آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۱:۱۷ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
2911
حالت :
ارسال ها :
163
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
69
اعتبار کاربر :
3335
پسند ها :
317
تشکر شده : 327
|
بسم رب الشهداء
مفهموم غریبی دارد انتظار...سخت، دردناک، خالی، پر از بغض و حسرت و...انتظار پر از سکوت است...وچه پارادوکس وهم ناکی...پر از حرف، پر از گلایه، حرف هایی که از عمق قلبت می آیند ولی تک تک به زبان نرسیده، در گلو می شکنند... کسی نیست...به چه کس میخواهی این همه حرف را بگویی؟ سکوت کن و انتظار بکش... ذهنت به چه جا ها که نمی رود...کجاست؟چه می کند؟خوب است؟ می آید...؟ سرت را گرم می کنی به حرف هایی که میخواهی به او بزنی...دوباره و صد باره برای خودت مرور می کنی...همه را از اول...و دوباره آنها را در گلو می شکنی...تکه هایش هر کدام گوشه ای از حنجره ات را خراش می دهد و درد گلویت را می فشارد.آنقدر که حتی نفس هم کم میاوری... مگر بغض چیست؟همین حرف های در گلو شکسته را می گویند "بغض"... و ببین حال مرا... انتظار....تا کی؟ تا کجا؟ چقدر؟ به یک نقطه خیره می شوی. انگار تمام عمر منتظر آن "نقطه" بوده ای. گاهی حتی یادت می رود انتظار چه را می کشیدی! یادت می رود خارج از این حس عجیب تو دنیای دیگری هم بود. دنیا این روزها حسی جز انتظار را نمی شناسد. مفهوم غریبی دارد انتظار...و چقدر دنیای آدم منتظر خالیست... چه ساده انتظار می کشم من...به سادگی کشیدن نقاشی یک آسمان خالی از ابر، یک دریای خالی از آب... به سادگی کشیدن نقاشی خدا! یک کاغذ سفید خالی...خدا را کشیده ام روی آن! به همان سادگی کشیدن انتظار... می ترسم...می ترسم روزی بیاید و من به نبودنش عادت کرده باشم...به این انتظار، به این بغض لعنتی، به این همه سکوت... حرف های شکسته در گلو را می گویند بغض...تو بگو!بغض شکسته در گلو را چه می گویند؟! بغضم را پرپر میکنم...آرام آرام...می آید... نمی آید... می آید... نمی آید... می آید... و چه کودکانه است این امیدم... می دانم... امشب هم من می مانم و یک پنجره و یک شب غلیظ... تقدیم به مادران، فرزندان، همسران و تمام کسانی که هنوز هم چشم به راه کسی هستند که ما به آنها می گوییم مفقود الاثر! و فقط این منتظران میفهمند معنی جاوید الاثر را... ارتش تک نفره
ویرایش موضوع توسط : ارتش تک نفره
در تاریخ : جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۱:۳۶ بعد از ظهر
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
انتظار(تقدیم به چشم انتظاران مفقودالاثرها)
جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۵۰ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
38
حالت :
ارسال ها :
848
محل سکونت : :
همونجا
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
603
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
5903
پسند ها :
869
تشکر شده : 520
|
تو را به نام آن که مادر شهید هستی، تقدیر میکنند ؛
اما کار تو بزرگ تر است...!
تو دل کندی از همه ی آنچه زندگیات بود و او رفت سراغ دلش ...
ویرایش ارسال توسط : ملیسا70
در تاریخ : جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۵۵ بعد از ظهر می پسندم 6 0 6 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
انتظار(تقدیم به چشم انتظاران مفقودالاثرها)
دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۲۲ بعد از ظهر
[2]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
476
حالت :
ارسال ها :
958
محل سکونت : :
سیمرغ
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
442
اعتبار کاربر :
10905
پسند ها :
1135
تشکر شده : 617
|
.
گفتند شهید گمنامه پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودن روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه …
نوشته بود :اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
انتظار(تقدیم ، به ، چشمان ، منتظر ، مفقودالاثرها) ، |
|