آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۰۲:۵۵ قبل از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
1960
حالت :
ارسال ها :
74
محل سکونت : :
ملک خدا
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
76
اعتبار کاربر :
819
پسند ها :
64
تشکر شده : 25
|
نوحه بسایر زیبای اهنگران که یاد روزهای جنگ رو خد اقل برای من زنده میکنه.روح همه شهیدان شاد.
http://yanon.blog.ir/1390/11/the-great-went-by-majestic
می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
سبک بالان خرامیدند و رفتند
چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ ۰۶:۱۷ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
446
حالت :
ارسال ها :
591
محل سکونت : :
درقفس نفس!
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
436
اعتبار کاربر :
2732
پسند ها :
596
تشکر شده : 335
|
یا الله تعالی..
سبکبالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند *سواران لحظهای تمکین نکردند ترحم بر من مسکین نکردند *سواران از سر نعشم گذشتند فغانها کردم، اما برنگشتند *اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان! این چه سودا بود با من؟ *رفیقان، رسم همدردی کجا رفت؟ جوانمردان، جوانمردی کجا رفت؟ *مرا این پشت، مگذارید بی پاک گناهم چیست، پایم بود در خاک *اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بست روح بودم *در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارهگان زان سو نخندید *رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند *رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم *شهادت نردبان آسمان بود شهادت آسمان را نردبان بود *چرا برداشتند این نردبان را؟ چرا بستند راه آسمان را؟ *مرا پایی به دست نردبان بود مرا دستی به بام آسمان بود *تو بالا رفتهای من در زمینم برادر! روسیاهم، شرمگینم *مرا اسب سپیدی بود روزی شهادت را امیدی بود روزی *در این اطراف، دوش ای دل تو بودی! نگهبان دیشب، ای غافل تو بودی! *بگو اسب سپیدم را که دزدید امیدم را، امیدم را که دزدید *مرا اسب چموشی بود روزی شهادت می فروشی بود روزی *شبی چون باد بر یالش خزیدم به سوی خانهی ساقی دویدم *چهل شب راه را بیوقفه راندم چهل تسبیح ساقینامه خواندم *ببین ای دل، چقدر این قصر زیباست گمانم خانهی ساقی همین جاست *دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد *امیدم مشت نومیدی به در کوفت نگاهم قفل در، میخ قدر کوفت *چه درد است این که در فصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی *بر این در، وای من! قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است *در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند؟! *دعا کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم *من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم *دلم تا چند یا رب خسته باشد؟ در لطف تو تا کی بسته باشد؟ *بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این بار محکمتر بکوبیم *مکوب ای دل به تلخی دست بر دست در این قصر بلور آخر کسی هست *بکوب ای دل که این جا قصر نور است بکوب ای دل مرا شرم حضور است *بکوب ای دل که غفار است یارم من از کوبیدن در شرم دارم *بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست مرا هر چند روی در زدن نیست *کریمان گر چه ستارالعیوبند گدایانی که محبوبند خوبند *بکوب ای دل، مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر *دلا! پیش آی تا داغت بگویم به گوشت، قصهای شیرین بگویم *برون آیی اگر از حفرهی ناز به رویت میگشایم سفرهی راز *نمیدانم بگویم یا نگویم دلا! بگذار، تا حالا نگویم *ببخش ای خوب امشب، ناتوانم خطا در رفته از دست زبانم *لطیفا! رحمت آور، من ضعیفم قویتر از من است، امشب حریفم *شبی ترک محبت گفته بودم میان درهی شب خفته بودم *نیام از نالهی شیرین تهی بود سرم بر خاک طاقت سر نمیسود *زبانم حرف با حرفی نمیزد سکوتم ظرف بر ظرفی نمیزد *نگاهم خال، در جایی نمیکوفت به چشمم اشک غم، تایی نمیکوفت *دلم در سینه قفلی بود، محکم کلیدش بود، در دریاچهی غم *امیدم، گرد امیدی نمیگشت شبم دنبال خورشیدی نمیگشت *حبیبم قاصدی از پی فرستاد پیامی با بلوری می فرستاد *الا! ای عاشق اندوهگینم نمیخواهم تو را غمگین ببینم *اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز، باز است *نمیدانم که در سر، این چه سودا است! همین اندازه میدانم که زیبا است *خداوندا چه دردست این چه درد است که فولاد دلم را آب کرده است *مرا ای دوست، شرم بندهگی کشت چه لطف است این، مرا شرمندهگی کشت *که میدانم تو را شرم حضور است مشو نومید، این جا قصر نور است........... اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم.
ویرایش ارسال توسط : انتظار
در تاریخ : جمعه ۲۹ آبان ۱۳۹۴ ۰۳:۴۴ بعد از ظهر می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
سبک بالان خرامیدند و رفتند
دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴ ۰۹:۵۸ بعد از ظهر
[2]
|
|||
مدیر انجمن چهارده معصوم
شماره عضویت :
4
حالت :
ارسال ها :
568
محل سکونت : :
استان قزوین(مینودر) محضر خدا
جنسیت :
تاریخ تولد :
1-9-1975
تعداد بازدیدکنندگان :
518
دعوت شدگان :
5
اعتبار کاربر :
6949
پسند ها :
622
تشکر شده : 376
|
*در میخانه را گیرم که بستند
کلیدش را چرا یا رب شکستند؟! *دعا کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم *من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم
ویرایش ارسال توسط : انتظار
در تاریخ : جمعه ۲۹ آبان ۱۳۹۴ ۰۳:۴۱ بعد از ظهر می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
سبک بالان خرامیدند و رفتند
دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴ ۱۰:۱۶ بعد از ظهر
[3]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
275
حالت :
ارسال ها :
1270
محل سکونت : :
زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
374
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
11123
پسند ها :
1225
تشکر شده : 1920
|
*تو بالا رفتهای من در زمینم برادر! روسیاهم، شرمگینم می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
سبک بالان خرامیدند و رفتند
دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴ ۱۰:۴۰ بعد از ظهر
[4]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1101
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید وما مرده … شادی روحمان صلواتی بفرستیم تاشاید ما نیز زندگی پیدا کنیم می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
سبک بالان خرامیدند و رفتند
دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴ ۱۱:۰۸ بعد از ظهر
[5]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1566
حالت :
ارسال ها :
400
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
195
اعتبار کاربر :
6129
پسند ها :
492
تشکر شده : 612
|
شهدا هرگز نمیمیرند و با شهادت دیگر بار متولد میشوند می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
سبک بالان خرامیدند و رفتند
سه شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴ ۰۹:۲۶ قبل از ظهر
[6]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
446
حالت :
ارسال ها :
591
محل سکونت : :
درقفس نفس!
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
436
اعتبار کاربر :
2732
پسند ها :
596
تشکر شده : 335
|
*اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بست روح بودم *در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارهگان زان سو نخندید *رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند *رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
سبک بالان خرامیدند و رفتند
سه شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴ ۰۲:۱۴ بعد از ظهر
[7]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1799
حالت :
ارسال ها :
358
محل سکونت : :
💔
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
138
اعتبار کاربر :
14640
پسند ها :
490
تشکر شده : 526
|
گفتی مگذر به کوی ما، در مخمور تا کشته نشی، که خصم ما هست غیور گویم سخنی، بُتا، که باشم معذور در کوی تو کشته، به که از روی تو دور! پیرورز بیت می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
سبک بالان خرامیدند و رفتند
پنجشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۱۶ قبل از ظهر
[8]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2401
حالت :
ارسال ها :
79
محل سکونت : :
ی جای خوبـــــــــ(:
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
174
اعتبار کاربر :
1336
پسند ها :
69
تشکر شده : 57
|
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بست روح بودم *در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارهگان زان سو نخندید *رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند *رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم
ویرایش ارسال توسط : انتظار
در تاریخ : جمعه ۲۹ آبان ۱۳۹۴ ۰۳:۴۳ بعد از ظهر می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
موضوعات مشابه | ||||
عنوان موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین پاسخ |
سبک بالان خرامیدند و رفتند/حاج صادق آهنگران |
mosafer |
1 | 5640 | mosafer |
برچسب ها
|
سبک ، بالان ، خرامیدند ، رفتند ، |
|