انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » چهارده معصوم » امام اول: حضرت علی علیه السلام » هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول



هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی السلام علیک یا علی مظلوم یا امیرالمؤمنین مقدمه بسم الله الرحمن الرحیم قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم علی منی به منزلة راسی من بدنی؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: نسبت علی با من، مانند نسبت سر من با بدن من است.(1) مردی که وسعت او در تمام عوالم وجود نمی گنجد، ما را چه رسد به اینکه، در چند برگ به شرح شمایل پر شمیم او بپردازیم. مجلس تمام گشت
ichv , d; nhsjhk hc ckn'hkd hlhl ugd (ugdi hgsghl) k,dskni : lpln vqh vlcd h,pnd/foa h,g


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 2 از 5 < 1 2 3 4 5 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ۰۴:۱۱ بعد از ظهر نمایش پست [13]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من




به نام خدا

 
۱۴ - کودک بت شکن



حضرت علی (علیه السلام) دوران کودکی خود را می گذرانید. روزی پدرش ابوطالب نزد همسرش فاطمه بنت اسد آمد و گفت: علی (علیه السلام) را دیدم که بتهای بت پرستان را می شکند. می ترسم که بزرگان قریش با خبر شوند و به او آسیب برسانند، فاطمه مادر علی گفت: شگفتا من خبری عجیب تر از این به تو بدهم آن هنگامی که علی (علیه السلام) بچه بود و در رحم من قرار داشت روزی کنار کعبه رفتم به طواف کعبه، قصد پرستش خدا را کردم. بت پرستان، بت های خود را در محلی در کنار کعبه گذاشته بودند. وقتی که در طواف به روبروی آن محل رسیدم علی (علیه السلام) در رحمم آنچنان دو پای خود را فشار می داد که من از نزدیک شدن به جایگاه بتها ناتوان می شدم.(23)

23) بحارالانوار، ج 42، ص 18.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ۰۴:۱۵ بعد از ظهر نمایش پست [14]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من



به نام خدا
 

۱۵ - خواسته های پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از خداوند



پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیه السلام) فرمود: ای علی! پنج چیز درباره ی تو از خدا خواستم که خداوند همه را به من عطا کرد:
1- اینکه من اول کسی باشم که از قبر بر می خیزم و غبار از چهره می افشانم،و تو هم با من باشی.
2- خداوند اجازه دهد که من و تو در محل سنجش اعمال بایستیم.
3- ترا در قیامت پرچمدار من قرار دهد.
4- امت مرا به دست تو از حوض کوثر سیراب کند.
5- هنگام رفتن به بهشت ترا پیشرو امت قرار دهد.
آنگاه فرمود: شکر خدای را که بر من منت نهاد و همه ی این تقاضاها را پذیرفت.(24)
24) نصایح، ص 214.



ویرایش ارسال توسط : غم هجران
در تاریخ : جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۹۶ ۱۰:۰۵ قبل از ظهر



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ۰۴:۲۲ بعد از ظهر نمایش پست [15]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من




به نام خدا

 
۱۶- پیشگویی ولادت حضرت علی (علیه السلام)

در زمان حضرت ابوطالب (علیه السلام) راهبی زندگی می کرد بنام مثرم بن دعیت بن شیتقام.
این مرد در عبادت معروف بود و صد و نود سال خداوند را عبادت کرده بود و هرگز حاجتی از خداوند نخواسته بود.
تا اینکه از خدا خواست، خداوندا! یکی از اولیاء خود را به من نشان ده؛ خداوند حضرت ابوطالب را نزد او فرستاد تا چشم مثرم به حضرت افتاد از جا برخاست و سر او را بوسید و او را در مقابل خود نشانید و گفت: خدا تو را رحمت کند، تو کیستی؟
حضرت فرمود: مردی از منطقه تهامه.
پرسید از کدام طایفه عبد مناف؟ فرمود: از بنی هاشم.
راهب بار دیگر برخاست و سر حضرت ابوطالب (علیه السلام) را بوسید و گفت: خدا را شکر که خواسته مرا اعطا کرد و مرا نمیراند تا ولی خود را به من نشان داد.
سپس گفت: تو را بشارت باد! خداوند به من الهام نموده که آن مژده ای به توست. حضرت ابوطالب (علیه السلام) پرسید آن بشارت چیست؟ گفت: فرزندی از صلب تو بوجود می آید که ولی الله است.
اوست ولی خدا و امام متقین و وصی رسول رب العالمین.
اگر آن فرزند را ملاقات کردی از من به او سلام برسان و از من به او بگو: مثرم به تو سلام می گوید: و شهادت می دهد که خدایی جز الله نیست، یگانه است و شریکی ندارد و محمد بنده و فرستاده خداست و تو جانشین بر حق او هستی نبوت با محمد و وصایت با تو کامل می شود.
در اینجا حضرت ابوطالب (علیه السلام) گریه کرد و فرمود: نام این فرزند چیست؟ او گفت: نامش علی است.(25)
(25)بحارالانوار، ج 35، ص 10؛ روضةالواعظین، ص 68.



ویرایش ارسال توسط : غم هجران
در تاریخ : جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۹۶ ۱۰:۰۵ قبل از ظهر



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵ ۱۱:۵۶ قبل از ظهر نمایش پست [16]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من



به نام خدا

 
۱۷- قاری قرآن در آغوش پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)


هنوز لحظات اول تولد امام علی (علیه السلام) بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی (علیه السلام) را به بغل گرفت حضرت ابوطالب (علیه السلام) می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با علی (علیه السلام) صحبتهای خصوصی می کرد و سوالات بسیاری از او نمود علی (علیه السلام) هم با اسراری که بین خود داشتند با آن حضرت سخن گفت: و آنگونه که انبیا و جانشینانش با یکدیگر سخن می گویند با هم صحبت کردند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با زبان مبارک خود دهان علی (علیه السلام) را باز کرد و زبان خود را در دهان او قرار داد. در این حال دوازده چشمه از زبان آن حضرت بر دهان علی (علیه السلام) باز شد و این چنین کام او را برداشت.
بعد از آن پیامبر در گوش راست علی (علیه السلام) اذان و در گوش چپ او اقامه گفت: سپس نوزاد کعبه رو به پدر خود کرد و گفت: اکنون نزد مثرم راهب(26) برو و او را بشارت ده و آنچه را که دیدی برای او بازگو کن، اکنون در فلان غار است
بعد از آن پیامبر صلی الله علیه و آله مولود کعبه را در آغوش خود گرفت و همگی به خانه ابوطالب وارد شدند.(27)


26) به داستان ملاقات ابوطالب (علیه السلام) با راهب مثرم مراجعه شود.
27) العمدة ص 14، روضة الواعظین ص 72 و امالی شیخ طوسی.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵ ۱۲:۰۱ بعد از ظهر نمایش پست [17]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من



به نام خدا

 
۱۸- خبر تولد علی (علیه السلام) برای راهب 


مثرم راهب که داستان آن قبلاً اشاره شد خبر تولد علی (علیه السلام) را به ابوطالب داده بود و گفته بود که سلام مرا به آن تازه مولود کعبه برسان بعد از تولد علی (علیه السلام) در همان ساعات اول تولد رو به پدر کرد و گفت: اکنون نزد مثرم برو و او را بشارت ده...
حضرت ابوطالب از مکه راهی سرزمین شام شد تا در کوه لکام(28) در غاری که قبلاً محل آن معین شده بود مثرم را از ولادت علی (علیه السلام) مطلع کند.
لذا در روزهای بعد از ولادت علی (علیه السلام) ناگهان ابوطالب (علیه السلام) چهل روز از چشم مردم غایب شد و راهی شام شد.
هنگامی که به کوه لکام رسید و وارد غار شد مشاهده کرد که مثرم از دنیا رفته و جسد او در رو انداز روزانه اش پیچیده شده و بسوی قبله قرار داده شده است. و هم چنین او دو مار سیاه و سفید را دید که کنار بدن او از آن مواظبت می کنند مارها همین که حضرت را دیدند، در غار پنهان شدند. حضرت ابوطالب (علیه السلام) مقابل جنازه مثرم قرار گرفت و گفت: سلام بر تو ای ولی خدا.
ناگهان خداوند مثرم را زنده کرد او به پا خاست در حالیکه دست بر صورت خود می کشید و می گفت:
اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و ان محمداً عبده و رسوله و ان علیاً ولی الله و الامام بعد نبی الله
حضرت ابوطالب به مثرم گفت: بشارت ده که علی در زمین ظاهر گشته است!
مثرم پرسید: علامت آن شبی که بدنیا آمد چه بود؟ حضرت ابوطالب (علیه السلام) تمام ماجراهای پیش آمده را برای مثرم بازگو کرد، تا آنجا که گفت: علی (علیه السلام) به سخن آمد و به من گفت: نزد تو بیایم و تو را بشارت دهم و آنچه دیده ام برایت بازگو کنم.
مثرم گریه کرد و سپس سجده شکر بجا آورد و بعد از آن دراز کشید و خوابید و گفت: رو انداز را روی من قرار بده؛ ابوطالب روانداز او را انداخت و متوجه شد او از دنیا رفته است ابوطالب (علیه السلام) سه روز در آنجا ماند و هر چه با مثرم سخن گفت: پاسخی نشنید.
اینجا بود که بار دیگر دو مار بیرون آمدند و به او گفتند: سلام بر تو ای ابوطالب (علیه السلام) حضرت هم جواب آنها را داد. سپس به او گفتند: نزد ولی خدا باز گرد که تو از دیگران سزاوارتر به حفظ و نگهداری او هستی.
حضرت به آن دو مار گفت: شما کیستید؟ آنها گفتند: ما عمل صالح او هستیم که خداوند ما را از نیکیهای اعمالش خلق کرده و تا روز قیامت در اینجا از او محافظت می کنیم و روز قیامت یکی از ما پیش روی او و دیگری از پشت سرش او را به بهشت هدایت می کنیم.
پس از این ماجرا حضرت ابوطالب (علیه السلام) از شام به مکه بازگشت و این سفر چهل روز به طول انجامید.(29)


28) کوه لکام در سوریه نزدیک شهر حماه و در جنوب شهر حلب می باشد.
29) بحارالانوار، ج 35.




  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵ ۱۲:۰۵ بعد از ظهر نمایش پست [18]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من



به نام خدا

 
۱۹- غذای بهشتی برای ابوطالب  (علیه السلام)

آن هنگام که حضرت ابوطالب (علیه السلام) خبر ولادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را از مثرم راهب شنید به او گفت: من واقعیت سخن تو را باید با برهانی روشن و دلیلی واضح بدانم. مثرم گفت: چه می خواهی که از خداوند برایت بخواهم و هم اکنون به تو عطا کند تا برایت دلیلی باشد؟
حضرت ابوطالب (علیه السلام) فرمود:
هم اکنون غذایی از بهشت می خواهم
راهب این دعا را کرد و هنوز دعایش تمام نشده بود که طبقی ظاهر شد که در آن از میوه های بهشت بود: رطب، انگور و انار حضرت ابوطالب (علیه السلام) یک انار برداشت و از نزد مثرم بیرون آمد و خوشحال به خانه رسید و آن را میل کرد. از همان میوه بهشتی در صلب مقدس امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به وجود آمد.(30)


30) بحارالانوار، ج 35، ص 11.



ویرایش ارسال توسط : غم هجران
در تاریخ : جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۹۶ ۱۰:۰۶ قبل از ظهر



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۹۶ ۱۰:۱۲ قبل از ظهر نمایش پست [19]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من



به نام خدا
 

۲۰- غذای بهشتی برای  فاطمه بنت اسد
 

روزی فاطمه بنت اسد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را دید که خرمایی میل می کند که بوی خوش آن از تمام عطرهای مشک و عنبر بالاتر است و آن خرما از نخلی بود که شاخه ای نداشت!
فاطمه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خرما در خواست کرد و حضرت خرمائی به او داد تا او میل کند فاطمه پس از اینکه آن خرما را خورد خرمایی نیز برای شوهرش ابوطالب (علیه السلام) از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم طلب کرد حضرت برای او هم خرما داد.
شب که شد ابوطالب (علیه السلام) بوی خوشی را استشمام کرد که هرگز مانند آن را نبوییده بود. فاطمه که متوجه ابوطالب (علیه السلام) بود خرما را به او نشان داد و او هم میل کرد. و وجود جسمانی امیرالمؤمنین (علیه السلام) از نتیجه آن خرمای بهشتی بوجود آمد.(31)

31) مناقب شهر آشوب ج 1، ص 358.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۶ ۱۲:۰۵ قبل از ظهر نمایش پست [20]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من



به نام خدا

 
۲۱- پیشگویی کاهن درباره مادر حضرت علی (علیه السلام)

روزی حضرت فاطمه بنت اسد مادر علی (علیه السلام) با عده ای از زنان قریش نشسته بود در این حال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با چهره نورانی خود ظاهر شدند در حالی که یکی از کاهنان پشت سر آن حضرت می آمد و آن حضرت را زیر نظر داشت و به دقت او را نگاه می کرد.
وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد آن زنان رسیدند کاهن از آنان درباره حضرت پرسید. آنان گفتند: این محمد است، صاحب شرف عظیم و فضیلت شامخ، کاهن آنچه از منزلت حضرت می دانست به آنان گفت، و درباره آینده آن حضرت و پیامبریش و مقام بلندی که به آن دست خواهد یافت به آنان بشارت داد سپس اضافه کرد:
در بین شما آن بانویی که پیامبر را در کودکی پرستاری کرده است بزودی همین پیامبر فرزند این زن را پرستاری می کند(32) که هر دو از یک ریشه اند. او را به اسرار و صحبت خود مخصوص می گرداند و یگانگی و برادری خود را با او قرار می دهد.
فاطمه بنت اسد به کاهن گفت: منم آنکه از او نگهداری کرده ام. من همسر عموی او هستم که به آینده او امید دارد و منتظر است، کاهن گفت:
اگر راست می گویی بزودی پسری عالم، و مطیع پروردگار و عالی مقام به دنیا می آوری که نام او سه حرف است.
او در همه امورش پیرو این پیامبر است و در همه امور کوچک و بزرگ او را یاری می کند پریشانی ها را از او می زداید... او و پسر تو که جانشین اوست پیامبر را بعد از رحلتش در حجره اش دفن می کند.(33)

32) یعنی پیامبر (ص) در آینده نگهداری علی (ع) را بر عهده می گیرد.
33) بحارالانوار، ج 35، ص 40، و کنز الفوائد ص 115



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶ ۱۱:۴۵ قبل از ظهر نمایش پست [21]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من



به نام خدا

 
۲۲- خواب فاطمه بنت اسد


فاطمه بنت اسد می گوید: آن روز درباره سخن آن کاهن فکر کردم و شب همان طور در خواب چنین دیدم: که کوههای شام به حرکت درآمده و پیش می آمدند در حالی که پوششی از آهن بر روی آنها بود، و از داخل آنها صدای وحشتناکی برمی خاست. کوههای مکه نیز به حرکت درآمده و به استقبال آنها رفتند و با همان صدای وحشتناک جوابشان را دادند. منظره وحشت آوری بود و آن کوهها مانند شتر رم کرده و در هیجان بودند. کوه ابوقبیس مانند اسب به حرکت درآمده بود و قطعات آن از راست و چپش می افتاد و مردم آنها را جمع می کردند.
من نیز همراه مردم به جمع کردن پرداختم و چهار شمشیر و یک کلاه خود آهنین طلاکوب شده برداشتم همینکه وارد مکه شدم یکی از آن شمشیرها در آب افتاد و به قعر آن رسید و سپس به آسمان بالا رفت دومی آن هم مستقیم به آسمان رفت و سومی به زمین افتاد و شکست و چهارمی از غلاف بیرون کشیده و در دست من ماند.
من آن را بدست گرفته و می چرخاندم که ناگاه آن شمشیر به بچه شیری تبدیل شد و سپس به شیر مهیبی مبدل گردید و از دست من خارج شد و به سوی کوهها به راه افتاد و همچنان پستی و بلندی های آن را در می نوردید. در آن حال مردم از او می ترسیدند و از او حذر می کردند، که ناگهان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و دست در گردن او انداخت و مانند آهوی مهربان با او همراه شد.
آنگاه من از خواب بیدار شدم در حالی که مرا لرزه گرفته بود و به وحشت افتاده بودم در پی تعبیرکنندگان خواب خود رفتم تا آنکه یکی از آنها خواب مرا، به من خبر داد او در تعبیر چنین گفت:
تو چهار فرزند پسر و بعد از آنها دختری بدنیا می آوری یکی از پسران تو غرق می شود و دیگری در جنگ کشته می شود و آن دیگر می میرد و نسل او باقی می ماند ولی چهارمی آنها امام مردم می شود او صاحب شمشیر و حقیقت است او صاحب فضیلت و مقام والا است او پیامبر مبعوث شده را به بهترین وجهی اطاعت می کند(34)
34) بحارالانوار، ج 35، ص 41.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ ۱۲:۱۸ قبل از ظهر نمایش پست [22]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من




به نام خدا

 
23  -خواب بعدی فاطمه بنت اسد


فاطمه بنت اسد می گوید: این رویا همچنان در ذهن من بود تا خداوند سه پسر به من عطا کرد: عقیل و طالب و جعفر سپس به علی (علیه السلام) حامله شدم.
در آن ماهی که علی (علیه السلام) را به دنیا آوردم در خواب دیدم عمودی از آهن از وسط سر من جدا شد و در هوا به حرکت درآمد تا به آسمان رسید و سپس به سوی من بازگشت در خواب پرسیدم: این چیست؟ به من گفته شد:
این قاتل اهل کفر و صاحب پیمان پیروزی است. حمله او شدید است و از ترس او به وحشت درمی آیند.
او کمک پروردگار برای پیامبرش و تأیید او بر علیه دشمنش می باشد(35)
35) بحارالانوار، ج 35، ص 42.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ ۱۰:۳۲ قبل از ظهر نمایش پست [23]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من




به نام خدا

 
24  -قربانی برای درخواست فرزند


حضرت ابوطالب و فاطمه بنت اسد تا مدتی صاحب هیچ فرزندی نمی شدند. به همین جهت سرپرستی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر عهده گرفتند و از وجود او خرسند شدند و درخشش وجود او را در خانه خود سعادت می دانستند و او را بعنوان فرزند خود پذیرفتند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه آنان بهترین و بالاترین دوران رشد را سپری کرد محبت مادرانه فاطمه بنت اسد نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدی بود که آن حضرت او را مادر خطاب می کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن روزگار رغبت فاطمه را به مادر شدن متوجه شد لذا روزی به او فرمود:
مادر جان! یک قربانی خالصانه برای خداوند ذبح کن و در آن شریکی قرار مده، خداوند آن را از تو می پذیرد و از تو قبول می کند و حاجت تو را زود برمی آورد.
فاطمه بنت اسد امر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را اطاعت کرد و خالصانه قربانی کرد و از خداوند خواست فرزند پسری به او عطا کند. خداوند دعای او را مستجاب کرد و او را به آرزویش رساند و پنج فرزند به او عطا فرمود: عقیل، طالب، جعفر، علی (علیه السلام)، و بعد از آنها خواهرشان فاخته که معروف به ام هانی است(36)
36) بحارالانوار، ج 35، ص 38.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش اول
چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ ۱۲:۵۲ بعد از ظهر نمایش پست [24]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6234
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1181
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92776
پسند ها : 4934
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14911
وبسایت من : وبسایت من



به نام خدا

 
25  -لرزه در مکه


از آن شبی که وجود مبارک امیرالمؤمنین (علیه السلام) در رحم مادر قرار گرفت تا چند روز زمین به لرزه درآمد بطوری که قریش بشدت از آن زمین لرزه نگران شدند و به وحشت افتادند و به یکدیگر گفتند:
خدایان بت های خود را بر فراز کوه ابوقبیس ببرید تا از آنها بخواهیم این زلزله را برطرف کنند و این مسئله را دفع نمایند.
وقتی آنها بهمراه بت ها برفراز کوه جمع شدند لرزش آن بیشتر شد بطوری که صخره ها و تخته سنگها را به حرکت درآورد و آنها را متلاشی ساخت و بتها به صورت روی زمین افتادند. آنها وقتی این منظره را دیدند گفتند: ما در مقابل این امر عظیم طاقت نداریم! اینجا بود که حضرت ابوطالب (علیه السلام) بر فراز کوه آمد و در حالی که به اضطراب مردم اهمیتی نمی داد فرمود: ای مردم خداوند تبارک و تعالی امشب حادثه جدیدی در جهان هستی ایجاد کرده و مخلوقی را خلق کرده که اگر او را اطاعت نکنید و به ولایت او اقرار ننمایید و به امامتش گواه نباشید، این لرزه و زلزله آرام نمی گیرد و آنقدر ادامه پیدا می کند که در سرزمین تهامه برای شما مسکنی باقی نماند.
مردم گفتند: ای ابوطالب، هر چه تو بگویی می پذیریم حضرت ابوطالب (علیه السلام) گریه کرد و دستهای خود را به سوی خداوند بلند کرد و عرضه داشت: الهی و سیدی اسالک بالمحمدیة المحمودة و بالعلویة العالیه و بالفاطمیة البیضاء و الا تفضلت علی تهامه بالرافة و الرحمة (37) با دعای حضرت ابوطالب (علیه السلام) زلزله آرام گرفت و مردم این دعا را بخاطر خود سپردند و نوشتند و در همان زمان جاهلیت آن دعا را در گرفتاریهای خود می خواندند در حالی که معانی و حقیقت آن را نمی دانستند(38)

37) در این دعا به وجود مقدس رسول خدا (ص) و فاطمه الزهرا و علی (ع) توسل شده است.

38) بحارالانوار، ج 35، ص 11.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 2 از 5 < 1 2 3 4 5 > آخرین »


موضوعات مشابه
عنوان موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین پاسخ
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) : محمد رضا رمزی اوحدی/بخش دوم از بعثت تا رحلت پیامبر قمرخانم
23 2793 قمرخانم

برچسب ها
هزار ، یک ، داستان ، از ، زندگانی ، امام ، علی ، (علیه ، السلام) ، نویسنده ، محمد ، رضا ، رمزی ، اوحدی/بخش ، اول ،

« کجای قران از حضرت علی ( علیه السلام ) می فرماید؟ | عکس مولایم علی(ع)،آقا علی(ع)،حیدر کشیدم... »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 09:53 بعداز ظهر