سلام
چند آیه از قرآن که در شان اهل بیت نازل شدن رو با تفسیر میخوام براتون قرار بدم(قابل توجه اهل تسنن):
1. "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" بگو [ای رسول ما] من اجر و پاداشی [جهت رسالت] از شما نمیخواهم مگر دوست داشتن خویشان(اهل بیت) من( سوره شورى، آیه 23).(منظور از خویشانی که محبّت آنها، اجر رسالت قرار داده شده، اهل بیت عصمت و طهارت است).
تفسیر آیه:
23- این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند به آن نوید میدهد، بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم و هرکس عمل نیکی انجام دهد بر نیکیاش میافزائیم، چرا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است.
شأن نزول:
در تفسیر مجمع البیان شأن نزولی برای آیات 23 تا 26 این سوره از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است که حاصلش چنین است:
«هنگامی که پیامبر وارد مدینه شد و پایههای اسلام محکم گردید، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله میرسیم و عرض میکنیم: اگر مشکلات مالی پیدا شد این اموال ما بدون هیچگونه قید و شرط در اختیار تو قرار دارد، هنگامی که این سخن را خدمتش عرض کردند آیهی قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی: «بگو من مزدی از شما در برابر رسالت جز محبت نزدیکانم نمیطلبم» نازل شد، و پیامبر صلی الله علیه و آله بر آنها تلاوت کرد سپس فرمود نزدیکان مرا بعد از من دوست دارید، آنها با خوشحالی و رضا و تسلیم از محضرش بیرون آمدند، اما منافقان گفتند این سخنی است که او بر خدا افترا بسته،
و هدفش این است که ما را بعد از خود در برابر خویشاوندانش ذلیل کند، آیهی بعد نازل شد ام یقولون افتری علی الله کذبا، و به آنها پاسخ گفت، پیامبر صلی الله علیه و آله به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنها تلاوت کرد، گروهی پشیمان شدند و گریه کردند و سخت ناراحت گشتند آیهی سوم نازل گردید: و هو الذی یقبل التوبة عن عباده.
پیامبر به سراغ آنها فرستاد و آنها را بشارت داد که توبهی خالصانهی آنان مقبول درگاه خدا است.
در آیهی بعد برای بیان عظمت این پاداش بزرگ میافزاید: «این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند به آن نوید میدهد» (ذلک الذی یبشر الله عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات).
بشارت میدهد تا رنجهای طاعت و بندگی و مبارزهی با هوای نفس و جهاد در برابر دشمنان بر آنها سخت نیاید، و به آن پاداشهای عظیم توان و نیروی بیشتری در راههای پر فراز و نشیب زندگی برای رسیدن به رضای پروردگار پیدا کنند.
و از آنجا که ابلاغ این رسالت از سوی پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله گاه این توهم را ایجاد میکرد که او چه اجر و پاداشی در برابر رسالت خود از مردم میطلبد به دنبال این سخن به پیامبر دستور میدهد: «بگو: من هیچ اجر و پاداشی بر این موضوع از شما درخواست نمیکنم، جز اینکه ذوی القربای مرا دوست دارید» (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی).
دوستی ذویالقربی چنانکه مشروحا بیان خواهد شد بازگشت به مسأله ولایت و قبول رهبری ائمه معصومین علیهمالسلام از دودمان پیامبر صلی الله علیه و آله میکند که در حقیقت تداوم خط رهبری پیامبر صلی الله علیه و آله و ادامهی مسألهی ولایت الهیه است، و پر واضح است که قبول این ولایت و رهبری همانند نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله سبب سعادت خود انسانها
است و نتیجهاش به خود آنها بازگشت میکند.
توضیح اینکه:
مفسران در تفسیر این جمله بحثهای فراوانی دارند و تفسیرهای مختلفی، که هر گاه با ذهن خالی از پیشداوریها به آنها نگاه کنیم میبینیم بر اثر انگیزههای مختلفی از مفهوم اصلی آیه دور شدهاند، و احتمالاتی را برگزیدهاند که نه با محتوای آیه سازگار است و نه با شأن نزول و سایر قرائن تاریخی و روائی.
رویهمرفته چهار تفسیر معروف برای آیه وجود دارد.
- همان که در بالا اشاره شد که منظور از ذویالقربی نزدیکان پیغمبر صلی الله علیه و آله است و محبت آنها وسیلهای است برای قبول امامت و رهبری ائمهی معصومین علیهمالسلام از دودمان آنحضرت، و پشتوانهای بر ادای رسالت.
جمعی از مفسران نخستین، و تمام مفسران شیعه این معنا را برگزیدهاند، و روایات فراوانی از طرف شیعه و اهل سنت در این زمینه نقل شده که بعدا به آن اشاره خواهیم کرد.
- منظور این است که اجر و پاداش رسالت دوست داشتن اموری است که شما را به «قرب الهی» دعوت میکند.
این تفسیر را که جمعی از مفسران اهل سنت انتخاب کردهاند به هیچوجه با ظاهر آیه سازگار نیست، زیرا در این صورت معنی آیه چنین میشود که از شما میخواهم که اطاعت الهی را دوست بدارید، و مودت آن را به دل بسپارید، در حالی که باید گفته شود من از شما اطاعت الهی را میخواهم (نه مودت اطاعت الهی).
بعلاوه در میان مخاطبین آیه کسی وجود نداشت که دوست ندارد به خدا نزدیک شود حتی مشرکان نیز علاقه داشتند که به خدا نزدیک شوند و اصولا عبادت
بتها را وسیلهای برای این کار میپنداشتند.
- منظور این است که شما بستگان خودتان را به عنوان پاداش رسالت دارید و صله رحم بجا آورید.
با این تفسیر هیچ تناسبی در میان رسالت و پاداش آن وجود ندارد، زیرا دوست داشتن بستگان خود چه خدمتی میتواند به پیامبر صلی الله علیه و آله بوده باشد؟ و چگونه ممکن است اجر رسالت قرار داده شود؟!
- منظور این است که پاداش من این است که خویشاوندی مرا نسبت به خود محفوظ دارید، و بخاطر اینکه با اکثر قبایل شما رابطه خویشاوندی دارم مرا آزار ندهید (زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله از طریق نسبی با قبایل قریش ارتباط داشت و از طریق سببی (ازدواج) با بسیاری از قبایل دیگر، و از طریق مادر با جمعی از مردم مدینه از قبیله بنی النجار، و از طرف مادر رضاعی به قبیله بنیسعد).
این تعبیر بدترین معنائی است که برای آیه شده است چرا که درخواست اجر رسالت از کسانی است که رسالت او را پذیرا شدهاند، و هرگاه کسانی رسالت را پذیرا شوند دیگر نیازی به این بحثها نیست، آنها پیامبر صلی الله علیه و آله را به عنوان فرستادهی الهی احترام میگذارند، احتیاجی ندارد که به خاطر قرابت و خویشاوندیش او را محترم بشمرند، چرا که احترام ناشی از قبول رسالت ما فوق همه اینها است، در واقع این تفسیر را باید از اشتباهات بزرگی شمرد که دامان بعضی از مفسران را گرفته و مفهوم آیه را به کلی مسخ کرده است.
در اینجا برای اینکه به حقیقت محتوای آیه آشناتر شویم بهترین راه آن است که از آیات دیگر قرآن کمک گیریم:
در بسیاری از آیات قرآن مجید میخوانیم: پیامبران میگفتند پاداشی از شما در برابر دعوت رسالت نمیخواهیم، و پاداش ما تنها بر پروردگار عالمیان است «ما اسئلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین».
و در مورد شخص پیامبر اسلام نیز تعبیرات مختلفی دیده میشود: در یکجا میگوید قل ما سئلتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله: «بگو پاداشی را که از شما خواستم تنها به سود شما است اجر و پاداش من فقط بر خداوند است» (سبا- 47).
و در جای دیگر میخوانیم: قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا: بگو من در برابر ابلاغ رسالت هیچگونه پاداشی از شما مطالبه نمیکنم، مگر کسانی که بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند».
و بالاخره در مورد دیگری میگوید: قل ما اسئلکم علیه من اجر و ما انا من المتکلفین: «من از شما پاداشی نمیطلبم و چیزی بر شما تحمیل نمیکنم» (ص- 86).
هرگاه این آیات سهگانه را با آیهی مورد بحث در کنار هم بگذاریم نتیجهگیری کردن از آن آسان است: در یکجا به کلی نفی اجر و مزد میکند.
در جای دیگر میگوید: من تنها پاداش از کسی میخواهم که راهی به سوی خدا میجوید.
و در مورد سوم میگوید پاداشی را که از شما خواستهام برای خود شما است.
و بالاخره در آیهی مورد بحث میافزاید: مودت در قربی پاداش رسالت من است، یعنی:
من پاداشی از شما خواستهام که این ویژگیها را دارد: مطلقا چیزی نیست که نفعش عائد من شود، صد در صد به سود خود شما است، و چیزی است که راه شما را به سوی خدا هموار میسازد.
به این ترتیب آیا جز مسألهی ادامهی خط مکتب پیامبر صلی الله علیه و آله به وسیله رهبران الهی و جانشینان معصومش که همگی از خاندان او بودهاند امر دیگری میتواند
باشد؟ منتها چون مسألهی مودت پایهی این ارتباط بوده در این آیه با صراحت آمده است.
جالب اینکه غیر از آیهی مورد بحث در قرآن مجید در پانزده مورد دیگر کلمهی «القربی» به کار رفته که در تمام آنها به معنی خویشاوندان و نزدیکان است با اینحال معلوم نیست چرا بعضی اصرار دارند که «قربی» منحصرا در اینجا به معنی «تقرب الی الله» بوده باشد، و معنی ظاهر و واضح آن را که در همه جا در قرآن در آن به کار رفته است کنار بگذارند؟
این نکته نیز قابل توجه است که در پایان همین آیهی مورد بحث میافزاید: «آن کس که عمل نیکی انجام دهد بر نیکی عملش میافزاییم، چرا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است و به اعمال بندگان جزای مناسب میدهد» (و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور).
چه حسنهای از این برتر که انسان خود را همیشه در زیر پرچم رهبران الهی قرار دهد، حب آنها را در دل گیرد، و خط آنها را ادامه دهد، در فهم کلام الهی آنجا که مسائل برای او ابهام پیدا کند از آنها توضیح بخواهد، عمل آنها را معیار قرار دهد، و آنها را الگو و اسوهی خود سازد.
روایاتی که در تفسیر این آیه آمده است
شاهد گویای دیگر برای تفسیر فوق اینکه روایات فراوانی در منابع اهل سنت و شیعه از شخص پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که نشان میدهد منظور از «قربی» اهل بیت و نزدیکان و خاصان پیامبرند، به عنوان نمونه:
- «احمد» در فضائل الصحابه با سند خود از سعید بن جبیر از عامر چنین نقل میکند: لما نزلت قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی قالوا: یا رسول الله! من قرابتک؟ من هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم؟ قال: علی و فاطمه و ابناهما (علیهم السلام) و قالها ثلاثا: «هنگامی که آیهی «قل
لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» نازل شد اصحاب عرض کردند ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزند آن دو، این سخن را سه بار تکرار فرمود»!
- در «مستدرک الصحیحین» از امام «علی بن الحسین» علیهالسلام نقل شده که وقتی امیرمؤمنان علی علیهالسلام به شهادت رسید، حسن بن علی علیهماالسلام در میان مردم خطبه خواند که بخشی از آن این بود: انا من اهل البیت الذین افترض الله مودتهم علی کل مسلم فقال تبارک و تعالی لنبیه (ص) قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا فاقتراف الحسنة مودتنا اهل البیت: «من از خاندانی هستم که خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانی واجب کرده است، و به پیامبرش فرموده: قل لا اسئلکم... منظور خداوند از «اکتساب حسنه» «مودت ما اهل بیت است».
- «سیوطی» در «الدر المنثور» در ذیل آیهی مورد بحث از مجاهد از ابن عباس نقل کرده که در تفسیر آیهی «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» گفت: ان تحفظونی فی اهل بیتی و تودوهم بی:
«منظور این است که حق مرا در اهلبیتم حفظ کنید، و آنها را به سبب من دوست دارید».
و از اینجا روشن میشود آنچه از ابنعباس بطریق دیگر نقل شده که منظور عدم آزار پیامبر صلی الله علیه و آله به خاطر قرابتش با قبائل مختلف عرب بوده مسلم نیست، زیرا چنانکه دیدیم مخالف آن نیز از ابنعباس نقل شده است.
- «ابنجریر طبری» در تفسیرش با سند خود از «سعید بن جبیر» و با سند دیگری از «عمر بن شعیب» نقل میکند که منظور از این آیه، هی قربی رسول الله (نزدیکان رسول خدا میباشد).
- مرحوم طبرسی مفسر معروف از «شواهد التنزیل» حاکم حسکانی که از مفسران و محدثان معروف اهل سنت است از «ابی امامه» باهلی چنین نقل میکند: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: ان الله خلق الانبیاء من اشجار شتی، و انا و علی (ع) من شجرة واحدة، فانا اصلها، و علی (ع) فرعها، و فاطمة (ع) لقاحها، و الحسن و الحسین ثمارها، و اشیاعنا اوراقها- تا آنجا که فرمود- لو ان عبدا عبد الله بین الصفا و المروة الف عام، ثم الف عام، ثم الف عام، حتی یصیر کالشن البالی، ثم لم یدرک محبتنا کبه الله علی منخریه فی النار، ثم تلا: قل لا اسئلکم علیه اجرا:
«خداوند انبیاء را از درختان مختلفی آفرید، ولی من و علی علیهالسلام را از درخت واحدی، من اصل آنم، و علی شاخهی آن، فاطمه موجب باروری آن است، و حسن حسین میوههای آن، و شیعیان ما برگهای آنند... سپس افزود: اگر کسی خدا را در میان صفا و مروه هزار سال، و سپس هزار سال، و از آن پس هزار سال، عبادت کند، تا همچون مشک کهنه شود، اما محبت ما را نداشته باشد خداوند او را به صورت در آتش میافکند، سپس این آیه را تلاوت فرمود: قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی».
جالب این که این حدیث آن چنان اشتهار یافته بود که شاعر معروف کمیت در اشعارش به آن اشاره کرده، میگوید:
وجدنا لکم فی آل حامیم آیة
تاولها منا تقی و معرب
ما برای شما (خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله) در سورههای حامیم آیهای یافتیم.
که گروه تقیه کننده آن را تأویل کرده، و گروه آشکار کننده آن را آشکارا
بیان کردهاند.
- و نیز سیوطی در «الدر المنثور» از ابنجریر از ابی الدیلم چنین نقل میکند: هنگامی که علی بن الحسین علیهماالسلام را به اسارت آوردند، و بر در دروازهی دمشق نگهداشتند، مردی از اهل شام گفت: الحمدلله الذی قتلکم و استاصلکم!: «خدا را شکر که شما را کشت، و ریشهکن ساخت!
علی بن الحسین علیهماالسلام فرمود: آیا قرآن را خواندهای؟ گفت آری، فرمود: سورههای حامیم را خواندهای، عرض کرد نه، فرمود آیا این آیه را نخواندهای قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی؟!
گفت: آیا شما همانها هستید که در این آیه اشاره شده؟ فرمود: آری.
- «زمخشری» در «کشاف» حدیثی نقل کرده که فخر رازی و قرطبی نیز در تفسیرشان از او اقتباس کردهاند: حدیث مزبور به وضوح مقام آل محمد صلی الله علیه و آله و اهمیت حب آنها را بیان میدارد، میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
من مات علی حب آلمحمد مات شهیدا.
الا و من مات علی حب آل محمد (ص) مغفورا له.
الا و من مات علی حب آل محمد مات تائبا.
الا و من مات علی حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان.
الا و من مات علی حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة ثم منکر و نکیر.
الا و من مات علی حب آل محمد یزف الی الجنة کما تزف العروس الی بیت زوجها.
الا و من مات علی حب آل محمد فتح له فی قبره بابان الی الجنة.
الا و من مات علی حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکة الرحمة.
الا و من مات علی حب آل محمد مات علی السنة و الجماعة.
الا و من مات علی بغض آل محمد جاء یوم القیامه مکتوب بین عینیه آیس من رحمة الله
الا و من مات علی بغض آل محمد مات کافرا.
الا و من مات علی بغض آل محمد لم یشم رائحة الجنة:
«هرکس با محبت آل محمد بمیرد شهید از دنیا رفته».
«آگاه باشید هرکس با محبت آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رود بخشوده است».
«آگاه باشید هرکس با محبت آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رود با توبه از دنیا رفته».
«آگاه باشید هرکس با محبت آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رود مؤمن کامل الایمان از دنیا رفته».
«آگاه باشید هرکس با محبت آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رود فرشتهی مرگ او را بشارت به بهشت میدهد، و سپس منکر و نکیر (فرشتگان مأمور سؤال در برزخ) به او بشارت دهند».
«آگاه باشید هرکس با محبت آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رود او را با احترام به سوی بهشت میبرند آنچنانکه عروس به خانهی داماد».
«آگاه باشید هرکس با محبت آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رود در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده میشود».
«آگاه باشید هرکس با محبت آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رود قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار میدهد».
«آگاه باشید هرکس با محبت آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رود بر سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته».
«آگاه باشید هرکس با عداوت آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رود روز قیامت در حالی وارد عرصهی محشر میشود که در پیشانی او نوشته شده: مأیوس از رحمت خدا»!
«آگاه باشید هرکس با بغض آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا برود کافر از دنیا رفته»!
«آگاه باشید هرکس با عداوت آل محمد صلی الله علیه و آله از دنیا برود بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد».
جالب اینکه فخر رازی بعد از ذکر این حدیث شریف که صاحب کشاف آن را به صورت ارسال مسلم ذکر کرده است میافزاید:
آل محمد صلی الله علیه و آله کسانی هستند که بازگشت امرشان به او است، کسانی که ارتباطشان محکمتر و کاملتر باشد «آل» محسوب میشوند، و شک نیست که فاطمه و علی و حسن و حسین محکمترین پیوند را با رسول خدا داشتند، و این از مسلمات و مستفاد از احادیث متواتر است، بنابراین لازم است که آنها را «آل پیامبر» صلی الله علیه و آله بدانیم.
سپس میافزاید: گروهی در مفهوم «آل» اختلاف کردهاند، بعضی آنها را خویشاوندان نزدیک پیامبر میدانند، و بعضی گفتهاند آنها امت پیامبرند، اگر این واژه را بر معنی اول حمل کنیم آل پیامبر تنها آنها هستند، و اگر به معنی امت که دعوت او را پذیرفتند بدانیم باز هم خویشاوندان نزدیک رسول خدا صلی الله علیه و آله آل او محسوب میشوند، بنابراین به هر تقدیر آنها آل هستند و اما غیر آنها در لفظ «آل» داخلند یا نه؟ محل اختلاف است.
سپس فخر رازی از صاحب کشاف چنین نقل میکند: «وقتی این آیه نازل شد عرض کردند «ای رسول خدا! خویشاوندان تو کیانند که مودتشان بر ما واجب است»؟ فرمود: «علی و فاطمه و دو فرزندشان».
بنابراین ثابت میشود که این چهار تن ذی القربای پیغمبرند و هنگامی که این معنی ثابت شد واجب است از احترام فوقالعادهای برخوردار باشند».
فخر رازی میافزاید: دلائل مختلفی بر این مسأله دلالت میکند:
- جملهی «الا المودة فی القربی» که طرز استدلال به آن بیان شد.
- شک نیست که پیامبر فاطمه را دوست میداشت و دربارهی او فرمود: «فاطمة بضعة منی یؤذینی ما یؤذیها»: «فاطمه پارهی تن من است آنچه او را آزار دهد مرا آزار داده است»! و با احادیث متواتر از رسول خدا صلی الله علیه و آله ثابت شده که او علی و حسن و حسین را دوست میداشت، و هنگامی که این معنی ثابت شود محبت آنها بر تمام امت واجب است چون خداوند فرموده: و اتبعوه لعلکم تهتدون: «از او پیروی کنید تا هدایت شوید» و نیز فرموده: فلیحذر الذین یخالفون عن امره: «کسانی که فرمان او را مخالفت میکنند از عذاب الهی بترسند» و نیز فرموده: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله: «بگو اگر خدا را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد» و نیز فرموده لقد کان لکم فی رسولالله اسوة حسنة: «برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکوئی بود».
- دعای برای «آل» افتخار بزرگی است و لذا این دعا خاتمهی تشهد در نماز قرار داده شده: اللهم صل علی محمد و علی آل محمد، و ارحم محمدا و آل محمد، و چنین تعظیم و احترامی در حق غیر آل دیده نشده است، بنابراین همهی این دلائل نشان میدهد که محبت آل محمد صلی الله علیه و آله واجب است.
سرانجام فخر رازی سخنان خود را در این مسأله با اشعار معروف شافعی پایان میدهد:
یا راکبا قف بالمحصب من منی
و اهتف بساکن خیفها و الناهض
سحرا اذا فاض الحجیج الی منی
فیضا کما نظم الفرات الفائض
ان کان رفضا حب آل محمد:
فلیشهد الثقلان انی رافضی!!
«ای سواری که عازم حج هستی! در آنجا که در نزدیکی منی ریگ برای رمی جمرات جمع میکنند و مرکز بزرگ اجتماع زائران خانهی خداست بایست، و فریاد بزن به تمام کسانی که در مسجد خیف مشغول عبادتند و یا در حال حرکت میباشند.
فریاد بزن به هنگام سحرگاه که حاجیان از مشعر به سوی منی کوچ میکنند و همچون نهری عظیم و خروشان وارد سرزمین منی میشوند.
آری فریاد بزن و بگو: اگر محبت آل محمد صلی الله علیه و آله رفض و ترک است، همهی جن و انس شهادت دهند که من رافضیم»!.
آری این است مقام آل محمد صلی الله علیه و آله که ما به دامانشان چنگ زدهایم و آنها را رهبر خویش و راهنمای دین و دنیا پذیرفتهایم، الگو و اسوهی خویش میدانیم و تداوم خط نبوت را با امامت آنها میبینیم.
البته غیر از احادیث فوق روایات فراوان دیگری در منابع اسلامی نقل شده که از نظر رعایت اختصار و قناعت به جنبههای تفسیری به هفت روایت فوق اکتفا کردیم، ولی ذکر این نکته را مناسب میدانیم که در بعضی از منابع کلامی مانند «احقاق الحق» و شرح مبسوط آن، حدیث معروف فوق در مورد تفسیر آیهی قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القری از حدود پنجاه کتاب از کتب اهل سنت نقل شده است که نشان میدهد تا چه اندازه نقل این روایت گسترده و مشهور بوده است قطع نظر از منابع فراوانی که از طرق اهل بیت این حدیث را نقل میکند.
نکته ها:
- سخنی با مفسر معروف «آلوسی»
در اینجا سؤالی برای جمعی مطرح است که آلوسی مفسر معروف در روح المعانی آن را به صورت ایرادی بر شیعه مطرح کرده، و ما آن را به صورت یک سؤال در اینجا عنوان کرده، مورد بررسی قرار میدهیم، خلاصهی کلام او چنین است:
بعضی از شیعه آیه را در مقام استدلال بر امامت علی علیهالسلام ذکر کردهاند و گفتهاند علی علیهالسلام واجب المحبة است، و هر واجبالمحبتی واجب الطاعة است، و هر واجبالطاعتی دارای مقام امامت است، و از آن نتیجه گرفتهاند که علی علیهالسلام دارای مقام امامت میباشد و آیه را دلیل بر این موضوع شمردند.
اما سخن آنها از چند جهت قابل ایراد است.
اولا استدلال به آیه بر وجوب محبت فرع بر این است که آیه را به معنی محبت خویشاوندان پیامبر بدانیم، در حالی که جمع کثیری از مفسران این تفسیر را نپذیرفتهاند، و گفتهاند این مناسب مقام نبوت نیست، زیرا پیامبر را متهم میسازد، چه اینکه شبیه کار دنیاپرستانی است که فعالیتهائی را شروع میکنند، سپس منافعی در برابر آن برای فرزندان و بستگان خود مطالبه مینمایند بعلاوه با آیهی و ما تسئلهم علیه من اجر (تو پاداشی از آنها مطالبه نمیکنی) (یوسف- 104) منافات دارد.
ثانیا قبول نداریم که وجوب محبت دلیل بر وجوب اطاعت است، لذا ابنبابویه در کتاب اعتقادات میگوید: امامیه اتفاق دارند که محبت علویین لازم است در حالی که همه را واجب الاطاعت نمیدانند!
ثالثا قبول نداریم که هر شخص واجبالاطاعهای دارای مقام امامت یعنی زعامت کبری باشد، و الا هر پیامبری در زمان خود دارای چنین مقامی بود، در
حالی که در داستان طالوت میخوانیم که او امام جمعیت شد در حالی که پیامبری نیز در آن زمان وجود داشت.
رابعا آیه اقتضا میکند تمام اهل بیت واجب الاطاعة باشند، و به همین دلیل باید همه امام باشند، در حالی که امامیه چنین عقیدهای ندارند.
تحلیل و بررسی
با برداشتی که از آیهی مورد بحث طبق قرائن فراوان و محکم موجود در آیه و سایر آیات قرآن داشتیم پاسخ بسیاری از این ایرادات روشن میشود:
زیرا گفتیم این محبت امر سادهای نیست، این به عنوان پاداش نبوت و اجر رسالت است، طبعا باید مطلبی هموزن و همشأن آن باشد، تا بتواند پاداش آن قرار گیرد.
از سوی دیگر آیات قرآن گواهی میدهد سود این محبت چیزی نیست که به پیامبر صلی الله علیه و آله برگردد، بلکه نتیجهی آن صددرصد عائد خود مؤمنان میشود یا به تعبیر دیگر این یک امر معنوی است که در تکامل هدایت مسلمانان مؤثر است.
به این ترتیب گرچه از آیه چیزی جز مسألهی وجوب محبت استفاده نمیشود اما با قرائنی که ذکر شد این وجوب محبت سر از مسألهی امامت که پشتوانهی مقام نبوت و رسالت است درمیآورد.
با توجه به این توضیح کوتاه به بررسی ایرادات فوق میپردازیم:
اولا- اینکه بعضی از مفسران آیه را به مودت اهل بیت تفسیر نکردهاند باید قبول کرد که پیشداوریها و رسوبات ذهنی مانع از این امر بوده فیالمثل جمعی از آنها «قربی» را به معنی «تقرب به پروردگار» تفسیر کردهاند! در حالی که در تمام آیات قرآن هر موردی این کلمه به کار رفته به معنی خویشاوندان است.
و یا اینکه جمعی آن را به معنی خویشاوندی پیامبر با قبایل عرب تفسیر کردهاند، در حالی که این تفسیر نظام آیه را به کلی به هم میریزد، اجر رسالت را از کسی مطالبه میکنند که رسالت را پذیرفته، و کسی که رسالت پیامبر را بپذیرد چه نیازی دارد که خویشاوندی او را با خود در نظر گیرد، و از آزار او چشم بپوشد؟
علاوه بر این روایات زیادی که آیه را به ولایت اهل بیت پیامبر تفسیر میکند چرا کنار بگذاریم؟!
بنابراین باید قبول کرد که این گروه از مفسران هرگز با ذهن خالی به تفسیر آیه نپرداختهاند و گرنه مطلب پیچیدهای در آن وجود ندارد.
و از اینجا روشن میشود که تقاضای چنین پاداشی نه با مقام نبوت منافات دارد، و نه همچون راه و رسم دنیاپرستان است، و با آیهی 104 سورهی یوسف که نفی هر گونه پاداش میکند نیز کاملا هماهنگ است، چرا که پاداش مودت اهل بیت در حقیقت پاداشی نیست که پیامبر از آن منتفع گردد بلکه خود مسلمین از آن بهرهمند میشوند.
ثانیا- درست است وجوب محبت ساده هرگز دلیل بر وجوب اطاعت نیست اما وقتی در نظر بگیریم که این محبتی است که متناسب همطراز رسالت قرار داده شده، یقین پیدا میکنیم که وجوب اطاعت نیز در آن نهفته است، و از اینجا روشن میشود که گفتار ابنبابویه (صدوق) نیز منافاتی با آنچه گفتیم ندارد.
ثالثا- درست است که هر وجوب اطاعتی دلیل بر مقام امامت و زعامت کبری نیست، ولی باید توجه داشت وجوب اطاعتی که پاداش رسالت و متناسب با آن است جز امامت نمیتواند باشد.
رابعا- امام به معنی رهبر- در هر عصری یکتن بیشتر نمیتواند باشد، و بنابراین امامت همهی اهل بیت معنی نخواهد داشت بعلاوه نباید نقش روایات را در
این زمینه یعنی در فهم معنی آیه از نظر دور داشت.
قابل توجه اینکه آلوسی شخصا اهمیت زیادی برای مودت اهل بیت قائل شده، و در چند خط پیش از بحث فوق میگوید: حق این است که محبت خویشاوندان پیامبر صلی الله علیه و آله بخاطر قرابتشان با پیامبر صلی الله علیه و آله واجب است، و هر قدر قرابت قویتر باشد محبت وجوب بیشتری دارد، و سرانجام میگوید: آثار این مودت تعظیم و احترام و قیام به اداء حقوق اقربای پیغمبر است، در حالی که بسیاری از مردم در این امر سستی کردهاند تا آنجا که محبت قرابت پیامبر صلی الله علیه و آله را یکنوع رافضی گری شمردهاند! ولی من چنین نمیگویم، بلکه همان میگویم که شافعی در آن کلام جالب و گویای خود گفته است.
سپس اشعاری را که در بالا از شافعی نقل کردیم ذکر کرده، میافزاید: با این حال من معتقد به خروج از اعتقادات بزرگان اهل سنت در مورد صحابه نیستم، و محبت آنها را نیز از واجبات میشمرم.
- کشتی نجات!
«فخر رازی» در ذیل این بحث نکتهای را نقل کرده و آن را پسندیده است و «آلوسی» در روح المعانی نیز آن را به عنوان «نکتهای لطیف» به نقل از فخر رازی آورده، نکتهای که فکر میکنند از طریق آن بعضی از تضادها برطرف میگردد، و آن اینکه: پیغمبر گرامی اسلام از یکسو فرموده است: مثل اهل بیتی کمثل سفینة نوح من رکب فیها نجی: «مثل اهل بیت من همچون کشتی نوح است هرکس سوار بر آن شود نجات مییابد».
و از سوی دیگر فرموده است: اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم: «اصحاب من همچون ستارگان آسمانند به هر کدام اقتدا کنید هدایت مییابید
و ما الان در اقیانوس تکلیف گرفتاریم، و امواج شبهات و شهوات ما را از هر سو در هم میکوبد، و آنکس که میخواهد از دریا عبور کند احتیاج به دو امر دارد یکی کشتی است که خالی از هر عیب و نقص باشد، و دیگری ستارگان پر فروغ درخشندهای است که مسیر را به او نشان دهد، هنگامی که انسان سوار بر کشتی شود، و چشم بر ستارگان درخشان بدوزد امید نجات وجود دارد، همچنین هرکس از اهل سنت بر کشتی محبت آل محمد صلی الله علیه و آله سوار گردد، و چشم به ستارگان اصحاب دوزد امید است که خداوند او را به سلامت و سعادت در دنیا و آخرت برساند.
ولی ما میگوئیم این تشبیه شاعرانه گرچه زیبا است اما دقیق نیست، چرا که اولا کشتی نوح مرکب نجات بود و در آن روز که همه جای جهان را امواج خروشان آب فرا گرفته بود، دائما در گردش بود بیآنکه مانند کشتیهای معمولی مقصدی داشته باشد که به سوی آن مقصد به کمک ستارگان حرکت کند.
مقصد خود کشتی بود، و نجات از غرقاب، تا فرونشستن آب و قرار گرفتن کشتی بر کنار کوه جودی.
ثانیا- در بعضی از روایات که در کتب برادران اهل سنت نقل شده از پیغمبر گرامی اسلام چنین آمده است: النجوم امان لاهل الارض من الغرق و اهل بیتی امان لامتی من الاختلاف فی الدین «ستارگان امان برای اهل زمینند از غرق شدن و اهل بیت من امان امتند از اختلاف در دین».
- تفسیر «و من یقترف حسنة...»
«اقتراف» در جملهی «و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنة» «هرکس حسنهای را کسب کند ما بر حسن آن میافزائیم» در اصل از «قرف» (بر وزن حرف) به معنی کندن پوست اضافی از درخت یا پوستهای اضافی از زخم است که گاه مایهی پیراستن و بهبودی میگردد، این کلمه بعدا در اکتساب به کار رفته اعم از اینکه اکتساب خوبی باشد یا بدی.
ولی به گفتهی راغب این واژه در بدیها بیش از خوبیها به کار میرود (هر چند در آیهی مورد بحث در خوبیها به کار رفته).
لذا ضربالمثلی در عرب معروف است که میگویند: الاعتراف یزیل الاقتراف «اعتراف به گناه، گناه را از بین میبرد».
جالب اینکه در بعضی از تفاسیر از ابنعباس و یکی دیگر از مفسران نخستین بنام «سدی» نقل شده که منظور از «اقتراف حسنة» در آیهی شریفه مودت آل محمد صلی الله علیه و آله است.
در حدیثی که سابقا از امام حسن بن علی علیهالسلام نقل کردیم نیز آمده: اقتراف الحسنة مودتنا اهل البیت: «منظور از بدست آوردن حسنه مودت ما اهل بیت است» روشن است که منظور از اینگونه تفسیرها محدود بودن معنی اکتساب حسنه به مودت اهل بیت نیست، بلکه معنی وسیع و گستردهای دارد ولی از آنجا که این جمله به دنبال مسألهی مودت ذی القربی آمده است روشنترین مصداق اکتساب حسنه همین مودت است.
- این چند آیه مدنی است
این سوره (سورهی شوری) چنانکه در آغاز گفتیم از سورههای مکی است
ولی جمعی از مفسران معتقدند که این چهار آیه (آیهی 23 تا 26) در مدینه نازل شده است، و شأن نزولی که در آغاز تفسیر این آیات نقل کردیم گواه بر این معنی است، روایاتی که اهل بیت را به علی علیهالسلام و فاطمه و دو فرزندان آنها امام حسن و امام حسین تفسیر میکند نیز مناسب همین معنی است، زیرا میدانیم ازدواج علی علیهالسلام و بانوی اسلام در مدینه انجام گرفت، و تولد حسن و حسین علیهماالسلام در سالهای سوم و چهارم هجری طبق نقل معروف بوده است.
ادامه مطلب صفحه بعد
.....