روابطیه؟ - هرجور رابطه ای. همین صحبت کردن های معمولی حتی همین کامنت های بی منظوری که گذاشته میشه و گاهاً دلبستگی برای جوانها ایجاد میکنه. البته بیشتر در سن های کم این اتفاق رخ میده، حتما خودتون هم به این مورد برخوردید که کاربرای زیر 15 سال هم زیاد در این فضاها فعالیت می کنن. به نظر من برای ازدواج در سن کم موثرترین افراد خانواده ها هستن. رسانه ها، صداو سیما و ... بیشتر جنبه تشریفاتی دارن. الان سال ها است که در زمینه مهریه کم افراد بسیاری مشغول فعالیت هستند ولی خب می بینیم که تاثیر چندانی نداشته است. عامل این بی تاثیر بودن و یا بهتر بگویم کم تاثیر بودن را چه چیز می دانید؟ - این جور اتفاقات باید از درون شکل بگیره، فکر می کنم هر کسی مهریه رو ارزش زن میدونه. همیشه برای من سوال بوده آن فردی که هزار تا مهریه می گیره واقعا قبول داره که ارزشش هزارتا سکه هست؟ یعنی شاید ارزش هزار و یک سکه رو نداشته. من دلیل این بی تاثیر بودن را فرهنگ و گاهاً چشم و هم چشمی می دونم. شما گفتید مهریه تون 72 سکه بهار آزادی است. با این میزان مهریه پایین خانواده ها مخالفت نکردن؟ واکنش شما چی بود؟ - خانواده ها می گفتن کمه، حداقل یابد 114 تا باشه. از لحاظی 72 خیلی خوبه چون نه خیلی کم هست (البته به نظر بعضی ها که 14 رو کم میدونن) و نه خیلی زیاد. موضوع خیلی جالب برای من این بود که نیتم تعداد یاران امام حسین بود و جالب اینکه بعضی ها می گفتن مهریه ات کمه. می گفتم مهریه شما چند تا است؟ می گفتن تعداد یاران امام زمان 313 تا (با افتخار از این نیتشون حرف میزدن)، می گفتم خب منم تعداد یاران امام حسین (ع) را انتخاب کردم، پس هدف (معنوی) توی نیت شما نیست بلکه هدفتون اینه که مهرتون زیادتر باشه. به نظرم به عدد 72 توی تعیین مهریه کم لطفی شده است . خوب هر کس ممکنه هر نیتی رو مدنظر قرار بده، مثلا برخی 110 و 114 و313. موضوع اینه که آیا باید درواقع ارزش ها را در همین اعداد و ارقام و نیت ها خلاصه کرد؟ - به نظر من مهم نیت افراده نه تعداد سکه ها. چرا آنهایی که 313 تعیین کردن به من می گفتند کم گرفتی؟ طبعا میتونه نشان دهنده این موضوع باشه که براشون نیت مهم نیست. باوجود این، یعنی ارزش شما 72 سکه بوده است؟ - همینطوره. دیدم افرادی رو که بعد ازدواج مطرح میکنن که آنقد همسرم خوب و قانع هست که اگه میلیون میلون سکه مهرش کنم بازم ارزش یه تارموش نیست. ارزش انسان به رقم نیست. مردی که با همسرش مهربان و خوب باشه ارزش همسرش رو دانسته. این ارزش بعد از ازدواج خودش را نشان میدهد نه قبلش. قبل ازدواج که دو طرف اعتماد کاملی به هم ندارند چطور می شود حرف از نیت ها و معنویات زد و براساس اون گفت من مثلا می خوام 72 سکه مهر کنم؟ ملاک ارزیابی چیه این وسط؟ - وقتی نیت من 72 باشه با هرکسی ازدواج کنم همین میزان مهر می گیرم. مهریه من بنا به خاستگارام بالا و پایین نمیره و ملاک من عقایدم است نه طرف مقابل. یعنی براتون مهم نیست که طرف کی باشه؟ فقط چون بهتون القا شده مهریه باید پایین بشه همان را می پذیرید و به سمت فرآیندهای اعتمادساز ازجمله تحقیق و یافتن میزان سلامت طرف نمی‌روید؟ - ببینید کسی که به خاستگاری میاد و از همه لحاظ تایید شد، یعنی خوب و مطمئن است. طبعا در آخر مهریه ام رو مطرح می کنم، نه اینکه هرکس بیاد بدون تحقیق بخوام باهاش ازدواج کنم و بگم نباید ازدواج رو سخت گرفت. تحقیقات از موارد قطعی ازدواجه. من میگم اگه طرف خوب و سالم و مومن باشه نباید مهریه رو به عنوان سنگی جلوی پای طرف گذاشت. تا حالا خود و یا همسرتون واسطه ازدواج بودید؟ - یه خاطره جالب دارم و اون اینه که خالم (مادرشوهرم) وقتی می خواستند شوهرم را زن بدهند، من چندنفر رو بهشون پیشنهاد کردم تا اینکه خیاط توی کوزه افتاد. در حد پیشنهاد دادن به دیگران بله ، ولی بیشتر نبوده است. تا حالا میون شما و مادر شوهرتون اختلافی پیش آمده؟ نظرتون درباره اینگونه اختلافات چیست؟ چگونه می شود زمینه های اختلافات اینچنینی را کم کرد؟ - نه. من نظرم اینه که احترام بذارید تا متقابلا احترام ببینید، البته بازهم استثنا داریم. کسانی که با وجود احترام بازهم بی‌انصافی می کنند وجود دارند ولی خب اینجور افراد کم هستند. یه خاطره از زندگی مشترکتون تعریف کنید... - دوران عقد ما زیاد جالب یا خاطره انگیز نبود. چون من شمال بودم و همسرم جنوب. بعد عروسی هم بخاطر اینکه درسم هنوز تموم نشده بود حدود یک سال خونه پدریم بودم. در چابهار هم چون فقط دانشگاه آزاد داشت، نتونستم انتقالی بگیرم. اما عید سال 92 به یاری خداوند در عمره دانشجویی اسم ما در امد و راهی خانه خدا شدیم و این سراغاز شیرینی بود برای یک زندگی خوب. الان هم به حمدالله صاحب فرزند 4 ماهه ای به نام محمد حسین هستیم. یه آرزو برای خودتون و زندگی آینده تون ... - اجازه بدهید یه آرزو برای جوانها کنم. امیدوارم همه جوانها ملاک هاشون برای ازدواج ملاک های خداپسندانه باشه و خواهشم اینه تا جایی که امکان داره ازدواج رو ساده بگیرن ان شاالله ... و برای خودتون؟ - امیدوارم زندگی مشترکمون همیشه پرشور و نشاط باشه..و البته مورد رضای خدا ممنونم که در دو سانس صبح و عصر و در مجموع 3 ساعت پاسخگوی سوالات بودید. ان شاالله زندگی موفق و سعادتمندی داشته باشید. می پسندم 0
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
♣♣صندلی داغ/ ویژه زوجین جوان و همسران موفق♣♣
شنبه ۱۷ امرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۱۴ بعد از ظهر
[12]
|
|||
|
عضو
شماره عضویت :
1510
حالت :
ارسال ها :
4899
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
423
اعتبار کاربر :
39747
پسند ها :
1767
تشکر شده : 10239
وبسایت من :
وبسایت من
|
 مجددا با شماره جدیدی از «صندلی داغ» برگشتیم. لازمه از همه دوستانی که با انتشار اطلاعیه بنده درباره شکایت از بدعهدی برخی زوجین، به بنده لطف داشتند و ما را به ادامه راه ترغیب کردند، تشکر کنم. در تدارک آغاز فاز دوم طرح «صندلی داغ» هستیم و ان شاالله اطلاع رسانی آن انجام خواهد شد. در این قسمت از صندلی داغ، جناب آقای «جلیل م» و همسر محترمشون سرکار خانم «مریم ی» دعوت بنده را پذیرفتند و پاسخگوی سوالات هستند. ضمنا با توجه به درخواست این بزرگواران، مصاحبه تنها یک طرفه است و ایشان و همسرشان برای پاسخگویی به سوالات دوستان حاضر نخواهند شد. ** معرفی: آقای «جلیل م» و همسرشون به نویسندگی اشتغال دارند ** آقا جلیل... لطفا درباره ازدواجتون توضیح بدید . بنده سال 66 و زمانی که 20 سال داشتم ازدواج کردم. همسرم نیز در آن زمان 18 ساله بودند ** زمان ازدواج چه ملاک‌هایی برای ازدواج مدنظرتون بود؟ ازدواج ما چون در زمان جنگ بود، بیشتر فضایی معنوی داشت و به حال و هوای خاص آن زمان مربوط می شد. ملاک‌های من در واقع ملاک‌های ارزشی بود. ملاک‌هایی که بتواند در زندگی آرامش ایجاد کند و منجر به امنیت روحی، روانی، فکری، اقتصادی، تربیتی و… شود. ** خانم چطور؟ آن زمان چون فضای جنگ حاکم بود، بچه‌ها نسبت به الان مقداری آرمانی‌تر فکر می‌کردند. فضا اقتضا میکرد آدم ارزشی‌تر فکر کند. خانواده پدری من کاسب بودند، زندگی منظمی داشتیم. پدر صبح می‌رفتند و ظهر می‌آمدند. عصر می‌رفتند و شب می‌آمدند. با خودم فکر می‌کردم این یعنی چی؟! مثلا وقتی به معیارهای ازدواج فکر می‌کردیم و به ما می‌گفتند چه جور شخصی را می‌خواهی؟ کاسب؟ کارمند؟ چه شخصی را راه بدهیم (برای خواستگاری) به خودم می‌گفتم هردو یک زندگی معمولی است. همیشه در ذهنم این بود که زندگی‌ای داشته باشم که با زندگی‌های دیگر فرق داشته باشد و دقیقا همان شد. همسرم نه کاسب‌اند نه کارمندند. خدا را شکر، همان چیزی شد که فکر می‌کردم و در ذهنم بود. گاهی به بچه‌ها می‌گویم من آن زمان با خودم فکر می‌کردم بروم با یک جانباز ازدواج کنم. مادرم با من صحبت می‌کردند مثلا می‌گفتند می توانی تحمل کنی؟ یادم هست این مثال را میزدند که شاید یک شب برایت مهمان آمد. مثلا نمیتوانی به همسرت بگویی برای تو چیزی جابه‌جا کند. بگذارد، بردارد. ولی حالا میبینم که مردها چه دست داشته باشند چه نداشته باشند اهل این برنامه‌ها نیستند. (البته مزاح می کردند) ** تا چه حد به ملاک هاتون دست یافتید؟ کلا چه مقدر از دستیابی به ملاک ها می تواند خوب و قانع کننده باشد؟ آقا ... قسمت اولش را آدم معمولا با مشورت و با تحقیق می‌تواند انجام دهد. به خدا توکل کند و تلاشش را هم بکند به بیش از 70 درصد می‌تواند بالقوه برسد ولی به نظر من بالفعل بودن از بالقوه بودن مهم‌تر است. یعنی خیلی وقت‌ها آدم چیزی را می‌کارد ولی در طی مسیر، آن را آبیاری نمی‌کند. شما بهترین نهال را هم بکارید، ولی به آن آب ندهید. اینکه نهال، نهال خوبی است کافی نیست. اینکه بذر، بذر خوبی است کافی نیست. من معتقدم که قبل از ازدواج، حین ازدواج، بعد ازدواج، تمامش ارزشی دارد که باید (به آن‌ها توجه کرد.) بذر و نهال باید خوب باشد ولی کافی نیست. این است که درصدش برمی‌گردد به نوع کشاورزی که آدم در سرزمینش انجام میدهد. خانم ... واقعا به این نتیجه رسیدم که یک مقدار آدم باید با واقعیت‌ها کنار بیاید. بالاخره همان‌طور که من یک انسان و آدمیزادم، طرف هم یک انسان است. خصوصیت‌هایی دارد که شاید اگر قبلا تو ایده‌آل فکر می‌کرده‌ای حالا نتوانی شرایط را تغییر بدهی. ممکن است بعضی چیزها را نتوانی عوض کنی. همیشه با خودم فکر می‌کردم فردی که بیست و چند سال است زندگی کرده با یک آرمان‌هایی با یک چیزهایی (نمی‌توان به سادگی تغییر داد). خوب است که اصولِ کلی باشد، همراهی و همفکری باشد ولی در بعضی جزئیات شاید هم بعضی کلیات، آدم به این نتیجه می‌رسد که به خیلی چیزها نمی‌رسد. یعنی دنیا همین است. دو طرف باید برای رشد هم تلاش کنند. قدم بردارند. همفکری کنند و پافشاری کردن روی خیلی از چیزها شاید درست نباشد. ** تعریفتون از ازدواج سالم چیست؟ ازدواجی که در آن انگیزه‌های ترحم، فرار، هوس، خودنمایی، جلوه‌گری و… نباشد. انگیزه‌ها، سالم باشد. مثلا بعضی می‌خواهند از جایی که هستند فرار کنند، بعضی لجبازی می‌کنند، بعضی می‌خواهند ثابت کنند می‌توانند به شخص خاصی برسند، بعضی بی تفاوت هستند و ... . انگیزه‌ها باید خالص باشد. مثلا اینکه برای تحقق حرف خدا می‌خواهیم ازدواج کنیم، طرح داریم، کاتالوگ داریم، برنامه داریم، انگیزه‌ها، نیت‌ها، باید خالص باشد. برنامه داشتن، هدف داشتن، کفویت، توجه به بعضی از اصول، توجه به سنت‌های الهی، آگاهی از حقوق همدیگر، مشورت و در رأسش، قرب خدا باشد. ازدواج سالم، ازدواجی است که خداپسندانه باشد. اگر این حرف خیلی شعاری نباشد واقعا ازدواجی است که برمبنای اعتقادات و سنت پیامبر(ص) باشد و همان چیزهایی که همیشه به ما گفته‌اند. اولش که می‌خواهند سنتی را رواج بدهند واقعا برایشان مهم باشد که مجرد نمانند، احساس کنند که عالم برمبنای زوجیت خلق شده. گاهی که صدای بوق ماشین عروس را می‌شنویم من به بچه‌ها می‌گویم (ببینید) این افراد دارند شب اول ازدواجشان را با مردم‌آزاری شروع می‌کنند. این خیلی فرق میکند تا دعای خیر مردم پشت سرت باشد که حتی کسی که تو را می‌بیند دعایی (برایت) بکند. فکر میکنم ازدواج سالم، ازدواجی است که پدر و مادر رضایت داشته باشند، حتی اگر (فرد) میخواهد موردی را براساس سلیقۀ خودش انتخاب کند رضایت آن‌ها را جلب کند و موردی که انتخاب میکند موردی باشد که برمبنای همان اعتقادمان ، بهترین کسی باشد که برای اطاعت خدا همراه آدم باشد. ** در مسیر ازدواجتون ... از ازدواج مولای تقیان علی (ع) و حضرت زهرا (س) چه درس هایی گرفتین؟ درس های زیادی همچون مسؤلیت‌پذیری، تقوا، سبک زندگی، توکل، مدیریت، درک، همدلی، ساده‌زیستی، قناعت، در جهت هدفی بزرگ حرکت کردن و… . واقعا مهم‌ترین چیزی که همیشه در ذهن من است این است که وقتی پیامبر(ص) از حضرت علی(ع) پرسیدند که «همسرت را چگونه یافتی؟» حضرت فرمودند: «نعم العون علی طاعة الله». با خودم فکر میکنم که بهترین مشخصه یک خانم برای شوهرش چه می‌تواند باشد و متقابلا (برای مرد) این که تو در راه اطاعت خدا او را همراهی کند یعنی هرکاری که برای اطاعت خدا لازم باشد تو باید با او همراهی کنی. همه اینها خودش میشود بهترین الگو برای ما. من خودم بیشتر این موضوع مدنظرم هست. ان شاءالله که بتوانیم به آن عمل کنیم. ** درباره مراسم خواستگاری‌تون بگید ... چطور برگزار شد؟ آقا... توکل به خدا کردیم و به خواستگاری خانم رفتیم. آن زمان سنمان کم بود. کارمان مشخص نبود ولی حالمان مشخص بود. ما رفتیم خواستگاری و البته فرد معرف هم کمک میکرد. خواستگاری باید طوری باشد که عزت نفس دو نفر حفظ شود. صداقت داشتن خیلی مهم است. خانم ... یادم هست جلسه اول، مادرشوهرم همراه عمه یا زن‌عموی آقا آمدند خواستگاری. فرزند دوم خانواده بودند ولی داشتند از برادرشان زودتر ازدواج می‌کردند. البته برادرشان آن زمان سرباز بودند و نامزد هم داشتند. آقا دومین جایی بود که خواستگاری می‌رفتند. یک بار هم قبلا در بجنورد خواستگاری رفته بودند که بعدها برای من تعریف می‌کردند. به من گفتند به خاطر این مساله که می‌خواستند در مراسمشان موسیقی داشته باشند از خواستگاری قبلی منصرف شدند. احساس‌های عجیب و غریبی آن زمان داشتیم. من سال چهارم دبیرستان بودم که با عقد بودیم، کمک کردند و من از درس فیزیک نمره نسبتا خوبی گرفتم. خیلی خوب بود و برای من معلم سرخانه (خصوصی) شدند. مراسم های خواستگاری مثل همه مراسم ها برگزار شد. چندین بار آمدند و رفتند و فامیل‌هایشان آمدند. نمی‌دانید چقدر حرف داشتند. من یادم نمی‌آید زیاد حرف زده باشم. دو تا گوش داشتم، دو تا گوش دیگر هم قرض گرفتم. چند بار تلفنی حرف زدیم. تا اینکه بعد از چند جلسه صحبت با خودشان، شب 17 ماه رمضان، برای مراسم گفتگو قرار گذاشتیم. من عروس اولشان بودم و بالاخره پدرشوهر نسبت به عروس حساسیت هایی دارد. من خودم هم احساس خاصی نسبت به ایشان دارم. ایشان فرهنگی بودند گرم و گیرا برخورد می‌کردند. ** برسیم به مراسم ازدواج ... چطور برگزار شد؟ ما عقدمان، آن زمان در خانه بود، تابستان بود. حیاط خودمان و حیاط همسایه را گرفتیم. عروسی باصفائی برگزار شد. مراسم عصرانه هم داشتیم که مهمانی بزرگتری بود و در تالاری در میدان سعدآباد به اسم تالار شادی که الان دیگر نیست. البته فقط زنانه بود. آن زمان خیلی رسم نبود مردانه و زنانه باشد. آقای معماریانی هم داخل تالار نیامدند. ** حالا برگردیم زمان خودمون ... بچه هاتون دارن بزرگ میشن . فردا که خواستند مراسم عروسی بگیرند چه توصیه ای بهشون می کنید؟ خانم .... جالبه بگم که دلمون می خواد مراسم ها را خیلی ساده برگزار کنیم ولی همه می‌گویند خیلی بی‌انصافی، خودت مراسم داشتی و حالا می‌خواهی (برای بچه‌ها) ساده برگزار کنی! واقعا چشم و هم‌چشمی و خرج‌های اضافه که الان مد شده، فکر میکنم عروس و داماد هیچ چیزی از عروسی نمی‌فهمند به جز حرص و جوش و قرض‌هایی که می‌ماند و حتی اطرافیان، پدر و مادرشان هم چیزی نمی‌فهمند. ** اولین هدیه‌ای که به همسرتان دادید و گرفتید چه بود؟ آقا ... فکر میکنم کتاب بود. خانم ... یه انگشتر شب گفتگو برایم آوردند که خیلی قشنگ بود. آن انگشتر را یادگاری نگه داشتم. ** لطفا شیرین‌ترین خاطره زندگی مشترکتونو بیان کنید. خانم ... معمولا مادرها فکر می‌کنند که تولد بچه‌هایشان خاطره خوبی است. مخصوصا بچۀ اول. احساس همسر و برخوردها همیشه در ذهن می‌ماند. آقا... همان تولد بچه. این خاطره‌هایی که بعضا داشتیم و البته شیرین‌ترینشان هم که الان در ایامش هستیم و فکر میکنم که دیگر تکرار نمی‌شود سفر حجم است. حج واجب بود و سفر اولم. خیلی برایم جالب بود. ایامش که میشود آدم حس میکند که آن موقعیت را از دست دادیم و کاش بیشتر قدرش را می‌دانستیم و بیشتر استفاده می‌کردیم. ** شما با تجربه‌ترین زوجی هستید که تاکنون در «صندلی داغ» دعوت ما را پذیرفته‌اید. تقاضا دارم توصیه ای برای مجردهایی که این مطالب را می خوانند مطرح کنید . آقا... ازدواج یک رزق است. رزق، ظرف میخواهد، آمادگی میخواهد، خواستن و طلب میخواهد، دعا میخواهد. این زمینه‌ها را باید فراهم کرد. دوم اینکه مطالعه کنند، تحقیق کنند، مهارت‌هایشان را زیاد کنند، نگاهشان را وسیع کنند، اگر این اتفاق بیفتد حتی آنهایی هم که موقعیت ازدواج را ندارند می‌توانند ازدواج کنند. رزق و روزی را خدا می‌رساند. خانم... ازدواج را سخت نگیرند. به وقتش باید اقدام کرد. اینکه جوانها می‌گویند من آمادگی ندارم، من فکر میکنم بیشتر وقت‌ها نمی‌خواهند به زندگی تن بدهند. ما هم همینطور بودیم. مثلا وقتی من می‌خواستم بروم سر خانه زندگیم با خود می‌گفتم یعنی باید از این به بعد خودم فکر کنم مثلا غذا چه می‌خواهم درست کنم! یعنی صبح که بیدار می‌شوم من تصمیم‌گیرنده‌ام؟! بالاخره فشارهایی به آدم می‌آید و چرا آدم بگذارد سنش بالا برود که واقعا انتخاب سخت‌تر میشود و آدم ایرادگیرتر میشود. ** به نظر شما الان ازدواج کردن سخت شده است؟ چرا؟ آقا... مخارج و هزینه‌ها کار را دشوار کرده است. به همین نسبت میشود از امکانات بهره بیشتری برد و فرهنگ‌سازی کرد تا این مساله آسان شود. یک مقدار خواسته‌های اضافی پایین بیاید. مهارت‌های مرد بودن برای آقایون و زن بودن برای خانم‌ها، اینها نباید دستخوش تغییر شود. خانم ... ازدواج مقدار سخت‌تر شده است چون توقعات بالاتر رفته است. قبلا یک دختر طبق همان تفکر که با لباس سفید برود و با لباس سفید بیاید فکر میکرد. الان خیلی از جوانها از هر دو طرف، چه دختر یا پسر تا کوچک‌ترین اختلافی پیش می‌آید فکر می‌کنند همه چیز تمام شد. دختر و پسر باید بدانند اختلاف سلیقه حتی اگر حاد هم باشد با گذشت یکی از طرفین حل میشود. ** سخن یا توصیه آخر ... معنویت در زندگی نقش خیلی مهمی دارد. اینکه آدم واقعا به فکر رشد خودش باشد یعنی ارتباط با خدا و توسل. اینها از خیلی جهات در زندگی آدم خیلی مهم است. همه چیز به دست خداست. برای همین فکر میکنم توسل و توجه نسبت به مسائل معنوی مهم است که اگر خدای ناکرده از اینها فاصله بگیریم می‌تواند خیلی به ما آسیب بزند. ممنون که در این مصاحبه به مدت قریب به 4 ساعت شرکت کردید . می پسندم 1 0 1
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
| ♣♣صندلی ، داغ/ ، ویژه ، زوجین ، جوان ، همسران ، موفق♣♣ ، |
|
|
دانلود محتوای موضوع
پرینت موضوع
ارسال این موضوع به یک دوست
