انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » نهج البلاغه » حکمت ها » حکمت 204 تا 210



حکمت 204 تا 210

   حکمت 204 :   بى توجهى به سپاسگذارى مردم(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يُزَهِّدَنَّكَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ . درود خدا بر او ، فرمود : ناسپاسى مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كسانى ، بى آن كه از تو سودى برند تو را مى ستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براى تو ، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد (و خداوند نيكوكاران
p;lj 204 jh 210


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۵۹ قبل از ظهر
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من


مدال ها:4
مدال تخصص
مدال تخصص
مدال صندلی داغ
مدال صندلی داغ
مدال 3 سالگی عضویت
مدال 3 سالگی عضویت
کاربران برتر
کاربران برتر

|


 

 حکمت 204 :

  بى توجهى به سپاسگذارى مردم(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يُزَهِّدَنَّكَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ .

درود خدا بر او ، فرمود :

ناسپاسى مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كسانى ، بى آن كه از تو سودى برند تو را مى ستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براى تو ، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد (و خداوند نيكوكاران را دوست دارد).


















3 تشکر شده از کاربر admin برای ارسال مفید :
ye adam , کوثر , sadaf ,



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  5. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۰۰ قبل از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 205 :

  گنجايش نا محدود ظرف علم(علمى)

وَ قَالَ [عليه السلام] كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ .

درود خدا بر او ، فرمود :

هر ظرفى با ريختن چيزى در آن پر مى شود جز ظرف دانش كه هر چه در آن جاى دهى ، وسعتش بيشتر مى شود.





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۰۱ قبل از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 206 :

  ره آورد حلم و بردبارى(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ .

درود خدا بر او ، فرمود :

نخستين پاداش بردبار از بردبارى اش آن كه مردم در برابر نادان ، پشتيبان او خواهند بود.





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۰۲ قبل از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 207 :

  ارزش همانند شدن با خوبان(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ .

درود خدا بر او ، فرمود :

اگر بردبار نيستي، خود را به بردبارى بنماى ، زيرا اندك است كه خود را همانند مردمى كند و از جملة آنان به حساب نيايد.





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۰۳ قبل از ظهر نمایش پست [4]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 208 :

  مراحل خودسازي (اخلاقى، تربيتى)

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ وَ مَنْ خَافَ أَمِنَ وَ مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ .

درود خدا بر او ، فرمود :

كسى كه از خود حساب كشد ، سودى مى برد، و آن كه از خود غفلت كند زيان مى بيند ، و كسى كه از خدا بترسد ايمن باشد، و كسى كه عبرت آموزد اگاهى يابد، و آن كه آگاهى يابد مى فهمد ، و آن كه بفهمد دانش آموخته است!.





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۰۴ قبل از ظهر نمایش پست [5]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 209 :

  خبر از ظهور حضرت مهدى (عج) (اعتقادى، سياسى)

وَ قَالَ [عليه السلام] لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ .

درود خدا بر او ، فرمود :

دنيا پس از سركشي، به ما روى مى كند ، چونان شتر مادة بدخو كه به بچه خود مهربان گردد.(سپس اين آيه را خواند)
 "و اراده كرديم كه بر مستضعفين زمين، منّت گذارده آنان را امامان و وارثان حكومت ها گردانيم".





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۰۵ قبل از ظهر نمایش پست [6]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 210 :

  الگوهاى پرهيزكارى(اخلاقى، تربيتى)

وَ قَالَ [عليه السلام] اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً وَ جَدَّ تَشْمِيراً وَ كَمَّشَ فِى مَهَلٍ وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ وَ نَظَرَ فِى كَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ .

 

درود خدا بر او ، فرمود :

از خدا بترسيد ، ترسيدن انسان وارسته اى كه دامن به كمر زده و خود را آماده كرده ، و در بهره بردن از فرصت ها كوشيده ، و هراسان در اطاعت خدا تلاش كرده ، و در دنياى زودگذر ، و پايان زندگى و عاقبت كار، به درستى انديشيده است!.





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۵ قبل از ظهر نمایش پست [7]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 204 :

  بى توجهى به سپاسگذارى مردم(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يُزَهِّدَنَّكَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ .

درود خدا بر او ، فرمود :

ناسپاسى مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كسانى ، بى آن كه از تو سودى برند تو را مى ستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براى تو ، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد (و خداوند نيكوكاران را دوست دارد).









 
شرح و تفسير تو نيكى كن هر چند سپاسگزارى نكنند امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه همگان را دعوت به كار نيك به افراد نيازمند مى كند خواه سپاسگزار باشند يا ناسپاسى كنند، مى فرمايد: «به علت ناسپاسى افراد، از كار نيك مضايقه نكنيد، چرا كه (در مقابل) گاه كسى از تو سپاسگزارى مى كند كه از عمل نيكت هيچ بهره اى نبرده و چه بسا همين شكرگزارى اثرش بيش از ناسپاسى افراد ناسپاس باشد و (برتر از همه اينها اين كه) خدا نيكوكاران را دوست دارد»; (لاَ يُزَهِّدَنَّكَ فِي الْمَعْرُوفِ مَنْ لاَ يَشْكُرُهُ لَكَ، فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لاَ يَسْتَمْتِعُ بِشَيْء مِنْهُ، وَقَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ: (وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)). مى دانيم مردم دو گروهند: افراد پر توقع و ناسپاس كه همواره انتظار نيكى دارند; ولى به هنگامى كه از آن بهره مند شدند ناسپاسى مى كنند. گاه مى گويند: اگر بيشتر از اين بود بهتر بود، گاه مى گويند: اى كاش به اين صورت انجام نمى شد و به شكل ديگرى انجام مى شد و گاه مى گويند: اگر كسى نيكى كرده است وظيفه اش نيكى كردن بوده است و امثال آنها. در برابر آنها گروه ديگرى هستند كه در برابر نيكى ها سپاسگزارند حتى گاه از نيكى هايى كه در حق ديگران شده سپاسگزارى مى كنند; مثلاً مى گويند: فلان انسان چه آدم سخاوتمند و خوش قلب و نيكوكار است كه در حق برادر نيازمندش اين همه نيكى مى كند، مادر دردمندش را كاملاً مراقبت مى نمايد و براى بستگانش پيوسته در حال خدمت است. از آنجا كه كار نيك جاذبه فوق العاده اى دارد اگر كسانى كه در حقشان نيكى شده ناسپاسى كنند، افراد ديگرى هستند كه سپاسگزار باشند و جالب توجه اين كه سپاسگزارى كسانى كه از كار نيك بهره اى نبردند بسيار با ارزش تر از سپاسگزارى كسانى است كه از آن بهره مند شده اند، چرا كه آنها كه بهره مند شده اند وظيفه سپاسگزارى دارند. به علاوه ممكن است به طمع كارهاى نيك آينده سپاسگزارى كنند; اما كسانى كه از آن بهره اى نمى گيرند از صميم دل به افراد نيكوكار احترام مى گذارند. گذشته از همه اينها، مى دانيم همه نيكى ها از سوى خداست; قدرت بر انجام كار نيك و توفيق به آن و تمايلات درونى درباره آن همه از سوى خداست كه ما با استفاده از اختيار خود آنها را به كار مى گيريم و كار نيك انجام مى دهيم. در عين حال، خداوند از نيكوكاران سپاسگزارى مى كند و اين برتر از هر سپاسگزارى است. درباره مجاهدانى كه با جان و مال خود از آيين خدا دفاع كرده اند، قرآن مجيد سخنى دارد; آئينى كه منفعت آنها در آن است و براى آنها تشريع شده، با اين حال خداوند خودش را خريدار و مجاهدان را فروشنده و ثمن اين معامله را بهشت برين قرار مى دهد و به آنها درباره چنين معامله پرسودى تبريك مى گويد. آيا اگر تمام دنيا در برابر جهاد مجاهدان ناسپاسى كنند اين سپاسگزارى خداوند كافى نيست؟ (إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِ اللهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِى التَّوْرَاةِ وَالاِْنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِى بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ). در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام مى خوانيم كه مى فرمايد: «يَدُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَوْقَ رُؤُوسِ الْمُكَفِّرينَ تُرَفْرِفُ بِالرَّحْمَةِ; دست خداى متعال بالاى سر كسانى است كه در برابر نعمت هايشان ناسپاسى مى شود و رحمت خود را بر سر آنها مى گستراند». از جمله امورى كه مى تواند مايه تسلى خاطر انسان در برابر ناسپاسى ها شود اين است كه بدانيم اين موضوع منحصر به ما نيست; اين ناسپاسى ها در برابر پيامبران بزرگ خدا با آن همه زحمت هايى كه براى هدايت مردم كشيدند به ويژه در برابر پيامبر اسلام و ائمه معصومان(عليهم السلام) به شكل گسترده اى انجام شد. در حديثى كه امام موسى بن جعفر از پدران گرامى اش(عليهم السلام) نقل مى كند آمده است: «كانَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) مُكَفَّراً لا يُشْكَرُ مَعْرُوفُهُ وَلَقَدْ كانَ مَعْرُوفُهُ عَلَى الْقُرَشِىَّ وَالْعَرَبِىِّ وَالْعَجَمِىِّ وَمَنْ كانَ أعْظَمَ مِنْ رَسُولِ اللهِ مَعْروفاً عَلى هذَا الْخَلْق؟ وَكَذلِكَ نَحْنُ أهْلُ الْبَيْتِ مُكَفَّرُونَ لا يُشْكَرُ مَعْرُوفُنا وَخِيارُ الْمُؤْمِنينَ مُكَفَّرُونَ لا يُشْكَرُ مَعْرُوفُهُمْ; رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در برابر نيكى ها و خدماتى كه داشت ناسپاسى مى شد، خير و نيكى آن حضرت نه تنها به قريش مى رسيد، بلكه تمام عرب و عجم از آن بهره مند مى شدند آيا كسى پيدا مى شود كه نيكى و كار خيرش از رسول خداوند نسبت به اين مردم بيشتر باشد؟ و همچنين ما اهل بيت در برابر ناسپاسى ها قرار داريم; نيكى ها و خدمات ما شكرگزارى نمى شود و نيكان اهل ايمان نيز مورد ناسپاسى قرار مى گيرند و از نيكى آنها تشكر نمى شود». بنابراين نبايد اين گونه ناسپاسى ها ما را در انجام كار خير سست و بى رغبت كند. افراد زيادى هستند كه حتى كارهاى خير ما شامل آنها نمى شود; ولى آنها قدردانى مى كنند و بالاتر از همه، خدا و پيامبر و ائمه قدردان و سپاسگزارند. نكته: قدردانى از بخشنده نعمت همان گونه كه انسان بايد شكر نعمت هاى پروردگار را بگزارد، هرچند هيچ انسانى قادر بر اين كار نيست، حداقل اعتراف به عدم توانايى شكر نعمت كند كه اين خود نوعى شكر نعمت است، بايد در برابر انسان ها نيز همين حالت را داشته باشد و شكر خالق بدون شكر خلق، همان خلقى كه واسطه نعمت بوده، كامل نمى شود. در همين زمينه حديثى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه مى فرمايد: «روز قيامت كه مى شود بنده اى را در صحنه محشر حاضر مى كنند و در حضور خداى متعال مى ايستد و خداوند دستور مى دهد او را به سوى آتش دوزخ ببرند. عرضه مى دارد: خداوندا! دستور دادى مرا به سوى دوزخ ببرند در حالى كه قرآن مى خواندم (و به قرآن عمل مى كردم) خدا مى فرمايد: بنده من، نعمت هايى به تو عرضه داشتم و تو شكر نعمت نگزاردى. عرضه مى دارد: پروردگارا! تو فلان نعمت را به من دادى و من فلان گونه شكر آن را ادا كردم و نعمت ديگرى به من دادى شكر آن را نيز گزاردم و پيوسته نعمت ها را ذكر مى كند و شكرگزارى آنها را. خداى متعال مى فرمايد: بنده من راست مى گويى; ولى تو شكرگزارى در برابر كسى كه واسطه نعمت بر تو بود نداشتى و من به ذات مقدسم سوگند خورده ام كه شكر بنده اى را نپذيرم كه در برابر واسطه نعمت من به خلقم شكرگزار نباشد. از اين حديث و احاديث متعدد ديگر روشن مى شود كه شكر خالق از شكر مخلوق نمى تواند جدا باشد; زيرا غالباً نعمت هاى الهى از سوى واسطه هايى به انسان مى رسد. از همه مهم تر نعمت هدايتى است كه از سوى رسول اكرم و امامان معصوم(عليهم السلام) به ما رسيده كه بيش از همه بايد شكرگزار آنها باشيم و شايد سلام و درود ما به پيشگاه آنها بخشى از اين شكرگزارى محسوب شود. حتى به مقتضاى (إِنَّ اللهَ وَمَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً) خداوند نيز با ارسال رحمتش بر آنها، از زحماتشان تشكر مى كند و مؤمنان نيز بايد از طريق تقاضاى رحمت الهى بر آنها شكرگزار باشند. همچنين در برابر اساتيد و آنهايى كه ما را با اين منابع هدايت آشنا كرده اند شكرگزار باشيم و در برابر پدر و مادر كه خداوند توصيه به خصوص آنها را در قرآن مجيد كرده، آنجا كه خطاب به آنها كرده مى فرمايد: (وَوَصَّيْنَا الاِْنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْن وَفِصَالُهُ فِى عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِى وَلِوَالِدَيْكَ إِلَىَّ الْمَصِيرُ). و همچنين تمام كسانى كه به نوعى به ما خدمت معنوى يا مادى كرده اند; در هر لباس و مقامى كه باشند شكرگزار باشيم. به يقين اين شكرگزارى ها افزون بر اين كه باعث پرورش روح انسان مى شود، نيكوكاران را به كار نيك بيشتر تشويق و غير نيكوكاران را در اين زمره وارد مى كند و اگر مى بينيم در دنياى امروز طى مراسمى از افراد برتر در هر رشته و هر برنامه اى قدردانى مى كنند و لوح سپاس به آنها مى دهند براى همان آثار مثبتى است كه اين كار در پيشرفت جامعه دارد.




  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۱۴ بعد از ظهر نمایش پست [8]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 205 :

  گنجايش نا محدود ظرف علم(علمى)

وَ قَالَ [عليه السلام] كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ .

درود خدا بر او ، فرمود :

هر ظرفى با ريختن چيزى در آن پر مى شود جز ظرف دانش كه هر چه در آن جاى دهى ، وسعتش بيشتر مى شود.






ارزش انسان ز علم و معرفت پیدا شود 
 
بى هُنر گر دعوى بیجا كند رسوا شود 
 
در مسیر زندگى هرگز نمى افتد به چاه
 
با چراغ دین و دانش گر بشر بیناشود 
 
هر كه بر مردان حقّ پیوست عنوانى گرفت 
 
قطره چون واصل بدریا مى شود دریا شود 
 
آدمى هرگز نمى بیند ز سنگینى گزند 
 
از سبك مغزى بشرچون سنگ پیش پاشود 
 
سر فرو مى آورد هر شاخه از بارآورى 
 
مى كند افتادگى انسان گر دانا شود 
 
قیمت گوهر شود پیدا بر گوهر شناس 
 
قدر ما، در پاى میزان عمل پیدا شود

 
شرح و تفسير وسعت پيمانه علم امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى درباره اهميت علم و دانش اشاره مى كند و مى فرمايد: «هر ظرفى بر اثر قرار دادن چيزى در آن از وسعتش كاسته مى شود مگر پيمانه علم كه هرقدر از دانش در آن جاى گيرد وسعتش افزون مى گردد!»; (كُلُّ وِعَاء يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلاَّ وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ). اين نكته بسيار دقيقى است كه امام(عليه السلام) به آن اشاره فرموده است. حقيقت اين است كه در «وعاء» (ظرف) مادى گنجايش محدودى وجود دارد كه اگر چيزى در آن قرار دهند تدريجاً محدود و سرانجام پر مى شود به گونه اى كه قابل قرار دادن چيز ديگرى در آن نيست; ولى روح و فكر و قوه عاقله انسان كاملاً با آن متفاوت است; هرقدر علوم تازه در آن قرار دهند گويى گنجايش بيشرتى پيدا مى كند هر علمى سرچشمه علم ديگرى مى شود و هر تجربه اى تجربه ديگرى با خود مى آورد وبه يك معنا تا بى نهايت پيش مى رود و اين دليل اهميت فوق العاده آن و اشاره است به اين كه ما از فراگيرى علوم هرگز خسته نشويم كه واقعاً خسته كننده نيست، بلكه نشاط آور و روح پرور است. هنگامى كه انسان مى بيند در كنار نهالى كه از يك مسئله علمى در سرزمين مغز خود كاشته نهال هاى ديگرى جوانه مى زند و مى رويد و اطراف خود را پر گل مى كند، قطعاً به شوق و نشاط مى آيد. حتى مغزهاى كامپيوترى كه در عصر و زمان ما به وجود آمده و بعضى از روى ناآگاهى گمان مى برند مى تواند روزى جانشين مغز انسان شود هر كدام ظرفيت محدودى دارند كه وقتى اشباع شد مطلب تازه اى را نمى پذيرد در حالى كه روح آدمى چنين نيست و بسيارند دانشمندان بزرگى كه تا آخرين لحظه هاى عمر در تكاپوى علم و دانش بوده و هر روز حتى در واپسين ساعات عمر حقيقت تازه اى را كشف مى كردند. از جمله كسانى كه به اين حقيقت در شرح كلام حكيمانه بالا اشاره كرده ابن ابى الحديد معتزلى است كه در شرح نهج البلاغه خود چنين مى گويد: «در ذيل اين كلام سرّ عظيمى نهفته شده و رمزى است به معناى شريف پيچيده اى كه طرفداران نفس ناطقه (روح مجرد) از اين راه دليل براى اثبات عقيده خود گرفته اند نتيجه آن اين است كه قواى جسمانى بر اثر تكرار افعال خسته و ناتوان مى شوند; مثلاً هرگاه با چشم هاى خود پيوسته صحنه هايى را ببينيم چشم خسته مى شود و اگر باز هم ادامه دهيم ممكن است چشم صدمه ببيند. همچنين است گوش انسان از شنيدن صداهاى مكرر به زحمت مى افتد (و خسته و ناتوان مى گردد) و چنين است ساير قواى جسمانى; ولى وقتى به قوه عاقله مى رسيم مى بينيم قضيه برعكس است، چرا كه هر گاه معقولات بيشترى به اين قوه وارد گردد، نيرو و توان و وسعت و انبساط آن بيشتر مى شود و آمادگى براى درك مسائل جديدى غير از آنچه قبلاً دريافته پيدا مى كند و در حقيقت تكرار معقولات شمشير آن را تيزتر كرده و زنگار آن را مى زدايد و به همين دليل مى توان گفت: قواى جسمانى همه مادى هستند; اما قوه عاقله مجرد است و ماوراى ماديات». يكى از بخش هاى قوه عاقله، حافظه انسان است كه همه چيز را در خود حفظ مى كند در حالى كه قواى مادى اين چنين نيست. اين كلام حكيمانه پيام هاى متعددى دارد از جمله اين كه انسان هرگز نبايد از فراگيرى علم و دانش خسته شود يا گمان كند به مرحله نهايى علم و دانش رسيده است. بداند به سمتى حركت مى كند كه هر قدر جلوتر مى رود وسيع تر مى شود. در حديث معروفى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم: «مَنْهُومانِ لا يَشْبَعُ طالِبُهُما طالِبُ الْعِلْمِ وَطالِبُ الدُّنْيا; دو گروه گرسنه اند و هرگز سير نمى شوند: طالبان عمل و طالبان دنيا». به همين دليل تحصيل علم در اسلام از جهات مختلف نامحدود است: از نظر مدت حديث معروف از پيامبر(صلى الله عليه وآله) است كه فرمود: «أُطْلُبُ الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ إِلَى اللَّحْدِ; از گهواره تا گور دانش بجوى» گرچه آن را در جوامع حديثى نيافتيم. از نظر مكان در حديث ديگرى مى خوانيم: «أُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصّينِ; به دنبال علم و دانش برويد هرچند در سرزمين چين باشد». از نظر مقدار كوشش در حديثى از امام صادق(عليه السلام) آمده است: «أُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِخَوْضِ اللُّجَجِ وَسَفْكِ الْمُهَجِ; در طلب دانش باشيد هرچند براى تحصيل آن در درياها فرو رويد و خون خود را فدا كنيد». از نظر استاد در حديث ديگرى مى خوانيم: «الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ يَأْخُذُها حَيْثُ وَجَدَها; علم و دانش گمشده فرد با ايمان است، نزد هر كس باشد گمشده خود را مطالبه مى كند». اين سخن را با حديثى كه از اميرمؤمنان(عليه السلام) در غررالحكم آمده است پايان مى دهيم: «اَلْعالِمُ مَنْ لا يَشْبَعُ مِنَ الْعِلْمِ وَ لا يَتَشَبَّعُ بِهِ; عالم و دانشمند كسى است كه هرگز از علم و دانش سير نمى شود و اظهار سيرى نيز مى كند».








ز ما باد برجان آن کس درود        که داد و خرد باشدش تار و پود 

    خرد افسر شهریاران بود         همان زیور نامداران بود 

    رهاند خرد مرد را از بلا            مبادا کسی در بلا مبتلا 

    بداند بد و نیک مرد خرد            بکوشد ز داد و بپیچد ز بد»
 



 


  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴ ۱۰:۳۷ قبل از ظهر نمایش پست [9]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 206 :

  ره آورد حلم و بردبارى(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ .

درود خدا بر او ، فرمود :

نخستين پاداش بردبار از بردبارى اش آن كه مردم در برابر نادان ، پشتيبان او خواهند بود.










شرح و تفسير در برابر جاهلان بردبار باش امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه، به يكى از آثار ارزنده حلم و بردبارى در مقابل سفيهان و جاهلان اشاره كرده مى فرمايد: «نخستين نتيجه اى كه شخص بردبار از بردبارى خود مى برد اين است كه مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمايت خواهند كرد»; (أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ). بعضى از ارباب لغت «حلم» را به معناى خويشتن دارى به هنگام هيجان غضب دانسته اند و از آنجا كه اين حالت از عقل و خرد نشأت مى گيرد، گاه واژه «حليم» به معناى عاقل به كار رفته است. بسيارى از افراد جاهل و نادان پرادعا، بلندپرواز و پرخاشگرند، ازاين رو هنگامى كه در برابر دانشمند وارسته اى قرار گيرند براى اظهار خودنمايى ممكن است انواع اهانت ها را روا دارند. حال اگر شخص عالم و دانشمند و انسان با ايمان و متقى بخواهد در برابر آنها عكس العمل نشان دهد، مقام خود را پايين آورده است; اما اگر حلم و بردبارى در برابر اين افراد نادان و بى ادب به خرج دهد و عكس العملى از خود ظاهر نكند، مردم به مظلوم بودن او اعتراف مى كنند و به حكم غريزه حمايت از مظلوم كه در بسيارى از انسان ها نهفته است به حمايت از او بر مى خيزند و جاهل جسور و بى ادب را بر سر جايش مى نشانند. اين نخستين نتيجه اى است كه افراد حليم از حلمشان مى برند و در واقع دفاع از خود را بر عهده ديگران مى نهند. قرآن مجيد درباره عباد الرحمان (بندگان خاص خدا) مى فرمايد: «(وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً); و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مى گويند (و با بى اعتنايى و بزرگوارى مى گذرند)». در جايى ديگر خداوند به پيامبرش دستور مى دهد كه: «(خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ); (به هر حال) با عفو و مدارا رفتار كن، و به كارهاى شايسته دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن)!». نيز در مقام مدح انبياى پيشين از صفت حلم نام برده شده است; از جمله درباره ابراهيم(عليه السلام) در آيه 114 سوره «توبه» در مدح ابراهيم به سبب حلم و بردبارى اش در برابر عموى بت پرست مى فرمايد: «(إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لاََوَّاهٌ حَلِيمٌ); به يقين ابراهيم مهربان و بردبار بود». حلم علاوه بر اين، آثار فراوان ديگرى نيز دارد و آن اين كه به انسان آرامش مى بخشد و وى را از آلوده شدن به گناه به هنگام ستيزه جويى حفظ مى كند و از تشديد عداوت دشمن كه به جسارت و بى ادبى پرداخته جلوگيرى مى نمايد. بر پايه همين نكات است كه اميرمؤمنان على(عليه السلام)در نهج البلاغه بارها بر اهميت حلم تأكيد ورزيده است; از جمله در خطبه 193 (خطبه همام) كه اوصاف پرهيزگاران را شرح مى دهد مى فرمايد: «يكى از صفات آنها اين است كه علم را با حلم مى آميزند»; (يَمْزَجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ) و در حكمت 31 يكى از شاخه هاى عدالت، استوارى در حلم شمرده شده است. در كلام حكيمانه اى كه پس از اين كلام مورد بحث خواهد آمد (حكمت 207) نيز همين معنا تأكيد شده و در كلام حكمت آميز 211، 418، 424 و 460 اشارات مهمى به اهميت حلم شده است. در روايات ديگر اسلامى نيز بر اهميت حلم و آثار مثبت آن تكيه شده; از جمله در حديثى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: «ألا أُخْبِرُكُمْ بِأشْبَهِكُمْ بي أخْلاقاً؟; آيا به شما خبر دهم كدام يك از شما از نظر اخلاق به من شبيه تريد؟». ياران عرض كردند: آرى اى رسول خدا! فرمود: «أحْسَنُكُمْ أخْلاقاً وَأعْظَمُكُمْ حِلْماً وَأبَرُّكُمْ بِقَرابَتِهِ وَأشَدُّكُمْ إنْصافاً مِنْ نَفْسِهِ فِى الْغَضَبِ وَالرِّضا; آن كس كه از همه خوش اخلاق تر و بردبارتر و نيكوكارتر به خويشاوندان خود و باانصاف تر در حال غضب و خشنودى است». در حديثى كه در غررالحكم از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل شده مى خوانيم: «أشْجَعُ النّاسُ مَنْ غَلَبَ الْجَهْلَ بِالْحِلْمِ; شجاع ترين مردم كسى است كه با نيروى حلم، بر جهل (جاهلان) غالب آيد». در حديث ديگرى از همان حضرت و در همان منبع آمده است: «إنَّ أفْضَلَ أخْلاقِ الرِّجالِ الْحِلْمُ; برترين اخلاق مردان با شخصيت حلم و بردبارى است». در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «كَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً; حلم براى يارى انسان كافى است». در حديث مفصلى كه مرحوم علامه مجلسى در گفتوگوى امام صادق(عليه السلام) با «عنوان بصرى» كه براى درك علم به محضر آن حضرت آمده بود نقل مى كند، مى خوانيم كه فرمود: حلم و بردبارى تو بايد به قدرى باشد كه اگر كسى به تو بگويد اگر سخن نسنجيده اى درباره من بگويى ده برابر آن به تو مى گويم، تو در جواب بگويى اگر تو ده سخن ناسنجيده بگويى من يكى نخواهم گفت (فَمَنْ قالَ لَكَ إنْ قُلْتَ واحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ واحِدَةً).





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۳۶ بعد از ظهر نمایش پست [10]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 207 :

  ارزش همانند شدن با خوبان(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ .

درود خدا بر او ، فرمود :

اگر بردبار نيستي، خود را به بردبارى بنماى ، زيرا اندك است كه خود را همانند مردمى كند و از جملة آنان به حساب نيايد.







 
شرح و تفسير راه تحصيل بردبارى امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى كه در واقع تكميلى است براى كلام حكيمانه گذشته اشاره به نكته ديگرى درباره حلم و بردبارى مى كند و مى فرمايد: «اگر حليم و بردبار نيستى خود را به بردبارى وادار كن (و همانند حليمان عمل نما) زيرا كمتر شده است كسى خود را شبيه قومى كند و سرانجام از آنان نشود»; (إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ; فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْم إِلاَّ أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ). كلام حكيمانه پيشين درباره بعضى از آثار مهم حلم بود و امام(عليه السلام)در اين كلام، راه رسيدن به اين خلق از اخلاق فضيله را بيان مى كند كه چون افرادى داراى اين صفت نيستند خود را وادار به آن كنند; مثلاً حادثه خشم آورى واقع مى شود و انسان عصبانى مى گردد و از درون مى جوشد و مى خروشد; ولى خودش را كنترل كند و قيافه اى همچون حليمان و بردباران به خود بگيرد. اين كار در نخستين بار ممكن است بسيار مشكل باشد ولى هرچه تكرار شود آسان تر مى گردد تا زمانى كه انسان به آن عادت مى كند و تبديل به حالت و سپس تبديل به ملكه مى شود. البته تمام صفات فضيله را مى توان از اين راه به دست آورد; مثلاً علماى اخلاق درباره افراد جبان و ترسو مى گويند: خود را در ميدان هاى ترسناك وارد كند و شجاعت را بر خويش تحميل نمايد. پس از مدتى عادت مى كند و ملكه شجاعت در او پيدا مى شود. جمله «قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْم» نيز دليل بر اين كليت و عموميت است و در واقع امام(عليه السلام) آن را به عنوان درسى فراگير در مسير تحصيل فضايل تعليم داده است و اين همان چيزى است كه نه تنها علماى اخلاق، بلكه روانشناسان نيز بر آن اصرار دارند و آن را يكى از طرق رفع نقايص روانى مى شمارند. راه ديگر براى تحصيل اين صفت مهم اخلاقى، مطالعه حالات علما و پيشوايان بزرگ مخصوصاً رسول اكرم و ائمه معصومين(عليهم السلام)است كه آنها چقدر در برابر افراد جسور حليم و بردبار بوده اند. در حديثى كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در كتب شيعه و اهل سنت نقل شده مى خوانيم كه روزى مرد عربى خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمد و (بدون مقدمه) عباى پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را گرفت و به گردن پيامبر(صلى الله عليه وآله) انداخت و به شدت كشيد به گونه اى كه اثر آن روى گردن مبارك حضرت آشكار شد. سپس گفت: اى محمد! از آن مال خدا كه نزد توست چيزى به من بده. پيامبر(صلى الله عليه وآله) نگاهى به او كرد و خنديد (اشاره به اين كه اگر مالى مى خواهى راه آن اين كار نيست) سپس دستور داد چيزى به او بخشيدند (و از خود هيچ عكس العمل خشنى در برابر او ظاهر نساخت) و اين نشانه حلم فوق العاده آن حضرت است. در حديث ديگرى كه در مكارم الاخلاق آمده مى خوانيم كه گاهى كودكان را خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى آوردند تا براى آنها دعا كند و مبارك باشند و يا نامى براى آنها انتخاب كند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) كودك را مى گرفت و در دامان خود براى احترام به خانواده اش مى گذاشت و چه بسا كودك دامان پيامبر(صلى الله عليه وآله) را تَر مى كرد. بعضى از حاضران فرياد مى كشيدند، حضرت مى فرمود: آرام باشيد مانع وى نشويد، او را آزاد مى گذاشت تا بولش تمام شود. سپس به او دعا مى فرمود يا نامگذارى مى كرد. اين كار سبب خوشحالى خانواده كودك مى شد و احساس مى كردند پيامبر(صلى الله عليه وآله)به هيچ وجه از ماجراى كودكشان ناراحت نشده است. هنگامى كه باز مى گشتند پيامبر(صلى الله عليه وآله) لباس و بدن خود را مى شست. از جمله در حديثى كه مرحوم كلينى در كتاب شريف كافى آورده است ذيل بابى كه به عنوان «الحلم» عنوان كرده است مى خوانيم: امام صادق(عليه السلام)خدمتكارى داشت كه او را به دنبال كارى فرستاد ولى مدتى گذشت و نيامد. امام(عليه السلام) در جستجوى وى برآمد ديد در گوشه اى خوابيده است. امام(عليه السلام) بالاى سرش نشست و او را باد مى زد تا زمانى كه بيدار شد. در آن هنگام امام(عليه السلام) به او فرمود: «يا فُلانَ وَاللهِ ما ذلِكَ لَكَ تَنامُ اللَّيْلَ وَالنَّهارَ لَكَ اللَّيْلُ وَلَنا مِنْكَ النَّهارُ; اى غلام! به خدا سوگند اين سزاوار تو نيست. هم شب را مى خوابى هم روز را. شب براى تو باشد و روز براى ما». مرحوم مفيد در كتاب مجالس خود از جابر نقل مى كند كه اميرمؤمنان(عليه السلام)شنيد مردى «قنبر» را دشنام مى دهد و «قنبر» مى خواهد به او پاسخ دهد. امام(عليه السلام)او را صدا زد فرمود: «مَهْلاً يا قَنْبَر دَعِ الشّاتِمَةَ مُهاناً تَرْض الرَّحْمانَ وَتَسْخَطُ الشَّيْطانَ وَتُعاقِبُ عَدُوَّكَ; قنبر آرام باش. دشنام دهنده را رها كن كه سبب خشنودى خدا و خشم شيطان مى شود و اين مجازاتى است براى دشمن تو». سپس افزود: «فَوَالَّذي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ ما أرْضَى الْمُؤْمِنُ رَبَّهُ بِمِثْل الْحِلْمِ وَلا أسْخَطَ الشَّيْطانَ بِمِثْلِ الصَّمْتِ وَلا عُوقِبَ الاْحْمَقُ بِمِثْلِ السُّكُوتِ عَنْهُ; به خدايى كه دانه را در زمين مى شكافد و انسان را مى آفريند سوگند هرگز انسان با ايمانى پروردگارش را به چيزى مانند حلم و بردبارى خشنود نكرده است و شيطان را به مانند سكوت (در اين گونه موارد) خشمگين نساخته و احمق را همانند خاموشى در برابرش مجازات ننموده است». اين سخن را با كلامى از شريف رضى در كتاب خصائص الائمة پايان مى دهيم او در آن كتاب كلام حكيمانه فوق را با اضافه اى روشن گر آورده و چنين نقل كرده است: «أفْضَلُ رِداء يُرْتَدى بِهِ الْحِلْمُ فَإنْ لَمْ تَكُنْ حَليماً...; برترين لباس لباس حلم است و اگر حليم نيستى خود را مشابه حليمان كن...».

صبر در آیات و روایات اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که آن را در کنار عقل توصیف کرده اند، به گونه ای که پیامبر(ص) صبر را اولین ثمره عقل خوانده و قرآن، بر ارزشمندی صبر به واسطه کسب رضاي الهي تأکید داشته و آن را یکی از ویژگی های صاحبان عقل برمی شمارد.

واژه صبر و مشتقات آن 103 بار در قرآن به کار رفته که نشان از اهمیت ویژه این حرکت اخلاقی از دیدگاه دین مبین اسلام و قرآن کریم دارد. در باب ارزش والای صبر همین بس که قرآن در آيات متعددي با عبارت «الله مع الصابرين»، «إنّ الله يحبّ الصابرين» و عبارات دیگر به آنان م‍ژده مي‌دهد که خداوند با صابران همراه است و آنان را بسیار دوست دارد، و در بیان علت رسیدن بعضی از بنی اسرائیل به مقام امامت و هدایت مردم می فرماید:«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»«و از آنان امامان (و پيشوايانى) قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مى‏كردند؛ چون شكيبايى نمودند، و به آيات ما يقين داشتند.»
خداوند در موارد مختلف به پاداش صابران پرداخته است از جمله این آیه که می فرماید:«وَ جَزاهُمْ بِماصَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً...»«و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهاى حرير بهشتى را به آنها پاداش مى‏دهد!...»

این آیه و آیات بعد که در وصف صبر بر گرسنگی و ایثار طعام امام علی(ع) و خانواده ایشان نازل شده است، به پاداش آن اشاره نموده و نعمتهای بهشتی را که به خاطر صبر به آن بزرگوارن داده شده، بیان می‌کند، و این خود بیان‌گر نشانه ای بر پاداش عظیم و منزلت صابران در درگاه خداوند است.

خداوند صبر را از ویژگی صاحبان عقل توصیف می کند/صبر در صورتي ارزشمند است که براي کسب رضاي الهي باشد

به هر حال انسان و محل زندگی او به نحوی آفریده شده که با آفات، کمبودها، موانع و مصیبتهای فراوانی همراه است و همیشه آفات و مصائبی در اموال، عزیزان، دوستان و... در کمین نعمتهاست که موجب از دست دادن آنها می‌شود؛ از سویی دیگر انسان در معرض حملات شدید تمایلات نفسانی است که همه این موارد ابزار آزمایش انسان توسط خدای متعال به شمار می آیند همانگونه که قرآن می فرماید«وَ نَبْلُوَكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُون‏‏» یعنی«و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى ‏كنيم و سرانجام بسوى ما بازگردانده مى ‏شويد!»

در این میان بر اساس آیات و روایات، تنها کسانی از میان موانع و مشکلات، سلامت به مقصد می رسند که با صبر، به قضای الهی راضی شده و تمایلات نفسانی را حبس نموده، و تسلیم امر خداوند گشتند. مصائب گوناگون آنان را از شکر، اطاعت و عبادت خداوند باز نداشته و با وجود تمام مشکلات، خود را به انجام وظایف الهی وادار سازند.  خداوند در قرآن کریم در موارد مختلف به شکلهای گوناگون به این موضوع پرداخته و انسانها را با جایگاه و ارزش صبر آشنا ساخته است؛ همچنین به صابرین همراهی و یاری خود را در مراحل سخت زندگی، وعده داده و نعمت‌های ویژه‌ای عنایت کرده است:«وَ بَشِّرِ الصَّابِرين... أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون‏‏»

از نظر قرآن، صبر در صورتي ارزشمند است که به قصد تقرب و براي کسب رضاي الهي باشد که خداوند صبر را از ویژگی صاحبان عقل توصیف می کند و در این باره چنين می فرماید:«إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْباب‏... وَالَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ... اُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار»

بیان پیامبر(ص) در نسبت صبر و عقل در گفتگو با شمعون راهب

همچنین روایات اسلامی بر همراهی صبر و عقل تصریح دارد. به طور نمونه در روایتی «شمعون راهب از پیامبر(ص) پرسید: به من بگو عقل چیست و چگونه است. چه چیز از آن منشعب مى‏ شود و چه چیز منشعب نمى‏ شود. اقسام و انواع عقل را برایم توصیف نما؟ رسول خدا(ص) فرمود: «همانا عقل، زانوبندى است بر نادانى و نفس [امّاره‏] مانند پلیدترین جانوران است که اگر پایش بسته نشود، بی‌راهه مى‏رود و سرگردان مى‏ شود، پس عقل زانوبند نادانى است. براستى، خداوند عقل را آفرید و به او فرمود: رو کن و او رو کرد؛ سپس فرمود: برگرد و او برگشت، آن‌گاه خداى تبارک و تعالى به او فرمود: به عزّت و جلالم سوگند که من آفریده‏اى از تو بزرگ‌تر و فرمان‌بردارتر نیافریدم، به تو آغاز کنم و تو را به درگاه خود برگردانم، معیار پاداش و کیفر تویى، پس، از عقل، بردبارى نشأت گرفت و از بردبارى، دانش و از دانش، هوشیارى و از هوشیارى، پاکدامنى و از پاکدامنى، خویشتن‌دارى و از خویشتن‌دارى، حیا و از حیا، وقار و از وقار، پایدارى بر کار خوب و از پایدارى بر کار خوب، بیزارى از کار بد، و از بیزارى از کار بد، پیروى از اندرزگو، پس این ده دسته از انواع اخلاق نیکو است و هر کدام از این ده دسته، ده نوع دیگر را در بر دارد ...»

مراتب صبر

بنابر روایات نقل شده از پیامبر اکرم(ص)، صبر دارای سه مرتبه است؛ اول «صبر بر مكروهات و مصايب»؛ که شکیبایی انسان در برابر حوادث تلخ و ناگوار مثل خسارات مالی، مرگ عزیزان، بیماری و... از جمله مراتب صبر است که قرآن کریم از آن این‌گونه یاد کرده است:«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين‏ الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏». دوم «صبر بر طاعت» است؛ تکالیفی که خدای متعال بر عهده‌ بندگان قرار داده، با دشواری‌هایی همراه است؛ لذا ممكن است انسان به خاطر دشواری در انجام آن کوتاهی کرده و آن را ترک كند؛ از اين رو قرآن کریم انسانها را به صبر بر امتثال وظایف دینی توصيه کرده است:«رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبادَتِه‏». سومین مرتبه «صبر در معصیت» است که بالاترين مرحله از صبر است و آن ایستادگی در برابر شعله‌های سرکش شهوات و هیجان‌های برخاسته از هوي و هوس و یا مقامات دنیوی است؛ چراکه بيشتر انسان‌ها در برابر فقر و گرفتاري طغيان نمي‌كنند؛ ولي وقتي خدا مقام، پول و صحّت بدن بدهد، آن وقت خيلي سخت است كه خودش را سالم نگه دارد و صبر پیشه کند و این نعمت موجب غفلت و معصیت او نگردد. از این قسم به صبر بر نعمت نیز تعبیر می کنند.

قرآن کریم در این باره می فرماید:«وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏» یعنی «و اگر بعد از شدّت و رنجى كه به او رسيده، نعمتهايى به او بچشانيم، مى‏گويد: مشكلات از من برطرف شد، و ديگر باز نخواهد گشت! و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى مى‏شود... مگر آنها كه (در سايه‌ ايمان راستين،) صبر و استقامت ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند.» صبر در برابر معصیت‌ها و هوای نفس آنقدر عظیم است که حتی یوسف نبی(ع) نیز خود را از شرّ آن ایمن ندانسته و به خدا پناهنده می شود:«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي‏».

صبر در روابط اجتماعی

یکی از اقسام صبر، بردباری در روابط اجتماعی است. انسانها در زندگی خود با افکار و عقاید گوناگونی، موافق یا مخالف برخورد می کنند، که به لحاظ اهمیت، انسان را به موضع گیری های متفاوتی وادار می کند؛ لذا قرآن کریم به مؤمنان سفارش می کند که برای مقابله با عقاید باطل و رفتار خشونت آمیز دشمنان اسلام، صبر پیشه کنند و به بهترین وجه به مقابله با آنها برخیزند:«ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ ‏وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظيمٍ» یعنی «بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است! امّا جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند، به اين مقام نمى ‏رسند، و جز كسانى كه بهره­ی عظيمى (از ايمان و تقوا) دارند، به آن نايل نمى‏گردند!». از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه مي‌فرمايد: نصف ايمان صبر و نصف ديگر آن شكر است. به اين معنا كه انسان در زندگي، يا در آسايش است، كه بايد در آن حال شكرگزار باشد، يا در حال سختي و گرفتاري است كه بايد صبور باشد. از سوي ديگر، «صبر بر طاعت»، «صبر در معصيت» و «صبر در مصيبت» تقريباً تمامي رفتارهاي ديني را پوشش مي‌دهد. كسي كه مي‌خواهد ديندار خوبي باشد بايد از صفت صبر برخوردار باشد.

ارزشمند بودن هدف (ارزشمندي زندگي اخروي)،مشخص بودن هدف (رضايت خداوند)، اشتياق رسيدن به هدف (دست‌يابي به پاداش‌هاي دنيوي و اخروي)، ترس از شكست (ترس از عذاب جهنم).... از پايه‌های روان‌شناختي صبر توصیف شده است. در واقع اگر هدف مشخص نباشد، فرد نمي‌داند چرا و به چه دليلي بايد سختي‌ها را تحمل كند، در نتيجه نمي‌تواند صبر كند. از اين‌رو، در قرآن به هدف صبر اشاره شده است: (وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَي الدَّارِ( (رعد: 22) از نظر يك مؤمن بالاترين هدف، جلب رضايت پروردگار است. صبر مانند هر رفتار ديگر نياز به انگيزه دارد. اولين چيزي كه ايجاد انگيزه مي‌كند هدف است.پيامبران بزرگ الهي كه پيش‌قراولان صبر بودند، هدف مشخصي براي صبر خود داشتند. قرآن در مورد پيامبر گرامي اسلام مي‌فرمايد: (وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ) شكيبايي پيشه كن و اين شكيبايي تو جز براي خدا نمي‏ تواند باشد.

فرد زماني مي‌تواند صبر كند که سختي‌ها را تحمل نمايد، و در راه رسيدن به هدف سخت تلاش كند كه آن هدف در نظرش ارزشمند باشد. قرآن هدف صبر را «جلب رضايت خداوند» بيان مي‌كند و ارزشمندي اين هدف را اينگونه نشان مي‌دهد: (ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ) از آن‌ رو كه خداوند متعال خود روان بشر را سرشته و مي‌داند كه انسان تنها به خاطر «هدف ارزشمند» مي‌تواند صبر پيشه كند، در اينجا به فناي داشته‌هاي انسان و بقاي عطاياي خود اشاره نموده و ارزشمندي آنها را نشان مي‌دهد. در انتهاي آيه نيز به ارزشمندي پيامد صبر اشاره دارد. افرادي كه صبر ندارند به متاع دنيا توجه دارند، ولي افراد صبور به پاداش‌هاي اخروي خداوند توجه دارند كه ارزشمندي و ماندگاري آنها صبر را براي آنان امكان پذير مي‌سازد.

اگر كسي مشتاق رسيدن به چيزي باشد، سختي‌هاي رسيدن به آن را تحمل خواهد كرد. اين اشتياق لازمه ارزشمندي واقعي هدف نيست. ممكن است هدفي در واقع ارزشمند باشد ولي فرد اشتياقي به رسيدن آن نداشته باشد؛ در نتيجه، دشواري‌هاي رسيدن به آن را تحمل نخواهد كرد. حضرت اميرالمؤمنين(ع) يكي از پايه‌هاي صبر را اشتياق مي‌داند: «فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَي أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَي الشَّوْقِ ... فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَي الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ» در اين حديث، امام علي(ع)به صورت واضح و روشن يكي از پايه‌هاي روان‌شناختي صبر را شوق و رغبت دانسته است. قرآن كريم مكرراً آثار و پيامدهاي دنيوي و اخروي صبر را بيان فرموده است. توجه انسان به اين پيامدها شوق و رغبت انسان را برمي‌انگيزد: (إِنَّما يُوَفَّي الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِساب)؛ بي‌ترديد پاداش شكيبايان بدون حساب و به طور كامل داده مي‌شود.

ترس از شكست (ترس از عذاب جهنم) نیز یکی دیگر از پایه های روان شناختی صبر است؛ از آموزه‌هاي اسلامي اين ايده به دست مي‌آيد كه شوق به تنهايي انسان را به مسيري سوق نمي‌دهد، بلكه ترس نيز لازم است. مثلاً درباره رابطه انسان با خدا بايد تعادل بين خوف و رجاء را در نظر داشت. ترس مطلق از خداوند به نااميدي و رها كردن عمل مي‌انجامد و اميدواري مطلق به خداوند بي‌خيالي و رهاكردن عمل را در پي دارد. خويشتن‌داري و تحمل مشكلات زماني به راحتي براي انسان امكان‌پذير است كه نه تنها رسيدن به هدف مزايايي براي انسان در پي داشته باشد، بلكه نرسيدن به آن انسان را با مخاطراتي مواجه سازد.

حضرت علي(ع) به روشني هيجان ترس را از پايه‌هاي روان‌شناختي صبر برشمرده است:«فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَي أَرْبَعِ شُعَبٍ علي الاشفاق مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ»؛صبر داراي چهار شعبه است كه يكي از آنها ترس است... كسي‌ كه از آتش بترسد از محرمات دوري مي‌ورزد. در قرآن كريم قريب يكصد مورد كلمه «النار» تكرار شده و خداوند مردم را از عذاب جهنم ترسانده است. اين بدان روي است كه ترس تأثير زيادي در وادار كردن مردم به عمل دارد. پيامبران خود را بشير و نذير مي‌دانستند، زيرا ساختار رواني برخي افراد به گونه‌اي است كه علاقه‌مندي به چيزي آنان را به عمل وامي‌دارد و برخي ديگر فقط ترس زيربناي رفتار آنان را شكل مي‌دهد. در فرد واحد نيز برخي رفتارها ممكن است به دليل علاقه و رغبت و برخي ديگر به دليل ترس انجام گيرد.

اگر انسان سختي‌ها را پله‌اي براي صعود و يا آزموني براي قبول شدن بداند، در آن صورت، نه‌تنها مشكلات او را آزرده نمي‌سازد، بلكه شايد با آغوش باز به استقبال آنها برود و به راحتي آنها را تحمل كند. قرآن مكرراً به ما گوشزد كرده كه سختي‌ها براي ابتلا و امتحان بندگان است: (وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشي‏ْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِِينَ). براي اينكه مؤمنان در برابر سختي‌ها درمانده نشوند و صبرشان را از دست ندهند، قرآن رنج‌ها را موقتي و پايان‌پذير مي‌داند: (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا)؛ همراه با هر سختي گشايشي است. يك گام بالاتر از اين، موقت دانستن كل دنيا و جهان است كه در اين صورت، انسان ايده بزرگ‌تر و جامع‌تر پيدا مي‌كند كه سختي و آسايش را پايدار نداند. دايمي دانستن راحتي به خاطر ايجاد تنبلي، انسان را از عمل دور نگه مي‌دارد و مستمر دانستن رنج‌ها به دليل درماندگي، توان عمل را از انسان مي‌گيرد.

اميرالمؤمنين(ع)يكي از پايه‌هاي صبر را انتظار مي‌داند. انتظار در اينجا به معناي سرآمدن مدت و پايان يافتن مهلت است: «فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَي أَرْبَعِ شُعَبٍ علي ... التَّرَقُّبِ... مَنْ رَاقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَي الْخَيْرَات‏»؛كسي كه منتظر مرگ است، مدت زمان زندگي خود را در دنيا زودگذر و موقتي مي‌داند و به انجام كارهاي درست مي‌شتابد. حضرت علي(ع) انتظار مرگ را از پايه‌هاي صبر به شمار آورده است. به فكر مرگ بودن، پايان يافتن فرصت‌ها را نيز گوشزد مي‌كند. وقتي فرد متوجه شود كه وقتش رو به اتمام است، حاضر مي‌شود سخت‌ترين كارها را براي رسيدن به موفقيت انجام دهد. پس مي‌توان توجه به كم بودن زمان را نيز از پايه‌هاي صبر به شمار آورد. آن حضرت در كلام ديگري نيز رابطه صبر و زمان اين‌گونه بيان مي‌كند: «الصبر علي المضض يؤدي إلي إصابة الفرصة»؛شكيبايي بر رنج‌ها به درك فرصت‌ها مي‌انجامد. پ

برخی ویژگی صابران در مناسبات اجتماعی بر اساس آیات قرآن

صبر  يك ويژگي رواني و ثبات دروني است كه نتيجة آن مديريت احساسات و هيجانات، توان تحمل سختي‌ها و سخت كوشي در كارهاست. صبر در زندگي انسان كاركردهاي گوناگوني دارد؛ از جمله: انسان را در مقابله با تنيدگي‌ها ياري مي‌دهد، موفقيت در تحصيل، شغل و روابط اجتماعي را تسهيل مي‌كند، در برخورد با هيجانات و احساسات دروني توانمندتر مي‌سازد و در زمينه دين‌داري انسان را ياري مي‌دهد.

فرد صبور از اشتباهات و ظلم ديگران مي‌گذرد و اهل گذشت است. آيات پيشين در مورد حق‌خواهي مظلوم بودند، اما قرآن كريم در آيه‌اي مي‌فرمايد:(وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُور( (شوري: 43)؛ كسي كه صبر كند و ببخشد كار بزرگي انجام داده است. فرد صبور هنگام مصيبت‌ها و مشكلات، خداوند را به ياد مي‌آورد: )... و بشّر الصابرين الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ).

فرد صبور در موقعيت‌هاي جهل و خشونت، با حلم و مدارا برخورد مي‌كند: (وَ لَا تَسْتَوِي الحَْسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِي أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلي‏ٌّ حَمِيمٌ وَ مَا يُلَقَّئهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبرَُواْ وَ مَا يُلَقَّئهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ). معناي «ادفع بالتي هي احسن» اين است كه هنگام مواجه شدن با سيئه، با حسنه برخورد كن. علامه طباطبائي در الميزان مي‌فرمايد: «ادفع بحلمك جهلهم و بعفوك إساءتهم». افرد صبور در كارها مقاومت بيشتري دارد و هر فرد صبور كار چندين نفر غير صبور را انجام مي‌دهد: (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَي الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ).

فرد صبور اگر به درستي كاري اطمينان داشته باشد، به گفته‌هاي بي اساس ديگران توجه نمي‌كند: (إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ). صابر در برابر زخم زبان، تهمت و ناسزاي افراد جاهل با بردباري برخورد مي‌كنند: (وَ اصْبِرْ عَلي‏ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَميلاً)فرد صبور، موقع دزديده شدن، مفقود شدن يا از بين رفتن اموالش برخورد منطقي دارد: (وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين). همچنین در موقع از دست دادن شغل خود، از خود خويشتن‌داري نشان مي‌دهد و توكل به خدا مي‌كند: (وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ).

فردی که صابر است، هنگام از دست دادن عزيزان، بيش از حد بي‌تابي نمي‌كند:(وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ). یا هنگام بيماري خويشتن‌داري خود را از دست نمي‌دهد: (وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ). همچنین هنگام فقر و تنگ‌دستي متانت و خويشتن‌داري خود را حفظ مي‌‌كند و جزع و بي‌تابي نمي‌كند: (وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ) و در برابر نيازهاي فيزيولوژيك، خودكنترلي بيشتري از خود نشان مي‌دهد:(لَنْ نَصْبِرَ عَلي‏ طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها).

کسی که اهل صبر است، در موقعيت‌هاي ترس و خوف خويشتن‌داري از خود نشان مي‌دهد:( وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ) و  در موقعيت‌هاي تنش‌زا مي‌تواند خشم خود را كنترل كند:(الَّذِينَ يُنفِقُونَ في السَّرَّاءِ وَ الضرََّّاءِ وَ الْكَظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يحُِبُّ الْمُحْسِنِين‏).


 



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۳۷ بعد از ظهر نمایش پست [11]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 208 :

  مراحل خودسازي (اخلاقى، تربيتى)

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ وَ مَنْ خَافَ أَمِنَ وَ مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ .

درود خدا بر او ، فرمود :

كسى كه از خود حساب كشد ، سودى مى برد، و آن كه از خود غفلت كند زيان مى بيند ، و كسى كه از خدا بترسد ايمن باشد، و كسى كه عبرت آموزد اگاهى يابد، و آن كه آگاهى يابد مى فهمد ، و آن كه بفهمد دانش آموخته است!.








شرح و تفسير شش اندرزناب در اين كلام حكيمانه شش جمله وجود دارد كه سه جمله از آن مستقل از يكديگر و سه جمله مرتبط با يكديگر است و هر كدام نكته اى را بيان مى كند، مى فرمايد: «هر كس به حساب خود برسد سود مى برد و آن كس كه غافل بماند زيان مى بيند. كسى كه (از خدا) بترسد ايمن مى گردد و كسى كه عبرت گيرد بينا مى شود و آن كس كه بينا گردد (حقايق را) مى فهمد و آن كس كه (حقايق را) بفهمد دانا مى شود»; (مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَمَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ، وَمَنْ خَافَ أَمِنَ، وَمَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ، وَمَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ، وَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ). هميشه مسئله حسابرسى در زندگى مادى مردم وسيله اى براى پرهيز از زيان ها بوده است و وسايل مختلفى براى ثبت و ضبط حساب ها از قديم الايام فراهم كرده اند. در عصر و زمان ما اين وسايل بسيار متنوع و پيچيده شده و دقيق ترين حساب ها را نگهدارى مى كند. بررسى حساب سبب مى شود كه اگر انسان احساس زيان كرد به سراغ نقطه هاى آسيب پذير برود و آنها را اصلاح كند تا زيان، تبديل به سود گردد. اصولاً تمام اين جهان بر اساس حساب و نظم آميخته با آن قرار گرفته است. هر گاه درون بدن خود را ملاحظه كنيم در منطقه خون ما حساب دقيقى حكمفرماست; بيش از بيست فلز و شبه فلز و مواد مختلف حاصل از آن خون ما را تشكيل مى دهد و به مجرد اين كه نظم آن به هم بخورد بيمارى حاصل مى شود. به همين دليل پزشكان اولين دستورى را كه مى دهند محاسبه اجزاى تشكيل دهنده خون از طريق آزمايش است تا به وسيله اين حسابگرى جلوى بيمارى را بگيرند. آن كس كه اين آزمايش ها را به فراموشى بسپارد ممكن است زمانى متوجه شود كه خسارت و زيان وسيعى دامن او را گرفته، در امور مادى دنيا ورشكست و در مسائل طبيعى مانند سلامتى جسم گرفتار بيمارى هاى غير قابل علاج شده است. اسلام مى گويد: در امور معنوى نيز بايد همين گونه بلكه دقيق تر به حساب خويش رسيد. آن كس كه مراقب اعمال خويش باشد و حسابرسى دقيق كند سود معنوى مى برد و كسى كه از آن غافل گردد گرفتار خسران و زيان در دنيا و آخرت مى شود. در حديثى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «لا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّى يُحاسِبُ نَفْسَهُ أشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّريكِ شَريكَهُ وَالسَّيِّدُ عَبْدَهُ; انسان فرد باايمانى نخواهد بود مگر زمانى كه با دقت اعمال خود را محاسبه كند; دقيق تر از آنچه شريك به حساب شريك خود مى رسد يا مولا به حساب بنده خويش». حسابگرى در مسائل معنوى و امور اخروى بايد شديدتر و دقيق تر باشد، زيرا غير ما حسابگرانى هستند كه حساب دقيق اعمال ما را دارند، در حالى كه در امور مادى، هر كس خودش حسابگر خويش است و معمولا كسى بر او نظارتى ندارد. قرآن مجيد مى گويد: «(وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ * كِرَاماً كَاتِبِينَ * يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ); و به يقين نگاهبانانى بر شما گمارده شده، والا مقام و نويسنده (اعمال نيك و بد شما) كه مى دانند شما چه مى كنيد». در جاى ديگر مى فرمايد: روز قيامت خطاب به گناهكاران مى شود و خداوند به آنها مى گويد: «(هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ); اين نامه اعمال شماست كه ما نوشته ايم و به حق بر ضدّ شما سخن مى گويد; ما آنچه را انجام مى داديد مى نوشتيم». در روايات اسلامى تأكيد شده است كه همه روز به حساب خود برسيد; يعنى شب هنگام همان گونه كه معمول بسيارى از بازرگان ها و تجار است كه دفاتر خود را به خانه مى برند و به حساب روز خود مى رسند شما هم شب هنگام به اعمالى كه در روز انجام داديد نگاهى حسابگرانه بيفكنيد; اگر خطايى بوده توبه كنيد و اگر كار خوبى بوده شكر خدا به جا آوريد و آن را تكرار نماييد. امام كاظم(عليه السلام) در حديثى مى فرمايد: «لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ في كُلِّ يَوْم فَإنْ عَمِلَ خَيْراً اسْتَزادَ اللهَ مِنْهُ وَحَمِدَ اللهَ عَلَيْهِ وَإنْ عَمِلَ شَرّاً اسْتَغْفَرَ اللهَ مِنْهُ وَتابَ إلَيْهِ; كسى كه همه روز به حساب خود نرسد از ما نيست; اگر كار خيرى انجام داده از خداوند توفيق فزونى بطلبد و خدا را بر آن شكر بگويد و اگر كار بدى انجام داده استغفار كند و توبه نمايد و به سوى خدا باز گردد». ارباب سير و سلوك نيز براى پيمودن مسير قرب خدا از نخستين توصيه هايى كه به رهروان اين راه مى كنند مراقبت اعمال و سپس محاسبه آن است، چرا كه بدون آن، پيمودن اين راه پر خوف و خطر امكان پذير نيست. سپس امام(عليه السلام) در سومين جمله از اين گفتار حكيمانه به اين مسأله اشاره مى كند كه اگر كسى خواهان امنيت و آرامش است بايد خائف باشد; هميشه خوف سپرى است در برابر حوادث خطرناك و راز اين كه خداوند آن را در وجود انسان قرار داده، اين است كه اگر ترسى در كار نباشد خيلى زود انسان خود را به پرتگاه ها مى افكند و در چنگال حوادث سخت گرفتار مى سازد و به مرگ زودرس مبتلا مى شود. البته اگر اين خوف در حد اعتدال باشد به يقين سپرى در برابر بلاهاست و اگر به افراط بينجامد انسان را از تلاش و كوشش باز مى دارد و به محروميت منجر مى شود و اگر به تفريط گرايد و از موجودات خطرناك نترسد گرفتار انواع حوادث مرگبار خواهد شد. شك نيست كه خوف در كلام امام(عليه السلام) اشاره به خوف از خدا يعنى خوف از عدالت و مجازات هاى عادلانه اوست. كسانى كه داراى چنين خوفى باشند از عذاب الهى در دنيا و آخرت در امانند و به عكس آنها كه تنها به رحمت او اميدوار گردند و اثرى از خوف در وجود آنها نباشد آلوده انواع گناهان شده و گرفتار مجازات خداوند در اين سرا و آن سرا مى شوند. به همين دليل در تعليمات دينى ما كراراً آمده است كه انسان باايمان بايد با دو بال خوف و رجا پرواز كند. امام صادق(عليه السلام) از وصاياى لقمان حكيم جمله اى را نقل مى كند و مى فرمايد: در وصاياى لقمان مسائل شگفت آورى بود. از همه شگفت آورتر اين كه به فرزندش چنين گفت: «خَفِ اللهَ عَزَّوَجَلَّ خيفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ وَأرْجُ اللهَ رَجاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ; آن گونه از خداوند عزوجل ترسان باش كه اگر تمام اعمال نيك جن و انس را به جا آورى احتمال ده كه تو را (به سبب بعضى از اعمالت) عذاب مى كند و آنچنان به خداوند اميدوار باش كه اگر گناه انس و جن را انجام داده باشى ممكن است مشمول رحمت او واقع شوى». سپس امام صادق(عليه السلام) افزود: پدرم چنين مى فرمود: «إنّه لَيْسَ مِنْ عَبْد مُؤْمِن إلاّ وَفي قَلْبِهِ نُورانِ: نُورُ خيفَة وَنُورُ رَجاء لَوْ وُزِنَ هذا لَمْ يَزِدْ عَلى هذا وَلَوْ وُزِنَ هذا لَمْ يَزِدْ هذا; در قلب هر فرد با ايمانى دو نور هست: نور خوف و نور رجا، اگر اين را وزن كنند چيزى اضافه بر آن نيست و اگر آن را وزن كنند چيزى اضافه بر اين نخواهد بود». البته منظور اين نيست كه واقعاً همه گناهان را انجام مى دهند و با همان حالت از دنيا مى روند; بلكه مقصود اين است كه اميدوار باشند سرانجام توبه مى كنند و در مقام اصلاح بر مى آيند و سپس از دنيا مى روند. در روايت ديگرى در همان باب از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه راوى عرض مى كند: جمعى از دوستان شما هستند كه خود را آلوده گناهان مى كنند و مى گويند: اميد (به رحمت خدا و محبت اهل بيت) داريم، امام فرمود: «كَذَبُوا لَيْسُوا لَنا بِمُوال; آنها دروغ مى گويند از دوستان ما نيستند». سپس افزود: «اُولئِكَ قَوْمٌ تَرَجَّحَتْ بِهِمِ الاْمانِىُّ مَنْ رَجا شَيْئاً عَمِلَ لَهُ وَمَنْ خافَ مِنْ شَىْء هَرَبَ مِنْهُ; آنها كسانى هستند كه در چنگال آرزوها گرفتار شده اند (زيرا) كسى كه اميد به چيزى داشته باشد براى آن عمل مى كند و كسى كه از چيزى بترسد از آن مى گريزد». آن گاه امام در سه جمله اخير از كلام نورانى خود به اين نكته اشاره مى كند كه اگر انسان با چشم عبرت به اطراف خود بنگرد به حقايق اين عالم آشنا مى شود، سپس به تحليل آن حقايق مى پردازد و اسباب و نتايج آن را درك مى كند و كسى كه به اسباب و نتايج آن حقايق آشنا مى گردد عالم مى شود; يعنى راه را به سوى مقصد پيدا مى كند. در واقع پيوند ناگسستنى ميان سه موضوع هست: چشم عبرت داشتن، تحليل حوادث كردن و عالم و آگاه شدن. منظور از عبرت گرفتن اين است كه انسان حادثه اى را كه مى بيند نخست به مقدماتى كه آن را تشكيل داده و آثارى كه بر آن مترتب مى شود توجه كند سپس مشابه آن را در زندگى خود در نظر بگيرد كه اين مايه ابصار و بصيرت است و هنگامى كه از آن قاعده اى كلى براى خود و ديگران بسازد، اين فهم واقعى حادثه است كه به صورت علمى قابل قبول در روح و جان انسان جايگزين مى شود. در ذيل حكمت پنجم بحث قابل ملاحظه اى درباره عبرت و تفكّر آورده ايم.








 


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 204 تا 210
جمعه ۱۳ آذر ۱۳۹۴ ۰۹:۴۴ قبل از ظهر نمایش پست [12]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 209 :

  خبر از ظهور حضرت مهدى (عج) (اعتقادى، سياسى)

وَ قَالَ [عليه السلام] لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ .

درود خدا بر او ، فرمود :

دنيا پس از سركشي، به ما روى مى كند ، چونان شتر مادة بدخو كه به بچه خود مهربان گردد.(سپس اين آيه را خواند)
 "و اراده كرديم كه بر مستضعفين زمين، منّت گذارده آنان را امامان و وارثان حكومت ها گردانيم".






 
شرح و تفسير آينده از آنِ ماست امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود خبر مسرت بخشى از آينده اهل بيت و پيروان مكتب آنها مى دهد و مى فرمايد: «دنيا همچون شتر بدخويى است كه بعد از چموشى به ما روى مى آورد و همچون شترى است كه دوشنده شير را گاز مى گيرد تا شير را براى فرزندش نگه دارى كند. سپس امام آيه 5 سوره «قصص» را تلاوت فرمود: ما مى خواهيم بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آنها را پيشوايان و وارثان آن قرار دهيم»; (لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا، وَ تَلاَ عَقِيبَ ذَلِكَ: (وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ)). «شِماس» (بر وزن كتاب) معناى مصدرى دارد و در اصل به معناى سركشى و چموشى حيوان است، سپس در مورد انسان هاى سركش و عصيان گر نيز به كار رفته است و شَماس (بر وزن تماس) معناى وصفى آن است و به حيوان سركش و انسان عصيانگر گفته مى شود. «عطف» (بر وزن فتح) به معناى تمايل پيدا كردن يا مايل ساختن به چيزى است. اين واژه گاهى به صورت متعدى به كار مى رود كه به معنى مايل ساختن است و زمانى با «إلى» متعدى مى شود كه به معنى مايل شدن به چيزى است و هنگامى با «على» متعدى مى شود كه به معنى بازگشت به چيزى است و گاه با «عن» كه به معنى انصراف از چيزى است. «ضروس» از مادّه «ضَرْس» (بر وزن ترس) به معناى دندان گذاردن بر چيزى و فشار دادن است و «ضروس» به شتر كج خلقى مى گويند كه افراد را گاز مى گيرد. مفهوم جمله اين است: همان گونه كه شتر شيرده از دوشيدن شير خود ممانعت مى كند مبادا گرفتار كمبود شير براى بچه اش گردد و افرادى را كه به سراغ دوشيدن شير مى روند گاز مى گيرد همچنين در آينده دنيا به سوى ما باز مى گردد و به قدرت پروردگار، مخالفان ما سركوب مى شوند و حكومت به دست صالحان مى افتد، همان گونه كه قرآن مجيد وعده داده است. جمله «نريد» كه فعل مضارع است و معمولا دلالت بر استمرار دارد نشان مى دهد كه اين آيه گرچه در داستان بنى اسرائيل ذكر شده كه خداوند به آنها وعده داد بر فرعونيان پيروز مى شوند و سرانجام پيروز شدند; ولى منحصر به آنها نيست; افراد مستعضف هرگاه تكيه بر ذات پاك پروردگار كنند و از او يارى بطلبند و انجام وظيفه نمايند سرانجام بر ظالمان و مستكبران پيروز مى شوند، ائمه و پيشوايان روى زمين مى گردند و وارث امكانات وسيع ظالمان و مستكبران. اين آيه از آياتى است كه اشاره به ظهور حضرت مهدى (ارواحنا فداه) دارد. در حديثى كه مرحوم شيخ طوسى در كتاب غيبت خود آورده است، اميرمؤمنان على(عليه السلام) در تفسير آيه فوق فرمود: «هُمْ آلُ مُحَمَّد يَبْعَثُ اللهُ مَهْدِيُّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيُعِزُّهُمْ وَيُذِلُّ عَدُوَّهُمْ; منظور از مستضعفان در آيه فوق آل محمد است كه خداوند مهدى آنها را بعد از زحمت و فشارى كه بر آنان وارد شده بر مى انگيزد و به آنها عزت مى بخشد و دشمنانشان را خوار و ذليل مى كند». همين مضمون در حديثى از امام على بن الحسين(عليه السلام) آمده است كه مى فرمايد: «وَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشيراً وَنَذيراً إنَّ الاْبْرارَ مِنّا أهْلَ الْبَيْتِ وَشيعَتَهُمْ بِمَنْزِلَةِ مُوسى وَشيعَتِهِ وَإنَّ عَدُوَّنا وَأشْياعَهُمْ بِمَنْزِلَةِ فَرْعَوْنَ وَأشْياعِهِ; سوگند به كسى كه محمد را به حق بشارت دهنده و بيم دهنده قرار داد كه نيكان از ما اهل بيت و پيروان آنها به منزله موسى و پيروان او و دشمنان ما و پيروانشان به منزله فرعون و پيروانش هستند (سرانجام پيروز مى شوند و آنها نابود مى گردند و حكومت حق و عدالت برقرار خواهد شد)». اضافه بر آيه شريفه و كلام ائمه هدى(عليهم السلام) اين مسئله را نيز مى توان به صورت منطقى اثبات كرد و آن اين كه خداوند حكيم و رحيم، انسان را براى هدف والايى آفريده است و اگر قرار باشد تا آخر دنيا وضع كنونى ادامه يابد; ظالمان بر اوضاع مسلط باشند، احكام الهى به فراموشى سپرده شود و ظلم و فساد و قتل و جنايت در مقياس هاى وسيع جهانى حكمفرما گردد، به يقين چنين امرى با حكمت خداوند درباره آفرينش انسان سازگار نيست. بايد منتظر بود زمانى فرا رسد كه ايمان و اخلاق و عقلانيت بر جهان حاكم گردد و اولياى الهى بر جهان حكمرانى كنند و مدينه فاضله انسانيت كه هدف نهايى خلقت انسان بوده است برقرار شود به مصداق (أَنَّ الاَْرضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّالِحُونَ) و به مصداق آيه: «(وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِى الاَْرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِّنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِى لاَ يُشْرِكُونَ بِى شَيْئاً); خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند وعده داده است كه به يقين، خلافت روى زمين را به آنان خواهد داد، همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت بخشيد; و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، برايشان پا برجا و ريشه دار خواهد ساخت; وترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مى كند، به گونه اى كه فقط مرا مى پرستند، و چيزى را همتاى من قرار نخواهند داد». بنابراين آنچه در آيات و روايات آمده است با دليل عقل نيز هماهنگ است.







 


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »



برچسب ها
تا ، حکمت ،

« حکمت 197 تا 203 | حکمت 211 تا 217 »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 08:27 پیش از ظهر