آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 162 تا 168
جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۴۴ بعد از ظهر
[13]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 168 : توجه به فناپذيرى دنيا (اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] الْأَمْرُ قَرِيبٌ وَ الِاصْطِحَابُ قَلِيلٌ . درود خدا بر او ، فرمود :
آخرت نزديك ، و زمانِ ماندن در دنيا اندك است .
عمر گران میگذرد خواهی نخواهی سعی بر آن کن نرود رو به تباهی شرح و تفسير نزديكى فرمان مرگ امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و حكيمانه خود اشاره به كوتاهى عمر انسان در دنيا كرده مى فرمايد: «فرمان مرگ نزديك است و مدّت همراهى (با مردم و مواهب دنيا) كوتاه»; (الاَْمْرُ قَرِيبٌ وَالاِصْطِحَابُ قَلِيلٌ). واژه «امر» اشاره به پايان زندگى و فرا رسيدن مرگ است، همان گونه در آيه 14 سوره «حديد» آمده است: «(وَغَرَّتْكُمُ الاَْمَانِىُّ حَتَّى جَآءَ أَمْرُ اللهِ); و آرزوهاى دورودراز شما را فريب داد تا فرمان خدا رسيد». «اصطحاب» به معناى همراه و همنشين بودن با مردم دنيا يا با مواهب و نعمت هاى حيات است. اين حقيقتى است كه همگان آن را مى دانيم و آثار آن را همه روز با چشم مشاهده مى كنيم; هر روز پيكر بى جان بعضى از دوستان يا غير دوستان را مى بينيم كه بر دوش ديگران به سوى آرامگاهشان حمل مى شود. جاى خالى بسيارى از دوستان و بستگان و عزيزان در ميان ما نمايان است. قبور آنها در دسترس ماست: غالباً به زيارت قبورشان مى رويم و از همه برتر در صفحات تاريخ ياد نام آورانى را ملاحظه مى كنيم كه در عصر خود چه قدرت و زندگى پرغوغايى داشتند; ولى به سرعت همه پايان گرفت و چيزى جز استخوان هاى پوسيده آنها در زير خاك و قصرهاى ويران شده شان باقى نمانده است. با اين وصف غالباً گرفتار غفلتيم، به پايان زندگى خود نمى انديشيم، توشه اى مناسب براى سفر پر خوف و خطر آخرت فراهم نمى سازيم. به فرموده امام(عليه السلام)در حكمت 122 «گويى فرمان مرگ بر غير ما نوشته شده و گويى اين مردگانى را كه با چشم مى بينيم مسافرانى هستند كه به زودى به سوى ما باز مى گردند»; (كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ... وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الاَْمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيل إِلَيْنَا رَاجِعُونَ). به همين دليل در روايتى كه مرحوم كلينى آن را در كتاب كافى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)در ضمن خطبه اى نقل كرده مى خوانيم: «سُئِلَ أَىُّ الْمُؤْمِنينَ أكْيَسٌ; از آن حضرت پرسيدند: كدام يك از مؤمنان باهوش ترند؟» فقال: «أكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوْتِ وَأشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْداداً; كسى كه بيش از همه به ياد مرگ باشد و كسى كه از همه آماده تر براى آن شود». در حديث ديگرى در همان كتاب شريف از امام على بن الحسين(عليهما السلام) آمده است كه مى فرمود: «عَجَبٌ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أنْكَرَ الْمَوْتَ وَهُوَ يَرى مَنْ يَمُوتُ كُلَّ يَوْم وَلَيْلَة وَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أنْكَرَ النَّشْأَةَ الاُْخْرى وَهُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الاُْولى; بسيار تعجب است از كسانى كه مرگ را (عملاً) انكار مى كنند در حالى كه هر روز و شب، مردگان را مى بينند همچنين بسيار تعجب است از كسانى كه جهان آخرت را انكار مى كنند در حالى جهان دنيا را مى بينند (كه نشانه هاى آخرت در آن بسيار است)». شاعر مى گويد: فلك اى دوست! ز بس بى حد و بى مَر گردد *** بد و نيك و غم و شادى همه آخر گردد ز قفاى من و تو گِرد جهان را بسيار *** دى و اسفند مه و بهمن و آذر گردد ماه چون شب شود از جاى به جايى حيران *** پى كيخسرو و دارا و سكندر گردد اين سبك خنگ بى آسايشِ بى پا تازد *** وين گران كشتى بى رهبر و لنگر گردد روز بگذشته خيال است كه از نو آيد *** فرصت رفته محال است كه از سر گردد كشتزار دل تو كوش كه تا سبز شود *** پيش از آن كين رخ گلنار معصفر گردد زندگى جز نَفَسى نيست غنيمت شمرش *** نيست آمد كه همراه نفس برگردد چرخ بر گرد تو دانى كه چه سان مى گردد؟ *** همچو شهباز كه بر گِرد كبوتر گردد اندر اين نيمه ره، اين ديو تو را آخر كار *** سر بپيچاند و خود بر ره ديگر گردد خوش مكن دل كه نگشته است نسيمت اى شمع *** بس نسيم فرح انگيز كه صرصر گردد
ویرایش ارسال توسط : ye adam
در تاریخ : جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۴۹ بعد از ظهر می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
حکمت ، تا ، |
|