آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
طنز--اعزام به جبهه
جمعه ۱۷ امرداد ۱۳۹۳ ۰۳:۱۲ بعد از ظهر
[#2]
|
||
شب عملیات بود.بارون گلوله و انفجار بود که از آسمون میبارید.جرات نمیکردی نفس بکشی. حاج اسماعیل حقگو به علی مسگری گفت: ببین تیربارچی چه ذکری داره با خودش میگه که اینجوری بدون ترس سرپا وایساده عین خیالش نیست؟
علی نزدیک تیربارچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه: درن ، درن ، درن ،درن، ... (آهنگ پلنگ صورتی)!!! |
|||
|