آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
![]()
یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ ۱۲:۲۰ قبل از ظهر
[#1]
|
||
عضو
شماره عضویت :
1319
حالت :
ارسال ها :
681
محل سکونت : :
زیر سایه ی مرتضی علی هستم
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
166
اعتبار کاربر :
6414
پسند ها :
744
تشکر شده : 307
|
حضرت زكريا (ع ) از پروردگار متعال خواست كه اسماء خسمه پنج تن آل عبا (عليهم السلام ) را به او بياموزد. جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و اسم پنج تن (عليهم السلام ) را به او ياد داد.
وقتى كه حضرت زكريا (ع ) اسم حضرت محمد(ص ) و فاطمه (عليهاالسلام ) و حسن (ع ) را مى فرمود، هم و غم او برداشته مى شد و اندوهش بر طرف مى گشت ، ولى وقتى كه اسم حضرت حسين (ع ) را فرمود، گريه گلوگير او مى شد و پشت سر هم نفس مى زد. روزى فرمود: خداوندا چرا من وقتى اسم آن چهار حضرت را مى برم با نام آنها غم و غصه ام بر طرف مى شود ولى تا اسم حسين را مى برم اشك از چشمانم سرازير مى شود. و نفسم منقطع و هيجانى مى شود؟! خداوند تبارك و تعالى ، حضرت زكريا را از قصه امام حسين (ع ) با خبر كرد و روضه كربلا را براى آن حضرت تعريف كرد. و به او فرمود: كهيعص .كاف : اسم كربلااست . هاء: هلاك عترت طاهره . ياء: يزيد قاتل ظلم كنند بر حسين (ع ). عين : عطش حسين (ع ). صاد: صبر حسين (ع ) بر مصائب . وقتى كه حضرت زكريا (ع ) اين كلمات را شنيد، سه روز درب مسجد را بست و از رفت و آمد مردم به مسجد ممانعت نمود و مشغول گريه وزارى و مرثيه خوانى شد. بحار الا نوار: 44، 223 |
||
![]() ![]() |
|