(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : بازآمد بوی ماه مدرسه ....بوی
نمایش موضوع اصلی :

حریم قدس شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۳ ۰۴:۰۹ بعد از ظهر



مدرسه یعنی مدرسه
 
براي بعضي ها، مدرسه همان داستان تكراري «علم بهتر است يا ثروت» است و براي عده اي ديگر، «فقط، زنگ ورزش را عشق است!» 
 
براي معلم رياضيات، مدرسه يعني جدول ضرب و براي معلم عربي؛ ضرب زيد عمراً. براي برخي، عذاب اليم و براي عده اي ديگر رفع اشكال و چلاندن معلومات معلم و تا ته جزوات و كتاب هاي فوق برنامه رفتن. براي عده اي، اول گرفتاري خريد لوازم التحرير و چه كنم چه نكنم ثبت نام و تأمين هزينه هاي آنچناني؛ براي ديگري، رسيدن به سرويس و از دست ندادن آخرين اتوبوسي كه بتواند او را ۴۵ كيلومتر آن سوتر زمين بگذارد!
مدرسه، براي رئيس  آموزش و پرورش يك فضاي آموزشي است كه بايد گسترش يابد و تجهيز شود و براي آن يكي: از مدرسه هرگز مطلب علم...
 
اما، مدرسه براي من، سواي تعريف هاي مختلفي كه در فرهنگنامه ها و اذهان دارد و سواي ويژگي هاي فرهنگي، اجتماعي، آموزشي و سياسي اش، معناي ديگري مي دهد. براي من، مدرسه يعني تلاطم دروني دانش آموزي كه خود را براي پرسش معلم آماده نكرده است! مدرسه يعني چشمان خيس از اشك دانش آموز خطاكاري كه به جاي سيلي، گرمي دست مهربان معلم را بر سر خود حس مي كند. مدرسه يعني، پچ پچ ها و خنده هاي زيرزيركي دو تازه وارد تازه  آشنا در انتهاي كلاس كه با صداي هيس! معلم به سكوت مي انجامد.
 
مدرسه يعني گوش دادن به صداي ترق ترق باران روي سقف كانكس! و تماشاي قطرات فضول باران كه از زير سقف ايرانيت به داخل كلاس سرك مي كشند و روي دفتر همكلاسي مي چكند!
مدرسه يعني هياهوي «شي شي شيشه شيكست! مدرسه يعني انفجار پانصد نفره: «براي حفظ شيشه، مدرسه بايد تعطيل شه!» مدرسه يعني تركيدن بغض نيم ساعته يك كلاس اولي، وقتي در تمام مدت به جاي خالي مادرش فكر مي كرده! مدرسه يعني يك توپ بسكتبال و يك حيات بچه به دنبالش! مدرسه يعني كار دستي من از مال تو بهتره! يعني چغلي پيش ناظم! يعني روزنامه ديواري و رقابت براي مطرح شدن سر صف. مدرسه يعني دير رسيدن و ترس از ناظم. مدرسه يعني خاطرات، يعني ضرب زمين در ضربان دل ما، مدرسه يعني «واژه بايد خود باران باشد».
مدرسه يعني مدرسه؛ مدرسه يعني زندگي.
 
ماخذ : Hamshahri Newspaper
 

Powered by FAchat