آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ ۰۷:۲۹ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
گاهی آن قدر در این دنیا غرق می شویم که یادمان می رود
ما هم مهمان هستیم در این دنیا گاهی آن قدر ناراحت میشویم برای مردن یک جوان یا کودک که یادمان می رود به این فکر کنیم که این یعنی نزیدک است برای تو که کودک نوجوان جوان میان سال وحتی پیر هستی مرگ......... گاهی یادمان می رود دنیا فقط یک اتوبوس است که به محض اینکه به مقصد برسیم باید پیاده شویم گاهی گم می کنیم خودمان را هدف مان را که چرا آمده ایم و چه کار باید بکنیم بعضی از ما آن قدر غرق در این دنیا شده ایم که فراموشش کرده ایم اینجا دنیا ست ومعنی دنیا را دنی =پست وگاهی آنقدر به فکر راه هایی هستیم برای بهترین بودن که غرق در تجملات پستی ها گناهان وبی راهه ها و هدف های پست وظاهر وظاهر وظاهر و........... می شویم کاش زمان را درک می کردیم زمان می گذرد وما همچنان در اول را ه که هیج اول راه راهم گم کردهایم خدایا ما را به حال خود وامگذار
می پسندم 6 0 6 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ ۰۲:۰۶ بعد از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
صدایـــ بارانـــ را دوستـــ دارمـــ . . . . . .
خدایا ... خسته ام ... خسته ... نه از جهاد و تلاش در راه تو ... نه از آسیب دیدن بدنم .. . نه ... خسته ام که چرا هنوز از قفس تن آزاد نشده ام و ... به سویت پر نکشیده ام . خدایا ... شهیدم کن می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۹۴ ۱۲:۰۵ بعد از ظهر
[2]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
گاهی وقت ها شبیه وقت های دیگر نیست! گاهی از وقتها برای مدت کوتاهی ساکت است جهان تو را نگاه می کند و از خودش می پرسد "هنوز نمرده ای!؟"
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴ ۰۵:۴۰ بعد از ظهر
[3]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
کـــــــــــاش می شد..... آدمــــــــــی ، گاهـــــی... فقط گــــــاهی!!! به اندازه نیاز بمیرد... بعد بلند شود... آهسته آهسته... خاک هایش را بتکاند...! اگر دلش خواست ...
بر گـــــــــــــــــــردد به زندگـــــــــــــــــــــی... می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
پنجشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۴ ۱۰:۴۹ قبل از ظهر
[4]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
این جا همه مشغولند و فقط حرف میزنند،
و من سرم را تکیه داده ام به شیشه ی اتوبوس مسیر زندگیم و به بهانه های خوشبختی خویش می اندیشم. . ==== با همه ی لحن خوش آوایی ام ، در به در کوچه ی تنهاییم.. می خواهم برگردم به زندگیییییییییییییییییییییییییی خدا کند که بشود می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
پنجشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۴ ۱۱:۰۲ قبل از ظهر
[5]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
نمیدانم این روز هامن مرده ام
یا هر لحظه سایه ی بودنم محو و محوتر می شود نمی دانم اسمش را چه باید بگذارم اصلا ولی به هر حال خیلی سخت است این که هرروز باچشم های خودت کم رنگ شدنت در دنیا را ببینی خیلی سخت است باشی وندیده شدن را با تمام وجودت تک تک سلول هایت حس کنی حالازمین وزمان هم شهادت بدهند که تو هستی چه فایده ؟! چه فایده وقتی کسی بودنت را نمیبیند... بیخیال این حرف ها فقط می خواستم یک چیز را بنویسم ازاینجا تا بیشتر روی قلبم سنگینی نکند "چه بودن های بدرد نخوری داریم بعضی هایمان این روزها ..." همین می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
جمعه ۶ آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۱۰ قبل از ظهر
[6]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
خدای من ، سبـــــک آمده ام با دستان تهی ،
سنگیــــن، بازم گردان خدای من سنگیــــن آمده ام ، با کوله باری از گنـــاه ، سبک، بازم گــــردان خدای من ، به در گاهت آمده ام ، بازم مگـــردان می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۴ ۰۹:۰۸ بعد از ظهر
[7]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
دیگر نمیدانم چه بگوییم و چه چیزی را به توصیف بکشانم. انگار تمام کلمات ته گرفتند و چیزی برای گفتن باقی نمانده است.انگار چشمانم را بسته ام و دیگر نظاره گر هیچ چیزی نیستم و گویی کاملا نسبت به اطرافم بی تفاوت شده ام و احساسی برای ابراز نمی بینم.
مثل اینکه سازهایم برای رقصیدن از بین رفته اند. ممکن است دلیلش این باشد: زندگی آنطور که بخواهد پیش می رود حتی اگر من نخواهم... می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۲۵ بعد از ظهر
[8]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
چهارشنبه ۲ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۰۵ بعد از ظهر
[9]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
خدایا چقدر دورم از تو
ویرایش ارسال توسط : شهید پلارک
در تاریخ : پنجشنبه ۳ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۴۲ بعد از ظهر می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۳۰ بعد از ظهر
[10]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۱۰ بعد از ظهر
[11]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
سلام شهید پلارک
برایت این جا می نویسم این جایی که اسمم را همنام تو گذاشتم تا شاید لیاقت این که تو را الگو خود قرار دهم دلم خیلی برات تنگ شده دلم می خواد بیام پیشت تا کمی باهم حرف بزنیم وقتی اونجام یه آرامشه خاصی دارم وقتی اونجام عکست با من گویی حرف می زنم و من را به خوب بودن به آدم بودن فرامی خواند باشه من بد کردم وبد بود ولی تو کمکم کن تا با اومدن پیشت تجدید عهد کنم با خدای خودم خوش به حالت می دانم بهای سنگین مبارزه با نفس مبارزه با شیطان و...... داده ای تا که به این مقام رسیدی ولی به خد کم آورده ام تو میدوارم کن به خوب بودن به ان که یه روزی آدم می شم وشاید شهید به من یاد آوری کن که اگر شهید نشوم می میریم به من بگو مردن ننگ است وزندگی در این دنیای دنی بدون آرزو برای شهادت و تلاش برای رسیدن به شخصیت یک شهید ه ی واقع داشتن ننگ است یک ننگ ابدی می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
دل نوشته ها ی شهید پلاک
سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۵۱ بعد از ظهر
[12]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1747
حالت :
ارسال ها :
486
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
214
اعتبار کاربر :
6681
پسند ها :
576
تشکر شده : 523
|
ممنون که گذتشتی بیام
با این که من بی لیاقتم می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
دل ، نوشته ، ها ، شهید ، پلاک ، |
|