آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
![]()
پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ ۰۶:۴۰ بعد از ظهر
[#2]
|
||
بانو
شماره عضویت :
568
حالت :
ارسال ها :
1433
محل سکونت : :
خدایا ببخش داداش ابولفضل و خواهرمو
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
113
اعتبار کاربر :
3118
پسند ها :
209
تشکر شده : 937
|
از خدا خواستم عادت بد مرا از من بگيرد فرمود : گرفتن عادت ها کار من نيست تو خود بايد آنها را از خود دور کنی از خدا خواستم به فرزندانم همه چيز عطا کند فرمود : روح او همه چيز است و جسمش خاکی است وگذرا ازخدا خواستم به من صبرعنايت کند فرمود : صبر زاييده دردورنج است صبربخشيده نمی شود ، آموخته می شود از خدا خواستم به من خوشبختی عطا کند فرمود : من به تو برکت می دهم ، خوشبختی برعهده خودت است ازخدا خواستم درد و رنج را از من دور کن فرمود : درد ورنج ، تو را به من نزديک تر می کند از خدا خواستم روح مرا شکوفا کند فرمود : تو خود بايداز درونت شکوفا شوی من تنها می توانم شاخ وبرگ هایت را هرس کنم تا پر بارتر شوی از خدا خواستم تمامی چیزهايی را که سبب می شوند، از زندگی لذت ببرم، به من بدهد فرمود : من به تو زندگی مي دهم تا بتوانی از همه چيز لذت ببری از خدا خواستم کمکم کند، همه را دوست بدارم ، به همان اندازه که ديگران مرادوست دارند فرمودند : بالاخره آنچه را که بايد، از من خواستی ، برای دنيا شايد تنها يک باشی اما برای من يک نفر شايد يک دنيا باشی |
||
![]() ![]() |
|