انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » چهارده معصوم » امام اول: حضرت علی علیه السلام » بررسی تربیت از دیدگاه امام علی علیه السلام



بررسی تربیت از دیدگاه امام علی علیه السلام

مقتداي را همان علي(ع) است، همو که واژگان تاب بزرگي روحش را ندارند. با کدامين واژه مي توان به توصيف آفتاب نشست؟ آنگاه که از روي سينه عبدود برخاست، اخلاص معنا گرفت. چون به همراه همسر و فرزندانش افطار خود را سه شب پياپي به مسکين و  يتيم و اسير بخشيد، خودخواهي ها رخت بربست و دگرخواهي معنا و مفهومي تازه يافت.آن شب که ضربه شمشير ابن ملجم بر فرق نازنينش نشست، واژگان محبت و  گذشت در برابرش به زانو درآمدند. او که عارفان و مجتهدان، پدر عرفان و
fvvsd jvfdj hc ndn'hi hlhl ugd ugdi hgsghl


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۵۰ قبل از ظهر
عضو
rating
شماره عضویت : 2948
حالت :
ارسال ها : 7
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 2
اعتبار کاربر : 24
پسند ها : 1
تشکر شده : 2



|

مقتداي را همان علي(ع) است، همو که واژگان تاب بزرگي روحش را ندارند. با کدامين واژه مي توان به توصيف آفتاب نشست؟ آنگاه که از روي سينه عبدود برخاست، اخلاص معنا گرفت. چون به همراه همسر و فرزندانش افطار خود را سه شب پياپي به مسکين و  يتيم و اسير بخشيد، خودخواهي ها رخت بربست و دگرخواهي معنا و مفهومي تازه يافت.آن شب که ضربه شمشير ابن ملجم بر فرق نازنينش نشست، واژگان محبت و  گذشت در برابرش به زانو درآمدند.
او که عارفان و مجتهدان، پدر عرفان و  پيشواي زاهدان مي نامند. هم او که شجاعان و دليران، او را مظهر شجاعت و جوانمردي، عدل پيشگان و دادخواهان او را سرمشق دادگستري، حکمرانان و کارگزاران حکومتش را نمونه اعلاي حکومت انساني، فيلسوفان و انديشمندان  او را در قله هاي حکمت و دانايي و مددکاران عالم وي را نمونه دستگيري مي دانند.
به  راستي گفتار و کردار آن پيشواي سترگ مانند آب حياتي از  چشمه سار زلال هستي مي جوشد و در جويبار اجتماع جاري  مي شود و روح تعالي مي دهد.
درخشش نور حق در جمال علي (ع) چنان تابناک است که ديده ها را توان تماشاي آن نيست. علي(ع) اقيانوسي است که کرانه اش سراسر هستي را پوشانيده است. خورشيد محبت علي(ع)، روشنايي دل عاشقان و نورافشان پرده هاي زمان است.
اينک که کالبد زمان با نام زيباي او حياتي تازه يافته، در درياي موج کرامت هايش غور مي کنيم و واژه هايي از فضل و تربييت برمي چينيم و آن را ره توشه راهمان مي سازيم. آموزه هاي نوراني اش را پاس مي داريم؛ زيرا پويا، شيوا، انسان ساز و حيات آفرين است. بر عجز و ضعف خويش معترفيم ، چرا که از اقيانوس بيکران کلامش همان قدر مي دانيم آن ايستاده بر ساحل دريا از عمق و وسعت و عجايب دريا مي داند. جز به قدر وسعت ديدمان نمي بينيم.
واپسين کلاممان اين است: اي علي، اي که زادگاهت بيت الله، زندگاني ات عبدالله، وجودت محو ذات الله، پيکارت في سبيل الله، سخنانت نورالله، سيمايت تجسم صفات الله،  و سرانجامت فناي في الله است!ما را از زلال هدايت نصيب فرما، دل هايمان را از درياي کمالات سيراب و مشام جانمان را از بوي خوش علوي سرمست گردان؛ که در هر حال پيوندمان با اهل بيت(ع) ناگسستني است.
اميد آن دارم که تلاش اينجانب مقبول طبع شما تربيت يافتگان مکتب اهل بيت(ع) قرار گيرد.
 
چکيده 
دراين تحقيق به بررسي ديدگاه هاي امام علي(ع) در مورد تربيت اجتماعي پرداخته ايم و اهداف اين تحقيق شناخت و معرفي ديدگاه هاي امام علي(ع) در مورد تربيت اجتماعي و جمع آوري نظرات،توصيه ها و سيره عمل آن حضرت درباره تربيت اجتماعي مي باشد.تحقيق بر اين نظر بود که به اين سوال کلي پاسخ دهد که :
1) جامعه تا چه اندازه نسبت به مسائل تربيتي نهج البلاغه به طور اعم وتا چه اندازه نسبت به اهداف اجتماعي تربيت در نهج البلاغه به طور اخص آشنايي دارد؟
2) با توجه به ديدگاه امام علي(ع) اصول و روش هاي تربيت اجتماعي کدام است؟
در اين تحقيق از روش توصيفي- تحليلي استفاده شده و با استفاده از فيش برداري از اسناد و مدارک و گردآوري اطلاعات مورد نياز به اين امر اقدام کرده ايم.در رابطه با تربيت اجتماعي اصول و روش هايي را با توجه به ديدگاه امام علي(ع) استخراج نموده ايم که از اين قرار است:ارزش اخلاقي اجتماعي زيستن، اصل عدالت اجتماعي،اصل عدم استرحام و ذلت ناپذيري،اصل عدم انظلام و ستم ناپذيري،اصل کرامت و تکريم در روابط اجتماعي،اصل شورا، اصل امربه معروف و نهي از منکر،اصل زهد، اصل قناعت، اصل کفاف.
در ادامه با عنايت به توصيه ها و احاديث از امام علي(ع) فرضيه هاي تحقيق که در قالب اصول و روش هاي تربيت اجتماعي بيان شده بودند را اثبات نموده و در پايان به بيان پيشنهادات پرداخته ايم. 

مقدمه
اسلام و حکومت اسلامي پديده اي الهي است که با به کار بستن دستورات آن و نيز تلاش براي تداوم و حفظ آنها سعادت فرزندان خود را در دنيا وآخرت به بالاترين درجه تأمين مي کند و قدرت آن را دارد که قلم سرخ بر ستمگري ها و چپاول گري ها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسان ها را به کمال مطلوب خود برساند و مکتبي است که برخلاف مکتب هاي غير توحيدي در تمام شئون فردي و اجتماعي و مادي و معنوي و فرهنگي و سياسي و نظامي و اقتصادي دخالت و نظارت دارد و از هيچ نکته اي ولو بسيار ناچيز که در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادي و معنوي او نقش دارد فروگذار ننموده است و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده براي رفع آنها کوشيده است.
بقاي اجتماعي مسلمين و ادامه اين حيات به صورت مؤثر و گسترش فرهنگ اسلامي در جهان کنوني ايجاب مي کند که تربيت اجتماعي اسلام به گونه اي عميق تر و جامع مورد مطالعه قرار گيرد و در شکل برنامه هاي آموزشي، تربيتي، تبليغي در مراکز آموزشي در کليه مقاطع ابتدايي تا دوره هاي مطرح عالي و در برنامه هاي هنري در رسانه هاي جمعي به دانش پژوهان و مردم عرضه گردد.
جنبه اجتماعي و سياسي حيات مسلمين و تربيت اجتماعي اسلام در طي زمان هاي گذشته مورد بي توجهي و غفلت قرار گرفته است.بينش هاي تک بعدي و يا سوق دادن تعليم و تربيت اسلامي به سوي فردگرايي و انزواي از جامعه و مسئوليت اجتماعي موجب عقب ماندگي و غفلت اعظم مسلمين از فرهنگ جامع و تمام عيار اسلام گرديده و به علاوه استعمار در چند قرن اخير با اسلام به خصوص وجه اجتماعي- سياسي اين مکتب به مبارزه برخاسته و با دسيسه ها و فريب هاي علني و غير علني سهمي در تضعيف اسلام در جهان داشته است.پويايي و تحرک و رشد جامعه اسلامي در ميان ديگر جوامع انساني به منزله عزت آيين اسلام است. بر حق بودن و رسالت دين خاتم ايجاب مي کند که امت اسلامي از حيات مستقل، پويا، قدرتمند و متشکل برخوردار باشد.اين امر منوط بر اين است که ديدگاه هاي اصيل اسلام تبيين شود.
رعايت حقوق اجتماعي، پاسداري از کيان اسلام و حراست از ناموس و عزت اسلامي و تلاش در راه بهبود و ترفيع سطح زندگي مادي و معنوي و تأمين مصالح مسلمين از اهم ضروريات اسلام و جزو وظايف الهي هر فرد مسلمان است و بدون دستيابي همگان به بينش همگون و صحيح از ديدگاه اجتماعي اسلام زمينه هاي تشکيل امت اسلامي و وحدت پايدار فراهم نخواهد شد و احساس مسئوليت در قبال آيين و امت به وجود نخواهد آمد و خوي تعاون نسبت به هم نوع به ويژه مسلمين کمتر ظهور خواهد کرد و روحيه فداکاري و ايثار در راه حق و ايصال به محبوب کندتر به بار مي نشيند.
با عنايت به اين امر که تاکنون اثر عمده اي در رابطه با ديدگاه هاي امام علي(ع) در باب تربيت اجتماعي تدوين نشده بود و تربيت اجتماعي مسئله مهمي در شکل گيري هويت و شخصيت هر انسان مي باشد و امام علي(ع) نيز به اين امر توجه شايان داشته اند و به هنگام بيان مسئله تحقيق متذکر شديم که درصدد بررسي ديدگاه هاي امام علي(ع) در خصوص تربيت اجتماعی هستيم، لذا سؤالاتي که براي انجام تحقيق و پاسخگويي به آنها در نظر گرفته شده عبارتند از:
  • 1) جامعه تا چه اندازه نسبت به مسائل تربيتي نهج البلاغه به طور اعم وتا چه اندازه نسبت به اهداف اجتماعي تربيت در نهج البلاغه به طور اخص آشنايي دارد؟
  • 2) اصول تربيت اجتماعي با توجه به ديدگاه امام علي(ع) کدام است؟
  • 3) با توجه به ديدگاه امام علي(ع) روش هاي تربيت اجتماعي چيست؟
  • 4) ميزان استفاده و بهره گيري ما از نهج البلاغه در مورد مسائل تربيتي چقدر است؟
  • 5) آيا مسائل تربيتي مطرح شده با آنچه که در نهج البلاغه آمده است مطابقت دارد ؟
فرضيات تحقيق نيز بر اساس همين سؤالات در نظر گرفته شد و محقق در طول مدت تحقيق سعي نمود که در جهت پاسخ دادن به سؤالات فوق به بررسي فرضيه هاي تحقيق اقدام نمايد. اهدافي که براي انجام تحقيق در نظر گرفته شد عبارتند از: آشنا کردن والدين و مربيان و دستندرکاران نظام تربيتي با ديدگاه تربيتي امام علي(ع) درباره تربيت اجتماعي و جمع آوري نظرات و سيره عملي آن بزرگوار به صورت اصول و روش هاي تربيت اجتماعي و معرفي نهج البلاغه به عنوان يک کتاب جامع تربيتي که در اختيار علاقمندان قرار گيرد.با توجه به اينکه پژوهش در زمره تحقيقات تاريخي قرار مي گيرد ،بنابراين به عنوان منبع پژوهش از کليه کتب روايي، تاريخي و تحقيقات ارائه شده در اين زمينه بهره گرفته شد و از روش توصيفي- تحليلي استفاده نموده ايم، در ابتدا به شناسايي و گردآوري منابع موردنياز پرداختيم و پس از گردآوري اطلاعات، طي دو مرحله به مطالعه کلي واجمالي و نيز مطالعه عميق همراه با فيش برداري و ثبت موضوعات موردنظر پرداختيم.
پس از انجام فيش برداري به طبقه بندي اطلاعات در رابطه با تربيت اجتماعي و با مطالعه منابع موجود در ارتباط با اصول و روش هاي تربيت کودک و استنباط اصول و روش ها با استفاده از ديدگاه تربيتي امام علي(ع) پرداختيم .
 
1- بيان مسئله
يکي از اساسي ترين بخش هاي تربيت، تربيت اجتماعي است که از جايگاه ويژه اي در فرايند تعليم و تربيت برخوردار مي باشد.تربيت اجتماعي نه تنها يکي از اهداف آموزش و پرورش است بلکه تحقق آن يکي از وظايف اصلي آموزش و پرورش مي باشد و بايد به کاربرد بسيار مهم آن در توسعه فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي نيز بايد توجه نمود. به ارتباط آن با روند توسعه در هر جامعه اي تأکيد کرد. روابط نامناسب برخي از افراد دچار ناسازگاري هاي اجتماعي ، نداشتن روابط اجتماعي مطلوب با ديگران که باعث آسيب ديدگي از ديگران مي شود،نابساماني هاي اجتماعي ، برخوردهاي غلط اجتماعي، با وجود مشکلات موجود چه راه حل ها و چه روش هايي را براي تربيت اجتماعي افراد به کار ببريم.
عده اي از روان شناسان بر اين باورند اگر روابط بين فردي بين افراد خوب باشد، سلامت رواني انسان مورد تهديد قرار نمي گيرد و جامعه شناسان معتقدند که روابط اجتماعي مطلوب اجتماعي و همگوني و اشتراک رويه باعث وحدت اجتماعي مي شود. به علاوه اين امر موجب موفقيت و پيشرفت مردم يک جامعه مي گردد و تسهيل در امور ارتباطات ، رضايت خاطر براي انسان ها به دنبال دارد.
ما در جامعه اي اسلامي زندگي مي کنيم و مشي حاکم بر نهاد هاي اجتماعي اين جامعه بايد متأثر از ديدگاه هاي اسلامي باشد.دين مبين اسلام با هدف تربيت بشر، انسان سازي و رشد فضايل و رساندن بشر به تکامل و مقام قرب ذات باريتعالي طراحي و توسط رسول گرامي اسلام و امامان معصوم به بشريت عرضه شده است.لذا درصدد هستيم تا تربيت اجتماعي را از منظر امام علي(ع) مورد بررسي قرار دهيم.
به طور مسلم تبيين هر چه بهتر نظرات حضرت علي(ع) در مورد تربيت اجتماعي راه گشايي تربيت صحيح افراد جامعه اسلامي است و در خصوص بهتر شکل بخشيدن به اجتماع و مناسبات حاکم بر آن مي توانيم از انديشه هاي زلال علي(ع) بهره گرفت .و با الهام از ديدگاه هاي امام علي(ع) اصول، روش ها، اهدافي را در اين باره استخراج نماييم و راه حل ها و روش هايي براي تربيت اجتماعي افراد به کار ببريم و در اين رابطه سؤالاتي مطرح مي گردد که به جهت پاسخگويي به آنها نيازمند تحقيق هستيم.
سؤالات پژوهش عبارتند از:
  1. 1) جامعه تا چه اندازه نسبت به مسائل تربيتي نهج البلاغه به طور اعم وتا چه اندازه نسبت به اهداف اجتماعي تربيت در نهج البلاغه به طور اخص آشنايي دارد؟
  2. 2) اصول تربيت اجتماعي با توجه به ديدگاه امام علي(ع) کدام است؟
  3. 3) با توجه به ديدگاه امام علي(ع) روش هاي تربيت اجتماعي چيست؟
  4. 4) ميزان استفاده و بهره گيري ما از نهج البلاغه در مورد مسائل تربيتي چقدر است؟
  5. 5) آيا مسائل تربيتي مطرح شده با آنچه که در نهج البلاغه آمده است مطابقت دارد ؟
 
2 - اهداف تحقيق
  • 1) معرفي نهج البلاغه به عنوان يک کتاب جامع در مسائل تربيتي
  • 2) بررسي تطبيقي مسائل و اهداف اجتماعي تربيت با آنچه که در نهج البلاغه آمده است.
  • 3) بررسي ديدگاه امام علي(ع) در نهج البلاغه نسبت به مسائل تربيتي به طور اعم و نسبت به اهداف اجتماعي تربيت به طور اخص
  • 4) ارائه راه کارهاي مناسب براي توسعه اهداف اجتماعي تربيت با توجه به آنچه که در کتاب نهج البلاغه آمده است.
  • 5) جمع آوري نظرات، توصيه ها و سيره عملي آن حضرت درباره تربيت به صورت منبعي که در اختيار معلمان ،مربيان ودست اندرکاران آموزش و پرورش و ديگر و ساير علاقمندان قرار گيرد.
  • 6) هدف کاربردي تحقيق عبارت است از ارائه راهبردهايي براي تربيت اجتماعي جهت افزايش کارايي جامعه اسلامي و تسريع روند توسعه در آن.
 
3- ضرورت تحقيق
در نظامي که مبتني بر دين مبين اسلام است و تمام نهادهاي اجتماعي آن بايد به صورت عملي دستورات اسلام را سرلوحه برنامه ها و فعاليت هاي خود قرار دهند،بررسي ديدگاه امام علي(ع) امري ضروري است ، خصوصا در نظام تعليم و تربيت رسمي که وظيفه اصلي تربيت فرزندان را بر عهده دارند اين ضرورت بيشتر احساس مي گردد.
در مورد ديدگاه هاي تربيتي امام علي(ع) در کتب و تحقيقات مختلف، مطالبي به صورت پراکنده ذکر شده است، 
اما تاکنون اثر مستقل و نسبتا جامعي که به جمع آوري نظرات و سيره امام علي(ع) در رابطه با اصول و روش  هاي تربيت اجتماعي باشد، تدوين نشده است. لذا بر اساس اين ضرورت و نياز آنها پژوهشي در اين زمينه احساس مي شود و لازم است چنين پژوهشي انجام شود تا به صورت منبعي مورد استفاده مربيان و دست اندرکاران و علاقمندان به تربيت و والدين قرار گيرد.
4- فرضيات تحقيق
  • 1) مسائل مطرح شده پيرامون اهداف اجتماعي تربيت مطابق با ديدگاه امام علي(ع) و الهام گرفته از کتاب شريف نهج البلاغه است و علي(ع) مسائل تربيتي را به بهترين صورت و شکل ممکن ارائه کرده است.
  • 2) عدالت اجتماعي اصل تربيتي، و سپردن مسئوليت در حد توان و رعايت حقوق افراد و روش هاي تربيتي آن از ديدگاه امام علي(ع) مي باشد.
  • 3) توجه به زهد به عنوان زيستی شايسته، مشورت، امر به معروف و نهي از منکرو روش هاي تربيتي آن از ديدگاه امام علي(ع) مي باشد.
  • 4) توجه به اصول عدم استرحام و ذلت ناپذيري،عدم انظلام و ستم ناپذيري، کرامت و تکريم در روابط اجتماعي و روش هاي تربيتي آن از ديدگاه امام علي(ع) مي باشد.
5- روش تحقيق
براساس ماهيت موضوع مشخص مي شود که موضوع تحقيق امري نظري است ،در اين تحقيق از روش کتابخا نه اي استفاده مي شودو در زمره تحقيقاتي است که روش آن توصيفي- تحليلي مي باشد.
در اين تحقيق پس از دسترسي به منابع متعدد مطالب ،فيش برداري،دسته بندي نموده وبا تعمق واستنباط گزارش تحقيق خود را ارائه داده. 
 
6) تعريف اصطلاحات و واژه ها
تعريف هدف و نقش هدف
هدف نقطه اي است که انسان به طرف آن حرکت مي کند.هدف، جهت زندگي و جهت کوشش هاي انسان را روشن مي سازد . اعمال بدون هدف فعاليت هايي عقيم و بدون نتيجه اند، فعاليت هايي عبث و بيهوده که ثمري به دنبال ندارد و هدر دادن نيروها و امکانات، نتيجه واقعي آن است. تعيين هدف به فعاليت ها معنا مي بخشد و به افراد براي انجام فعاليت ها ،انگيزه و نيرو مي بخشد.
اهداف همچنين معيارهاي ارزشيابي و سنجش فعاليت هايند.ميزان تحقق اهداف مقياس و ملاکي است براي تعيين صحت مسير پيموده شده و مناسب بودن روش هاي به کار گرفته شده و همچنين درستي اقدامات در دست اجرا. با توجه به اهداف است که اشتباهات مسير تصحيح مي شود و فعاليت ها در مسير و کانال اصلي خود هدايت مي شود.اهداف همچنين تابلويي از فلسفه و حقانيت افکار و اعمال تعقيب کنندگان آن است.دکتر شريعتمداري در کتاب"جامعه و تعليم و تربيت" برخي نقش هاي اهداف تربيتي را برشمرده است:
  • 1) هدف هاي تربيتي جهت تجربيات، فعاليت ها، مطالعات و بحث هاي معلم و شاگرد را تعيين مي کند.
  • 2) هدف هاي تربيتي نقطه اي را که کليه افراد در فعاليت هاي آموزشي و پرورشي به آن توجه دارند، مشخص مي سازد.
  • 3) هدف هاي تربيتي کوشش هاي افراد و گروه هاي شاگردان و معلمان را هماهنگ مي سازد.
  • 4) هدف هاي تربيتي معلمان و شاگردان را براي شرکت در فعاليت هاي متنوع تربيتي تحريک مي کند.
  • 5) هدف هاي تربيتي اساس ارزش سنجي پيشرفت بر شاگردان و افراد را تشکيل مي دهند
فوايد و اهميت تعيين هدف: 
وجود هدف براي نظام ،خود دليل موجوديت و ارزش وجودي آن نظام است.جلوي هوس ها و بي بندوباري ها را مي گيرد.مسئولان تربيت را متعهد مي سازد که در سو و جهتي که مقصد و منظور است گام بردارند و از سردرگمي نجات پيدا کنند.وجود اهداف در يک نظام نوع تلاش ها و کيفيت ها را معين مي کند.















1 تشکر شده از کاربر a00b برای ارسال مفید :
,



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بررسی تربیت از دیدگاه امام علی علیه السلام
شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۵۳ قبل از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 2948
حالت :
ارسال ها : 7
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 2
اعتبار کاربر : 24
پسند ها : 1
تشکر شده : 2



  به مربي نشان مي دهد که چه بايد بکند و آيا آنچه که انجام مي دهد کافي است؟ جلوي کوشش هاي بي ثمر و سرسري را مي گيرد و از تلاش هاي بيهوده و ضايعات در وقت و سرمايه گذاري جلوگيري مي نمايد.
وجود هدف براي ما معين مي کند که سرمايه گذاري درباره يک امر چقدر بايد باشد،آيا اين سرمايه گذاري ارزنده است يا خير؟ در اين راه چه سازماندهي هايي مطرح باشد و چگونه بايد به پيش رفت؟ و بالاخره وجود هدف مقياسي براي کار و تلاش مربيان، حدود و شرايط اقدامات، پيش بيني و تهيه وسايل و امکانات، جهت دادن حرکت و فعاليت، تعيين شرايط و ضوابط و معني دار شدن يک نظام است. در سايه آن مي توان به پوچي و بيهودگي يک نظام و يا ارزش دار بودن آن پي برد.
تعريف تربيت
تربيت از ريشه ربّو  و به معني افزايش و نمو است و به معني پروردن، پروراندن، پرورش دادن، ادب و اخلاق به کسي ياد دادن  و به معني تغذيه و مراقبت کودک را عهده دار شدن و به دقت درباره او سرپرستي کردن تا اينکه دوره کودکي را تمام کند.اين رسيدگي شامل قواي ادراکي وعقلي او نيز مي شود.
واژه تربيت با توجه به ريشه آن به معني فراهم کردن و فراهم آوردن موجبات فزوني و پرورش است .
 
تربيت عبارتست از ايجاد تغييرات مطلوب در جسم وجان آدمي و مراد از تغييرات مطلوب، رشد کامل نيروهاي وجودي و استعدادهاي نهفته در انسان به گونه اي متوازن و متناسب است. 
تربيت از قوه به فعل رساندن استعدادهاي نهفته و فطرت در جهت الهي شدن اوست .
 
اهداف تربيت
در اينکه انسان را چگونه تربيت کنيم بايد ببينيم که هدف از آفرينش و زندگي چيست؟
کساني که با ديد و بينش مادي به هستي مي نگرند، قهرا زندگي رامنحصرا در دنيا و تکامل انسان را تنها يک تکامل مادي و موفقيت را تنها در رفاه و بهره گيري بيشتر از طبيعت مي دانند. در نظر اين گروه تربيت وسيله اي است که مردم در بهره گيري مزاحم هم نشوند.برخورد بد نداشته باشند، درکنار هم مزاحم رفاه يکديگر نباشند، نظم و نوبت و بهداشت و مقررات را مراعات کنند. اين هدف چون مايه.و محتواي معنوي قوي ندارد بسيار ساده و سطحي است که حتي مربيان اينگونه اهداف، با پيش آمدکوچکترين مسئله هدف را رها مي کنند.نمونه آن را در توحشي که در دنياي تمدن است با چشم خود مي بينيم که چگونه با به دست گرفتن قدرت، تمام مقررات را زير پا مي گذارند و براي خود حق "وتو" قرار مي دهند و سرمايه مردم را مي ربايند و قتل عام ها و جنايت هايي مي کنند که قلم از نوشتن آن شرم دارد.
اما در جهان بيني الهي هدف تربيت چيز ديگري است . در اين ديد هدف از تربيت آن است که انسان با شناخت عميق خود راه خدا را انتخاب کرده و بنده او شود.هدف آن است که انسان خود را در محضر خدا ببيند.
 شايد بتوان با توجه به آيات و روايات اهداف تربيت اسلام را به چند دسته و درجه تقسيم کرد:
اهداف جسماني، اهداف اجتماعي و سياسي، اهداف انساني، اهداف فکري ، اهداف نهايي که همان رضاي خداست.
 
اجتماعي بودن
به آن صفات و خصايص شخص گفته مي شود که او را براي همکاري با ديگران راهنمايي مي کند.
اجتماعي شدن :فرايندي که به وسيله آن ، فرد راه ها، افکار، معتقدات، ارزش ها ، الگوها و معيارهاي فرهنگ خاص خود را ياد مي گيرد و آنها را جزو شخصيت خويش مي نمايد.
هدف هاي تعليم و تربيت:برحسب مقتضيات زمان و مکان متغيرند.امروزه بيشتر متخصصان تربيتي در دو هدف زير موافقت دارند:
  • 1) کمک به رشد و تکامل طبيعي فرد،
  • 2) جاويدان و غني ساختن مهارت ها و ارزش هاي سودمند اجتماعي.
اصولي در اهداف تربيت اجتماعي
انسان موجودي است که براي ادامه حيات خود به ديگران نيازمند است و بايد در جمع زندگي کند . به همين نظر بخشي از اهداف تربيت متوجه اين جنبه بايد باشد. جمع براي ما داراي اهميت است ، از آن بابت که زبان ، فکر، عواطف، تمدن و فرهنگ انساني همه ناشي از حيات جمعي و تحت تاثير آن است.
انسان ها در نظام تربيتي اسلام هر يک چون قطره اي هستند که مي بايست با ديگر قطرات پيوستگي داشته و از همبستگي و اتحاد آنها جوي و سپس رودي تشکيل گردد و به سوي اقيانوس ابديت جاري و روان شود و البته اين رود در سر راه خود به سوي مقصد، هر آنچه پليدي و خاشاک است بشويد و محيط را پاک و سالم سازد.
از اصول مهم در تربيت اسلامي رعايت نقش محيط به معناي عام کلمه و بخشي از آن محيط انساني و نوع روابطشان با يکديگر است. 
وظايف و تعهدات و نيز مسئوليت مشترک براي همه انسان هاست که در تربيت، وصول بدانها به عنوان بخشي از اهداف تربيت قرار مي گيرد و در تربيت اجتماعي براساس نظام و ضوابط اسلامي و آنچه در نهج البلاغه ذکر شده به شرح اين اصول مي پردازيم.
 
نهج البلاغه:
کتابي است که در وضعيت کنوني شامل 239 خطبه، 79 نامه و 472 کلام از کلمات قصار حضرت علي (ع) مي باشد. که در زمينه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، اخلاقي، کلام و عقايد، مواعظ و احتياجات صادر شده است. که توسط سيد رضي جمع آوري و در کتابي به نام نهج البلاغه نوشته شده است.
 
تربيت اجتماعي را از کجا بايد آغاز نمود؟
اولين آيات منزل را حضرت محمد(ص)که اينک رسول خداست بر خديجه زوجه اش و بر علي بن ابيطالب که ده ساله است خواند و اين دو نفر که هوش و استعداد کافي داشتند به گوش جان شنيدند و آيات آن را حفظ کردند .
"در کتاب پيامبر از زين العابدين رهنما" در صفحه 309 مي خوانيم در همان شب وحي، علي بيش از فرزندان خديجه به کارها و گفتگوهاي محمد و خديجه مجذوب شد و همان چند آيه اي که بر محمد نازل گشته بود ،بر روي پوست بره نوشت و از بر کرد .
با توجه به اقدام پيامبر که به محض بعثت نزديکترين کسان خود را هدايت فرمود "وانذر عشيرتک الاقربين" (نخست خويشان نزديک را از خدا بترسان ) نتيجه مي گيريم که تربيت اجتماعي براي هر کس از خانه شروع مي شود و اين کار به چند دليل تقدم دارد:
  • 1- معمولا اهل خانه زودتر از سايرين سخن را مي شنوند و مي پذيرند.زيرا به طور کلي اهل هر خانه هر يک از اعضاي همان خانواده مخصوصا پدر و مادر را صادق و بي غرض مي دانند.
  • 2- خانه معمولا محل تفاهم است و دلسوزي و رأفت در آن وجود دارد.
  • 3- به واسطه رفع نيازهاي اوليه زندگي که در خانه صورت مي گيرد،پيوند اجتماعي بيشتر است و حرف شنوي نيز معمولا بيشتر است.
  • 4- در خانواده برسر قبول يک فکر يا رفتار صحيح زودتر مي توان به توافق رسيد و براي يک عقيده صحيح طرفداراني فراهم نمود تا آنرا اشاعه بدهند و اصلاحات به وجود درآورند.
چنانچه کسي در امر به معروف و نهي از منکر که در خانه مي کند موفق نشود باز هم با ديدي مثبت و مساعد مي توان بدان نگريست و و از جمله نتايج تربيتي زير را گرفت:
الف)اگر سخن مسموع واقع نمي شود شايد در گفتارگوينده يا روش برخورداو نقصاني است که بايدکشف کند و رفع نمايد."ادع الي ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه"،(بخوان به سوي پروردگارت از روي حکمت و پند نيکو)  . 
ب) در صورتيکه عضو، مسئول خانه خود را ناموفق ديد با صبر و بردباري به خودسازي مي پردازد و زبان خود را با زبان علمي و اجتماعي روز انطباق مي دهد، بدون اينکه عقيده صحيح خويش را ازدست بدهد. بدين ترتيب خود را براي گسترش اعتقاد در سطح خارج از خانه آماده مي کند.
 
پيشينه تحقيق
براي پربارتر شدن هر پژوهش و تحقيقي، استفاده از پژوهش ها وتئوري هايي که در رابطه با آن موضوع خاص موجود است و توسط محقق گذشته اي انجام گرفته مي تواند در کليه مراحل تحقيق محقق را ياري و راهنمايي کند تا راه رفته ديگران را تکرار ننموده يا در جهت غني تر شدن کليه مراحل تحقيق خود از آنها به خوبي استفاده نمايد.
لذا در اين زمينه به بررسي تحقيقاتي که پيرامون موضوع مورد تحقيق انجام گرفته ،اقدام شد.ابتدا به پژوهشکده تعليم و تربيت وزارت آموزش و پرورش مراجعه نمودم.در اين پايگاه علوم تربيتي با دو اثر که در رابطه کمي با موضوع با عناوين ديگر بود آشنا شدم. لذا براي بررسي بيشتر به مرکز اطلاعات و مدارک علمي ايران(وزارت علوم و تحقيقات و فناوري)، کتابخانه دانشکده علوم اجتماعي مراجعه نمودم اما در اين مرکز نيز تحقيقي تحت اين عنوان دسترسي پيدا نکردم و در کتابخانه هاي دانشگاه تربيت مدرس با دو مورد تحقيقاتي و با مراجعه به ساختمان فجر (مرکز تحقيقاتي) يک مورد تحقيقاتي که مرتبط با موضوع مورد بحث بود آشنا شدم . در پايان با مراجعه به کتابخانه دانشکده محل تحصيل اين کار را ادامه دادم.حال به تعدادي از تحقيقاتي که در رابطه با موضوع بنده ولي با عناوين ديگري مي باشد، اشاره مي کنم.
 
 
5- تربيت اجتماعي از ديد قرآن
پژوهشگر: ناهيد فرجاد ، 75-74
راهنما: علي قائمي
مشاور:محمدحسن آموزگار
تربيت اجتماعي به موجود شکل جديدي مي دهد، او را به رفتارهاي حسي و مغزي مجهز مي کند که شرايط لازم آن در طبيعت زيستي وي مندرج نيست.
تربيت اجتماعي از فرد موجود تازه اي مي زايد که با وجود ماديش به معارضه برمي خيزد و سعي دارد خود را از سلطه ي جنبه مادي برهاند.
و جوان در پرتو تعليم و تربيت به جايي مي رسد که مي تواندبي آنکه زياد به زحمت بيفتد در زندگي گروهي ، در عادات گروه در سازمان هاي قانوني و حقوقيش، در احساسات و اعتقاداتش سهيم و شريک باشد.
اين پايان نامه در هشت بخش نوشته شده که در آن ضمن پرداختن به مسائل تربيتي و تعريف تربيت و تربيت اجتماعي ، به روش هاي تربيت اجتماعي، تربيت اجتماعي و خانواده، تربيت اجتماعي و قضاوت، تربيت اجتماعي و انحرافات، تربيت اجتماعي و روابط پرداخته است.
6- اهداف تربيت اجتماعي در اسلام
پژوهشگر: بتول دهش ،79-78
راهنما: صمد موحد ديلماني
مشاور: محمد رسول گلشن
اين پايان نامه در نوزده فصل نوشته شده که پژوهشگر به شرح هدف و اهميت آن، تربيت و ضرورت آن، تربيت اجتماعي و لزوم آشنايي با مسائل اجتماعي، تبيين هدف هاي تربيت اجتماعي در اسلام، توضيحاتي در رابطه با اصول اجتماعي و نقش خانواده و اجتماع در ارتباط با تربيت و انواع روش هاي تربيت ارائه داده است.
7- روش هاي تربيتي از ديدگاه امام علي(ع)
پژوهشگر: ميرهاشم جعفري ، 80-79
راهنما: احمد احمدزاده بياني
مشاور: سيد يعقوب موسوي
در اين پايان نامه ابتدا معرفي اجمالي مولاي متقيان علي(ع) از زبان قرآن کريم و پيامبر اکرم(ع)از زبان خود آن حضرت و علما و دانشمندان عنوان شده که در اين باره از آيات و روايات زيادي استفاده شده است.
در قسمت بعدي از ميان تعداد بي شمار بيانات گوهر بار امير مؤمنان(ع) در نهج البلاغه و کتاب هاي ديگر اسلامي، نظرات تربيتي آن حضرت را در حد امکان جمع آوري کرده و در بحث بعدي هدف ها و روش هاي تربيتي مثل روش هاي الگويي، محبت، تشويق، تنبيه و...، را که مولا علي(ع) در طول زندگي شريفشان به آن تاکيد داشته اند، جمع آوري کرده و در قسمت آخر به منظور روشن شدن اهميت نظريات تربيتي علي(ع) و ارتباط آنها با ديدگاه هاي امروزي علما و دانشمندان در سطح جهان، نظريات برخي از علما تعليم و تربيت را در خصوص تربيت مطرح نموده است.
8- ثمره اجتماعي تربيت در اسلام
پژوهشگر: محبوبه مساح ، 80-79
راهنما: علي قائمي
مشاور:محمد حسن آموزگار
چکيده:شناساندن بيشتر نظام تربيتي اسلام و نشان دادن جامعيت آن به خصوص در بعد اجتماعي مسائل مربوط به زندگي روزمره انسان مي باشد که رعايت و الزام به آن مي تواند انسان را در رسيدن به جامعه ايده آل و امت نمونه اسلامي کمک کند .
اين تحقيق در پنج فصل نوشته شده که به شرح تربيت در قانون و ثمره تربيت در بعدخانواده و روابط، در بعد حقوق و قضاوت، در ارتباط با حقوق فرزندانو حقوق ديگران پرداخته است.
9- تربيت دفاعي در نهج البلاغه
پژوهشگر: مريم غفوري ورزنه
راهنما: علي قائمي
مشاور: محمدحسن آموزگار
چکيده: تربيت از رايج ترين واژه ها و مفهوم آن از عمومي ترين و متنوع ترين حقايق بشري است.به طوري که هر کس بنابر محيط تربيتي و فکري خود معنايي براب تربيت در ذهن و راهي براي رسيدن به آن در نظر دارد .
اين رساله به بررسي مختصري در مورد آنچه از تربيت به طور عام و تربيت به طور خاص آمده ، پرداخته است.اين است که تربيت براساس پرورش عقل و فکر، علم و آ گاهي يا بينش مذهبي مي تواند زمينه مساعدي را جهت رشد و تعالي و شکوايي استعدادهاي بالقوه فرد ايجاد نمايد.
هماهنگي ميان ابعاد تربيتي از جهت شخصي، اجتماعي، سياسي، مذهبي و... از ضروريات تربيت به شمار مي آيد. و اهميت دوران هاي مختلف عمر از جهت شکوفايي استعدادها از مواردي است که با تحقيقات به تاييد رسيده است . 
اين پايان نامه شامل دوازده فصل است که در آن به تعريف تربيت ، معرفي نهج البلاغه، مفهوم دفاع از حقوق اجتماعي، تربيت دفاعي در بعد نظامي، انواع دفاع اعتقادي، اخلاقي، معوي و فرهنگي پرداخته است.
10- تربيت اجتماعي از ديدگاه امام علي(ع)
پژوهشگر: عزت خانم اميدبيگي ،81-80
راهنما: محسن ايماني
مشاور: علي قائمي
در اين تحقيق به بررسي ديدگاه هاي امام علي(ع) در مورد تربيت اجتماعي پرداخته و اهداف اين تحقيق شناخت و معرفي ديدگاه هاي امام علي(ع) در مورد تربيت احتماعي و جمع آوري نظرات، توصيه ها و سيره عملي آنحضرت درباره تربيت اجتماعي مي باشد.
در رابطه با تربيت اجتماعي اصول و روش هايي را با توجه به ديدگاه امام علي(ع) استخراج نموده مانند : اصل بهبود بخشيدن به شرايط اجتماعي، اصل تعاون و اصل عدالت اجتماعي.........
در ادامه با عنايت به توصيه ها و احاديثي از امام علي(ع)، فرضيه هاي تحقيق که در قالب اصول و روش هاي تربيت اجتماعي بيان شده بودند را اثبات نموده است.
11- تربيت اخلاقي در نهج البلاغه
پزوهشگر: مهناز طاهري
راهنما: علي قائمي
مشاور: محمدحسن آموزگار
هدف از انجام اين تحقيق مشخص کردن امکانات و امتيازات بي شمار تربيتي و اخلاقي در نهج البلاغه است و بررسي اين مسأله که چگونه مي تواند در تحقق نظام مطلوب و مورد نياز جامعه اسلامي مؤثر واقع گردد و اجراي آن را ممکن نمايد و مشکلات و نارسايي هاي موجود در نظام کنوني را رفع نمايد و محروم ماندن ازاين کانون هدايت تاچه ميزان به زيان سلامت جامعه وفرهنگ جاري آن تمام مي شود.
اين پايان نامه در نه بخش نوشته شده که ابتدا به تعريف تربيت و معرفي نهج البلاغه پرداخته و سپس به موضوعات اخلاقي و روش هاي تربيت اخلاقي و عوامل مؤثر بر تربيت اخلاقي اشاره شده است.
12- تربيت و نهج البلاغه
پژوهشگر: شهرزاد شاه خليلي ، 1365، 197ص
دانشگاه تهران، دانشکده علوم تربيتي، فوق ليسانس   
راهنما: ابراهيم ديناني
13- تربيت از ديدگاه امام علي(ع)
پژوهشگر: فاطمه مذکوري، 1368، 149 ص
دانشگاه تربيت معلم،دانشکده علوم تربيتي، فوق ليسانس
راهنما: شکوه نوابي نژاد
14- مقدمه اي بر تربيت اجتماعي در اسلام
پژوهشگر: منصور خوشخويي،1368
دانشگاه تربيت مدرس، دانشکده علوم انساني، فوق ليسانس
15- مقدمه اي بر تربيت عاطفي در اسلام
پژوهشگر: احمد يارمحمديان،1370
دانشگاه تربيت مدرس، دانشکده علوم انساني، فوق ليسانس
16- اهداف سياسي تربيت از ديدگاه نهج البلاغه
پژوهشگر: يحيي نوع وطني، 76-75
راهنما: علي قائمي
مشاور: سعيد بهشتي
 
ب) کتاب ها
1) تربيت در سيره و سخن امام حسن مجتبي
مؤلف : عبدالکريم پاک نيا
فهرست مطالب : 
طليعه، جايگاه تربيت، ضرورت تربيت، بهترين دوران تربيت، عوامل تربيت، زمينه هاي تربيت،شرايط و صفات بري، شيوه هاي تربيت، شيوه هاي اصلاح رفتار و جلوگيري از لغزش ها، داستان هاي تربيتي از ديدگاه امام حسن(ع)، امام حسن (ع) و تربيت فرزندان شايسته
چکيده:
در اين کتاب در مورد مهمترين مسئله زندگي بشر که رمز حقيقي سعادت انسان هاست، در تاريخ زندگي و سيره و سخن امام حسن(ع) که الگوي تمام عيار و سرمشق جاودانه براي انسان، در تمام اصل ها و  نسل هاست ، کاوش نموده و نقاط برجسته تربيتي – اخلاقي را در زواياي گفتار و رفتار آن حضرت يافته و با توضيحات لازم براي مربيان و والدين و به ويژ خانواده هاي جوان ارائه شده است.
ضرورت طرح اين موضوع ، افزون بر اهميتي که در خور مسئله تربيت مي باشد، به نقطه نظرات شخصي بر مي گرددکه خود نمونه بارزي از يک انسان کامل و تربيت يافته در مکتب نبوي، علوي و فاطمي است. و همچنين پرورش دهنده فرزنداني است که هر کدام به نوبه خود به عنوان اسوه هاي عالي و تجلي ارزش هاي والاي انساني در تاريخ بشر مي درخشد.
جايگاه تريت: موضوع تربيت امروزه نه تنها در جوامع و خانواده هاي مسلمان مورد توجه قرار گرفته وهر پدر و مادري آرزو ميکند که فرزندان خود را طبق رهنمودهاي صحيح و اصول و ارزش هاي الهي تربيت کرده و در نهايت فرزندي رشد يافته و کارآمد داشته باشد، بلکه اهداف عالي و اخلاقي تعليم و تربيت از مهم تين دغدغه هاي جهاني است.
 
2) تربيت اسلامي با تاکيد بر ديدگاه هاي امام خميني(ره)
مؤلف: دکتر محمدرضا شرفي
فهرست مطالب:
مقدمه، معنا و مفهوم تربيت، اصول تربيت، عوامل تربيت، انسان، موضوع تربيت، روش هاي تربيت
چکيده:
يکي از ويژگي هاي برجسته امام خميني اين بود که ايشان لحظه اي از آرمان هاي سياسي و انديشه هاي اجتماعي خويش دست برنداشت و گامي عقب نشيني نکرد.اگرچه آرمان هاي سياسي و انديشه هاي اجتماعي ايشان مبتني بر انگيزه هاي الهي بود، قرارگرفتن در قلب مبارزات سياسي وبحرانهاي اجتماعي مانع از دلبستگي ايشان به سير و سلوک اخلاقي و رعايت مسائل تربيتي و خانوادگي نبود.
يکي از مباحث تحليلي در تربيت، بررسي چگونگي تاثير دوران کودکي بر سنين جواني و بزرگسالي آدمي است.اين تحليل ها غالبا به حمايت از نظريه متکي بر مسئوليت پذيري و تحمل سختي ها ناظر است و به نفي نظريه تربيتي رفاه گرايي و راحت طلبي مي پردازد.
در آرمان تربيتي امام، کودک به منزله يک فرد نيست. بلکه به مثابه يک ملت است و در صورت تربيت مطلوب، موجب سعادت يک جامعه مي شود و در غير اين صورت مي تواند موجب شقاوت يک ملت باشد.
اين مجموعه مدخلي براي ورود به حوزه گسترده تربيت اسلامي است.
 
3) کودک از نظر وراثت و تربيت
مؤلف: دانشمند فقيد محمد تقي فلسفي
فهرست مطالب:
مسئوليت والدين در تربيت کودک- وفاي به عهد، پرورش راستگويي در کودک،احترام به شخصيت مردم- احترام به شخصيت کودک، اسلام و تکريم کودک، عقل وعواطف وپرورش آن، پرورش ايمان در کودک، عقده حقارت، زياده روي در محبت، پرورش اعتماد به نفس، حياي پسنديده و ناپسند، تعديل تمايل جنسي، جبران حقارت، منشا رواني تکبر، انگيزه هاي تواضع، درمان نگراني و حقارت
 
چکيده:
در اين کتاب سعي شده که مسئوليت هاي والدين در قبال تربيت فردي و اجتماعي رزند اولا به عنوان يک فرد و درثاني به عنوان عضوي از يک اجتماع پرداخته شود.
در اين کتاب تربيت فردي از قبيل تامين مايحتاج زندگي کودک، تربيت کودک در محيط پاک،اولين مدرسه کودک، پرورش فطريات کودک، خاطرات کودکي، پرورش براساس محبتف نصيحت به کودک و... و تربيت اجتماعي کودک از قبيل وفاي به عهد، خشم خدا و خلق، پرورش راستگويي، توقع به قدر طاقت، لذت خودنمايي، احترام به شخصيت مردم، تاثير حق شناسي، اجتناب از تحقير و... مورد توجه نويسنده قرار گرفته است.
 
4) سيري در تربيت اسلامي
مؤلف: مصطفي دلشاد تهراني
فهرست مطالب:
پيشگفتار، بخش اول:مقدمه، بخش دوم:موانع و مقتضيات تربيت، مانع و مقتضي اصلي، موانع و مقتضيات فردي، موانع و مقتضيات اجتماعي، موانع و مقتضيات سياسي، موانع و مقتضيات اقتصادي .  
بخش سوم: مباني تربيت، شناخت انسان، اهداف تربيت، شناخت فطرت، عوامل مؤثر بر تربيت. بخش چهارم: اصول تربيت: اصل اعتدال، اصل تدرج وتمکن، اصل تسهيل و تيسير، اصل زهد، اصل تعقل، اصل تفکر، اصل تدبر، اصل کرامت، اصل عزت. بخش پنجم:روش هاي تربيت:روش الگويي، روش محبت، روش تذکر، روش عبرت، روش موعظه، روش توبه، روش ابتلاءو امتحان، روش مراقبه و محاسبه، روش تشويق و تنبيه، سختن پاياني.
چکيده:
کتاب مذکور مروري است بر مهمترين مسائل تربيتي در اسلام که درآن تلاش شده براساس آموزش هاي قرآن کريم و برگرفته از تعليمات معصومين و وصاياي آن بزرگواران باشد.
مباحث اين کتاب در پنج فصل تنظيم شده که حلقه هايي به هم پيوسته و داراي يک جهت گيري اند.
دراين کتاب از جايگاه و ضرورت پرداختن به مباحث نظري و عملي تربيت بحث شده است. و اينکه گوهر وجودآدمي و حقيقت ملکوتي او جز با تربيتي حقيقي شکوفا نمي شود و اگر انسان با تربيتي الهي به سوي حقيقت خويش سفرنکند، در مرتبه پايين متوقف مي ماند و در سراشيبي نفسانيت فرو مي رود. 
سپس بهترين راه تربيت، راه وحي يا راه تربيت معصومين (ع) معرفي شده است تا مشخص گردد که براي سير در تربيت کدام راه را بايد جست. البته در اين راه موانعي است.
از موانع و مقتضيات تربيت نيز سخن به ميان آمده و در بخش بعدي به مباني تربيت پرداخته شده .چرا که هيچ حرکت تربيتي بدون شناختي درست از انسان و مقصد تربيت ميسر نيست.
در فصل هاي بعدي به اصول تربيت و روش هاي تربيت اشاره شده که با بهره گرفتن از آنها در مواقع و موارد مناسب ، بتوان راهي را که در تربيت ترسيم شده به بهترين وجه دنبال کرد.
5) امام علي(ع) ، فرهنگ عمومي و همبستگي اجتماعي
ناشر: مؤسسه فرهنگي انتشاراتي زهد
فهرست مطالب:
سخني در آغاز، نگاهي تطبيقي به عدالت اجتماعي در انديشه حضرت علي (ع)،خانواده از ديدگاه رسول اکرم(ص) و علي(ع)، خداشناسي در نهج البلاغه، مشبه و ويژگي هاي آن در کلام امير مؤمنان(ع)، حکومت وعدالت در نگاه علي(ع)، مشارکت جوانان در حکومت علوي، نگرش هاي انساني و فرامذهبي در انديشه سياسي امام علي(ع)، شاخصه هاي روش کرامت و آزادي از ديدگاه امام علي (ع)، تربيت از ديدگاه امام علي(ع)، دانش و پژوهش از ديدگاه علي(ع)، ارتباط و همبستگي از ديدگاه علي(ع)، حضرت علي و مخالفان سياسي.
چکيده:
در اين کتاب با بهره گيري از نهج البلاغه به عنوان بليغ ترين و شيواترين سخنان و مکتوبات امام، کارسازترين شيوه و روش جهت آشکار نمودن ابعاد شخصيتي آن بزرگوار، مطرح شه است.
دراين مخزن روشنگر، تنوع مباحث وجوانب و جهات مختلفي که علي(ع) درآن موردتوجه قرارداده اند، کمک بسياري براي بازنماياندن شخصيت آن بزرگوار است.
بر انسان هاي حقيقت جو و متعهد و همچنين سياستگذاران فرهنگي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي فرض است که اهداف و انديشه هاي امام علي(ع) و ارزش ها وهنجارها و مناسک پيوند خورده با نام مولا را در جامعه پياده کنند و اين ضرورتي اجتناب ناپذير است.
در اين کتاب نگاهي تطبيقي به عدالت اجتماعي حضرت شده و در ابتدا به بحث خانواده از ديدگاه حضرت رسول(ص) و علي(ع) اشاره شده است و در اين بخش آماري از احاديث و آيات در اين مورد اشاره شده است.
پس از آن به سيماي زن در آن و مطالبي از جمله "حقوق زن در در تشکيل خانوده، عقد و ازدواج از نظر قرآن، نقش خانواده امام علي(ع) بر توسعه انساني، خداشناسي در نهج البلاغه، صفات فعلي، جنبه تربيتي،..." حکومت و عدالت از نگاه علي(ع) و مفهوم عدل با استناد به آيات و روايات و احاديث و پس از آن تربيت از ديدگاه علي(ع)و تربيت جوانان و ارزش آنان و چگونگي مشارکت آنان در صحنه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي، چگونگي امکان تربيت، ارزش تربيت، هدفدار بودن تربيت، شناخت عوامل تربيت(که پدر و مادر و آموزگاروجامعه و علماو انقلاب و...هستند)، اشاره شده است.
 
 علي والمناقب
مؤلف: عبدالعلي گويا(م 1373 ش) ، انتشارات زراره، 376ص
کتابي است فارسي در باب فضائل و مناقب و اخبار از مغيبات و معجزات و احتجاجات اميرالمؤمنين که در عين پرهيز از گرايش به غلو، به برخي ادعيه عرفاني و احاديث "صعب مستصعب" معصومين(ع) نيز پرداخته است.
اين کتاب جلد سوم از دوره "معارف و عرفان معصومين(ع) " است که از قلم مرحوم دکتر گويا (استاد برجسته فيزيک و رياضيات) تاکنون منتشر شده است.دو اثر پيشين عبارتند از:
علي (ع) و فوج مقتحم ، علي (ع) و فوج فائزين.
 
6) اسلام،تعليم و تربيت
مؤلف: ابراهيم اميني،1384، وزيري568 ص
اثر نامبرده که با قلمي روان نوشته شده، در موضوع تربيت است. و نويسنده با توجه به جهان بيني و انسان شناسي ويژه اسلام و به منظور تحقق آرمان ها و آموزه هاي قرآن و مکتب اهل بيت(ع) آن را سامان داده است.
ايشان با بهره گيري فراوان از نگرش هاي دانشوران علوم تربيتي و رهنمودهاي قرآني و حديثي و سيره پيامبر(ص)و امامان معصوم(ع) و گاهي با تجربه هاي شخصي، مهم ترين مسائل تربيتي روزگارجديد را در بخش هاي مختلف تجزيه و تحليل کرده است.
 
 تعليم و تربيت در نهج البلاغه
مؤلف: عبدالحميد زهانت، چاپ دوم 1380، 246 ص
چکيده:
امام علي (ع) مفسر وحي و مبين سنت است ونهج البلاغه که تبلور شناخت آن حضرت از خدا و هستي است، چشمه جوشاني از معرفت است که هر کس به فراخور خويش از آن سيراب مي شود.
کتاب نامبرده با خامه اي روان به تبيين تعليم و تربيت از ديدگاه نهج البلاغه پرداخته و تفسيري از ارزش و فضيلت علم، نکوهش جهل، آداب تعليم و تربيت و... به دست مي دهد.
فصل پاياني کتاب به شرح و بيان نامه31 نهج البلاغه (خطاب به امام حسن (ع)) اختصاص يافته است.
7) سلوک علوي، راهبردهاي امام علي(ع) در تربيت فرزندان
مؤلف: سيد حسين اسحاقي، مرکز پژوهش هاي صدا و سيما1381، 200 ص
 
چکيده:
تربيت ضروري ترين نياز انسان است.چراکه وي در پرتو تربيت صحيح روند تکاملي خويش را بپيمايد. اين مهم نيز به الگوها و اسوه هايي احتياج دارد.براي انسان مسلمان، معصومان بهترين الگو هستند.در اين ميان الگوهاي تربيتي امام علي(ع) جايگاه ويژه اي دارد.
مؤلف در اين اثر ابتدا ويژگي هاي تربيتي امام علي(ع) را بيان کرده است و سپس روش هاي تربيتي آن حضرت را بازگفته است.
در بخشي ديگر وظايف و مسئوليت هاي متوليان تربيتي را از ديدگاه علي(ع) برشمرده است.
اين سه بخش بر روي هم ديداندازي کلي از تربيت اسلامي را فراروي خواننده نهاده و او را با گوشه اي از معارف عظيم علوي آشنا مي سازد.
 


  می پسندم        0 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بررسی تربیت از دیدگاه امام علی علیه السلام
شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۵۶ قبل از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 2948
حالت :
ارسال ها : 7
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 2
اعتبار کاربر : 24
پسند ها : 1
تشکر شده : 2




راه به سوي حقيقت تربيت 


راه به سوي حقيقت تربيت جز با ديده فرو بر بستن از پستيها گشوده نمي شود . اين چنين نيست که بتوان در عين وابستگي به دنيا گام در مسير تربيت گذاشته و از زندگي اين جهاني براي آخرت توشه برداشت زيرا دنيا "به معناي تعلقات پست و نه نازلترين مراتب وجود زندگي اين جهاني که خود مقدمه آخرت است ." 


 بنابر اين براي فراهم کردن مقتضي اصلي بايد به دنيا زاهدانه نگريست و در عين کار و تلاش و مبارزه بدان دل نبست. علي(ع) مي فرمايد:


"ايها الناس انظروا الي الدنيا نظر الزاهدين فيها الصادقين عنها"


"اي مردم بنگريد به دنيا چون نگريستن پارسايان روگردان از آن "


چون کسي به مقتضي دست يابد به بهترين توانايي براي تربيت حقيقي دست مي يابد. 


راه تربيت انسان 


راه تربيت انسان از خود او مي گذرد و اگر انسان خود اين راه را ببندد، تلاش هاي بيروني به نتيجه نمي رسد. مهم آن است که بتوان انگيزه و ميل به اصلاح را در متربي ايجاد کرد زيرا تا کسي خواهان کمال نباشد ديگري را توان کمال بخشيدن به او نيست. 


نقش پيامبران در تربيت آدميان در اين جهت است يعني بيدار کردن پيامبر دروني انسان ها و يادآوري عهد الهي شان و خواندن مردم به ميثاق فطرتشان، خداوند اين حقيقت را چنين به پيامبر(ص) يادآور  مي شود:


" فذکر انما انت مذکر لست عليهم بمصيطر"(غاشيه-21و22)


"پس يادآوري کن که تو يادآور کننده اي و بس، تو بر آنها چيره و حکمفرما نيستي"


اميرالمؤمنين(ع) همگان را مي خواند تا خود به امر تربيت خويش همت کنند:


"يا اسري الراغه اقصدوا فان المعرج علي الدنيا لايروعه منها الا صريف"


"اي اسيران آزاد باز ايستيد که گرانيده دنيا را آن هنگام بيم فرا آيد که بلاهاي روزگار دندان به هم ساييد، مردم کار تربيت خود را، خود برآيند و نفس خود را از عادت ها که بدان حريص است بازگردانيد"


انسان خود بايد گام نخست را بردارد .از اسارت طمع خويش آزاد شود و پيش از آنکه به سقوط کامل کشيده شود از عادت هاي ناپسندي که بدانها حريص است خارج شود. انسان بايد بداند که بيشترين جايگاه سقوط و هلاکتش همين جاست. 


موانع و مقتضيات تربيتي 


با دقت در موانع و مقتضيات تربيت در مي يابيم که يک مانع به عنوان مانع اصلي مطرح است و رفع آن مانع مقتضي اصلي براي سير کمال و عروج انساني فراهم مي شود.اين مانع، دنياست و اين مقتضي ترک دنياست. 


حضرت علي(ع) مي فرمايد:


" من هو ان ا لدنيا علي الله انه لا يعصي الفيها و لاينال ما عنده الا بترکها"


"در خواري دنيا نزد خدا همين بس که جز در دنيا نافرماني او نکنند و جز با وانهادن دنيا به پاداشي که نزد خداست نرسند."


تا انسان از دنياي خود(وابستگي هاي پست) آزاد نشود نمي تواند متصف به صفات و کمالات الهي شود."دنيا" بازدارنده آدمي از امور والا و مراتب بالا و مشغول کننده آدمي به امور موهوم و مسائل مذموم است.


علي(ع) برترين نمونه تربيت الهي، در باره خود و دل بريدنش از دنيا فرموده است:" يا دنيا؛ از من دور شو(با خودنمايي) فراراه من آمده اي ؟ يا شيفته ام شده اي؟ هرگز آن زمان که تو در دل من جاي گيري فرانرسد.هرگز جز مرا به فريب مرا به تو چه نيازي است؟ من تو را سه طلاقه کرده ام که بازگشتن در آن نيست.


موانع و مقتضيات فردي


چنانچه انسان خود تمايلي به تعالي نداشته باشد و خواهان پذيرش سختي هاي سير قوس صعود نباشد، مانعي بزرگ بر سر راه تربيت خود ايجاد مي کند. اما اگر بخواهد برود و در مسير کمال گام بزند  مي تواند و خداي متعال اين امکان را به همه انسان ها داده است که بتوانند متصف به صفات و کمالات الهي شوند.


 اگر انسان بخواهد تربيت کمالي بيابد، کسي نمي تواند او را بازدارد.


"يا ايها الذين امنوا عليکم انفسکم لا يغرکم من ضل اذا هديتم"


" اي کساني که ايمان آورده ايد بر شما باد نگاهداشت خويشتن چون شما راه يافته باشيد هر که گمراه شد به شما زياني نرساند"


موانع و مقتضيات اجتماعي


ارزش هاي حاکم بر جامعه، روابط اجتماعي، عادات،قوانين و سنن اجتماعي و به طور کلي روح حاکم برجامه در تربيت انسان نقش مهم دارد. فرهنگ جاهلي و اعتقادات باطل حاکم بر جوامع ارزش هاي منفي و روابط ناسالم اجتماعي، حاکميت رسوم و سنن منحط به صورت بندهايي بر دست و پاي انسان ها بسته مي شود و مانع حرکت جامعه به سوي کمال مي گردند.


 حضرت علي(ع) در تبيين موانع اجتماعي فرموده است:


" ان الله بعث محمد صلي الله عليه و آله و سلم نذير للعالمين و امننا علي التنزيل و .."


"همانا خداوند محمد(ص) را برانگيخت تا مردمان را انظار کند و فرمان خدا را چنانکه بايد برساند آن هنگام شما اي مردم عرب! بدترين آيين را برگزيده بوديد و در بدترين سراي خزيده بوديد.منزلگاهتان سنگستان هاي ناهموار، هم نشينتان مارهاي زهردار، آبتان تيره و ناگوار و خوراکتان گلوآزار ، خون يکديگر را ريزان، از خويشاوندان بريده و گريزان و بت هايتان همه جا برپا و پاي تا سر آلوده به خطا..." 


اسلام و هدف تربيت 


بر اساس نگرشي که اسلام به عالم آفرينش و مبدا هستي و مقصدي که براي حرکت عمومي جهان قائل است و آغاز و انجامي که براي حيات انسان مي شناسد، والاترين هدف و مقصد را که در هيچ يک از مکاتب فلسفي و تربيتي نمي توان يافت، براي تربيت ارائه مي کند و آن هدف ساختن و خالص کردن انسان براي خدا که رمز سعادت و فوز و فلاح و جاودانگي انسان در اين نکته نهفته است.


اسلام آيين توحيد است، توحيد در ذات، توحيد در صفات، توحيد در افعال، توحيد در در عبادت و اطاعت و توحيد در هدف و براي انسان چه در حرکت تکويني و چه در حرکت تشريعي، هدفي جز خدا نمي شناسد. همانگونه که قرآن تعليم مي دهد بگو نماز من ، پرستش من، زندگي من و مرگ من براي خدايي است که آفريدگار جهانيان است.


"قل ان صلاتي و نسکيو محيايي و مماتي لله رب العلمين"(انعام – 162)


تعليم و تربيت اسلامي نيز بر اين محور دور مي زنند و ديگر اهداف وسيله اي هستند جهت نيل به کمال نهايي که همه کمالات ديگر را به همراه دارد. 


اخلاق و ارتباط آن با تربيت 


اخلاق: جمع خلق است و در لغت به معناي سجيه، سرشت و صفات باطني آمده است. علماي اخلاق نيز تعريفي قريب به همين معناي لغوي از اخلاق کرده اند.در نظر آنان خلق، سجيه و سرشتي است که در نفس ملکه شده است و افعال بدون نياز به فکر و تأمل از او صادر مي شود. 


 


رابطه اخلاق و تربيت  


الف- تربيت به معناي عمل وفرآيندي که در زندگي انسها جريان دارد . مفهومي است که براي همه اجزاي اين فرآيند (هدف ، روش، موضوع ، محتوا و محيط تربيتي ) اطلاق مي شود . به علاوه نسبت به همه ساحتهاي انسان (عاطفي، اجتماعي، ذهني ، بدني و معنوي ) شمول دارد . بر خلاف اخلاق که مفهومي بسيط دارد و بر يک صفت نفساني انسان دلالت دارد. با توجه به اين تصوير وسيع و گسترده از تربيت مي توانيم به بعضي اظهارنظرهاي متفاوت در بيان رابطه اخلاق و تربيت، مثل اخلاق نتيجه تربيت است، و يا اخلاق مترادف تربيت است، پاسخ دهيم.  


اگر اخلاق با تربيت به معناي عمل و فرايندي که در زندگي انسان ها جريان دارد مقايسه شود، اخلاق نتيجه تربيت است .درصورتي که عمل تربيت متوجه جنبه اخلاقي انسان باشد. اما اگر اخلاق با تربيت مقايسه شود، تربيت و اخلاق مترادفند. در صورتي که نتيجه تربيت ناظر به يک صفت اخلاقي باشد. مثلا وقتي مي گوييم فلان شخص تربيت نشده است، يعني متصف به صفات اخلاقي نشده است . اين معناي تربيت براي بعضي اين توهم را ايجاد کرده است که اخلاق همان تربيت است.


ب- رابطه علم اخلاق و تربيت: علم اخلاق در قالب هنجاري آن هدف غايي زندگي خوب را ترسيم مي کند.آنچه شايسته گفتار و کردار است به ما نشان مي دهد. تغييراتي را که در حکم اخلاقي در نتيجه تحولات اجتماعي پيدا مي شود بررسي مي کند. مجموعه اين مسائل مبنايي براي عمل اوست، فراهم مي کند. اين مبنا بخشي از محتوا و برنامه اي است که مربي در عمل تربيت به آن نياز دارد.


 


ج- در زمينه روش ها علم اخلاق چگونگي اتصاف به صفات خوب و زدودن صفات بد را به ما نشان مي دهد. اما علوم تربيتي شيوه هايي براي رشد و اصلاح همه ساحت هاي انسان از جمله ساحت معنوي ارائه مي کند. البته در برخي موارد که عالم تربيتي، مشاور و راهنما کار خويش را پايان يافته تلقي نمي کند، مثلا از منظر عالم تربيتي، اگرفردي به اندازه اي که افراد معمولا دروغ مي گويند، دروغ بگويد از سلامتي رواني برخوردار است ولي از منظر عالم اخلاق، حتي يک دروغ هم نشانه مرضي است.و او درصدد معالجه بيمار خواهد بود.


 


د- رابطه فلسفه اخلاق و تعليم و تربيت: فلسفه اخلاق به پرسش هايي مانند ارزشيابي عيني يا ذهني ثابتند يا متغير، سلسله مراتب دارند يانه، پاسخ مي گويد. اين پاسخ ها در شيوه ارتباط معلم و شاگرد تعيين ارزش ها ي مقبول و تصميم گيري هاي تربيتي نقش اساسي را ايفا مي کند.


 مثلا اگر مربي منکر سلسله مراتب ارزش ها شد و بر اين باور بود که هرگاه فعاليتي موجب برآورده شدن نياز فوري شود، داراي ارزشي است. او قطعا عمل تربيتي خود را بر اين مبنا تنظيم مي کند. پس رابطه تعليم و تربيت، علوم تربيتي و دانش هاي اخلاقي را مي توان به طور مختصر اينگونه ترسيم کرد:اگر مربي و متربي را محور و موضوع بحث اين دو زشته فرض کنيم،علوم تربيتي و الگوها و روش هايي براي هدايت عمل مجريان امر تربيت ارائه مي کند و دانش هاي اخلاقي بخشي از برنامه و محتوايي را که مجريان به آن نيازمندند، نشان مي دهد و در بيان رابطه علوم تربيتي و دانش هاي اخلاقي مي توان گفت که دانش هاي اخلاقي به ويژه فلسفه اخلاق، به عنوان مبنا براي انتخاب الگوها ، روش ها نقش ايفا مي کند. 


روش هاي تربيتي


خداوند به عنوان رب العالمين تربيت هر موجودي را خود عهده دار شده و تمامي آنها را با طبيعت هاي مختلفشان به سوي کمال لايق خود پيش مي برد و فيض خويش را به قدر استعداد و به فراخور حال آنان به سويشان سرازير مي کند.


مشرب هاي تربيتي : مکتب ها و مشرب هاي مختلف تربيتي که هر يک نقش مهمي در حوزه سازندگي بشر ايفا کرده در اين عرصه مقدس حضوري جدي و پرثمر راشته اند، از اين قرارند:


الف- اخلاقي: در اين روش براي دور کردن مردم از صفات بد و نزديک کردنشان به فضيلت هاي


 صفات نيک و بد يک به يک بررسي مي شود وبا تکيه بر آيات قرآني و احاديث اسلامي محاسن و معايب هر کدام به يکي از احکام پنج گانه دين متصف مي گردد. و با اين تقسيم بندي در دايره احکام و مسائل فقهي وارد شده و بيشتر حدود عملي آن مورد نظر قرار مي گيرد.


 


ب- عرفاني: در اين مشرب بي آنکه بر روي تک تک صفات انگشت گذاشته شود، تکيه اصلي بر تصفيه باطن و قطع ريشه هاي صفات بد و ايجاد فضيلت هاي انساني از طريق معرفت نفس و خدا و انقطاع کامل از غير اوست..


ج- فلسفي: در اين روش مبارزه با رذيلت هاي اخلاقي و تحقق کرامت هاي انساني از طريق ابزار عقل و با تعقل درباره خوبي و بدي افعال صورت مي گيرد و نيز تبيين و تاکيد اين نکته که صفات پسنديده امور وجودي بوده و از آثار وجود است. در صورتي که صفت هاي بد اموري عدمي هستند. وجود خير محض بوده و شايسته است که انسان روبه سوي آن باشد و هر چه شخص بتواند خويش را از عدم دور کرده به وجود نزديک کند، کامل تر شده است.


د- تجربي: اين طريقه اي است نوپا و نوظهور که روان شناسي جديد و متوليان امور تعليم و تربيت در دنياي امروز مروج آنند .در اين روش بيشتر بر روي ضررهاي جسمي، رفاه تن و موفقيت هاو شکست هاي اجتماعي تکيه مي شود و نقش آمار و نمونه دهي در آن حائز اهميت است. مي توان گفت زيان ادعيه دربردارنده حاصل تمامي اين مشرب هاست. يعني در دعها هم به نتيجه اخروي و ثواب و عقاب مترتب بر اخلاق و رفتار و هم به عنصر محبت و انس با خدا و توجه دادن به معرفت نفس و عرفان الهي و نيز به حسن و قبح افعال و هم چنين به آثار اجتماعي و نتايج به بار آمده از آن در زندگي دنيا توجه مي گردد و با اين ترکيب سالک را با قدرتي تمام به سوي فضيلت ها سوق داده و از پليدي ها دور نگاه مي دارد.


تربيت و اخلاق 


تربيت و اخلاق مهمترين هدف رسالت پيامبران خدا بوده تا بشريت را در مسير کمال و قرب الهي که علت غايي آفرينش است، رهنمون باشند.


پيامبراکرم(ص) با اشاره به فلسفه بعثت خويش در حديث معروف بدان تصريح فرموده اند:


"انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" 


"همانا برانگيخته شدم که مکارم اخلاق را به سرحد کمال برسانم."


تربيت و اخلاق از سوي فلاسفه و انديشمندان نيز همواره مورد توجه قرار داشته و مکاتب فلسفي و حتي مکتب هاي مادي هر يک با بينش و فلسفه و اهداف خاص خود از تربيت و اخلاق سخن گفته و اصول و روش هايي را ارائه داده اند که اين خود بيانگر اهميت اين مسئله براي انسان در همه شرايط و جوامع است. گرجه مسئله اساسي در تربيت و اخلاق مباني اهداف و روش هاي صحيح و استوار و نمونه هاي عيني و مثبت در اين موضوع مي باشد که جز از طريق وحي براي انسان قابل دسترسي نخواهد بود. 


آنچه مايه تأسف است اين است که در جهان معاصر از حاکميت اخلاق و معنويت و ضرورت تربيت الهي کمتز سخن جدي به ميان مي آيد در عمل نيز اثر چشمگيري از آن مشاهده نمي شود. تمام آمال و تلاش هاي علمي به بعد مادي محدود گشته و کسي به فکر احياي ارزش هاي انساني نيست .در حاليکه خطر سقوط اخلاقي از خطر بمب هاي هسته اي و اتمي براي نوع بشر زيان بارتر است. 


شيوع و اشاعه فساد که در اعماق جوامع به ويژه جوامع صنعتي نفوذ دارد و قتل و غارت و قساوت و نيرنگ و بي اعتمادي و خودخواهي به صورتي وحشتناک نشان مي دهد که مکتب هاي ساخته و پرداخته انديشه انسان معاصر جز به تکنولوژي و دانشي که با طبيعت سرو کار دارد نپرداخته و در ميان رشته هاي بي شمار علوم و تخصص ها جاي يک رشته خالي است و آن تربيت و اخلاق با مفهوم الهي آن مي باشد و بحث هاي اخلاقي و انسان سازي در جهان معاصر سير قهقرايي پيموده است و دانش تعليم و تربيت رايج روز چندان ارتباطي با بحث هاي تربيت و اخلاق به معناي جهل و عجز است. همانگونه که حضرت علي(ع) مي فرمايد:


"اعظم الجهل جهل الانسان امر نفسه" 


"بالاترين ناداني ها ناداني انسان به امر خويش است."


"اعجز الناس من عجز عن اصلاح نفسه" 


"ناتوانترين مردم کسي است که از اصلاح خود ناتوان باشد."


اين بي توجهي به معنويت و اخلاق است که تمدن جهان را به پرتگاه سقوط کشانده و حتي از اعماق اروپا دانشمندان و محققاني را به اعتراف و اعتراض واداشته و با توجه به رهاوردهاي منفي علم و تمدن کنوني بشريت را در حال نابودي مي بيند.


دکتر الکيس کارل فرانسوي که از دانشمندان مشهور اروپاست در دو کتاب معروف خود، انسان موجود ناشناخته و راه و رسم زندگي، علم گرايي انسان و خلأهاي معنوي او و واماندگي فرهنگ و تمدن جديد در صحنه اخلاق و ارزش هاي انساني را شديدا مورد انتقاد قرار داده و بر ضرورت احياي انسان در فضايي که مشحون است فضيلت و اخلاق باشد، تأکيد مي ورزد و مي نويسد: علوم مادي بي جان ما را به دنيايي کشانده است که متناسب با ما نيست و ما کورکورانه هر آنچه را اين علوم به ما داده اند، پذيرفته ايم.


خرد امروزي کوته بين تخصصي عاري از موهبت اخلاقي، علمي، هوشي و براي اداره خود و هدايت تشکيلاتش ناتوان است  .


 


دين و تربيت  


رابطه دين و حوزه هاي مختلف معرفت بشري نظير اقتصاد، حقوق، روان شناسي، جامعه شناسي، اخلاق و به ويژه سياست از مباحث مهم و مطرح در مجامع علمي و مطبوعات کشور در دو دهه اخير بوده است و براي خوانندگان تا حدودي شناخته شده است.اگرچه به حد لازم نرسيده است. 


آنچه تاکنون به طور جدي مورد توجه پژوهشگران واقع شده است رابطه دين و تربيت  است . در مورد علت اين امر به نکات زير مي توان اشاره کرد :


نکته اول: به چگونگي بيان قرآن و روايات در مورد تربيت مربوط مي شود.قرآن با صراحت تمام رسالت خود را ارائه و برنامه اي براي هدايت انسان ها  و رسالت پيامبر(ص) را تلاوت قرآن و و تعليم کتاب و وتزکيه انسان ها اعلام مي کند  و لذا در نگاه اول جايي براي طرح اين پرسش که آيا دين براي تربيت انسان ها برنامه ارائه کرده است و اين برنامه ها چه نيازهايي را در قلمرو تربيت برآورده مي سازد؟، باقي نمي گذارد.


نکته دوم: عدم انگيزه براي بحث از رابطه دين و تربيت و در مقايسه با مواردي از قبيل دين و سياست و دين واقتصاد است. مباحث سياسي و اقتصادي به خاطر ويژگي خاص آنها و نيز ويژگي خاص جامعه کنوني ما، مخاطبان زيادي را به خود جذب مي کند و بنابراين طبيعي است صاحبان انديشه که خود نيز حساسيت هايي در باب حاکميت دارند، بيشتر به اين دسته مسائل بپردازند.


نکته سوم: به ماهيت دانش تربيت برمي گردد. پژوهشگران عمدتا تجربي بودن دانش هايي مثل   روان شناسي، اقتصاد جامعه شناسي را مسلم مي انگارند و آنگاه رابطه دين با آنها را بررسي مي کنند در حالي که چنين فرض مسلمي در مورد تجربي بودن دانش تربيت وجود ندارد و هنوز در مورد تجربي بودن ترديد جدي وجود دارد.


به هر حال براي دستندرکاران امر تربيت در کشور در مقام تصميم گيري درباره مسائل تربيتي و اجرا برنامه هاي تربيتي همان پرسش هايي مطرح است که براي سياستمداران و اقتصاددانان در مورد رابطه دين و سياست و دين و اقتصاد وقتي از اسلامي کردن دانشگاه ها يا آموزش و پرورش و يا فرهنگ عمومي جامعه سخن به ميان مي آيد. بايد نظام تربيت اسلامي و چگونگي تأثيرگذاري آن بر برنامه ريزي تربيتي در سطح خرد و کلان نظام مديريتي و ساختار اجرايي مشخص شود تا در نتيجه سياستگذاران و برنامه ريزان و مجريان بتوانند سياست ها و برنامه هاي مناسب با آن را طراحي و اجرا کنند.


در بررسي رابطه دين و تربيت يک مطلب مسلم است و آن اين است که چگونه تربيت شدن و تربيت کردن بخشي لز دين را تشکيل مي دهد. مدلول صريح بسياري از آيات و روايات چگونگي عمل پيامبر(ص) در برخورد با مردم و حتي کبفيت نزول قرآن که همراه با ملاحظات تربيتي بوده است، مطلب فوق را اثبات مي کند.آنچه مورد سؤال است و مي تواند موضوع پژوهش قرار گيرد اين است که مقدار بيان شده در دين چه نسبتي با مجموعه نيازهاي موجود در قلمرو تربيت دارد. 


آيا دين همه نيازهاي موجود در قلمرو طبيعت را برآورده مي سازد؟ يا بخشي را خود به عهده گرفته و خشي را به عقل و تجربه بشري واگذار کرده است؟ اگر چنين است که دين برآورده کردن بخشي از نيازهارا به عهده گرفته است، اين بخش چه ماهيتي دارد؟ چه سنخ نيازهاي تربيتي را برآورده مي سازد؟


قبل از ورود در اصل بحث و پاسخ به پرسش هاي مطرح شده، توضيحي درباره مفهوم دين، تربيت و نيازهايي که در قلمرو تربيت وجود دارد، راهگشا خواهد بود.


 


دين


منظور از دين در اينجا دين اسلام است نه مطلق دين و هر گونه معرفتي که منشأ الهي و شهودي دارد.دين اسلام عبارتست از آنچه از جانب خداوند به وسيله حضرت محمد(ص) براي هدايت بشر فرستاده شده است و مجموعه قول، فعل و تقرير پيامبر(ص) و ائمه(ع) که به حکم حديث ثقلين بخشي از دين به شمار مي آيد.


تربيت


صاحب نظران در تعريف تربيت بسيار کوشيده اند و تاکنون صدها تعريف ارائه کرده اند.اينتعاريف را از يک ديدگاه مي توان به دو دسته تقسيم کرد، دسته اي که صاحب نظران ابتدا به بررسي رشه لغوي تربيت و تطور مفهومي آن پرداخته و آن گاه با توجه به بينش خاص خود، درباره ماهيت انسان و جهان و جامعه و معرفت، مفهوم مورد نظر خويش را از تربيت نتيجه گرفته است؛ فلاسفه ، روان شناسان و جامعه شناساني که درصدد تعريف تربيت برآمده اند و نيز عمده عالمان و فييلسوفان تربيتي در تعريف تربيت، همين طريق را پيموده اند.


دسته دوم تعاريفي است که صاحبنظران با نظر به واقعيت هاي متناظر با اين مفهوم به تجزيه و تحليل عناصر دخيل در عمل تربيتي و انواع ارتباطي که عناصر با هم دارند پرداخته و آن گاه تعريف مورد نظر خويش را بدون اينکه قالب بينش خاصي را گرفته باشد و در عين حال، با هر بينشي مي توان به آن محتوا داد، ارائه کرده است. شايد بهترين تعريف از اين دسته را گاستون ميالاره به دست داده است:"امر تربيتي عملي است  که روي يک فرد يا گروهي از افراد اعمال مي شود يا عملي است که فرد يا گروهي آن را مي پذيرند و حتي در جست و جوي آن هستند تا به تغييري آنچنان عميق منتهي شود که نيروهاي زنده جديدي در افراد پديد آيد واين افراد خود به صورت عناصر فعال اين عملي که روي آنان اعمال مي شود، درآيند .


رابطه دين و تربيت 


اکنون بايد مشخص کنيم که در اينجا دين را با کدام تعريف از تربيت مقايسه کنيم. از آنحا که غرضما در اينجابررسي رابطه دين با هريک از اجزا و عناصر روابط موجود در عمل تربيت به صورت جزا و يا در قالب يک برنامه و يک نظام است. بنابران به مقايسه دين با دسته اول از تعاريف که عموما تعريف به هدف تربيت است، نخواهيم پرداخت.


در مورد دسته دوم که در اينجا به مقايسه رابطه دين با آن خواهيم پرداخت، همانطور که اشاره شد، تعريف را گاستون ميالاره به دست داده است.با توجه به اين تعريف، عناصر و اجزا زير در تربيت قابل شمارش است:


روش تربيتي و آن عملي است که مربي براي رسيدن به هدف تربيت انجام مي دهد.


هدف تربيتي و آن تغييري است که قرار است در متربي ايجاد شود.


مربي: کسي که تلاش مي کند تغيير را در متربي ايجاد کند.


متربي: کسي که عمل تربيت روي او اعمال مي شود.


 علاوه بر چهار امر فوق که به طور صريح از تعريف به دست مي آيد، نيازمندي هاي ديگري نظير تعيين محتوا و برنامه درسي و مراحل تربيت در ضمن عمل تربيتي پييش مي آيد که در تعريف به آن اشاره نشده است.


 



  می پسندم        0 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بررسی تربیت از دیدگاه امام علی علیه السلام
شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۵۸ قبل از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 2948
حالت :
ارسال ها : 7
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 2
اعتبار کاربر : 24
پسند ها : 1
تشکر شده : 2




 بررسي رابطه دين با نظام تربيتي و با هر يک از اجزا و عناصر موجود در عمل تربيت


دين، برآوردن همه نيازهاي انسان را به عهده نگرفته است. دين تنها توضيح مطالبي را به عهده گرفته است که اولا مربوط به هدايت انسان باشد و ثانيا بيان آن به وسيله عقل و حس ممکن نباشد. بنابراين نبايد از دين ارئه نظام تربيتي به معناي بيان همه عناصر و توجيه آنها يا توضيح کامل هر يک ازاجزا و عناصر دخيل در عمل تربيتي را انتظار داشت. اگر يک نظام تربيتي يا توصيف هر يک از عناصر نظام را به جدولي که از ربع هاي خالي متعددي تشکيل شده است تشبيه کنيم، دين تنها بعضي از مربع هاي خالي را پر مي کند و پر کردن بقيه به وسيله دين ضرورتي ندارد. "ضرورت ندارد" به اين معناست که که ممکن است مربع هاي خالي به وسيله دين پرشود و ممکن است پر نشود و در اين صورت نياز به کمک گرفتن از عقل و تجربه بشري باشد.


با توجه به مطلب فوق دو سؤال مطرح است:


1) درباره چگونگي دخالت دين در تدوين نظام تربيتي و توضيح هر يک از اجزاو عناصر است.آيا دين در تدوين نظام و توضيح عناصر هميشه به يک صورت دخالت مي کند و مربع هاي خالي مشخصي را پر مي کند صور مختلفي براي آن امکان دارد؟در هر صورت کدام بخش از يک نظام و چه نوع توضيحي درباره هر يک از اجزا و عناصر را به عهده مي گيد؟


2) آيا نظامي که بخشي از آن با کمک گزاره هاي دينيو بخشي ديگر با کمک معرفت بشري تدوين مي گردد، به صفت ديني متصف مي شود و آيا مي توان آن را نظام يني ناميد؟


در مورد سؤال اول صاحبنظران صور مختلفي را درباره چگونگي دين در تدوين نظام مطرح کرده اند:


صورت اول اين است که ُبگوييم در دين يک نظام تريتي نهان است و وظيفه ما کشف آن است که . گاهي اين فرض به اين صورت بيان مي شود که وراي گزاره هاي تربيتي به ظاهر پراکنده اي که در تن تاب و سنت وجود دارد، اصول کلي نظام منديوجود دارد که براساس آنها اين گزاره ها بيان شده است.


صورت دوم اين است که دين مواد خام نظام سازي رافراهم نموده و ما با گردآوري و صورت بندي آنها مي توانيم نظام تربيتي بدست دهيم. تفاوت اين فرض با فرض قبلي در اين است که در فرض قبلي در جستجوي نظامي باشيم که خداوند در وراي گزاره هاي تربيتي لحاظ کرده است و در اين فرض اجزا و عناصر از دين گرفته شده است و صورت بندي و نظام دهي کار ذهن و عقل ماست و لذا نظام هاي متفاوت بر حسب اهداف مورد نظر رامي توانيم داشته باشيم.


 صورت سوم اين است که نظام سازي کار عقل و تجربه بشري است ولي بي رابطه با دين هم نيست. دين يا پيش از نظام سازي پيش فرض هاي تدوين نظام را تدوين مي کنديا پس از نظام سازي سازگاري يا ناسازگاري آن را با اصول پذيرفته شده ديي معلوم مي سازد.


درمورد سؤال دوم پاسخ مثبت است و ظاهرا مقصود بساري از متفکران که مدعي نظام ديني هستند اين معناست که ما به اندازه اي که از دين انتظار کمک مي رود کمک بگيريم نه اينکه دين همه اجزا و روابط آنها با هم را توصيف و با کمک نظريه اي تبيين کند. بنابراين همه صورمطرح شده به ديني بودن متصف مي شوند ولي مقدار و چگونگي دخالت دين در تدوين آنها متفاوت است.


نکته اي که از مطالب فوق استفاده مي شود اين است که نزاع در اثبات يا نفي نظام ديني تا قبل از تعيين انتظار از نظام ديني و مقدار دخالت دين در نظام سازي ، نزاعي لظي است و متاسفانه چنين نزاعي فرائان پيش آمده است.


به طور قطع دين بيشترين نقش را در تدوين نظام تربيتي جاودانه و غير ناظر به مسائل و نيازهاي زمان يا مکان خاص بازي خواهد کرد .اين مطلب از لوازم قول به جهاني بودن و جاودانگي دن اسلام است. 


زيرا جاودانگي اسلام، قرآن "وما هو ذکر للعالمين..."(قلم- 52) و پيامبري که مايه رحمت براي جهانيان است" و ما ارسلناک الا رحمه للعالمين..."(انبيا- 107) مقتضي است که دستورات هدايتي قرآن چه در ارائه غايات و چه در ارائه طريق براي رسيدن به غايات، دستوراتي باشد که با قطع نظر از ويژگي هاي زماني و مکاني ، نيازهاي انسان ها را برآورده و مشکلات او را برطرف کند.


پس عالم ديني و فرد متدين در يک مرحله مکتب تربيتي ديني را معين مي سازد و در مرحله بعدي آن را با وضعيت عيني جامعه خويش تطبيق مي دهد و مکتب تربيتي ديني را به پيکره برنامه تربتي تزريق مي کند.


بنابراين مي توان گفت که حضور دين در تعيين اهداف و اولويت هاي تربيتي و نيز ارائه روش ها براي تنظيم رابطه مربي و متربي و بيان ويژگي هاي مربي و متربي گسترده تر است.


 


 امام علي(ع) و تربيت


مقوله تربيت از ابتدايي ترين و اساسي ترين نيازهاي زندگي بشر است و نه تنها تربيت لازمه جدايي ناپذير زندگي که متن آن بوده و بلکه زندگي، از گهواره تا گو رش جلوه اي از آن است.


انسان تنها در پرتو تربيت صحيح است که به عنوان موجودي هدفمند و و انديشه ورز، به اهداف خود دست يازيده است و و قله رفيع سعادت مغلوب خويش را فتح مي نمايد؛ از اين رهگذر براي انسان مسلمان، تربيت اسلام ضرورتي مضاعف دارد. زيرا انساني که گردنبند مرواريد دانه دين و بزرگي خالق را به گردن آويخته جز در پرتو تربيت صحيح اسلامي به مدال افتخار عبوديت و تسليم نائل   نمي آيد، ازسويي ديگر چنين انسان مسلماني براي پيمودن راه سعادت و بندگي احتياج به الگوهاي مطمئن عملي دارد تا با نصب العين قرار دادن ديدگاه ها و سيره عملي آنان، هم راه صحيح بندگي و سعادت را پيمايد و هم در اين وادي سريعتر گام نهد و سريعتر به مقصد نائل آيد.از اين رو معصومين(ع) که از گوهر عصمت و مصونيت از خطا و اشتباه برخوردارند، بهترين و مطمئن ترين الگوهاي تربيتي بوده و ارائه ديدگاه ها و کشف و عرضه سيره تربيتي آنان يک ضرورت انکارناپذير براي پويندگان عرصه تعليم و تربيت اسلامي است و در اين ميان ارائه ديگاه ها و سيره تربيتي علي(ع) که خود"اب الائمه" و سر سلسله جانشينان برحق نبوي و سرآغاز تجليگاه امامت معصومين(ع) و نخستين تشکيل دهنده حکومت اسلامي علوي است، بر ضرورت اين کار مي افزايد.


 


ابعاد تربيت از ديدگاه امام علي(ع)


انسان موجودي است که از ابعاد گوناگون برخوردار است و به طبع آن تربيت نيز ابعادي دارد که خود به صورت زير تقسيم مي گردد:


  • تربيت اخلاقي

  • تربيت ديني

  • تربيت جسماني

  • تربيت اجتماعي



 


‌أ) تربيت اخلاقي


يکي از ابعاد مهم تربيت اسلامي تربيت اخلاي است. مراد از تربيت اخلاقي، اعمال روش ها و به کارگيري اصولي است که در پرتو آنها فرد فضايل اخلاقي را کسب مي کند و صفات رذيله را از خود دور مي سازد  


با مطالعه و بررسي سيره تربيتي امام(ع) به خوبي آشکار مي گردد که تربيت اخلاقي در کنار تربيت ديني مهمترين و اساسي ترين بعد تربيت بوده، آن حضرت بيشترين تلاش خود را صرف اين دو بعد تربيتي فرزندان کرده است. نامه ها و وصاياي آ« حضرت به فرزندان خود گواه اين مطلب است.


برخي از روش هاي تربيت اخلاقي مورد نظر آن حضرت:


1. الگوي عملي بودن: سيره تربيتي آن حضرت مملو از رفتارهاي عملي است که براي همه سرمشق بود.


2. موعظه: پند دادن يکي از روش هاي اخلاقي است که در سيره تربيتي علي(ع) بسيار ديده مي شود.روش تربيتي موعظه چنان در سيره تربيتي آن حضرت مهم بود که حتي در بستر شهادت از آن بهره جست. نامه طولاني حضرت به فرزند معصومش از مهم ترين جلوه هاياين روش تربيتي شمرده مي شود.


3. ياد مرگ و قيامت: علي(ع) در خطبه ها و نامه هايش همواره مرگ را يادآوري مي کرد. ايشان ضمن نامه اي به امام حسن(ع) مي فرمايد:


فرزندم!فراوان به ياد مردن باش و به ياد موقعيتي که در آن قرار مي گيري و پس از مردن بدان روي مي کني تا چون بر تو درآيد، ساز خويش را آراسته و کمر خود رابسته باشي چنان نباشد که ناگهان مرگ تو را دريابدو بر تو چيره گردد.


 تربيت ديني


مراد از تربيت ديني محدوده خاصي است، هر چند تربيت ديني به يک معنا بسيار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودي انسان مي گردد اما در اينجا مراد از تربيت ديني، مقابل تربيت اخلاقي و اجتماعي و ساير ابعاد است. و عمدتا حوزه مربوط به احکام و عقايد عبادي از دين را شامل مي گردد.تربيت ديني به اين معنا در سيره تربيتي امام علي(ع) از اهميت خاصي برخوردار است که در ذيل به نمونه هايي از آن اشاره مي کنيم.


1. نماز: يکي از بارزترين مصاديق تربيت ديني و بلکه مهمترين نمود آن در حوزه احکام و عبات ، نماز است.


علي(ع) در وصيتي به امام حسن(ع) و تمامي خانواده و فرزندانش آنها را به نماز سفارش کرده مي فرمايد: از خداا بترسيد، از خدا بترسيد درباره نماز زيرا که نماز بهترين کارها و ستون دين شماست .


2. آموزش قرآن: قرآن سرچشمه معارف الهي است و در تربيت ديني جايگاهي بس عظيم دارد. علي0ع) در نامه تربيتي خود به فرزندش امام حسن(ع) بعد از آنکه بر اهميت تربيت و تسريع در آن تأکيد مي کند، نخستين اقدام خود را تعليم و آموزش قرآن و معارف و احکام حلال و حرام آن بيان مي کند: نخست تو را کتاب خدا بياموزم و تأويل آن را به تو تعليم دهم و شريعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکار سازم و در آغاز به چيزي جز قرآن نپردازم .


3. تعليم دعا: دعا ابزاري است که بنده را به خالق پيوند مي دهد و از طريق آن، نيازهاي فردي و دروني خويش را با خداوند قادر متعال در ميان مي گذارد و در پرتو آن به سکون و آرامش نائل مي آيد. امام حسين(ع) مي فرمايد: پدرم مرا به خواندن دعاي جوشن کبيرو حفظ و بزرگداشت آن توصيه نمودند و سفارش کردند که در هنگام وفاتشان آن را بر کفن شان بنويسم و آن را به خانواده ام تعليم دهم و آنان را به خواندن آن برانگيزم .


4. آشنايي با علوم اهل بيت(ع): آشنا نمودن فرزندان با علوم اهل بيت(ع) و سخنان و عقايد مربوط به آنان از جمله عناصر مهم تربيت ديني در فرهنگ شيعي و علوي است.


تعليم معارف و محاسن دانش ناب اهل بيت(ع) به فرزندان، آنها را در حريم امن عقيده قرار داده و از آثار شوم هجوم عقايد و انديشه هاي ناپاک مصون مي دارد. مرحوم صدوق با سند خود در حديث چهارصدگانه از علي(ع) نقل کرده است که حضرت فرمود:


"علموا صيبانکم من علمنا ما ينفعهم الله به لاتغلب عليهم المرحبه براءيها"


"به کودکان خود آن مقدار از دانش ما که به حال آنان مفيد است تعليم دهيد تا انديشه و نظر مرجئه بر آنان غالب نگردد."  


5.رعايت آداب و سنن الهي در هنگام تولد فرزند: در سيره تربيتي معصومين(ع) از لحظه تولد نوزاد فعاليت هاي تربيتي آغاز مي گردد و با اينکه نوزاد توانايي بالفعل درک اشيا و اعمال را ندارد، اما در عين حال انجام برخي آداب و مراسم براي تربيت صحيح او در آينده مؤثر است.


علي(ع) در قسمتي از حديث خود مي فرمايد: فرزندان خود را روز هفتم ختنه کنيد و گرما و سرما شما را از اين کار بازندارد که اين باعث پاکيزگي بدن نوزاد است.  


 


 تربيت اجتماعي 


 تربيت اجتماعي از ابعاد مهم تربيت در نظام تربيتي اسلام است.


اسلام دين عزلت گزيني و فردگرايي نيست. بلکه علاوه بر توجه به امور فردي، به مسائل اجتماعي نيز توجه ويژه دارد و اين يکي از امتيازهاي بزرگ دين خاتم است. در سيره معصومان(ع) به ويژه امام علي(ع)، تربيت اجتماعي از جايگاهي ويژه و با اهميت برخوردار است.


 


تربيت اجتماعي در خانه 


آغاز تربيت اجتماعي از جامعه کوچک خانواده است و فرزندان نخستين برخوردهاي اجتماعي را در درون خانه تجربه مي کنند. رفتار باپدر و مادر، برادران و خواهران، ابتدايي ترين ارتباطات اجتماعي فرزند است.اگر فرزندان بتوانند توافق و سازگاري مناسب داشته باشند و آن را در خانه با نزديکان خويش به درستي تجربه کنند، در بيرون از محيط خانه و در اجتماع بزرگتر نيز نقش اجتماعي خود را به درستي ايفا خواهند کرد.


در سيره تربيتي علي(ع) اين نکته مورد توجه بود و آن حضرت با ايجاد رابطه اجتماعي صحيح ميان فرزندان خود به تربيت اجتماعي آنان اقدام مي فرمود. در روايت آمده است:


امام علي(ع) به امام حسن و امام حسين(ع) فرمود: شما را به تقوي ي الهي و گرايش و رغبت به آخرت و زهد در دنيا سفارش مي کنم. بر آنچه از دنيا از دست داده ايد تأسف مخوريد . کار خير انجام دهيد و دشمن ستمگر و ياور ستمديده باشيد.


سپس فرزندش محمد را صدازد و فرمود : آيا آنچه را به برادرانت سفارش کردم شنيدي؟


گفت: آري.


فرمود: شما را نيز به آنها سفارش مي کنم. بر تو باد نيکي به برادرانت حسن و حسين(ع) و رعايت احترام آنها و شناخت فضل و مقام آنها.بدون نظر آنها کاري انجام مده.


سپس به امام حسن(ع) و امام حسين(ع) فرمود: شما را به نيکي درباره محمد سفارش مي کنم؛ زيرا او برادر شما و فرزند پدر شماست. مي دانيد پدرتان او را پيوسته دوست مي داشت، پس شما نيز او را دوست بداريد.


 


تربيت اجتماعي خارج از خانه 


فرزند در خارجاز خانه با اجتماع سرو کار دارد و در پرتو اين ارتباط به زندگي اجتماعي خود استمرار مي بخشد. از اين رو نيازمند برقراري ارتباط سالم و عاطفي با ديگران است. علي(ع) در هنگام احتضار، به امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و محمدبن حنفيه و ساير فرزندان خود را جمع کرد و در پايان وصيت خويش فرمود:


"يا بني عاشروا الناس عشره ان غبتم حنوا و ان فقدتم بکو عليکم"


"با مردم به گونه اي معاشرت و ارتباط داشته باشيد که اگر از نظرشان دور شديد دل در هواي شما داشته باشند و اگر مرديد، شديد بر شما بگريند."


 


ميزان و معيار رابطه درست با ديگران  


 امام علي (ع) در سيره تربيتي خويش براي برراري ارتباط درست و سالم با ديگران و نيز برخورد با آنها معيار و ملاک کليدي را به فرزندان خود ارائه فرمود و آن نقش انسان است:


"يا بني اجعل نفسک ميزانا فيما بينک و بين غيرک..."


"فرزندم! خود را ميان خويش و ديگري ميزان قرار ده ، پس آنچه را براي خود دوست مي داري براي غير خود نيز دوست بدار و آنچه را براي خود خوش نداري براي ديگري نيز خوش مدار و ستم مکن چنانکه دوست نداري به تو ستم شود و نيکي کن چنانکه دوست داري به تو نيکي کنند..."


 


تربيت جسماني


در سيره تربيتي معصومان(ع) تربيت جسماني و حفظ تندرستي مورد توجه واقع گرديده. جسم مرکب روح و حفظ سلامتي جسم مقدمه سلامتي روح تلقي شده است.


از اين رو تغذيه مناسب، رعايت نکات بهداشتي ، در سيره تربيتي امام علي(ع) مورد توجه ويژه قرار گرفته است. در مورد تغذيه حضرت مي فرمايد:


"ما من لبن رضع به الصبي برکه عليه من لبن امه"


"براي نوزاد هيچ شيري بابرکت تر از شير مادر نيست."


درمورد نکات بهداشتي حضرت به فرزندش امام حسن(ع) مي فرمايد: آيا نمي خواهي چهار صفت به تو آموزم که از پزشک و دارو بي نياز شوي؟


عرض کرد: آري.


حضرت فرمود: هرگز بر سر غذا منشين مگر اينکه گرسنه باشي و از غذا دست مکش مگر اينکه هنوز به غذا اشتها داشته باشي ودر جويدن غذا خوب دقت کن و در وقت خواب خود را از فضولات فارغ ساز. اگر اين دستورها را به کار بندي از پزشک بي نياز خواهي شد.


 


 نکاتي چند در ارتباط با سيره و ديدگاه هاي تربيتي امام علي(ع)  


1. در سيره تربيتي علي(ع) همه عناصر يک نظام تربيتي جامع ارائه شده است. چرا که هم از اهميت و ضرورت تربيت و هم ابعاد گوناگون آن و هم از اهداف، شيوه ها و عوامل مؤثر در تربيت سخن به ميان آمده است و اين حکايت از جامعيت نظام تربيتي آن حضرت دارد.


2. از آنجا که در سيره تربيتي آن حضرت هدف نهايي از تربيت فرزندان اطاعت از خداوند و رسيدن به مقام عبوديت است، در نتيجه در توجه به ابعاد تربيتي يکسان نگريسته نشده است . بلکه در سيره تربيتي ايشان بعد ديني و اخلاقي بيش از ساير ابعاد مورد توجه واقع گرديده است. چراکه عمدتا در پرتو تربيت اين دو بعد است که انسان به آن هدف نائل مي شود و ساير ابعاد عمدتا وسيله و ابزار براي تربيت بهتر اين دو بعد است. درحالي که در تربيت غير اسلامي و غربي، چون هدف عمدتا تربيت شهروند خوب و رسيدن به رفاه مادي است، تربيت ديني و اخلاقي نه تنها در اولويت نيست که از ساير ابعاد کمر مورد توجه قرار مي گيرد.


3. علي(ع) در بخش تربيت ديني مسئله ي مراحل تربيت را به خوبي موردتوجه قرار داده اند و به ويژه در دوره کودکي توانايي ها و ظرفيت کودک را کاملا رعايت نموده اند و از اين رو در مسئله نماز که از بارزترين نمود هاي تربيت ديني است تا قبل از سن ده سالگي(سن تمييز) فقط سفارش به تعليم و آموزش نماز و زمينه سازي براي اقامه آن در سنين بعد نموده اند. اما از ده سالگي به بعد بر اقامه نماز فرزندان تأکيد نموده اند. همچنين در آشنا نمودن کودکان به علوم اهل بيت(ع) و عقايد حقه در روايت تعبير به "ما ينفعهم" شده که دلالت دارد در دوره کودکي فرزندان استعداد فراگيري و تعليم همه آنها را ندارد.


علاوه بر اينها آن حضرت در سخني کوتاه و عميق به شيوه رفتار با کودکان در اين دوره اشاره نموده اند و فرموده اند:


" من کان لهو ولد صبا"


"هرکه فرزند کودک دارد بايد کودکانه با او رفتار نمايد."


و همه اينها حکايت از توجه عميق آن حضرت به مراحل رشد و تربيت فرزندان دارد.


4. از ديدگاه امام علي(ع) و در سيره تربيتي آن حضرت خانواده مهمترين و اساسي ترين نقش را داراست و در مقايسه با ساير عوامل از تأثير بيشتري برخوردار است و اين بدان دليل است که اولا، در تأثير عامل وراثتي فقط عامل خانواده مؤثر است و ساير عوامل محيطي نقشي ندارند. ثانيا فرزندان تايش از بلوغ در مجموع بيشترين بخش عمرشان در کانون خانواده و تحت نظارت آنان سپري مي شود. ثالثا، نقش الگويي والدين به ويژه در تربيت اخلاقي بسيار چشمگير و اساسي است و رابعا، خانواده تنها خود عامل تأثيرگذاري محيطي در تربيت فرزندان است که زمينه ساز ساير عوامل محيطي است. چراکه از طريق ارتباطات اجتماعي زمينه دوست يابي شايسته را براي فرزندان فراهم مي نمايد و اين خانواده است که محله مناسب ، همسايه لايق، مدرسه مطلوب و ... را براي فرزندان فراهم مي نمايد. 


همچنين معلوم گرديد که نقش پدر بخصوص در زمينه سازي ساير عوامل محيطي برجسته تر از مادر است . ولي در مجموع وظيفه و مسئوليت پدردر قبال تربيت فرزندان سنگين تر و بيشتر از مادر است و به همين خاطر علي(ع) در مواعظ و توصيه ها بيشتر فرزندان پسر خود را مورد خطاب قرار داده و مسئوليت آنها را بيشتر تذکر داده اند.


5. پس از خانواده عامل دوستان و همسالان بيش از ساير عوامل مورد توجه حضرت واقع گرديده است و اين به خاطر نقش مهم و مستقيم دوستان در تربيت فرزندان است. علاوه بر اين ساير عوامل مانند همسايگان و انجمن ها نيز به نحوي به عامل دوستان برميگردد. چون آنان نيز زمينه دوست يابي را فراهم مي نمايند.


6. در سيره تربيتي و ديدگاه هاي حضرت علي(ع) به نکاتي بر مي خوريم که به روشني معلوم مي شود آن حضرت پيشرو در بسياري از نکات تربيتي بوده که صاحب نظران امر تعليم و تربيت دنياي امروز بخصوص صاحب نظران غربي، سال هاي سال بعد و پس از آزمايش هاي مکرر بدان رسيده اند. براي نمونه بحث ثأثير وراثت و محيط که از کهن ترين مباحث تعليم و تربيت و روان شناسي است و به نحو شايسته اي مورد توجه آن حضرت بوده است، همچنين بحث مراحل تربيت و رشد کودک و اصولا توجه به کودک و تربيت متناسب او که عمدتا در قرن نوزدهم و بيستم تحت عنوان روان شناسي رشد کودک مطرح گرديد، به نحو دقيق و ظريفي در سيره تربيتي آن حضرت مورد توجه واقع گرديد. ازهمه مهم تر برخي تئو ري هاي روان شناسي است که از شاهکارهاي روان شناسان و صاحب نظران امر تربيت به حساب مي آيد و سال ها تاريخ روان شناسي و علوم تربيتي را تحت تأثير قرار داده است. در حالي که اينها ريشه در سيره تربيتي آن حضرت دارد. يا در تئوري انعکاس مشروط(Conditionet Reflx) اشاره نمود که عمدتا در روان شناسي يادگيري مطرح مي شوند. بر طبق اين تئوري اساس يادگيري بر انعکاس مشروط قراردارد که بر اثر مجاورت و مشابهت دو شيء با يکديگر، امر يادگيري آسان تر و بهتر صورت مي گيرد.


تئوري فوق براي اولين بار توسط پاولف روسي مطرح گرديد و بعد از آزمايش هاي مختلفي که روي حيوان انجام داد، نتيجه گرفت که عکس العمل طبيعي يک امر در شرايط خاصي به امر مجاور آن منتقل مي شود.


 با کمي دقت آشکار مي شود که اين تئوري به نحو جامع تر و فراگيرتر در سخنان علي(ع) در حديث خود در ارتباط با نشان دادن اهميت روز جمعه به عنوان روزي مقدس و بلکه عيد هفته فرموده اند:


در روزهاي جمعه براي زن و فرزندان خود مقداري ميوه تهيه کنيد تا آنان از جمعه ها خاطره خوش داشته باشند و از آن خوششان بيايد.


واين سخن عميق و ظريف حضرت گرچه در خصوص روز جمعه مطرح گرديده، اما در واقع حضرت يک شيوه مهم را براي تربيت ديني ارائه داده اند و جمعه به عنوان مثال و نمونه اي از آن است.


حقيقت تربيت 


شناخت تربيت اسلامي متفرع بر شناخت انسان و استعداد ها وابعاد وجودي و شناخت انسان نيز موکول به شناخت رابطه او با خدا وجهان هستي است . 


در چنين حالتي است که حقيقت تربيت قابل درک است . لذا در يک نگرش اجمالي به مباني انديشه اسلامي و اصول پذيرفته شده آن درباره انسان و سير تکاملي او به چند نکته بنيادين بايد توجه داشت :


الف- خداوند در قرآن کريم فلسفه آفرينش انسان را بندگي و تقرب به خدا خوانده و مي فرمايد :


"جن و انس را جز براي پرستش نيافريدم."


"وما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون"(الذاريات – 56)


ب- و مقصد حرکت او را رجوع الي الله دانسته و مي گويد:


"آيا پنداشتيد شما را بيهوده آفريديم و به سوي ما بازگشت نمي کنيد؟"


"افتحبستم انما خلقناکم عبثا و انکم الينا لا ترجعون"(مؤمنون – 115)


ج- و نقش پيامبر(ص) ، سر سلسله مربيان الهي را در راستاي اين فلسفه تحت عنوان تزکيه و تعليم کتاب و حکمت بيان مي کند. هو الذي بعث الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين"(جمعه – 2)


د- و فلاح و رستگاري انسان را در سايه تربيت الهي و تزکيه نفوس خلاصه مي کند.


" قد افلح من زکيها و قد خاب من دسيها"(الشمس – 9-10)


و بدين ترتيب آنچه در تربيت اسلامي لحاظ مي شود، رشد و کمال معنوي انسان و رسانيدن او به مقام قرب ربوبي و سعادت هميشگي است که در پرتو هدايت الهي تحقق مي پذيرد و پرورش کليه استعدادها در راستاي اين هدف معني پيدا مي کند. بدين سان"تربيت معماري شخصيت حقيقي انسان است. در پرتو هدايت الهي و با برنامه سنجيده و حساب شده آسماني."


اسلام از يک سو به شکوفاسازي کامل استعدادهاي معنوي و پرورش شخصيت اخلاقي افراد پرداخته و در اوج دادن هر چه بيشتر آن مي کوشد و از سوي ديگر قوا و غرايز جسماني را در راستاي قواي فطري و عقلاني و اخلاقي هدايت کرده و آنها را در جهت بارور ساختن شخصيت روحاني انسان به خدمت مي گيرد .


بدين ترتيب گرچه تربيت با مفهوم عام خود شامل همه ابعاد وجود انسان اعم از مادي و معنوي است، اما محور اصلي در تربيت اسلامي بعد معنوي مي باشد. به همان مفهومي که "تأديب، تهذيب و تزکيه" نيز بدان دلالت دارند. 


حضرت امام (ره) مي فرمايند: قرآن کريم که در رأس همه مکاتب و تمام کتب است. حتي ساير کتب الهيه آمده است که انسان را بسازد، انسان بالقوه را، انسان بالفعل و موجود بالفعل کند. اين راه مستقيم الهي است که مي تواند انسان را از نقص رو به کمال ببرد و از ظلمت به نور برساند."  


 



  می پسندم        0 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بررسی تربیت از دیدگاه امام علی علیه السلام
شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۰۰ قبل از ظهر نمایش پست [4]
عضو
rating
شماره عضویت : 2948
حالت :
ارسال ها : 7
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 2
اعتبار کاربر : 24
پسند ها : 1
تشکر شده : 2




ديدگاه ها


معمولا مکاتب فلسفي اعم از الهي يا مادي از تربيت و اخلاق سخن گفته و فلاسفه و کارشناسان تعليم و تربيت از ديرباز به بيان مفهوم و حقيقت تربيت پرداخته و آرا و نظرات مختلفي را ارائه داده اند که به پاره اي از ديدگاه ها در اين مسئله اشاره مي کنيم:


از نظر افلاطون، تربيت عبارتست از "رسانيدن جسم و روح به بلندترين قله جمال و کمال" 


به عقيده اخوان اصفا، مجموعه اموري که در سازندگي شخصيت روحاني انسان مدخلت دارد تربيت ناميده مي شود.  


هگل مي گويد: مرد نخست از راه تربيت انسان حقيقي خواهد شد.  


به نظر کانت، تربيت عبارتست از آماده کردن کودکان براي کاميابي در جامعه آينده که مراتب از جامعه کنوني برتر خواهد بود.  


ويليام جيمز مي گويد: تربيت صفت ظريفي است که انسان را تونا مي سازد تا به وسيله افکار خود اشياي خارجي را بر وفق احتياج ها و مقاصد علمي خود به دست بياورد و آنها را تغيير دهد 


ازنظر روسو، تربيت فرايندي است که انسان را در دايره استعداد مادر زادش پرورش مي دهد.  و 


فردريک ماير نويسنده کتاب تاريخ فلسفه هاي تربيتي مي گويد: تربيت را بايد فرايندي دانست که به روشني افکار بشر رهنمون مي شود.  


اگزيستانسياليست ها ، تربيت را ساختن سرنوشت خويش و حاکم شدن بر آن مي دانند.


برخي کارشناسان تعليم و تربيت گفته اند: تربيت به معناي وسيعش يعني کمک به پيدايش تغييرات مطلوب در افراد و يا به عبارتي کوتاهتر، تربيت صنعتي است براي پروردن انسان کامل.  


هرچند از مجموع اين تعاريف مي توان مهفوم کلي تربيت را دريافت، اما در اينجا مسائل قابل طرح بسيار است. از جمله اينکه زيبايي و کمال چيست؟ انسان حقيقي شدن با چه معيار؟ ازکدام ديدگاه؟ از ديدگاه انسان يا آفريننده؟ پرورش استعدادها در چه زمينه و با چه هدف؟


و پرسش هايي از اين قبيل که پاسخ دقيق ترين آن را مي بايست بر نوع جهان بيني مبتني دانست. بي ترديد کساني که مباني الهي را انکار کرده و يا ناديده مي گيرند هرگز نمي توانند در يک نگرش   واقع بينانه مدعي تربيت درست و رشد اخلاقي متناسب جهت تأمين سعادت و کمال واقعي انسان باشند.


اگر اومانيسم سخن از اصالت انسان مي گويد و حاکميت بر سرنوشت را در تربيت لحاظ مي کند و يا هدف تربيت را آگاهي انسان از خود و درک ذات خويش مي داند، آيا اگر پيروان اين مکتب مبدأو مقصد هستي و گوهر اصلي انسانيت را ناديده بگيرند، مي توانند پاسخ دهند انسان اصالت را از کجا کسب کرده و خودآگاهي چه مفهومي دارد؟ و ارزش هاي اخلاقي و ملاک هاي تربيتي او با چه معيار و هدف و انگيزه اي تعيين مي شود؟ و اصولا بودن و شدن انسان را چگونه بايد توجيه کرد؟


اگر ليبراليسم سخن از آزادي انسان مي گويد و در اين قالب فکري تربيت را جهت مي دهد، آيا مي تواند به نامحدود بودن اين آزادي قائل شود؟ و اگر به ناجار مي بايست ضرورت محدوديت هاي اجتماعي را بپذيرد، با کدام معيار حد و مرز آن بايد مشخص شود؟ و بالاخره بدون ايمان و آرمان و اتکا به مذهب، آيا انسان مي تواند درکشاکش عواطف وغرايز به يک نظام معقول و منطقي متکي باشد؟ آيا ناتواني بشر از تسلط بر غرايز و عواطف سر از نوعي بردگي بيرون نمي کند؟


معمولا مکاتب تربيتي رايج به ويژه مکاتب غربي، مسائل تربيتي را خارج از حوزه ايمان مورد بررسي قرار داده و روح سوداگرانه بر آنها حاکم است و بي اعتنايي اين جوامع به ارزش هاي انساني و اخلاقي را در همين نکته بايد کاويد.


با اين حال، مايه اميدواري است که ناکامي دستاوردهاي علوم تجربي و واماندگي آنها در مسائل انساني و جايگزيني ارزشهاي الهي که آثار آن در غيبت حيات بشر امروز به وضوح مشاهده مي شود، ژرف نگري هايي را که کم و بيش در مسائل تربيتي موجب گشته و دگرگوني در اين مسائل را نويد مي دهد و اصالت نظام تربيتي الهي را بيش از پيش نمودار مي سازد. علائم اين تحول و بيداري را در خلال انديشه هاي غربي مي توان يافت.


اسپيتوزا مي گويد: من ناتواني انسان را در تسلط بر عواطف خود و جلوگيري از آنها را بندگي مي نامم، زيرا کسي که تحت تسلط عواطف خويش است، مالک خود نيست .


فردريک ماير در کتاب تاريخ فلسفه خهاي تربيتي مي نويسد: علم تنها کافي نيست، ما به اخلاق واقعي و معنويت حقيقي نياز داريم، تنها وقتي علم در راه بهبود بشريت به کار رود و وقتي تربيت، فلسفه و مذهب با هم متحد گردند، دوران تازه اي براي بشريت طلوع خواهد کرد .


و به گفته کارشناسان تربيتي: اگر هدف آموزش و پرورش قبلا تقويت و تربيت نيروي انساني بود، در قرن بيست و يکم هدف آن بايد انسانيت باشد.  


همان مقصدي که فلسفه بعثت پيامبران خدا بوده است.


 


انسان و تربيت پذيري


اصل قابليت انسان براي تربيت از نظر اسلام و فلاسفه ژرف نگري و کارشناسان تعليم و تربيت جاي ترديد نيست و انکار آن منافي با فطرت و وجدان و نيز برخلاف عقل و در حکم انکار بديهيات است. بناي عقلاي جهان و جوامع انساني در همه عصرها بر تأثير تربيت بوده و شرايع الهي نيز بر اين اصل تکيه دارند. با اين حال اين مسئله از ديرباز ، ميان فلاسفه و ارباب ديانات مورد بحث قرار داشته و برخي آن را به مسئله جبر و اختيار و سعادت و شقاوت ذاتي انسان ربط داده اند. با تعمق در مسائل انسان شناسي و با توجه به مباني عقلي و اعتقادي، اصل تربيت پذيري انسان جاب بحث نيست و به قول فيض کاشاني: در حالي که حيوانات وحشي و درندگان قابل تربيت اند، چگونه مي توان تربيت پذيري انسان را مورد ترديد قرار داد.


 


تربيت اجتماعي 


انسان موجودي اجتماعي است و در ميان جمع رشد مي کند و پرورش مي يابد و طبعا براي اين کار و مقصد بايد ساخته شود و شرايط اجتماعي و ضوابط آن را بشناسد وبدان گردن نهد. مقصد تربيت ايجاد انس و الفت و ديد محبت آميز نسبت به بندگان خداست. تربيت بايد روحيه احترام به بزرگترها، مهرباني با کوچکترها، انس و الفت با همسالان را در افراد به وجود آوردو موجبات احترام به انسان هاي آزاده، برادري با اهل ايمان، انصاف با ديگران و رعايت اصول انساني را به افراد بياموزد. 


بخش ديگر از مقاصد تربيت اجتماعي متوجه گسترش تعاون و روح تعاون عمومي، ياري به مظلوم، خشم با ستمکاران، تأمين ايمني انسان از دست و زبان خود و ديگران، مبارزه با شرور و طواغيت، مشارکت در شادي و رنج مردم و آگاهي از کيفيت تعاضد و همکاري است.


در تربيت اجتماعي مقصد متوجه ساختن و به عمل آوردن انساني است که لايق عضويت مؤثر براي جامعه اش بوده است . ديدي جهاني داشته باشد و حياتش بر اساس خير عمومي و بشر دوستي پايه گذاري شود و در رابطه با اجتماع غرض اين است که انسان را به معناي حيات اجتماعي و کسب آگاهي براي ورود به آن آماده کنند. به گونه اي که داراي روح تفاهم و هم زيستي بوده و به درک ديگران و سازگاري انديشه با آنان بپردازند.  


انواع رشد يعني رشد جسمي، عقلي، رواني و عاطفي و رشد اجتماعي به هم پيوسته اند و تربيت اين جنبه ها از هم جدا نيستند.


تربيت عقلي به تربيت رواني و عاطفي، تربيت رواني و عاظفي به تربيت عقلاني و اخلاقي، تربيت ديني و اخلاقي به تربيت اجتماعي ، تربيت اخلاقي به تربيت عقلي و تربيت عقلي به تربيت اجتماعي وابسته اند.


 


تعريف تربيت اجتماعي


تربيت مي تواند اجتماعي ناميده شود، زيرا پيوستن به زندگي جمعي تنها وسيله اي است که از طريق آن آدمي به ارزش هايي که تشخيص از آن تغذيه مي کند، و با آن تقويت مي شود، پي برد.  


در باب اهميت تربيت اجتماعي بسياري از احکام شرعي ما مبناي اجتماعي دارند و ارزش و اهميت واقعي آنها در جماعت تبلور مي يابد.


پيامبر(ص) مي فرمايد: هرکس يک وجب از اجتماع دوري گزيند خداوند طوق مسلماني را از گردن او برمي دارد.  


فرد و اجتماع از هم جدا نيستند. اجتماع بدون افراد نمي تواند به حيات خود ادامه دهد و زندگي انساني براي افراد نيز در جامعه ميسر است.اجتماعي بودن از فطرت هر فرد است .


 


اسلام و تربيت اجتماعي


قرآن کريم که ناظر به برقراري حسن روابط اجتماعي است، طرح و الگوهاي رفتاري خاص در همه شئون اجتماعي معلوم داشته است و براي به کارگيري هر کدام از ابزارهاي ارتباطي چون گفتن، شنيدن، ديدن تکليفي داده و براي نشستن، راه رفتن، خوردن معيارهايي تعيين نموده است.


براي حفظ حرمت ديگران در حضور و غياب نسبت نارواندادن، هر کدام از واجبات هشت گانه آثاري در تربيت اجتماعي و روحيه اجتماعي دارد. درحالي که آثار نفساني و فردي عظيمي نيز دارا هستند.


در مورد انجام نماز توصيه شده است که به جماعت و حتي الامکان در مساجد انجام شود. 


روزه صفت صبر پديد مي آورد و شخص صبور رابطه معنوي با ديگران برقرار مي کند و فطريه در نهايت ماه رمضان عملي انساني و اجتماعي است.


حج اجتماع عظيمي از مسلمانان جهان است و بهترين فرصت براي هماهنگي ميان قبايل و ملت ها و دولت هاي اسلامي است. حج علاوه بر بعد عبادي داراي ارزش هاي مباني اقتصادي – فرهنگي است.


همين طور خمس، زکات، جهاد، امر به معروف و نهي از منکر.


لذا مربي بايد سعي کند از بدو تولد کودک و از زماني که فطرتا کنجکاوانه به دنبال آموختن شيوه هاي ديداري شنيداري و گفتاري هست. با جهت دادن منطقي و اصولي به سازگاري تمام اموري که به نحوي در پرورش اجتماعي کودک نقش دارند، گامي مثبت و سازنده برداريم تا شخصيت اجتماعي کودک درست شکل گيرد و در آينده با اجتماع، در اجتماع و براي اجتماع سازنده و مفيد باشد.


از اين مباحث نتيجه مي گيريم که تربيت اجتماعي از ديدگاه اسلام عبارتست از جريان پرورش شهرونداني براي امت اسلامي است که ضمن تأثر از مباني معرفتي دين و تربيت ديني خود در خدمت ديني باشند. بنابراين تربيت اجتماعي هم بر اساس توحيد استواراست و هم به سوي توحيد نشانه مي رود. چون اين تربيت در بستر وسيع تر ، تربيت ديني معنا پيدا مي کند.


 


هدف هاي تربيت اجتماعي


  • 1) شناختن محيط مادي و محيط طبيعي خود و مجاور خود به وسيله کودک و نوجوان

  • 2) شناسايي مشاغا و افراد و نقش هايي که آنها در اجتماع دارند. وظايف و مسئوليت هايي را که بايد انجام دهند را بشناسد.

  • 3) بياموزد که هر کس در جامعه بايد عضو مؤثري براي خود و خانواده و کشور و حتي جهان باشد. لذا خود را براي شرکت در زندگي اجتماعي و جامعه پذيري آماده کند.

  • 4) شيوه زندگي مسالمت آميز و احترام به حقوق افراد و احترام به ديگران و آداب معاشرت و آداب اجتماعي را فراگيرد.

  • 5) دلسوز و درد آشناي تمام دردمندان و ستمديدگان و مظلومان و خسارت ديدگان باشد.

  • 6) تربيت اجتماعي و مهارت هاي زندگي ارتباط تنگاتنگي با هم دارند و مهارت هاي اجتماعي عبارتند از مهارت احترام گذاري، مهارت دوست يابي، مهارت خوش سخني، مهارت همشهري گرايي.



يکي از جنبه هاي مهم اخلاق اجتماعي احترام گذاري است. توجه به حق تقدم بزرگتران و سالمندان، افرادبيمار و معلول، افراد ضعيف و کمک به آنها بايد جزء عادات ما شوند.


مهارت خوش سخني جزئي از مهارت دوست يابي است و بيشتر مربوط به اعتماد به نفس و روحيه اجتماعي افراد مي شود.


مهارت همشهري گرايي نشانه تمدن و با فرهنگ بودن است.


پس هدف از تربيت اجتماعي تحقق همياري و تعاون و احساس مسئوليت نسبت به سرنوشت يکديگر و رعايت حقوق افراد، احترام به ديگران و دلسوز و دردآشناي تمام دردمندان، شناختن وظايف و مسئوليت هاي اجتماعي و آمادگي براي شرکت در زندگي اجتماعي و جامعه پذيري مي باشد.


امام علي(ع) از اهداف تربيت اجتماعي را دوري از تک روي و پرهيز از تفرقه و فداکاري در راه مصالح جامعه مي داند. 


درباره دوري از تکروي چنين مي فرمايد:


"فاياکم و التون في دين الله فان جماعه فيما تکرهون"


"زنهار از موضع گيري هاي رنگارنگ در دين که اتحاد بر محور حق هر چند شما را ناخوش آيد."


از پراکندگي در باطل است گرچه شما را خوش آيد زيرا بي گمان در تاريخ گذشته و آينده بشر هرگز خداوند با اختلاف چيزي ارزاني کسي نداشته و نمي دارد.


در زمينه دوري از تک روي سفارش اين است که عوامل تشتت و پراکندگي را حذف کنند و احساس بيگانگي را از ميان بردارند که اين امور است که ستون حيات جامعه را دچار آسيب ساخته و پشت اجتماع را در هم مي شکند. امام علي(ع) مي فرمايد:خداوند در اختلاف ها چيزي براي امت ارزاني نداشته است.


امام علي(ع) هدف تربيت اجتماعي که فداکاري در راه مصالح جامعه را مي فرمايد:


"نزول الاجبال ولايزال، عض علي تاخذک..من عندالله سبحانه "


سفارش مولاست به فرزندش محمد حنفيه در هنگام سپردن پرچم به او در جنگ جمل:"اگر کوه ها بجنبند تو بر گام هايت پابفشار و محکم بمان، دندان هايت را بر هم بفشار، از عاريت دادن جمجمه ات به خداي جهان دريغ مدار. گام هايت را چونان دو ستون پولادين از سنگ بگذران، و بر زمين سخت فروکوب و نگاهت را به دورترين نقطه سياه دشمن بيفکن و ديده فروبند و بدان که يگانه نصرت دهنده راستين تنها خداوند سبحان است."


هدف از جنگ حفظ اسلام و اجتماع مسلمانان بوده است.


امام علي(ع) مي فرمايد:


"قد غاب من قلوبکم ذکرالاجلال و حضرتکم لواذب الامال تضارب الدنيا و... ولاتوادون" 


بر اين نکته جاي تأکيد است که ياد مرگ از صحنه قلب هاي شما پنهان است و به جاي آن آرزوهاي دروغين حضور يافته اند. از اين رو دنيا پيش از آخرت در تملک خويشان دارد و انگيزه تان ارزش هاي گذرا بيشتر از ارزش هاي پايا مؤثرند وگرنه واقعيت جز اين نيست که همگي شما بر اساس ديدن خدا برادريد."


چيزي جز در درون پليد و نيت زشت شما را از هم جدا ساخته است. نه يکديگر را ياري مي دهيد، نه خيرخواه يکديگريد و نه چيزي به يکديگر مي بخشيد و نه به يکديگر دوستي مي کنيد.


پس برخي از اهداف تربيت اجتماعي از ديدگاه امام علي(ع)،وحدت و تعاون و همکاري و احساس مسئوليت نسبت به يکديگر، جهاد که باعث حفظ اسلام و حفظ اجتماع مسلمانان است.


 


رابطه تربيت فردي و تربيت اجتماعي


تربيت اجتماعي متضمن برقراري ارتباط فعال، مددکارانه، رشد يابنده بين دو فرد اجتماع است. هويت زندگي انساني به اين است که در رابطه با افراد و نهادها و جريانات اجتماعي قرار گيرد.فرد در صورتي که بخواهد از يک زندگي مفيد انساني برخوردار باشد چاره اي ندارد که با جامعه هم زيستي فعال داشته باشد.


انسان به همان صورت که از جامعه بهره مي گيرد به عنوان عضوي از پيکر جامعه هرگونه عقيده، فکر و رفتاري داشته باشد در اجتماع تاثير مي کند و بالتبع در مقابل جامعه مسئوليت حتمي پيدا مي کند و تمامي رفتار او به وسيله وجدان اجتماعي مورد بررسي و در نهايت به قضاوت کشيده مي شود. 


اسلام سعي در تربيت همه جانبه انسان دارد و براي اينکه نه وجود فردي انسان به شقاوت برسد و نه جامعه دچار رکود و زيان گردد.تدابير تربيتي و هدايتي جامع گسترده و هماهنگي را براي رشد جنبه هاي فردي و اجتماعي انسان فراروي بشريت قرار داده است که با فطرت انساني و اصول زندگي اجتماعي توافق دارد.


اسلام در تربيت افراد نوع انسان و راهنمايي او به سوي سعادت حقيقي اين رابطه واقعي بين فرد و اجتماع را در نظر گرفته و بديهي است که چاره اي هم جز اين نبوده است.   انسان که نوع واحد است نه انواع، به حکم فطرت طبيعت و فطرت خود اجتماعي است. يعني اجتماعي بودن انسان و به صورت جامعه در آمدن او و داراي روح جمعي شدنش از خاصيت ذاتي نوعي او سرچشمه مي گيرد و يک خاصيت از خواص فطري شخصيت نوع انسان است که براي اينکه به کمال لايق خود که استعداد رسيدن به آن را دارد برسد گرايش اجتماعي دارد و زمينه روح جمعي را فراهم مي کند که روح جمعي نيز به نوبه خود در خدمت فطرت انساني است.


محمد قطب درباره رابطه فردي و بعد اجتماعي انسان مي نويسد: اين دو خط متقابل فردگرايي و جامعه گرايي در ريشه فطرت انساني هم حقيقت دارد و هم اصالت و همانطور که در زندگي واقعي اضطراب و تشويش پيش مي آيد در باطن نفس و ضمير انسان هم بر اثر اضافه شدن تناسب مقرره براي هر واحد تشکيل دهنده ذات انسان و انحراف هر يک از مسير خود و تجاوز به خط مسير ديگري و فشار آوردن بر روي آنباعث تناقض شد.اما اگر هر کدام به راه صحيح خود بروند نه رميدگي و نفرتي بين و جماعت پيش مي آيد و نه شکاف و اشتقاقي... اسلام دين فطرت است و فطرت انسان عبارتست از فرد داخل و جزء جمع، ريشه فرديت ميل به دخول در جمع را دارد.  


 


سرآغاز تربيت اجتماعي


همان طور که زمينه هاي اخلاقي و ديني توسط پدر و مادر در محيط خانه پي ريزي مي گردد، تربيت اجتماعي از آغاز کودکي بايد در محيط خانه به تدريج پايه گذاري گردد.


وظيفه پدر و مادر اين است که بايد به تدريج فرزندان خود را با زندگي اجتماعي آشنا سازند تا آنها بتوانند در مراحل حساس و خطير با ديگران جوشيده و با دشواري ها و ناهمواري هاي اجتماعي سازگار باشند و فرزندان را به راه و رسم زندگي اجتماعي آشنا سازند. 


 بايد شخصيت کودک را مورد احترام قرار دهند تا متکي به خود بار آمده و داراي رأي و نظر باشد. بديهي است که کودکي که از اول خود را با شخصيت بداند و به تدريج مسئوليت هايي را بپذيرد، زمينه هاي زندگي اجتماعي در او پرورش خواهد يافت.


تعليم و تربيتي که خانواده قبل از ورود فرد به نهاد هاي تربيتي براي او فراهم مي آورد، او را در ارضاي نيازها و آزاد شدن از نقش هاي دروني مذکور کمک مي کند.فرآيند اجتماعي شدن و صاحب شخصيت شدن در خانه وسيله اي است که در طي آن کودک کم کم خودش را همچون فردي در بين ديگران و در عين حال در مقام کسي کهبا ديگران مناسباتي دارد، مي شناسد.


خانواده يکي از گروه هاي اجتماعي است و نهادي است که نخستين فرصت هاي اجتماعي شدن و تعليم و تربيت را براي او فراهم مي آورد.


نظريات صاحب نظران در ارتباط با تربيت


افلاطون 


با همه اهميتي که افلاطون به قانون هاي درست مي دهد، مي گويد: لازم نيست براي همه کارها در همه زمينه ها قانون بگذاريم.بهتر آن است که انسان هايي شايسته تربيت کنيم. زيرا تکيه بر قانون ها به جاي تربيت انسان شايسته بدان ماند که کسي بخواهد به جاي در پيش گرفتن يک زندگاني درست و بهداشتي به زور داروهاي گوناگون از زيان هاي يک زندگاني نادرست و به دور از بهداشت بکاهد. 


بدين سان افلاطون بر اهميت بنيادي تربيت در زندگاني فردي و اجتماعي تأکيد مي کند و مي گويد: حتي اگر زندگاني آدمي بر روي زمين چيزي جز بازيگري نقشي که خدا به او سپرده است نباشد، هر مرد يا زن تنها آن گاه مي تواند نقش خود را به خوبي بازي کند که از تربيت درست برخوردار شده باشد. از اين رو تربيت جدي ترين کار آدمي است و برتري صلح بر جنگ نيز بيش از هر چيز در آن است که زمينه اي است براي تربيت.


بدين سان تربيت به هيچ رو ويژه مردان نيت. بلکه شرط به کار آمدن زندگاني انسان به طور کلي است و هيچ کس خواه زن و خواه مرد، از آن بي نياز نيست. 


پس تربيت دوگانه است. از يک سو تربيت فرد است و از سوي ديگر تربيت جامعه. تربيت فرد نيز دوگانه است. يکي تربيت تن است و ديگري تربيت روان.


تربيت تن يعني پروراندن توانايي هاي جسمي و نيرومند کردن آن براي انجام کارهاي دشوار و نيز جنگاوري.


تربيت روان يعني شکوفاندن توانايي هاي آن و پروراندن جنبه هاي گوناگونش، چنانکه به آنچه با طبيعتش خويشاوندي دارد، يعني نيک، زيبا و حقيقي است رو کند و از بدي و زشتي و باطل روي گردان شود.


افلاطون بر آن است که تربيت تن و روان آدمي بايد از همان آغاز کودکي، آغاز گردد. او آغاز تربيت را همانا آغاز زندگاني مي شمارد. 


کار تربيت را با پديد آوردن عادت ها و آنچه امروز تربيت منش مي ناميم، آغاز مي کند. از اين روست که براي او حتي بازي هاي کودکان نيز نقش تربيتي دارد.  


 



  می پسندم        0 
گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
بررسی ، تربیت ، از ، دیدگاه ، امام ، علی ، علیه ، السلام ،

« زیارت حضرت علی علیه السلام (فوق العاده زیبا) | سنگسار!!!!! »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 12:24 پیش از ظهر