انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » نهج البلاغه » حکمت ها » حکمت 309 تا 315



حکمت 309 تا 315

   حکمت 309 :   ارزش گمان مؤمن(اخلاقى، معنوى) وَ قَالَ [عليه السلام] اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ . درود خدا بر او ، فرمود : از گمان مؤمنان بپرهيزيد كه خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است.
p;lj 309 jh 315


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۳۷ قبل از ظهر
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من


مدال ها:4
مدال تخصص
مدال تخصص
مدال صندلی داغ
مدال صندلی داغ
مدال 3 سالگی عضویت
مدال 3 سالگی عضویت
کاربران برتر
کاربران برتر

|


 

 حکمت 309 :

  ارزش گمان مؤمن(اخلاقى، معنوى)

وَ قَالَ [عليه السلام] اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ .

درود خدا بر او ، فرمود :

از گمان مؤمنان بپرهيزيد كه خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است.


















5 تشکر شده از کاربر admin برای ارسال مفید :
ye adam , میثاق واقعی , قمرخانم , mosafer , ,



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  5. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۳۸ قبل از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 310 :

  ضرورت اطمينان به وعده هاى الهي (اعتقادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِى يَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِى يَدِهِ .

درود خدا بر او ، فرمود :

ايمان بنده اى درست نباشد جز آن كه اعتماد او به آنچه در دست خداست بيشتر از آن باشد كه در دست اوست.





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۴۰ قبل از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 311 :

  نفرين امام [عليه السلام](اعتقادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] لِأَنَسِ بْنِ مَالِكٍ وَ قَدْ كَانَ بَعَثَهُ إِلَى طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ لَمَّا جَاءَ إِلَى الْبَصْرَةِ يُذَكِّرُهُمَا شَيْئاً مِمَّا سَمِعَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِى مَعْنَاهُمَا فَلَوَى عَنْ ذَلِكَ فَرَجَعَ إِلَيْهِ فَقَالَ إِنِّى أُنْسِيتُ ذَلِكَ الْأَمْرَ فَقَالَ ع إِنْ كُنْتَ كَاذِباً فَضَرَبَكَ اللَّهُ بِهَا بَيْضَاءَ لَامِعَةً لَا تُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ .
 قال الرضى يعنى البرص فأصاب أنسا هذا الداء فيما بعد فى وجهه فكان لا يرى إلا مبرقعا .

درود خدا بر او ، فرمود :

 و درود خدا بر او، فرمود: (چون به شهر بصره رسيد خواست انس بن مالك را به سو طلحه و زبير بفرستد تا آنچه از پيامبر (ص) دربارة آنان شنيده ، يادشان آورد، أنس ، سرباز زد و گفت من آن سخن پيامبر (ص) را فراموش كردم، فرمود)
 اگر دروغ مى گويى خداوند تو را به بيمارى بُرُص (سفيدى روشن) دچار كند كه عمامه آن را نپوشاند، (پس از نفرين امام ، أنس به بيمار برص در سر و صورت دچار شد ، كه همواره نقاب مى زد).





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۴۱ قبل از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 312 :

  روانشناسى عبادات(علمى، عبادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ.

درود خدا بر او ، فرمود :

دل ها را روى آوردن و نشاط ، و پْشت كردن و فرارى است؛ پس آنگاه كه نشاط دارند آن را بر انجام مستحبات وا داريد ، و آنگاه كه پْشت كرده بى نشاط است، به انجام واجبات قناعت كنيد.





  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۴۲ قبل از ظهر نمایش پست [4]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 313 :

  جامعيت قرآن (علمى)

وَ قَالَ [عليه السلام] وَ فِى الْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ حُكْمُ مَا بَيْنَكُمْ .

درود خدا بر او ، فرمود :

در قرآن اخبار گذشتگاه ، و آيندگان ، و احكام مورد نياز زندگى تان وجود دارد.





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۴۳ قبل از ظهر نمایش پست [5]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 314 :

  روش برخورد با متجاوز (اخلاقى، سياسى)

وَ قَالَ [عليه السلام] رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ .

درود خدا بر او ، فرمود :

سنگ را از همان جايى كه دشمن پرت كرده ، باز گردانيد ، كه شر را جز شر پاسخى نيست.





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۴۵ قبل از ظهر نمایش پست [6]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2117
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1242
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28298
پسند ها : 3479
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من




 

 حکمت 315 :

  روش نويسندگى(علمى، هنرى)

وَ قَالَ [عليه السلام] لِكَاتِبِهِ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى رَافِعٍ أَلِقْ دَوَاتَكَ وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِكَ وَ فَرِّجْ بَيْنَ السُّطُورِ وَ قَرْمِطْ بَيْنَ الْحُرُوفِ فَإِنَّ ذَلِكَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ .

درود خدا بر او ، فرمود : (به نويسندة خود عبيدالله بن ابى رافع دستور داد)

 در دوات، ليقه بينداز ، نوك قلم را بلند بگير، ميان سطرها فاصله بگذار، و حروف را نزديك به يكديگر بنويس ، كه اين شيوه براى زيبايى خط بهتر است.





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۳۲ قبل از ظهر نمایش پست [7]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 309 :

  ارزش گمان مؤمن(اخلاقى، معنوى)

وَ قَالَ [عليه السلام] اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ .

درود خدا بر او ، فرمود :

از گمان مؤمنان بپرهيزيد كه خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است.







شرح و تفسير فراست مؤمن امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى درباره افراد باايمان اشاره كرده، مى فرمايد: «از فراست و گمان افراد باايمان برحذر باشيد، زيرا خدا حق را بر زبان (و فكر) آنها قرار داده است»؛ (اِتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ، فَإِنَّ اللّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ). به يقين قلب مؤمن همچون آيينه صاف و بى زنگارى است كه چهره حقايق در آن منعكس مى شود و به همين دليل گاه از آينده و از امور پنهانى موجود آگاه مى شوند. اين سخن شبيه چيزى است كه از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده و در ذكر سند اين حكمت به آن اشاره كرديم كه مى فرمايد: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَعْرِفُونَ النَّاسَ بِالتَّوَسُّمِ؛ خدا بندگانى دارد كه مردم را با هشيارى خاص خود مى شناسند و از خفاياى كار آنها باخبر مى شوند» و در جاى ديگر مى فرمايد: «اتَّقُوا فِرَاسَةَالْمُوْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ؛ از فراست و هشيارى افراد باايمان بپرهيزيد، چراكه آنها با نور خدا نگاه مى كنند». هدف از بيان اين مطلب آن است كه افراد، در پنهانى نيز كارهاى خلاف انجام ندهند، زيرا دوستان باايمان آنها كه با نور الهى نگاه مى كنند ممكن است از آن باخبر شوند و آبرويشان نزد آنها بريزد. نيز مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه از توطئه كردن درباره مؤمنان بپرهيزيد زيرا ممكن است آنها از چهره و حركات شما به توطئه هايتان پى ببرند وترفندها را نقش بر آب كنند و شكست توأم با ذلت نصيبتان گردد. اين گفتار حكيمانه را بارها در زندگى خود نيز تجربه كردهايم كه افراد باايمان و پرهيزكار، فراست فوق العاده اى دارند و از نقشه هاى پنهانى آگاه مى شوند. بعضى از فقهاى اهل سنت تا آنجا دراينباره پيش رفته اند كه گفته اند: از طريق فراست و هشيارى مى شود براى اثبات حق در مقام قضاوت استفاده كرد. از «ابن قيّم» نقل شده است كتاب مخصوصى دراينباره تأليف كرده و نام آن را «الطرق الحكمية او الفراسة المرضية» نهاده است. ولى ازنظر فقه اماميه مسلم است كه با حدث و تخمين، هرچند قوى باشد نمى توان داورى كرد و قاضى فقط بايد به مرحله علم و يقين برسد تا بتواند حكم كند و ما معتقديم قاضى حتى به هر علم و يقينى نيز نمى تواند در صادر كردن حكم قناعت كند، بلكه بايد علم و يقينى باشد كه از مبادى حسّيه يا مبادى قريب به حس استفاده مى شود، همانگونه كه در قضاوتهاى اميرمؤمنان علىعلیه السلام وارد شده است. شايد سؤال شود كه قرآن مجيد بارها ظن و گمان را بى اعتبار شمرده ومى فرمايد: «(إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَيْئآ)؛ ظن و گمان، انسان را هرگز از حق بى نياز نمى كند». همين سؤال در علم اصول درباره حجيت ظن خاص و عام و تقابل آن با اين آيات قرآنى نيز مطرح شده و پاسخ دادهاند كه مراد از آيات پيش گفته اوهام وگمانه اى بى پايهاى است كه مشركان و غير مشركان براى خود درست مى كردند و بر اساس آن گاهى فرشتگان را دختران خدا مى دانستند و گاه حلال وحرامهايى درست مى كردند و به خدا نسبت مى دادند؛ اما گمانه ايى كه پايه واساس داشته باشد و از نور الهى سرچشمه گيرد، حساب جداگانه اى دارد، هرچند مؤمنان با اين گمانها درباره كسى قضاوت قطعى نمىكنند؛ اما به وسيله آن احتياطات لازم را رعايت مى كنند مبادا صدمه اى از دشمن به آنها يا جامعه اسلامى برسد. شايان توجه است كه در روايتى ذيل آيه شريفه «(إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ)؛ در اين سرگذشت (عبرتانگيز) نشانه هايى است براى هشياران» كه خداوند آن را بعد از ذكر آيات مربوط به قوم لوط و عذاب آنها فرموده، امام صادقعلیه السلام مى فرمايد: «متوسمين، امامان هستند». و از اميرمؤمنان على علیه السلام نقل شده است كه فرمود: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمُتَوَسِّمَ وَأَنَا مِنْ بَعْدِهِ وَالاَْئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِي الْمُتَوَسِّمُونَ؛ متوسم، پيامبر بود و بعد از او منم و امامان از دودمان من». روشن است كه منظور از اين روايات، تخصيص دادن مفاد آيه به امامان : نيست، بلكه آنها مصداق اتَم و اكمل آن بودهاند؛ مانند بسيارى از تفسيرهاى ديگرى كه در ذيل آيات قرآن آمده است.



 
 


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۱۰ قبل از ظهر نمایش پست [8]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 310 :

  ضرورت اطمينان به وعده هاى الهي (اعتقادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِى يَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِى يَدِهِ .

درود خدا بر او ، فرمود :

ايمان بنده اى درست نباشد جز آن كه اعتماد او به آنچه در دست خداست بيشتر از آن باشد كه در دست اوست.








شرح و تفسير از نشانه هاى اصلى ايمان امام علیه السلام در اين گفتار شريف خود به يكى از نشانه هاى مهم ايمان اشاره كرده، مى فرمايد: «هيچكس در ادعاى ايمان، صادق نيست مگر اينكه به آنچه نزد خداست (ازپاداش هاى مادى ومعنوى)مطمئن تر باشد نسبت به آنچه نزد خودش است. (تا جايى كه آنچه را دارد سخاوتمندانه مى دهد تا عوضش را از خدا بگيرد)»؛ (لا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ، حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ آللّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِهِ). اشاره به اينكه خدا از يكسو رزق بندگان خود را تضمين كرده و از سوى ديگر وعده داده است كه با انفاق، انسان چيزى را از دست نمى دهد، بلكه خدا پاداشى بيشتر در جنبه هاى مادى و معنوى به او مى بخشد. در آيه 268 سوره «بقره» مى خوانيم: «(الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللهُ يَعِدُكُمْ مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلا وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)؛ شيطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر وتهيدستى مىدهد؛ و به فحشا (و زشتى ها) امر مى كند؛ ولى خدا وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مى دهد؛ و خدا قدرتش وسيع، و (به هرچيز) داناست. (به همين دليل، به وعده هاى خود، وفا مى كند)». همانگونه كه در بيان اسناد اين حديث شريف اشاره شد، «مسعودى» در مروج الذهب آن را در لابه لاى حديث عبرت آموزى نقل مى كند و آن اينكه شخص سائلى نزد امام اميرمؤمنان علیه السلام آمد و تقاضايى كرد. حضرت به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: به مادرت بگو يك درهم به او بدهد. امام حسن علیه السلام عرض كرد: ما شش درهم داريم كه براى خريد آرد گذاشته ايم. اميرمؤمنان فرمود : لا يَكُونُ الْمُؤمِنُ مُؤمِنآ حَتّى يَكُونَ بِما فِي يَدِ اللهِ أوْثَقُ مِنْهُ بِما في يَدِهِ. سپس دستور داد هر شش درهم را به آن سائل بدهند. اندكى بعد اميرمؤمنان علیه السلام از كنار مردى مى گذشت كه شترى را در معرض فروش گذاشته بود. امام علیه السلام آن را به صد وچهل درهم خريد و فرمود: بعد از هشت روز وجه آن را مى پردازم (وفروشنده قبول كرد). هنوز حضرت طناب آن حيوان را باز نكرده بود كه مردى از آنجا گذشت در حالى كه شتر، عقال شده بود و نشسته بود. به امام علیه السلام عرض كرد: اين شتر را چند مى فروشى؟ امام 7 فرمود: دويست درهم. عرض كرد: خريدم. وقيمت آن را نقدآ پرداخت. امام علیه السلام صد و چهل درهم را به فروشنده اولى داد وشصت درهم باقى مانده را به فاطمه سلام الله علیها سپرد. فاطمه سلام الله علیها عرض كرد: از كجا اين شصت درهم فراهم شد؟ حضرت فرمود: اين تصديق چيزى است كه پدرت از سوى خدا آورده است. «(مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا)؛ كسى كه حسنه اى انجام دهد خداوند ده برابر به او مى دهد». بعضى از شارحان نهج البلاغه مانند «شيخ محمد عبده» و سپس «مغنيه» در فى ظلال، اين كلام شريف را به پاداش هاى معنوى تفسير كرده و گفته اند: منظور از «بِما فِي يَدِ اللهِ» ثوابهايى است كه خدا براى كار خير تعيين كرده و جمله «لا يَصْدُقُ إيمانُ عَبْدٍ» اشاره به اين است كه تا انسان، ايمان به روز جزا وپاداش هاى الهى در آن روز نداشته باشد مؤمن واقعى نيست. البته ممكن است كلام امام علیه السلام شامل هر دو باشد؛ هم پاداش هاى مادّى و هم پاداش هاى معنوى؛ ولى منحصر ساختن آن به پاداش هاى معنوى، افزون بر اينكه با اطلاق كلام امام علیه السلام ناسازگار است، با حديثى كه در شأن ورود اين سخن شريف در بالا آمد نيز سازگار نيست، بنابراين چه بهتر كه ما معناى كلام امام علیه السلام را محدود به يك جنبه نكنيم و معتقد باشيم كه هم جنبه هاى مادى را شامل مى شود و هم جنبه هاى معنوى را. از جمله قرائنى كه شهادت مى دهد مفهوم كلام امام علیه السلام اختصاص به جنبه هاى معنوى ندارد حديثى است كه از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده و نويسنده كتاب مصادر، كلام اميرمؤمنان علیه السلام را مأخوذ از آن مى داند. پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله طبق اين حديث مى فرمايد: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَتْقَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَمَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَغْنَى النَّاسِ فَلْيَكُنْ بِمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِهِ؛ كسى كه دوست دارد پرهيزكارترين مردم باشد توكل بر خدا كند و كسى كه دوست دارد غنى ترين مردم باشد، به آنچه نزد خداى متعال است مطمئن تر باشد نسبت به آنچه در دست خودش است». آيه شريفه اى كه آورديم ـ كه هم وعده آمرزش مىدهد و هم وعده فضل ـ نيز تأييد مىكند كه كلام امام علیه السلام ازنظر جهات مادى و معنوى مفهوم عامى دارد. گفتنى است كه «ما»ى موصوله در جمله «بما فى يده» مفهوم وسيعى دارد فقط شامل اموال نيست، بلكه هرگونه امكانات ازنظر مقام و موقعيت اجتماعى وقوت و قدرت را دربر مى گيرد و اعلام مى دارد كه آنچه در دست داريم از اموال وثروتها و مقامها و قدرتها، نبايد بيش از آنچه نزد خداست مورد علاقه واعتماد باشد. اگر از آنها در راه خدا بگذريد، خداوند بهتر و خوبتر از آن را فراهم خواهد ساخت.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۳۴ قبل از ظهر نمایش پست [9]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 311 :

  نفرين امام [عليه السلام](اعتقادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] لِأَنَسِ بْنِ مَالِكٍ وَ قَدْ كَانَ بَعَثَهُ إِلَى طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ لَمَّا جَاءَ إِلَى الْبَصْرَةِ يُذَكِّرُهُمَا شَيْئاً مِمَّا سَمِعَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِى مَعْنَاهُمَا فَلَوَى عَنْ ذَلِكَ فَرَجَعَ إِلَيْهِ فَقَالَ إِنِّى أُنْسِيتُ ذَلِكَ الْأَمْرَ فَقَالَ ع إِنْ كُنْتَ كَاذِباً فَضَرَبَكَ اللَّهُ بِهَا بَيْضَاءَ لَامِعَةً لَا تُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ .
 قال الرضى يعنى البرص فأصاب أنسا هذا الداء فيما بعد فى وجهه فكان لا يرى إلا مبرقعا .

درود خدا بر او ، فرمود :

 و درود خدا بر او، فرمود: (چون به شهر بصره رسيد خواست انس بن مالك را به سو طلحه و زبير بفرستد تا آنچه از پيامبر (ص) دربارة آنان شنيده ، يادشان آورد، أنس ، سرباز زد و گفت من آن سخن پيامبر (ص) را فراموش كردم، فرمود)
 اگر دروغ مى گويى خداوند تو را به بيمارى بُرُص (سفيدى روشن) دچار كند كه عمامه آن را نپوشاند، (پس از نفرين امام ، أنس به بيمار برص در سر و صورت دچار شد ، كه همواره نقاب مى زد).









 
شرح و تفسير كيفر كتمان حقيقت! امام علیه السلام اين سخن را زمانى بيان كرد كه به بصره آمده بود و «انس بن مالك» را فرا خواند و او را مأموريت داد كه به سوى طلحه و زبير برود وچيزى را كه از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله درباره آنها شنيده بود بيان كند. (اشاره به جمله اى است كه پيغمبر صلی الله علیه و آله درباره آن دو فرموده بود كه «شما به زودى با على جنگ خواهيد كرد در حالى كه ظالميد؛ إِنَّكُما سَتُقاتِلانِ عَلِيّآ وَأنْتُما لَهُ ظالِمانِ») انس از اين كار خوددارى كرد و نزد حضرت آمد و عرض كرد: من اين سخن را فراموش كرده ام؛ (وَقالَ علیه السلام: لاَِنَسِ بْنِ مالِکٍ، وَقَدْ كانَ بَعَثَهُ إِلى طَلْحَةَ وَالزُّبَيْرِ لَمّا جاءَ إِلَى الْبَصْرَةِ يُذَكِّرُهُما شَيْئاً مِمّا سَمِعَهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله في مَعناهُما، فَلَوى عَنْ ذلِکَ، فَرَجَعَ إِلَيْهِ فقال: إِنِّي أُنْسِيتُ ذلِکَ الاَْمْرَ). امام علیه السلام فرمود: «اگر دروغ مى گويى، خدا تو را به سفيدى آشكارى (بيمارى برص) مبتلا كند آنگونه كه عمامه نتواند آن را بپوشاند»؛ (فقال علیه السلام : إِنْ كُنْتَ كَاذِباً فَضَرَبَکَ اللّهُ بِهَا بَيْضَاءَ لاَمِعَةً لاَتُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ). «لَوى» از ماده «لىّ» به معناى تاخير انداختن است. «لامِعَةً» به معناى روشن و آشكار است. «لا تُوارِيها» يعنى آن را نمى پوشانيد. سيّد رضى؛ در تفسير واژه «بَيْضاءَ لامِعَةً» مى گويد: «منظور امام بيمارى برص و پيسى است و چيزى نگذشت كه انس گرفتار اين بيمارى در صورتش شد به گونه اى كه همواره (از خجالت و شرمندگى) نقاب مى زد»؛ (قالَ الرَّضِيُ : يَعْنِى الْبَرَصَ، فَأَصابَ أَنَسآ هذَا الدّاءَ فيما بَعْدُ في وَجْهِهِ، فَكانَ لا يُرى إلّا مُبَرْقَعآ). مورّخان و محدثان در شرح كلام فوق، داستان را متفاوت نقل كرده اند. بعضى ماجرا را همانند مرحوم سيّد رضى نقل كرده و آن را مربوط به مأموريتى مى دانند كه على علیه السلام به انس بن مالك براى بازگويى گفتار پيامبر صلی الله علیه وآله درباره طلحه و زبير داد؛ ولى از آن مشهورتر چيزى است كه ابن ابى الحديد نقل كرده وبسيارى از مورخان و محدثان با او موافقند و آن اينكه امام علیه السلام در سرزمين «وحبه» در كوفه جمعى از مردم را مخاطب قرار داد و فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم، چه كسى اين سخن را از پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله به هنگام بازگشت از حجةالوداع شنيده است كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعِلَىٌّ مَوْلاهُ اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ؟» (اشاره به داستان غدير و خطبه پيغمبر صلی الله علیه وآله در آن روز است) جمعى برخاستند وگواهى دادندكه پيامبر صلی الله علیه وآله چنين فرمود.امام روبه انس بن مالك (خادم مخصوص پيامبر صلی الله علیه وآله) كرد وفرمود: تو كه در آنجا حاضر بودى چرا گواهى نمى دهى؟ انس عرض كرد: اى اميرمؤمنان! سن من زياد شده و آنچه فراموش كرده ام بيش از آن است كه در خاطر دارم. امام علیه السلام فرمود: اگر دروغ مى گويى خداوند تو را به بيمارى پيسى مبتلا سازد آنگونه كه عمامه نيز آن را نپوشاند. چيزى نگذشت كه نفرين امام علیه السلام در حق او مستجاب شد و به اين بيمارى مبتلا گشت. مرحوم خطيب در مصادر بعد از اشاره به كلام ابن ابى الحديد مى گويد: اين نقل موافق مشهور است و در بسيارى از كتب معتبره آمده است. سپس براى اطلاع بيشتر درباره اين قضيه به جلد اوّل كتاب نفيس الغدير (نوشته علامه امينى) ارجاع مى دهد. روايت سومى نيز در اين زمينه هست كه رخداد پيشگفته را مربوط به داستان «طير مشوى» (مرغ بريان) مىداند. ماجرا از اين قرار است كه شخصى مرغ بريانى براى رسول اكرم صلی الله علیه وآله هديه فرستاد. پيغمبر صلی الله علیه وآله عرضه داشت: خداوندا! محبوب ترينِ خَلقَت را بفرست تا با من از اين غذا بخورد. على علیه السلام آمد؛ ولى انس بن مالك، خادم مخصوص پيغمبر صلی الله علیه وآله هنگامى كه على علیه السلام اجازه ورود خواست گفت: پيغمبر صلی الله علیه وآله فعلاً گرفتار است. او دوست داشت مردى از قوم خودش بيايد و با پيغمبر صلی الله علیه وآله هم غذا شود. پيامبر صلی الله علیه وآله بار ديگر همان دعا را تكرار كرد. على علیه السلام آمد و اجازه خواست و باز انس همان پاسخ را گفت. در مرتبه سوم صداى امام علیه السلام بلند شد و فرمود: چه چيزى پيغمبر صلی الله علیه وآله را به خود مشغول ساخته كه مرا نمى پذيرد؟ صداى على علیه السلام به گوش رسول الله صلی الله علیه وآله رسيد. فرمود: اى انس! چه كسى بر در است؟ گفت: على بن ابى طالب. فرمود: اجازه بده وارد شود. هنگامى كه اميرمؤمنان علیه السلام خدمت پيغمبر صلی الله علیه وآله رسيد. حضرت فرمود: اى على! من سه بار از خداوند تقاضا كردم كه محبوب ترينِ خلقش را نزد من بفرستد تا با من از اين مرغ بريان تناول كند اگر در مرتبه سوم نيامده بودى نام تو را از خدا مى خواستم. على علیه السلام عرض كرد: اى رسول خدا! من سه بار آمدم و در هر سه بار انس مانع شد. پيغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: اى انس! چرا چنين كردى؟ عرض كرد: دوست داشتم كه مردى از قوم من فرا رسد. (اين ماجرا گذشت) هنگامى كه يوم الدار (روز شوراى شش نفرى عمر براى تعيين خليفه بعد از او) فرا رسيد، على علیه السلام ويژگى هاى خود را بيان كرد، انس مىگويد: على علیه السلام از من درباره آن داستان گواهى خواست. من آن را كتمان كردم و گفتم آن جريان را فراموش كردهام. على علیه السلام دست به سوى آسمان بلند كرده و عرض كرد: خداوندا! انس را به بيمارى آشكارى (بيمارى برص) مبتلا ساز كه نتواند آن را از مردم مخفى كند. انس مدتى بعد به اين بيمارى مبتلا شد. در مجمع الحديث آمده است كه انس پيوسته عمامه اى بر سر مى گذاشت (به گونه اى كه بخشى از صورت او را مى پوشاند). از او سؤال كردند، گفت: اين نتيجه همان نفرين على بن ابى طالب است. و بعد از ذكر داستان طير مشوى، عمامه خود را كنار زد و سفيدى برص را نشان داد. سيد حميرى (متوفاى 173) اين جريان تاريخى را به شعر درآورده است : أَما أُتِىَ فِي خَبَرِ الاْنْبَلِ في طائِرٍ أُهْدِيَ إلَى الْمُرْسَلِ سَفينَةٌ مَكَنَ فِي رُشْدِهِ وَأنَسٌ خانَ وَلَمْ يَحْصِل في رَدِّهِ سَيِّدُ كُلِّ الْوَرى مَوْلاهُمْ فِي الْمُحْكَمِ الْمُنْزَلِ فَصَدَّهُ ذُو الْعَرْشِ عَنْ رُشْدِهِ ثُمَّ غَري بِالْبَرَصِ الاْنْكَلِ آيا در روايت باارزشى درباره مرغ (بريانى) كه به پيغمبر مرسل به عنوان هديه فرستاده شد نيامده است؟ داستانى كه همچون يك كشتى نجات در مسير خود حركت مىكرد؛ ولى انس خيانت كرد؛ اما نتوانست او را از اينكه آقاى تمام جهانيان باشد بازگرداند. مولايى كه در قرآن مجيد به مقام او اشاره شده است. خداوند صاحب عرش، او را (انس را) از مقصدش بازداشت و او را به بيمارى برص زشتى مبتلا نمود. جالب اينكه اين داستان را كه دو فضيلت مهم در آن درباره على علیه السلام آمده است ـ همانگونه كه در بالا آمد ـ جمعى از اهل سنت در كتابهاى خود نقل نموده اند و در بسيارى از مسانيد و صحاح آنها ـ به گفته مرحوم خطيب در مصادر ـ آمده است و همانگونه كه گفتيم علامه امينى؛ شرح مبسوط آن را در جلد اوّل كتاب الغدير آورده است.
در این یک دم ار بدکنی یا که زشت
زمانه به نام تو خواهد نوشت
که گر بد کنی در حق خود کنی
مبادا در این یک زمان بد کنی




  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۳۹ قبل از ظهر نمایش پست [10]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 312 :

  روانشناسى عبادات(علمى، عبادى)

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ.

درود خدا بر او ، فرمود :

دل ها را روى آوردن و نشاط ، و پْشت كردن و فرارى است؛ پس آنگاه كه نشاط دارند آن را بر انجام مستحبات وا داريد ، و آنگاه كه پْشت كرده بى نشاط است، به انجام واجبات قناعت كنيد.







 
شرح و تفسير وظيفه ما در حال نشاط و عدم نشاط امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته قابل توجه روانى اشاره كرده، مى فرمايد: «دلها (ى انسانها) گاه روى مى آورد (و پرنشاط است) و گاه پشت مى كند (وبى نشاط است) آنگاه كه روى مى آورد آن را به انجام نوافل ومستحبات نيز وادار كنيد و آنگاه كه پشت مى كند و بى نشاط است تنها به انجام فرائض وواجبات قناعت نماييد»؛ (إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ). بدون شك، انسان حالات مختلف و متفاوتى دارد و در هر يك از اين حالات بايد موافق آن گام بردارد تا به نتيجه مطلوب برسد. گاه فكر انسان آرام و روح او پرنشاط است و عوامل اشتغال فكرى وجود ندارد و جسم و روحش آماده براى عبادت و اطاعت و بندگى خداست. در اين هنگام اين فرصت طلايى را بايد غنيمت شمرد و علاوه بر واجبات به مستحبات نيز با حضور قلب پرداخت. ولى گاه روح انسان خسته و فكر او مشغول به يك سلسله مشكلات دنيوى است و گاه ناراحتى جسمانى نيز به آن ضميمه مىشود بهگونهاى كه حوصله هيچ كارى را ندارد در چنين شرايطى بايد به واجبات كه به هر حال بايد انجام شود قناعت كرد، زيرا پرداختن به مستحباتى كه انسان آن را بر خودش تحميل كند وهيچ حضور قلب و نشاطى در آن نباشد سبب ارتقاء روح و قرب به پروردگار ووصول به اهداف عالى نخواهد شد و چه بسا اگر مستحبات را در چنين حالى به خود تحميل كند هم به واجبات ضرر بزند و هم حالت تنفر از مستحبات براى او حاصل شود كه هر دو ضايعه بزرگى است. شبيه همين گفتار حكيمانه در حكمت 193 با كمى تفاوت گذشت وهمانگونه كه به هنگام ذكر سند گفتيم، اين حديث شريف از رسول اكرمصلی الله علیه وآله با كمى تفاوت به اين صورت آمده است: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَتَنَفَّلُوا وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَعَلَيْكُمْ بِالْفَرِيضَةِ». همچنين شبيه اين كلام حكيمانه در حكمت 278 گذشت آنجا كه فرمود : «قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ؛ عمل كمى كه با نشاط آن را تداوم بخشى اميدواركنندهتر از عملى است كه بسيار و خسته كننده است». نكته اصلى اينجاست كه اسلام به كيفيت عمل بيش از كميت آن اهميت مى دهد، ازاينرو در آيه دوم سوره «ملك» مى خوانيم: «(الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ)؛ آنكس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد، و او شكست ناپذير وبخشنده است». در اين آيه شريفه به حُسن عمل اهميت داده شده است، نه به كثرت عمل. به همين دليل امام صادق علیه السلام در حديثى به اين نكته توجه داده و مى فرمايد: «لَيْسَ يَعْنِي أَكْثَرَ عَمَلاً وَلَكِنْ أَصْوَبَكُمْ عَمَلاً؛ منظور اين نيست كه عمل فرد بيشتر باشد، بلكه مقصود آن است كه كداميك صحيح تر و كاملتر عمل مى كنيد». به بيان ديگر، روح عمل، حضور قلب و توجه به خدا و اخلاص است و اين در حالى حاصل مى شود كه انسان نشاط عبادت داشته باشد و به هنگام كمبود نشاط حضور قلب نيز آسيب مى پذيرد به همين دليل فرموده اند: هنگامى كه نشاط عبادت نيست به واجبات قناعت كنيد و به هنگام نشاط عبادت، هم واجبات را به جا بياوريد و هم مستحبات را. اضافه بر اين اگر هنگام نداشتن نشاط و حوصله براى عبادت، انسان مستحبات را بر خود تحميل كند ممكن است يك حال نفرت و بيزارى در او پيدا شود كه بر آينده او نيز تأثير بگذارد. در نامه 69 كه از نامه هاى جالب اميرمؤمنان على علیه السلام به «حارث همدانى» است نيز اشاره اى به اين حقيقت شده بود آنجا كه مى فرمايد: «وَخَادِعْ نَفْسَکَ فِي الْعِبَادَةِ وَارْفُقْ بِهَا وَلا تَقْهَرْهَا وَخُذْ عَفْوَهَا وَنَشَاطَهَا إِلاَّ مَا كَانَ مَكْتُوباً عَلَيْکَ مِنَ الْفَرِيضَةِ فَإِنَّهُ لابُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَتَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا؛ در انجام عبادت، نفس خود را بفريب (و آن را رام ساز) و با آن مدارا كن و خويشتن را بر آن مجبور نساز، بلكه بكوش آن را در وقت فراغت و بانشاط به جا آورى مگر فرايضى كه بر تو مقرر شده است كه در هر حال بايد آنها را انجام دهى و در موقعش مراقب آن باشى».





  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۷ قبل از ظهر نمایش پست [11]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 313 :

  جامعيت قرآن (علمى)

وَ قَالَ [عليه السلام] وَ فِى الْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ حُكْمُ مَا بَيْنَكُمْ .

درود خدا بر او ، فرمود :

در قرآن اخبار گذشتگاه ، و آيندگان ، و احكام مورد نياز زندگى تان وجود دارد.









نسیم کوی جـــانــــــــــان است قرآن                   شمیم عطر رحمان است قرآن
بود روشنـــــــگر راه ســـــــــــــــعادت                  چو خورشید فروزان است قرآن
به گلزارش ، خـــــزان راهــــی نـــدارد                  بهاران در بهاران است قرآن
صفای بوســـتـان آســــــــــمانـی است                شکوه باغ رضوان است قرآن
رهـــــــــاند آدمــــــی را ،از جهـــــــــالت               فروغ علم و ایمان است قرآن
طـــــــراوت بخــــش روح مؤمنیــن است                به جسم عارفان ، جان است قرآن
به صدق و راستـــــی همتـــــــــــا ندارد                رفیق نیک پیمان است قرآن
نهان در سیــــــنه او ، سٌر عشـق است               کلید گنج عرفان است قرآن
بود معــــجز ، رســـول هاشــــــــــمی را                که در شأنش ثناخوان است قرآن
طبـــــیب درد های بـــــــی دوا اوســـــت               به جان خسته درمان است قرآن
تسـلی بخش دلــــــهای غمین است                 چراغ شام حرمان است قرآن
خلــــــــل کـــــــی ره برد بر ساحت او ؟                بنائی سخت بنیان است قرآن
در آن سامان که سامان نیست کس را                 پناه هر مسلمان است قرآن
 
شرح و تفسير جامعيت قرآن امام علیه السلام در اين حديث شريف به اهميت و جامعيت قرآن اشاره مى كند ومى فرمايد: «در قرآن، اخبار پيشينيان و حوادث آينده و حكم و دستور مربوط به شما آمده است»؛ (وَفِي آلْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ، وَخَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ، وَحُكْمُ مَا بَيْنَكُمْ). منظور از اخبار پيشينيان روشن است، زيرا بخش مهمى از قرآن مجيد، تاريخ انبيا و اقوام گذشته است؛ از آفرينش آدم تا حالات حضرت مسيح واصحاب ويارانش، قرآن دست ما را مى گيرد و در تمام قرون و اعصار گذشته همراه انبيا وپيغمبران و اقوام آنها حركت مى دهد و تلخ و شيرين زندگى آنها را بيان مى كند و تجارب فراوان و حوادث عبرت انگيز بسيارى را كه در زندگانى آنها بوده يكجا پيش روى ما مى نهد آنگونه كه گويا ما همراه آنها بوده ايم و با آنها مى زيسته ايم. منظور از حوادث آينده، مسائل مربوط به قبر و برزخ و قيامت است كه در جاى جاى قرآن مجيد به آن اشاره شده است به گونه اى كه گويا ما آينده را ديده ايم و در آن زيسته ايم. منظور از جمله «وَحُكْمُ ما بَيْنَكُمْ» اين است كه در قرآن به همه برنامه هاى زندگى شما اعم از واجب، حرام، مكروه، مستحب و مباح، اشارات كلى يا جزئى شده است، بنابراين قرآن كتاب جامعى است كه هرچه بخواهيد در آن هست. با توجه به شأن نزولى كه در حديث حارث اعور آمده بود روشن مى شود كه اين سخن را امام علیه السلام زمانى بيان فرمود كه مردم به سراغ احاديث رفته و قرآن را رها ساخته بودند. البته منظور امام علیه السلام رها كردن احاديث نيست، زيرا پيغمبر صلی الله علیه وآله در «حديث ثقلين» كتاب خدا و عترت را (عترتى كه منبع اصلى احاديث رسول خدا صلی الله علیه وآله است) با هم توصيه مى كند، بلكه منظور اين است كه افراط در توجه به حديث تا آنجا كه قرآن رها شود كار نكوهيده اى است. به هر روى، مهم اين است قرآن كه نور و رحمت الهى و مايه هدايت وسعادت است در ميان مسلمانان به فراموشى سپرده نشود. مسلمانان در درجه نخست اساس كار خود را از قرآن بگيرند و سپس از سنت پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله واحاديث اهلبيت: براى تشريح اين دستورات و آگاهى از جزئيات برنامه ها بهره مند شوند. در ذيل حديث اعور پس از كلام نورانى بالا جمله هايى درباره اهميت قرآن آمده است كه بسيار گويا و آموزنده است «هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ ما تَرَكَهُ مِنْ جَبّارٍ إلّا قَصَمَهُ اللهُ وَمَنِ ابْتَغَى الْهُدى مِنْ غَيْرِهِ أَضَلَّهُ اللهُ تَعالى وَهُوَ حَبْلُ اللهِ الْمَتينُ وَهُوَ الذِّكْرُ الْحَكيمُ وَالصِّراطُ الْمُسْتَقِيمُ وَهُوَ الَّذي لا تَزيغُ بِهِ الاْهْواءُ وَلا تَلْتَبِسُ بِهِ الاَْلْسُنُ وَلا يَشْبَعُ مِنْهُ الْعُلَماءُ وَلا يَخْلِقُ عَنْ كَثْرَةِ الرَّدِ وَلا تَنْقَضي عَجائِبُهُ هُوَ الَّذي لَمْ يَثِنْهُ الْجِنُّ حينَ سَمِعْتُهُ قالُوا إِنّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ مَنْ قالَ بِهِ صَدَقَ وَمَنْ عَمِلَ بِهِ أُجِرَ وَمَنْ حَكَمَ بِهِ عَدَلَ وَمَنْ دَعا إِلَيْهِ هُدِيَ إلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ؛ قرآن جدا كننده حق از باطل است و هزل و شوخى در آن راه ندارد. هر ظالمى به آن پشت كند خداوند او را دَرهم مى شكند و هركس هدايت را از غير قرآن بخواهد خداى متعال او را گمراه مى سازد و آن، ريسمان محكم الهى است ويادآورى مستحكم و راه راست. قرآن چيزى است كه اوهام و خواسته هاى انحرافى، آن را منحرف نمى كند و زبان نااهلان، آن را مشتبه نمى سازد. دانشمندان از آن سير نمى شوند و براثر كثرت تلاوت و مراجعه كهنه نمىگردد. شگفتى هاى آن پايان نمى پذيرد و اين همان چيزى است كه طايفه جن هنگامى كه آن را شنيدند آن را بازنگرداندند و دَرهم نپيچيدند و گفتند: ما سخن عجيبى شنيديم كه همگان را به سوى رشد و تعالى هدايت مى كند. كسى كه با قرآن سخن بگويد درست مى گويد و آنكس كه به آن عمل كند مأجور است و كسى كه مطابق آن حكم كند حكمش عادلانه و كسى كه به سوى قرآن فرا خواند به سوى صراط مستقيم هدايت كرده است». درباره اهميت قرآن مجيد، هم در خود قرآن و هم در روايات اسلامى مطالب گستردهاى آمده، از جمله در نهج البلاغه در خطبه هاى فراوان، امام علیه السلام درباره اهميت آن سخن گفته است؛ از جمله در بخش آخر خطبه 198 امام علیه السلام شرح مبسوطى كه شامل 42 امتياز مهم است براى قرآن مجيد بيان مى كند و همچنين در خطبه 183 و خطبه 176 و... نيز مطالب مهمى در اين زمينه آمده است.

 
چیست قرآن
چیست قرآن؟ گفته پروردگار
معجز پیغمبر والاتبار
چیست قرآن زمزم جوشان عشق
رمز هستی راز خلقت جان عشق
چیست قرآن آفتاب زندگی
دفتر اندیشه پایندگی
چیست قرآن مشعل راه نجات
چشمه آب حیات
رهنمای متقین است این کتاب
مونس اهل یقین است این کتاب
این کتاب از راستی دم می زند
بانگ حق جویی در عالم میزند
می نماید راه خیر از راه شر
چون بود روشنگر راه بشر
سینه ها را پر زایمان می کند
گوهر دل را درخشان می کند
رهنمون سازد به راه مستقیم
راه پاکان راه مردان سلیم
تا که راه ازچاه گرددآشکار
نکته ها گوید به ما پروردگار
می دهد از سعی و کوشش این ندا
لیس للانسان الا ما سعی
ما زقرآن دور ماندیم ای دریغ
بی سبب مهجور ماندیم ای دریغ
حکم آن را پشت سر انداخته ایم
بر هوای نفس خود پرداختیم
زینت هر خانه و کاشانه شد
سوره یاسین و الرحمن و نور
نقل قبرستان شد و اهل قبور
آن که هیچش بهره از قرآن نبود
بر مزارش خواندن قرآن چه سود؟
تا دوباره ره به دین پیدا کنیم
شیوه اهل یقین پیدا کنیم
گفت پیغمبر به آوای بلند
مسلمین را این سخن از روی پند
سنت و قرآن دو ثقل اکبرند
چون که این دو یاور یکدیگرند
با دو بال سنت و قرآن شود
مرغ دل تا سوی حق پران شود
زینت قرآن بود صوت حسن
تا نشیند بر دل هر مرد و زن
لیک کافی نیست تنها خواندنش
تو سن معنی بیاید راندنش
حق قرآن در عمل کوشیدن است
جامعه تقوا به تن پوشیدن است




 


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
حکمت 309 تا 315
جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۹ قبل از ظهر نمایش پست [12]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



نوشته شده توسط : admin »


 

 حکمت 314 :

  روش برخورد با متجاوز (اخلاقى، سياسى)

وَ قَالَ [عليه السلام] رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ .

درود خدا بر او ، فرمود :

سنگ را از همان جايى كه دشمن پرت كرده ، باز گردانيد ، كه شر را جز شر پاسخى نيست.









 
شرح و تفسير راه دفع شرّ امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه كه در ميان مردم جنبه ضرب المثل پيدا كرده است دستورى دفاعى و خاص را بيان كرده، مى فرمايد: «سنگ را از همانجا كه آمده بازگردانيد، چراكه شر و بدى را جز با شر و بدى نمى توان دفع كرد»؛ (رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ، فَإِنَّ الشَّرَّ لاَ يَدْفَعُهُ إِلاَّ الشَّرُّ). بعضى از شارحان، اين سخن را ناظر به مسئله قصاص دانسته و اشاره اى به آيه شريفه (وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُوْلِي الاَْلْبَابِ) مى دانند، زيرا هرگاه قانون قصاص در ميان نباشد و قاتل احساس امنيت كند، جان بسيارى به خطر مى افتد؛ اما اگر قتلى كه انجام داده را با قتل خودش پاسخ گوييم افراد شرورِ ديگر از ترس قصاص، متعرض جان مردم نمى شوند و اين خود سبب حيات و امنيت جامعه است. ولى نبايد ترديد داشت كه كلام امام علیه السلام منحصر به قصاص نيست، بلكه قانونى كلى در برابر افرادى است كه جز با توسل به زور از كارهاى خلاف خود برنمى گردند. دشمنانى كه با تمام قوا به مسلمانان حمله مى كنند جز با مقابله به مثل دست از شيطنت خود برنمى دارند و اين شبيه چيزى است كه قرآن مجيد در آيات فراوانى بيان فرموده است : در يك جا مى فرمايد: «الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَالْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقيüنَ؛ ماهِ حرام، در برابر ماهِ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شكستند و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد). و تمام حرامها، (قابلِ) قصاص است و (به طور كلّى) هركس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد! و از خدا بپرهيزيد (و زياده روى ننماييد!) و بدانيد خدا با پرهيزكاران است!». نيز در جاى ديگر آمده است: «(وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ)؛ و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى جنگند، نبرد كنيد! و از حدّ تجاوز نكنيد ، كه خدا تعدّى كنندگان را دوست نمى دارد!». باز مى فرمايد: «(وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ)؛ و (به هنگام نبرد) با مشركان، دسته جمعى پيكار كنيد، همانگونه كه آنها دسته جمعى با شما پيكار مى كنند؛ و بدانيد خداوند با پرهيزكاران است!». ازاينرو در مقابل اين دستورات جنگى، دستور صلح را چنين صادر مى كند : «(وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ)؛ و اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درآى و بر خدا توكّل كن». از آنچه در بالا آمد روشن مى شود هيچگونه تضادى در ميان اين دستور ودستورات مربوط به عفو و گذشت و حلم و مدارا و پاسخ گفتن سيئه با حسنه كه در قرآن مجيد و روايات اسلامى آمده وجود ندارد و هركدام اصل و قانونى است براى محدوده اى خاص؛ آنجا كه با عفو و گذشت و جبران بدى به وسيله خوبى مشكل حل مى شود اصل اساسى همان است؛ ولى آنجا كه دشمن خيره سر از عفو و گذشت سوء استفاده مى كند و بر خيره سرى خود مى افزايد دستور، مقابله به مثل است نه عفو و گذشت و پاسخ دادن بدى با نيكى. به همين دليل در ذيل آيه قصاص دستور عفو آمده است تا شدت عمل در برابر جنايتكاران با عفو و گذشت اسلامى آميخته شود و معجون مناسبى براى هر دو گروه (گروه خطاكارِ پشيمان و گروه خطاكارِ لجوج) فراهم گردد، مى فرمايد: «(فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَىْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِکَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ)؛ پس اگر كسى از سوى برادر (دينى) خود، چيزى به او بخشيده شود، (و حكم قصاص او، تبديل به خونبها گردد،) بايد از راه پسنديده پيروى كند. (و صاحب خون، حال پرداخت كننده ديه را در نظر بگيرد). و او (قاتل) نيز، به نيكى ديه را (به ولى مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نكند). اين، تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگار شما! و كسى كه بعد از آن، تجاوز كند عذاب دردناكى خواهد داشت». اين نكته نيز قابل توجه است كه تعبير به «شر» درمورد مجازات، به معناى شر ظاهرى است؛ قصاص، ظاهرآ شر است؛ ولى در باطن خير محض مى باشد، چنانكه مقابله به مثل در مقابل دشمنان لجوج و خيره سر، خير است.


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »



برچسب ها
حکمت ، تا ،

« حکمت 302 تا 308 | حکمت 316 تا 322 »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 08:15 پیش از ظهر