گوهر اخلاص گوهر اخلاص اگر از اخلاص به عنوان «گوهر» ياد مي شود، به جاست؛ چرا که در واقع هم کمياب است و هم گرانبهاست و هم ارزش گذار عمل هاي ديگر است. اخلاص، گاهي در عقيده است که به معناي پيراسته بودن اعتقادات انسان از باورهاي نادرست و شرکآلود و باور نداشتن نسبت به بت، خرافات، دوگانه پرستي، تثليث و عقايد انحرافي است و گاهي در نيت و عمل است؛ يعني خدايي بودن؛ براي خدا کار و عبادت کردن؛ دوري از تظاهر و ريا و در نظر داشتن رضاي الهي
',iv hoghw
گوهر اخلاص
اگر از اخلاص به عنوان «گوهر» ياد مي شود، به جاست؛ چرا که در واقع هم کمياب است و هم گرانبهاست و هم ارزش گذار عمل هاي ديگر است.
اخلاص، گاهي در عقيده است که به معناي پيراسته بودن اعتقادات انسان از باورهاي نادرست و شرکآلود و باور نداشتن نسبت به بت، خرافات، دوگانه پرستي، تثليث و عقايد انحرافي است و گاهي در نيت و عمل است؛ يعني خدايي بودن؛ براي خدا کار و عبادت کردن؛ دوري از تظاهر و ريا و در نظر داشتن رضاي الهي در همة امور. آن چه در اين جا مورد بحث است، همين اخلاص در عمل است.
نيت خالص
نقش «نيت» در عمل، بسيار مهم است.
گاهي خدايي بودن و مقدس بودن کارها با «نيت فاسد» و به قصد ريا و خودنمايي انجام مي گيرند و در نتيجه، از ارزش و قيمت مي افتند.
گاهي عاديترين و ماديترين کار، به «قصد قربت» و با نيت الهي و خالص انجام مي گيرد و به همين سبب تبديل به کاري ارزشمند، ماندگار و خداپسند مي شود.
جهاد در راه خدا، نماز شب و انفاق به محرومين، از بهترين کارها مي باشند؛ اما همين ها اگر فاقد گوهر اخلاص باشند، نه ارزشي دارند و نه اجر و پاداشي در آخرت خواهند داشت.
زهد با «نيت پاک» است، نه با جامة پاک. از اين رو، تلاش براي خالص سازي نيت، هم دشوار است، هم نوعي جهاد مقدس به شمار مي آيد و هم از اصل عمل، مهمتر است.
حضرت امير عليهالسلام هم به بهتر بودن و هم به دشوارتر بودن پاکسازي عمل از ريا، اشاره فرموده است؛ آن جا که مي فرمايد: «تصفیه عمل از خود عمل مهمتر است».
گاهي نيت در آغاز کار، زلال و خالص است؛ ولي به مرور زمان، انگيزة ديگري وارد ميدان مي شود و آن شفافيت و خلوص نخستين را خراب مي کند؛ همچون آب زلالي که از چشمه اي بيرون مي آيد؛ ولي هر چه به پايين دستها مي آيد، آلوده تر و گل آلوده تر مي شود و عوامل بيروني بر آن اثر ميگذارند. پس بايد مواظب بود که نيتها، به زلالي نخست باقي بمانند و آلوده به غير خدا نشوند.
اخلاص، عامل نجات
شيطان در کمين است؛ تا عمل هاي نيک انسان را خراب کند. خطر، سر راه همه است؛ حتي مخلصان.
در يک حديث نبوي آمده است: «دانايان همه در هلاکتاند؛ مگر عاملان به علم و عاملان هم در معرض خطرند؛ مگر مخلصان و مخلصان هم در معرض خطرند... . پس نبايد مغرور بود. راه عمل و جادة عبادت، بسي لغزنده است و کمترين غفلت، سبب مي شود که «ويروس ريا»، وارد عمل و نيت شود و آن را از درون خراب کند. امير مؤمنان عليهالسلام فرموده است: « هر کس خالص شود، به آمال و خواستههايش ميرسد».
گاهي خداوند، به خاطر يک عمل خالص، مشکلات بندهاي را برطرف ميکند؛ چرا که پروردگار، مشتري عمل هاي بيشائبه و دور از ريا و تظاهر است و عمل ريايي را مثل «جنس معيوب» مي داند و با چنين کساني معامله نميکند و خريدار عملشان نيست. در حديثي از پيامبر خدا صلياللهعليهوآله آمده است: وقتي عملي را انجام مي دهي، آن را خالص براي خدا انجام بده؛ چرا که پروردگار از بندگانش جز عمل خالص را نميپذيرد.
اخلاص، عامل قبول
وقتي عملي براي انسان کارساز خواهد بود که «مقبول» درگاه خداوند گردد. اين قبول، در ساية اخلاص فراهم مي آيد. پيامبر خدا صلياللهعليهوآله مي فرمايد: « خداوند، جز آن چه را که خالص براي او باشد، نميپذيرد ». و در قرآن مي خوانيم: « خداوند عملها را تنها از اهل تقوا مي پذيرد»، چيزي جز لحاظ کردن خداوند در همة کارها و پرهيز از پسند اين و آن است.
از فضيل بن عياض نقل شده است: ترک عملي به خاطر مردم، «ريا» و به جا آوردن به خاطر آنان «شرک» است و «اخلاص»، خلاصي يافتن از اين دوست.
در داستان موسي و شعيب آمده است: چون موسي عليهالسلام بر حضرت شعيب وارد شد، شام حاضر بود. شعيب او را به طعام دعوت کرد. موسي گفت: به خدا پناه مي برم. شعيب پرسيد: چرا نميخوري؟ مگر گرسنه نيستي؟ گفت: چرا؛ ولي مي ترسم اين شام خوردن در عوض آن کاري باشد که براي دختران تو کردم (کشيدن آب از چاه). ما از خانداني هستيم که عمل آخرتي خود را به پاداش دنيوي نميفروشيم. شعيب گفت: نه، به خدا اي جوان! اين شام در مقابل آن خدمتي که کردي، نيست؛ عادت من و پدرانم همين بوده که از ميهمان پذيرايي مي کنيم و به او غذا مي دهيم. موسي هم نشست و غذا خورد. اين عمل، هم روحيه اخلاص حضرت موسي را مي رساند و هم اخلاص شعيب نبي را.
اخلاص چيست؟ مخلص کيست؟
امام علي عليهالسلام فرمود: کسي که آشکار و نهانش و گفتار و کردارش با هم متفاوت نباشد، امانت را ادا کرده و عبادت را خالص ساخته است.
امام صادق عليهالسلام فرمود: عمل خالص، آن است که نخواهي کسي جز خداوند، تو را بر آن بستايد.
از عيساي مسيح عليهالسلام پرسيدند: يا روح الله! مخلص کيست؟ فرمود: کسي که عمل را براي خدا انجام مي دهد و دوست ندارد که کسي او را بر آن عمل، ستايش و تعريف کند.
البته اين مقامي بسيار والا و رفيع است که در اولياي کامل الهي حاصل مي شود. امام علي عليهالسلام يکي از بارزترين نمونههاي اين گونه مخلصان است که از عبادت بندگان و تاجران رها بود و عبادتش «عبادت احرار» بود.
شناخت اخلاص در خويش، دشوار است. نفس وسوسه گر و شیطان، امر را بر انسان مشتبه مي سازند و گاهي انسان تمام عمر خود را به دور از اخلاص می گذراند؛ ولی خود را از مخلصان مي پندارد. معروف است که کسي نماز سي ساله خود را که در مسجد در صف اول به جماعت خوانده بود، اعاده مي کرد و مي گفت: چون يک روز به خاطر عذري دیر کردم و در صف دوم به نماز ايستادم، در دل خود شرمنده بودم که مردم امروز مرا در صف دوم مي بينند؛ پس فهميدم که تمام نمازهاي اين سي سال، آميخته به ريا بوده است.
باقي ماندن و استمرار بر عمل، تا آن جا که به حد خلوص برسد، از خود عمل دشوارتر است. (اصول کافی جلد 2 ص 16)
مرحوم نراقي هم در وصف عمل خالص گفته است: عمل خالص، آن است که عمل کننده، هميشه چشم از اجر دو عالم پوشيده و نظر او به محض رضاي حق سبحانه متصور باشد.
سؤال اين است که از چه راهي مي توان به اخلاص رسيد؟
عوامل پديدار شدن اين حالت در انسان، چه چيزهايي هستند؟ موانع اخلاص کدامند؟ نشانه هاي نفوذ «ريا» در نيت و عمل کدامند و راه درمان آن چيست؟
بسياري از اينها به مسئلة «معرفت» و «ايمان» برميگردد. هر چه خداشناسي انسان، عميقتر و ايمان او به پروردگار قويتر باشد، رنگ خلوص در اعمال بيشتر خواهد بود.
مگر پاداش دهنده خدا نيست؟ مگر حسابگر اعمال در قيامت، او نيست؟ پس چرا پاي ديگران را به ميان مي کشيم و براي پسند اين و آن، کار مي کنيم و از «توجه مردم»، بتي مي سازيم که ما را از «توجه به خدا» دور مي کند؟
در حديثي آمده است: ورود ريا به عمل انسان، حساستر از رد پاي مورچه اي بر سنگي سياه، در يک شب تاريک است. مسئله تا اين حد، دقيق و ظريف است.
سخن حضرت امير عليهالسلام چنين است: اخلاص، نتیجه يقين است.
وقتي درخت يقين خشکيده باشد، چه انتظاري می توان داشت که «ميوة اخلاص» به بار آيد؟
از سخنان حضرت علی (ع) است: خلوص نيت، به اندازه قوت دين است.
اگر دين، ضعيف باشد و فروغ باورهاي دروني اندک باشد، چه انتظاري می توان داشت که به راه نوراني اخلاص برسيم و جز او بجوييم و جز رضاي او را طلب نکنيم و جز به پاداش او، چشم اميد نبنديم؟ آن چه روزي چند بار بر زبان مي آوريم (اياک نعبد و اياک نستعين)، جلوة ديگري از همين اخلاص است.
کاش از زبان فراتر رود و به عمق وجود رسد و چنين عبادت و استعانتي، تنها در حد «ادعا» نباشد! سخن را با کلامي از امام راحل(ره) به پايان مي بريم که ما را چنين نصيحت مي کند: «... پس اي عزيز! نام نيک را از خداوند بخواه؛ قلب های مردم را از صاحب قلب، خواهش کن با تو باشد. تو کار را براي خدا بکن؛ خداوند، علاوه بر کرامت هاي اخروي و نعمت هاي آن عالم؛ در همين عالم هم به تو کرامت ها مي کند؛ تو را محبوب مي نمايد؛ موقعيت تو را در قلب ها زياد مي کند؛ تو را در دو دنيا، سربلند مي فرمايد».