دیدی...
نه میگم دیدی....
دیدی یا نه؟
ای ...

از وصاياى امام عليه السلام به امام حسن مجتبى [1] و [2]

اين نامه را امام از سرزمين‏«حاضرين‏»هنگام باز گشت از«صفين‏»به اونوشته است.

(اين نامه‏اى است)از پدرى فانى،معترف به سختگيرى زمان،كه‏آفتاب عمرش رو به غروب است،و خواه ناخواه تسليم گذشت دنياست،هم او كه‏در منزلگاه پيشينيان سكنى گرفته،و فردا از آن كوچ خواهد كرد.

به فرزندى آرزومند،آرزومند چيزى كه هرگز بدست نمى‏آيد،و درراهى گام مى‏نهد كه ديگران در آن گام نهادند و هلاك شدند!

به كسى كه هدف بيماريها است،گروگان روزگار،در تير رس مصائب،بنده دنيا،بازرگان غرور، بدهكار و اسير مرگ،هم پيمان اندوهها،قرين غمها،آماج آفات و بلاها،مغلوب شهوات،و جانشين مردگان. 

ادامش رومایل بودین داخل نهج البلاغه نامه ی سی و یکم امام علی علیه السلام.
پیامکهایی از یه نفری که جای تامل داره:
گاهی دلم میگیرداز آدمهایی که درپس نگاه سردشان بالبخندی گرم فریبت میدهند. دلم میگیرد از خورشیدی که گرم نمیکند ونوری که تاریکی میدهد.ازکلماتی که چون شیرینی افسانه هافریبت میدهند.دلم میگردازسردی چندش آوردستی که دستت رامیفشارد و نگاهی که به توست و هیچ وقت تورا نمیبیند....
خدایا نوری بیفکن یا توری .ماهی کوچکت از تاریکی این اقیانوس میترسد.
به نام عشق جسمت را لگدمال بوسه های هوس آلودشان میکنند وبه نام عشق فراموشت میکنند...آنهایی که بر دیگری عاشق ترازتو اند...تقصیر  هیچکس نیست!به نام نجابت باید سکوت کنی و به نام صبرازدرون ویران شوی.تقصیرهیچکس نیست!که قانون غیرتشان راقلم غریزه امضاکرده است...!
دهانم پرازحرف است...حیف بادهان پرنباید حرف زد!
حالت تهوع دارم...این حالت تهوع لعنتی باهوای آزاد وقرص درست نمیشود...علاجش فقط بالا آوردن حرف هایست که به دیگران بدهکارم..
....
.....
....
خدانکنه دچار چنین تفکرات و دردهایی بشی.
واما چه حرفی زد که تاآخر تو گوشم میمونه:
باید ملتفت باشید!دیگرچاره ای نیست الا اینکه خودتان را به خدا بسپارید و متوسل شوید.یک دست شما قرآن و دست دیگر عترت باشد.عترت معارفش درمثل نهج البلاغه است-اعمالش در مثل صحیفه سجادیه است-اعمال تکلیفی اش در مثل همین رساله های عملیه است.از اینها شماراخارج نکنند**.آیت الله بهجت. ره.**

ممنون نامه 31نهج البلاغه واقعا پرمحتواست

ادمین جان شما دوباره رفتی سر بحث ازدواج اخه دختر 17 ساله کلی ارزو داره کلی
برنامه برا ایندش داره تو سن 17 سالکی بره خونه ی شوهر نمیشه که
این دختر از من میشنوه باید سعی احساسش رو کنترل کنه واز نزدیک
با یک مشاور بحث و گفت گو کنه این دختر که نمیتونه احساسش رو کنتر کنه بعید نیست
بعد از ازدواج به کسه دیگه ای دل بسته بشه و دچار افسردگی نشه و از شوهرش بخواد به اسونی دل بکنه
پس بهتره به دفتر یک مشاور بره و با ان بحث کنه

موفق باشید

سلام علیکم
توصیه میکنم به این خواهر بزرگوار حتما این کتاب را مطالعه فرمایند

 

مشخصات کتاب

راه های رهایی از وابستگی عاطفی

نویسنده : مسلم رادمنش

انتشارات: هدی/قم

این کتاب را از فروشگاه اینترنتی نیز می توانید تهیه کنید.

من درکش میکنم
من هم دقیقا همینطورم
خیلی احساس تنهایی میکنم
خیلی زود وابسته میشم
خیلی زود گریه میکنم
.
.
خیلی سخته