انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر »نتایج جستجو


نتایج جستجو میان پاسخ های کاربر: a00b
تعداد نتایج (2) نتیجه
شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۰۰ قبل از ظهر
بررسی تربیت از دیدگاه امام علی علیه السلام | نویسنده: a00b |انجمن: امام اول: حضرت علی علیه السلام
 

ديدگاه ها


معمولا مکاتب فلسفي اعم از الهي يا مادي از تربيت و اخلاق سخن گفته و فلاسفه و کارشناسان تعليم و تربيت از ديرباز به بيان مفهوم و حقيقت تربيت پرداخته و آرا و نظرات مختلفي را ارائه داده اند که به پاره اي از ديدگاه ها در اين مسئله اشاره مي کنيم:


از نظر افلاطون، تربيت عبارتست از "رسانيدن جسم و روح به بلندترين قله جمال و کمال" 


به عقيده اخوان اصفا، مجموعه اموري که در سازندگي شخصيت روحاني انسان مدخلت دارد تربيت ناميده مي شود.  


هگل مي گويد: مرد نخست از راه تربيت انسان حقيقي خواهد شد.  


به نظر کانت، تربيت عبارتست از آماده کردن کودکان براي کاميابي در جامعه آينده که مراتب از جامعه کنوني برتر خواهد بود.  


ويليام جيمز مي گويد: تربيت صفت ظريفي است که انسان را تونا مي سازد تا به وسيله افکار خود اشياي خارجي را بر وفق احتياج ها و مقاصد علمي خود به دست بياورد و آنها را تغيير دهد 


ازنظر روسو، تربيت فرايندي است که انسان را در دايره استعداد مادر زادش پرورش مي دهد.  و 


فردريک ماير نويسنده کتاب تاريخ فلسفه هاي تربيتي مي گويد: تربيت را بايد فرايندي دانست که به روشني افکار بشر رهنمون مي شود.  


اگزيستانسياليست ها ، تربيت را ساختن سرنوشت خويش و حاکم شدن بر آن مي دانند.


برخي کارشناسان تعليم و تربيت گفته اند: تربيت به معناي وسيعش يعني کمک به پيدايش تغييرات مطلوب در افراد و يا به عبارتي کوتاهتر، تربيت صنعتي است براي پروردن انسان کامل.  


هرچند از مجموع اين تعاريف مي توان مهفوم کلي تربيت را دريافت، اما در اينجا مسائل قابل طرح بسيار است. از جمله اينکه زيبايي و کمال چيست؟ انسان حقيقي شدن با چه معيار؟ ازکدام ديدگاه؟ از ديدگاه انسان يا آفريننده؟ پرورش استعدادها در چه زمينه و با چه هدف؟


و پرسش هايي از اين قبيل که پاسخ دقيق ترين آن را مي بايست بر نوع جهان بيني مبتني دانست. بي ترديد کساني که مباني الهي را انکار کرده و يا ناديده مي گيرند هرگز نمي توانند در يک نگرش   واقع بينانه مدعي تربيت درست و رشد اخلاقي متناسب جهت تأمين سعادت و کمال واقعي انسان باشند.


اگر اومانيسم سخن از اصالت انسان مي گويد و حاکميت بر سرنوشت را در تربيت لحاظ مي کند و يا هدف تربيت را آگاهي انسان از خود و درک ذات خويش مي داند، آيا اگر پيروان اين مکتب مبدأو مقصد هستي و گوهر اصلي انسانيت را ناديده بگيرند، مي توانند پاسخ دهند انسان اصالت را از کجا کسب کرده و خودآگاهي چه مفهومي دارد؟ و ارزش هاي اخلاقي و ملاک هاي تربيتي او با چه معيار و هدف و انگيزه اي تعيين مي شود؟ و اصولا بودن و شدن انسان را چگونه بايد توجيه کرد؟


اگر ليبراليسم سخن از آزادي انسان مي گويد و در اين قالب فکري تربيت را جهت مي دهد، آيا مي تواند به نامحدود بودن اين آزادي قائل شود؟ و اگر به ناجار مي بايست ضرورت محدوديت هاي اجتماعي را بپذيرد، با کدام معيار حد و مرز آن بايد مشخص شود؟ و بالاخره بدون ايمان و آرمان و اتکا به مذهب، آيا انسان مي تواند درکشاکش عواطف وغرايز به يک نظام معقول و منطقي متکي باشد؟ آيا ناتواني بشر از تسلط بر غرايز و عواطف سر از نوعي بردگي بيرون نمي کند؟


معمولا مکاتب تربيتي رايج به ويژه مکاتب غربي، مسائل تربيتي را خارج از حوزه ايمان مورد بررسي قرار داده و روح سوداگرانه بر آنها حاکم است و بي اعتنايي اين جوامع به ارزش هاي انساني و اخلاقي را در همين نکته بايد کاويد.


با اين حال، مايه اميدواري است که ناکامي دستاوردهاي علوم تجربي و واماندگي آنها در مسائل انساني و جايگزيني ارزشهاي الهي که آثار آن در غيبت حيات بشر امروز به وضوح مشاهده مي شود، ژرف نگري هايي را که کم و بيش در مسائل تربيتي موجب گشته و دگرگوني در اين مسائل را نويد مي دهد و اصالت نظام تربيتي الهي را بيش از پيش نمودار مي سازد. علائم اين تحول و بيداري را در خلال انديشه هاي غربي مي توان يافت.


اسپيتوزا مي گويد: من ناتواني انسان را در تسلط بر عواطف خود و جلوگيري از آنها را بندگي مي نامم، زيرا کسي که تحت تسلط عواطف خويش است، مالک خود نيست .


فردريک ماير در کتاب تاريخ فلسفه خهاي تربيتي مي نويسد: علم تنها کافي نيست، ما به اخلاق واقعي و معنويت حقيقي نياز داريم، تنها وقتي علم در راه بهبود بشريت به کار رود و وقتي تربيت، فلسفه و مذهب با هم متحد گردند، دوران تازه اي براي بشريت طلوع خواهد کرد .


و به گفته کارشناسان تربيتي: اگر هدف آموزش و پرورش قبلا تقويت و تربيت نيروي انساني بود، در قرن بيست و يکم هدف آن بايد انسانيت باشد.  


همان مقصدي که فلسفه بعثت پيامبران خدا بوده است.


 


انسان و تربيت پذيري


اصل قابليت انسان براي تربيت از نظر اسلام و فلاسفه ژرف نگري و کارشناسان تعليم و تربيت جاي ترديد نيست و انکار آن منافي با فطرت و وجدان و نيز برخلاف عقل و در حکم انکار بديهيات است. بناي عقلاي جهان و جوامع انساني در همه عصرها بر تأثير تربيت بوده و شرايع الهي نيز بر اين اصل تکيه دارند. با اين حال اين مسئله از ديرباز ، ميان فلاسفه و ارباب ديانات مورد بحث قرار داشته و برخي آن را به مسئله جبر و اختيار و سعادت و شقاوت ذاتي انسان ربط داده اند. با تعمق در مسائل انسان شناسي و با توجه به مباني عقلي و اعتقادي، اصل تربيت پذيري انسان جاب بحث نيست و به قول فيض کاشاني: در حالي که حيوانات وحشي و درندگان قابل تربيت اند، چگونه مي توان تربيت پذيري انسان را مورد ترديد قرار داد.


 


تربيت اجتماعي 


انسان موجودي اجتماعي است و در ميان جمع رشد مي کند و پرورش مي يابد و طبعا براي اين کار و مقصد بايد ساخته شود و شرايط اجتماعي و ضوابط آن را بشناسد وبدان گردن نهد. مقصد تربيت ايجاد انس و الفت و ديد محبت آميز نسبت به بندگان خداست. تربيت بايد روحيه احترام به بزرگترها، مهرباني با کوچکترها، انس و الفت با همسالان را در افراد به وجود آوردو موجبات احترام به انسان هاي آزاده، برادري با اهل ايمان، انصاف با ديگران و رعايت اصول انساني را به افراد بياموزد. 


بخش ديگر از مقاصد تربيت اجتماعي متوجه گسترش تعاون و روح تعاون عمومي، ياري به مظلوم، خشم با ستمکاران، تأمين ايمني انسان از دست و زبان خود و ديگران، مبارزه با شرور و طواغيت، مشارکت در شادي و رنج مردم و آگاهي از کيفيت تعاضد و همکاري است.


در تربيت اجتماعي مقصد متوجه ساختن و به عمل آوردن انساني است که لايق عضويت مؤثر براي جامعه اش بوده است . ديدي جهاني داشته باشد و حياتش بر اساس خير عمومي و بشر دوستي پايه گذاري شود و در رابطه با اجتماع غرض اين است که انسان را به معناي حيات اجتماعي و کسب آگاهي براي ورود به آن آماده کنند. به گونه اي که داراي روح تفاهم و هم زيستي بوده و به درک ديگران و سازگاري انديشه با آنان بپردازند.  


انواع رشد يعني رشد جسمي، عقلي، رواني و عاطفي و رشد اجتماعي به هم پيوسته اند و تربيت اين جنبه ها از هم جدا نيستند.


تربيت عقلي به تربيت رواني و عاطفي، تربيت رواني و عاظفي به تربيت عقلاني و اخلاقي، تربيت ديني و اخلاقي به تربيت اجتماعي ، تربيت اخلاقي به تربيت عقلي و تربيت عقلي به تربيت اجتماعي وابسته اند.


 


تعريف تربيت اجتماعي


تربيت مي تواند اجتماعي ناميده شود، زيرا پيوستن به زندگي جمعي تنها وسيله اي است که از طريق آن آدمي به ارزش هايي که تشخيص از آن تغذيه مي کند، و با آن تقويت مي شود، پي برد.  


در باب اهميت تربيت اجتماعي بسياري از احکام شرعي ما مبناي اجتماعي دارند و ارزش و اهميت واقعي آنها در جماعت تبلور مي يابد.


پيامبر(ص) مي فرمايد: هرکس يک وجب از اجتماع دوري گزيند خداوند طوق مسلماني را از گردن او برمي دارد.  


فرد و اجتماع از هم جدا نيستند. اجتماع بدون افراد نمي تواند به حيات خود ادامه دهد و زندگي انساني براي افراد نيز در جامعه ميسر است.اجتماعي بودن از فطرت هر فرد است .


 


اسلام و تربيت اجتماعي


قرآن کريم که ناظر به برقراري حسن روابط اجتماعي است، طرح و الگوهاي رفتاري خاص در همه شئون اجتماعي معلوم داشته است و براي به کارگيري هر کدام از ابزارهاي ارتباطي چون گفتن، شنيدن، ديدن تکليفي داده و براي نشستن، راه رفتن، خوردن معيارهايي تعيين نموده است.


براي حفظ حرمت ديگران در حضور و غياب نسبت نارواندادن، هر کدام از واجبات هشت گانه آثاري در تربيت اجتماعي و روحيه اجتماعي دارد. درحالي که آثار نفساني و فردي عظيمي نيز دارا هستند.


در مورد انجام نماز توصيه شده است که به جماعت و حتي الامکان در مساجد انجام شود. 


روزه صفت صبر پديد مي آورد و شخص صبور رابطه معنوي با ديگران برقرار مي کند و فطريه در نهايت ماه رمضان عملي انساني و اجتماعي است.


حج اجتماع عظيمي از مسلمانان جهان است و بهترين فرصت براي هماهنگي ميان قبايل و ملت ها و دولت هاي اسلامي است. حج علاوه بر بعد عبادي داراي ارزش هاي مباني اقتصادي – فرهنگي است.


همين طور خمس، زکات، جهاد، امر به معروف و نهي از منکر.


لذا مربي بايد سعي کند از بدو تولد کودک و از زماني که فطرتا کنجکاوانه به دنبال آموختن شيوه هاي ديداري شنيداري و گفتاري هست. با جهت دادن منطقي و اصولي به سازگاري تمام اموري که به نحوي در پرورش اجتماعي کودک نقش دارند، گامي مثبت و سازنده برداريم تا شخصيت اجتماعي کودک درست شکل گيرد و در آينده با اجتماع، در اجتماع و براي اجتماع سازنده و مفيد باشد.


از اين مباحث نتيجه مي گيريم که تربيت اجتماعي از ديدگاه اسلام عبارتست از جريان پرورش شهرونداني براي امت اسلامي است که ضمن تأثر از مباني معرفتي دين و تربيت ديني خود در خدمت ديني باشند. بنابراين تربيت اجتماعي هم بر اساس توحيد استواراست و هم به سوي توحيد نشانه مي رود. چون اين تربيت در بستر وسيع تر ، تربيت ديني معنا پيدا مي کند.


 


هدف هاي تربيت اجتماعي


  • 1) شناختن محيط مادي و محيط طبيعي خود و مجاور خود به وسيله کودک و نوجوان

  • 2) شناسايي مشاغا و افراد و نقش هايي که آنها در اجتماع دارند. وظايف و مسئوليت هايي را که بايد انجام دهند را بشناسد.

  • 3) بياموزد که هر کس در جامعه بايد عضو مؤثري براي خود و خانواده و کشور و حتي جهان باشد. لذا خود را براي شرکت در زندگي اجتماعي و جامعه پذيري آماده کند.

  • 4) شيوه زندگي مسالمت آميز و احترام به حقوق افراد و احترام به ديگران و آداب معاشرت و آداب اجتماعي را فراگيرد.

  • 5) دلسوز و درد آشناي تمام دردمندان و ستمديدگان و مظلومان و خسارت ديدگان باشد.

  • 6) تربيت اجتماعي و مهارت هاي زندگي ارتباط تنگاتنگي با هم دارند و مهارت هاي اجتماعي عبارتند از مهارت احترام گذاري، مهارت دوست يابي، مهارت خوش سخني، مهارت همشهري گرايي.



يکي از جنبه هاي مهم اخلاق اجتماعي احترام گذاري است. توجه به حق تقدم بزرگتران و سالمندان، افرادبيمار و معلول، افراد ضعيف و کمک به آنها بايد جزء عادات ما شوند.


مهارت خوش سخني جزئي از مهارت دوست يابي است و بيشتر مربوط به اعتماد به نفس و روحيه اجتماعي افراد مي شود.


مهارت همشهري گرايي نشانه تمدن و با فرهنگ بودن است.


پس هدف از تربيت اجتماعي تحقق همياري و تعاون و احساس مسئوليت نسبت به سرنوشت يکديگر و رعايت حقوق افراد، احترام به ديگران و دلسوز و دردآشناي تمام دردمندان، شناختن وظايف و مسئوليت هاي اجتماعي و آمادگي براي شرکت در زندگي اجتماعي و جامعه پذيري مي باشد.


امام علي(ع) از اهداف تربيت اجتماعي را دوري از تک روي و پرهيز از تفرقه و فداکاري در راه مصالح جامعه مي داند. 


درباره دوري از تکروي چنين مي فرمايد:


"فاياکم و التون في دين الله فان جماعه فيما تکرهون"


"زنهار از موضع گيري هاي رنگارنگ در دين که اتحاد بر محور حق هر چند شما را ناخوش آيد."


از پراکندگي در باطل است گرچه شما را خوش آيد زيرا بي گمان در تاريخ گذشته و آينده بشر هرگز خداوند با اختلاف چيزي ارزاني کسي نداشته و نمي دارد.


در زمينه دوري از تک روي سفارش اين است که عوامل تشتت و پراکندگي را حذف کنند و احساس بيگانگي را از ميان بردارند که اين امور است که ستون حيات جامعه را دچار آسيب ساخته و پشت اجتماع را در هم مي شکند. امام علي(ع) مي فرمايد:خداوند در اختلاف ها چيزي براي امت ارزاني نداشته است.


امام علي(ع) هدف تربيت اجتماعي که فداکاري در راه مصالح جامعه را مي فرمايد:


"نزول الاجبال ولايزال، عض علي تاخذک..من عندالله سبحانه "


سفارش مولاست به فرزندش محمد حنفيه در هنگام سپردن پرچم به او در جنگ جمل:"اگر کوه ها بجنبند تو بر گام هايت پابفشار و محکم بمان، دندان هايت را بر هم بفشار، از عاريت دادن جمجمه ات به خداي جهان دريغ مدار. گام هايت را چونان دو ستون پولادين از سنگ بگذران، و بر زمين سخت فروکوب و نگاهت را به دورترين نقطه سياه دشمن بيفکن و ديده فروبند و بدان که يگانه نصرت دهنده راستين تنها خداوند سبحان است."


هدف از جنگ حفظ اسلام و اجتماع مسلمانان بوده است.


امام علي(ع) مي فرمايد:


"قد غاب من قلوبکم ذکرالاجلال و حضرتکم لواذب الامال تضارب الدنيا و... ولاتوادون" 


بر اين نکته جاي تأکيد است که ياد مرگ از صحنه قلب هاي شما پنهان است و به جاي آن آرزوهاي دروغين حضور يافته اند. از اين رو دنيا پيش از آخرت در تملک خويشان دارد و انگيزه تان ارزش هاي گذرا بيشتر از ارزش هاي پايا مؤثرند وگرنه واقعيت جز اين نيست که همگي شما بر اساس ديدن خدا برادريد."


چيزي جز در درون پليد و نيت زشت شما را از هم جدا ساخته است. نه يکديگر را ياري مي دهيد، نه خيرخواه يکديگريد و نه چيزي به يکديگر مي بخشيد و نه به يکديگر دوستي مي کنيد.


پس برخي از اهداف تربيت اجتماعي از ديدگاه امام علي(ع)،وحدت و تعاون و همکاري و احساس مسئوليت نسبت به يکديگر، جهاد که باعث حفظ اسلام و حفظ اجتماع مسلمانان است.


 


رابطه تربيت فردي و تربيت اجتماعي


تربيت اجتماعي متضمن برقراري ارتباط فعال، مددکارانه، رشد يابنده بين دو فرد اجتماع است. هويت زندگي انساني به اين است که در رابطه با افراد و نهادها و جريانات اجتماعي قرار گيرد.فرد در صورتي که بخواهد از يک زندگي مفيد انساني برخوردار باشد چاره اي ندارد که با جامعه هم زيستي فعال داشته باشد.


انسان به همان صورت که از جامعه بهره مي گيرد به عنوان عضوي از پيکر جامعه هرگونه عقيده، فکر و رفتاري داشته باشد در اجتماع تاثير مي کند و بالتبع در مقابل جامعه مسئوليت حتمي پيدا مي کند و تمامي رفتار او به وسيله وجدان اجتماعي مورد بررسي و در نهايت به قضاوت کشيده مي شود. 


اسلام سعي در تربيت همه جانبه انسان دارد و براي اينکه نه وجود فردي انسان به شقاوت برسد و نه جامعه دچار رکود و زيان گردد.تدابير تربيتي و هدايتي جامع گسترده و هماهنگي را براي رشد جنبه هاي فردي و اجتماعي انسان فراروي بشريت قرار داده است که با فطرت انساني و اصول زندگي اجتماعي توافق دارد.


اسلام در تربيت افراد نوع انسان و راهنمايي او به سوي سعادت حقيقي اين رابطه واقعي بين فرد و اجتماع را در نظر گرفته و بديهي است که چاره اي هم جز اين نبوده است.   انسان که نوع واحد است نه انواع، به حکم فطرت طبيعت و فطرت خود اجتماعي است. يعني اجتماعي بودن انسان و به صورت جامعه در آمدن او و داراي روح جمعي شدنش از خاصيت ذاتي نوعي او سرچشمه مي گيرد و يک خاصيت از خواص فطري شخصيت نوع انسان است که براي اينکه به کمال لايق خود که استعداد رسيدن به آن را دارد برسد گرايش اجتماعي دارد و زمينه روح جمعي را فراهم مي کند که روح جمعي نيز به نوبه خود در خدمت فطرت انساني است.


محمد قطب درباره رابطه فردي و بعد اجتماعي انسان مي نويسد: اين دو خط متقابل فردگرايي و جامعه گرايي در ريشه فطرت انساني هم حقيقت دارد و هم اصالت و همانطور که در زندگي واقعي اضطراب و تشويش پيش مي آيد در باطن نفس و ضمير انسان هم بر اثر اضافه شدن تناسب مقرره براي هر واحد تشکيل دهنده ذات انسان و انحراف هر يک از مسير خود و تجاوز به خط مسير ديگري و فشار آوردن بر روي آنباعث تناقض شد.اما اگر هر کدام به راه صحيح خود بروند نه رميدگي و نفرتي بين و جماعت پيش مي آيد و نه شکاف و اشتقاقي... اسلام دين فطرت است و فطرت انسان عبارتست از فرد داخل و جزء جمع، ريشه فرديت ميل به دخول در جمع را دارد.  


 


سرآغاز تربيت اجتماعي


همان طور که زمينه هاي اخلاقي و ديني توسط پدر و مادر در محيط خانه پي ريزي مي گردد، تربيت اجتماعي از آغاز کودکي بايد در محيط خانه به تدريج پايه گذاري گردد.


وظيفه پدر و مادر اين است که بايد به تدريج فرزندان خود را با زندگي اجتماعي آشنا سازند تا آنها بتوانند در مراحل حساس و خطير با ديگران جوشيده و با دشواري ها و ناهمواري هاي اجتماعي سازگار باشند و فرزندان را به راه و رسم زندگي اجتماعي آشنا سازند. 


 بايد شخصيت کودک را مورد احترام قرار دهند تا متکي به خود بار آمده و داراي رأي و نظر باشد. بديهي است که کودکي که از اول خود را با شخصيت بداند و به تدريج مسئوليت هايي را بپذيرد، زمينه هاي زندگي اجتماعي در او پرورش خواهد يافت.


تعليم و تربيتي که خانواده قبل از ورود فرد به نهاد هاي تربيتي براي او فراهم مي آورد، او را در ارضاي نيازها و آزاد شدن از نقش هاي دروني مذکور کمک مي کند.فرآيند اجتماعي شدن و صاحب شخصيت شدن در خانه وسيله اي است که در طي آن کودک کم کم خودش را همچون فردي در بين ديگران و در عين حال در مقام کسي کهبا ديگران مناسباتي دارد، مي شناسد.


خانواده يکي از گروه هاي اجتماعي است و نهادي است که نخستين فرصت هاي اجتماعي شدن و تعليم و تربيت را براي او فراهم مي آورد.


نظريات صاحب نظران در ارتباط با تربيت


افلاطون 


با همه اهميتي که افلاطون به قانون هاي درست مي دهد، مي گويد: لازم نيست براي همه کارها در همه زمينه ها قانون بگذاريم.بهتر آن است که انسان هايي شايسته تربيت کنيم. زيرا تکيه بر قانون ها به جاي تربيت انسان شايسته بدان ماند که کسي بخواهد به جاي در پيش گرفتن يک زندگاني درست و بهداشتي به زور داروهاي گوناگون از زيان هاي يک زندگاني نادرست و به دور از بهداشت بکاهد. 


بدين سان افلاطون بر اهميت بنيادي تربيت در زندگاني فردي و اجتماعي تأکيد مي کند و مي گويد: حتي اگر زندگاني آدمي بر روي زمين چيزي جز بازيگري نقشي که خدا به او سپرده است نباشد، هر مرد يا زن تنها آن گاه مي تواند نقش خود را به خوبي بازي کند که از تربيت درست برخوردار شده باشد. از اين رو تربيت جدي ترين کار آدمي است و برتري صلح بر جنگ نيز بيش از هر چيز در آن است که زمينه اي است براي تربيت.


بدين سان تربيت به هيچ رو ويژه مردان نيت. بلکه شرط به کار آمدن زندگاني انسان به طور کلي است و هيچ کس خواه زن و خواه مرد، از آن بي نياز نيست. 


پس تربيت دوگانه است. از يک سو تربيت فرد است و از سوي ديگر تربيت جامعه. تربيت فرد نيز دوگانه است. يکي تربيت تن است و ديگري تربيت روان.


تربيت تن يعني پروراندن توانايي هاي جسمي و نيرومند کردن آن براي انجام کارهاي دشوار و نيز جنگاوري.


تربيت روان يعني شکوفاندن توانايي هاي آن و پروراندن جنبه هاي گوناگونش، چنانکه به آنچه با طبيعتش خويشاوندي دارد، يعني نيک، زيبا و حقيقي است رو کند و از بدي و زشتي و باطل روي گردان شود.


افلاطون بر آن است که تربيت تن و روان آدمي بايد از همان آغاز کودکي، آغاز گردد. او آغاز تربيت را همانا آغاز زندگاني مي شمارد. 


کار تربيت را با پديد آوردن عادت ها و آنچه امروز تربيت منش مي ناميم، آغاز مي کند. از اين روست که براي او حتي بازي هاي کودکان نيز نقش تربيتي دارد.  


 

شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۵۸ قبل از ظهر
بررسی تربیت از دیدگاه امام علی علیه السلام | نویسنده: a00b |انجمن: امام اول: حضرت علی علیه السلام
 

 بررسي رابطه دين با نظام تربيتي و با هر يک از اجزا و عناصر موجود در عمل تربيت


دين، برآوردن همه نيازهاي انسان را به عهده نگرفته است. دين تنها توضيح مطالبي را به عهده گرفته است که اولا مربوط به هدايت انسان باشد و ثانيا بيان آن به وسيله عقل و حس ممکن نباشد. بنابراين نبايد از دين ارئه نظام تربيتي به معناي بيان همه عناصر و توجيه آنها يا توضيح کامل هر يک ازاجزا و عناصر دخيل در عمل تربيتي را انتظار داشت. اگر يک نظام تربيتي يا توصيف هر يک از عناصر نظام را به جدولي که از ربع هاي خالي متعددي تشکيل شده است تشبيه کنيم، دين تنها بعضي از مربع هاي خالي را پر مي کند و پر کردن بقيه به وسيله دين ضرورتي ندارد. "ضرورت ندارد" به اين معناست که که ممکن است مربع هاي خالي به وسيله دين پرشود و ممکن است پر نشود و در اين صورت نياز به کمک گرفتن از عقل و تجربه بشري باشد.


با توجه به مطلب فوق دو سؤال مطرح است:


1) درباره چگونگي دخالت دين در تدوين نظام تربيتي و توضيح هر يک از اجزاو عناصر است.آيا دين در تدوين نظام و توضيح عناصر هميشه به يک صورت دخالت مي کند و مربع هاي خالي مشخصي را پر مي کند صور مختلفي براي آن امکان دارد؟در هر صورت کدام بخش از يک نظام و چه نوع توضيحي درباره هر يک از اجزا و عناصر را به عهده مي گيد؟


2) آيا نظامي که بخشي از آن با کمک گزاره هاي دينيو بخشي ديگر با کمک معرفت بشري تدوين مي گردد، به صفت ديني متصف مي شود و آيا مي توان آن را نظام يني ناميد؟


در مورد سؤال اول صاحبنظران صور مختلفي را درباره چگونگي دين در تدوين نظام مطرح کرده اند:


صورت اول اين است که ُبگوييم در دين يک نظام تريتي نهان است و وظيفه ما کشف آن است که . گاهي اين فرض به اين صورت بيان مي شود که وراي گزاره هاي تربيتي به ظاهر پراکنده اي که در تن تاب و سنت وجود دارد، اصول کلي نظام منديوجود دارد که براساس آنها اين گزاره ها بيان شده است.


صورت دوم اين است که دين مواد خام نظام سازي رافراهم نموده و ما با گردآوري و صورت بندي آنها مي توانيم نظام تربيتي بدست دهيم. تفاوت اين فرض با فرض قبلي در اين است که در فرض قبلي در جستجوي نظامي باشيم که خداوند در وراي گزاره هاي تربيتي لحاظ کرده است و در اين فرض اجزا و عناصر از دين گرفته شده است و صورت بندي و نظام دهي کار ذهن و عقل ماست و لذا نظام هاي متفاوت بر حسب اهداف مورد نظر رامي توانيم داشته باشيم.


 صورت سوم اين است که نظام سازي کار عقل و تجربه بشري است ولي بي رابطه با دين هم نيست. دين يا پيش از نظام سازي پيش فرض هاي تدوين نظام را تدوين مي کنديا پس از نظام سازي سازگاري يا ناسازگاري آن را با اصول پذيرفته شده ديي معلوم مي سازد.


درمورد سؤال دوم پاسخ مثبت است و ظاهرا مقصود بساري از متفکران که مدعي نظام ديني هستند اين معناست که ما به اندازه اي که از دين انتظار کمک مي رود کمک بگيريم نه اينکه دين همه اجزا و روابط آنها با هم را توصيف و با کمک نظريه اي تبيين کند. بنابراين همه صورمطرح شده به ديني بودن متصف مي شوند ولي مقدار و چگونگي دخالت دين در تدوين آنها متفاوت است.


نکته اي که از مطالب فوق استفاده مي شود اين است که نزاع در اثبات يا نفي نظام ديني تا قبل از تعيين انتظار از نظام ديني و مقدار دخالت دين در نظام سازي ، نزاعي لظي است و متاسفانه چنين نزاعي فرائان پيش آمده است.


به طور قطع دين بيشترين نقش را در تدوين نظام تربيتي جاودانه و غير ناظر به مسائل و نيازهاي زمان يا مکان خاص بازي خواهد کرد .اين مطلب از لوازم قول به جهاني بودن و جاودانگي دن اسلام است. 


زيرا جاودانگي اسلام، قرآن "وما هو ذکر للعالمين..."(قلم- 52) و پيامبري که مايه رحمت براي جهانيان است" و ما ارسلناک الا رحمه للعالمين..."(انبيا- 107) مقتضي است که دستورات هدايتي قرآن چه در ارائه غايات و چه در ارائه طريق براي رسيدن به غايات، دستوراتي باشد که با قطع نظر از ويژگي هاي زماني و مکاني ، نيازهاي انسان ها را برآورده و مشکلات او را برطرف کند.


پس عالم ديني و فرد متدين در يک مرحله مکتب تربيتي ديني را معين مي سازد و در مرحله بعدي آن را با وضعيت عيني جامعه خويش تطبيق مي دهد و مکتب تربيتي ديني را به پيکره برنامه تربتي تزريق مي کند.


بنابراين مي توان گفت که حضور دين در تعيين اهداف و اولويت هاي تربيتي و نيز ارائه روش ها براي تنظيم رابطه مربي و متربي و بيان ويژگي هاي مربي و متربي گسترده تر است.


 


 امام علي(ع) و تربيت


مقوله تربيت از ابتدايي ترين و اساسي ترين نيازهاي زندگي بشر است و نه تنها تربيت لازمه جدايي ناپذير زندگي که متن آن بوده و بلکه زندگي، از گهواره تا گو رش جلوه اي از آن است.


انسان تنها در پرتو تربيت صحيح است که به عنوان موجودي هدفمند و و انديشه ورز، به اهداف خود دست يازيده است و و قله رفيع سعادت مغلوب خويش را فتح مي نمايد؛ از اين رهگذر براي انسان مسلمان، تربيت اسلام ضرورتي مضاعف دارد. زيرا انساني که گردنبند مرواريد دانه دين و بزرگي خالق را به گردن آويخته جز در پرتو تربيت صحيح اسلامي به مدال افتخار عبوديت و تسليم نائل   نمي آيد، ازسويي ديگر چنين انسان مسلماني براي پيمودن راه سعادت و بندگي احتياج به الگوهاي مطمئن عملي دارد تا با نصب العين قرار دادن ديدگاه ها و سيره عملي آنان، هم راه صحيح بندگي و سعادت را پيمايد و هم در اين وادي سريعتر گام نهد و سريعتر به مقصد نائل آيد.از اين رو معصومين(ع) که از گوهر عصمت و مصونيت از خطا و اشتباه برخوردارند، بهترين و مطمئن ترين الگوهاي تربيتي بوده و ارائه ديدگاه ها و کشف و عرضه سيره تربيتي آنان يک ضرورت انکارناپذير براي پويندگان عرصه تعليم و تربيت اسلامي است و در اين ميان ارائه ديگاه ها و سيره تربيتي علي(ع) که خود"اب الائمه" و سر سلسله جانشينان برحق نبوي و سرآغاز تجليگاه امامت معصومين(ع) و نخستين تشکيل دهنده حکومت اسلامي علوي است، بر ضرورت اين کار مي افزايد.


 


ابعاد تربيت از ديدگاه امام علي(ع)


انسان موجودي است که از ابعاد گوناگون برخوردار است و به طبع آن تربيت نيز ابعادي دارد که خود به صورت زير تقسيم مي گردد:


  • تربيت اخلاقي

  • تربيت ديني

  • تربيت جسماني

  • تربيت اجتماعي



 


‌أ) تربيت اخلاقي


يکي از ابعاد مهم تربيت اسلامي تربيت اخلاي است. مراد از تربيت اخلاقي، اعمال روش ها و به کارگيري اصولي است که در پرتو آنها فرد فضايل اخلاقي را کسب مي کند و صفات رذيله را از خود دور مي سازد  


با مطالعه و بررسي سيره تربيتي امام(ع) به خوبي آشکار مي گردد که تربيت اخلاقي در کنار تربيت ديني مهمترين و اساسي ترين بعد تربيت بوده، آن حضرت بيشترين تلاش خود را صرف اين دو بعد تربيتي فرزندان کرده است. نامه ها و وصاياي آ« حضرت به فرزندان خود گواه اين مطلب است.


برخي از روش هاي تربيت اخلاقي مورد نظر آن حضرت:


1. الگوي عملي بودن: سيره تربيتي آن حضرت مملو از رفتارهاي عملي است که براي همه سرمشق بود.


2. موعظه: پند دادن يکي از روش هاي اخلاقي است که در سيره تربيتي علي(ع) بسيار ديده مي شود.روش تربيتي موعظه چنان در سيره تربيتي آن حضرت مهم بود که حتي در بستر شهادت از آن بهره جست. نامه طولاني حضرت به فرزند معصومش از مهم ترين جلوه هاياين روش تربيتي شمرده مي شود.


3. ياد مرگ و قيامت: علي(ع) در خطبه ها و نامه هايش همواره مرگ را يادآوري مي کرد. ايشان ضمن نامه اي به امام حسن(ع) مي فرمايد:


فرزندم!فراوان به ياد مردن باش و به ياد موقعيتي که در آن قرار مي گيري و پس از مردن بدان روي مي کني تا چون بر تو درآيد، ساز خويش را آراسته و کمر خود رابسته باشي چنان نباشد که ناگهان مرگ تو را دريابدو بر تو چيره گردد.


 تربيت ديني


مراد از تربيت ديني محدوده خاصي است، هر چند تربيت ديني به يک معنا بسيار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودي انسان مي گردد اما در اينجا مراد از تربيت ديني، مقابل تربيت اخلاقي و اجتماعي و ساير ابعاد است. و عمدتا حوزه مربوط به احکام و عقايد عبادي از دين را شامل مي گردد.تربيت ديني به اين معنا در سيره تربيتي امام علي(ع) از اهميت خاصي برخوردار است که در ذيل به نمونه هايي از آن اشاره مي کنيم.


1. نماز: يکي از بارزترين مصاديق تربيت ديني و بلکه مهمترين نمود آن در حوزه احکام و عبات ، نماز است.


علي(ع) در وصيتي به امام حسن(ع) و تمامي خانواده و فرزندانش آنها را به نماز سفارش کرده مي فرمايد: از خداا بترسيد، از خدا بترسيد درباره نماز زيرا که نماز بهترين کارها و ستون دين شماست .


2. آموزش قرآن: قرآن سرچشمه معارف الهي است و در تربيت ديني جايگاهي بس عظيم دارد. علي0ع) در نامه تربيتي خود به فرزندش امام حسن(ع) بعد از آنکه بر اهميت تربيت و تسريع در آن تأکيد مي کند، نخستين اقدام خود را تعليم و آموزش قرآن و معارف و احکام حلال و حرام آن بيان مي کند: نخست تو را کتاب خدا بياموزم و تأويل آن را به تو تعليم دهم و شريعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکار سازم و در آغاز به چيزي جز قرآن نپردازم .


3. تعليم دعا: دعا ابزاري است که بنده را به خالق پيوند مي دهد و از طريق آن، نيازهاي فردي و دروني خويش را با خداوند قادر متعال در ميان مي گذارد و در پرتو آن به سکون و آرامش نائل مي آيد. امام حسين(ع) مي فرمايد: پدرم مرا به خواندن دعاي جوشن کبيرو حفظ و بزرگداشت آن توصيه نمودند و سفارش کردند که در هنگام وفاتشان آن را بر کفن شان بنويسم و آن را به خانواده ام تعليم دهم و آنان را به خواندن آن برانگيزم .


4. آشنايي با علوم اهل بيت(ع): آشنا نمودن فرزندان با علوم اهل بيت(ع) و سخنان و عقايد مربوط به آنان از جمله عناصر مهم تربيت ديني در فرهنگ شيعي و علوي است.


تعليم معارف و محاسن دانش ناب اهل بيت(ع) به فرزندان، آنها را در حريم امن عقيده قرار داده و از آثار شوم هجوم عقايد و انديشه هاي ناپاک مصون مي دارد. مرحوم صدوق با سند خود در حديث چهارصدگانه از علي(ع) نقل کرده است که حضرت فرمود:


"علموا صيبانکم من علمنا ما ينفعهم الله به لاتغلب عليهم المرحبه براءيها"


"به کودکان خود آن مقدار از دانش ما که به حال آنان مفيد است تعليم دهيد تا انديشه و نظر مرجئه بر آنان غالب نگردد."  


5.رعايت آداب و سنن الهي در هنگام تولد فرزند: در سيره تربيتي معصومين(ع) از لحظه تولد نوزاد فعاليت هاي تربيتي آغاز مي گردد و با اينکه نوزاد توانايي بالفعل درک اشيا و اعمال را ندارد، اما در عين حال انجام برخي آداب و مراسم براي تربيت صحيح او در آينده مؤثر است.


علي(ع) در قسمتي از حديث خود مي فرمايد: فرزندان خود را روز هفتم ختنه کنيد و گرما و سرما شما را از اين کار بازندارد که اين باعث پاکيزگي بدن نوزاد است.  


 


 تربيت اجتماعي 


 تربيت اجتماعي از ابعاد مهم تربيت در نظام تربيتي اسلام است.


اسلام دين عزلت گزيني و فردگرايي نيست. بلکه علاوه بر توجه به امور فردي، به مسائل اجتماعي نيز توجه ويژه دارد و اين يکي از امتيازهاي بزرگ دين خاتم است. در سيره معصومان(ع) به ويژه امام علي(ع)، تربيت اجتماعي از جايگاهي ويژه و با اهميت برخوردار است.


 


تربيت اجتماعي در خانه 


آغاز تربيت اجتماعي از جامعه کوچک خانواده است و فرزندان نخستين برخوردهاي اجتماعي را در درون خانه تجربه مي کنند. رفتار باپدر و مادر، برادران و خواهران، ابتدايي ترين ارتباطات اجتماعي فرزند است.اگر فرزندان بتوانند توافق و سازگاري مناسب داشته باشند و آن را در خانه با نزديکان خويش به درستي تجربه کنند، در بيرون از محيط خانه و در اجتماع بزرگتر نيز نقش اجتماعي خود را به درستي ايفا خواهند کرد.


در سيره تربيتي علي(ع) اين نکته مورد توجه بود و آن حضرت با ايجاد رابطه اجتماعي صحيح ميان فرزندان خود به تربيت اجتماعي آنان اقدام مي فرمود. در روايت آمده است:


امام علي(ع) به امام حسن و امام حسين(ع) فرمود: شما را به تقوي ي الهي و گرايش و رغبت به آخرت و زهد در دنيا سفارش مي کنم. بر آنچه از دنيا از دست داده ايد تأسف مخوريد . کار خير انجام دهيد و دشمن ستمگر و ياور ستمديده باشيد.


سپس فرزندش محمد را صدازد و فرمود : آيا آنچه را به برادرانت سفارش کردم شنيدي؟


گفت: آري.


فرمود: شما را نيز به آنها سفارش مي کنم. بر تو باد نيکي به برادرانت حسن و حسين(ع) و رعايت احترام آنها و شناخت فضل و مقام آنها.بدون نظر آنها کاري انجام مده.


سپس به امام حسن(ع) و امام حسين(ع) فرمود: شما را به نيکي درباره محمد سفارش مي کنم؛ زيرا او برادر شما و فرزند پدر شماست. مي دانيد پدرتان او را پيوسته دوست مي داشت، پس شما نيز او را دوست بداريد.


 


تربيت اجتماعي خارج از خانه 


فرزند در خارجاز خانه با اجتماع سرو کار دارد و در پرتو اين ارتباط به زندگي اجتماعي خود استمرار مي بخشد. از اين رو نيازمند برقراري ارتباط سالم و عاطفي با ديگران است. علي(ع) در هنگام احتضار، به امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و محمدبن حنفيه و ساير فرزندان خود را جمع کرد و در پايان وصيت خويش فرمود:


"يا بني عاشروا الناس عشره ان غبتم حنوا و ان فقدتم بکو عليکم"


"با مردم به گونه اي معاشرت و ارتباط داشته باشيد که اگر از نظرشان دور شديد دل در هواي شما داشته باشند و اگر مرديد، شديد بر شما بگريند."


 


ميزان و معيار رابطه درست با ديگران  


 امام علي (ع) در سيره تربيتي خويش براي برراري ارتباط درست و سالم با ديگران و نيز برخورد با آنها معيار و ملاک کليدي را به فرزندان خود ارائه فرمود و آن نقش انسان است:


"يا بني اجعل نفسک ميزانا فيما بينک و بين غيرک..."


"فرزندم! خود را ميان خويش و ديگري ميزان قرار ده ، پس آنچه را براي خود دوست مي داري براي غير خود نيز دوست بدار و آنچه را براي خود خوش نداري براي ديگري نيز خوش مدار و ستم مکن چنانکه دوست نداري به تو ستم شود و نيکي کن چنانکه دوست داري به تو نيکي کنند..."


 


تربيت جسماني


در سيره تربيتي معصومان(ع) تربيت جسماني و حفظ تندرستي مورد توجه واقع گرديده. جسم مرکب روح و حفظ سلامتي جسم مقدمه سلامتي روح تلقي شده است.


از اين رو تغذيه مناسب، رعايت نکات بهداشتي ، در سيره تربيتي امام علي(ع) مورد توجه ويژه قرار گرفته است. در مورد تغذيه حضرت مي فرمايد:


"ما من لبن رضع به الصبي برکه عليه من لبن امه"


"براي نوزاد هيچ شيري بابرکت تر از شير مادر نيست."


درمورد نکات بهداشتي حضرت به فرزندش امام حسن(ع) مي فرمايد: آيا نمي خواهي چهار صفت به تو آموزم که از پزشک و دارو بي نياز شوي؟


عرض کرد: آري.


حضرت فرمود: هرگز بر سر غذا منشين مگر اينکه گرسنه باشي و از غذا دست مکش مگر اينکه هنوز به غذا اشتها داشته باشي ودر جويدن غذا خوب دقت کن و در وقت خواب خود را از فضولات فارغ ساز. اگر اين دستورها را به کار بندي از پزشک بي نياز خواهي شد.


 


 نکاتي چند در ارتباط با سيره و ديدگاه هاي تربيتي امام علي(ع)  


1. در سيره تربيتي علي(ع) همه عناصر يک نظام تربيتي جامع ارائه شده است. چرا که هم از اهميت و ضرورت تربيت و هم ابعاد گوناگون آن و هم از اهداف، شيوه ها و عوامل مؤثر در تربيت سخن به ميان آمده است و اين حکايت از جامعيت نظام تربيتي آن حضرت دارد.


2. از آنجا که در سيره تربيتي آن حضرت هدف نهايي از تربيت فرزندان اطاعت از خداوند و رسيدن به مقام عبوديت است، در نتيجه در توجه به ابعاد تربيتي يکسان نگريسته نشده است . بلکه در سيره تربيتي ايشان بعد ديني و اخلاقي بيش از ساير ابعاد مورد توجه واقع گرديده است. چراکه عمدتا در پرتو تربيت اين دو بعد است که انسان به آن هدف نائل مي شود و ساير ابعاد عمدتا وسيله و ابزار براي تربيت بهتر اين دو بعد است. درحالي که در تربيت غير اسلامي و غربي، چون هدف عمدتا تربيت شهروند خوب و رسيدن به رفاه مادي است، تربيت ديني و اخلاقي نه تنها در اولويت نيست که از ساير ابعاد کمر مورد توجه قرار مي گيرد.


3. علي(ع) در بخش تربيت ديني مسئله ي مراحل تربيت را به خوبي موردتوجه قرار داده اند و به ويژه در دوره کودکي توانايي ها و ظرفيت کودک را کاملا رعايت نموده اند و از اين رو در مسئله نماز که از بارزترين نمود هاي تربيت ديني است تا قبل از سن ده سالگي(سن تمييز) فقط سفارش به تعليم و آموزش نماز و زمينه سازي براي اقامه آن در سنين بعد نموده اند. اما از ده سالگي به بعد بر اقامه نماز فرزندان تأکيد نموده اند. همچنين در آشنا نمودن کودکان به علوم اهل بيت(ع) و عقايد حقه در روايت تعبير به "ما ينفعهم" شده که دلالت دارد در دوره کودکي فرزندان استعداد فراگيري و تعليم همه آنها را ندارد.


علاوه بر اينها آن حضرت در سخني کوتاه و عميق به شيوه رفتار با کودکان در اين دوره اشاره نموده اند و فرموده اند:


" من کان لهو ولد صبا"


"هرکه فرزند کودک دارد بايد کودکانه با او رفتار نمايد."


و همه اينها حکايت از توجه عميق آن حضرت به مراحل رشد و تربيت فرزندان دارد.


4. از ديدگاه امام علي(ع) و در سيره تربيتي آن حضرت خانواده مهمترين و اساسي ترين نقش را داراست و در مقايسه با ساير عوامل از تأثير بيشتري برخوردار است و اين بدان دليل است که اولا، در تأثير عامل وراثتي فقط عامل خانواده مؤثر است و ساير عوامل محيطي نقشي ندارند. ثانيا فرزندان تايش از بلوغ در مجموع بيشترين بخش عمرشان در کانون خانواده و تحت نظارت آنان سپري مي شود. ثالثا، نقش الگويي والدين به ويژه در تربيت اخلاقي بسيار چشمگير و اساسي است و رابعا، خانواده تنها خود عامل تأثيرگذاري محيطي در تربيت فرزندان است که زمينه ساز ساير عوامل محيطي است. چراکه از طريق ارتباطات اجتماعي زمينه دوست يابي شايسته را براي فرزندان فراهم مي نمايد و اين خانواده است که محله مناسب ، همسايه لايق، مدرسه مطلوب و ... را براي فرزندان فراهم مي نمايد. 


همچنين معلوم گرديد که نقش پدر بخصوص در زمينه سازي ساير عوامل محيطي برجسته تر از مادر است . ولي در مجموع وظيفه و مسئوليت پدردر قبال تربيت فرزندان سنگين تر و بيشتر از مادر است و به همين خاطر علي(ع) در مواعظ و توصيه ها بيشتر فرزندان پسر خود را مورد خطاب قرار داده و مسئوليت آنها را بيشتر تذکر داده اند.


5. پس از خانواده عامل دوستان و همسالان بيش از ساير عوامل مورد توجه حضرت واقع گرديده است و اين به خاطر نقش مهم و مستقيم دوستان در تربيت فرزندان است. علاوه بر اين ساير عوامل مانند همسايگان و انجمن ها نيز به نحوي به عامل دوستان برميگردد. چون آنان نيز زمينه دوست يابي را فراهم مي نمايند.


6. در سيره تربيتي و ديدگاه هاي حضرت علي(ع) به نکاتي بر مي خوريم که به روشني معلوم مي شود آن حضرت پيشرو در بسياري از نکات تربيتي بوده که صاحب نظران امر تعليم و تربيت دنياي امروز بخصوص صاحب نظران غربي، سال هاي سال بعد و پس از آزمايش هاي مکرر بدان رسيده اند. براي نمونه بحث ثأثير وراثت و محيط که از کهن ترين مباحث تعليم و تربيت و روان شناسي است و به نحو شايسته اي مورد توجه آن حضرت بوده است، همچنين بحث مراحل تربيت و رشد کودک و اصولا توجه به کودک و تربيت متناسب او که عمدتا در قرن نوزدهم و بيستم تحت عنوان روان شناسي رشد کودک مطرح گرديد، به نحو دقيق و ظريفي در سيره تربيتي آن حضرت مورد توجه واقع گرديد. ازهمه مهم تر برخي تئو ري هاي روان شناسي است که از شاهکارهاي روان شناسان و صاحب نظران امر تربيت به حساب مي آيد و سال ها تاريخ روان شناسي و علوم تربيتي را تحت تأثير قرار داده است. در حالي که اينها ريشه در سيره تربيتي آن حضرت دارد. يا در تئوري انعکاس مشروط(Conditionet Reflx) اشاره نمود که عمدتا در روان شناسي يادگيري مطرح مي شوند. بر طبق اين تئوري اساس يادگيري بر انعکاس مشروط قراردارد که بر اثر مجاورت و مشابهت دو شيء با يکديگر، امر يادگيري آسان تر و بهتر صورت مي گيرد.


تئوري فوق براي اولين بار توسط پاولف روسي مطرح گرديد و بعد از آزمايش هاي مختلفي که روي حيوان انجام داد، نتيجه گرفت که عکس العمل طبيعي يک امر در شرايط خاصي به امر مجاور آن منتقل مي شود.


 با کمي دقت آشکار مي شود که اين تئوري به نحو جامع تر و فراگيرتر در سخنان علي(ع) در حديث خود در ارتباط با نشان دادن اهميت روز جمعه به عنوان روزي مقدس و بلکه عيد هفته فرموده اند:


در روزهاي جمعه براي زن و فرزندان خود مقداري ميوه تهيه کنيد تا آنان از جمعه ها خاطره خوش داشته باشند و از آن خوششان بيايد.


واين سخن عميق و ظريف حضرت گرچه در خصوص روز جمعه مطرح گرديده، اما در واقع حضرت يک شيوه مهم را براي تربيت ديني ارائه داده اند و جمعه به عنوان مثال و نمونه اي از آن است.


حقيقت تربيت 


شناخت تربيت اسلامي متفرع بر شناخت انسان و استعداد ها وابعاد وجودي و شناخت انسان نيز موکول به شناخت رابطه او با خدا وجهان هستي است . 


در چنين حالتي است که حقيقت تربيت قابل درک است . لذا در يک نگرش اجمالي به مباني انديشه اسلامي و اصول پذيرفته شده آن درباره انسان و سير تکاملي او به چند نکته بنيادين بايد توجه داشت :


الف- خداوند در قرآن کريم فلسفه آفرينش انسان را بندگي و تقرب به خدا خوانده و مي فرمايد :


"جن و انس را جز براي پرستش نيافريدم."


"وما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون"(الذاريات – 56)


ب- و مقصد حرکت او را رجوع الي الله دانسته و مي گويد:


"آيا پنداشتيد شما را بيهوده آفريديم و به سوي ما بازگشت نمي کنيد؟"


"افتحبستم انما خلقناکم عبثا و انکم الينا لا ترجعون"(مؤمنون – 115)


ج- و نقش پيامبر(ص) ، سر سلسله مربيان الهي را در راستاي اين فلسفه تحت عنوان تزکيه و تعليم کتاب و حکمت بيان مي کند. هو الذي بعث الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين"(جمعه – 2)


د- و فلاح و رستگاري انسان را در سايه تربيت الهي و تزکيه نفوس خلاصه مي کند.


" قد افلح من زکيها و قد خاب من دسيها"(الشمس – 9-10)


و بدين ترتيب آنچه در تربيت اسلامي لحاظ مي شود، رشد و کمال معنوي انسان و رسانيدن او به مقام قرب ربوبي و سعادت هميشگي است که در پرتو هدايت الهي تحقق مي پذيرد و پرورش کليه استعدادها در راستاي اين هدف معني پيدا مي کند. بدين سان"تربيت معماري شخصيت حقيقي انسان است. در پرتو هدايت الهي و با برنامه سنجيده و حساب شده آسماني."


اسلام از يک سو به شکوفاسازي کامل استعدادهاي معنوي و پرورش شخصيت اخلاقي افراد پرداخته و در اوج دادن هر چه بيشتر آن مي کوشد و از سوي ديگر قوا و غرايز جسماني را در راستاي قواي فطري و عقلاني و اخلاقي هدايت کرده و آنها را در جهت بارور ساختن شخصيت روحاني انسان به خدمت مي گيرد .


بدين ترتيب گرچه تربيت با مفهوم عام خود شامل همه ابعاد وجود انسان اعم از مادي و معنوي است، اما محور اصلي در تربيت اسلامي بعد معنوي مي باشد. به همان مفهومي که "تأديب، تهذيب و تزکيه" نيز بدان دلالت دارند. 


حضرت امام (ره) مي فرمايند: قرآن کريم که در رأس همه مکاتب و تمام کتب است. حتي ساير کتب الهيه آمده است که انسان را بسازد، انسان بالقوه را، انسان بالفعل و موجود بالفعل کند. اين راه مستقيم الهي است که مي تواند انسان را از نقص رو به کمال ببرد و از ظلمت به نور برساند."  


 










انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 12:16 پیش از ظهر