آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
سه شنبه ۱۴ امرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۴۷ بعد از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
476
حالت :
ارسال ها :
958
محل سکونت : :
سیمرغ
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
442
اعتبار کاربر :
10905
پسند ها :
1135
تشکر شده : 617
|
سمت من میایی نرم اهسته بیا ک مبادا ترکی بردارد چینی نازک تنهایی من می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۱۰:۴۷ قبل از ظهر
[2]
|
|||
دست از طلب ندارم تا کام من برآید ....یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر ...کز آتش درونم دود از کفن برآید می پسندم 0
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۱۰:۵۴ قبل از ظهر
[3]
|
|||
خداوندا نمی دانم در این دنیای وانفسا كدامین تكیه گه را تكیه گاه خویشتن سازم نمیدانم... نمی دانم خداوندا. در این وادی كه عالم سر خوش است و دلخوش است و جای خوش دارد. كدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم نمی دانم خداوندا به جان لاله های پاك و والایت نمی دانم دگر سیرم خداوندا. دگر گیجم خداوندا خداوندا تو راهم ده. پناهم ده . امیدم خداوندا . كه دیگر نا امیدم من و میدانم كه نومیدی ز درگاهت گناهی بس ستمبار است و لیكن من نمیدانم دگر پایان پایانم. همیشه بغض پنهانی گلویم را حسابی در نظر دارد و می دانم كه آخر بغض پنهانم مرا بی جان و تن سازد. چرا پنهان كنم در دل؟ چرا با كس نمی گویم؟ چرا با من نمی گویند یاران رمز رهگشایی را؟ همه یاران به فكر خویش و در خویشند. گهی پشت و گهی پیشند ولی در انزوای این دل تنها . چرا یاری ندارم من . كه دردم را فرو ریزد دگر هنگامه ی تركیدن این درد پنهان است خداوندا نمی دانم نمی دانم و نتوانم به كس گویم درد پنهانی بسی من خون دل دارم. دلی بی آب و گل دارمفقط می سوزم و می سازم و با به پو چی ها رسیدم من به بی دردی رسیدم من به این دوران نامردی رسیدم من نمی دانم نمی گویم نمی جویم نمی پرسم نمی گویند نمی جوند جوابی را نمی دانم سوالی را نمی پرسند و از غمها نمی گویند چرا من غرق در هیچم؟ چرا بیگانه از خویشم؟ خداوندا رهایی ده كلام آشنایی ده خدایا آشنایم ده خداوندا پناهم ده امیدم ده خدایا یا بتركان این غم دل را و یا در هم شكن این سد راهم را كه دیگر خسته از خویشم كه دیگر بی پس و پیشم فقط از ترس تنهایی هر از گاهی چو درویشم و صوتی زیر لب دارم وبا خود می كنم نجوای پنهانی كه شاید گیرم آرامش ولی آن هم علاجی نیست و درمانم فقط درمان بی دردیست و آن هم دست پاك ذات پاكت را نیازی جاودانش هست می پسندم 6 0 6 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۴۲ قبل از ظهر
[4]
|
|||
بشنـو این نی چون شکــایت میکـــنـد
از جـداییــهـــا حکـــــایت مـــیکــــنـد کــــز نیستـــان تـــا مـــــرا ببریــــدهانـد در نفیــــــرم مــــــرد و زن نالیـــــدهانـد سینه خواهم شرحـــه شرحـــه از فراق تـــا بگـــویــم شـــرح درد اشتیـــــاق هـــر کسی کو دور ماند از اصل خویش بـــاز جویـــد روزگــــــار وصـــل خـــویش مــن بــــه هــــر جمعیتی نالان شـــدم جفــت بــدحالان و خوشحالان شـــدم هــر کســی از ظن خــود شــد یـار من از درون مـن نجســت اســـرار مــن ســـر مــن از نالـــهی مـــن دور نیست لیـک چشم و گوش را آن نور نیست... می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۰۱:۰۹ بعد از ظهر
[5]
|
|||
آقایون انجمن
شماره عضویت :
940
حالت :
ارسال ها :
583
محل سکونت : :
یه جای خوب
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
269
اعتبار کاربر :
4149
پسند ها :
540
تشکر شده : 545
وبسایت من :
وبسایت من
|
مانند مرده ای متحرک شدم، بیا
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده ام
بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
مولا شمار درد دلم بی نهایت است
حالا برای لحظه ای آرام می شوم سید حمیدرضا برقعی می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۵۶ بعد از ظهر
[6]
|
|||
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۵۶ بعد از ظهر
[7]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
814
حالت :
ارسال ها :
196
محل سکونت : :
اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
114
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
690
پسند ها :
173
تشکر شده : 76
|
می پسندم 6 0 6 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۰۴:۰۴ بعد از ظهر
[8]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
764
حالت :
ارسال ها :
314
محل سکونت : :
دنیای خفقان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
202
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
2962
پسند ها :
469
تشکر شده : 328
وبسایت من :
وبسایت من
|
درداگرسینه شکافد..
نفسی بانگ مزن! دردخودرا به دل چاه مگو! استخوان تورااگراب کند.. اتش غم .. اب شو اما.. اه مگو.. می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۰۴:۲۹ بعد از ظهر
[9]
|
|||
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خـــون خوری گـــر طلب روزی ننهــاده کـــنی آخــرالامـــر گــــل کــوزه گـــران خواهــی شــــد حالیـــا فکـــر سبــو کـــن کـــــه پـر از بـاده کنـــی گـــــر از آن آدمیــانی کـــــه بهشتت هوس است عیـــش با آدمـــی ای چنــــد پـری زاده کنــــی تکیــــه بر جای بزرگان نتوان زد به گــــــزاف مگر اسباب بزرگـی همه آماده کــنی... می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۰۶:۰۲ بعد از ظهر
[10]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
28
حالت :
ارسال ها :
967
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
333
اعتبار کاربر :
3698
پسند ها :
590
تشکر شده : 1295
|
در شعرهایِ من ؛
ممکن است ماه راه شود... و کوه دریا... اما " درد " کماکان همان است که بود... می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۰۶:۵۲ بعد از ظهر
[11]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
476
حالت :
ارسال ها :
958
محل سکونت : :
سیمرغ
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
442
اعتبار کاربر :
10905
پسند ها :
1135
تشکر شده : 617
|
کاش زندگیمون دنده عقب داشت
می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۵۰ بعد از ظهر
[12]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1101
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
حافظ علیه الرحمه
ویرایش ارسال توسط : حریم قدس
در تاریخ : جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۵۵ بعد از ظهر می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
حالات ، احوالات ، کنونی ، خود ، را ، با ، شعر ، بیان ، کنید. ، |
|