(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : خوارج دیروز، وهابیت امروز
نمایش موضوع اصلی :

آقا حسین شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۳ ۱۱:۳۲ بعد از ظهر

 

     

 

به گزارش سرویس دینی جام نیوز ، وهابیت از   بدو شکل‌گیری تا زمان کنونی عقاید و طرز تفکرات متمایزی را با دیگر مسلمانان  از خود بروز می‌دهند و با برداشت سطحی و غیر مدقّقانه‌ای که از   آیات و روایات دارند همواره باعث کج‌روی‍ی‌ها و تندروی‌ها و نشان دادن چهره‌ای خشن و سختگیرانه از اسلام و در افکار عمومی در مقابل مذاهب دیگر شدند.

 

وهابیت به جهت  عدم پشتوانه دینی و مذهبی و علمی که مقبول جامعه و عامه مسلمین باشد نتوانستند در  طول دوران بروز عقاید خود تابه  امروز ، جایگاه مناسبی را در  بین مذاهب اسلامی پیدا کنند. بنابراین برای تثبیت و القای عقاید خود در اکثر موارد متوسل به  زور شده  و به خاطر عدم بهره‌وری از  روش‌های منطقی ، متاسفانهبا دست به  قبضه بردن باعث و بانی ریخته شدن خون  بسیاری از  مسلمانان از  جمله عده زیادی از کودکان  و زنان مظلوم و بی‌دفاع شدند.

 

سرچشمه این نابه هنجاری‌ها ، خواسته یا ناخواسته متاثر از الگو پذیری خوارج نهروان است که در  آن بنای مخالفت و اتکای به فهم خویشرا در مقابل  امر امام زمان خود قرار دادند و در  مقابل قرآن ناطق ، آنچه از  ظاهر قرآن به ذهنشان می‌رسید ، ولو این‌که برخلاف رای امام معصوم باشد را عمل می‌کردند.

بنابراین وهابیت در  اعتقادات و اعمال و رفتار تشابهات زیادی را خوارج صدر اسلام دارند که در این‌جا به  مواردی از  آن اشاره می‌کنیم:

۱.بدعت‌گذاری در  دین و جمود فکری

از  جمله الگوبرداری‌هایی که وهابیت  از خوارج یرداشت کردند ، بدر آتش دوزخ  عنی بود که آنان در  دین بوجود آوردند و بر اساس آن جز خود ، دیگر مسلمانان را کافر می‌دانستند و می‌گفتند: کسی که مرتکب گناهان کبیره شود ، د جاودانه خواهد بود! آنان ( خوارج ) خون و مال مسلمانان غیر از خود را حلال دانسته و فرزندان آنان را اسیر می‌کردند و می‌گفتند: در  کشور اسلامی اگر گناه  کبیره آشکار شود ، به  کشور کفر تبدیل  می‌شود. وهابیان هم امروزه مسلمانانی را که در عقاید ، مخالف باورهایشان باشند ، مشرک می‌دانند و خون و مال آن‌ها را حلال می‌شمارند و فرزندان مسلمانان را اسیر می‌گیرند. آنان مسلمانان را  مشرک خطاب می‌کنند و سرزمین‌های مسلمانان را سرزمین کفر معرفی  می‌کنند به نحوی که هجرت از  آن‌جا را لازم و ضروری می‌دانند. همچنین کسی را که نماز را ترک کرده باشد ، واجب القتل می‌شمارند.

 

 

« سلیمان بن عبدالوهاب » در رساله‌ای که در ردّ برادرش محمد بن عبد الوهاب نوشته ، آورده است: « ابن قیم گفته خوارج دو ویژگی داشتند که به واسطه آن از دیگر مسلمانان و پیشوایان آن‌ها جدا شده‌اند: نخست آنکه از سنّت فاصله گرفته و آنچه را سنت نیست ، سنّت انگاشته‌اند. دوم آن‌که مسلمانان را به دلیل ارتکاب گناه  ، کافر قلمداد کرده و سرزمین اسلام را  سرزمین کفر شمرده‌اند. پس سزاوار است که مسلمانان از  این دو  اصل غلط برحذر باشند و از پی‌آمدهای آن دو اصل؛ یعنی دشمن مسلمانان و لعن و سرزنش آنان و حلال شمردن خون  و مال آن‌ها و به  طور کلی از هرگونه بدعتی بپرهیزند.[۱] این ویژگی که ابن قیم بیان کرد در  وهایبان نیز وجود دارد.

 

 

۲. مقدس مآبی و قشری‌گری

از جمله تشابهات دیگر وهابیت  با خوارج « مقدس‌مآبی » و کوته‌نظری » می‌باشد. خوارج نسبت به خواندن نماز  و قرآئت قرآن  اهتمام زیادی داشتند به  جوری که از زیادی سجده ، پیشانی‌هایشان پینه می‌بست و در  عین حال خواهان حقیقت بودند. امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) فرمود: « لاتقتلوا الخوارج بعدی  من طلب الحق فاخطاه کمن طلب الباطل فاصابه» [۲] یعنی: پس از  من با خوارج نجنگید؛ چون یکسان نیستند. آنان که در  جستجوی حقند ، ولی دچار خطا و لغزش می‌شوند و آنمان که در  پی باطلند و بدان رسیده‌اند.

 

در  واقع خوارج مردمانی به  ظاهر دیندار ، پرهیزگار و خویشتندار از گناه  بودند. گویند یکی از  آنان خوکی را به  شمشیرش کشت و دیگری اعتراض کرد و گفت: این عمل تو فساد در  روی زمین است! نیز گفته‌ند یکی از  خوارج در سر راه خرمایی جست و آن را در دهان گذاشت؛ دیگری سر رشید و خرما را از دهان  او بیرون آورد که چیز حرام خوردی! البته همینان  به راحتی مسلنانان را می‌کشتند و زنان را به اسیری می‌گرفتند و آنان را میان خود  خرید و فروش می‌کردند. وهابیان نیز در  آین زمان  مرتکب اعمال مشابهی می‌شوند. اینان به  ظاهر تعصب در دین دارند و در  مسائل دینی سخت‌گیرند. مثلا نماز را به موقع به پا می‌دارند و در عبادت می‌کوشند و به  گمان خودشان در  طلب حقیقتند. ولی وقتی به شهرهای مسلمانان حمله می‌کردند زنان  و کودکان ، پیر و جوان را به خاک  و خون می‌کشیدند و اموال آنان را غارت می‌کردند.

 

 

در پایان  و برای پرهیز از  طولانی شدن مطلب فقط به یک مورد  دیگر بسنده می‌کنیم و آن تشابه در  ظاهرگرایی است. خوارج در شبهه‌ها و عقاید انحرافیشان ، به ظاهر هر برخی آیات تمسک جسته‌اند. وهابیان نیز از  ظواهر آیات قرآنی برداشت‌هایی می‌کنند که هیچ انسان خردمند و معقولی چنین برداشت‌هایی را  نمی‌کند و آن‌ها را نمی‌پذیرد. مانند اعتقاد به  جسمانیت خداوند یا تفسیر سطحی و قائل شدن به  عرش و لوح و قلم کرسی و رویت خداوند و همچنین اثبات دست و پا و جوارح برای  ذات باری‌تعالی.[۳]

 

 

منابع:

[۱]. سلیمان بن عبدالوهاب , الصواعق الالهیه , ص ۲۲ 
[۲]. نهج البلاغه , تحقیق: شیخ محمد عبده , ج ۱ , ص ۱۰۸ , ح ۶۱ 
[۳]. تارخچه نقد و برسی وهابی‌ها , برگردان: سید ابراهیم علوی , ج۲ , صص ۷۹-۹۰   

 


Powered by FAchat