انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » وقایع التفاقیه » دلنوشته های واقعی و خاطرات اعضاء یاران » چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول



چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول

فکر اینکه زودتر میرسم داشت منو میکشت، جوری که همش با خودم کلنجار میرفتم که با هواپیما برم یا قطار، هواپیما نه نه  اعتمادی به هواپیمای داخلی نداشتم خلاصه عزم جزم کردم با قطار تندرو که ۷ ساعته منو به عشقم میرسونه برم. روز موعود سوار بر قطار شدم ولی عجب حس و حالی داشتم ۷ساعته میرسیدم به عشقم امام رضا کلی ذوق مرگ شده بودم خیلی به ایشون ارادت دارم همیشه حواسش بهم بوده و یجورایی همیشه حمایتم میکنه. کلی با عشق سوار قطار شدم به به چه
]vh xlu ? gdgd! rslj h,g


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۴:۲۱ بعد از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 514
حالت :
ارسال ها : 447
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 175
اعتبار کاربر : 2181
پسند ها : 473
تشکر شده : 158


مدال ها:4
مدال پشتکار
مدال پشتکار
مدال 2 سالگی عضویت
مدال 2 سالگی عضویت
کاربران برتر
کاربران برتر
نفر اول مسابقه
نفر اول مسابقه

|

فکر اینکه زودتر میرسم داشت منو میکشت، جوری که همش با خودم کلنجار میرفتم که با هواپیما برم یا قطار، هواپیما نه نه 
اعتمادی به هواپیمای داخلی نداشتم خلاصه عزم جزم کردم با قطار تندرو که ۷ ساعته منو به عشقم میرسونه برم. روز موعود سوار بر قطار شدم ولی عجب حس و حالی داشتم ۷ساعته میرسیدم به عشقم امام رضا کلی ذوق مرگ شده بودم
خیلی به ایشون ارادت دارم همیشه حواسش بهم بوده و یجورایی همیشه حمایتم میکنه. کلی با عشق سوار قطار شدم به به چه قطار شبیه به کرج تهران بود واسم جالب بود از شوق گیج شده بودم نمیتونستم شماره صندلیمو پیدا کنم با راهنمایی خدمه قطار که مردی جوان بود که میدید گیج میزنم جامو پیدا کردم خودم انداختم روی صندلی با چمدونم نمیتونستم بزارمش بالا ماشالله به این اقایون که میدیدن نمیتونم بزار بالا فقط تماشاگر بودن دلم میخواست با چمدون بکوبم تو مخشون مردها هم مردهای قدیم البته دور از جون شما که مردین  چند دقیقه بعد خدمه آمد چمدون منو گذاشت ته قطار چقدر خوشحال شدم یمرد واقعی بود اما حیف سبیل نداشت اشکال نداره زور که داشت خیلی تشنم شده بود رفتم یکمی اب بخورم وقتی برگشتم دیدم یه پیرزن حدود ۷۵ ساله سرخ و سفید و نقلی کوتاه قد و خوشرو کنار صندلی من نشسته چقدر خوشحال شدم چون من با ‍پیرها رابطه خوبی دارم.
-سلام مادر خوبی چه خوب شد شما کنار من هستین .
-اره مادر خدا رو شکر دعا دعا میکردم که
پیش مرد نیوفتم.
کلی خندم گرفت اما فقط لبخند زدم
شروع کرد به تعریف کردن از قدیم ندیم که چقدر جوون بوده قشنگ بوده چه قدی و بالایی داشته چه خاطرخواهایی داشته کلی دلم منو آب کرد منم با حالت
پژمرده فقط بهش نگاه میکردم .
تو این فکر بودم که
پیر شدم منم همینا رو به دیگربگم با کلی اب و تاب . کی به کیه 

تو همین فکر پلید بودم که خدمه اومد با لیست که غذاتون برای نهار سفارش بدین من زرشک پلو با مرغ و پیرزن(خدیجه خاتون) هم گفت من کتلت اوردم غذا نمیخورم مادر .
ظهر شد غذا رو آوردن منم که گرسنه با ولع روی غذا رو برداشتم با تعارف الکی شروع کردم به میل نمودم خدیجه خاتون هم کتلتشو از کیفش بیرون کشید گذاشت جلوی میز صندلی گفت مادر مدیونی اگه نخوری . چند لقمه ای نزده بودم که صدای ناله
پیرزن بلند شد وای دندوناشو از دهنش بیرون کشیده بود رو به من کرد و
گفت: ببین لثه هام همش زخم دکتر اشغال دندونموخوب درست نکرده همش آف میزنه
  ناراحت نباش به مرور خوب میشه . وای وای چه حال بدی داشتم دل و رودم داشت میومد بیرون 
میگفت مادر بیا دست بزن ببین چه جنس دندونم خوبه ولی خوب کار نکرده . کمککک زورکی جلوی حالموبدم رو گرفتم ناراحت نشه خلاصه دندوناشو جابه جا کرد یکمی به سمت شرق و غرب برد تا جا افتاد . خداروشکر مثل اینکه بیخیال شد . تو حال و هوای خودم بودم که دیدم دندونشو دراورد گذاشت بغل بطری نوشابه من
نایلکس از کیفش دراورد شروع کرد به اوق زدن     چه صحنه ای چشمتون روز بد نببینه ارنجشم میزد به پهلوی من که بزن پشتم . خدایا چه گناه بزرگی کردم که گیر این خاتون افتادم بلند شدم سمت دستشویی و صورتمو شستم کمی دم و بازدم کردم که حال و هوام عوض بشه وقتی برگشتم دیدم خاتون خوابالو شده با صدای خابالو گفت چرا مادر غذات دست نخورده مونده (تو دلم گفتم مگه با کارهای قشنگی که کردی اشتهایی میمونه واسه ادم) تازه وقتی نشستم کنارش خواب ازسرش پرید شروع کرد به گفتن از قبلا شوهرش دوستش داشته دندوناش و از عشق همشو طلا گرفته بود (ای خوشبخت) هرزگاهی دندونشو سه سانت میورد بیرون و میبرد تو انگار بهش ارامش میداد .




ویرایش موضوع توسط : programmer
در تاریخ : چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۷:۱۱ بعد از ظهر

دلیل ویرایش : حذف تکرار متن
















11 تشکر شده از کاربر لیلی برای ارسال مفید :
جمعه موعود , programmer , admin , غم هجران , real boy , قمر , یاسی , مهدی313 , حضور 1 , عاشق کربلا , ,



  می پسندم 10     0  10 
 
 
تعداد پسند های ( 10 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : لیلی




گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۶:۴۵ بعد از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 476
حالت :
ارسال ها : 958
محل سکونت : : سیمرغ
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 442
اعتبار کاربر : 10905
پسند ها : 1135
تشکر شده : 617


عضو غایب


    خخخخخخ
دست گلت درد نکنه مردم از خنده
خیلی قشنگ بود

اورین اورین


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : جمعه موعود


گفتی به عموی خود ارادت داری
این بار قسم به دست عباس بیا


اللهم عجل لولیک الفرج
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۷:۳۶ بعد از ظهر نمایش پست [2]
مدیر انجمن
rating
شماره عضویت : 6
حالت :
ارسال ها : 1845
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 451
دعوت شدگان : 9
اعتبار کاربر : 12915
پسند ها : 1948
حالت من :  Mashkookam.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 2815



بابا دوستم دمت گرم نیومدی نیومدی وقتی هم که اومدی گل کاشتنی . ای خدا دلم درد گرفت


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : پونه

کاش ....
وقتی خدا در حشر بگوید : چه داشتی؟

سر بکند حسین .... بگوید : حساب شد....

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۷:۴۸ بعد از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 531
حالت :
ارسال ها : 168
محل سکونت : : زیر آسمان آبی
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 90
هشدارها : 1
اعتبار کاربر : 1664
پسند ها : 207
حالت من :  Movafagh.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/02.jpg
تشکر شده : 156
وبسایت من : وبسایت من



  گاهی هم باید از شدت خنده گریست:))

البته محتوا و موضوع مرتبط نیستند. لطفا ربط موضوع و متن رو بگید.


ویرایش ارسال توسط : زندگی
در تاریخ : چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۷:۵۰ بعد از ظهر



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۷:۵۵ بعد از ظهر نمایش پست [4]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2118
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1246
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28310
پسند ها : 3481
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من





  خیلی جالب بود
ما منتظر دومیش هستیم 


  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۹:۲۶ بعد از ظهر نمایش پست [5]
عضو
rating
شماره عضویت : 371
حالت :
ارسال ها : 831
محل سکونت : : اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 223
دعوت شدگان : 1
هشدارها : 1
اعتبار کاربر : 6586
پسند ها : 1229
حالت من :  Konjkav.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 656
وبسایت من : وبسایت من



خخخخ می فهمم چی میگی ...خودم برام اتفاق افتاده 


  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : abbas.isfahan
امضا ندارم انگشت بزنم قبوله ؟!؟!؟

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۱۱:۰۲ بعد از ظهر نمایش پست [6]
عضو
rating
شماره عضویت : 571
حالت :
ارسال ها : 43
محل سکونت : : همین ورا
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 50
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 163
پسند ها : 25
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/04.jpg
تشکر شده : 68



 خدا باهات بوده جون سالم به در بردی من خودم حالم به هم خورد اه


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : real boy
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲ ۱۱:۳۵ قبل از ظهر نمایش پست [7]
بانو
rating
شماره عضویت : 12
حالت :
ارسال ها : 3166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 356
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 13846
پسند ها : 3168
حالت من :  Gerye.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/bye1.jpg
تشکر شده : 2569


عضو غایب دل گیر و غمگینم...دیگرنای نوشتن ندارم...خسته ی خسته ام


وای خیلی جالب بود


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : الی . ارمیا


شمع وقتي داستانم راشنيدآتش گرفت
شرح حالم را اگرنشنيده باشي راحتي!

...
وقتی برای خودم می نویسم
خشک می شوم مثل دریاچه ی
ارومیه...
وقتی با تعریف دیگران می نویسم
می شوم مثل
زاینده رود...
که با سطل خیسش می کنند!!

وقتی برای تو می نویسم
می شوم
خلیج فارس
آنقدر زیبا
که دیگران
نوشته هایم را
به اسم خود ثبت می کنند
مثل
خلیج عربی....

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
جمعه ۲ اسفند ۱۳۹۲ ۰۱:۰۰ قبل از ظهر نمایش پست [8]
بانو
rating
شماره عضویت : 364
حالت :
ارسال ها : 1000
محل سکونت : : مازندران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 140
اعتبار کاربر : 2734
پسند ها : 1918
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/06.jpg
تشکر شده : 186
وبسایت من : وبسایت من





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۱:۳۴ بعد از ظهر نمایش پست [9]
بانو
rating
شماره عضویت : 551
حالت :
ارسال ها : 10
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 4
اعتبار کاربر : 20
پسند ها : 10
تشکر شده : 0



ليلي عزيز بهم ثابت شد که زيبا مي نويسي ادامه بده موفق مي شي


ویرایش ارسال توسط : گيسو
در تاریخ : سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۱:۳۴ بعد از ظهر



  می پسندم        0 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۱:۴۹ بعد از ظهر نمایش پست [10]
عضو
rating
شماره عضویت : 68
حالت :
ارسال ها : 878
محل سکونت : : زمین خاک
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 573
دعوت شدگان : 5
اعتبار کاربر : 10458
پسند ها : 1004
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (5).jpg
تشکر شده : 1349
وبسایت من : وبسایت من



سلام لیلی خانوم

واقعا چند وقته که بچه ها دلنوشته های زیبایی دارن که یکیشون هم شمائید حتما ادامه بدید چون قلم زیبایی دارید و پیشنهاد میدم که یه دلنوشته بنویسید در دل با خدا و امام زمان عج




  می پسندم        0 
















امضای کاربر : مهدی313
 
 





اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۱۳ بعد از ظهر نمایش پست [11]
معاون انجمن
rating
شماره عضویت : 179
حالت :
ارسال ها : 311
محل سکونت : : اینترنت
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 428
اعتبار کاربر : 2309
پسند ها : 317
حالت من :  Azkhodrazi.gif
تشکر شده : 200



قشنگ بود افرین افرین


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : مرتضی

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
چرا طمع ؟ لیلی! قسمت اول
سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ ۰۴:۲۳ بعد از ظهر نمایش پست [12]
عضو
rating
شماره عضویت : 16
حالت :
ارسال ها : 649
محل سکونت : : تـهـرآنـ
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 321
اعتبار کاربر : 6846
پسند ها : 960
حالت من :  Ghamgin.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (24).jpg
تشکر شده : 1587
وبسایت من : وبسایت من


عضو غایب


لایکــ+ــــ+ــــ+ــــ+ــ
 
همیشه فک میکردم تو تریف کردن واقایای(خنده دار) خودم استادم!
نگو دوستان همه استداد دارن رو نمیکنن!
ممنون بسیار جالب بود



ویرایش ارسال توسط : عـلـی۲۰
در تاریخ : سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ ۰۴:۲۴ بعد از ظهر

دلیل ویرایش : زیارتتون قبول باشه التماس دعا



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : عـلـی۲۰


گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
چرا ، طمع ، لیلی! ، قسمت ، اول ،

« امان ازبچه های امروزی..!!(داستانک واقعی) | چرا طمع ؟ لیلی! قسمت دوم »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 03:22 پیش از ظهر