انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » دلنوشته » دلنوشته های الی . ارمیا » تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر



تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر

سر دو راهی به دنیا آمدن گیر کرده بودم ولی میدانستم باید بروم باید به دنیا بیام...چشمانم را که باز کردم دیدم در راه هستم. حس عجیبی داشتم برف دلتنگی هایم در درون احساسم آب میشد...آخر نمیدانستم  قرار است فرزند چه کسی بشوم؟ یعنی بابای من کی میتونه باشه ؟ برادر و خواهر هم دارم؟ ....در همین فکرها بودم که چشمانم را بستم و متولد شدم در سرزمینی به نام ققنوس...وقتی با سرزمین جدیدم روبرو شدم چشمانم را چن بار با دستانم مالیدم.. سرزمینی قهوه ای شکل بود
j,gn n,fhvi hgd . hvldh nv svcldk dhvhk lkjzv


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 3 < 1 2 3 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۳۹ بعد از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 12
حالت :
ارسال ها : 3166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 356
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 13846
پسند ها : 3168
حالت من :  Gerye.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/bye1.jpg
تشکر شده : 2569


عضو غایب دل گیر و غمگینم...دیگرنای نوشتن ندارم...خسته ی خسته ام

مدال ها:5
مدال 3 سالگی عضویت
مدال 3 سالگی عضویت
بهترین ارسال کننده
بهترین ارسال کننده
اسپانسر روم
اسپانسر روم
ستارهء انجمن
ستارهء انجمن
کاربران برتر
کاربران برتر

|

سر دو راهی به دنیا آمدن گیر کرده بودم ولی میدانستم باید بروم باید به دنیا بیام...چشمانم را که باز کردم دیدم در راه هستم. حس عجیبی داشتم برف دلتنگی هایم در درون احساسم آب میشد...آخر نمیدانستم  قرار است فرزند چه کسی بشوم؟ یعنی بابای من کی میتونه باشه ؟ برادر و خواهر هم دارم؟ ....در همین فکرها بودم که چشمانم را بستم و متولد شدم
در سرزمینی به نام ققنوس...وقتی با سرزمین جدیدم روبرو شدم چشمانم را چن بار با دستانم مالیدم.. سرزمینی قهوه ای شکل بود پراز آدمهای رنگارنگ....اسمهای رکیک...و....
ناگهان دیدم چن نفر من را صدا میزنند...عین حباب هایی که کودکی به آسمان میفرستد داشتم اسم خودم را میدیدم که رو به سوی آسمان پرواز میکند
- سلام الی . ارمیا
- سلام الی جون
- سلام الی خانم

- سلام ارمیا خواننده!!!!!!
خواستم جواب بدهم و بپرسم بابا و مامان من کجان چرا تنهام...اینجا کجاست...که دیدم مثل بچه ها هنوز نمیتوانم حرف بزنم ...آخر درعمومی نوشت باید شناسنامه بگیری تا بتوانی در عمومی حرف بزنی...
رفتم ثبت احوال ققنوس و برای خودم شناسنامه گرفتم
- الی . ارمیا....فرزند............بابا نداشتم

از سرزمینی که بدنیا آمده بودم خوشم نمی آمد...خوب یا بد کم کم به محیط جدید عادت کرده بودم....اما خیلی احساس دلتنگی داشتم...اینجا نه بابا داشتم نه مامان....نمیدانم شاید تنها متولد شده بودم....اینجا همه حرف ازدوستی میزدند...ای خدا اینجا کجاست....چرا انقدر احساس دلتنگی میکنم....آخر الزمان که میگویی هم اینجاست؟....یادم می آید در دنیای گذشته  من حتی به چهره پسرخاله ام ازنزدیک که نه حتی ازدور هم نگاه نکرده ام...اخر میگفتند شما به هم نامحرم هستید....
این واژه نامحرم چقدر غریب از وطن افتاده است...
باخودم گفتم ای دختر بد اینگونه فکر نکن... اینها حتما محرم هستند
...زن وشوهر هستند برای همین توانم را جمع کردم و به چند نفری که در صحفه  عمومی سرزمین بهم دل وقلوه میدادند و جگر کباب میکردند و بوی جگرکیشان دل عده ای را کباب میکرد گفتم : هی خانم....هی آقا  کلاغ هم عاشقانه هایش را مخفیانه انجام میدهد چه شده شما کمتر از کلاغ شده اید؟؟ خب زن و شوهر هستید که باشید توی عمومی اینطور حرف نزنید...نمیبینید بچه نشسته ؟جلو بچه زشته....
                                                                        بمب
ناگهان بمبی ترکید...بمبی به نام خنده
....ناگهان دیدم همش تو عمومی این کلمات رژه میروند
الی . ارمیا.هههههههههههه........خخخخخخخخخخخخخخخخخ
ههههههههههه را میدانستم یعنی خنده
.....ولی خخخخخخخخ را نمیدانستم ....با خودم گفتم شاد طرف خفه شده میخواسته بنویسه خفه شدم نفسش یاری نداده و انگشتش رو کلمه خخخخخخ گیر کرده....
گفتم ای داد بیداد طرف خفه شد... انگشتش روی کلید مانده لابد مرده است پناه بر خدا...
که باز دیدم بهم خندید و گفتند خخخخخخخخخخخ مخفف خنده است نبوغ نه خفه شدن.......

روزها به همین منوال می گذشت و من و ایمانم بیشتر احساس دلتنگی و غربت میکردیم آخر حتی وقتی صلوات هم میدادیم مسخره مان میکردند......بهمین خاطر تصمیم گرفتم کوچ کنم...کوچ کردم و رفتم به شهر رازو نیاز باخدا...اینجا کمی تا حدودی بهتر از پایتخت ققنوس بود....سرشماری که میکردی تعدادشان خیلی کم بود بیشتر به روستا می ماند تا شهر...اینجا هم مشکلات خاص خودش را داشت...هرزگاهی آنهایی که از پایتخت ققنوس می آمدند به ما میگفتند: بچه بسیجی ها برای نماز صب بیدارتان کنیم و مارو مسخره میکردند و میرفتند....

چند صباحی گذشت تا من با پسری به اسم آسمونی آشنا شدم....او همیشه می آمد و به من میگفت:
- حیف شما نیست اینجا بمانید... شما نباید اینجا متولد میشدید...بیا از این سرزمین خالی از یاد خدا برویم...
- کجا برویم؟ من تازه اخت گرفتم .. من از تولد دوباره میترسم....من از بابا نداشتن میترسم....من از تنهایی میترسم...اینجا اخت گرفتم در این شهر کم نفوس....
- نه نترس...سرزمینی که میخواهم ببرمت جایی هست که با وضو وارد میشوند...یاد خدا در آنجا پراست... صبحها دعای عهد میخوانند شبها زیارت عاشورا.....

بعد از چن روزی اصرار راضی به مرگ و زنده شدن دوباره شدم....
چشمانم را بستم و گفتم خدایا میترسم. این بار قرار است فرزند چه کسی بشوم؟ نکند باز یتیم بمانم؟.... وقتی چشمانم را گشودم دیدم اینبار نه تنها بابا دارم بلکه بابا بزرگ هم دارم...
اینجا سرزمین مقدسی بود، اسمش را گذاشته بودند یاران منتظر
.. یعنی اینها چشم به راه هستند.... چشم به راه که؟؟؟ این عکس مسجدی که  در ورودی سرزمینمان است  خانه ی کیست؟؟؟ آن مردی که قبل از ورود به سرزمینمان دیدم پرچمی به دست دارد و بر اسبی سفید سوار است کیست؟ نکند منتظر همین آقا هستن؟
بابا بزرگم اسمش انتظار است...هرچه باشد خوب میدانم نسبتی با یاران منتظر دارد آخر انتظار هم خانواده منتظر است!!!! بابا بزرگم هروقت می آمد با من سخن بگوید میگفت : سلام خواهر مومنه؟..
بابا بزرگ مگه من خواهر مومنه هستم...من نه مومنه را میشناسم نه خواهرش را!!! بابا بزرگ  اسم من الی . ارمیاست...نکند خواهر مومنه هم هم خانواده  انتظار و منتظر باشد!!!! من که گیج شده ام اما یگ چیز را خوب میدانم خواهر مومنه کس دیگری است من خواهر مومنه خانم نیستم...

راستی بابای من اسمش آدمین هست..بابا آدمین خیلی جوان است (در گوشی بگم انقد که هنوز مامان ندارم
) من فکرمیکردم 40 ساله هست اما نه انگار خیلی جوانتر است . بابا آدمین غایبه همیشه حاضره ...نمیدانم شاید شبیه خورشید پشت ابر باشد....یادم باشد یک روز از بابا آدمینم بپرسم چه نسبتی با خورشید پشت ابر دارد...بابا آدمین من یک اسم زیبا هم دارد.....علی...... بابا علی من زیباترین اسم دنیا را دارد...فکرمیکنم بابا علی من هم نسبتی دارد با همان مرد پرچم به دست که در لحظه تولد دیدم ... آخه همیشه منتظر آمدن یکنفر هست که میگویند امام زمان است...فکر میکنم بابا علی و بابا انتظار هر دو سرباز امام زمان هستند...راستی بابا علی من همیشه کار داره بعضی وقتها انقد کار میکنه که پشت سیستم خوابش میگیره...بابا بزرگم میگه: بابا علی شما با اینکه جوانه ولی مرد بزرگی هست..او یک سردار بزرگ است..بهش میگویند سردار بزرگ جنگ نرم...
آنها هردو منتظر هستند که روزی کسی بیاید و بردیوار کعبه تکیه زده و فریاد بزند
انا المهدی....
بابایی من خیلی غیوره درست مثل محمد جهان آرا... نمیذاره کسی توهین و فحش بده تو سرزمینش... حرف بد بزنه...همیشه مراقبه بچه هاست...بابا بزرگ و بابایی خسته نباشید...

من این سرزمین رو دوست دارم. اینجا صبح که میشود عمومحمد طاها و خاله قمر دعای عهد میخوانند.. عمو سینا24 هم آمین میگوید... من بیشتر اونموقع ها خواب هستم ولی میدونم خاله قمر برای همه ما دعا میکند...عاشق دعاهای خاله قمر هستم... خاله قمر خیلی مهربونه...هرکی سلام بده خاله همیشه جوابشو میده ...حتی اگه هیچ کس جواب نده خاله قمر جواب میده...
من اینجا هم آبجی دارم هم داداش... دیگه تنها نیستم...باران 313 ، مهدی313 ، هدی ، نازنین زهرا ، الما و صدف وفاطمه 1 ، عمو حاجی آنتی ، و ستیا و اشک فراقو برنامه نویس ولیلی وآبجی بهار و داداشش وپونه و مریم 20 وملیسا 70ومسافر و هستی و سپیده  وداداش عباس خادم و  آقا مرتضی وآقااحسان فقط خدا و یه پلاک و ترنم 12 و آقا حضور1 وحریم قدس و ماه سنا ومحب ولایت و بهشته وعاشق کربلا و برادرغریبه 110 یا همون آقا پرهام و سیده انسیه و زینب السادات و فاطمه منتظر و یاسی ومبشره و آقا محمد 313 و جمعه موعود و باران عشق و یاران مهدی (چقد بهم میان باران و یاران ) و مهدیه بانو..می بینید چقد خواهر و برادر دارم که همشون منو یاد خدا میندازند....همشون منتظرند... حالا میفهمم یاران منتظر یعنی چی....

همه و همه ابجی و داداشای من هستند. . من دیگه تنها نیستم..آبجی باران و فاطمه همیشه تو شهرک ادبی انجمن کار میکنن مطلب میسازن...داداش مهدی313 همیشه شبها دعاهای خوب خوب میکنه، آبجی هدی هروقت تنهام میاد سراغم میگه تنهایی یه وقت غصه نخوری، عمو حاجی همیشه درس و کلاس داره وکمتر به ما سر میزنه یادش بخیر اوایل هی به عمو آنتی فریاد میگفتم تو چه نسبتی با آنتی هیستامین داری؟.....عمو سینا24 هم عاشق جنگ وجبهه است... فکر میکنم اونم یه روز شیمیایی میشه و شهید میشه آخرش...
عمو محمد طاها هم حس میکنم یکم زن ذلیله...
آخه هرچی بهش میگن میگه قمر خانمو صدا میکنم بزنتت ها
آبجی مریم 20 همش عاشق دختر بچه هاست... اخه دختر نداره ولی امیر محمدکه داره ...
میگن ابجی پونه هم مامایی میخونه...مگه مامایی شعره؟ اصلا ماما شدن مگه خوندن داره؟ منم میخوام شعر مامایی بخونم در آینده... آهان فهمیدم حتما میخواد درس بخونه در آینده مامان شاغل باشه...
دااش عباس خادمم چن وقته میخواد بپره ولی نمیذارن باید به بابا بگم یه بال براش درست کنه... شبیه ربات خونمون

آبجی یه پلاکم که ندیده و نشنیده منو زد/

 کوتاه سخن خواستم بگم من این سرزمین و همه آدمهاشو دوست دارم ...من این سرزمین پر ازیاد خدا رو که همیشه دعا میخونن و بحث دینی میکنند دوست دارم.... من مردم این سرزمین رو دوست دارم.... اینجا بهترین جا برای متولد شدنه و امیدوارم همشون در سایه سار صاحب دین و شریعت حضرت مهدی عج تعالی باشند.
 
 
 



ویرایش موضوع توسط : الی . ارمیا
در تاریخ : دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۲۶ قبل از ظهر



















  می پسندم 11     0  11 
 
 
تعداد پسند های ( 11 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :11 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  5. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : الی . ارمیا


شمع وقتي داستانم راشنيدآتش گرفت
شرح حالم را اگرنشنيده باشي راحتي!

...
وقتی برای خودم می نویسم
خشک می شوم مثل دریاچه ی
ارومیه...
وقتی با تعریف دیگران می نویسم
می شوم مثل
زاینده رود...
که با سطل خیسش می کنند!!

وقتی برای تو می نویسم
می شوم
خلیج فارس
آنقدر زیبا
که دیگران
نوشته هایم را
به اسم خود ثبت می کنند
مثل
خلیج عربی....

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۳:۱۰ بعد از ظهر نمایش پست [1]
بانو
rating
شماره عضویت : 362
حالت :
ارسال ها : 434
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 387
اعتبار کاربر : 2057
پسند ها : 368
تشکر شده : 176



اسم من کوپس؟
البته منو توهیچ وقت باهم نحرفیدیم.
به هرحال مطلبت باحال بود مرسییییییییی


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : یه پلاک


گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۳:۲۲ بعد از ظهر نمایش پست [2]
بانو
rating
شماره عضویت : 446
حالت :
ارسال ها : 591
محل سکونت : : درقفس نفس!
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 436
اعتبار کاربر : 2732
پسند ها : 596
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 335


عضو غایب <a target="_blank" rel="nofollow" rel="nofollow" rel="nofollow" href="......" target="_blank" title="......">......</a>


منم همینطور....
منظورم احساسم نسبت به انجمن ودوستان بزگوارو....
ممنون خواهرگلم الی ارمیا.جالب وعالی بود.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : اشک فراق
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۴:۱۴ بعد از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 7
حالت :
ارسال ها : 3721
محل سکونت : : همین نزدیکهای عشق انجایی که ازان امده ام امدنم بهر چه ب
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 501
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 30818
پسند ها : 2103
حالت من :  Delvapas.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 3506
وبسایت من : وبسایت من



سلام
واقعا نوشته هاتون بسیار زیباست از الفبای رایج امروزی چنین کلمات وجملاتی را بیرون کشیدن وبا عشق در هوای طوفانی دلتان به پرواز دراورده ایدولاجرم بر دل مخاطبانتان نشانده ایداز هر چه بگذریم سخنی که بر دایره مزاح به اقامحمد طاها چسباندید به دلم نشست چه زیبا گفتید که زن ذلیل است من خیلی بیشتراز اینها به اومی گفتم ولی حرف شما تاثیر گذارتر بوده است وبدانید که اقا محمد طاها بدرستی همانی است که فرمودیدپرچمی هم به همین دلیل به اهتزاز دراورده است

محض اطلاع داداش گلم تحویل بگیر ومردم رو هیچ وقت متهم نکن


ویرایش ارسال توسط : سینا24
در تاریخ : یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۴:۱۷ بعد از ظهر



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : سینا
 سلام بر یاران شهر آسمانی

سلام بر آنانکه صادقانه ایستادند
مردانه جنگیدند
عاشقانه شهید شدند
و مظلومانه از خاطره دنیاطلبان رفتند
خوشا بحالشان و بدا به حالمان ...

 

 

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۴:۲۲ بعد از ظهر نمایش پست [4]
بانو
rating
شماره عضویت : 490
حالت :
ارسال ها : 570
محل سکونت : : دیار عاشقان دیوانه
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 129
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 2313
پسند ها : 368
حالت من :  Relax.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 502


عضو غایب من یک مسافرم - لبخند می زنی، اما دستی تکان نمی دهی..... ای کاش آن قاب، قاب پنجره بود.


خیلی قشنگ بود ابجی جونم فدات بشم که انقدر مهربونی عاشقتم گلم


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : فاطمه منتظر
=  منتظر موعود


گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۴:۴۵ بعد از ظهر نمایش پست [5]
عضو
rating
شماره عضویت : 26
حالت :
ارسال ها : 2229
محل سکونت : : همدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 256
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 5894
پسند ها : 746
تشکر شده : 2625



سلام خانم الی . ارمیا 
بسیار زیبا گفته بودی و خوشحالم که سرزمین خوبی رو برای زندگی انتخاب کردی
امیدوارم همه ما یاران واقعی اقامون امام زمان باشیم

بازم ازتون ممنونم
در پناه امام زمان باشید
یا علی


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : بهار
دلم  گرفته  ، برایم  "بهار" بفرستید
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۴:۵۹ بعد از ظهر نمایش پست [6]
بانو
rating
شماره عضویت : 568
حالت :
ارسال ها : 1433
محل سکونت : : خدایا ببخش داداش ابولفضل و خواهرمو
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 113
اعتبار کاربر : 3118
پسند ها : 209
حالت من :  Halam....gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 937







سلام عزیزززززززززززززززززززززززززززم آجی تولدددددددددددددددت مبارک شاد باشی


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ماه سنا

 

 


 
 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۵:۲۱ بعد از ظهر نمایش پست [7]
بانو
rating
شماره عضویت : 27
حالت :
ارسال ها : 181
محل سکونت : : قطعه ای ازبهشت
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 465
اعتبار کاربر : 474
پسند ها : 202
تشکر شده : 22



ابجی مهدیه روفراموش کردی  حق داری عزیزم وقتی هستم نیستی وقتی نیستم هستی/دوستت دارم موفق باشی


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : مهدیه
حافظه خوب حافظه ای است که بداندچگونه امور بی اهمیت رافراموش کند.
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۶:۳۳ بعد از ظهر نمایش پست [8]
بانو
rating
شماره عضویت : 12
حالت :
ارسال ها : 3166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 356
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 13846
پسند ها : 3168
حالت من :  Gerye.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/bye1.jpg
تشکر شده : 2569


عضو غایب دل گیر و غمگینم...دیگرنای نوشتن ندارم...خسته ی خسته ام


ممنونم از همه بزرگوارانی که نظر دادند
نه ابجی گلم فراموش نکردم
منظور من همه بچه های روم و انجمن هستند
شما هم مهدیه خانم تاج سرمایید



ویرایش ارسال توسط : الی . ارمیا
در تاریخ : یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۶:۳۴ بعد از ظهر



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : الی . ارمیا


شمع وقتي داستانم راشنيدآتش گرفت
شرح حالم را اگرنشنيده باشي راحتي!

...
وقتی برای خودم می نویسم
خشک می شوم مثل دریاچه ی
ارومیه...
وقتی با تعریف دیگران می نویسم
می شوم مثل
زاینده رود...
که با سطل خیسش می کنند!!

وقتی برای تو می نویسم
می شوم
خلیج فارس
آنقدر زیبا
که دیگران
نوشته هایم را
به اسم خود ثبت می کنند
مثل
خلیج عربی....

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۶:۴۷ بعد از ظهر نمایش پست [9]
عضو
rating
شماره عضویت : 1
حالت :
ارسال ها : 2118
محل سکونت : : مشهد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1243
دعوت شدگان : 13
اعتبار کاربر : 28299
پسند ها : 3480
محل سکونت : mashhad.jpg
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (9).jpg
تشکر شده : 4639
وبسایت من : وبسایت من







  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۹:۳۴ بعد از ظهر نمایش پست [10]
بانو
rating
شماره عضویت : 417
حالت :
ارسال ها : 1040
محل سکونت : : اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 188
اعتبار کاربر : 4820
پسند ها : 1345
حالت من :  Mehraboon.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 952
وبسایت من : وبسایت من



الی جان سلام عزیزم منو یاران مهدی رو فراموش کردی ما رو هم جز خواهر وبرادرت بدون موفق باشی خواهرم مطلبت بسیار زیبا بود


  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : باران عشق


 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۹:۵۷ بعد از ظهر نمایش پست [11]
عضو
rating
شماره عضویت : 476
حالت :
ارسال ها : 958
محل سکونت : : سیمرغ
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 442
اعتبار کاربر : 10905
پسند ها : 1135
تشکر شده : 617


عضو غایب


سلام

واقعا خیلی قشنگ نوشتی //احسن

اورین اورین

ان شالله همیشه تو زندگیت موفق و پیروز باشی
خدا انشالله بحق چهارده معصوم پدر بزرگوارتم شفا بده////الهی امین



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : جمعه موعود


گفتی به عموی خود ارادت داری
این بار قسم به دست عباس بیا


اللهم عجل لولیک الفرج
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
تولد دوباره الی . ارمیا در سرزمین یاران منتظر
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۱۰:۲۷ بعد از ظهر نمایش پست [12]
بانو
rating
شماره عضویت : 27
حالت :
ارسال ها : 181
محل سکونت : : قطعه ای ازبهشت
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 465
اعتبار کاربر : 474
پسند ها : 202
تشکر شده : 22



لطف داری شما مهربون /بزرگواری عزیزم /سپاسگزارم


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : مهدیه
حافظه خوب حافظه ای است که بداندچگونه امور بی اهمیت رافراموش کند.
گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 3 < 1 2 3 > آخرین »



برچسب ها
تولد ، دوباره ، الی ، ارمیا ، در ، سرزمین ، یاران ، منتظر ،

« کجاست اینجا که شبیه هیچ جا نیست | او از نفسش گذشت تا...... »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 02:56 پیش از ظهر