امام حسن(علیهالسلام) دومین امام و چهارمین معصوم، از دیدگاه شیعیان میباشد. آن حضرت، اولین ثمرهی زندگی مشترک بهترین زوج مشترک آدمیان، یعنی امیرالمومنین و فاطمه زهرا(سلاماللهعلیهما) و اولین نوهی رسولاکرم(صلیاللهعلیهوآله) است. پس او اولین شخصیتی است که خود و پدر و مادر و جد او معصوم از هر خطا و اشتباه هستند.
بنا بر آنچه معروف است، آن حضرت در نیمهی رمضان سال سوم هجری در مدینه به دنیا آمدند؛ اما آنچه برای ما مهم است شناخت فضایل و پیروی از ایشان در حد توان است که در اینجا به سه ویژگی آن امام همام اشاره میکنیم.
1. شجاعت
یکی از صفات اولیای الهی، شجاعت است، مخصوصا اگر از چهارده معصوم باشند؛ چرا که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «شجاعترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود غلبه کند» و آن بزرگواران، چنانکه عرض شد معصوم از هر خطایی بودند، چه رسد به پیروی از هوای نفس. حضرت در جنگها نیز بسیار شجاع بوده است؛ از شجاعت آن حضرت، در جنگها بسیار نقل شده مانند این دو نمونه:
نمونهی اول: در جنگ جمل، در ركاب پدر خود امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در خط مقدم جبهه مىجنگید، گاهی از تمام سپاه سبقت مىگرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختى وارد مىكرد.[2]
نمونهی دوم: آمادگى او براى جانبازى در راه حق، به قدرى بود كه امیرمؤمنان(علیهالسلام) در جنگ صفین از یاران خود خواست كه او و برادرش حسین(علیهالسلام) را از پیشتازى در جنگ با دشمن بازدارند، تا نسل پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) با كشته شدن این دو شخصیت از بین نرود.[3]
2. عبادت
اولیای الهی به چیزی غیر از بندگی خداوند نمیاندیشند و خود را در محضر الهی میبینند؛ امام حسن(علیهالسلام) در حد اعلای بندگی قرار داشت. هنگام وضو گرفتن بدنش مىلرزید، و چهرهاش زرد مىشد، از او درباره راز این امر سؤال شد، فرمود: «بر هر كس در پیشگاه خداوند مىایستد لازم است كه [از عظمت الهى] رنگش زرد و اندامش به لرزه افتد».[4]
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «امام حسن(علیهالسلام) عابدترین، زاهدترین و برترین مردم زمان خویش بود، هر گاه حج به جا مىآورد پیاده و گاهى پا برهنه بود، همیشه اینگونه بود كه اگر یادى از مرگ، قبر و قیامت مىكرد گریه مىكرد، وقتى یادى از گذشتن از صراط مىكرد، گریه مىكرد، وقتى یادى از عرضه شدن در پیشگاه الهى [براى حساب و كتاب] مىكرد، صداى حضرت بلند مىشد، تا آنجا كه غش مىكرد[و بیهوش مىافتاد]، و هر گاه براى نماز مىایستاد، بند بند وجود او در مقابل خدایش مىلرزید و هر وقت از بهشت و جهنم یاد مىكرد، مانند مار گزیده مىپیچید، و از خداوند بهشت را درخواست مىكرد و از جهنم به خدا پناه میبرد. هنگام خواندن قرآن کریم به «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» نمیرسید، مگر اینکه میگفت: «لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ» و در هیچ حالتی دیده نمیشد، مگر در حال ذکر خدای سبحان بود و راستگوترین و فصیحترین مردم در سخن گفتن بود».[5]
3. سخاوت
صفت عالی دیگری که در این مجال، از آن امام سراسر فضیلت میشماریم، صفت «سخاوت» است. آن حضرت دو بار تمامى دارایى خویش را در راه خدا داد، و سه بار نصف تمام اموال خود را به مستمندان بخشید.[6]
روزى عثمان در كنار مسجد نشسته بود، مرد فقیرى از او كمك مالى خواست، عثمان پنج درهم به وى داد، مرد فقیر گفت: مرا نزد كسى راهنمایى كن كه كمك بیشترى نماید؛ عثمان به امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) اشاره كرد، وى پیش آنها رفت و درخواست كمك نمود، امام حسن مجتبى(علیهالسلام) فرمود: «درخواست كردن از دیگران مناسب نیست، مگر در سه مورد: دیهاى به گردن انسان باشد كه از پرداخت آن عاجز است، یا بدهى و دینى كمرشكن داشته باشد كه توان اداى آن را ندارد، و یا فقیر و درمانده گردد و دستش به جایى نرسد؛ كدامیك از این موارد براى تو پیش آمده است؟
عرض كرد: اتفاقا گرفتارى من یكى از همین سه چیز است.
آنگاه حضرت پنجاه دینار به وى داد و به پیروى از آن حضرت، حسین بن على(علیهماالسلام) چهل و نه دینار به او عطا كرد.
فقیر هنگام برگشت از كنار عثمان گذشت، عثمان گفت: چه كردى؟ جواب داد: تو كمك كردى ولى هیچ نپرسیدى پول را براى چه منظورى مىخواهم، اما حسن بن على(علیهماالسلام) در مورد مصرف پول از من سؤال كرد، آنگاه پنجاه دینار عطا فرمود.
عثمان گفت: این خاندان، كانون علم و حكمت و سرچشمه نیكى و فضیلتاند؛ نظیر آنها را كجا مىتوان یافت؟[7]
------------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاهُ؛«أمالي الصدوق(ناشر: اعلمی)، ص21»
[2]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، ( قم، مؤسسه انتشارات علامه)، ج4، ص21
[3]. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، داراحیاء الكتب العربیة، 1961 م)، ج11، ص25
[4]. بحار الانوار، (بیروت، داراالاحیاء التراث العربى)، ج44، ص139
[5]. أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع كَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِي زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ كَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِياً وَ رُبَّمَا مَشَى حَافِياً وَ كَانَ إِذَا ذَكَرَ الْمَوْتَ بَكَى وَ إِذَا ذَكَرَ الْقَبْرَ بَكَى وَ إِذَا ذَكَرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَكَى وَ إِذَا ذَكَرَ الْمَمَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ بَكَى وَ إِذَا ذَكَرَ الْعَرْضَ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً يُغْشَى عَلَيْهِ مِنْهَا وَ كَانَ إِذَا قَامَ فِي صَلَاتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ كَانَ إِذَا ذَكَرَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ اضْطَرَبَ اضْطِرَابَ السَّلِيمِ وَ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النَّارِ وَ كَانَ ع لَا يَقْرَأُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِلَّا قَالَ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ وَ لَمْ يُرَ فِي شَيْءٍ مِنْ أَحْوَالِهِ إِلَّا ذَاكِراً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ وَ كَانَ أَصْدَقَ النَّاسِ لَهْجَةً وَ أَفْصَحَهُمْ مَنْطِقاً؛«بحارالانوار(ناشر: مؤسسه الوفاء بیروت)، ج43، ص331»
[6]. تاریخ یعقوبى، (نجف، منشورات المكتبة الحیدریه، 1384 ه . ق)، ج2، ص215
[7]. إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لَا تَحِلُّ إِلَّا فِي إِحْدَى ثَلَاثٍ دَمٌ مُفْجِعٌ أَوْ دَيْنٌ مُقْرِحٌ أَوْ فَقْرٌ مُدْقِعٌ؛«بحارالانوار(ناشر: اسلامیه)، ج43، ص333»
با استفاده از: سایت آوینی