آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۴۹ بعد از ظهر
|
|||||
حکمت 176 : ابزار رياست (بردبارى فراوان)(اخلاقى، مديريتى) وَ قَالَ [عليه السلام] آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ . درود خدا بر او ، فرمود :
بردبارى و تحمل سختى ها ، ابزار رياست است.
ویرایش موضوع توسط : admin
در تاریخ : یکشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۴ ۱۱:۴۴ بعد از ظهر
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۵۰ بعد از ظهر
[1]
|
||
حکمت 177 : روش بر خورد با بدان(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] ازْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ . درود خدا بر او ، فرمود :
بدكار را با پاداش دادن به نيكوكر آزار بده!
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۵۱ بعد از ظهر
[2]
|
||
حکمت 178 : روش نابود كردن بدى ها(اخلاقى، سياسى،اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ درود خدا بر او ، فرمود :
بدى را از سينة ديگران ، با كندن آن از سينة خود ، ريشه كن نما!.
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۵۲ بعد از ظهر
[3]
|
||
حکمت 179 : لجاجت و سْستى اراده(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْيَ . درود خدا بر او ، فرمود :
لجاجت تدبير را سْست مى كند.
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۵۳ بعد از ظهر
[4]
|
||
حکمت 180 : طمع ورزى و بردگى(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ . درود خدا بر او ، فرمود :
طمع ورزى ، بردگيِ هميشگى است.
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۵۴ بعد از ظهر
[5]
|
||
حکمت 181 : ارزش ، دورانديشى و پرهيز از كوتاهي (اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ . درود خدا بر او ، فرمود :
حاصل كوتاهى ، پشيمانى ؛ و حاصل دورانديشي، سلامت است.
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۵۵ بعد از ظهر
[6]
|
||
حکمت 182 : شناخت جايگاه سخن و سكوت (اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] لَا خَيْرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِى الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ . درود خدا بر او ، فرمود :
آنجا كه بايد سخنِ درست گفت، در خاموشى خيرى نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيرى نخواهد بود.
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴ ۰۹:۳۹ قبل از ظهر
[7]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 176 : ابزار رياست (بردبارى فراوان)(اخلاقى، مديريتى) وَ قَالَ [عليه السلام] آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ . درود خدا بر او ، فرمود :
بردبارى و تحمل سختى ها ، ابزار رياست است.
ایستادگی کن و به یاد داشته باش که لشکری از کلاغ ها جرات نزدیک شدن به مترسکی که ایستادگی را فقط به نمایش می گذارد ندارند
شرح و تفسير ابزار رياست امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه كه به صورت ضرب المثلى مشهور شده اشاره به يكى از مهم ترين ويژگى هايى كه براى رياست لازم است كرده مى فرمايد: «وسيله رياست، سعه صدر (و تحمل بسيار) است»; (آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ). ناگفته پيداست كسى كه به مقام رياست مى رسد خواه رياست معنوى باشد يا مادى اولا با مخالفت هايى از سوى رقيبان روبرو مى شود و از سويى ديگر انتظارات و توقعات بسيار از سوى مردم در برابر او آشكار مى گردد و براى انجام امور خود نياز به همراهان و مشاورانى دارد كه گاه از آنها خطاها و گاه خيانت هايى سر مى زند. اضافه بر همه اينها گاه مشكلاتى ناخواسته و غير منتظرانه براى حوزه رياست او به وجود مى آيد. در برابر اين امور اگر داراى سعه صدر و تحمل بسيار و بردبارى توأم با تدبير و خونسردى همراه با شجاعت نباشد ادامه كار براى او بسيار مشكل خواهد شد. به همين دليل مولا در ميان تمام ويژگى هايى كه يك رئيس بايد داشته باشد روى سعه صدر انگشت گذاشته مى فرمايد: «وسيله رياست سعه صدر است». نمونه كامل آن را در زندگى پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله)مى توان ديد و يكى از روشن ترين مصاديق آن داستان فتح مكه است كه بعد از پيروزى بر بت پرستان مكه انواع جنايت ها را درباره خود پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و خاندان و دوستان او روا داشته بودند و از هيچ تلاش و كوششى براى نابودى آنها فروگذار نكرده بودند. در آن روز تاريخى كه آتش انتقام در درون بسيارى از صحابه پيامبر زبانه مى كشيد، آن حضرت فرمان عفو عمومى صادر و همه را آزاد كرد و فرمود: امروز روز رحمت است نه روز انتقام. نيز بارها اتفاق افتاد كه افرادى با خشونت زياد با پيامبر(صلى الله عليه وآله) روبرو شدند به گونه اى كه بعضى از اصحاب انتظار داشتند پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمان قتل آنها را صادر كند. آن حضرت با محبت و عطوفت آن مخالفان لجوج و عنود را آرام ساخت. در زندگى اميرمؤمنان على(عليه السلام) و ائمه معصومين نيز اين صحنه هاى فراوان ديده مى شود; محبتى كه على(عليه السلام) درباره قاتل خود در واپسين ساعات عمرش ابراز كرد همه جا معروف است. علامه مجلسى(رحمه الله) در بحارالانوار درباره گفتوگوهاى اميرمؤمنان على(عليه السلام) با خوارج چنين نقل مى كند كه روزى يكى از خوارج وارد مسجد شد در حالى كه ياران على(عليه السلام) در اطراف او بودند فرياد زد: «لا حُكْمَ إلاّ لِلّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ; حكم فقط براى خداست، هرچند مشركان كراهت داشته باشند. (اشاره به اين كه چون شما مسئله حكميت بشر را پذيرفته ايد در راه شرك گام گذاشته ايد)» مردم رو به سوى او كردند. او دوباره فرياد زد: «لا حُكْمَ إلاّ لِلّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُتَلَفِّتُونَ; حكم مخصوص خداست هرچند كسانى كه به سوى من نگاه مى كنند كراهت داشته باشند». على(عليه السلام) سر مباركش را بلند و متوجه او شد. او بار سوم فرياد زد: «لا حُكْمَ إلاّ لِلّهِ وَلَوْ كَرِهَ أبُوالْحَسَنُ; حكم مخصوص خداست، هرچند على كراهت داشته باشد». امام(عليه السلام)با خونسردى در جواب او فرمود: «إنَّ أبَا الْحَسَنِ لا يَكْرَهُ أنْ يَكُونَ الْحُكْمُ لِلّهِ; على هرگز كراهت ندارد كه حكم مخصوص خدا باشد». سپس اضافه فرمود: «حُكْمُ اللهِ أنْتَظِرُ فيكُمْ; من منتظر حكم خدا درباره شما هستم». اين نكته در اينجا شايان توجه است كه گاه مسئله سعه صدر با مسامحه و سهل انگارى اشتباه مى شود در حالى كه هر كدام جايگاه خاص خود را دارد; سعه صدر آن است كه براى انجام مديريت صحيح گاه انسان لازم است موضوعاتى را نديده بگيرد و خويشتن دارى نشان دهد و در مقام سختگيرى بر نيايد و به خطاكار فرصت دهد تا خويشتن را اصلاح كند. ولى مسامحه و سهل انگارى اين است كه انسان مديريت صحيح را رها كند و در برابر حوادث و اشخاص خطاكار سستى و بى تدبيرى نشان دهد، بنابراين سعه صدر به مديريت صحيح باز مى گردد و مسامحه به ترك مديريت صحيح و تفاوت اين دو آشكار است.
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴ ۰۲:۲۲ بعد از ظهر
[8]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 177 : روش بر خورد با بدان(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] ازْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ . درود خدا بر او ، فرمود :
بدكار را با پاداش دادن به نيكوكر آزار بده!
شرح و تفسير اين گونه گنهكار را ادب كن امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به يكى از طرق مؤثر بازدارنده نسبت به بدكاران مى كند و مى فرمايد: «گنهكار را با پاداش دادن به نيكوكار (تنبيه كن و) از گناه بازدار»; (اُزْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ). به يقين براى بازداشتن بدكاران از كار بد راه هاى مختلفى است كه هر كدام از آنها براى بازداشتن گروهى از بدكاران مفيد است: نخست اين كه بدكار را مجازات كنند كه در كتاب حدود و تعزيرات اسلامى احكام گسترده آن با توجه به سلسله مراتب آمده است و در تمام دنيا اين گونه مجازات ها معمول است كه شامل زندان، جريمه مالى، مجازات بدنى و حتى مجازات روحى از طريق سرزنش و اعلام به اجتماع مى شود. قرآن مجيد نيز درباب قصاص و حد سارق و حد زانى و مجازات قذف اشارات روشنى به اين معنا دارد. نوع دوم آن است كه براى بازداشتن بدكاران از كار بد به آنها نيكى كند، همان گونه كه در آيات شريفه از جمله آيه شريفه 34 سوره «فصلت» مى فرمايد: «(ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ); بدى را با نيكى دفع كن ناگهان (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است گويى دوستى گرم و صميمى است» به اين ترتيب مى توان گروهى از بدكاران را شرمنده ساخت و از كار خود باز گرداند. راه سوم اين است كه نيكوكاران را مورد تشويق قرار دهى هنگامى كه بدكاران آن را ببينند گروهى دست از كار بد مى كشند به اميد اين كه پاداش نيكوكاران نصيب آنها گردد. اين كار در تمام دنيا معمول است كه هر سال گروهى از برترين ها را در مسائل علمى، نوشتن كتاب هاى مفيد، امور كشاورزى و دامدارى و صنايع و اختراعات تشويق مى كنند و جوائز گرانبهايى به آنها مى دهند و نامشان را در رسانه ها اعلام مى دارند تا سبب شود افراد سست و تنبل و بدكار و منحرف آن را ببينند و از كار خود پشيمان شوند و كم كاران نيز به كار بيشتر ترغيب گردند. قرآن مجيد در آيات فراوانى پاداش هاى عظيمى براى مؤمنان صالح در روز قيامت بيان مى كند; پاداش هايى كه فوق تصور انسان هاست. حتى پاداش هاى مادى دنيوى نيز براى آنها در نظر گرفته است. از جمله غنائمى كه به جنگجويان تخصيص داده مى شود و احترامى كه براى مجاهدان راستين در مقابل قائدان و فراركنندگان از جهاد قائل شده مصداق هاى ديگرى از اين اصل كلى است. كلام امام(عليه السلام) در اينجا نيز به روشنى از بهره گيرى از اين روش حكايت مى كند. البته هر يك از اين سه روش مربوط به گروه خاصى است و همه اينها در همه موارد جواب نمى دهند. مديران جامعه بايد كاملاً بيدار باشند و افراد را به خوبى بشناسند و بدانند هر فردى يا هر گروهى را با كدام يك از اين طرق بايد از كار بد بازداشت. ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود در شرح اين گفتار حكيمانه تنها به ذكر يك بيت از ابن هانى مغربى و دو بيت از ابوالعطاهيه قناعت كرده است. دو بيت ابوالعطاهيه كه جالب تر و جامع تر است چنين است: إذا جازَيْتَ بِالاْحْسانِ قَوْماً *** زَجَرْتَ الْمُظْلِمينَ عَنِ الذُّنُوبِ فَما لَكَ وَالتَّناوُلُ مِنْ بَعيد *** وَيُمْكِنُكَ التَّناوُلُ مِنْ قَريب هنگامى كه به گروهى از طريق احسان پاداش دادى بدكاران را از گناهشان بازداشتى. لزومى ندارد كه از راه هاى دوردست به مقصد برسى. مى توانى از راه نزديك به هدف خود نايل شوى.
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴ ۰۲:۴۶ بعد از ظهر
[9]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 178 : روش نابود كردن بدى ها(اخلاقى، سياسى،اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ درود خدا بر او ، فرمود :
بدى را از سينة ديگران ، با كندن آن از سينة خود ، ريشه كن نما!.
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۴ ۱۱:۵۰ قبل از ظهر
[10]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 179 : لجاجت و سْستى اراده(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْيَ . درود خدا بر او ، فرمود :
لجاجت تدبير را سْست مى كند.
شرح و تفسير نتيجه لجاجت امام(عليه السلام) در اين گفتار به يكى از مهم ترين آثار سوء لجاجت اشاره كرده، مى فرمايد: «لجاجت، فكر و رأى انسان را از ميان مى برد»; (اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْى). «تسل» از ريشه «سلّ» بر وزن «حلّ» در اصل به معناى بيرون كشيدن شمشير از غلاف با نرمش و يا خارج كردن هر چيزى به مدارا و نرمى است. به فرزند هم به همين مناسبت سليل مى گويند، چون از وجود ديگرى خارج شده است. گاهى اين واژه را به نابود كردن تفسير كرده اند، زيرا چيزى را كه از محلى بيرون بكشند آن محل خالى مى ماند و به اشخاصى كه مخفيانه و به اصطلاح به طور قاچاقى از جايى مى گريزند و يا به جايى وارد مى شوند «متسلّلون» گفته مى شود. به هرحال منظور امام(عليه السلام) از اين كلام نورانى بازداشتن لجوجان از لجاجت است، زيرا لجاجت به انسان اجازه درست انديشيدن و فكر صحيح را نمى دهد و غالباً لجوجان به راه خطا مى روند و منافع و موقعيت هاى خود را از دست مى دهند، چرا كه تصميم گيرى هاى آنها نابجا و ناصواب است. بعضى از شارحان در تفسير اين كلام حكيمانه احتمال ديگرى نيز داده اند و گفته اند منظور آن است كه هرگاه رئيس و مدير و بزرگ تر ببيند افراد زيردست لجاجت به خرج مى دهند از اصلاح آنها صرف نظر مى كند و حمايت خود را از آنها بر مى گيرد و آنان را به حال خود وا مى گذارد كه سبب خسارتى عظيم براى آنان مى شود. ولى تفسير اول صحيح تر به نظر مى رسد، زيرا منظور اين است در همانجا كه لجاجت است اين اثر منفى وجود دارد، به علاوه افراد لجوج كمتر حاضرند به مشورت تن بدهند. آنها روى افكار خود پافشارى مى كنند و محروم بودنشان از مشورت ضربه ديگرى نيز بر آنان وارد مى سازد، هر چند جمع ميان دو تفسير در يك عبارت مانعى ندارد و استعمال لفظ در بيش از يك معنا به اعتقاد ما جايز است. مفاسد لجاجت به قدرى زياد است كه گاهى سرچشمه بروز جنگ هاى خونين مى شود همان گونه كه در حديثى از امام اميرمؤمنان آمده است: «إيّاكَ وَمَذْمُومَ اللَّجاجِ فَإنَّهُ يُثِيرُ الْحُرُوبُ; از خصلت نكوهيده لجاج بپرهيز كه آتش جنگ ها را شعلهور مى سازد». لجاجت گاه سبب از هم پاشيدن خانواده ها، به هم خوردن دوستى هاى پرسابقه، ايجاد اختلاف در ميان شركا و به هم خوردن وحدت صفوف مى شود و اگر لجاجت در مديران جامعه پيدا شود آثار سوء آن بسيار گسترده تر است. به همين دليل در احاديث فراوانى كه از رسول خدا و ائمه هدى(عليهم السلام) به ما رسيده لجاجت سخت نكوهش شده است; از جمله در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم: «الْخَيْرُ عادَةٌ وَالشَّرُّ لَجاجَةٌ; خوبى سبب مى شود كه انسان به كار خير عادت كند و انجام كارهاى بد ناشى از لجاجت است». در حديث ديگرى از اميرمؤمنان مى خوانيم: «اللَّجاجُ بَذْرُ الشَّرِّ; لجاجت بذر بدى هاست». در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «اللَّجاجُ أكْثَرُ الاْشْياءَ مَضَرَّةً فى الْعاجِلِ وَالاْجِلِ; لجاجت زيان بارترين اشيا در دنيا و آخرت است». در حديث ديگرى لجاجت به مركب چموشى تشبيه شده كه انسان بر آن سوار مى شود; امام اميرمؤمنان مى فرمايد: «لامَرْكَبَ أجْمَحْ مِنَ اللَّجاجِ; هيچ مركبى سركش تر و چموش تر از مركب لجاجت نيست». اين احاديث را با حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)پايان مى دهيم كه فرمود: «إيّاكَ وَاللَّجاجَةِ فَإنَّ أوَّلَها جَهْلٌ وَآخِرَها نَدامَةٌ; از لجاجت بپرهيز كه آغازش نادانى و سرانجامش پشيمانى است». نكته: لجاجت و ريشه ها و پيامدهاى آن لجاجت در اصل به معناى پافشارى، سرسختى و اصرار بر يك سخن يا يك كار است و معمولا در امور باطل به كار مى رود; ولى به طور نادر در امورى كه جنبه مثبت دارد نيز اين واژه به كار رفته است، مانند حديث معروف يا برگرفته از حديث معروف «من قَرَعَ وَلَجَّ وَلَج; كسى كه درى را بكوبد و اصرار ورزد و ايستادگى كند سرانجام در باز مى شود و وارد خواهد شد». قرآن مجيد نيز اين واژه را در مورد طغيان به كار برده مى فرمايد: «(لَلَجُّوا فِى طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ); آنها در طغيانشان لجاجت مىورزند و در اين وادى سرگردان مى مانند». از جمله شواهدى كه دلالت مى كند لجاجت معمولا بار منفى دارد حديث امام صادق(عليه السلام) است كه مى فرمايد: «سِتَّةٌ لاتَكُونُ فِى الْمُؤْمِنِ الْعُسْرُ وَالنَّكَدُ وَاللَّجاجَةُ وَالْكَذِبُ وَالْحَسَدُ وَالْبَغْىُ; شش چيز است كه در مؤمن وجود ندارد: ناتوانى و بخل و لجاجت و دروغ و حسد و ظلم و ستم بر ديگران». سرچشمه لجاجت امور زيادى مى تواند باشد; از جمله حب ذات افراطى كه سبب پافشارى بر رأى و عقيده خود مى شود و خود بزرگ بينى كه سبب مى شود نظر خود را از همه برتر ببيند و بخل و حسادت كه او را از پذيرش نظر ديگران باز مى دارد و جهل و نادانى كه به انسان اجازه نمى دهد تمام جوانب مطلب را ببيند و تعصب شديد كه سبب پافشارى بر امور باطلى مى شود كه مورد تعصب اوست و دفاع بى دليل از قوم و قبيله و خانواده و بستگان كه سبب مى شود بر اعتقادات آنها پافشارى كند و امورى از اين قبيل. يكى ديگر از عوامل اصلى لجاجت عدم شجاعت در بازگشت از نظرات باطل و پذيرفتن نظرات صحيح است; شجاعتى كه متأسفانه در بسيارى از افراد وجود ندارد و همين امر گاه سبب مى شود عمرى در مسير باطل بمانند و به پرتگاه ها كشيده شوند. تاريخ صحنه هاى زيادى از بدبختى هايى كه باعث آن افراد لجوج بودند به خاطر دارد. قرآن مجيد در سوره «ملك» بعد از آنكه آيات روشنى را از خداوند ذكر مى كند به انحراف كافران اشاره كرده مى فرمايد: «(بَلْ لَّجُّوا فِى عُتُوّ وَنُفُور); آنها در سركشى و فرار از حقيقت لجاجت مىورزند». در سوره «نوح» درباره خودپرستان زمانش مى خوانيم: آنها به قدرى لجوج بودند كه براى نشنيدن كلام نوح انگشت ها را در گوش مى گذاردند و جامه به خود مى پيچيدند تا سخنان بيدارگر نوح را نشنوند. (وَإِنِّى كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِى آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَاراً). می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴ ۰۷:۳۶ بعد از ظهر
[11]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 180 : طمع ورزى و بردگى(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ . درود خدا بر او ، فرمود :
طمع ورزى ، بردگيِ هميشگى است.
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 176 تا 182
شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴ ۱۲:۳۳ قبل از ظهر
[12]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 181 : ارزش ، دورانديشى و پرهيز از كوتاهي (اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ . درود خدا بر او ، فرمود :
حاصل كوتاهى ، پشيمانى ؛ و حاصل دورانديشي، سلامت است.
شرح و تفسير سرانجام دورانديشى امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود، نتيجه تفريط و ثمره دورانديشى را در عبارتى كوتاه و پرمعنا بيان كرده مى فرمايد: «ميوه درخت تفريط پشيمانى و ميوه درخت دورانديشى سلامت است»; (ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ، وَثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلاَمَةُ). امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى واژه «تفريط» را نقطه مقابل «حَزْم» شمرده كه به معناى دورانديشى و تدبير امور و آينده نگرى است، بنابراين «تفريط» در اين كلام به معناى ترك دورانديشى و تدبير در امور و انحراف از حق است; خواه از طريق زياده روى باشد يا كوتاهى و كم كارى. درست است كه تفريط غالباً در مقابل افراط ذكر مى شود و افراط را به معناى زياده روى و تفريط را به معناى كوتاهى و كم كارى تفسير مى كنند; ولى هرگاه تفريط به طور مستقل ذكر شود ممكن است هرگونه انحراف از حق و واقعيت را شامل گردد، همان گونه كه در كلام بالا چنين به نظر مى رسد. صاحب كتاب لسان العرب تفريط را به معناى ضايع كردن چيزى تفسير مى كند كه اين ضايع كردن ممكن است عوامل مختلفى داشته باشد. بنابراين امام(عليه السلام) دورانديشى را به درخت بارور و پرثمرى تشبيه كرده كه ميوه آن سلامت است و در نقطه مقابل آن تفريط را به شجره خبيثه اى تشبيه فرموده كه ميوه آن ندامت و پشيمانى است. اين همان چيزى است كه بارها در زندگى خود و ديگران تجربه كرده ايم. مخصوصا بسيار مى شود كه انسان به امورى به ديده حقارت مى نگرد و سرانجام ضربه سنگينى از ناحيه آن مى خورد همان گونه كه بعضى از دانشمندان گفته اند: شخص عاقل هرگز نبايد چيزى از خطاها و لغزش هايش را كوچك بشمرد، زيرا هنگامى كه انسان چيزى را كوچك مى شمرد در مشكلات بزرگى مى افتد. در تاريخ ديده ايم كه گاه دشمنانى كه به نظر كوچك مى آمدند حكومتى را زايل كردند و بسيار ديده ايم كه گاه بيمارى كوچكى كه مورد بى اعتنايى واقع مى شود ضربه سنگينى به سلامت ما مى زند ونهرهاى بزرگ وسيلاب ها را ديده ايم كه از جوى هاى كوچك تشكيل مى شوند. در اين كه ميوه تلخ نهال تفريط، پشيمانى است جاى ترديد نيست قرآن مجيد نيز به اين حقيقت اشاره كرده و به مسلمانان هشدار مى دهد كه: «و از بهترين دستورهايى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما درآيد در حالى كه از آن آگاه نيستند. (اين دستورها براى آن است كه) مبادا كسى روز قيامت بگويد: افسوس بر من از كوتاهى هايى كه در اطاعت فرمان خدا كردم واز مسخره كنندگان (آيات او) بودم»; (وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِّنْ رَّبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لاَ تَشْعُرُونَ * أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللهِ). در حديثى نيز از امام هادى(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «اُذْكُرْ حَسَراتِ التَّفْريطِ تَأْخُذْ بِقَديمِ الْحَزْمِ; افسوس هاى ناشى از تفريط را به ياد آور تا به دورانديشى اهميت دهى». درباره ثمرات و تفسير مسئله حزم و دورانديشى نيز كه نقطه مقابل تفريط است روايات فراوانى داريم; از جمله در حديثى از امام على بن ابى طالب(عليه السلام)مى خوانيم: «التَّدْبيرُ قَبْلَ الْعَمَلِ يُؤمِنُكَ مِنَ النَّدَمِ; تدبير پيش از عمل تو را از پشيمانى (بعد از عمل) ايمن مى سازد». در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «مَنْ نَظَرَ فِى الْعَواقِبِ سَلِمَ مِنَ النَّوائِبِ; كسى كه دورانديش باشد و پايان كار را ببيند از گرفتارى ها و مصائب سالم خواهد ماند». در تفسير «حزم» از همان حضرت آمده است كه فرمود: «الْحَزْمُ النَّظَرُ فِى الْعَواقِبِ وَمُشاوَرَةُ ذَوِى الْعُقُولِ; حزم همان عاقبت نگرى و مشورت با صاحبان فكر و انديشه است». گرچه گاه مى شود كه تفريط از سستى و تنبلى سرچشمه مى گيرد; اما غالباً منشأ تفريط همان ترك دورانديشى است. اين نكته نيز قابل توجه است كه گاه انسان در مطالعه عواقب امور تفريط مى كند و گرفتار نوعى وسواس و در نتيجه تفريط مى شود. در اين گونه موارد حزم آن است كه اين گونه عاقبت انديشى ها رها شوند و انسان تصميم بگيرد كه با شجاعت وارد كار شود و اين شبيه چيزى است كه بعضى از فقها مى گويند: گاه احتياط در ترك احتياط است. در اهميت دورانديشى و آثار و روايات مربوط به آن توضيحات بيشترى ذيل حكمت 48 داده ايم. آخرين نكته اى كه لازم مى دانيم در اينجا به طور فشرده به آن اشاره كنيم اين است كه منظور از سلامت در عبارت بالا تنها سلامت دين نيست، بلكه سلامت دنيا، جسم، خانواده، كسب و كار و سلامت جامعه نيز در دورانديشى و ترك هرگونه تفريط و مسامحه كارى است. می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
حکمت ، تا ، |
|