انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » نهج البلاغه » حکمت ها » حکمت 239 تا 245



حکمت 239 تا 245

   حکمت 239 :   زشتى سْستى و سخن چينى(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ . درود خدا بر او ، فرمود : هر كس تن به سستى دهد ، حقوق را پايمال كند ، و هر كس سخن چين را پيروى كند دوستى را به نابودى كشاند.
p;lj 239 jh 245


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۰۱ قبل از ظهر
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2118
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1245
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28310
پسند ها : 3481
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من


مدال ها:4
مدال تخصص
مدال تخصص
مدال صندلی داغ
مدال صندلی داغ
مدال 3 سالگی عضویت
مدال 3 سالگی عضویت
کاربران برتر
کاربران برتر

|


 

 حکمت 239 :

  زشتى سْستى و سخن چينى(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ .

درود خدا بر او ، فرمود :

هر كس تن به سستى دهد ، حقوق را پايمال كند ، و هر كس سخن چين را پيروى كند دوستى را به نابودى كشاند.


















4 تشکر شده از کاربر admin برای ارسال مفید :
بانوی آفتاب , mosafer , ye adam , ایلیا110 ,



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  5. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۰۳ قبل از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2118
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1245
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28310
پسند ها : 3481
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 240 :

  غضب و ويرانى(اخلاقى، سياسى)

وَ قَالَ [عليه السلام] الْحَجَرُ الْغَصِيبُ فِى الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا .
 قال الرضى و يروى هذا الكلام عن النبى (ص) و لا عجب أن يشتبه الكلامان لأن مستقاهما من قليب و مفرغهما من ذنوب .

درود خدا بر او ، فرمود :

سنگ غضبى در بناى خانه، ماية ويران شدن آن است.
 (اين سخن از رسول خدا نقل شده است، و اينكه سخن پيامبر (ص) و على [عليه السلام] شبيه يكديگرند جاى شگفتى نيست براى اينكه هر دو از يك جا سرچشمه گرفته و در دو ظرف ريخته شده است).





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۰۴ قبل از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2118
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1245
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28310
پسند ها : 3481
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 241 :

  آيندة دردناك ستمكاران (سياسى)

وَ قَالَ [عليه السلام] يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ .

درود خدا بر او ، فرمود :

روزى كه ستمديده از ستمكار انتقام كشد، سخت تر از روزى است كه ستمكار بر او ستم روا مى داشت.
 





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۰۵ قبل از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2118
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1245
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28310
پسند ها : 3481
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 242 :

  ارزش ترس از خداوند(اخلاقى، اعتقادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ .

درود خدا بر او ، فرمود :

از خدا بترس هر چند اندك ؛ و ميان خود و خدا پرده اى قرار ده هر چند نازك!.
 





  می پسندم        0 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۰۶ قبل از ظهر نمایش پست [4]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2118
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1245
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28310
پسند ها : 3481
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 243 :

  روش صحيح پاسخگويى(علمى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَابُ .

درود خدا بر او ، فرمود :

هر گاه پاسخ ها همانند و زياد شد ، پاسخ درست پنهان گردد.
 





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۰۷ قبل از ظهر نمایش پست [5]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2118
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1245
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28310
پسند ها : 3481
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 244 :

  مسئوليت نعمت هاى الهى(اعتقادى،اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ لِلَّهِ فِى كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ .

درود خدا بر او ، فرمود :

خدا را در هر نعمتى حقّى است، هر كس آن را بپردازد ، فزونى يابد، و آن كس كه نپردازد و كوتاهى كند، در خطر نابودى قرار گيرد.
 





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۱۰ قبل از ظهر نمایش پست [6]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2118
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1245
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28310
پسند ها : 3481
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 245 :

  كاستى قدرت و كنترل شهوت (اخلاقى، علمى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا كَثُرَتِ الْمَقْدِرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ .

درود خدا بر او ، فرمود :

هنگامى كه توانايى فزونى يابد، شهوت كاستى گيرد.
 





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۱۵ بعد از ظهر نمایش پست [7]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 239 :

  زشتى سْستى و سخن چينى(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ .

درود خدا بر او ، فرمود :

هر كس تن به سستى دهد ، حقوق را پايمال كند ، و هر كس سخن چين را پيروى كند دوستى را به نابودى كشاند.










 
شرح و تفسير نه سستى و نه پيروى از سخن چين امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره كرده مى فرمايد: «آن كس كه از سستى اطاعت كند حقوق افراد را ضايع مى سازد و كسى كه از سخن چين پيروى كند دوستان خود را از دست خواهد داد»; (مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَمَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ). توانى از ماده «ونى» (بر وزن رمى) به معناى سستى كردن است. منظور امام(عليه السلام) از اطاعت «توانى» آن است كه انسان در كارهاى خود تنبلى كند و امورى را كه لازم است به موقع انجام گيرد انجام ندهد و تدبير و مديريت صحيح در كارهاى خود نداشته باشد. روشن است كه سستى در انجام كارها در موقع مناسب سبب تراكم آنها مى گردد و تراكم آنها سبب ضايع شدن بخشى از آن مى شود. به يقين چنين كسى هم حق خالق را ضايع مى كند و هم حق مخلوق را كه ساده ترين نمونه آن كاهل بودن در نماز است; كسى كه نماز را به تأخير مى اندازد بسيار مى شود كه آن را ضايع مى كند. در مورد حقوق مخلوق نيز همين گونه است; مثلاً شخصى كارمند يا اجير كسى شده كه امورى را براى او انجام دهد. اگر تنبلى بر وجود او مستولى شود، به وقت سر كار نيايد، تا آخر وقت كار نكند و در اثناى وقت سستى به خرج دهد، حق كسانى را كه او را استخدام كرده اند ضايع خواهد كرد. حتى افراد سست و تنبل، حق حيواناتى را كه در اختيار او هستند و از آنها بهره بردارى مى كند ضايع مى سازد; به موقع به آنها استراحت نمى دهد، غذا و آب نمى رساند، مراقبت هاى لازم را انجام نمى دهد و در نتيجه حق آنها ضايع مى شود. منظور از «واشى» افراد سخن چين است كه براى بر هم زدن رابطه دوستان، خواه به منظور حسادت باشد يا به دليل ديگر، نقطه ضعف هايى را از اين دوست به آن دوست منتقل مى كنند و بالعكس و در نتيجه آن دو را به يكدگر بدبين و از هم جدا مى سازند. ممكن است هر دو دوست نقطه ضعف هايى داشته باشند و آنچه سخن چين مى گويد مطابق واقع باشد و يا اين كه دوستى درباره دوستش لغزشى پيدا كند و سخن نامناسبى در غياب او بگويد; ولى نقل كردن اين عيوب يا لغزش ها براى دوست ديگر كه سبب سردى آنها مى شود حرام و گناه است و اگر دروغ و تهمت باشد گناه مضاعفى خواهد بود. قرآن مجيد نيز پيامبر(صلى الله عليه وآله) را از گوش دادن به گفتار سخن چينان و عيب جويان نهى كرده خطاب به رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «(وَلاَ تُطِعْ كُلَّ حَلاَّف مَّهِين * هَمَّاز مَّشَّاء بِنَمِيم); و از كسى كه سوگند ياد مى كند و پست است اطاعت مكن. كسى كه عيب جو و سخن چين است». رابطه اين دو جمله (مَنْ أطاعَ التَّواني ... وَمَنْ أطاعَ الْواشي...) از اين نظر است كه هر دو مربوط به رعايت حقوق است و انجام هر دو سبب تضييع حقوق مى گردد. اين دو موضوع در روايات ديگر معصومان(عليهم السلام) نيز بازتاب گسترده اى دارد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در يكى از دعاهايش از چند چيز به خدا پناه مى برد: از غم و اندوه و ناتوانى و تنبلى، عرضه مى دارد: «اللّهُمَّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الْهَمِّ وَالْحُزْنِ وَالْعَجْزِ وَالْكَسَلِ». در حديثى از امام اميرمؤمنان كه در غررالحكم آمده مى خوانيم: «مَنْ أطاعَ التَّواني أحاطَتْ بِهِ النَّدامَةُ; كسى كه از سستى پيروى كند پشيمانى از هر سو او را احاطه خواهد كرد». در حديثى از امام باقر(عليه السلام) آمده است: «إيّاكَ وَالتَّواني فيما لا عُذْرَ لَكَ فيهِ فَإلَيْهِ يَلْجَأُ النّادِمُونَ; از سستى كردن در آنجا كه عذرى ندارى بپرهيز كه پناه گاه پشيمان ها است». در حديث ديگرى كه در كتاب كافى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل شده مى خوانيم: «إِنَّ الاَْشْيَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَيْنَهُمَا الْفَقْرَ; هنگامى كه اشياء با يكدگر ازدواج كردند تنبلى و ناتوانى نيز به هم پيوستند و فرزند آنها فقر بود». شاعر عرب نيز اين مضمون لطيف را در شعر زيباى خود منعكس كرده است مى گويد: إنَّ التَّواني أَنْكَحَ الْعَجْزَ بِنْتَهُ *** وَساقَ إلَيْها حينَ زَوَّجَها مَهْراً فِراشاً وَطيئاً ثُمَّ قالَ لَها: إتّكي *** قُصاراهُما لابُدَّ اَنْ يَلِدَا الْفَقْرا سستى و تنبلى دخترش را به ازدواج «عجز» در آورد و هنگامى كه اقدام به ازدواج او كرد، مهرى براى او فرستاد. (آن مهر عبارت از) بسترى آماده بود و به دخترش گفت: بر آن تكيه كن و نتيجه كار آن دو اين مى شود كه فرزندى به نام فقر به بار آورند. در مورد سخن چينى نيز روايات فراوانى وارد شده و نسبت به آن هشدار شديدى در اين روايات ديده مى شود. در حديثى كه در غررالحكم از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل شده مى فرمايد: «إيّاكَ وَالنَّمِيمَةِ فَإنَّها تَزْرَعُ الضَّغينَةَ وَتُبْعِدُ عَنِ اللهِ وَالنّاسِ; از سخن چينى بپرهيز كه بذر عداوت مى افشاند و انسان را از خدا و مردم دور مى سازد». در حديث ديگرى كه از امام صادق(عليه السلام) در پاسخ نامه «نجاشى» والى اهواز نوشته و «شهيد ثانى» در كتاب الغيبة آن را مسنداً نقل كرده، آمده است: «إِيَّاكَ وَالسُّعَاةَ وَأَهْلَ النَّمَائِمِ فَلاَ يَلْتَزِقَنَّ بِكَ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَلاَ يَرَاكَ اللَّهُ يَوْماً وَلاَ لَيْلَةً وَأَنْتَ تَقْبَلُ مِنْهُمْ صَرْفاً وَلاَ عَدْلاً فَيَسْخَطَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَيَهْتِكَ سِتْرَكَ; از سخن چينان و اهل نميمه بپرهيز. نبايد احدى از آنها به دستگاه تو راه يابند و مبادا خداوند تو را روز يا شبى ببيند كه از آنها سخنى مى پذيرى كه سبب مى شود بر تو خشمگين شود و پرده تو را بدرد». اين سخن را با حديث پر از تأكيدى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پايان مى دهيم كه فرمود: «أَ لاَ أُنَبِّئُكُمْ بِشِرَارِكُمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الاَْحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَايِبَ; آيا بدترين افراد شما را به شما معرفى نكنم؟ عرض كردند: آرى اى رسول خدا. فرمود: آنهايى كه پيوسته سخن چينى مى كنند و در ميان دوستان جدايى مى افكنند و براى بى گناهان عيب مى تراشند». بسيار مى شود كه دوستان پى به خيانت سخن چين مى برند و با هم صلح و آشتى مى كنند و در اين ميان سخن چين بدبخت شرمسار مى شود و به گفته سعدى: كنند اين و آن خوش دگر باره دل *** وى اندر ميان شوربخت و خجل





 


ویرایش ارسال توسط : ye adam
در تاریخ : شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۱۷ بعد از ظهر



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۲۲ بعد از ظهر نمایش پست [8]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 240 :

  غضب و ويرانى(اخلاقى، سياسى)

وَ قَالَ [عليه السلام] الْحَجَرُ الْغَصِيبُ فِى الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا .
 قال الرضى و يروى هذا الكلام عن النبى (ص) و لا عجب أن يشتبه الكلامان لأن مستقاهما من قليب و مفرغهما من ذنوب .

درود خدا بر او ، فرمود :

سنگ غضبى در بناى خانه، ماية ويران شدن آن است.
 (اين سخن از رسول خدا نقل شده است، و اينكه سخن پيامبر (ص) و على [عليه السلام] شبيه يكديگرند جاى شگفتى نيست براى اينكه هر دو از يك جا سرچشمه گرفته و در دو ظرف ريخته شده است).








شرح و تفسير سنگ غصبى خانه خرابت مى كند امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه، آينده شوم بناهايى را بيان مى كند كه با وسائل غصبى ساخته شوند، مى فرمايد: «سنگ غصبى در بناى خانه گروگان ويرانى آن است»; (الْحَجَرُ الْغَصِيبُ فِي الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا). اشاره به اين كه همان گونه كه «رهن» و گروگان، سبب مى شود انسان، مطالباتش را وصول كند، سنگ غصبى هم سبب مى شود كه ويرانى براى خانه وصول شود. مرحوم مغنية در كتاب فى ظلال نهج البلاغه در شرح اين كلام حكيمانه مى گويد: كسى كه بنايى كند يا چيزى در اختيار بگيرد يا بخورد يا بنوشد يا به هر صورتى، از اموال ديگران (بدون رضاى آنها) بهره گيرد، سرانجام كارش وبال و خسران است، هرچند اين زيان پس از مدتى صورت گيرد و اگر كسى بپرسد اين آسمان خراش هايى كه از خون ملت هاى بى گناه بنا شده و محكم در جاى خود ايستاده و ويران نمى شود چگونه است؟ در پاسخ آنها مى گوييم: اگر اينها ويران نشود بناكننده آنها به زودى آنها را ترك گفته و به قبور تاريك و متعفنى پناه مى برند... اضافه بر اين، بناى راسخ، همان وجدان پاك و روح آرامى است كه انسان بدون هرگونه نگرانى زندگى كند. (آيا بانيان آنها چنين اند؟ قطعاً نيستند). مرحوم طبرسى در مجمع البيان از ابن عباس نقل مى كند كه مى گويد: من از قرآن به خوبى استفاه كرده ام كه ظلم و ستم خانه ها را ويران مى سازد. سپس به آيه شريفه سوره «نمل» تمسك مى كند كه مى فرمايد: «(فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِى ذَلِكَ لاَيَةً لِّقَوْم يَعْلَمُونَ); اين خانه هاى آنهاست در حالى كه به خاطر ظلم و ستمشان فرو ريخته; و در اين نشانه روشنى است براى كسانى كه آگاهند». مرحوم سيد رضى در ذيل اين كلام شريف مى گويد: «اين سخن از پيامبر(صلى الله عليه وآله)نيز نقل شده و جاى تعجب نيست كه هر دو كلام مانند هم باشند; زيرا هر دو از يك محل سرچشمه گرفته و ريزش هر دو از يك دلو بوده است»; (قالَ الرَّضِيُ وَيُروى هذَا الْكَلامُ عَنِ النَّبِي(صلى الله عليه وآله)وَلا عَجَبَ أَنْ يَشْتَبِهَ الْكَلامانِ لاَِنَّ مُسْتَقاهُما مِنْ قَليب وَمَفْرَغَهُما مِنْ ذَنُوب). «مُسْتَقى» به معناى محل سيراب شدن است «قليب» (بر وزن صليب) به معناى چاه و در اينجا كنايه از سرچشمه است و «مفروغ» (مفرغ) به معناى محل ريزش است و «ذَنوب» بر وزن (قبول) به دلو بزرگ گفته مى شود. مرحوم ديلمى از علماى قرن نهم در كتاب ارشاد القلوب خود حديث را به اين صورت از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل كرده است: «خَمْسُ كَلِمات فِي التَّوْراةِ وَيَنْبَغي أَنْ تُكْتَبَ بِماءِ الذَّهَبِ أَوَّلُها حَجَرُ الْغَصْبِ فِي الدّارِ رَهْنٌ عَلى خَرابِها وَالْغالِبُ بِالظُّلْمِ هُوَ الْمَغْلُوبُ وَما ظَفَرَ مَنْ ظَفَرَ الاْثْمُ بِهِ وَمَنْ أَقَلَّ حَقَّ اللهِ عَلَيْكَ أنْ لا تَسْتَعينَ بِنِعَمِهِ عَلى مَعاصِيهِ وَوَجْهُكَ ماءٌ جامِدٌ يَقْطُرُ عِنْدَ السُّؤالِ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تَقْطُرُهُ; پنج جمله در تورات آمده است كه سزاوار است با آب طلا نوشته شود: نخستين آنها اين است كه سنگ غصبى در بناى خانه گروگان ويرانى آن است و آن كس كه با ظلم غلبه مى كند در حقيقت مغلوب و شكست خورده است و كسى كه از طريق گناه پيروز شود در واقع پيروز نشده است و كمترين حق خداوند بر تو اين است كه از نعمت هاى او براى معصيتش كمك نگيريد و آبروى تو همچون آب منجمدى است كه تقاضا آن را آب مى كند مراقب باش نزد چه كسى آن را آب مى كنى». در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم: «اتَّقُوا الْحَرامَ فِي الْبُنْيانِ فَاِنَّهُ أساسُ الْخَرابِ; از به كار گرفتن اشياى حرام در بناها بپرهيزيد كه سبب خرابى آن خواهد شد». خداوندا توفيق پيروى از اين كلمات دلنشين و حكمت آموز و به كار بستن آنها را در زندگى به همه ما مرحمت فرما تا راه بهتر زيستن را بيابيم و از آن به مقصد برسيم.


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۳۲ بعد از ظهر نمایش پست [9]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 241 :

  آيندة دردناك ستمكاران (سياسى)

وَ قَالَ [عليه السلام] يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ .

درود خدا بر او ، فرمود :

روزى كه ستمديده از ستمكار انتقام كشد، سخت تر از روزى است كه ستمكار بر او ستم روا مى داشت.
 









 
شرح و تفسير روز انتقام ظالمان امام علیه السلام در اين كلام حكيمانه به ظالمان هشدار مى‌دهد كه در انتظار انتقام باشند، مى‌فرمايد: «روز انتقام مظلوم از ظالم، شديدتر از روز ستم كردن ظالم بر مظلوم است»؛ (يَوْمُ آلْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى آلْمَظْلُومِ). همان‌گونه كه در ذكر سند اين حكمت آمد، شبيه آن با تفاوتى در حكمت 341 آمده است آن‌جا كه مى‌فرمايد: «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ؛ روز اجراى عدالت بر ستمگر، سخت‌تر است از روز ظلم ستمگر بر مظلوم». جمعى از شارحان نهج‌البلاغه اين سخن را اشاره به انتقام الهى در روز قيامت دانسته‌اند. در اين صورت شديدتر بودن روز انتقام مظلوم آشكار است، زيرا مظلوم مثلاً يك بار به دست ظالم كشته يا مجروح مى‌شود ولى كيفر ظالم در روز قيامت مكرر خواهد بود و به آسانى پايان نمى‌يابد. در حالى كه بعضى ديگر آن را اشاره به انتقام‌هاى الهى در دنيا و آخرت، هر دو دانسته‌اند، زيرا تجربه نشان مى‌دهد كه گروه زيادى از ظالمان، پيش از گرفتار شدن به مجازات الهى در آخرت، در همين دنيا كيفر شديدى مى‌بينند. اگر تاريخ را مطالعه كنيم مصداق‌هاى زيادى براى اين مطلب ديده مى‌شود. در طول عمر خود نيز بسيارى از ظالمان را ديده‌ايم كه به چه روز سياهى نشستند و گرفتار چه عقوبت‌هاى دردناكى شدند؛ افزون بر رسوايى‌هاى فراوان و اهانت‌هاى شديد كه دامان آن‌ها را گرفت. در قرآن مجيد نيز بارها به اين حقيقت اشاره شده كه بسيارى از ظالمان در همين دنيا نيز گرفتار كيفرهاى شديدى مى‌شوند؛ از جمله در آيه 102 سوره «هود» مى‌خوانيم: «(وَكَذَلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِىَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ)؛ و اين چنين است مجازات پروردگار تو، هنگامى كه شهرها و آبادى‌هاى ظالم را مجازات مى‌كند! (آرى،) مجازات او، دردناك و شديد است!». در آيه 45 سوره «حج» نيز آمده است: «(فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِىَ ظَالِمَةٌ فَهِىَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ)؛ چه بسيار شهرها و آبادى‌هايى كه آن‌ها را نابود و هلاك كرديم در حالى كه (مردمش) ستمگر بودند، به‌گونه‌اى كه بر سقف‌هاى خود فروريخت! (نخست سقف‌ها ويران گشت؛ و بعد ديوارها بر روى سقف‌ها!) و چه بسيار چاه پرآب كه بى‌صاحب ماند؛ و چه بسيار قصرهاى محكم و مرتفع!». در روايات اسلامى و نيز در نهج‌البلاغه كراراً به اين مطلب اشاره شده است. امام اميرمؤمنان على علیه السلام در عهدنامه مشهور خود به مالك اشتر مى‌فرمايد : «وَلَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَتَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَهُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ؛ (بدان) هيچ چيز در تغيير نعمت‌هاى خداوند و تعجيل انتقام و كيفر او از اصرار بر ظلم و ستم سريع‌تر نيست، زيرا خداوند دعاى مظلومان را مى‌شنود و در كمين ستم‌كاران است». در حديث ديگرى كه در غررالحكم از آن حضرت نقل شده است : «الظُّلْمُ فِى الدُّنيا بَوارٌ وَفِي الاْخِرَةِ دَمارٌ؛ ظلم در دنيا مايه نابودى و در آخرت موجب هلاكت است». در حديث ديگرى در همان كتاب آمده است: «الظُّلْمُ يَزِلُّ الْقَدَمَ وَيَسْلُبُ النِّعَمَ وَيُهْلِکُ الاُْمَمَ؛ ظلم موجب لغزش و سلب نعمت و سبب هلاكت امت‌هاست». در كتاب «كافى» از امام صادق علیه السلام آمده است كه دو نفر درباره دعوايى كه در ميان آن‌ها بود خدمت حضرت رسيدند. هنگامى كه امام علیه السلام سخن آن‌ها را شنيد فرمود: «أَمَا إِنَّهُ مَا ظَفِرَ أَحَدٌ بِخَيْرٍ مِنْ ظَفَرٍ بِالظُّلْمِ؛ بدانيد كسى كه با ظلم پيروز شود هرگز به خيرى دست نيافته است». سپس افزود: «أَمَا إِنَّ الْمَظْلُومَ يَأْخُذُ مِنْ دِينِ الظَّالِمِ أَكْثَرَ مِمَّا يَأْخُذُ الظَّالِمُ مِنْ مَالِ الْمَظْلُومِ؛ بدانيد مظلوم از دين ظالم بيش از آنچه ظالم از مال مظلوم مى‌گيرد خواهد گرفت». و در ذيل حديث آمده است كه آن دو بعد از شنيدن سخنان امام علیه السلام پيش از آن‌كه از جاى برخيزند با يكديگر صلح كردند». اين سخن را با حديثى از رسول خدا صلی الله علیه وآله پايان مى‌دهيم آن‌جا كه فرمود: «بَيْنَ الْعَبْدِ وَالْجَنَّةِ سَبْعُ عِقابٍ أهْوَنُهَا الْمَوْتُ. قالَ أنَس: قُلْتُ: يا رَسُولُ اللهِ! ما أصْعَبُها؟ قالَ: الْوُقُوفُ بَيْنَ يَدَىِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ إذا تَعَلَّقَ الْمَظْلُومُونَ بِالظّالِمِينَ؛ در ميان بهشت و انسان هفت گردنه مخوف است كه ساده‌ترين آن‌ها مرگ است. انس (از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله) مى‌گويد: عرض كردم اى رسول خدا! سخت‌ترين آن‌ها كدام است؟ فرمود: حضور در پيشگاه خداوند متعال در زمانى كه مظلومان دامن ظالمان را مى‌گيرند». مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج‌البلاغه خود داستان عبرت‌انگيزى نقل مى‌كند و مى‌گويد: «معروف است شخصى به نام «بكبوش»، وزير «جلال الدوله آل بويه» بود و كارهاى او را به تدريج قبضه كرد. روزى «بكبوش» مردى از اشراف بصره را آزار بسيار داد و او را همچون مرده رها كرد. مدتى بعد با گروهى عظيم سواره عبور مى‌كرد. همان مرد مظلوم او را ديد، گفت: خداوند داور ميان من و تو باشد. من تو را با تيرهاى شبانه هدف قرار مى‌دهم. «بكبوش» دستور داد او را آن‌قدر زدند كه همچون مرده به روى زمين افتاد و به او گفت: اين تيرهاى روز است كه به تو اصابت كرد. سه روز بيشتر نگذشت كه «جلال الدوله» دستور داد «بكبوش» را بگيرند و او را در اتاقى روى حصيرى نشاندند و كسى را مأمور كرد كه مرتبآ به او اهانت كند. فراش‌ها براى نظافت وارد اتاق شدند وحصير را از زير پاى او كشيدند، نامه‌اى زير آن يافتند و آن را به «ابن الهدهد» كه رئيس فراشان بود، دادند. او گفت: چه كسى اين نامه را در آن‌جا انداخته است؟ گفتند : نه احدى در آن حجره وارد و نه از آن خارج شده است. نامه را خواندند ديدند اين دو شعر در آن است : سِهامُ اللَّيْلِ لا تُخْطِىءُ وَلكِنْ لَها أمَدٌ وَلِلاَْمَدِ انْقِضاءٌ أَتَهْزَأُ بِالدُّعاءِ وَتَزْدَريهِ تَأَمَّلْ فيکَ ما صَنَعَ الدُّعاءُ تيرهاى شبانه هرگز خطا نمى‌كند ولى ـ زمانى دارد و آن زمان به هر حال مى‌گذرد. آيا دعاى شبانه را مسخره مى‌كنى و بر آن عيب مى‌نهى؟ ـ حال ببين دعا با تو چه خواهد كرد. اين خبر به گوش «جلال الدوله» به‌طور مشروح رسيد. دستور داد فراشان آن‌قدر بر دهانش كوبيدند كه دندان‌هايش فرو ريخت و سپس انواع شكنجه‌ها را به او دادند تا هلاك شد. يكى از بزرگان و اولياء الله «سعيد بن جبير»، ياور امام سجّاد علیه السلام و مومن خالص متوكّل بر خدا و كسى است كه به مرگ لبخند زده است. مأموران حجّاج بن يوسف ثقفى، سعيد بن جبير را به نزد اين سنگدل و جنايت‌ كار بى‌ رقيب تاريخ مى‌آورند. حجّاج چون نمى‌تواند در سخن بر او چيره شود، دستور مى‌دهد رو به قبله سرش را از بدن جدا كنند. حاضران مى‌بينند كه سعيد در نهايت خونسردى رو به قبله اين آيه شريفه را تلاوت مى‌كند: «(إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضَ حَنِيفآ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ)؛ من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمان‌ها و زمين را آفريد. من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم». حجّاج به قصد توهين به سعيد فرمان داده بود او را همچون حيوانى رو به قبله گردن زنند. وقتى مى‌بيند قرائت آن آيه براى سعيد عزّت و سعادتى ايجاد كرده است، بار ديگر دستور مى‌دهد كه پشت به قبله او را بكشند. اين بار آواى ملكوتى اين آيه شريفه از حلقوم سعيد بلند مى‌شود كه: «(وَللهِِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ إِنَّ اللهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)؛ مشرق و مغرب از آن خداست! به هر سو رو كنيد ـ حتّى پشت به قبله ـ خدا آن‌جاست! خداوند بى‌نياز و داناست». حجّاج خشمگينانه و شكست‌ خورده دستور مى‌دهد سرش را بر روى زمين از تنش جدا كنند و سعيد كه مرگ را به بازى گرفته بود، با آرامش خاطرى بى‌نظير اين كلام خدا را زمزمه مى‌كند كه: «(مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى)؛ ما شما را از زمين آفريديم و به آن بازمى‌ گردانيم و بار ديگر (در قيامت) شما را از آن بيرون مى‌آوريم. حجّاج بى‌اختيار فرياد مى‌زند: «گردنش را بزنيد و ما را از شرّ او راحت كنيد». سعيد در آخرين لحظه عمرش با خدايش سخن گفت و از او خواست: «اللّهُمَ لاَ تُسَلِّطُهُ عَلى أحَدٍ بَعْدى؛ پروردگارا! پس از من، حجّاج را بر هيچ‌كس مسلّط مفرما». و لحظه‌اى بعد به ديدار پروردگارش نايل آمد. نفرين سعيد مستجاب شد و گريبان حجّاج را گرفت تا جايى كه بدنش سرد مى‌شد و همواره مى‌لرزيد، آن‌قدر احساس سرما مى‌كرد كه دست‌هايش را داخل آتش قرار مى‌داد؛ ولى باز هم مى‌لرزيد! يكى از بزرگان به ديدنش آمد، حجّاج گفت: «برايم دعايى بكن». آن شخص گفت: «مگر نگفتم اين‌قدر جنايت مكن! اين نتيجه جنايات توست». حجّاج گفت: «نمى‌گويم دعا كن تندرست و سالم شوم، بلكه دعا كن بميرم تا از اين وضع نجات يابم».


 



 
شرح و تفسير روز انتقام ظالمان امام علیه السلام در اين كلام حكيمانه به ظالمان هشدار مى‌دهد كه در انتظار انتقام باشند، مى‌فرمايد: «روز انتقام مظلوم از ظالم، شديدتر از روز ستم كردن ظالم بر مظلوم است»؛ (يَوْمُ آلْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى آلْمَظْلُومِ). همان‌گونه كه در ذكر سند اين حكمت آمد، شبيه آن با تفاوتى در حكمت 341 آمده است آن‌جا كه مى‌فرمايد: «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ؛ روز اجراى عدالت بر ستمگر، سخت‌تر است از روز ظلم ستمگر بر مظلوم». جمعى از شارحان نهج‌البلاغه اين سخن را اشاره به انتقام الهى در روز قيامت دانسته‌اند. در اين صورت شديدتر بودن روز انتقام مظلوم آشكار است، زيرا مظلوم مثلاً يك بار به دست ظالم كشته يا مجروح مى‌شود ولى كيفر ظالم در روز قيامت مكرر خواهد بود و به آسانى پايان نمى‌يابد. در حالى كه بعضى ديگر آن را اشاره به انتقام‌هاى الهى در دنيا و آخرت، هر دو دانسته‌اند، زيرا تجربه نشان مى‌دهد كه گروه زيادى از ظالمان، پيش از گرفتار شدن به مجازات الهى در آخرت، در همين دنيا كيفر شديدى مى‌بينند. اگر تاريخ را مطالعه كنيم مصداق‌هاى زيادى براى اين مطلب ديده مى‌شود. در طول عمر خود نيز بسيارى از ظالمان را ديده‌ايم كه به چه روز سياهى نشستند و گرفتار چه عقوبت‌هاى دردناكى شدند؛ افزون بر رسوايى‌هاى فراوان و اهانت‌هاى شديد كه دامان آن‌ها را گرفت. در قرآن مجيد نيز بارها به اين حقيقت اشاره شده كه بسيارى از ظالمان در همين دنيا نيز گرفتار كيفرهاى شديدى مى‌شوند؛ از جمله در آيه 102 سوره «هود» مى‌خوانيم: «(وَكَذَلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِىَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ)؛ و اين چنين است مجازات پروردگار تو، هنگامى كه شهرها و آبادى‌هاى ظالم را مجازات مى‌كند! (آرى،) مجازات او، دردناك و شديد است!». در آيه 45 سوره «حج» نيز آمده است: «(فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِىَ ظَالِمَةٌ فَهِىَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ)؛ چه بسيار شهرها و آبادى‌هايى كه آن‌ها را نابود و هلاك كرديم در حالى كه (مردمش) ستمگر بودند، به‌گونه‌اى كه بر سقف‌هاى خود فروريخت! (نخست سقف‌ها ويران گشت؛ و بعد ديوارها بر روى سقف‌ها!) و چه بسيار چاه پرآب كه بى‌صاحب ماند؛ و چه بسيار قصرهاى محكم و مرتفع!». در روايات اسلامى و نيز در نهج‌البلاغه كراراً به اين مطلب اشاره شده است. امام اميرمؤمنان على علیه السلام در عهدنامه مشهور خود به مالك اشتر مى‌فرمايد : «وَلَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَتَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَهُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ؛ (بدان) هيچ چيز در تغيير نعمت‌هاى خداوند و تعجيل انتقام و كيفر او از اصرار بر ظلم و ستم سريع‌تر نيست، زيرا خداوند دعاى مظلومان را مى‌شنود و در كمين ستم‌كاران است». در حديث ديگرى كه در غررالحكم از آن حضرت نقل شده است : «الظُّلْمُ فِى الدُّنيا بَوارٌ وَفِي الاْخِرَةِ دَمارٌ؛ ظلم در دنيا مايه نابودى و در آخرت موجب هلاكت است». در حديث ديگرى در همان كتاب آمده است: «الظُّلْمُ يَزِلُّ الْقَدَمَ وَيَسْلُبُ النِّعَمَ وَيُهْلِکُ الاُْمَمَ؛ ظلم موجب لغزش و سلب نعمت و سبب هلاكت امت‌هاست». در كتاب «كافى» از امام صادق علیه السلام آمده است كه دو نفر درباره دعوايى كه در ميان آن‌ها بود خدمت حضرت رسيدند. هنگامى كه امام علیه السلام سخن آن‌ها را شنيد فرمود: «أَمَا إِنَّهُ مَا ظَفِرَ أَحَدٌ بِخَيْرٍ مِنْ ظَفَرٍ بِالظُّلْمِ؛ بدانيد كسى كه با ظلم پيروز شود هرگز به خيرى دست نيافته است». سپس افزود: «أَمَا إِنَّ الْمَظْلُومَ يَأْخُذُ مِنْ دِينِ الظَّالِمِ أَكْثَرَ مِمَّا يَأْخُذُ الظَّالِمُ مِنْ مَالِ الْمَظْلُومِ؛ بدانيد مظلوم از دين ظالم بيش از آنچه ظالم از مال مظلوم مى‌گيرد خواهد گرفت». و در ذيل حديث آمده است كه آن دو بعد از شنيدن سخنان امام علیه السلام پيش از آن‌كه از جاى برخيزند با يكديگر صلح كردند». اين سخن را با حديثى از رسول خدا صلی الله علیه وآله پايان مى‌دهيم آن‌جا كه فرمود: «بَيْنَ الْعَبْدِ وَالْجَنَّةِ سَبْعُ عِقابٍ أهْوَنُهَا الْمَوْتُ. قالَ أنَس: قُلْتُ: يا رَسُولُ اللهِ! ما أصْعَبُها؟ قالَ: الْوُقُوفُ بَيْنَ يَدَىِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ إذا تَعَلَّقَ الْمَظْلُومُونَ بِالظّالِمِينَ؛ در ميان بهشت و انسان هفت گردنه مخوف است كه ساده‌ترين آن‌ها مرگ است. انس (از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله) مى‌گويد: عرض كردم اى رسول خدا! سخت‌ترين آن‌ها كدام است؟ فرمود: حضور در پيشگاه خداوند متعال در زمانى كه مظلومان دامن ظالمان را مى‌گيرند». مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج‌البلاغه خود داستان عبرت‌انگيزى نقل مى‌كند و مى‌گويد: «معروف است شخصى به نام «بكبوش»، وزير «جلال الدوله آل بويه» بود و كارهاى او را به تدريج قبضه كرد. روزى «بكبوش» مردى از اشراف بصره را آزار بسيار داد و او را همچون مرده رها كرد. مدتى بعد با گروهى عظيم سواره عبور مى‌كرد. همان مرد مظلوم او را ديد، گفت: خداوند داور ميان من و تو باشد. من تو را با تيرهاى شبانه هدف قرار مى‌دهم. «بكبوش» دستور داد او را آن‌قدر زدند كه همچون مرده به روى زمين افتاد و به او گفت: اين تيرهاى روز است كه به تو اصابت كرد. سه روز بيشتر نگذشت كه «جلال الدوله» دستور داد «بكبوش» را بگيرند و او را در اتاقى روى حصيرى نشاندند و كسى را مأمور كرد كه مرتبآ به او اهانت كند. فراش‌ها براى نظافت وارد اتاق شدند وحصير را از زير پاى او كشيدند، نامه‌اى زير آن يافتند و آن را به «ابن الهدهد» كه رئيس فراشان بود، دادند. او گفت: چه كسى اين نامه را در آن‌جا انداخته است؟ گفتند : نه احدى در آن حجره وارد و نه از آن خارج شده است. نامه را خواندند ديدند اين دو شعر در آن است : سِهامُ اللَّيْلِ لا تُخْطِىءُ وَلكِنْ لَها أمَدٌ وَلِلاَْمَدِ انْقِضاءٌ أَتَهْزَأُ بِالدُّعاءِ وَتَزْدَريهِ تَأَمَّلْ فيکَ ما صَنَعَ الدُّعاءُ تيرهاى شبانه هرگز خطا نمى‌كند ولى ـ زمانى دارد و آن زمان به هر حال مى‌گذرد. آيا دعاى شبانه را مسخره مى‌كنى و بر آن عيب مى‌نهى؟ ـ حال ببين دعا با تو چه خواهد كرد. اين خبر به گوش «جلال الدوله» به‌طور مشروح رسيد. دستور داد فراشان آن‌قدر بر دهانش كوبيدند كه دندان‌هايش فرو ريخت و سپس انواع شكنجه‌ها را به او دادند تا هلاك شد. يكى از بزرگان و اولياء الله «سعيد بن جبير»، ياور امام سجّاد علیه السلام و مومن خالص متوكّل بر خدا و كسى است كه به مرگ لبخند زده است. مأموران حجّاج بن يوسف ثقفى، سعيد بن جبير را به نزد اين سنگدل و جنايت‌ كار بى‌ رقيب تاريخ مى‌آورند. حجّاج چون نمى‌تواند در سخن بر او چيره شود، دستور مى‌دهد رو به قبله سرش را از بدن جدا كنند. حاضران مى‌بينند كه سعيد در نهايت خونسردى رو به قبله اين آيه شريفه را تلاوت مى‌كند: «(إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضَ حَنِيفآ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ)؛ من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمان‌ها و زمين را آفريد. من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم». حجّاج به قصد توهين به سعيد فرمان داده بود او را همچون حيوانى رو به قبله گردن زنند. وقتى مى‌بيند قرائت آن آيه براى سعيد عزّت و سعادتى ايجاد كرده است، بار ديگر دستور مى‌دهد كه پشت به قبله او را بكشند. اين بار آواى ملكوتى اين آيه شريفه از حلقوم سعيد بلند مى‌شود كه: «(وَللهِِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ إِنَّ اللهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)؛ مشرق و مغرب از آن خداست! به هر سو رو كنيد ـ حتّى پشت به قبله ـ خدا آن‌جاست! خداوند بى‌نياز و داناست». حجّاج خشمگينانه و شكست‌ خورده دستور مى‌دهد سرش را بر روى زمين از تنش جدا كنند و سعيد كه مرگ را به بازى گرفته بود، با آرامش خاطرى بى‌نظير اين كلام خدا را زمزمه مى‌كند كه: «(مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى)؛ ما شما را از زمين آفريديم و به آن بازمى‌ گردانيم و بار ديگر (در قيامت) شما را از آن بيرون مى‌آوريم. حجّاج بى‌اختيار فرياد مى‌زند: «گردنش را بزنيد و ما را از شرّ او راحت كنيد». سعيد در آخرين لحظه عمرش با خدايش سخن گفت و از او خواست: «اللّهُمَ لاَ تُسَلِّطُهُ عَلى أحَدٍ بَعْدى؛ پروردگارا! پس از من، حجّاج را بر هيچ‌كس مسلّط مفرما». و لحظه‌اى بعد به ديدار پروردگارش نايل آمد. نفرين سعيد مستجاب شد و گريبان حجّاج را گرفت تا جايى كه بدنش سرد مى‌شد و همواره مى‌لرزيد، آن‌قدر احساس سرما مى‌كرد كه دست‌هايش را داخل آتش قرار مى‌داد؛ ولى باز هم مى‌لرزيد! يكى از بزرگان به ديدنش آمد، حجّاج گفت: «برايم دعايى بكن». آن شخص گفت: «مگر نگفتم اين‌قدر جنايت مكن! اين نتيجه جنايات توست». حجّاج گفت: «نمى‌گويم دعا كن تندرست و سالم شوم، بلكه دعا كن بميرم تا از اين وضع نجات يابم».

										
 
 
 


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۴۶ بعد از ظهر نمایش پست [10]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 242 :

  ارزش ترس از خداوند(اخلاقى، اعتقادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ .

درود خدا بر او ، فرمود :

از خدا بترس هر چند اندك ؛ و ميان خود و خدا پرده اى قرار ده هر چند نازك!.
 






 



 
شرح و تفسير تمام پرده‌ها را پاره مكن! امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه، افراد ضعيف الايمان را از پرده‌درى كامل برحذر مى‌دارد و مى‌فرمايد: «تقوا و پرهيزكارى پيشه كن، هرچند كم باشد و ميان خود و خدا پرده‌اى قرار ده، هرچند نازك باشد»؛ (اِتَّقِ آللّهَ بَعْضَ التُّقَى وَإِنْ قَلَّ، وَاجْعَلْ بَيْنَکَ وَبَيْنَ آللّهِ سِتْراً وَإِنْ رَقَّ). روشن است كه مخاطب در اين كلام حكمت‌آميز، اولياء الله و پاكان و نيكان وپرهيزكاران سطح بالا نيستند، بلكه مخاطب، توده‌هاى مردمند كه گاه لغزشى براى آن‌ها پيدا مى‌شود و به گناه نزديك شده و يا آلوده مى‌گردند. گاه در ميان آن‌ها كسانى يافت مى‌شوند كه همه پرده‌ها را پاره كرده و به اصطلاح، پل‌هاى پشت سر خويش را ويران مى‌سازند و رابطه خود را به كلى با خدا قطع مى‌كنند. امام علیه السلام به آن‌ها خطاب كرده، مى‌فرمايد: اگر لغزشى هم پيدا كرديد، پرده‌درى كامل نكنيد؛ لااقل بخشى از تقوا را حفظ كنيد كه اميد است شما را به سوى خدا بازگرداند و توفيق توبه كامل پيدا كرده از هرگونه گناه پاك شويد. تقوا مانند بسيارى از فضايل اخلاقى، داراى درجات متفاوتى است؛ گاه به‌قدرى والاست كه به سرحدّ عصمت مى‌رسد و گاه به اندازه تقواى بزرگانى مى‌رسد كه در درجات بعد از معصومين : قرار داشته‌اند؛ مانند سلمان‌ها وابوذرها و علماى راستين، و گاه به‌قدرى ضعيف مى‌شود كه صاحبش را بر لب پرتگاه قرار مى‌دهد. در قرآن مجيد به اين‌گونه افراد اشاره شده و در آيه 102 سوره «توبه» مى‌خوانيم: «(وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صَالِحآ وَآخَرَ سَيِّئآ عَسَى اللهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ)؛ و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند وكار خوب و بد را به هم آميختند. اميد مى‌رود كه خدا توبه آن‌ها را بپذيرد. به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!». واژه «سَتر» (پرده) درواقع كنايه از حاجب و مانعى است كه انسان را از طغيان باز مى‌دارد و جمله «وَإنْ رَقَّ» (هرچند نازك باشد) اشاره به ضعيف بودن اين حاجب و مانع است. مرحوم «مغنيه» در شرح نهج‌البلاغه خود در جلد 4، صفحه 361 مى‌گويد : «گفتار امام 7 مخصوصاً براى زمان ما كه عوامل گناه و شهوت‌پرستى زياد شده است صادق است؛ آن‌ها كه دست كم اندكى از تقوا و ايمان داشته باشند همان مقدار إن‌شاءالله مايه نجاتشان مى‌شود. وى سپس به اين حديث معروف نبوى اشاره كرده كه مى‌فرمايد: «يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ عَلَى دِينِهِ مِثْلُ الْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ بِكَفِّه؛ زمانى بر مردم فرا مى‌رسد كه آن كس كه دين و ايمان خود را حفظ مى‌كند مانند كسى است كه شعله آتشى در كف دست خود نگاه داشته باشد». در حديث ديگرى آمده است: «لِلْعامِلِ مِنْكُمْ بِطاعَةِ اللهِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الصَّحابَةِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ مِنّا أوْ مِنْهُمْ؟ قالَ: بَلْ مِنْكُمْ؛ كسانى كه در آن زمان اطاعت فرمان خدا مى‌كنند معادل پاداش پنجاه نفر به آن‌ها داده مى‌شود. يكى از صحابه عرضه داشت: پنجاه نفر از آن‌ها يا از ما؟ حضرت فرمود: از شما». در آيات قرآن مجيد اشاره‌هاى ديگرى نيز به امثال اين گروه شده است؛ از جمله در آيه 31 سوره «نساء» مى‌خوانيم: «(إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُّدْخَلا كَرِيمآ)؛ اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مى‌شويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مى‌پوشانيم؛ و شما را در جايگاه خوبى وارد مى‌سازيم». همچنين در آيه 32 سوره «نجم» مى‌خوانيم: «(الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الاِْثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ)؛ همانان كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مى‌كنند، جز گناهان صغيره (كه گاه آلوده آن مى‌شوند)؛ آمرزش پروردگار تو گسترده است». كوتاه سخن اين‌كه اگر انسان راه خطا را مى‌رود لااقل بايد چنان باشد كه روى برگشت به درگاه خدا و تقاضاى عفو را داشته باشد و تمام پل‌ها را پشت سر خود ويران نسازد. به گفته شاعر : گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد







 


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۵۷ قبل از ظهر نمایش پست [11]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 243 :

  روش صحيح پاسخگويى(علمى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَابُ .

درود خدا بر او ، فرمود :

هر گاه پاسخ ها همانند و زياد شد ، پاسخ درست پنهان گردد.
 









 
شرح و تفسير از دَرهم شدن جواب‌ها بپرهيزيد امام علیه السلام در اين كلام حكيمانه به نكته مهمى در مسائل مربوط به پرسش‌ها وجواب‌ها اشاره كرده، مى‌فرمايد: «هنگامى كه جواب‌ها زياد (و دَرهم) شوند حق مخفى مى‌گردد»؛ (إِذَا ازْدَحَمَ آلْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَابُ). بسيار ديده‌ايم كه سؤالى در مجلسى مطرح مى‌شود و هركس هرچيزى كه به ذهنش آمد به عنوان جواب ذكر مى‌كند و حتى احتمالات ضعيف و پاسخ‌هاى بى‌ پايه نيز عنوان مى‌شود، در چنين مجلس و چنان شرايطى روشن است كه حق براى بسيارى مخفى مى‌ماند، زيرا جدا كردن پاسخ حقيقى از آن همه احتمالات گوناگون كار آسانى نيست. اين سخن درسى براى محققان هم هست كه اصرار نداشته باشند مثلاً در تفسير يك آيه يا يك حديث يا پاسخ يك شبهه، احتمالات زياد و جواب‌هاى متعددى ذكر كنند. چه بهتر كه فشرده‌تر و سنجيده‌تر سخن گويند. به خصوص اين‌ كه بسيار ديده‌ايم هنگامى كه جواب‌هاى يك مسئله متعدد مى‌شود و يكى از آن‌ها آسيب‌پذير است، مخالفان، همان يكى را مورد نقد قرار داده و بعد مى‌ گويند: مشت، نمونه خروار است و پاسخ‌هاى متين را نيز از اين طريق زير سؤال مى‌برند. ابن ابى‌الحديد در شرح اين گفتار حكيمانه مى‌گويد: اين مانند آن است كه انسانى در بعضى از مسائل نظرى اشكالى ذكر كند آن هم در حضور جماعتى از اهل نظر، سپس آن‌ها در گفتن پاسخ بر يكديگر پيشى گيرند و هركدام بخواهند بر ديگرى غلبه كنند و هركس هرچه به نظرش آمد ذكر كند. شك نيست كه در اين صورت حق مخفى مى‌شود و اين سخن درواقع به بحث‌ كنندگان درباره مسائل مختلف توصيه مى‌كند كه انصاف را در بحث خود با دوستان رعايت كنند و قصد مراء و قهر و غلبه بر ديگرى نداشته باشند. (كه در چنين شرايطى حق مخفى مى‌گردد). علامه مجلسى؛ در شرح اين گفتار مى‌گويد: شايد در اين دستور حكيمانه توصيه‌اى به سؤال كنندگان نيز باشد كه يك مسئله را از افراد زيادى پرسش نكنند، زيرا جواب‌هاى متعدد سبب مى‌شود آن‌ها در تشخيص حق، گرفتار شك و ترديد شوند. البته تمام اين تفسيرها قابل جمع است. درواقع ازدحام در جواب، شاخه‌اى از شاخه‌هاى افراط‌گرى است كه در همه چيز مذموم است. نكته آداب پاسخ‌گفتن امام علیه السلام در اين كلام حكيمانه به يكى از آداب مهم پاسخ‌گويى اشاره فرموده ودر كلمات ديگرى به آداب ديگرى پرداخته است؛ از جمله پاسخ‌گويى سريع را مذموم شمرده مى‌فرمايد: «مَنْ أسْرَعَ فِي الْجَوابِ لَمْ يُدْرِکِ الصَّوابَ؛ كسى كه در پاسخ‌گويى شتاب كند به پاسخ صحيح نخواهد رسيد». نيز از حدّت و شدّت برحذر داشته مى‌فرمايد: «دَعِ الْحِدَّةَ وَتَفَكَّرْ فِي الْحُجَّةِ وَتَحَفَّظْ مِنَ الْخَطَلِ تَأْمَنُ الزَّلَلَ؛ تندى را رها كن و در دليل بينديش و از ياوه گفتن برحذر باش تا از لغزش‌ها در امان باشى». نيز به بعضى از سؤالات بى‌جا اشاره كرده مى‌فرمايد: «رُبَّ كَلامٍ جَوابُهُ السُّكُوتُ؛ چه بسا سخنى كه جوابش سكوت است». همچنين توصيه مى‌كند كه هنگام عاجز ماندن از جواب نبايد سكوت را فراموش كرد، مى‌فرمايد: «إذا غُلبتَ عَلَى الْكَلامِ فَإيّاکَ أنْ تَغْلِبَ عَلَى السُّكُوتِ؛ هرگاه در سخن گفتن مغلوب شدى مبادا در سكوت كردن مغلوب گردى». امام صادق علیه السلام نيز توصيه مى‌كند كه انسان نبايد هر سؤالى را كه از او كردند پاسخ گويد كه اين كار عاقلان نيست، مى‌فرمايد: «إِنَّ مَنْ أَجَابَ فِي كُلِّ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ فَهُوَ الْمَجْنُونُ». آخرين نكته اين‌ كه در حكمت 85 از نهج‌البلاغه اين گفتار حكيمانه نيز گذشت: «مَنْ تَرَکَ قَوْلَ لا أدْرى أُصيبَتْ مَقاتِلُهُ؛ كسى كه جمله نمى‌دانم را ترك كند (گاه) خود را به كشتن داده است».











  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 239 تا 245
یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۰۹ بعد از ظهر نمایش پست [12]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 244 :

  مسئوليت نعمت هاى الهى(اعتقادى،اجتماعى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ لِلَّهِ فِى كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ .

درود خدا بر او ، فرمود :

خدا را در هر نعمتى حقّى است، هر كس آن را بپردازد ، فزونى يابد، و آن كس كه نپردازد و كوتاهى كند، در خطر نابودى قرار گيرد.
 









احاديث متعددى آمده است كه شكر هر نعمتى پرهيز از گناهان است ازجمله در حديثى از امام اميرمؤمنان علیه السلام مى‌خوانيم: «شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ الْوَرَعُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ». دليل آن هم روشن است؛ پرهيز از گناه دليل فرمانبردارى بنده است وفرمانبردارى، بهترين تشكر به پيشگاه بخشنده نعمت‌هاست. در حديث ديگرى از امام صادق علیه السلام مى‌خوانيم كه ابو بصير از حضرت سؤال كرد: «هَلْ لِلشُّكْرِ حَدٌّ إِذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ كَانَ شَاكِراً؛ آيا شكر حد نهايى دارد كه هرگاه بنده‌اى آن را انجام دهد شاكر محسوب شود؟» امام علیه السلام فرمود: آرى. ابوبصير سؤال كرد: آن كدام است؟ امام علیه السلام فرمود: «يَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى كُلِّ نِعْمَةٍ عَلَيْهِ فِي أَهْلٍ وَمَالٍ وَإِنْ كَانَ فِيمَا أَنْعَمَ عَلَيْهِ فِي مَالِهِ حَقٌّ أَدَّاهُ وَمِنْهُ قَوْلُهُ جَلَّ وَعَزَّ (سُبْحانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ)؛ انسان در برابر هر نعمتى كه خدا به او داده؛ خواه در خانواده‌اش باشد يا در اموالش، او را شكر مى‌گويد و اگر حقى در اموال او در نعمتى كه به وى داده شده، باشد، آن را ادا مى‌كند و از آن جمله است گفتار خداوند متعال كه مى‌فرمايد: «(انسان به هنگام سوار شدن بر مركبى بگويد:) منزه است خداوندى كه آن را مسخّر ما كرد و (اگر لطف خدا نبود) ما نمى‌توانستيم در كنار آن قرار بگيريم». اين بخش از كلام حكيمانه را با حديث ديگرى از امام صادق علیه السلام درباره آخرين مرحله شكرى كه از انسان امكان‌پذير است پايان مى‌دهيم. آن حضرت مى‌فرمايد: «أوْحَى اللهُ تَعالى إلى مُوسى علیه السلام: يا مُوسى! أُشْكُرْني حَقَّ شُكْري. فَقالَ : يا رَبِّ كَيْفَ أشْكُرُکَ حَقَّ شُكْرِکَ وَلَيْسَ مِنْ شُكْرٍ أشْكُرُکَ بِهِ إلّا وَأنْتَ أنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ؟ فَقالَ: يا مُوسى! شَكَرْتَني حَقَّ شُكْري حينَ عَلِمْتَ أنّ ذَلِکَ مِنّي؛ خداوند به موسى وحى فرستاد كه اى موسى! حق شكر من را ادا كن. موسى عرض كرد : چگونه حق شكر تو را ادا كنم در حالى كه همين نعمت توفيق شكرگزارى، نعمت ديگرى از سوى تو بر من است؟ (بنابراين با شكرگزارى نعمت جديدى به من عطا مى‌شود كه بايد شكر آن را هم بگزارم) خداوند فرمود: اى موسى! حق شكر من را به‌جا آوردى چون مى‌دانى اين توفيق هم ازسوى من است». اما كفران نعمت بى‌شك مايه زوال نعمت‌هاست و در قرآن سرگذشت امت‌هايى كه كفران نعمت كردند و گرفتار شدند به‌كرار نقل شده كه نمونه روشنى از آن داستان قوم سبأ است كه خداوند آن همه نعمت به آن‌ها داد و كفران كردند وتمام آن‌ها از آنان گرفته شد. در حديثى از امام صادق علیه السلام مى‌خوانيم: «أَحْسِنُوا جِوَارَ نِعَمِ اللَّهِ وَاحْذَرُوا أَنْ تَنْتَقِلَ عَنْكُمْ إِلَى غَيْرِكُمْ أَمَا إِنَّهَا لَمْ تَنْتَقِلْ عَنْ أَحَدٍ قَطُّ فَكَادَتْ أَنْ تَرْجِعَ إِلَيْهِ قَالَ وَكَانَ عَلِيٌّ علیه السلام يَقُولُ قَلَّ مَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ؛ با نعمت‌هاى پروردگار به خوبى رفتار كنيد و بترسيد كه (براثر كفران) آن نعمت‌ها از شما گرفته شود و به ديگران داده شود بدانيد هيچ نعمتى از كسى منتقل نشد كه به اين آسانى به او بازگردد. على علیه السلام مى‌فرمود:كمترمى‌شودكه نعمتى به انسان پشت كند و سپس بار ديگر بازگردد». همين مضمون در حكمت 246 به‌زودى خواهد آمد.




















  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »



برچسب ها
حکمت ، تا ،

« حکمت 232 تا 238 | حکمت 246 تا 252 »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 12:10 بعداز ظهر