خاصیت قطع و صله رحم
علی بن ابوحمزه (ره) از شاگردان امام كاظم (ع) بود، روزی امام كاظم (ع) به او فرمود: بزودی شخصی از مردم مغرب ، با تو ملاقات می كند، و از تو درباره من سوالی می كند در پاسخ بگو؛او امام ما است كه امام صادق (ع) او را به امامت بعد از خود تعیین نموده است ، و مسائلی از حلال و حرام می پرسد، جواب مسائل او را بده . علی بن ابوحمزه گفت : نشانه آن مرد مغربی چیست ؟ امام كاظم (ع) فرمود: او بلند قامت و تنومند است و نامش یعقوب بن یزید می باشد كه رئیس قوم خود است ، اگر خواست ، نزد من بیاید، او را نزد من بیاور. علی بن ابوحمزه (ره) می گوید: كنار كعبه رفتم و مشغول طواف بودم ، ناگاه مرد بلند قامت و تنومندی نزد من آمد و گفت : می خواهم درباره صاحب تو، سؤال كنم . گفتم : درباره كدامیك از اصحاب ؟
گفت : درباره موسی بن جعفر (ع) گفتم : نامت چیست ؟ گفت : یعقوب بن یزید گفتم : اهل كجا هستی ؟ گفت : اهل مغرب گفتم : چگونه مرا شناختی ؟ گفت : در عالم خواب دیدم ، شخصی به من گفت : با علی بن ابوحمزه ملاقات كن ، آنچه سؤال كردی ، از او بپرس ، جویای حال تو شدم سرانجام در اینجا تو را پیدا كردم . گفتم : همین جا اندكی بنشین تا من طواف خود را تمام كنم و سپس نزد تو می آیم ، طواف را به پایان رسانیدم و نزد یعقوب آمدم و با او مقداری گفتگو نمودم ، فهمیدم كه مردی خردمند و هشیار است ، از من خواست او را به حضور امام كاظم (ع) ببرم ، او را به محضر امام ع آوردم . وقتی كه امام كاظم (ع) او را دید، فرمود: ای یعقوب بن یزید، دیروز آمدی ، و در فلان محل بین تو و برادرت ، درگیری شد و به همدیگر ناسزا گفتید، چنین برخورد و روش از دین من و دین پیروانم نیست ، و ما به هیچیك از شیعیان خود نگفته ایم كه رفتارشان چنین باشد، از خدا بترس ، بین شما بزودی (به خاطر قطع رحم) بر اثر مرگ جدایی می افتد، برادرت در همین سفر، قبل از آنكه به وطن برسد می میرد، و تو از كرده خود پشیمان می شوی ، شما قطع رحم نموده اید و نسبت به همدیگر قهر هستید، خداوند عمر شما را كوتاه نمود. یعقوب گفت : ای پسر رسول خدا! تكلیف من چه می شود، و مرگ من كی فرا می رسد؟ اما كاظم (ع) فرمود: مرگ تو نیز (به خاطر قطع رحم) فرا رسیده بود، ولی تو در فلان منزل ، نسبت به عمه ات صله رحم كردی ، خداوند بیست حج (سال) عمر تو را تاءخیر انداخت . علی بن حمزه می گوید: سال بعد، یعقوب را در مكه دیدم و به من خبر داد كه برادرم قبل از رسیدن به وطن از دنیا رفت و در همان راه ، او را دفن كردم.



داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي