انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:.. اینجا گناه ممنوع ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » چهارده معصوم » چهارده معصوم علیهم السلام » علی‌ اكبر(علیه السلام)شیرجوان کربلا



علی‌ اكبر(علیه السلام)شیرجوان کربلا

 علی‌ اكبر علیه السلام، شیرجوان کربلا حضرت علی‌اكبر علیه السلام ، فرزند امام حسین علیه السلام ، شجاع‌ترین جوانان بنی‌هاشم بوده است. مادرش لیلا دختر ابی مُرَّة بن مسعود ثقفی است. ایشان در حدود سال 34هـ .ق، در اواخر خلافت عثمان بن عفان، در مدینه متولد شد. آن حضرت از جدش امیرالمۆمنین علی علیه السلام نقل حدیث كرده است. بنابر گزارش تاریخ نویسان، پسران امام حسین علیه السلام شش نفر بوده‌اند، به نام‌های عبدالله، جعفر، محمد، علی‌اكبر، علی‌اوسط و علی‌اصغر.(1)  از نگاه دشمن ابوالفرج اصفهانی نقل كرده است كه روزی معاویه
ugd‌ hكfv(ugdi hgsghl)adv[,hk ;vfgh


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۰۷ بعد از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 1310
حالت :
ارسال ها : 3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 431
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 74068
پسند ها : 5100
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (2).gif
تشکر شده : 6162


مدال ها:6
مدال 1 سالگی عضویت
مدال 1 سالگی عضویت
کاربر با ارزش
کاربر با ارزش
اسپانسر برتر
اسپانسر برتر
ستارهء انجمن
ستارهء انجمن
مدال پیشرفت
مدال پیشرفت
کاربران برتر
کاربران برتر

|


 علی‌ اكبر علیه السلام، شیرجوان کربلا

حضرت علی‌اكبر علیه السلام ، فرزند امام حسین علیه السلام ، شجاع‌ترین جوانان بنی‌هاشم بوده است. مادرش لیلا دختر ابی مُرَّة بن مسعود ثقفی است. ایشان در حدود سال 34هـ .ق، در اواخر خلافت عثمان بن عفان، در مدینه متولد شد. آن حضرت از جدش امیرالمۆمنین علی علیه السلام نقل حدیث كرده است. بنابر گزارش تاریخ نویسان، پسران امام حسین علیه السلام شش نفر بوده‌اند، به نام‌های عبدالله، جعفر، محمد، علی‌اكبر، علی‌اوسط و علی‌اصغر.(1) 
از نگاه دشمن
ابوالفرج اصفهانی نقل كرده است كه روزی معاویه از اطرافیان پرسید: سزاوارترینِ مردم به خلافت چه كسی است؟ گفتند: شما. گفت: نه، سزاوارترینِ مردم به خلافت، علی بن الحسین(علی‌اكبر) است كه جدش رسول خداست، و در او شجاعت بنی‌هاشم و سخاوت بنی‌امیه و امتیازات ثقیف با هم گردآمده است. بر اساس صحیح‌ترین روایت، حضرت علی‌اكبر علیه السلام از همه فرزندان امام حسین علیه السلام بزرگ‌تر بوده است.(2)


رمز مانایی و جاودانگی
علی‌اكبر علیه السلام «ناز» جوانی را با «نیاز» به پروردگار همراه كرد و بدین‌گونه صورت زیبا را با سیرت دل‌ربا در آمیخت. او خداوندگار ادب بود، و شور و طراوت جوانی، هرگز وی را از دایره ادب، به ویژه در برابر پدر، خارج نكرد.
این آموزگار جوان، رمز مانایی و جاودانگی را به جوانان آموخت: حق محوری، ادب و فروتنی. ادبش در برابر پدر، تنها به دلیل روابط عاطفی نبود؛ بلكه پدر را امام و مقتدای خویش می‌دانست. پدر نیز فقط بدان سبب كه علی فرزند او بود، بدو عشق نمی‌ورزید؛ بلكه او را جوانی نجیب، پاك‌دامن و پرهیزكار می‌دید و ازاین‌رو، او را گرامی می‌داشت. گرچه هیچ پدری نمی‌تواند امام حسین علیه السلام باشد، و هیچ جوانی علی‌اكبر علیه السلام ؛ راه حسینی بودن و علی‌اكبر گونه بودن، به روی همه پدران و پسران باز است.(3)


مایه آرامش خیمه ها
یكی از عمیق ترین پیوندهای جمعی، پیوند خانوادگی است . خانواده به عنوان نخستین و مهم ترین نهاد اجتماعی، بخش عمده ای از تربیت و فرهنگ سازی جوامع انسانی را بر عهده دارد. علی اكبر(علیه السلام) به سه طایفه سرشناس عرب منسوب است . از سوی پدر، زاده ای هاشمی از نسل رسول الله صلی الله علیه وآله است و از سوی مادر و پدربزرگِ مادری، با بنی امیه و بنی ثقیف پیوند خونی دارد.


جالب آنكه اكبر (علیه السلام) هرگز به خویشی خود با بنی امیه كه حكمرانان جامعه اسلامی بودند، افتخار نكرد. هر زمان كه او را به بنی امیه و بنی ثقیف نسبت می دادند، بی توجه به این امر، با كمال افتخار فقط خود را یك هاشمی از نسل نبی مكرم صلی الله علیه وآله و امیرالمۆمنین علی (علیه السلام) معرفی می كرد. این گونه شواهد تاریخی، نشانه تأثیر فراوانی است كه وی از خاندان پدری خود گرفته است.

حضور علی اكبر(علیه السلام) در میان خانواده آن قدر پرخیر و كارگشاست كه امام حسین (علیه السلام) بارها وی را بر آرامش خاطر دادن به زنان و دختران بی قرار خیمه ها، نزد آنان می فرستاد. تكیه گاه زنان و كودكان، بعد از امام حسین (علیه السلام)، علی اكبر (علیه السلام) بود و برای همین، زمانی كه اكبر (علیه السلام) راهی میدان می شد، وابستگی خیمه ها را به خود احساس می كرد.(4)

تمام عاطفه ها بر دست و پای او، بر گردن و ردایش و بر دلش پیچیده بودند. تنها، پایبندی به هدف مقدسش بود كه او را از آمیختگی با خانواده جدا كرد و با خداوند درآمیخت.
احساس مسئولیت او در برابر خاندان اهل بیت(علیه السلام)، به اندازه ای بود كه در اوج تشنگی، همواره سهم آب خود را به كودكان و زنان حرم می داد و خود، تشنه لب می ماند . سرانجام نیز با همان عطش به میدان رفت و از دستان پیامبر سیراب شد.(5)




وفاداری به آرمان ها
هر كس عاشورایی دارد و كربلایی؛ لحظه ای كه باید میان سپاه حسین(علیه السلام) و یزید، یكی را برگزیند. اگر پای بندی به هدف ها و وفاداری بر ارزش ها در او باشد، سپاه حق را با همه رنج ها، تهمت ها مصیبت ها برمی گزیند و اگر كوچك ترین تردیدی به دل راه دهد و پایداری بر آرمان ها را فراموش كند، در گرداب پر زرق و برق باطل گرفتار خواهدشد. یافتن راه درست، كاری خطیر است و مانایی در این انتخاب، امری بسیار پرارزش و خطیر تر است.


«شب عاشورا است. فردا همه یاران به شهادت می رسند.» این را امام حسین(علیه السلام) به همه گفته است همه جا تاریك است. امام حسین (علیه السلام) از همراهان خود می خواهد كه از سیاهی شب استفاده كنند و او را رها سازند: «اینك من از حق خود گذشتم . دشمن فقط مرا می خواهد. اگر رهایم كنید، هیچ كس با شما كاری ندارد. نمانید . شب تاریك است و صبح، نزدیك . این اتمام حجت است.»

در تشویش آن شب، علی اكبر (علیه السلام)، عباس بن علی (علیه السلام) و چند تن از فداییان حسین (علیه السلام) گفتند: چرا چنین كنیم؟ برای آنكه پس از تو بمانیم!؟ خدا هرگز چنین روزی را نیاورد! تیری نیندازیم، ‌شمشیری نزنیم و تو را رها كنیم؟ نه به خدا، جان و مال و خانواده مان را فدایت می كنیم! همراهت می جنگیم تا شریك سرانجامت شویم. خدا زندگی پس از تو را سیاه كند.. .(6)
نسیم وفاداری در حنجره این مردان پیچیده بود؛ ماندند تا شریك سرانجام حسین(علیه السلام) شوند.


امان نامه
روز عاشورا است . سپاهیان در دو سوی میدان آماده نبرد می شوند. در سویی سراسر ایمان و ایثار، ولی با تعداد كم و در سویی دیگر، سراسرِ جهل و طمع و با تعداد فراوان، آن چنان كه تا چشم كار می كند، آدم است . امان نامه آورده اند؛ برای عباس (علیه السلام) و برادرانش كه نسبتی با شمر دارند و امان نامه ای برای اكبر (علیه السلام). علی اكبر (علیه السلام)، امان نامه را می خواند:«إنَّ لك قرابهً بلأمیرالمۆمنین، یزیدبن معاویه ؛ تو فامیل یزیدی، زیرا مادرت از نسل ابوسفیان است.» اكبر (علیه السلام) از مادر، نسبتی با یزید دارد و همین، بهانه ای است كه خیال تطمیع او را در سر بپرورانند تا شاید امام حسین (علیه السلام) را تنها بگذارد. نمی دانستند علی اكبر (علیه السلام) یك عمر زیسته بود تا در ركاب پدر و امام خود، امام حسین (علیه السلام) جان خویش را فدا كند و یك عمر قد كشیده بود تا زیر پای امام حسین (علیه السلام) خدمتگزارش باشد . خشم در صدای اكبر (علیه السلام) آشكار بود: «من از نسل حسینم و علی و محمد...».(7)


آنگاه كه باید میان پسر و خدای پسر، یكی را برگزید
گرچه در اسلام درباره مهر و محبت پدر به فرزند، سفارش فراوانی شده است،‌باید مراقب بود كه این محبت، انسان را از یاد خدا باز ندارد، و در مقام انتخاب، میان عشق به فرزند و عشق به خداوند، دل‌بستگی به فرزند، بر عشق به آفریدگار پیشی نگیرد؛ چنان‌كه امام حسین(علیه السلام) با وجود عشق شدید به جوانش، علی‌اكبر(علیه السلام) ، آنگاه كه می‌بایست در عروجی ملكوتی به دیدار خدایش بشتابد. نگذاشت كه چهره دلربای جوانش، او را از این دیدار باز دارد. عمان سامانی در اشعار عارفانه‌اش تصویری بسیار زیبا از این انتخاب به دست داده است:
كرده‌ای از حق، تجلی ای پسر زین تجلی، فتنه‌ها داری به سر
از رخت مست غرورم می‌كنی از مراد خویش دورم می‌كنی
گه دلم پیش تو، گاهی پیش اوست رو كه در یك دل نمی‌گنجد دو دوست
بیش ازین، بابا دلم را خون مكن زاده لیلی، مرا مجنون مكن
همچو چشم خود به قلب دل متاز همچو زلف خود، پریشانم مساز
حایل ره، مانع مقصد مشو بر سر راه محبت سد مشو
نیست اندر بزم آن والا نگار از تو بهتر گوهری بهر نثار
هر چه غیر از اوست سد راه من آن بت است و غیرت من، بت شكن(8)


-----------------------------------
پی نوشت ها:
1 ـ جمعی از نویسندگان ، دائره المعارف تشیع ، ج 11 ، ص 418 .
2 ـ سید مصطفی حسینی دشتی ، معارف و معاریف ، ج 4 ، ص 233 ، 319 .
3- سایت راسخون
4-مقتل الحسین (علیه السلام)، ص 257.
5- لهوف، ص 78.
6-. تاریخ طبری، ج7 ؛ ابوالقاسم پاینده، ص 3015
7- سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، تاریخ امام حسین (علیه السلام)، ج4، صص 1 و 2 ؛ مقتل الحسین (علیه السلام)، ص 257.
8-گنجینه اسرار و قصاید ،صص62 و63
















9 تشکر شده از کاربر بانوی آفتاب برای ارسال مفید :
قمرخانم , محمد121 , صبا , محمدELE , غم هجران , ارتش تک نفره , نمازتو خوندی؟ , عقیق , ایه ,



  می پسندم 6     0  6 
 
 
تعداد پسند های ( 6 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : بانوی آفتاب

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
علی‌ اكبر(علیه السلام)شیرجوان کربلا
سه شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۲۵ بعد از ظهر نمایش پست [1]
مدیر انجمن چهارده معصوم
rating
شماره عضویت : 4
حالت :
ارسال ها : 568
محل سکونت : : استان قزوین(مینودر) محضر خدا
جنسیت :
تاریخ تولد : 1-9-1975
تعداد بازدیدکنندگان : 518
دعوت شدگان : 5
اعتبار کاربر : 6949
پسند ها : 622
حالت من :  Bachemosbat.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 376



میلاد آفتاب

زمان در تب و تاب است. زمین در انتظار هدیه ای آسمانی است. ملکوتیان در تدارک شور و شعف و شادمانی هستند. لحظاتی پر از احساس و شادی رقم می خورد و اندک اندک لحظه موعود فرا می رسد. یازدهم شعبان سال 33 هجری قمری[1] از راه می آید. خانه امام حسین(ع) غرق نور و شادی می شود و لبخند مهر و شوق بر لبان لیلا نقش می بندد؛ چرا که فرزندی زیبا شبیه پیامبر خانه آنها را روشن ساخته است.

وقت نام گذاری این کودک آسمانی است. آن قدر علاقه پدر به مولای متقیان علی بن ابی طالب(ع) زیاد است که می گوید: «اگر صد فرزند هم می داشتم، دلم می خواست همه را علی بنامم.» [2] تو فرزند بزرگ این خانواده پر نوری ، و تو را پدر «علی اکبر» می نامد.

نیایَش از بهترین انسان هاست. نسبش از ابراهیم خلیل الله است تا به رسول خاتم؛ همه از پاکان و صالحان. از خاندان وحی و مهبط ملائک است. مادرش نیز لیلا، از قبیله ثقیف[3] از خانواده ای نجیب و شریف است.

روزی مردی نصرانی وارد مسجد النبی شد. مسلمانان به او گفتند بیرون برو که تو مردی نصرانی هستی، ولی او گفت: دیشب در عالم خواب پیامبر اعظم(ص) را دیدم و به دست ایشان مسلمان شدم. اکنون آمده ام اسلام خود را بر یکی از نزدیکان پیامبر عرضه دارم و بیعت خود را تجدید کنم. مردم او را به امام حسین(ع) راهنمایی کردند. وقتی خدمت امام رسید، خود را به پای ایشان اندخت تا قدم های مبارکش را ببوسد. سپس جلسه ای در محضر امام حسین(ع) تشکیل شد و آن مرد خواب خود را برای ایشان بازگفت. آن گاه حضرت، فرزند خود علی اکبر را که نقابی بر صورت مبارک داشت، فراخواند و سپس نقاب را از روی فرزند برداشت. وقتی چشم آن مرد به جمال علی اکبر افتاد، بی هوش گردید. امام حسین(ع) دستور داد آب به صورتش پاشیدند تا به هوش آمد. آن گاه امام رو به او کرد و فرمود: آیا پسرم علی اکبر شبیه به جدم رسول الله است؟ آن مرد گفت: آری، به خدا قسم شبیه به پیامبر است. سپس امام حسین(ع) به او فرمود: اگر تو نیز فرزندی مانند فرزند من داشته باشی و خاری به بدن او اصابت کند و خراشی بردارد، چه می کنی؟ آن مرد گفت: ای آقا و مولایم! فوراً می میرم. در این زمان امام حسین(ع) فرمود: به تو خبر می دهم که این فرزندم را می بینم که در برابر چشمم، با شمشیرها قطعه قطعه می شود و پاره پاره می گردد. [4]

در میانه راه وقتی امام بر روی اسب به خوابی کوتاه فرو رفت و برخاست، فرمود: «انّا لله و انّا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین».

علی اکبر پرسید: «جان من به فدایتان پدرجان! چرا استرجاع فرمودید و چرا خدای را سپاس گفتید؟»

امام نگاهش را به نگاه علی اکبر دوخت و فرمود: «لحظه ای خواب مرا در ربود و سواری را دیدم که پیام مرگمان را با خود داشت. می گفت این قوم روانند و مرگ نیز در پی ایشان. دریافتیم که جانمان بشارت رحیل می دهد».

علی اکبر مژگان سیاهش را فروافکند. با نگاه به دست های پدر بوسه زد و گفت: «پدرجان! خدا هماره نگاهبانتان باد! مگر نه ما برحقیم؟!»

پدر فرمود: «چرا پسرم! قسم به آنکه جانمان در ید قدرت اوست و بازگشتمان به سوی او، ما حقیقت محضیم».

پسر عرضه داشت: «پس چه باک از مرگ، پدر جان».

از این کلام با صلابت پسر، لبخندی شیرین بر لب های پدر نشست. نه؛ تمام صورت پدر خندید، حتی چشم هایش و فرمود: «خداوند برترین پاداش پدر به فرزند را به تو عنایت کند ای روشنای چشم من!»[5]

پدرت می فرمود: «تجلی وجود جدم را آن قدر در تو ـ ای پسرم ـ آشکارا می بینم که هرگاه دلم برای او تنگ می شود، به تو می نگرم. [6]حال که از پدر اذن می خواهی تا به میدان بروی، لحظه ای درنگ نمی کنم و اذن میدان به تو می دهم. اکنون که رضای خداوند در نبرد ما و کشته شدن ماست، نمی خواهم بیندیشم که چه قدر به تو دلبسته ام».[7]

عازم میدان بودی و می خواستی وداع کنی. اهل بیت از خیمه ها بیرون آمدند و گرد تو جمع شدند. چه طور می توانستند با تو وداع کند. در حالی که پیامبر را در خاطر ه ها زنده می کردی. راضی نمی شدند تا تو به میدان بروی. چاره این وداع به دست حسین(ع) بود، آن گاه که فرمود: «علی را رها کنید. به درستی که او، غرق در خدا و کشته راه خداست». [8]

از اسب به زمین افتادی و پدرت را صدا زدی و حسین با شتاب خود را به بالین تو رساند. آن گاه که پیکرت را قطعه قطعه و غرق در خون دید، بی اختیار بر زمین نشست و صورت بر صورت تو نهاد و به طور غیر منتظره و با صدای بلند گریه نمود و تا مدتی چهره بر چهره ات گذاشته بود.[9]

چهر عالمتاب بنهادش به چهرشد

جهان تار از قران ماه و مهر

سرنهادش بر سر زانوی ناز

گفت کای بالیده سرو سرفراز

این بیابان جای خواب ناز نیست

کایمن از صیاد تیرانداز نیست

تو سفر کردی و آسودی ز غم

من در این وادی گرفتار الم[10]

در زیارت نامه ات می خوانیم: «سلام بر تو ای صدیق و شهید بزرگوار و سید پیشتاز که با سعادت زیستی و با شهادت درگذشتی و از دست رفتی و از دنیا جز عمل صالح بهره ای نگرفتی و در زندگی جز به سودای پر سود آخرت نپرداختی»، [11] و چگونه این چنین نباشد آن جوانی که شبیه ترین مردم به پیامبر و تربیت یافته دو سید جوانان اهل بهشت است.

و عصاره خلقت، حضرت ولی عصر(عج) نیز این گونه زائر توست: «سلام بر تو ای علی اکبر، اول فدایی از بهترین نسل ابراهیم خلیل. [12] شهادت می دهم که تو از هر کس اولی به خدا و رسولش هستی، و خداوند ما را به زیارت تو و رفاقت جد و پدر و عمو و برادر و مادر مظلومه ات، موفق بدارد. من از دشمنان و کشندگان تو بیزارم و از خداوند می خواهم با تو در نعیم ابدی بوده و همیشه از دشمنانت دور باشم. سلام و رحمت خدا بر تو باد». [13]

مرضیه کوثری
http://www.hawzah.net



ویرایش ارسال توسط : غم هجران
در تاریخ : سه شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۲۷ بعد از ظهر



  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : غم هجران
الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عين ابداً

خدايا مرا (به اندازه ) چشم بر هم زدنی به خودم وا مگذار
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
علی‌ اكبر(علیه السلام)شیرجوان کربلا
دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵ ۰۳:۲۳ بعد از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 2970
حالت :
ارسال ها : 23
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 16
اعتبار کاربر : 72
پسند ها : 9
تشکر شده : 3



شعر آخرش بسیار زیبا بود


  می پسندم        0 
گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
علی‌ ، اكبر(علیه ، السلام)شیرجوان ، کربلا ،

« بقیع در تاریکی | اونایی که دلتنگ کربلان... »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 10:48 پیش از ظهر