(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : خاطره داغ
نمایش موضوع اصلی :

محمدELE یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۵۱ بعد از ظهر

خاطره داغ(امروز میگمش تا یکم سرد بشه بتونین بخونین)                                             تاریخ وقوع:10/11/93
چند روز پیش یکی از دوستان روتو خیابون دیدم سوار ماشین از اون طرف با صدای بلند گفت دیروز تاحالا دنبالت میگردم وایسا کارت دارم ما رو میگی گفتیم چقدر مهم هستیم خبر نداریم خلاصه تا دور زد اومد پیشم با این طرز صدازدن کلی فکر به ذهنم اومد(خدایا من که کاری نکردم و...) بقول بچه ها گارد گرفتم( آماده دفاع شدم)
اومد بعد از سلام و کلی مخلفات رفت سر اصل مطلب که تلویزیون مون روشن نمیشه منم خیلی ریلکس جوابشو دادم(طوری که اگه طرف خودش هم تعمیر کار بود باورش میشد)گفتم:
هّلش بده بزن شبکه دو
بعد از یکم اختلاط بهش گفتم تا جمعه بیکار نیستم شمارمو یادداشت کن(........091)*دوستان نکنه انتظار دارن همشو بگم*
 زنگ بزن خونه بودم بیار تا درستش کنم طرف هم گازشو گرفت رفت امروز زنگ زد و آوردش که در ادامه دیالوگ اززبون دوستم با اسم طرف نقل میشه
طرف:رفتم خونه یادم افتاد به حرفی که زدی(هّلش بده و...) رفتم سراغ TV(تلویزیون) داداشم ازم پرسید چکار میخوای بکنی بهش گفتم از خنده ترکید حدودا یه ربع شکمشو گرفته بود وخودشو به درو دیوار میزد پرسیدم قضیه چیه شرحش که داد تازه فهمیدم که چی شده دیگه یکی باید میومد منو جمع کنه
 
خلاصه با خودم گفتم محمد که تا جمعه بیکار نیست منم بیکاربزار خودم بازش کنم اگه تونستم درستش کنم اگه نه هم ببینم توش چه خبره حس ماجراجوییم گل کردبا کلی زحمت5تا پیچشو باز کردم خیلی برام جالب بود البته پرش گرد وخاک بود که پاکشون کردم وهمین طوری که داشتم قطعاتشو بررسی میکردم چشمت روز بد نبینه یه برقی گرفتم که نفهمیدم کجام (بندری میرفتم)

من:یه لبخند زدم گفتم مرد مومن صبر میکردی تا امروز من هم که بابت تعمیر پولی نمیگیرم(صلواتی)از چی میترسیدی
طرف:میدونم. خوب دیدم تا امروز بدونTVسر کنم خیلی سخته تو هم بیکار نیستی خواستم زحمتت ندم
من:اختیار دارم
حالا دیدی که گر صبر کنی زقوره برق نمیگردتحالا کجاش دست زدی برق گرفتت*
طرف:پشت همون چیزی که مثل بشگه هست خیلی تعجب کردم با اینکه به برق وصل نبود برق گرفتم

من:اونیکه تو دست زدی اسمش خازن یه قطعه ای هست که برق رو برای یه مدتی توی خودش ذخیره میکنه برو خدا روشکر کن که فقط برق 300ولت گرفتت شانست گفت برق 25000ولتی نگرفتت

طرف:25000ولت شوخی نکن
من:تو TVچندین ولتاژ مختلف داریم که یکیشون همین 25000ولتی هست که بهش (HIGH  VOLTAGE)میگن وبه لامپ تصویر وصل میشه ]و به همین علت الکتریسیته ساکن روی شیشه تلویزیون((TV هست که مقدارش به نسبت ولتاژ مذکورخیلی کمه[ این ولتاژخیلی خطرناکه واسه همین هم میگن واسه تعمیر باید بره پیش تعمیرکار مجاز که اونو به روش خاصی هنگام تعمیر تخلیه میکنن]البته این رو باید متذکر بشم که این ولتاژدر LCDوLEDوپلاسما وجود نداره[
من هم همین حین که داشت داستان رو توضیح میداد داشتم بهTVور میرفتم بعد یه 20 دقیقه درش رو بستم تحویلش دادم گفت چی شد گفتم فاتحه مع الصلوات گفت یعنی فاتحش رو بخونم گفتم زبونتو گاز بگیر دلت میاد تلویزیون به این جوونی واسه شادی روح خودت گفتم که یه بار با ازراییل دست دادی(پیرو اتفاقی که براش پیش اومده بود به شوخی گفتم)

طرف:یعنی امتحانش نمیکنی گفتم یعنی تو به کارم ایمان نداری؟
طرف:میترسم تلویزیون منفجر بشه
منو میگی
گفتم خواستی امتحان کنی ببر خونتون امتحان کن اگه منفجر شدمن صدمه ای نبینم هر بلایی قراره باشه به سرخودت بیاد من الان یه ملت چشم براهم هستن(به شوخی)
خیال میکنه بمب بستم واسش

 گفتم محاله تلویزیون بترکه تا حالاهیچ جایی ازدنیا گزارش نشده اصلا بده تا بزن به برق تو برو پناه بگیرخلاصه امتحانش کردیمو تحویلش دادم شاد وخندان رفت
نتایج:هرگز به گونه ای شوخی نکنیدکه طرف باورش بشه*هرگز کسی رو اینطوری صدا نزنید امکان سکته کردنش زیاده یا شاید تلافی کنه*همیشه آماده دفاع دربرابر هرنوع حمله ای حتی لبخندهای مادرزنتان باشین(خدا رو شکر که از این مورد معافم)*خود کفا باشین و وسایل خونه رو خودتون درست کنین*همیشه کجکاو باشید*یه حرفه ای رو دست کم بگیرین *هیچ چیزی بدون مواد منفجره نمیترکه*واسه امتحان کارتون پناه بگیرین*برق اصولا چیز خوبیه *خدا پدرمادر ادیسون رو بیامرزه*من طراح انواع بمب های شمارش معکوس وکنترل از راه دور وصوتی و... هستم*بجای رسیدگی به مشکلات خلق الله بیایید انجمن یاران*همیشه شاد باشین*
در صورت کسب نتیجه دیگری لطفا آنرا درکامنت ذکر نمایید


Powered by FAchat