انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » نهج البلاغه » حکمت ها » حکمت 127 تا 133



حکمت 127 تا 133

   حکمت 127 :   نكوهش از سستى در عمل (اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ قَصَّرَ فِى الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِى مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ . درود خدا بر او ، فرمود : آن كس كه در عمل كوتاهى كند ، دچار اندوه گردد ، و آن را كه از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نياز نيست.
p;lj 127 jh 133


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
سه شنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۰۷ قبل از ظهر
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من


مدال ها:4
مدال تخصص
مدال تخصص
مدال صندلی داغ
مدال صندلی داغ
مدال 3 سالگی عضویت
مدال 3 سالگی عضویت
کاربران برتر
کاربران برتر

|


 

 حکمت 127 :

  نكوهش از سستى در عمل (اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ قَصَّرَ فِى الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِى مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ .

درود خدا بر او ، فرمود :

آن كس كه در عمل كوتاهى كند ، دچار اندوه گردد ، و آن را كه از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نياز نيست.


















8 تشکر شده از کاربر admin برای ارسال مفید :
بانوی آفتاب , sadaf , محمدELE , ye adam , تلاطم خاموش , قمرخانم , صبا , حریم قدس ,



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :4 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :4 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  5. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
سه شنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۰۹ قبل از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 128 :

  تأثير عوامل زيست محيطى در سلامت (علمى، بهداشتى)

وَ قَالَ [عليه السلام] تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِى أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِى آخِرِهِ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِى الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِى الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ .

درود خدا بر او ، فرمود :

در آغاز سرما خود را بپوشانيد ، و در پايانش آن را در يابيد ، زيرا با بدن ها همان مى كند كه با برگ درختان خواهد كرد : آغازش مى سوزاند ، و پايانش مى روياند





  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
سه شنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۱۲ قبل از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 129 :

  .

وَ قَالَ [عليه السلام] عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِى عَيْنِكَ .

درود خدا بر او ، فرمود :

بزرگى پروردگار در جانت ، پديده ها را در چشمت كوچك مى نماياند .





  می پسندم 4     0  4 
 
 
تعداد پسند های ( 4 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
سه شنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۱۵ قبل از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 130 :

  توجه به فنا پذيرى دنيا (اخلاقى، معنوى)

وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّينَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْكُوفَةِ يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِى الْكَلَامِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى .

درود خدا بر او ، فرمود :

( امام [عليه السلام] وقتى از جنگ صفين برگشت و به قبرستان پشت دروازه كوفه رسيد رو به مردگان كرد .) فرمود :
اى ساكنان خانه هاى وحشت زا ، و محله هاى خالى و گورهاى تاريك ، اى خفتگان در خاك ، اى غريبان ، اى تنها شدگان ، اى وحشت زدگان ، شما پيش از ما رفتيد و ما در پى شما روانيم ، و به شما خواهيم رسيد. اما خانه هايتان ! ديگران در آن سكونت گزيدند ؛ و اما زنانتان ! با ديگران ازدواج كردند؛ و اما اموال شما ! در ميان ديگران تقسيم شد ! اين خبرى است كه ما داريم ، حال شما چه خبر داريد ؟ ( سپس به اصحاب خود رو كرد و فرمود : ) بدانيد كه اگر اجازة سخن گفتن داشتند ، شما را خبر مى دادند كه ، بهتين توشه ، تقوا است




  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
جمعه ۱۶ امرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۴۲ بعد از ظهر نمایش پست [4]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 131 :

  توبيخ الذّام لِلدّْنيا(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِى لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لَا يُغْنِى عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِى عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَةٍ تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَكَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا .

درود خدا بر او : (شنيد مردى دنيا را نكوهش مى كند.) فرمود :
1ـ توبيخ نكوهش كننده دنيا: اى نكوهش كنندة دنيا ، كه به غرور دنيا مغرورى و با باطل هاى ان فريب خوردي! خود فريفته دنيايى و آن را نكوهش مى كنى ؟ آيا تو در دنيا جرمى مرتكب شده اى ؟ يا دنيا به تو جرم كرده است ؟ كى دنيا تو را سرگردان كرد ؟ و در چه زمانى تو را فريب داد ؟ آيا با گورهاى پدرانت كه پوسيده اند ؟ (تو را فريب داد) يا آرامگاه مادرانت كه در زير خاك آرميده اند؟ آيا با دو دست خويش بيماران را درمان كرده اي؟ و آنان را پرستارى كرده در بسترشان خوابانده اى ؟ در خواست شفاى آنان را كدره و از طبيبان داروى آن را ها تقاضا كرده اى ؟ د ران صبحگاهان كه داروى تو به حال آنان سودى نداشت ، و گريه تو فايده نكرد ، و ترس تو آنان را سودى نرساند ، و آنچه مى خواستى به دست نياوردى ، و با نيروى خود نتوانستى مرگ را از آنان دور كنى . دنيا براى تو حال آنان را مثال زد ، و با گورهايشان ، گور خودت را به رْخ تو كشيد.
2ـ خوبيها و زيبائيهاى دنيا: همانا دنيا سراى راستى براى راست گويان ، و خانة تندرستى براى دنيا شناسان ، و خانه بى نيازى براى توشه گيران ، و خانه پند ، براى پند آموزان است . دنيا سجده گاه دوستان خدا ، نماز گاه فرشتگان الهى ، فرودگاه وحى خدا ، و جايگاه تجارت دوستان خداست، كه در آن رحمت خدا را به دست آوردند. و بهشت را سود بردند. چه كسى دنيا را نكوهش مى كند ؟ و حال آن كه دنيا جدا شدنشرا اعلام داشته و فرياد زد كه ماندگار نيست، و از نابودى خود و اهلش خبر داده است ؟ با بلاى خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانى خود آنان را به شادمانى رساند . در آغاز شب به سلامت گذشت ، اما در صبحگاهان با مصيبتى جانكاه بازگشت ، تا مشتاق كند ، و تهديد نمايد، و بترساند ، و هشدار دهد . پس مردمى در بامداد با پشيمانى ، دنيا را نكوهش كنند، و مردمى ديگر در روز قيامت آن را مى ستايند ، دنيا حقائق را به يادشان آورد ، يادآور آن شدند ، از رويدادها برايشان حكايت كرد ، او را تصديق كردند و اندرزشان داد ، پند پذيرفتند.





  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
جمعه ۱۶ امرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۴۴ بعد از ظهر نمایش پست [5]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 132 :

  ضرورت ياد مرگ (اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً يُنَادِى فِى كُلِّ يَوْمٍ لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ .

درود خدا بر او ، فرمود :.

خدا را فرشته ايست كه هر روز بانگ مى زند : بزاييد براى مردن ، و فراهم آوريد نابود شدن ، و بسازيد براى ويران گشتن.





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
جمعه ۱۶ امرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۴۵ بعد از ظهر نمایش پست [6]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 133 :

  اقسام مردم و دنيا (اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ فِيهَا رَجُلَانِ رَجُلٌ بَاعَ فِيهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا.

درود خدا بر او ، فرمود :.

دنيا گذرگاه عبور است ، نه جاى ماندن ؛ و مردم در آن دو دسته اند : يكى آن كه خود را فروخت و به تباهى كشاند ، و ديگرى آن كه خود را خريد و آزاد كرد.





  می پسندم 4     0  4 
 
 
تعداد پسند های ( 4 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴ ۰۲:۰۴ بعد از ظهر نمایش پست [7]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 127 :

  نكوهش از سستى در عمل (اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ قَصَّرَ فِى الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِى مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ .

درود خدا بر او ، فرمود :

آن كس كه در عمل كوتاهى كند ، دچار اندوه گردد ، و آن را كه از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نياز نيست.





شرح و تفسير دو راه خطا امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز نخست به سرنوشت كسانى اشاره مى كند كه در انجام وظائف الهى خود كوتاهى مى كنند، مى فرمايد: «كسى كه در عمل كوتاهى كند، به اندوه گرفتار مى شود»; (مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ). ممكن است اين اندوه و غم در آستانه انتقال از اين دنيا باشد كه چشم برزخى پيدا مى كنند و سرنوشت رقت بار خود را مى بينند و فريادشان بلند مى شود و مى گويند: «(رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ); پروردگارا! مرا باز گردانيد، شايد در برابر آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم». نيز ممكن است اشاره به غم و اندوه در سراى آخرت باشد، همان گونه كه قرآن از زبان آنها نقل مى كند كه مى گويند: «(يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللهِ); اى افسوس بر من از كوتاهى هايى كه در اطاعت فرمان خدا كردم». نيز شايد اين غم و اندوه در خود دنيا باشد، زيرا گاه انسان بيدار مى شود و از كوتاهى هايى كه كرده افسوس مى خورد و غم و اندوهى جان كاه او را فرا مى گيرد چرا كه مى بيند ديگران با اعمال صالح سراى جاويدان خود را آباد كرده اند و او با كوتاهى هايش سراى جاويد خود را ويران نموده است. البته جمع ميان اين سه تفسير نيز مانعى ندارد. سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن جمله پرمعنايى مى گويد كه در واقع شرحى است از كوتاهى در عمل. مى فرمايد: «خدا به كسى كه در مال و جانش نصيبى براى او نيست، اعتنايى ندارد»; (وَلاَ حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَنَفْسِهِ نَصِيبٌ). اشاره به اين كه كسانى مورد عنايت پروردگار در دنيا و آخرتند كه از بذل جان و مال در راه خدا دريغ ندارند، و به بيان ديگر، ايمان و يقين و وفادارى خود را به اسلام در عمل ثابت مى كنند. درست است كه جان و مال همه از سوى خداست و اگر انسان در بذل آنها اقدام كند در واقع به خودش خدمت كرده است، زيرا خدا از همگان بى نياز است; ولى خداوند روى الطاف بيكرانش آن را به عنوان حاجتى از سوى خود گرفته است. اين سخن درباره مؤمنانى كه داراى مقامات بالا هستند نيست، آنها فقط نصيبى از جان و مالشان را در راه خدا صرف نمى كنند، بلكه هرچه دارند در راه خدا مى دهند. جمله «لاَ حَاجَةَ لِلَّهِ» به معناى بى اعتنايى و اعراض خداوند از چنين افرادى است كه چيزى از جان و مال را در راه او نمى بخشند، زيرا كسى كه به چيزى يا شخصى نياز ندارد طبعاً اعتنايى هم به او نمى كند، بنابراين جمله «لا حاجة...» با توجه به اين كه خدا به هيچ كس نياز ندارد كنايه از بى اعتنايى است و منظور از بى اعتنايى اين است كه خدا آنها را از مواهب خاص و عنايات ويژه اش محروم مى سازد. اين تعبير مانند بيان كنايه آميز ديگرى است كه در آيه 67 سوره «توبه» درباره منافقان آمده است: «(نَسُوا اللهَ فَنَسِيَهُمْ); آنها خدا را فراموش كردند و خداوند نيز آنها را فراموش نمود» يعنى از رحمت خود محروم ساخت. بعضى از مفسران نهج البلاغه در تفسير «نصيب» معناى ديگرى ذكر كرده اند كه با ظاهر عبارت سازگار نيست. گفته اند منظور از «نصيب» كسانى هستند كه خدا آنها را به بلاهايى در مال يا جانشان گرفتار مى كند و اين ابتلا به بلا نشانه اعتناى پروردگار به آنهاست زيرا خداى متعال به كسى كه اعتنا ندارد مصيبتى هم بر او وارد نمى كند; ولى روشن است كه منظور از «نصيب» در مال و جان بذل بخشى از مال و جان در راه خداست نه گرفتار خسران مالى و بلاهاى نفسانى شدن. از آنچه در تفسير دو جمله بالا آمد روشن مى شود كه هر دو با هم كمال ارتباط را دارند، زيرا كسانى كه كوتاهى در عمل كنند (يعنى اعمالى دارند ولى كوتاهى مى كنند) خداوند آنها را مبتلا به غم و اندوه مى كند كه اين خود نوعى اعتناى به آنهاست و اما كسانى كه مطلقاً عملى نداشته باشند; نه در بذل مال و نه در بذل جان خدا اعتنايى به آنها ندارد و حتى غم و اندوه بيدار كننده نيز بر آنان عارض نمى كند. از اينجا روشن مى شود كسانى كه مانند ابن ابى الحديد اين دو جمله را مستقل از يكديگر شمرده اند راهى صحيح نپيموده اند.



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۷:۱۸ بعد از ظهر نمایش پست [8]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 128 :

  تأثير عوامل زيست محيطى در سلامت (علمى، بهداشتى)

وَ قَالَ [عليه السلام] تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِى أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِى آخِرِهِ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِى الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِى الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ .

درود خدا بر او ، فرمود :

در آغاز سرما خود را بپوشانيد ، و در پايانش آن را در يابيد ، زيرا با بدن ها همان مى كند كه با برگ درختان خواهد كرد : آغازش مى سوزاند ، و پايانش مى روياند






شرح و تفسير سرماى زيانبار و سرماى مفيد امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه خود دستور طبى مهم و كارسازى را بيان مى كند كه مراعات آن مى تواند از بسيارى از بيمارى ها پيش گيرى كند و بر نشاط و نمو جسم و روح انسان بيفزايد، مى فرمايد: «از سرما در آغاز آن (در پاييز) بپرهيزيد و در آخرش (نزديك بهار) از آن استقبال كنيد، زيرا در بدن ها همان مى كند كه با درختان انجام مى دهد; آغازش مى سوزاند و آخرش مى روياند و برگ مى آورد»; (تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ، وَتَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ; فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الاَْبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الاَْشْجَارِ، أَوَّلُهُ يُحْرِقُ، وَآخِرُهُ يُورِقُ). پاييز آغاز سرما است; سرمايى آميخته با خشكى هوا كه از گرماى تابستان و نبودن باران سرچشمه گرفته و به همين دليل برگ هاى درختان پژمرده مى شوند و مى ريزند و به اصطلاح، مرگ طبيعت فرا مى رسد. همان مرگى كه مولود خشكى و سردى است; ولى در آغاز بهار هوا رو به گرمى مى رود و معمولاً باران هاى پربارى مى بارد. آن رطوبت و گرمى دست به دست هم مى دهند و سبب شكوفه كردن درختان و برگ آوردن آنها و حيات طبيعت مى شوند. همان گونه كه قرآن مجيد مى فرمايد: «(وَتَرَى الاَْرْضَ هَامِدَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَآءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْج بَهِيج); و همچنين زمين را (در فصل زمستان) خشك و مرده مى بينى و هنگامى كه آب باران بر آن فرو مى فرستيم، به جنبش در مى آيد و رويش مى كند و از هر نوع گياهان بهجت انگيز مى روياند». بدن انسان ها نيز جزئى از اين طبيعت و متأثر به آثار آن است; سرماى خشك پاييز بدن ها را ضعيف و نحيف و آماده بيمارى ها مى كند، بنابراين بايد خود را پوشانيد و از آن دور داشت; ولى سرماى ملايم آغاز بهار بعد از فصل زمستان كه آميخته با حرارت كم و رطوبت بسيار است به انسان نشاط و نيرو مى دهد و مايه نموّ و رشد بدن مى گردد، ازاين رو بايد به استقبال آن رفت. از آن گذشته در آغاز پاييز چون انسان به گرماى تابستان عادت كرده و باران كمتر باريده هوا آلوده است و انتقال انسان از آن گرما به سرما هرچند تدريجى است در بدن تأثير مى گذارد و ميكروب هاى بيمارى زا در آن نفوذ مى كند و ازاين رو آگاهان مى گويند: اگر آغاز پاييز باران هايى ببارد بيمارى ها كم مى شود; اما در پايان زمستان و آغاز بهار، بدن در مقابل سرما مقاوم شده، عوامل بيمارى زا بر اثر سرما و باران بسيار كم شده و استقبال از سرماى بهار نه تنها ضررى ندارد بلكه عامل نمو جسم و جان مى شود. بوعلى سينا در كتاب طبى خود، قانون نيز به همين نكته اشاره كرده مى گويد: «بدن ها از سرماى بهار آن احساسى را ندارند كه از سرماى پاييز مى كنند، زيرا هنگام سرماى بهار، بدن عادت به سرماى زمستان كرده و ازآن رو از آن آزار نمى بيند; ولى به هنگام سرماى پاييز بدن كه عادت به گرما دارد از آن آزار فراوان مى بيند». البته خداوند ورود در فصول مختلف را تدريجى قرار داده تا مشكلات انتقال به حداقل برسد. نكته: مسائل بهداشتى و طبى در قرآن مجيد و روايات امروزه كتاب هايى به نام طب النبى(صلى الله عليه وآله) و طب الائمة و طب الرضا(عليه السلام)در اختيارداريم كه در آنها سخن از يك رشته دستورات طبى و بهداشتى نقل شده از معصومين(عليهم السلام) است، گاه نيز اشاراتى از قرآن مجيد در آنها ديده مى شود; مثلاً امروز دانشمندان غذاشناسى آثار فوق العاده اى براى عسل قائلند و هرچه زمان مى گذرد خواص بيشترى براى آن در بهداشت و درمان بيمارى ها كشف مى كنند. اين در حالى است كه قرآن مجيد در سوره «نحل» با صراحت مى گويد: (فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ) و همچنين تعبيرات ديگرى كه پرده از روى مسائل بهداشتى و درمانى بر مى دارد; از جمله دستور معروف پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر اين كه تا گرسنه نشده ايد غذا نخوريد و تا كاملاً سير نشده ايد دست از غذا بكشيد كه در واقع ناظر به آيه شريفه (كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاَ تُسْرِفُوا)است. بسيارى از دستورهايى كه در زمينه نوشيدنى ها و غذاهاى حلال و حرام وارد شده مربوط به تأثيرات خوب و بد آنهاست; تحريم شراب و مواد مخدر، تحريم گوشت حيوانات درنده، خوردن خون و گوشت مردار و ماهيانى كه در آب مرده اند و امثال اينها همگى ارتباط نزديكى با زيان هاى بهداشتى آنها دارد. توصيه به خوردن ميوه ها و سبزى ها و دانه هاى غذايى ارتباط آشكارى با فوائد بهداشتى آنها دارد. روايات طبى نقل شده از پيغمبر اكرم و ائمه هدى(عليهم السلام)نيز با صراحت اين مسائل را بازگو مى كند. درست است كه وظيفه دين و آيين، هدايت مردم به راه هاى راست و اعتقادها و برنامه هاى اخلاقى است و رسالت انبيا به عنوان طبيبان روحانى درمان انواع بيمارى هاى فكرى و اخلاقى است; ولى از آنجا كه طب جسمانى نيز رابطه نزديكى با طب روحانى دارد گاه به سراغ اين امور نيز مى رفتند. به بيان ديگر مسائل مربوط به سلامت جسم رابطه نزديكى با سلامت روح دارد ازاين رو سلامت جسم نيز مورد توجه اسلام بوده است كه خود داستان مفصلى دارد و ورود در آن عرصه ما را از مقصود دور مى سازد. آنچه امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه اش بيان فرموده نيز ناظر به همين مطلب است; امام(عليه السلام)راه سلامت بدن را در فصل خزان و بهار نشان داده و دليل آن را نيز بيان فرموده است، مى فرمايد: سرماى پاييز و بهار با بدن ها همان مى كند كه با درختان انجام مى دهد، زيرا هر دو شباهت زيادى با هم دارند. اين كلام حكمت آميز، از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به شكل ديگرى نيز نقل شده است; فرمود: «اِغْتَنِمُوا بَرْدَ الرَّبيعَ فَإنَّهُ يَفْعَلُ بِأبْدانِكُمْ ما يَفْعَلُ بِأشْجارِكُمْ وَاجْتَنِبُوا بَرْدَ الْخَريفِ فَإنَّهُ يَفْعَلُ بِأبْدانِكُمْ ما يَفْعَلُ بِأشْجارِكُمْ; سرماى بهار را غنيمت بشمريد كه با بدن هاى شما همان مى كند كه با درختان مى كند و از سرماى پاييز بپرهيزيد كه با بدن هاى شما همان انجام مى دهد كه با درختان انجام مى دهد». شاعر نيز در اين زمينه مى گويد: گفت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) به اصحاب كبار ***
تن مپوشانيد از باد بهار چون كه با جان شما آن مى كند ***
در بهاران با درختان مى كند










  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۵۶ قبل از ظهر نمایش پست [9]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 129 :

  .

وَ قَالَ [عليه السلام] عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِى عَيْنِكَ .

درود خدا بر او ، فرمود :

بزرگى پروردگار در جانت ، پديده ها را در چشمت كوچك مى نماياند .






شرح و تفسير خدا را با عظمت بشناس تا همه چيز را كوچك بينى امام(عليه السلام) در اين سخن حكيمانه اش رابطه نزديكى را ميان شناخت عظمت خداوند و كوچكى دنيا در نظر انسان بيان كرده، مى فرمايد: «عظمت آفريدگار نزد تو مخلوق را در چشمت كوچك مى كند»; (عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ). همان گونه كه در بيان سند اين كلام حكيمانه گفته شد، امام(عليه السلام) در خطبه 193 نيز آن را به عبارت ديگرى بيان فرموده و آن را يكى از صفات برجسته پرهيزكاران مى شمارد كه خدا را به عظمت شناخته اند و ما سوى الله در نظرشان كوچك است. هرگاه انسان در دوران كودكى در خانه اى زندگى مى كرده كه حوض كوچكى در آن وجود داشته چنانچه وقتى بزرگ مى شود او را به كنار استخرى ببرند، بسيار در نظرش جلوه مى كند; ولى اگر در كنار دريا بزرگ شده باشد، هرگاه او را در كنار آن استخر ببرند در نظرش كوچك مى آيد. همچنين كسانى كه در خانواده فقيرى زندگى كرده اند هرگاه به ثروت مختصرى برسند خود را بسيار غنى مى بينند و به عكس اگر در خانواده ثروتمندى بزرگ شده باشند چنانچه به همان ثروت برسند آن را ناچيز مى شمرند. بر همين اساس آنان كه ذات پاك خداوند را با عظمت شناخته اند، يك عالم قدرت و جبروت، يك عالم علم و ملكوت، هنگامى كه به قدرت هاى مخلوقات مى نگرند همچون قطره اى در مقابل دريا و يا كمتر از آن در نظرشان جلوه مى كند. به همين دليل اگر بخواهيم در دنيا زهد پيشه كنيم و به مقامات مادى و ثروت ها و زرق و برق دنيا بى اعتنا باشيم بايد سطح معرفت خود را نسبت به خداوند بالا ببريم كه نتيجه قطعى عظمت خالق در نظر ما كوچك شدن مخلوقات است. اگر مى بينيم اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد: «وَاللهِ لَوْ أُعْطيتُ الاَْقاليمَ السَّبْعَةِ بِما تَحْتَ أفْلاكِها، عَلى أنْ أعْصِىَ اللهَ في نَمْلَة أسْلُبُها جُلْبَ شَعيرَة ما فَعَلْتُهُ; به خدا سوگند اگر اقليم هاى هفت گانه جهان را (در گذشته تمام دنيا را به هفت بخش كه هر كدام نام اقليم داشت تقسيم مى كردند) با آنچه در زير افلاك قرار دارد به من بدهند كه درباره مورچه اى ستم كنم و پوست جويى را از دهانش بيرون بكشم چنين كارى را نخواهم كرد». دليل اين كلام امام(عليه السلام)همين است كه خدا را با عظمت فوق العاده اى شناخته و تمام دنيا در نظر او از پوست يك جو يا از برگ درختى كه در دهان ملخى باشد كوچك تر جلوه مى كند.





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۴ ۰۷:۳۴ بعد از ظهر نمایش پست [10]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 130 :

  توجه به فنا پذيرى دنيا (اخلاقى، معنوى)

وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّينَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْكُوفَةِ يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِى الْكَلَامِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى .

درود خدا بر او ، فرمود :

( امام [عليه السلام] وقتى از جنگ صفين برگشت و به قبرستان پشت دروازه كوفه رسيد رو به مردگان كرد .) فرمود :
اى ساكنان خانه هاى وحشت زا ، و محله هاى خالى و گورهاى تاريك ، اى خفتگان در خاك ، اى غريبان ، اى تنها شدگان ، اى وحشت زدگان ، شما پيش از ما رفتيد و ما در پى شما روانيم ، و به شما خواهيم رسيد. اما خانه هايتان ! ديگران در آن سكونت گزيدند ؛ و اما زنانتان ! با ديگران ازدواج كردند؛ و اما اموال شما ! در ميان ديگران تقسيم شد ! اين خبرى است كه ما داريم ، حال شما چه خبر داريد ؟ ( سپس به اصحاب خود رو كرد و فرمود : ) بدانيد كه اگر اجازة سخن گفتن داشتند ، شما را خبر مى دادند كه ، بهتين توشه ، تقوا است






شرح و تفسير گفتگوى امام(عليه السلام) با ارواح مردگان اين سخن را امام(عليه السلام) زمانى بيان فرمود كه از ميدان (پرغوغا و مملو از تأسف) صفين باز گشته و به كنار قبرستانى كه پشت دروازه كوفه بود رسيده بود: (وَقَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّينَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْكُوفَةِ). امام(عليه السلام) اموات آن گورستان را با پنج خطاب تكان دهنده بيدارگر مخاطب ساخت فرمود: «اى ساكنان خانه هاى وحشتناك و سرزمين هاى خالى و قبرهاى تاريك! اى خاك نشينان! اى غريبان! اى تنهايان! و اى وحشت زدگان!»; (يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ، وَالْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ، وَالْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ، يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ، يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ، يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ، يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ). امام(عليه السلام) در واقع با اين تعبيرات نشان داد كه هر انسانى سرانجام در اين دنيا به چه سرنوشتى دچار مى شود; امروز در ميان دوستان و عزيزان در خانه هاى زيبا و مرفه زندگى مى كند، جمع آنها جمع و اسباب نشاطشان فراهم است، مى گويند و مى خندند و از باده غرور سرمستند; ولى فردا جايگاهشان گورستان وحشتناك و قبرهاى تاريك در وحدت و تنهايى خواهد بود. شادى ها و خوشى ها پايان مى گيرد و لذات، خاتمه مى يابد، جمعشان به پراكندگى مى كشد و دوستى ها به فراموشى سپرده مى شود. هنگامى كه امام(عليه السلام) با اين خطاب هاى پنج گانه تكان دهنده دل هاى همراهان خود را كه ناظر اين صحنه بودند براى پذيرش حق آماده تر ساخت، خطاب به ارواح گذشتگانِ آن قبرستان فرمود: «شما در اين راه پيشگام ما بوديد و ما نيز به دنبال شما خواهيم آمد»; (أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ، وَنَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لاَحِقٌ). «فَرَط» به كسى مى گويند كه پيشاپيش قافله مى رود و طناب ها و دلوها را براى كشيدن آب از نهر آماده مى سازد. سپس به هر كسى كه در چيزى پيشگام مى شود اطلاق شده است. اشاره به اين كه قانون مرگ استثناپذير نيست; انسان ها مانند اهل قافله اى بزرگند كه گروهى پيشاپيش قافله، گروهى در وسط و گروهى به دنبال قافله حركت مى كنند. اين قافله به سوى ديار فنا يا به تعبير ديگر عالم بقا مى شتابد و همه سرانجام به آن مى رسند، هيچ گونه استثنايى ندارد. تفاوت در زمان بندى هاست و اگر انسان به اين حقيقت توجه كند به يقين نسبت به اعمال خود مراقبت بيشترى خواهد كرد. آن گاه امام(عليه السلام) اخبار عالم دنيا را در سه جمله خلاصه كرده از آنها اخبار عالم آخرت را پرسش مى كند و مى فرمايد: «اما خانه هايتان را ديگران ساكن شدند، همسرانتان (اگر جوان بودند) به نكاح ديگران درآمدند و اموالتان (در ميان ورثه) تقسيم شد. اينها خبرهايى است كه نزد ماست، نزد شما چه خبر؟»; (أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ، وَأَمَّا الاَْزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ، وَأَمَّا الاَْمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ، هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا، فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ؟). «سپس امام(عليه السلام) رو به سوى اصحاب و ياران كرد و فرمود: آگاه باشيد اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده مى شد به شما خبر مى دادند كه بهترين زاد و توشه (براى سفر آخرت) تقوا و پرهيزگارى است»; (ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي الْكَلاَمِ لاََخْبَرُوكُمْ (أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى)). در واقع امام(عليه السلام) انگشت روى مهم ترين مسائل زندگى انسان ها گذاشته كه براى بدست آوردن آن تلاش مى كنند; خانه هاى مرفه، همسران خوب و اموال فراوان. همان چيزى كه در آيه 14 سوره آل عمران آمده است كه مى فرمايد: «(زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالاَْنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَـآبِ); محبّت امور مادى، از (قبيل) زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسب هاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است; (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند; ولى) اينها وسايل گذران زندگى دنياست (و هدف نهايى نمى باشد)، سرانجامِ نيك (و زندگى والا و جاويدان) نزد خداست». گاه مى شود فردى در همه عمرش تلاش مى كند و سرانجام رنج وى در خانه اى مجلل خلاصه مى شود و چقدر براى او دردناك است كه آن را رها كند و كسانى كه هيچ زحمتى براى آن نكشيدند در آن ساكن شوند و گاه محصول همه عمرش در مقدارى از مال و ثروت خلاصه مى شود و بعضى نيز سال ها تلاش مى كنند همسر زيبايى پيدا كنند; ولى چيزى نمى گذرد بايد همه را رها كرده و راهى ديار اموات شوند و طومار زندگى آنها در هم پيچيده خواهد شد. جالب اين كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: اگر آنها اجازه سخن گفتن را پيدا كنند فقط يك خبر به شما مى دهند; خبرى كه همه چيز در آن جمع است و آن خبر مربوط به زاد و توشه تقواست كه در برزخ و مواقف قيامت، انسان را يارى مى دهد. اين سخن برگرفته از آيه شريفه 197 سوره بقره است كه مى خوانيم: «(وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِى الاَْلْبَابِ); و زاد و توشه تهيه كنيد و بهترين زاد و توشه، پرهيزگارى است و از (مخالفتِ) من بپرهيزيد اى خردمندان». نكته ها: 1. آيا ارتباط با ارواح ممكن است؟ از ظاهر كلام امام(عليه السلام) چنين بر مى آيد كه او با ارواح مردگان سخن مى گويد و آنها سخنان امام(عليه السلام) را درك مى كنند و حتى از آن استفاده مى شود كه اگر اذن پروردگار باشد آنها نيز مى توانند با انسان ها ارتباط برقرار كنند و به اين ترتيب دليلى است بر امكان ارتباط با ارواح، هرچند بسيارى از مدعيان در اين زمينه دروغ مى گويند و با خيالات خود ارتباط پيدا مى كنند ولى اصل ارتباط امكان پذير است. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه آيا اين تعبيرات با آنچه در قرآن مجيد در سوره «فاطر» آيه 22 آمده هماهنگ است كه مى فرمايد: «(وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِع مَّنْ فِى الْقُبُورِ); و تو نمى توانى سخن خود را به گوش آنان كه در گور (خفته)اند برسانى». در پاسخ بايد به نكته اى توجه داشت كه مشركان قطعاً سخنان پيامبر(صلى الله عليه وآله)را مى شنيدند و گوششان از اين نظر كر نبود; ولى اين سخنان حكمت آميز در دل و جانشان نفوذ نمى كرد، بنابراين معناى آيه شريفه چنين مى شود: همان گونه كه نمى توانى مردگان را هدايت كنى اين قوم مشرك لجوج و متعصب را نيز نمى توان هدايت كرد، چرا كه گوش شنوا ندارند; گوشى كه مطالب را بشنود و به درون جان انسان منتقل كند. شاهد سخن اين كه مطابق آنچه در منابع اسلامى و از جمله منابع اهل سنت همچون صحيح بخارى و تفسير روح المعانى ذيل آيه مورد بحث آمده است پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بعد از پايان جنگ بدر دستور داد اجساد كفار را در چاه خشكى بيفكنند. سپس آنها را صدا زد و فرمود: «هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ اللهُ وَرَسُولُهُ حَقّاً؟ فَإنِّي وَجَدْتُ ما وَعَدَنِىَ اللهُ حَقّاً; آيا آنچه را كه خدا و رسولش وعده داده بود حق يافتيد؟ من آنچه را خداوند به من وعده داده بود حق يافتم». در اينجا عمر اعتراض كرد و گفت: اى رسول خدا! چگونه با اجسادى سخن مى گويى كه روح ندارند؟ فرمود: شما سخنان مرا بهتر از آنها نمى شنويد. جز اين كه آنها توانايى پاسخ گويى ندارند (ما أنْتَ بِأسْمَع لِما أَقُولُ مِنْهُمْ غَيْرَ أنَّهُمْ لا يَسْتَطيعُونَ أنْ يَرُدُّوا شَيْئاً). در مسند احمد نيز همين معنا به صورت روشن ترى آمده است. اضافه بر اين ممكن است در موارد عادى آنها (اهل قبور) صداى كسى را نشنوند; اما در مواقع فوق العاده، هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) يا امام معصوم(عليه السلام) يا يكى از اولياء الله با آنها سخن خاصى بگويد آن را خواهند شنيد. از اينجا پاسخ بعضى از وهابيان ناآگاه و كم سواد نيز داده مى شود كه مى گويند: چرا شما به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بعد از رحلتش متوسل مى شويد. او سخن كسى را نمى شنود؟! راستى جهل و نادانى چه عقايد زشتى براى انسان به بار مى آورد; هنگامى كه خداوند درباره شهدا ـ هرچند از افراد عادى لشگر اسلام باشند ـ مى فرمايد: (أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ) و آنها را زندگان جاويد مى نامد، چگونه مقام پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را از مقام آنها كمتر مى شمرند. به علاوه خودشان همه روز در نمازها بر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) سلام و خطاب مى دهند آيا سلام، آن هم از دور به كسانى كه در قبورند و چيزى نمى فهمند معنا دارد؟ همچنين در حديثى از خود آن حضرت مى خوانيم كه فرمود: «صَلُّوا عَلَىَّ فَإنَّ صَلاتَكُمْ تَبْلُغُني حَيْثُ كُنْتُمْ; بر من درود بفرستيد كه درود شما هر جا كه باشيد به من مى رسد». جالب اين كه در مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) تابلوى بزرگى زده اند و بر روى آن نوشته اند: «(لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ); صداى خود را از صداى پيامبر بالاتر نبريد» و به همين دليل، مردم را به سكوت در مقابل قبر شريف پيامبر(صلى الله عليه وآله)دعوت مى كنند. اگر نعوذ بالله پيامبر(صلى الله عليه وآله)بعد از وفات چيزى نمى فهمد اين كارها چه معنا دارد. 2. زاد و توشه آخرت مى دانيم دنيا به امور مختلفى تشبيه شده از جمله اين كه دنيا گذرگاهى براى عبور به سوى سراى جاويدان است، مقصد نهايى بهشت است و از مسير دنيا و برزخ و صحنه محشر مى گذرد، راهيان اين مسير نياز به زاد و توشه و مركب دارند; مركبشان ايمان و زاد و توشه آنها تقواست. اين كه امام(عليه السلام) در كلام حكيمانه بالا مى فرمايد: اگر به ارواح گذشتگان اجازه سخن گفتن داده شود به شما مى گويند: تا مى توانيد زاد و توشه برگيريد، همه اخبار آخرت را در جمله اى خلاصه كرده كه در اين مسير چيزى جز زاد و توشه تقوا مفيد واقع نمى شود و اين سخن همان گونه كه گفتيم برگرفته از قرآن مجيد است. تقوا به معناى احساس مسئوليت در برابر فرمان خداست كه نتيجه آن انجام واجبات و ترك محرمات است. يكى از ياران امام صادق(عليه السلام) مى گويد: خدمت امام(عليه السلام) بودم سخن از اعمال به ميان آمد من گفتم: عمل من بسيار ضعيف و كم است. امام(عليه السلام)فرمود: «مَهْ اِسْتَغْفِرِ اللهَ; از اين سخن خوددارى كن و استغفار نما» سپس به من فرمود: «إنَّ قَليلَ الْعَمَلِ مَعَ التَّقْوى خَيْرٌ مِنْ كَثيرِ الْعَمَلِ بِلا تَقْوى; اعمال كمِ آميخته با تقوا بهتر است از اعمال زياد بدون تقوا» عرض كردم: چگونه ممكن است انسان اعمال خوب زيادى داشته باشد بدون تقوا؟ فرمود: اين مانند آن است كه انسان اطعام طعام مى كند و به همسايگان محبت مى نمايد و درِ خانه اش به روى نيازمندان گشوده است; ولى «هنگامى كه درى از حرام به سوى او گشوده شود وارد آن مى شود» (فَإذَا ارْتَفَعَ لَهُ الْبابُ مِنَ الْحَرامِ دَخَلَ فيهِ) سپس فرمود: اين عملى است بدون تقوا و افزود: شخص ديگرى ممكن است اين گونه كارهاى خير را انجام ندهد اما هنگامى كه درِ حرام به روى او گشوده شود وارد نگردد (گرچه اعمال كمى دارد; اما آميخته با تقواست).







 


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
سه شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۰۵ بعد از ظهر نمایش پست [11]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 131 :

  توبيخ الذّام لِلدّْنيا(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِى لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لَا يُغْنِى عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِى عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَةٍ تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَكَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا .

درود خدا بر او : (شنيد مردى دنيا را نكوهش مى كند.) فرمود :
1ـ توبيخ نكوهش كننده دنيا: اى نكوهش كنندة دنيا ، كه به غرور دنيا مغرورى و با باطل هاى ان فريب خوردي! خود فريفته دنيايى و آن را نكوهش مى كنى ؟ آيا تو در دنيا جرمى مرتكب شده اى ؟ يا دنيا به تو جرم كرده است ؟ كى دنيا تو را سرگردان كرد ؟ و در چه زمانى تو را فريب داد ؟ آيا با گورهاى پدرانت كه پوسيده اند ؟ (تو را فريب داد) يا آرامگاه مادرانت كه در زير خاك آرميده اند؟ آيا با دو دست خويش بيماران را درمان كرده اي؟ و آنان را پرستارى كرده در بسترشان خوابانده اى ؟ در خواست شفاى آنان را كدره و از طبيبان داروى آن را ها تقاضا كرده اى ؟ د ران صبحگاهان كه داروى تو به حال آنان سودى نداشت ، و گريه تو فايده نكرد ، و ترس تو آنان را سودى نرساند ، و آنچه مى خواستى به دست نياوردى ، و با نيروى خود نتوانستى مرگ را از آنان دور كنى . دنيا براى تو حال آنان را مثال زد ، و با گورهايشان ، گور خودت را به رْخ تو كشيد.
2ـ خوبيها و زيبائيهاى دنيا: همانا دنيا سراى راستى براى راست گويان ، و خانة تندرستى براى دنيا شناسان ، و خانه بى نيازى براى توشه گيران ، و خانه پند ، براى پند آموزان است . دنيا سجده گاه دوستان خدا ، نماز گاه فرشتگان الهى ، فرودگاه وحى خدا ، و جايگاه تجارت دوستان خداست، كه در آن رحمت خدا را به دست آوردند. و بهشت را سود بردند. چه كسى دنيا را نكوهش مى كند ؟ و حال آن كه دنيا جدا شدنشرا اعلام داشته و فرياد زد كه ماندگار نيست، و از نابودى خود و اهلش خبر داده است ؟ با بلاى خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانى خود آنان را به شادمانى رساند . در آغاز شب به سلامت گذشت ، اما در صبحگاهان با مصيبتى جانكاه بازگشت ، تا مشتاق كند ، و تهديد نمايد، و بترساند ، و هشدار دهد . پس مردمى در بامداد با پشيمانى ، دنيا را نكوهش كنند، و مردمى ديگر در روز قيامت آن را مى ستايند ، دنيا حقائق را به يادشان آورد ، يادآور آن شدند ، از رويدادها برايشان حكايت كرد ، او را تصديق كردند و اندرزشان داد ، پند پذيرفتند.






شرح و تفسير كجاى دنيا فريبنده است؟ اين كلام حكمت آميز كه درباره نقش مؤثر دنيا و مواهب آن براى رسيدن به سعادت اخروى بيان شده در زمانى امام ذكر فرمود كه «شنيد مردى به نكوهش دنيا زبان گشوده است»; (وَقَدْ سَمِعَ رَجُلاً يَذُمُّ الدُّنْيَا). اين مرد اهل بصره و جنگ جمل بود، آن گونه كه بعضى گفته اند يا اهل كوفه كه برخى ديگر نوشته اند ، تأثيرى در اصل سخن ندارد; ولى به نظر مى رسد كه امام(عليه السلام) احساس فرمود مرد رياكارى است و نكوهش او از دنيا نوعى اظهار قدس و تقواست بى آنكه صاحب قدس و تقوا باشد و به هر حال امام(عليه السلام) از اين موقعيت استفاده كرد تا درس بسيار مهمى را درباره دنيا و مواهب دنيوى به همگان بدهد. اين كلام بسيار پربار و حكيمانه به دو بخش تقسيم مى شود; بخش اول درباره اين است كه وصف دنيا به فريب كار بودن توصيف بى دليلى است، زيرا اگر چشم عبرت بين باشد نشانه هاى بىوفايى دنيا در همه جاى آن آشكار است. مى فرمايد: «اى كسى كه نكوهش دنيا مى كنى (و دنيا را به خدعه و نيرنگ و فريبندگى متهم مى سازى) تو خودت تن به غرور دنيا داده اى و به باطل هاى آن فريفته شده اى (عيب از توست نه از دنيا)»; (أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا، الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا، الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا!). سپس مى افزايد: «آيا تو خود فريفته دنيا شده اى سپس دنيا را مذمت مى كنى (و گناه را به گردن آن مى افكنى؟) تو ادعا مى كنى كه دنيا بر تو جرمى روا داشته يا دنيا چنين ادعايى بر تو دارد؟»; (أَتَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا، أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا، أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ؟). «مُتَجَرِّم» به كسى مى گويند كه ادعاى جرم بر كسى دارد و منظور امام(عليه السلام) اين است كه تو از دنيا شكايت مى كنى كه بر تو ستم كرده و تو را فريفته در حالى كه دنيا بايد از تو شكايت كند كه مواهبش را به باطل هزينه كرده اى. سپس امام(عليه السلام) از مظاهر بيدار كننده دنيا به دو چيز كه در دسترس همگان است استدلال مى كند. نخست مى فرمايد: «چه زمانى دنيا تو را به خود مشغول ساخت يا كى تو را فريب داد؟ آيا به محلى كه پدرانت به خاك افتادند و پوسيدند تو را فريب داده يا به خوابگاه مادرانت در زير خاك؟»; (مَتَى اسْتَهْوَتْكَ، أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ؟ أَبِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى، أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى؟). اشاره به اين كه اگر يك گام به سوى قبرستان بردارى و لحظه اى در كنار آن بايستى و بينديشى همه چيز بر تو ظاهر و آشكار مى شود; پدران و مادران و عزيزان، ديروز در ميان شما بودند و حيات و نشاطى داشتند ولى امروز، خاموش در زير خاك ها خفته و پوسيده اند. آيا همين يكى براى بيدار ساختن انسان كافى نيست؟ و به گفته شاعر: بشكاف خاك را و ببين يك دم *** بى مهرى زمانه رسوا را آن گاه امام(عليه السلام) به صحنه هاى عبرت آميز ديگرى از بى اعتبارى و بىوفايى دنيا اشاره كرده مى فرمايد: «چقدر با دست خود به معالجه بيماران پرداختى و چقدر آنها را پرستارى كردى، درخواست شفا براى آنها مى كردى و از طبيبان، بيان راه درمان آنها را مى خواستى در آن روزهايى كه داروىِ تو به حال آنها سودى نداشت و گريه تو فايده اى نمى بخشيد، دلسوزى آميخته با ترس تو براى هيچ يك از آنها سودى نداشت و كوشش ها و كمك هايت براى آنها نتيجه اى نمى داد و با نيرويت دفاعى از آنها نكردى (و سرانجام با همه اين تلاش و كوشش ها مرگ گريبانشان را گرفت و به همه چيز پايان داد)»; (كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ، وَكَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ! تَبْتَغِي لَهُمُ الشِّفَاءَ، وَتَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الاَْطِبَّاءَ، غَدَاةَ لاَ يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ، وَلاَ يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ. لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ، وَلَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطِلْبَتِكَ وَلَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ!). (توجه داشته باشيد) كه «علّلت» از ريشه «تعليل» به معناى به معالجه پرداختن و «مرضت» از ماده «تمريض» به معناى پرستارى نمودن و «تَسْتَوْصِفُ» از ريشه «وصف» گرفته شده و در اينجا به معناى طلب راه درمان از طبيب است و «إشْفاق» به معناى محبت آميخته با ترس و «تُسْعَفْ» از ماده «اِسْعاف» به معناى يارى طلبيدن و كمك كردن است. امام(عليه السلام) در اين گفتار شفاف و بسيار روشن صحنه هاى عبرت انگيز دنيا را به طرز بسيار آموزنده اى ترسيم فرموده و به پرستارانى اشاره مى كند كه حال بيمارشان روز به روز سخت تر مى شود، گاه به دعا متوسل مى شوند، گاه به طبيب و دارو، گاه بيتابى مى كنند و دلسوزى و گاه سيلاب اشك از چشمشان سرازير مى شود; ولى هيچ كدام از آنها سودى نمى بخشد و بيمار در برابر چشمان اشك آلود آنها جان مى سپارد. اينها امورى است كه بسيارى از مردم تجربه كرده اند و آنها كه تجربه نكرده ند از ديگران شنيده اند. آيا اين صحنه ها كافى نيست كه انسان به وسيله آن پى به بى اعتبارى و بىوفايى دنيا ببرد؟ در پايان اين بخش امام(عليه السلام) مى فرمايد: «و (بدين ترتيب) دنيا با اين نمونه ها وضع تو را نيز مجسم ساخته است و با قربانگاه هاى او (براى ديگران)، قربانگاه تو را»; (وَقَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ، وَبِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ). اشاره به اين كه اين گورستان هايى كه در اطراف شهر و ديار توست و بيماران و بيمارستان هايى كه در جاى جاى وطن تو وجود دارند همه نشانه هايى از بى مهرى زمانه رسواست و جاى اين ندارد كه دنيا را با اين همه نشانه هاى بىوفايى، فريبنده و غافل كننده بپندارى. كدام فريبندگى و كدام فريب كارى. البته اين سؤال در اينجا پيش مى آيد كه در قرآن مجيد حيات دنيا به «سرگرمى و بازى» و «متاع غرور» و در روايات به نام «دارالغرور» معرفى شده است. امام(عليه السلام) در داستان خانه اى كه شريح قاضى خريدارى كرده بود (نامه سوم از بخش نامه ها) دنيا را به عنوان «دار الغرور» معرفى فرموده است. همچنين امام سجاد(عليه السلام) نيز در دعاى معروفش: «اللّهُمَّ ارْزُقْني التَّجافِىَ عَنْ دارِ الْغُرُورِ» دنيا را «دارالغرور» معرفى نموده اند. در بعضى از احاديث ديگر هم دنيا را «دارالغرور» شناخته شده است. ممكن است بپرسيم اين تعبيرات چگونه با آنچه امام(عليه السلام) در كلام حكيمانه مورد بحث فرموده سازگار است؟ پاسخ اين سؤال روشن است; هرگاه نگاه به دنيا، نگاه سطحى و زودگذر باشد، دنيا «دار الغرور» است; اما اگر نگاه به آن عميق و حكيمانه باشد، دنيا دار عبرت و بيدارى است. ادامه اين سخن حكيمانه نيز گواه بر آن است كه گفته ايم. شرح و تفسير دنيا تجارتخانه اولياى خداست امام(عليه السلام) در ادامه گفتار حكيمانه اى كه در مورد دنيا در بخش پيشين داشت، در اين بخش جنبه هاى مثبت دنيا را در هشت جمله برمى شمرد در چهار جمله نخست مى فرمايد: «دنيا سراى صدق و راستى است براى آن كس كه به راستى با آن رفتار كند و جايگاه عافيت است براى كسى كه از آن چيزى بفهمد و سراى بى نيازى است براى آن كس كه از آن توشه برگيرد و محلّ موعظه و اندرز است براى آن كس كه از آن اندرز گيرد»; (إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْق لِمَنْ صَدَقَهَا، وَدَارُ عَافِيَة لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا، وَدَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا، وَدَارُ مَوْعِظَة لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا). به اين ترتيب، دنيا گرچه در نظر اول «دار الغرور» و «دار لهو و لعب» است ولى با دقت مى تواند به سراى عافيت و موعظه و برگرفتن زاد و توشه تبديل شود و نردبان ترقى انسان براى قرب الى الله باشد و معراج مؤمن و مزرعه آخرت گردد. همان گونه كه در آيات و روايات به آن اشاره شده است و امام(عليه السلام) در خطبه 28 دنيا را به ميدان تمرين و آمادگى براى مسابقه در ميدان جهان ديگر تشبيه فرمود (أَلا وَإنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمارُ وَغَداً السِّباقُ) و در خطبه 203 دستور مى دهد از اين محل عبور براى قرارگاه اصلى خود توشه برگيريد (فَخُذوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ). درست است كه دنيا در نظر ابتدايى دروغ گوست; ولى اگر كمى در حوادث آن دقت شود مى بينيم كه راست گوست و واقعيت ها را برملا مى سازد و بانگ رحيل سر مى دهد. صحيح است كه دنيا سراى بيماردلان است; اما براى آنها كه اهل فهم و دركند سراى تن درستى است. درست است كه دنيا در نظر ابتدايى دار فقر است و تمام سرمايه هاى وجود انسان را مى گيرد و تهى دست به زير خاك مى فرستد; ولى براى آنان كه آماده برگرفتن زاد و توشه اند دار غناست. صحيح است كه دنيا غافل كننده است; اما براى آنها كه اهل پند و نصيحت اند دار موعظه است. سپس امام(عليه السلام) به چهار وصف ديگر پرداخته مى فرمايد: «دنيا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى الهى و تجارت خانه اولياى الهى است»; (مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ، وَمُصَلَّى مَلاَئِكَةِ اللَّهِ، وَمَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ، وَمَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ). امام(عليه السلام) در واقع در اين عبارت كوتاه چهار نام بر دنيا نهاده كه هر يك پيامى دارد. نام «مسجد»، «مصلى»، «مهبط وحى» و «تجارت خانه اولياى حق» آيا ممكن است مسجد جايگاه بدى باشد و يا نمازخانه فرشتگان سزاوار نكوهش گردد؟ و آيا جايگاهى كه وحى الهى بر آن نازل شده و تجارت خانه دوستان حق است جاى بدى است؟ تعبير به تجارت خانه در واقع بر گرفته از آيه شريفه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَة تُنجِيكُمْ مِّنْ عَذَاب أَلِيم) مى باشد. بعضى از شارحان نهج البلاغه «مُصَلَّى مَلاَئِكَةِ اللَّهِ» را اشاره به سجده كردن فرشتگان براى آدم دانسته اند در حالى كه دليلى بر اين تخصيص نيست; پيوسته جمعى از فرشتگان در حال سجود و جمعى در حال ركوع و مشغول نمازند و منحصر به زمان خاصى نيست و فرشتگان در همه جا هستند; در آسمان و در زمين و مخصوصاً در اماكن مقدسى همچون مكه و مدينه و بقاع معصومان(عليهم السلام). از مجموع اين تعبيرات استفاده مى شود كه دنيا موقعيت بسيار مهمى دارد براى آنان كه از آن بهره گيرند; هم منزلگاهى است براى تهيه زاد و توشه، هم دانشگاهى است براى دروس اخلاقى و موعظه، هم محلى براى عبادت پروردگار و هم تجارت خانه اى است كه انسان با سرمايه عمر وارد آن مى شود و در برابر اين سرمايه مى تواند بهترين متاع ها را كه همان قرب پروردگار و رضاى او و سعادت جاويدان است فراهم سازد. از اين رو امام در ادامه اين سخن مى فرمايد: «آنها در دنيا رحمت خدا را به دست آورده و بهشت را از آن سود بردند»; (اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ، وَرَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ). سپس امام(عليه السلام) براى يك نتيجه گيرى به آغاز سخن باز مى گردد و مى فرمايد: «با اين حال (كه براى تو شرح دادم) چه كسى دنيا را نكوهش مى كند در حالى كه جدايى خود را اعلام داشته و فراق خود را با صداى بلند خبر داده و خبر از مرگ خود و اهلش داده است»; (فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَقَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا، وَنَادَتْ بِفِرَاقِهَا، وَنَعَتْ نَفْسَهَا وَأَهْلَهَا). امام(عليه السلام) بعد از اين سه جمله كه در پاسخ مذمت گويان فرموده با دو جمله ديگر آن را تكميل مى كند و مى فرمايد: «دنيا با نمونه اى از بلاهايش بلاهاى آخرت را به آنها نشان داده و با صحنه هايى از سرور و خوشحالى اش به سرور آخرت متوجه ساخته است (در حالى كه مى دانند نه بلاى آخرت قابل مقايسه با بلاى دنيا و نه سرور آخرت شايسته مقايسه با سرور دنياست) و گاه مى بينند هنگام عصر در عافيت اند و صبح گاهان در مصيبت (و به اين ترتيب) گاه تشويق مى كند و گاه مى ترساند و انسان را به خوف مى افكند و برحذر مى دارد»; (فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلاَئِهَا الْبَلاَءَ، وَشَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ؟! رَاحَتْ بِعَافِيَة، وَابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَة، تَرْغِيباً وَتَرْهِيباً وَتَخْوِيفاً وَتَحْذِيراً). آرى، دنيا با زبان حال به روشنى ماهيت خود را كه همان ناپايدارى و بىوفايى و بى اعتبارى است آشكار ساخته، حوادث زودگذر، از دست رفتن عزيزان، بيمارى هاى ناگهانى و بلاهاى زمينى و آسمانى همه اينها پيام هاى روشنى است كه دنيا براى معرفى خود به اهلش مى فرستد. با اين حال چگونه مى توان گفت دنيا فريبنده و غافل كننده است. تعبير به «مَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلائِهَا الْبَلاءَ» شبيه چيزى است كه در آيه 21 سوره «سجده» آمده است: «(وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِّنَ الْعَذَابِ الاَْدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الاَْكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ); به آنها از عذاب نزديك (دنيا) پيش از عذاب بزرگ (آخرت) مى چشانيم، شايد باز گردند». «راحَتْ» از ريشه «رَواح» به معناى عصرگاهان و «ابْتَكَرَتْ» از ماده «بكور» به معناى صبحگاهان، «فَجيعَة» حوادث وحشتناك و دردناك و واژه هاى «تَرْغيباً» و «تَرْهيباً» و «تَخْويفاً» و «تَحْذيراً» در واقع مفعول لاجله هستند. بنابراين چشمى باز و گوشى شنوا مى خواهد تا تمام اين پيام هاى بيدارگر را ببيند و بشنود به ويژه در عصر ما كه حوادث سريع تر صورت مى گيرد و فاجعه ها شتاب بيشترى دارند; نمونه آن تصادف هاى مرگ آور اتومبيل ها و سقوط هواپيماها و غرق شدن كشتى ها و بيمارى هاى واگيردار گسترده است، اين پيام، پررنگ تر و شفاف تر است. آن گاه امام(عليه السلام) در پايان اين سخنانِ حكمت آميز و فوق العاده بيدار كننده چنين نتيجه گيرى مى كند كه «با اين اوصاف، گروهى آن را در روز پشيمانى (روز قيامت) نكوهش مى كنند و گروه ديگرى در آن روز آن را مدح و ستايش مى نمايند; همان گروهى كه دنيا به آنها تذكر داد و متذكر شدند و براى آنها (با زبان حال) سخن گفت و تصديقش كردند و به آنان اندرز داد و اندرزش را پذيرا شدند»; (فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ، وَحَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَكَّرُوا، وَحَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا، وَوَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا). آرى هوى پرستان غافل در قيامت كه آثار اعمال سوء خود را مى بينند سخت پشيمان مى شوند و زبان به مذمت دنيا مى گشايند ولى خردمندان بيدار زبان به ستايش آن مى گشايند كه از آن تجارت خانه پرسود و مزرعه پربار بهترين بهره ها را گرفتند و با خود به عرصه قيامت آوردند. از اين جمله هاى اخير نكته اى را كه قبلا به آن اشاره كرديم بهتر مى توان دريافت كه مذمت دنيا در بسيارى از كلمات معصومان(عليهم السلام) و حتى در آيات قرآن هيچ منافاتى به مدح و ستايش آن در اين كلام پربار اميرمؤمنان(عليه السلام) ندارد. آنچه در نكوهش آن آمده ناظر به افراد كوتاه بين و غافل و بى خبر و آنچه در مدح آن آمده ناظر به آگاهان و خردمندان و عاقبت انديشان است. مهم آن است كه با كدام ديده به دنيا بنگريم. اگر با ديده مثبت بنگريم دنيا به راستى مزرعه آخرت است و اگر با ديده منفى نگاه كنيم دنيا سراى غرور و غفلت و بى خبرى و نكبت است.









  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 127 تا 133
چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۹۴ ۱۱:۲۰ قبل از ظهر نمایش پست [12]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 132 :

  ضرورت ياد مرگ (اخلاقى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً يُنَادِى فِى كُلِّ يَوْمٍ لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ .

درود خدا بر او ، فرمود :.

خدا را فرشته ايست كه هر روز بانگ مى زند : بزاييد براى مردن ، و فراهم آوريد نابود شدن ، و بسازيد براى ويران گشتن.





شرح و تفسير پيام فرشته الهى امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه كوتاه و پربار به سرنوشت انسان ها و مواهب و نعمت هاى آنها اشاره كرده مى فرمايد: «خداوند فرشته اى دارد كه همه روز بانگ مى زند بزاييد براى مردن و گردآوريد براى فنا و بنا كنيد براى ويران شدن». لام در «لِلْمَوْتِ» و «لِلْفَناءِ» و «لِلْخَرابِ» لام سببيّه نيست، بلكه لام غايت است; يعنى فرزند بزاييد ولى عاقبتش مرگ است و اموال گردآورى كنيد سرانجامش فناست و بناهاى پرشكوه برپا سازيد عاقبت آن ويرانى است. شبيه چيزى است كه در قرآن مجيد در داستان فرعون و همسرش به هنگام گرفتن قنداقه موسى از آب نيل آمده است «(فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوّاً); (هنگامى كه مادرش به فرمان خدا او را به دريا افكند) خاندان فرعون او را (از آب) گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مايه اندوهشان گردد» يعنى عاقبت كار چنين شد. در حقيقت امام روى سه چيز از مهم ترين مواهب زندگى دنيا انگشت گذارده و سرانجام همه آنها را روشن ساخت: فرزندان كه عزيزترين سرمايه انسان اند و اموال كه براى آن زحمت فراوان مى كشد و بناهاى مجلل كه گاه قسمت عمده عمر خود را صرف آن مى كند. امام مى فرمايد: هيچ يك از اينها بقا و دوامى ندارد و سرانجام گرد و غبار فنا بر روى همه آنها مى نشيند تنها چيزى كه براى انسان باقى مى ماند اعمال خير و نيكى هاست كه نزد خدا ذخيره مى شود، قرآن مى گويد: «(مَا عِنْدَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق); آنچه نزد شماست از ميان مى رود و آنچه نزد خداست باقى مى ماند». در اين كه آيا واقعاً فرشته اى فرياد مى زند و ما صداى او را نمى شنويم يا زبان حال جهان آفرينش و طبيعت دنياست يا صدايى است كه از جان و فطرت و عقل ما بر مى خيزد و ملك اشاره به آن است، محلّ گفتوگو است. كسانى كه آن را تفسير به طبيعت دنيا و مانند آن كرده اند دليلشان اين است كه اگر واقعاً ملكى صدا بزند و ما نداى او را نشنويم چه فايده اى مى تواند داشته باشد؟; ولى به اين ايراد مى توان پاسخ داد كه وقتى نداى آن ملك به وسيله اولياءالله براى ما نقل شود تأثيرش واضح است مثل اين كه ما براى كسى نقل كنيم كه فرزندت را در فلان شهر ديديم كه فرياد مى زد مرا يارى كنيد. در اين گونه موارد صداى شخص غائب به وسيله شخص حاضر رسيده است. بهترين راه براى اين كه انسان سرنوشت آينده خود را تشخيص دهد آن است كه درباره پيشينيان فكر كند آنها كجا رفتند؟ اموالشان چه شد؟ و كاخ هايشان به چه سرنوشتى گرفتار گرديد؟ قرآن مجيد درباره كافران و منافقان در آيه 69 سوره توبه مى فرمايد: «(كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالا وَأَوْلاَداً); (شما منافقان،) همانند كسانى هستيد كه قبل از شما بودند، (و راه انفاق پيمودند; بلكه) آنها از شما نيرومندتر، و اموال و فرزندانشان بيشتر بود» (ديديد سرنوشت آنها چه شد؟) سرنوشت خود را بر آنها قياس كنيد. در حديثى در كتاب شريف كافى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم فرزند آدم هنگامى كه در آخرين روز دنيا و اولين روز آخرت قرار مى گيرد اموال و فرزندان و اعمال او در برابرش مجسم مى شوند رو به اموالش مى كند و مى گويد به خدا سوگند من نسبت به تو حريص و بخيل بودم الان سهم من نزد تو چيست؟ مى گويد: «خُذْ مِنّي كَفَنَكَ; تنها كفن خود را مى توانى از من بگيرى» رو به فرزندانش مى كند و مى گويد شما را دوست مى داشتم و از شما حمايت مى كردم من چه سهمى نزد شما دارم؟ مى گويند: تو را به قبرت مى بريم و پنهان مى كنيم رو به سوى عملش مى كند و مى گويد به خدا سوگند من نسبت به تو بى اعتنا بودم و تو بر من سنگين بودى چه چيز نزد تو دارم؟ عملش مى گويد: من همنشين تو در قبر و روز قيامت هستم تا من و تو به پيشگاه پروردگار عرضه شويم. (سپس امام(عليه السلام) فرمود: اگر آن شخص ولىّ خدا بوده سرنوشت بسيار خوبى دارد و اگر دشمن خدا بوده به عذاب دردناكى مبتلا مى شود). شاعر معروف عرب ابوالعتائيه از كلام حكيمانه امام بهره گرفته و مى گويد: لِدُوا لِلْمَوت وَابْنُوا لِلْخَرابِ *** فَكُلُّكُمْ يَصيرُ إلى ذِهابِ لِمَنْ نَبْني وَنَحْنُ إلى تُراب *** نَصيرُ كَما خُلِقْنا مِنْ تُراب؟ براى مرگ بزاييد و براى ويرانى بنا كنيد كه همه شما در مسير رفتن هستيد براى چه كسى بنا مى كنيم در حالى كه ما به سوى خاك مى رويم و همان گونه كه از خاك آفريده شديم به خاك باز مى گرديم.




  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »



برچسب ها
حکمت ، تا ،

« حکمت 120 تا 126 | حکمت 134 تا 140 »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 09:59 بعداز ظهر