(نسخه قابل پرینت موضوع) عنوان موضوع : فردا روزیست که شاید نیاید هرگز! نمایش موضوع اصلی : |
به نام نامی حق فردا روزی است که شاید نیاید! چه کسی می داند؟ نه صدایی...نه امیدی... پشت سر حرف هایی است که به اندیشه ی ویرانه ی فردا می خندد چه کسی می گوید که به فردا بیاندیشید؟هان؟ اگر این فردای توهم ناک غمگین کمی هم دیر کرد و نیامد روزی؟ به چه می اندیشی؟ تو به فردایت؟ یا که یک هفته ی دیگر؟ به تو نزدیک است؟ نه...نه... دور است...آنقدر دور که نمی آید صدایی، هوایی، امیدی... بین ما و فردا، قدر یک قرن راه است. چه کسی می داند؟ که فردا من سر از خواب بر می دارم یا نه؟ نه تو می دانی و نه من... چقدر راه است بین شب تا طلوع خورشید، بین امروز و فردا... کنج فکرم حرف هایی است که به رویای پریشانه ی فردا می خندد نفسم می گیرد... شک نکن...بین امروز و فردا یک نفر می میرد و ندارد روز بعدی که در آن، به نگاه نگران من و تو خیره شود...! فردا روزی است که شاید نیاید هرگز... برای همه آنهایی که یک شب فهمیدند دیگر فردایی ندارند...یک شب فهمیدند که مردند...به همین سادگی! ارتش تک نفره |
Powered by FAchat