آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۳ ۰۶:۳۹ بعد از ظهر
|
|||||
خاطرات مردان خدا در ماه خدا
روزه با طعم شکنجه و آزار/ مزه غذای سرد و آب گرم افطار، بعد از 25 سال
کیسه پارچهای بیرونی مشکم را با آب خیس کردم و آن را به دیوار راهرو جلوی آسایشگاه که هم ســـایه دار و هم در مسیر باد بود، آویزان کردم، به امید آن که به هنگام افطار آبی گوارا و خنک خواهم نوشید. روزهای اسارت به سختی سپری میشد و ما هم تنها امیدمان به استعانت از خداوند بود. یکی از ایامی که بچه ها را خیلی به هم نزدیک میکرد، ماه مبارک رمضان بود. هر چند روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادی هم جرم بود. با نزدیک شدن به ماه رمضان فشار بعثی ها بیشتر شده بود. بارها اتفاق میافتاد که موقع نماز دژخیمان بعثی به بچهها حمله میکردند و جهت آنها را از قبله تغییر میدادند و نماز را بهم میزدند حتی یک شب آن قدر کنترلشان شدید بود و به کسی اجازه خواندن نماز را نمیدادند که ما مجبور شدیم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابیده و زیر پتو به جا بیاوریم. شکنجه به جرم نماز و روزه روزه گرفتن جرم سنگینتری بود، اما آن سال بچه ها تصمیم گرفته بودند ماه رجب و ماه شعبان را هم به استقبال از ماه رمضان روزه بگیرند. به همین خاطر غذای ظهر را میگرفتیم و در یک پلاستیک میریختیم چهار گوشه آن را جمع میکردیم و گره میزدیم و این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان میکردیم و آن غذای سرد ظهر را با غذای مختصری که احیانا در شب میدادند, موقع افطار میل مینمودیم و تا افطار بعد به همین ترتیب میگذشت. چند باری شده بود که موقع تفتیش از چند نفر از بچه ها غذا گرفتند و آنها را به شکنجه کردند. یا مرگ یا خمینی(ره)
دستور داده بودند که از اوایل ماه رمضان همه بر علیه امام شعار بدهند. روز اول ماه رمضان فرا رسید؛ اما هیچ کدام از بچه ها حاضر نشد علیه امام شعار دهد. به عراقیها گفتیم: میدانید که ماه رمضان است و ما روزه هستیم. ایرانی ها در ایام رمضان فحش نمیدهند و توهین نمی کنند. لذت قرائت قرآن یکی از لذت بخش ترین کارهایی که در ماه رمضان انجام میدادیم قرائت قرآن بود. در اردوگاه فقط 3 جلد قرآن موجود بود و به دلیل کمبود قرآن یک سری محدودیتهایی برای قرائت آن وجود داشت؛ همه بچه ها می خواستند هر روز یک جز قرآن را تلاوت کنند، به همین خاطر مجبور بودیم قرآن ها را در طول شبانهروز به نوبت بین بچهها دست به دست کنیم تا همه موفق به تلاوت آن شوند. آب سردکن دست ساز ماه رمضان آن سال در فصل تابستان بود و هوای عراق بسیار گرم و سوزان. توی هر آسایشگاه آب سردکنی به جز یک الی دو حبانه (ظرف سفالی شبیه خمره آب) برای خنک کردن آب وجود نداشت. البته آب این دو حبانه، بیشتر از بیست نفر از اسرای روزه دار را سیراب نمیکرد چه رسد به سیراب کردن یکصد نفر را. به همین علت بعضی از اسرا به فکر ساختن وسایل دیگری برای خنک کردن آب گرم اردوگاه افتادند.
یکی از این وسایل خنک کننده، کیسهای شبیه مشک آب بود. به هرحال برای این که من هم از قافله مشک سازان اردوگاه عقب نمانم، آستینها را بالا زدم و پس از ساعتی جست وجو در بشکههای ویژه زباله اردوگاه، یک کیسه پلاستیکی سالم پیدا کردم. بسیار خوشحال شدم چون نود درصد پروژه که همان پیدا کردن یک کیسه نایلونی سالم بود با موفقیت انجام شده بود.
خدا شاهد است امروز که سالها از روزهای سخت اسارت میگذرد به هنگام ماه مبارک رمضان همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفرههایمان یافت می شود ولی لذت افطار دوران اسارت را ندارد. به نظر من آن غذا، غذای بهشتی بود و ما هنگام افطار واقعا حضور خدا را احساس میکردیم. دعای افطار با حال و هوای معنوی خاصی توسط بچهها قرائت میشد هر چند پس از صرف افطاری تا افطار بعد هیچ خبری از خوراکی نبود ولی خیلی برایمان لذت بخش بود. خاطرات سردار مرتضی حاج باقری، نادر ترکمانی حمزه، رضا عمادی، محمدعلی زردبانی، علی اصغر افضلی از دوران اسارت در ماه مبارک رمضان
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین خدایا ما را قدر دان این عزیزان که بخاطر آسایش و امنیت ما جنگیدند وآزار و اذیت و شکنجه ها را تحمل کردند قرار بده الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج» یا زهرا سلام الله علیها می پسندم 0
|
||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|