آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲ ۱۱:۵۶ قبل از ظهر
|
|||||
عضو
شماره عضویت :
26
حالت :
ارسال ها :
2229
محل سکونت : :
همدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
256
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
5894
پسند ها :
746
تشکر شده : 2625
|
من هم مسافری دارم در جاده های طولانی ای آسمان آن بالا ! از حال او چه میدانی؟ اینک ببین کجاهای صحرای غم شتابان است؟ یا از کدام آبادی ره می برد به ویرانی؟ راه مرا نشانش ده تا سر درآرد از سمتِ این چشمهای در گریه ، این کلبه ی چراغانی پیراهنی که در راه است عطر تنی که در راه است بر جان من برازنده ست بر این هراس عریانی این انتظارجانفرسا از من منی به جا نگذاشت جز ناتوانیِ پیدا تاب و توان پنهانی آن دستهای منجی را اینک چگونه من باید در واکنم به استقبال با (( دستهای سیمانی))؟ اما مسافرم اکنون به پیشواز من آمد او میزبان من شد آه! من میروم به مهمانی… اللهم عجل وقرب لولیک الفرج می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|