انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » وقایع التفاقیه » دلنوشته های واقعی و خاطرات اعضاء یاران » آنتی و کلاس خانوما و سقوط آ زاد



آنتی و کلاس خانوما و سقوط آ زاد

سلام دوستان منتظر .... خواهشا دوستانی که میرن روم یاران حال عهد رو بگیرن البته پرسپولیسیا ... با با 4 تا ا زملوان هم خوردن باز دارن کری میخونن... امشب عمو انتی براتون خاطره داره یه خاطره که حد اقلیه خاطراتمه تو خنده و سوتی... یه مقدمه اولش بگم به دوستای گلم که یادمه تو کلاسهای طرح خطیب بهمون استادمون میفرمود وقتی
Hkjd , ;ghs ohk,lh , sr,x H chn


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۴۸ بعد از ظهر
عضو
rating
شماره عضویت : 41
حالت :
ارسال ها : 51
محل سکونت : : ایران کوچک
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 150
اعتبار کاربر : 500
پسند ها : 89
حالت من :  Sarbezir.gif
تشکر شده : 139
وبسایت من : وبسایت من


مدال ها:1
مدال 2 سالگی عضویت
مدال 2 سالگی عضویت

|

سلام دوستان منتظر .... خواهشا دوستانی که میرن روم یاران حال عهد رو بگیرن البته پرسپولیسیا ... با با 4 تا ا زملوان هم خوردن باز دارن کری میخونن... امشب عمو انتی براتون خاطره داره یه خاطره که حد اقلیه خاطراتمه تو خنده و سوتی... یه مقدمه اولش بگم به دوستای گلم که یادمه تو کلاسهای طرح خطیب بهمون استادمون میفرمود وقتی میرید بازار اون مغازه ای جلب توجه میکنه که ویترین قشنگتری د اشته باشه و ویترین انسان هم چهره ی اونه پس اولین حرکت برای جذب لبخنده ، البته قبل از اینکه استادمون اینو بهم بگه من همیشه دهانم به اندازه ی عرض شونم بازه و بهم میگن شیخ بشاش ....القصه بهم گفتن حاجی یه کلاسی هست که همه خانومن و همه شر و شور گفتم خب گفتن خب میخوایم شما بری گفتم خب گفتن خب چیه خب خب برید تو کلاسشون مطمئنیم از پسشون بر میاید شما اینا رو ادم کن منم یه بادی به غبغب انداختم مثل سرداران فاتح وارد کلاس شدم بجونه خودم هیشکی بلند نشد از جاش گفتم بهشون که عه چرا میانگین قدی خانوما انقدر پایینه البته نهایتا به 150 برسه یهو همه بلند شدن گفتن نه اقا ما قدمون بلنده و از این حرفا بعد یه لبخند ملیح که بابا من آخوندم آدم نیستم حالا دارم براتون ( لازم بذکر است ما فرشتگانی هستیم مامور بخدمت بر روی زمین که نمیمیریم بلکه از چیزی به چیزی تبدیل میشویم ) خلاصه کلاس شروع شد اینم بگما یه عده داغون بودن تو کلاس شروع کردن تیکه انداختن که بوقققققققققققققققققققققققق بوققققققققققققققققق منم لبخند میزدم خلاصه قرار شد در مورد حجاب صحبت کنم در حالیکه اینا اصلا حجاب نمیدونستن چیه خلاصه با یه حرارتی شروع کردم به صحبت میخ کوب شده بودن یهو یکی گفت حاجی یه سوال با لبخند گفتم بله بفرمایید گفت پسرت چند سالشه لبخندم به اخم تبدیل شدو با جدیت گفتم به شما ربطی نداره خانم به سبک آلن دلون یهو یکی به اون دختره گفت ادم تو زیر زمین با افتابه شیر موز بخوره ولی حاج اقا ضایعش نکنه یهو همه ترکیدن از خنده ....... خلاصه ادامه دادم دیگه یواش یواش داشت حرارتم تو صحبت بالا میرفت از پشت میزم بلند شدمو با تمام وجود داشتم توضیح میدادمو اینا هم با تمرکز و بدون ا ینکه کلمه ای حرف بزنن نگاهشو ن به من بود از روی سکو اومدم پایین بهشون نزدیکتر شدم و جریان خانوم زهرا س که مرد کوری اومدن خدمتشون ایشون حجاب داشت و داشتم تعریف میکردم که یهو همینطوری که رو به عقب میومدم یهو گفتم در مقابل مرد کور هم ایشون حجابشون رو رعایت میکر ......... که یهو خوردم زمیننننننننننننننننننننننننننننن...... کلاسی که جیکشون در نمیومد حالا قهقهه میزدن منم اخر اعتماد بنفس یهو نگاه کردم به بچه ها ،همینطور که رو زمین دراز کشیده بودم دیدم کسی نیست همه افقی شده بودن از خنده رفته بودن زیر میز ....عاقا جونم براتو ن بگه خودمم مرده بودم از خنده بلند شدم خودمو تکوندمو لباسمو مرتب کردم بهشون گفتم چند نفرید گفتن 27 نفر گفتم من جلو هزارو دویست نفر سوتی دادم این که چیزی نیست در ضمن اگه میدونستم انقدر خوشحال میشید زودتر میخوردم زمین ...... این بود یکی از خاطرات آقای خاص آنتی فریاد که حالا بقول یکی از بزرگان روم شده انتی فعال ...خدا نگهداررررررررر تا خاطره ای دیگر ....















11 تشکر شده از کاربر آنتی فریاد برای ارسال مفید :
یه پلاک , اشک فراق , نازنین زهرا , abbas.isfahan , جمعه موعود , قمر , عباس خادم , غم هجران , admin , مبشره , programmer ,



  می پسندم 7     2  5 
 
 
تعداد پسند های ( 7 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 2 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آنتی و کلاس خانوما و سقوط آ زاد
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۵۲ بعد از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 253
حالت :
ارسال ها : 422
محل سکونت : : .
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 316
دعوت شدگان : 3
اعتبار کاربر : 4034
پسند ها : 355
حالت من :  Mehraboon.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/11.jpg
تشکر شده : 584



هههههههههه
آنتی کسی نمیتونه حال منو بگیره ....حاجی جون
خخخخخخخ



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : عهد

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آنتی و کلاس خانوما و سقوط آ زاد
پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲ ۰۶:۴۲ قبل از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2118
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1243
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28299
پسند ها : 3480
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من



نوشته شده توسط : آنتی فریاد »
سلام دوستان منتظر ....
خواهشا دوستانی که میرن روم یاران حال عهد رو بگیرن البته پرسپولیسیا ...
با با 4 تا ا زملوان هم خوردن باز دارن کری میخونن...
امشب عمو انتی براتون خاطره داره یه خاطره که حد اقلیه خاطراتمه تو خنده و سوتی...
یه مقدمه اولش بگم به دوستای گلم که یادمه تو کلاسهای طرح خطیب بهمون استادمون میفرمود وقتی میرید بازار اون مغازه ای جلب توجه میکنه که ویترین قشنگتری د اشته باشه و ویترین انسان هم چهره ی اونه پس اولین حرکت برای جذب لبخنده ،
البته قبل از اینکه استادمون اینو بهم بگه من همیشه دهانم به اندازه ی عرض شونم بازه و بهم میگن شیخ بشاش ....

القصه بهم گفتن حاجی یه کلاسی هست که همه خانومن و همه شر و شور
گفتم خب
گفتن خب میخوایم شما بری
گفتم خب
گفتن خب چیه خب خب برید تو کلاسشون مطمئنیم از پسشون بر میاید شما اینا رو ادم کن
منم یه بادی به غبغب انداختم مثل سرداران فاتح وارد کلاس شدم
بجونه خودم هیشکی بلند نشد از جاش
گفتم بهشون که عه چرا میانگین قدی خانوما انقدر پایینه البته نهایتا به 150 برسه
یهو همه بلند شدن گفتن نه اقا ما قدمون بلنده و از این حرفا بعد یه لبخند ملیح که بابا من آخوندم آدم نیستم حالا دارم براتون ( لازم بذکر است ما فرشتگانی هستیم مامور بخدمت بر روی زمین که نمیمیریم بلکه از چیزی به چیزی تبدیل میشویم )
خلاصه کلاس شروع شد اینم بگما یه عده داغون بودن تو کلاس شروع کردن تیکه انداختن که بوقققققققققققققققققققققققق بوققققققققققققققققق منم لبخند میزدم
خلاصه قرار شد در مورد حجاب صحبت کنم در حالیکه اینا اصلا حجاب نمیدونستن چیه خلاصه با یه حرارتی شروع کردم به صحبت میخ کوب شده بودن

یهو یکی گفت حاجی یه سوال
با لبخند گفتم بله بفرمایید
گفت پسرت چند سالشه ؟
لبخندم به اخم تبدیل شدو با جدیت گفتم به شما ربطی نداره خانم به سبک آلن دلون

یهو یکی به اون دختره گفت ادم تو زیر زمین با افتابه شیر موز بخوره ولی حاج اقا ضایعش نکنه
یهو همه ترکیدن از خنده .......
خلاصه ادامه دادم دیگه یواش یواش داشت حرارتم تو صحبت بالا میرفت از پشت میزم بلند شدمو با تمام وجود داشتم توضیح میدادمو اینا هم با تمرکز و بدون ا ینکه کلمه ای حرف بزنن نگاهشو ن به من بود
از روی سکو اومدم پایین بهشون نزدیکتر شدم و جریان خانوم زهرا س که مرد کوری اومدن خدمتشون ایشون حجاب داشت و داشتم تعریف میکردم که یهو همینطوری که رو به عقب میومدم یهو گفتم در مقابل مرد کور هم ایشون حجابشون رو رعایت میکر .........
که یهو خوردم زمیننننننننننننننننننننننننننننن......
کلاسی که جیکشون در نمیومد حالا قهقهه میزدن منم اخر اعتماد بنفس یهو نگاه کردم به بچه ها ،
همینطور که رو زمین دراز کشیده بودم دیدم کسی نیست همه افقی شده بودن از خنده رفته بودن زیر میز ....
عاقا جونم براتو ن بگه خودمم مرده بودم از خنده بلند شدم خودمو تکوندمو لباسمو مرتب کردم

بهشون گفتم چند نفرید
گفتن 27 نفر
گفتم من جلو هزارو دویست نفر سوتی دادم این که چیزی نیست
در ضمن اگه میدونستم انقدر خوشحال میشید زودتر میخوردم زمین ......
این بود یکی از خاطرات آقای خاص آنتی فریاد که حالا بقول یکی از بزرگان روم شده انتی فعال ...

خدا نگهداررررررررر تا خاطره ای دیگر ....


آنتی بعد از استفاده از دکمه اینتر 


ویرایش ارسال توسط : admin
در تاریخ : پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲ ۰۸:۰۹ بعد از ظهر



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آنتی و کلاس خانوما و سقوط آ زاد
پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲ ۰۹:۵۶ قبل از ظهر نمایش پست [3]
مدیر انجمن
rating
شماره عضویت : 6
حالت :
ارسال ها : 1845
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 451
دعوت شدگان : 9
اعتبار کاربر : 12915
پسند ها : 1948
حالت من :  Mashkookam.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 2815




 
 
عالي بود حاجي لايک+++++++++++++++++++


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : پونه

کاش ....
وقتی خدا در حشر بگوید : چه داشتی؟

سر بکند حسین .... بگوید : حساب شد....

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آنتی و کلاس خانوما و سقوط آ زاد
پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲ ۱۰:۰۴ قبل از ظهر نمایش پست [4]
بانو
rating
شماره عضویت : 573
حالت :
ارسال ها : 343
محل سکونت : : همین حوالی
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 241
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 1686
پسند ها : 365
تشکر شده : 301



واووووینی شوما اینهمه ادمو یجا دیدین 1200ادم یجا
اورین اورین ادمین ....



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : نازنین زهرا
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آنتی و کلاس خانوما و سقوط آ زاد
پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۴۲ بعد از ظهر نمایش پست [5]
عضو
rating
شماره عضویت : 476
حالت :
ارسال ها : 958
محل سکونت : : سیمرغ
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 442
اعتبار کاربر : 10905
پسند ها : 1135
تشکر شده : 617


عضو غایب


ب افتخار حاجی انتی  قرمزته


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : جمعه موعود


گفتی به عموی خود ارادت داری
این بار قسم به دست عباس بیا


اللهم عجل لولیک الفرج
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آنتی و کلاس خانوما و سقوط آ زاد
پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۳۵ بعد از ظهر نمایش پست [6]
بانو
rating
شماره عضویت : 12
حالت :
ارسال ها : 3166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 356
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 13846
پسند ها : 3168
حالت من :  Gerye.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/bye1.jpg
تشکر شده : 2569


عضو غایب دل گیر و غمگینم...دیگرنای نوشتن ندارم...خسته ی خسته ام


باچه سختی خوندم یکهو اومدک پایین دیدم آقا ادمین فونتشو اصلاح کرده
دوست داشتم دادا بزنم از حرص


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : الی . ارمیا


شمع وقتي داستانم راشنيدآتش گرفت
شرح حالم را اگرنشنيده باشي راحتي!

...
وقتی برای خودم می نویسم
خشک می شوم مثل دریاچه ی
ارومیه...
وقتی با تعریف دیگران می نویسم
می شوم مثل
زاینده رود...
که با سطل خیسش می کنند!!

وقتی برای تو می نویسم
می شوم
خلیج فارس
آنقدر زیبا
که دیگران
نوشته هایم را
به اسم خود ثبت می کنند
مثل
خلیج عربی....

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آنتی و کلاس خانوما و سقوط آ زاد
پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲ ۰۶:۴۸ بعد از ظهر نمایش پست [7]
عضو
rating
شماره عضویت : 3
حالت :
ارسال ها : 898
محل سکونت : : قم المقدسه
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 389
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 4992
پسند ها : 681
حالت من :  Khoonsard.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/09.jpg
تشکر شده : 463
وبسایت من : وبسایت من



نوشته شده توسط : admin »
نوشته شده توسط : آنتی فریاد »
سلام دوستان منتظر ....
خواهشا دوستانی که میرن روم یاران حال عهد رو بگیرن البته پرسپولیسیا ...
با با 4 تا ا زملوان هم خوردن باز دارن کری میخونن...
امشب عمو انتی براتون خاطره داره یه خاطره که حد اقلیه خاطراتمه تو خنده و سوتی...
یه مقدمه اولش بگم به دوستای گلم که یادمه تو کلاسهای طرح خطیب بهمون استادمون میفرمود وقتی میرید بازار اون مغازه ای جلب توجه میکنه که ویترین قشنگتری د اشته باشه و ویترین انسان هم چهره ی اونه پس اولین حرکت برای جذب لبخنده ،
البته قبل از اینکه استادمون اینو بهم بگه من همیشه دهانم به اندازه ی عرض شونم بازه و بهم میگن شیخ بشاش ....
القصه بهم گفتن حاجی یه کلاسی هست که همه خانومن و همه شر و شور
گفتم خب
گفتن خب میخوایم شما بری
گفتم خب
گفتن خب چیه خب خب برید تو کلاسشون مطمئنیم از پسشون بر میاید شما اینا رو ادم کن
منم یه بادی به غبغب انداختم مثل سرداران فاتح وارد کلاس شدم
بجونه خودم هیشکی بلند نشد از جاش
گفتم بهشون که عه چرا میانگین قدی خانوما انقدر پایینه البته نهایتا به 150 برسه
یهو همه بلند شدن گفتن نه اقا ما قدمون بلنده و از این حرفا بعد یه لبخند ملیح که بابا من آخوندم آدم نیستم حالا دارم براتون ( لازم بذکر است ما فرشتگانی هستیم مامور بخدمت بر روی زمین که نمیمیریم بلکه از چیزی به چیزی تبدیل میشویم )
خلاصه کلاس شروع شد اینم بگما یه عده داغون بودن تو کلاس شروع کردن تیکه انداختن که بوقققققققققققققققققققققققق بوققققققققققققققققق منم لبخند میزدم
خلاصه قرار شد در مورد حجاب صحبت کنم در حالیکه اینا اصلا حجاب نمیدونستن چیه خلاصه با یه حرارتی شروع کردم به صحبت میخ کوب شده بودن
یهو یکی گفت حاجی یه سوال
با لبخند گفتم بله بفرمایید
گفت پسرت چند سالشه ؟
لبخندم به اخم تبدیل شدو با جدیت گفتم به شما ربطی نداره خانم به سبک آلن دلون
یهو یکی به اون دختره گفت ادم تو زیر زمین با افتابه شیر موز بخوره ولی حاج اقا ضایعش نکنه
یهو همه ترکیدن از خنده .......
خلاصه ادامه دادم دیگه یواش یواش داشت حرارتم تو صحبت بالا میرفت از پشت میزم بلند شدمو با تمام وجود داشتم توضیح میدادمو اینا هم با تمرکز و بدون ا ینکه کلمه ای حرف بزنن نگاهشو ن به من بود
از روی سکو اومدم پایین بهشون نزدیکتر شدم و جریان خانوم زهرا س که مرد کوری اومدن خدمتشون ایشون حجاب داشت و داشتم تعریف میکردم که یهو همینطوری که رو به عقب میومدم یهو گفتم در مقابل مرد کور هم ایشون حجابشون رو رعایت میکر .........
که یهو خوردم زمیننننننننننننننننننننننننننننن......
کلاسی که جیکشون در نمیومد حالا قهقهه میزدن منم اخر اعتماد بنفس یهو نگاه کردم به بچه ها ،
همینطور که رو زمین دراز کشیده بودم دیدم کسی نیست همه افقی شده بودن از خنده رفته بودن زیر میز ....
عاقا جونم براتو ن بگه خودمم مرده بودم از خنده بلند شدم خودمو تکوندمو لباسمو مرتب کردم
بهشون گفتم چند نفرید
گفتن 27 نفر
گفتم من جلو هزارو دویست نفر سوتی دادم این که چیزی نیست
در ضمن اگه میدونستم انقدر خوشحال میشید زودتر میخوردم زمین ......
این بود یکی از خاطرات آقای خاص آنتی فریاد که حالا بقول یکی از بزرگان روم شده انتی فعال ...

خدا نگهداررررررررر تا خاطره ای دیگر ....


آنتی بعد از استفاده از دکمه اینتر 




خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


خدائیش چشام داغون شد
بابا به فکر خوننده ها هم باشین


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : عباس خادم

التماس دعا ....

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
آنتی ، کلاس ، خانوما ، سقوط ، زاد ،

« چرا طمع ؟ لیلی! قسمت دوم | پدر آنتی و حرم امن الهی »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 06:33 بعداز ظهر