آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۱:۰۵ قبل از ظهر
|
|||||||
خیلی دلش می خواست که تنها فرزندش رو قبل از شهادت ببینه و برای دیدن و بوییدنش لحظه شماری می کرد. اما وقتی پای ناموس و شرف ملتش به میان اومد آروزهایش رو فرمواش کرد و آماده اعزام شد. همسر شهید جلال ذوالقدر خدایا ما را شرمنده این عزیزان نکن
پی نوشت:
خوشا بسعادتشان
روح مطهرشان شاد یادشان گرامی راهشان پر رهرو باد خدایا ما را قدر دان خون شهدا و ادامه دهنده راه امام و شهدا قرار بده شادی روح مطهر این شهید بزرگوار و همه ی شهدا از صدر اسلام تا به امروز اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین
الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||||
|
اطلاعات نویسنده |
من فرزند شهیدم، روی پدر ندیدم...
یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۰:۱۴ بعد از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
418
حالت :
ارسال ها :
699
محل سکونت : :
اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
362
اعتبار کاربر :
5274
پسند ها :
645
تشکر شده : 1534
|
خیلی زیبا بود
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
من ، فرزند ، شهیدم، ، روی ، پدر ، ندیدم... ، |
|