«رفتیم نماز، ما نبودیم خودتون بِکِشین، پولشم خواستین بذارین»؛ این جمله را روی دیوار مغازهاش در یک برگه نوشته است و هر روز صبح کار و کاسبی خود را با توکل بر خدا شروع میکند.
به نام خدا
هر روز صدها بلکه هزاران نفر از جلوی مغازهاش میگذرند، برخیها توجه میکنند و برخیها نه، مغازهاش در سه راه بازار شهرستان بیجار گروس که به «بام ایران» شهرت دارد، واقع شده است.
میوههای رنگارنگ مختص به هر فصل را میفروشد، آلبالو، گیلاس، زردآلو و...، ترکیب رنگهای این میوههای خوشمزه توجه هر رهگذری را به خود جلب میکند.
مردی 40 الی 50 ساله مینماید، او شغل دیگری ندارد و در تمام فصول و در سرد و گرم روزگار فقط میوه میفروشد.
هر روز موقع اذان ظهر هنگامی که برای اقامه نماز به مسجد میرود، برگهای را روی دیوار مغازهاش نصب میکند که روی آن نوشته است: «رفتیم نماز، ما نبودیم خودتون بکِشین پولشم خواستین بذارین التماس دعا»
پای صحبتهای او مینشینم تا از انگیزهاش برای انجام این کار برایمان بگوید...
خودش را «سهراب الوندی» و 53 ساله معرفی میکند که از سال 1357 مشغول کاسبی و میوه فروشی است.
او میگوید: در طول سال در مغازهام انواع و اقسام میوههای چهار فصل را میفروشم.
از او در مورد اینکه چرا مغازهاش را در هنگام نماز به امان خدا میگذارد میپرسم، جواب میدهد: هر سال، از اول ماه رمضان این کار را انجام میدهم و تقریبا 12 سال است که این کار را میکنم، به خدا، اسلام و قرآن ایمان کامل دارم و دوست دارم برای آخرت خودم کاری انجام دهم.
از این مغازهدار میپرسم آیا ناراحت نمیشوید که کسی از میوههایتان در غیاب شما بردارد؟ میگوید: از دزدیده شدن میوهها ترسی ندارم، بالعکس خوشحال هم میشوم کسی که نیاز واقعی دارد از میوهها بردارد و پولش را هم نپردازد. کارهای خیر دیگری هم انجام میدهم که البته دوست ندارم کسی از کار من باخبر شود و از من تشکر کند.
الوندی ادامه میدهد: من فقط برای رضای خدا و اینکه در کارم برکت بیفتد به دیگران کمک میکنم و البته تا حالا هم پیش نیامده کسی دزدی کند، مردم بیجار هم مردمان درستکار و با ایمانی هستند.
از وی در مورد ایده این کارش میپرسم، پاسخ میدهد: این کار نصیحت پدربزرگم بود، چون همیشه به من میگفت «به مردم کمک کن چون با این کار، خدا در کارت برکت میاندازد.» بنده هم این کار را طبق توصیه پدربزرگ خدابیامرزم انجام میدهم و در واقع یک ایده خانوادگی است، ضمناَ سایر برادرانم نیز میوه فروش و دست به خیر هستند و به دیگران کمک میکنند.
از آقای الوندی در مورد اینکه چرا موقع نماز مغازهاش را تنها میگذارد، میپرسم؟ جواب میدهد: ما مسلمان هستیم و اعتقادات خاص خودمان را داریم. نماز اساس دین ماست، من به نماز خواندن اهمیت میدهم و اعتقاد دارم.
وی ادامه میدهد: از مردم هم میخواهم برای این ماه عزیز احترام قائل باشند، چون بنده به این ماه ایمان دارم و به احترام این ماه این کار را انجام میدهم. ضمناً میبینم بعضیها در این ماه افطاری میدهند، بنده نیز با این کار میخواهم اگر شخص نیازمندی احتیاج داشت در حد نیازش از میوهها بردارد و به نحوی سهم خود را در افطاری دادن ادا کرده و در این کار خیر شریک باشم.
از وی میپرسم از شغلت راضی هستی، میگوید: بنده از این کار راضی هستم چون زندگیام را میچرخاند، شکرگزار خداوندم و به فکر کار دیگری هم نیستم، تا روزی که خداوند به من عمر دهد، این کار را انجام میدهم.
در پایان از او میخواهم اگر صحبت خاصی دارد مطرح کند، میگوید: صحبت خاصی ندارم، بنده 5 فرزند دارم، سه دختر و 2 پسر که متأسفانه پسر بزرگترم عقب افتاده است، فقط از خداوند برای پسر بزرگم شفا میخواهم...
منبع: ایسنا