من ازهمه جا بی خبر ظهر میزنگم خونه خاله یکم با دختر خاله ام بحرفم دلم واشه، یهو دختر خاله ام میپره از دهنشو میگه، خبر داری داداشم کجا رفته میگم نه !!!!!!!!! میگم مگه اون غیر گردان جای دیگه هم بلده بره !!!! میگه آجی خبر نداری این بچه های چت رومتون دارن میرن خونه ادمینه چی چیه ، یه چیزی هست خونه اون منو میدونی گفتم به به یه توک پا رفتیم کلاس زبانا از غافله عقب موندم ،کاشف به عمل اومد که همشهری های گرام ساری ترمینال قطاره شه سر آوار هکردنه طبق آخرین خبررسیده،منم گفتم اس هکنین من دمه ، پسرخاله که بیچاره که از ترس مامانش رضایت داد منم برم!قرار شد دهنشو باز نکنه که جمعه دای و بلاغ هم متوجه نشن!!!!! منم چمدون بستم تو راه ساری ام .............. بی من عمرا برید خخخخخخخخخخخخ

 آجی گلم کی بیام خونه تون با هم بریم دور دور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 اره ادمین خوبه اینطوری زلزله بیادااز دست روم خلاص میشی 

 جناب احسان فقط خدا، بابت عکسا ممنون، جالب بود وکلی اسید معده درآر



اما عرض کنم خدمتون شهرمون تو برنج وماهی حرف اول کشور و میزنه خواستی تو همین نت یه سرچ کن اگه شما به گوشتون نخورده تقصیر ما نیستا بعد هم اینکه اگه برنجی که مبالغ هنگفت جایزه دارن به ملت می ندازن واونا هم به بهانه همین جایزه ها سمت برنج های تخس خودشون میکشون ان و اجازه نمیدن برنج های ما که تازه از شالیزاربرداشت شده به بازار برسه تقصیر یه سری دلال ها و منفعت طلب های بالا نشینه که اجازه ابراز وجود به برنج ما رو نمیدن اگه اونا درد داشتن وقتی تو گرمای شرجی اینجا اونم با زبون روزه تو شالیزار بودن متوجه حرفای من میشدن، اما نمیدونم بگم خوشبختانه یا بدبختانه!!!!!که مردم ما اینقدر پرتلاشن که کشت دوم شالی هاشون هم داره عمل میاد، ولی چه فایده باز هم تو انبارهاوشالیکوبی ها میره روهم!!! بعد در مورد مرکبات هم اره تا وقتی پلاستیکی به خورد ملت میدن چه میدونید طعم مرکبات خوب اینجا چیه،ماهی هاش که بماند شب عید بازار ماهی اینجا چه خبره!!بلد نیستم عکس بزارم وگرنه کلی عکس  از باغ ومحصولاتش وماهی دارم که میزاشتم آقا احسان میدید دیگه اینا رو نمیگفتینا

 زائری بارانی ام، آقا به دادم می رسی؟



بی پناهم، خسته ام، تنها، به دادم می رسی؟



گرچه آهونیستم، اما پر از دلتنگی ام



ضامن چشمان آهوها، به دادم می رسی؟



از کبوتر ها که می پرسم، نشانم می دهند



گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟



ماهی افتاده بر خاکم، لبا لب تشنگی



پهنه آبی ترین دریا، به دادم می رسی؟



ماه نورانی شب های سیاه عمر من



ماه من، ای ماه من، آیا به دادم می رسی؟



من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام



هشتمین دردانه زهرا(س)، به دادم می رسی؟



بازهم مشهد،مسافرها، هیاهوی حرم



یک نفر فریاد زد: آقا! به دادم می رسی؟

 لحظه تولد تو ،شروع پرواز است برای 



پرستوها و خاطره ی ماندنی برای تمام آسمانها................



تولدت مبارک

 یه آسمون گلهای یاس ومیخک  



یه دریا عشق واشتیاق وپولک



یه حس پاک یه قلب بیقرار و کوچک



می خواد بگه:



تولدت مبارک 

 خواهش میکنم محدثه ای.

 ممنونم یاسی.



ممنون جناب شیخ که تصویرکتاب و گذاشتین.

 (آنقدر من خجل از کار خودم اگر این جمعه بیاید چه کنم)



....................

 خواهش میکنم یاس بانو.