(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : زیر باران لطف خدا برویم
نمایش موضوع اصلی :

قمرخانم سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ ۰۳:۱۹ بعد از ظهر

زیر باران لطف خدا برویم

- مشمول الطاف حق تعالی قرار گرفتن، مشروط به این است که انسان زمینه آن را در قالب عبودیت و بندگی فراهم نماید، در این صورت است که خداوند در مواقع بحرانی به فریادش خواهد رسید؛ چنان‌چه در جریان «دکة السباع» مربوط به امام حسن عسکری (علیه السلام) شاهد این امر هستیم. شیخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص 335.

به نام خدا
کسانی که در مسیر بندگی و عبودیت حق تعالی قدم برمی‌دارند و مراقبه کامل نسبت به اعمال و رفتار خویش دارند و تمام همتشان رعایت اوامر و نواهی الهی است، از قید و بند اسارت‌ها و بردگی‌های درونی و برونی، نفس اماره و شیطان رهایی یافته، به قله های رفیع عظمت روحی و آزادی حقیقی می رسند.
این دسته افراد با تکیه به قدرت نامحدود حضرت حق به درجاتی از عظمت و شکوه دست می یابند که هرگز در مقابل مظاهر مادی و رهبران زر و زور و تزویر، ذره ای احساس شکست، تحقیر و ترس به خود راه نمی‌دهند و ماسوی الله در نظرشان خرد و حقیر می باشد و اینجاست که به ابدیت پیوسته و مشمول این حدیث قدسی می‌گردند:
«عَبدِی اَطِعنِی اَجعَلَک مَثَلَی، اَنَا حَیُّ لَّا َامُوت اَجعَلَکَ حَیَّا لَا تَمُوت، اَنَا غَنِیُّ لَا اَفتَقِر اَجعَلَکَ غَنِیَّا لَا تَفتَقِر، اَنَا مَهمَا اَشَاءَ یَکُون اَجعَلُکَ مَهَمَا تَشَاء یَکُون [1] بنده من! مرا اطاعت کن تا تو را جلوه ای از خودم قرار دهم، من زنده و ابدی هستم تو را نیز زنده و ابدی گردانم، من غنی بی نیاز هستم تو را نیز غنی گردانم، که نیازمند نباشی، من هر چه بخواهم انجام می شود تو را نیز چنین قرار دهم که هر چه بخواهی انجام شود.» 
امام حسن عسکری (صلوات الله علیه) نمونه بارزی از چنین بندگان شایسته و ممتاز الهی بود که خداوند نیز همه چیز را در اختیار او نهاده و مطیعش گردانیده بود. به عنوان نمونه می‌توان به دو گزارش در این زمینه توجه نمود:
الف: جریان «برکة السباع» (باغ وحش)
هنگامی که آن حضرت را به یک زندانبان خشن و قسی القلب به نام نحریر سپردند، آن مرد ستم پیشه طبق دستور سرکردگان خود بر آن حضرت سخت می‌گرفت. همسرش با یادآوری مراتب عبادت، اطاعت و پرهیزگاری امام، شوهرش را از عاقبت شوم اذیت و شکنجه حضرت می‌ترسانید و پیوسته سعی می کرد که از فشارهای شوهرش بر امام بکاهد; اما سخنان وی نه تنها در آن زندانبان زشت سیرت هیچ گونه تاثیری نداشت، بلکه وی تصمیم گرفت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) را به قتل برساند. او بعد از اجازه از اربابان ستمگر خود، امام را در «برکة السباع» و در میان حیوانات درنده و وحشی رها ساخت و هیچ گونه تردیدی نداشت که آن حضرت به دست حیوانات وحشی کشته خواهد شد، اما بعد از لحظاتی به همراه همکارانش مشاهده کرد که امام عسکری (علیه السلام) در گوشه ای به نماز ایستاده و حیوانات وحشی گرداگرد حضرت با کمال خضوع و احترام سر به زیر انداخته اند. در این جا بود که امام را فورا از آن محل بیرون آوردند و به منزلش بردند. [2]
در زیارت آن حضرت با اشاره به این واقعه مهم چنین می خوانیم: «وَ بِالْإِمَامِ الثِّقَةِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ الَّذِي طُرِحَ‏ لِلسِّبَاعِ‏ فَخَلَّصْتَهُ‏ مِنْ مَرَابِضِهَا [3] [خدایا تو را] به حق امام مورد اعتمادت، حضرت حسن بن علی عسکری (علیه السلام) که در میان درندگان افکنده شد و تو او را از میان حیوانات وحشی نجات دادی.»

ب: زندان امام عسکری (علیه السلام) 
محمد بن اسماعیل علوی می گوید: «امام عسکری (علیه السلام) را زمانی در نزد علی بن اوتامش که یکی از دشمنان سرسخت آل محمد (صلی الله علیه وآله بود) زندانی کردند. او مردی زشت خو و بدسیرت [بود] و با خاندان امیرالمومنین (علیه السلام) عداوتی دیرینه داشت. از طرف خلیفه به او دستور داده بودند که هر چه می‌تواند امام را اذیت کند و بر او سخت گیری داشته باشد. اما ابهت، هیبت و جلالت امام و حالات عرفانی و معنوی آن حضرت چنان آن مرد شقاوت پیشه را متحول کرد -با این‌که امام بیش از یک روز در زندان او نبود- که صورت خود را به احترام حضرتش بر خاک می‌نهاد و سر خود را بالا نمی‌گرفت، حضرت از نزد او خـارج شـد، در حـالى كـه بصيرت او به آن حضرت از همه بيشتر و ستايشش نسبت به امام از همه نيكوتر بود.» [4]
این تسخیر قلوب، نجات از دست حیوانات درنده را می‌توان نتیجه عبودیت خالص، مراقبه دائمی نسبت به اعمال و رفتار و بندگی بی ‏شائبه امام نسبت به حضرت حق دانست که سبب می‌گردد خداوند در مواقع بحرانی به فریاد برسد و این امر باید برای ما الگو شود. 
 به تعبیر سعدی:
«تو هم گردن از حکم داور مپیچ
که گردن نپیچد ز حکم تو هیچ
چو حاکم به فرمان داور بود
خدایش نگهبان و یاور بود
محال است چون دوست دارد تو را
که در دست دشمن گذارد تو را .» [5]
در واقع کمک کردن و امداد غیبی رساندن حق تعالی به بندگان بی حساب و کتاب نیست، بلکه زمینه آن را خودمان باید از قبل ایجاد کنیم: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين [عنکبوت/69] آنان كه در (راه) ما (به جان و مال) جهاد و كوشش كردند، محققا آن ها را به راه ‏هاى (معرفت و لطف) خويش هدايت مى‏ كنيم، و هميشه خدا يار نكوكاران است.» چنان‌چه در آیه شریفه مشهود است، انسان ابتدا باید مجاهده داشته باشد تا در نتیجه این قابلیت را پیدا نماید که مشمول الطاف الهی گردد.

______________________________________________
پی‌نوشت:
[1]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، ص 709،انتشارات دهقان‏، تهران‏.
[2]. مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص 335، كنگره شيخ مفيد، قم‏، 1413 ق‏.
[3]. كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، المصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية)، ص 146، دار الرضي( زاهدي)، قم‏، 1405ق.
[4]. اربلى، على بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط- القديمة)، ج2، ص 412، بنى هاشمى‏، تبريز،1381 ق‏.
[5]. سعدی، بوستان، در نیایش خداوند،
گنجور.

http://www.welayatnet.com

Powered by FAchat