آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
![]()
سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۲ ۰۵:۳۵ قبل از ظهر
[#1]
|
||
![]() کاش سرنوشت همه ی ما بشه طلایی کاش تو لوح محفوظ خدا بنویسن کرب وبلایی کاشکی کارامون بگیره رنگ خدایی العجل العجل مهدی زهرا آخر تو کجایی از بهر فراقت سوختیم آخرمولا کی میایی سالهاست که دادی ندای هل من ناصر ینصرنی همچون جد غریبت ما همه خوابیم سالهاست که ماندیم در این چاهه جدایی چاهه فراقی که از بهر تو کندیم نشود پر تا نگیریم رنگ و بوی خدایی ماندن به غفلت آخر تا به کی؟؟؟ شرمنده شدن از روی دوست آخر تا به کی؟؟؟ ریختن اشک همچو باران بر کویر دلهامان تا به کی؟؟؟ آری ... ما شده کارمان مردگی کردن به شرط غفلت آری... ما شده کارمان عرق ریختن از روی خجلت آری... او شده کارش برای ما اشک ریختن .... دیگه حوصله ادامه دادن ندارم.ببخشید.میتونستم بیشتر بگم اما چه فایده وقتی آدم نمیشم. ![]() |
|||
![]() ![]() |
|