اگر خدا به تو فرمود :
که لیاقت شهادت را نداری؛ بگو : مگر آنچه را که تا
بحال به من داده ای لیاقتش را داشته ام ؟!
آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲ ۰۶:۱۸ بعد از ظهر
|
|||||
عضو
شماره عضویت :
7
حالت :
ارسال ها :
3721
محل سکونت : :
همین نزدیکهای عشق انجایی که ازان امده ام امدنم بهر چه ب
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
501
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
30818
پسند ها :
2103
تشکر شده : 3506
وبسایت من :
وبسایت من
|
همسر اقا مهدی زین الدین:زندگی با مهدی برای من یک خواب بود،
خوابی کوتاه و شیرین در بعد از ظهر بلند تابستان جنگ.
دو سال و چند ماهی که می توانم تعداد دفعاتی که
باهم غذا خوردیم بشمارم.
از خواب که پریدم او رفته بود.
فقط خاطره هایش ، آن چیزهایی که آدم ها بعداً
به یادش می افتند و حسرتش را می خورند باقی مانده بود.
می گویند آدمها خوابند،وقتی می میرند بیدار می شوند
.شاید او بیدار شده بود و من هنوز خوابم.
شاید هم همه این مدت خواب او را می دیدم.
از آن خوابهایی که وقتی آدم می بیند توی خواب هم می خندد.
خوابی غیر منتظره....
نظرنوشت:اقا مهدی زین الدین هیچگاه نمیگذارم
وجودم از خنده های زیبایت پاک شود
دوستت دارم انقدر که بدانی همیشه در قلبم باقی خواهی ماند
ویرایش موضوع توسط : سینا24
در تاریخ : یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲ ۰۶:۱۹ بعد از ظهر می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
اقامهدی زین الدین
دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲ ۰۶:۴۷ بعد از ظهر
[1]
|
|||
اگر خدا به تو فرمود : بحال به من داده ای لیاقتش را داشته ام ؟! می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
اقامهدی ، زین ، الدین ، |
|