آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۱۳ بعد از ظهر
|
|||||
مدیر انجمن
شماره عضویت :
44
حالت :
ارسال ها :
2792
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
773
دعوت شدگان :
12
اعتبار کاربر :
21876
پسند ها :
2658
تشکر شده : 3464
وبسایت من :
وبسایت من
|
از آن روزی که برای اولین بار وارد اتاق سحر شدم و با تعجب دیدم اتاقش شبیه فروشگاهی است که با انبوه هدایا، از شکلات و عطر تا خرس های عروسکی متعدد تزیین شده، تنها یک سال گذشته است؛ همان روزی که با ذوق و شوق می گفت: «همه اینا رو شایان خریده، دیوونه تیپ و دست و دلبازی شم.» و حالا بعد از یک سال باز در همان اتاق هستم واتفاقا یکی از همان خرس های گنده قرمز یادگار هدایای شوهر سابقش را بغل کرده، اما از آن شور و حال قبلی هیچ اثری نیست.
می گوید: «لیاقتمو نداشت به جهنم! به درک! راحت شدم.» از خودم می پرسم عشقی که به قول سحر آنقدر «راستکی» بود که او و شایان 23 ساله را بعد از شش ماه آشنایی، پای سفره عقد بنشاند چرا آنقدر قدرت نداشت که آن ها را بیشتر از یکسال در کنار هم نگه دارد؟ کمی که می گذرد، خرس عروسکی قرمز را به گوشه ای پرت می کند، پشت پنجره خانه پدری ایستاده است، خیلی فرق کرده، دیگر عاشق تیپ یا دست و دلبازی هیچ کس نیست و البته تفاوت مهم تر این است که زمان، هرگز برایش به عقب باز نمی گردد. شبیه سربازی است که در اولین نبردش، شکست سختی خورده است و در عمق نگاهش راز تلخ این شکست برای همیشه پنهان خواهدماند. آمار و ارقام می گوید این روزها بیشترین تعداد طلاق در جامعه ما مربوط به دهه هفتادی هاست. نسل پرشور و متفاوتی که اتفاقا، برخلاف دهه شصتی ها، اصلا اصراری به پیدا کردن نیمه گمشده شان ندارند و ازدواج در سنین پایین در آن ها به وفور است، اما متاسفانه تعداد پرونده های طلاقشان هم دارد پا به پای آمار ازدواجشان پیش می آید. دو سالار در یک اقلیم نمی گنجند خیلی وقت ها از سه عامل مشکلات اقتصادی، نارضایتی از رابطه زناشویی و اعتیاد، به عنوان مهم ترین عوامل طلاق نام برده می شود، اما به جز این ها به نظر می رسد رویکرد غیراصولی پدر و مادران در تربیت و پرورش فرزندانشان را هم باید به این عوامل اضافه کرد؛ فرزندان دردانه ای که با توجه به بالارفتن تحصیلات پدر و مادرها یا به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی موجود، اغلب در خانواده هایی کوچک با یک یا حداکثر دو فرزند تربیت شده و بسیار مورد توجه و محبت بوده اند، ضمن اینکه بعد از دهه هایی متوالی پدرسالاری، ورق هم برگشته و آن یکی یکدانگی با دوره فرزندسالاری، توأم شده است. مجموعه این شرایط باعث شده که فرزندان با تساهل و تسامح بالای پدران و مادران رشد پیدا کرده و از اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، حق تقدم برای آنان به صورت فراگیر و بی چون و چرا آغاز شود، تا آنجا که نتایج این رویه غلط گاهی به بی مسئولیتی و افسارگسیختگی رفتاری محسوس در جوانان انجامیده است. حالا به آنجا رسیده ایم که دختران و پسران در دوران فرزندسالاری، هر کدام برای خودشان سالاری شده اند و راستش عجیب نیست اگر بعد از ازدواج، این دو سالار در یک اقلیم نگنجند!
دهه هفتاد، دهه فردگرایی
بدون هیچ شکی، دهه هفتاد در مقایسه با گذشته، دهه چرخش بسیاری افراد از جمع گرایی به فردگرایی است؛ تا پیش از این، در خانواده های ایرانی فرهنگ جمع گرا وجود داشت که نظر و تصمیم خانواده در آن ها بسیار مهم بود اما با گسترش شبکه های اجتماعی و اینترنت در ایران، فردگرایی کم کم آغاز شد و با توجه به مشکلات اقتصادی جدی، رفت و آمدهای خانوادگی هم تا جای ممکن کم شد. بنابراین فردگرایی روی سبک زندگی افراد، تاثیر فراگیر خودش را گذاشت و این در حالی بود که ما به اندازه کافی برایش آمادگی نداشتیم چون برای مدیریت حاشیه های این موضوع کاری نکرده بودیم، به این ترتیب، خانواده ای که عادت داشت در همه امور دخالت کند، حالا جا خالی کرد اما جای خالی اش به درستی پر نشد. زندگی درخانه های مجردی، عادت به تفریحات و جمع های مجردی، میل مفرط به تنهایی و قطع ارتباط با خانواده باعث می شود نسل جوان از تجربه و همراهی خانواده دور بماند و در نتیجه باید ناچار با آزمون و خطا زندگی را تجربه کند.
نسوختن و نساختن!
پسران وابسته، دختران رویایی
به طور مطلق نمی توان گفت، اما براساس پرس و جوهای میدانی در میان زوج های جوان دهه هفتادی که طلاق گرفته اند، تنبلی، بی مسئولیتی و وابستگی زیاد مردان جوان به خانواده هایشان از یک طرف و رویایی بودن و داشتن توقعات بالای مالی از سوی دختران جوان، گله مشترک بین اغلب زوج هایی است که متارکه کرده اند. طبیعی هم هست وقتی پسران جوان تا روزی که داماد می شوند از مادرشان برای پیدا کردن جوراب هایشان هم سرویس می گیرند و دختران بی علاقه به خانه و آشپزخانه، جز دریافت محبت به سبک سریال های رمانتیک و حضور در مراکز خرید لوکس، تصور واقع بینانه دیگری از زندگی مشترک ندارند، در ابر رویاهایشان، جایی برای سختی کشیدن وجود نداشته باشد، غافل از اینکه اگر روزی روزگاری برای آن ها زندگی بدون دغدغه های مالی و داشتن مهارت های کافی ممکن شده است، به سبب حضور پدران و مادران به طور دائم در پشت صحنه است و با کنار رفتن شان به توانایی، مهارت های زندگی، معرفت و مسئولیت پذیری داماد به همراه گذشت، درک، همراهی و حتی مهارت های خانه داری عروس خانم کاملا نیاز خواهد بود.
تفاوت آیفون سیکس اس با همسر
ازدواج با آشنایی قبلی، یک فصل تازه اگر در گذشته خانواده های ایرانی با توجه به میل، سلیقه، معیارها و تشخیص خودشان، برای فرزندانشان همسر مناسب را انتخاب می کردند، اما امروز جوانان اغلب با دوستی های قبلی و معیارهای به روزشان، دست به انتخاب همسر می زنند. زمینه آشنایی بین دختران و پسران جوان گاهی در دانشگاه ها، گاهی در میهمانی ها و خیابان و گاهی هم در فضاهای مجازی ایجاد می شود، اما ایراد از مکان دوست یابی نیست، بلکه مشکل از آنجاست که با عوض شدن معیارهای نسل جدید و نحوه انتخاب و شناسایی همسر، هنوز هیچ آموزش هدفمند، الگو و آگاهی بخشی درستی برای کمک به انتخاب شریک زندگی، وجود ندارد، بنابراین سال ها دوستی و آشنایی بین دختران و پسران جوان بیشتر از آنکه جنبه شناختی داشته باشد، جنبه تفریحی دارد، به نظر می رسد ناتوانی نسل جوان برای شناخت درست از شخصیت واقعی، سلایق و توقعات طرف مقابل از زندگی مشترک در طی دوستی هایشان و متعاقب آن انتخاب غلط برای ازدواج از عوامل مهم بالارفتن آمار طلاق در میان جوانان دهه هفتاد است.
برای زن و مرد زندگی شدن «باید» آموزش دید
عشق هرگز کافی نیست یکی از دلایل زیاد شدن آمار طلاق در جامعه امروز، بدون تردید، به تغییر دیدگاه های عمومی نسبت به طلاق بر می گردد؛ یعنی به طور محسوسی قبح طلاق در میان خانواده ها و به تبع آن جامعه ما در یک دوره کوتاه، از بین رفته است اما نکته مهم این است که نداشتن شناخت درست از ماهیت طلاق و مشکلاتی که به همراه آن به خانواده ها و جامعه تحمیل می شود، درست مثل ناآگاهی ما از ماهیت ازدواج و آموزش ندیدن نسل جوانی که این روزها دیگر حوصله بازسازی هیچ رابطه ای را ندارد، معضلی بزرگ و جدی است. «از نظر کتب مرجع روانپزشکی، طلاق استرس بزرگی ایجاد می کند که معادل استرس از دست دادن فرزند تلقی می شود، این در حالی است که در جامعه ما متاسفانه طلاق خیلی ساده تصور شده و هر چند ازدواج در میان جوانان دهه هفتادی گاهی شروع های شورانگیزی دارد، اما چون بعد از ازدواج از رابطه ها به درستی مراقبت نمی شود، زندگی ها بعد از گذر از آن شور اولیه بیمار شده و با بی توجهی یا نابلدی زوج ها اوضاع روز به روز وخیم تر می شود، خوب است جوانان در وهله اول بدانند که عشق شرط لازم ازدواج می تواند باشد، اما ابدا کافی نیست و باید بعد از ازدواج به طور جدی برای رابطه شان، وقت و انرژی گذاشته و مهارت های ارتباطی برای حفاظت از ازدواج شان را هم بیاموزند. برای نمونه همه قهر کردن را بلدند، اما آشتی را به شیوه صحیح خودش بلد نیستند؛ نمی دانند که دلجویی باید مستقیم باشد و بسیاری از تفاوت های رفتاری بین زن و مرد را نمی شناسند و با دنیایی از سوءتفاهم های پیش آمده، از زندگی با یکدیگر ناامید می شوند. با توجه به آنچه در مورد عوارض بی شمار طلاق گفته شد، می ارزد برای حفظ رابطه ای بکوشید که وقت، احساسات و انرژی عاطفی تان را، آن هم در دوران طلایی جوانی، پایش گذاشته اید تا به ازدواج منجر شود». می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|