آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
|
|
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۱:۲۹ بعد از ظهر
[73]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1047
حالت :
ارسال ها :
978
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
138
اعتبار کاربر :
23972
پسند ها :
1433
تشکر شده : 1000
|
ممنون پونه جون انجام وظیفه بود ببین چیکار کردم که قمر خانمم اومده سوال پرسیده
حالا یعنی مدیرم ازم تشکر میکنه البته من توقع جایزه آن چنانی ندارم حیف که سرم شلوغه وگرنه همیچین داغش میکردم که تا سه ماه آینده تمدید بشه طوری که حتی جناب انتظار و آقای علوی و دکتر ظریفو واشتونم میومدن تو گود آقا بلاغ با توجه به شناختی که تو این بخش از شما به دست آوردم متوجه شدم اصلا شفقت در بساط ندارین باور کنید من هیچ تلاش بخصوصی نکردم استعداد داغ کردنم زیاده میگم آقا بلاغ حالا خرج این ده -دوازده تارو چجوری در میارین ده - داوزده تا کادو تولد ده - دوازده تا روز دختر و ... احتما لا نمایشگا رم برای همین زدین میتونستین ی جور دیگم جواب بدین ها مثلا میگفتین آره دوتا دارم یکیش احسان فقط خدا یکیشم جمعه موعود ببخشید ببخشید دایی ، آقا احسان آقا بلاغ خودش به شما ها میگه دختر من بی تقصیرم راستی آدرس اینجا رم لازم نیست شما زحمت بکشین من که قول دادم نگم ولی پونه جون زحمتشو میکشه حضورا میاره برای خانمتون مگه تو قائم شهر چن تا بلاغ مبین داریم
ویرایش ارسال توسط : یاسمن
در تاریخ : یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۰۸ بعد از ظهر می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۳:۱۵ بعد از ظهر
[74]
|
|||
نوشته شده توسط : abbas.isfahan » نوشته شده توسط : شبگرد عاشق »
سلام جناب بلاغ مبین
وااااااااااااااااااااااااااااای بلا به دور الان اومدم انجمن ازت یه سری سوال بپرسم که حسابی بچزونمت که نتونی از رو صندلی پا شی گفتم اول سوال جوابای بقیه رو بخونم بعد برم سوال بزارم خدا بگم چکارت نکنه یاسمن ، منه خیر ندیده همیشه کنجکاویم گل میکنه از سر بدبختی رفتم رو لینکی که یاسمن گذاشته کلیک کردم خدا خیرت بده دختر از ترس مردم سردردی گرفتم در حد مرگ قلبم داره میپره بیرون دیگه مغزم کار نمیکنه و الان در یه حالت بی وزنی به سر میبرم فکر کنم این روح منه که اینا رو داره مینویسه من مردم فقط گرم گرمه حالیم نیست الان هیچ سوالی که به ذهنم نمیاد هیچ هر چی هم درس خونده بودم پرید ای خدا خوب تو جون بنده هات میرسی چه نقشه ها کشیده بودم و چه سوالاتی داشتم خداییش منم دیدم ولی ترس نداشت .....البته دوبارم دیدم بازم ترس نداشت باز که اومدی تو...زهرمار..چون از قبلش بهت گفته بودیم که یه چیز ترسناک هستش خب بزار دست خالی نریم یه چند تا سوال دیگه هم داشتم داداشم ..... بپرس 1_کدوم درسو تو دانشگاه از همه بیشتر افتادی؟؟ حقوق تجارت بود3 بار برداشتم آخرشم قبول نشدم... 2_درجه سوختگیت تا الان؟؟ هنوز جا داره 3_انتظار شما الان از مسئولین چیه ؟؟ رسیدگی به وضعیت بازار جوجه ها..شنیدم یکی پیدا شده بازار و قبضه کردهاسمشم عباس بسم الله 4_چرا الان به جای این که بشینم درس بخونم دارم از تو سوال می کنم ؟؟؟ چون چ چسبیده به راو البته چون ازم خوشت اومده..احتمالا میخای بهت پا بدم...داری مخ میزنی ...ولی من دم به تله نمیدم 5_چرا مسئولین به بچه های من وام ازدواج نمیدن؟؟الان من به کی باید شکایت کنم ؟؟؟ به نظرم باید برای بچه های شما یه بانک مرکزی جدیدی باز کرد...کلیدسازی سر کوچتون بازم میام نگران نباش ....بزار برم امتحان بدم بیام درخدمتت هستم اوووووووووووووووف..باشه بابا..فهمیدیم دانشجویی....ترم تابستونه برداشتی امتحان داری کل انجمن فهمیدن دانشجویی امتحان داری....حالا هی صدبار بوگو... ایشالله که امتحانتم با یه صفر میدی و برمیگردی بای تا های می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۳:۳۶ بعد از ظهر
[75]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
371
حالت :
ارسال ها :
831
محل سکونت : :
اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
223
دعوت شدگان :
1
هشدارها :
1
اعتبار کاربر :
6586
پسند ها :
1229
تشکر شده : 656
وبسایت من :
وبسایت من
|
برا سوالات شماره هم نزدم تا نترسیپس با ارامش پاسخ بده بزرگترين درسي كه در زندگيت گرفتي چي بوده؟ در حال حاضر اصلیترین مشغلت چیه؟ اگه 5 روز قرار باشه تنها باشي كجا رو واسه تنها بودن تو اين 5 روز انتخاب ميكني ؟ چرا؟ هیجان و تعریف کن؟دوسش داری؟ الان چه حسی داری؟ فصل مورد علاقه؟ غذای مورد علاقه؟ حیوان مورد علاقه؟ رنگ مورد علاقه؟ درس مورد علاقه؟ بدترین روز زندگیت؟ بهترین روز زندگیت؟ خوشبختی یعنی؟ یک جمله زیبا بگو! خوشبختی رو توی چی میبینی! یشتر لباسات چه رنگیه؟ چه آهنگ هایی گوش میدی؟ طرفدار چه تیمی هستی؟ کدوم یکی از سوالاتی که من کردمو بیشتر دوست داشتی.؟ ﺑﭽﮕﯿﺎت اﺳﺐ ﺧﯿﺎﻟﯽ داﺷﺘﯽ ؟ ( ھﻤﻮن ﭼﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﺳﻮارش ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ) ﻧﻈﺮت درﻣﻮرد ﺗﺎﺑﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﻪ ﺳﻼح ﺳﺮد ﭼﯿﻪ ؟ اگه بخوای یکیو اززندگیت deletکنی اون کیه؟ بهترین sms یی که تاحالا دریافت کردی وبیشتر از بقیه تو inbox نگه داشتی؟ هیجان انگیز ترین کاری که کردین چی بوده؟ عصبانی بشی چه عکس العملی داری؟ اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﯾﺪ ﺑﻪ ھﻮش ﺧﻮدﺗﻮن ﯾﻪ ﻧﻤﺮه ﺑﺪﯾﺪ ﭼﻪ ﻧﻤﺮه ای ﻣﯿﺪﯾﺪ ؟ زیباترین جمله از نظر شما؟ ﯾﻪ ﺟﻮک ﺑﮕﻮ!!! ﺿﺎﯾﻊ ﺷﺪن ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ داره؟ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ھﻢ ﺑﺎاﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎت ﺑﺴﺎز: ﺳﻮﺳﮏ-- ﺧﻮﺷﻤﺰه-- ﺧﻮرد-- ﺻﻨﺪﻟﯽ داغ----ﺗﻨﺒﻞ--ﻣﺎرﻣﻮﻟﮏ-- ﺳﺎﻧﺪوﯾﭻ ﺑﭽﻪ ﺑﻮدی دوﺳﺖ داﺷﺘﯽ ﺟﺎی ﮐﺪوم ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺎرﺗﻮﻧﯽ ﺑﺎﺷﯽ؟
چقدر به نظر دیگران درباره ی خودت اهمیت میدی؟
از رفتار کدام یک از بچه ها با دیگران رضایت نداری؟
نظر شخصی خودت رو درباره ی 2 کاربربگو؟
بهترین کاربر؟
بدترین کاربر؟
چند تا کتاب که خوندی؟
به نظرت فکرت با کی متفاوته؟
از حرف زدن در چه مورد بدت میاد؟
کسب علم مهمه یا کسب مدرک؟ در مورد همه کاربران:
شلوغ ترین ها:
به روز ترین ها؟
100 ساله آینده ی ایران رو چه جوری میبینی ؟؟
تو زندگیت بیشتر از همه به چی وابسته ای ؟؟
نظرت راجع به دست خطت ؟
الان دقیقا محیط اطرافتو توصیف کن
چرا همیشه یکی هست که باهات مخالفت کنه؟
چرا فیلم زیاد می بینن ولی کتاب نمی خونن؟
چرا باجناقها هیچوقت از هم خوششون نمیاد؟
چرا زنها بچه برادرشون رو بیشتر از بچه خواهرشون دوست دارند؟
چرا مراسم ختم ساعت ۴ بعد از ظهر تشکیل میشه؟
شخصیته منو تو یه پاراگراف شرح بده؟
خونتون طبقه چندمه؟
اسم مدرسه ابتدایی راهنمایی و دبیرستانتو بگو
دوس داری ازدواج کنی؟؟(میدونم اینو گفتم سوالات زیاد شه )
يكي از شعرهاي دوران كودكيت كه خيلي دوسش داري رو بخون.
دوست داری چه سوالایی ازت بپرسم؟؟؟
دوست داری ازت سوال نپرسم؟؟؟
مسواکت چه رنگیه ؟
رنگش برات مهمه ؟
دیگه رنگ چی برات مهمه ؟
رنگ جورابات اکثرا چه رنگیه؟ چرا میگن کله اش بوی قرمه سبزی میده چرا نمی گن بوی فسنجون میده ؟ اینارو جواب بده بازم میام نگران نباش زودی میاممی پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۴:۳۹ بعد از ظهر
[76]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1047
حالت :
ارسال ها :
978
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
138
اعتبار کاربر :
23972
پسند ها :
1433
تشکر شده : 1000
|
نوشته شده توسط : بلاغ مبین » نوشته شده توسط : یاسمن » واااااااا آقا عباس من کجا زیاد سوال پرسیدم سوالای زهرا بانو رو نیگاااااااسوالای من نصف اونم نیست
بعدشم من سه نوبت سوال پرسیدم شما چهار نوبه تازه من خدا حافظیم نکردم که پونه که حوصله نداره دایم معلوم نیست کجاست من دارم جور بقیه رو میکشم مگه بده آقا بلاغ ینی منکه الان نفهمیدم مثلا دعوا زرگری راه انداختین که من مثلا تو روحیم حالت شفقت ایجاد بشه براتون بعدم برای یگانه پنج شیش تا سوال پرسیدم چون تو قوانین نوشته بود کم بپرسید بعد دیدم هیشکی قانونو رعایت نمیکنه از جمله خود پونه جون خخخخخخخخخخخ خدایی اولین ناقضه این قانون من بودم...ترسیدم از اونچه که سرم میومد«درست گفتم دیگه همین بود» خواستم سر آقا بلاغ تلافی کنم چیه مگهآخه آقا بلاغ همه رو با خوشرویی و حوصله جواب داد خواهش میکنمزدی ضربتی ضربتی نوش کن...اینو هم یادت باشه ها... واقعا سر اون سواله سوختین یعنی من موفق شدم باریکلا به خودم نه..بخاطر اینکه دل بچه شاد بشه گفتمدیدم زیادی داری تلاش میکنی دلم به خالت سوخت..زیاد جدی نگیر حالا آقا بلاغ چن تایی بوده قول میدم به خانمتون نگم عمرا آدرس اینجارو به خانمم بدم... یکی بیشتر ندارم..اونم جمعه جونمه.تخته سر عظمی...عزیز دلمه..فداش بشه احسان البته الان با احسان بهم زده...کلی مخشو زدم تا تونستم به سمت خودم بکشونمش...مگه رامم میشد نامرد ولی هنوز شمارشو نتونستم بگیرم..مخ احسانی و میزنم از احسان میگیرم تقلب شده مچ گیری کردیم حالا آقا بلاغ چن تایی بوده قول میدم به خانمتون نگم قبلا این سوال این جوری پاسخ داده شده بود ویرایش شده:از 15 سالگی سالی ی دونه ... الان 10- 12 تایی شده ما همیشه با مخاطبان خود صادق هستیم صداقت و صراحت پیشه ماست می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۵:۱۹ بعد از ظهر
[77]
|
|||
نوشته شده توسط : پونه » سلام بلاغ مبین خسته نباشی دلاور نمیدونم دلیلش چیه این همه یهو ریختن سرت تا حالا صندلی به این داغی نداشتیم خوبی پونه خانوم..ممنونم...جان داداش پماد یادت نرهاز رو اعتماد به نفس زیادیه میگم نسوختمخنده هامو نبین... از رو سوزش نمیتونم تکون بخورم از جام دلیلش فقط یه چیزه :همیشه پای یک زن در میان است توطئه استعمارگران ودستای پشت پرده هم همیشه بوده دست همه کاربرا درد نکنه که عزم شونو جزم کردن واسه سوزندن شما ی خسته نباشید به یاسمن و عباس اصفهانی میگم احسنتم بر شما پس معلوم شد سرچشمه ی اصلی وخط دهنده کیه خببببببببببببب دیگه چی خب حالا سوال خودم 1- از اینکه این همه بهت توجه دارن و سوال میکنن چه حسی داری؟ 2- دوس داشتی کچل بودی ولی جای عباس اصفهانی بودی؟ نمیشناسمش 3- ناظریمو میزارم مزایده خریداری؟ با مرغ و جوجه های عباس طاق میزنم 4- اگه یروز ادمین بشی اولین کاری که میکنی چیه؟ اصولا به خیالات بها نمیدم
به جان سیبیل های جمعه تخته سر قسم اگر چت روم را در دست چپم و اگر انجمن را در دست راستم بگذراند محاله که ادمین بشم
ولی اگر بشم قول میدم همتونو یه شب شام تو باغ خیالم اینا مهمون کنم به سر مبارک جمعه قسمبه تو در توهای سیبیل جمعه قسم 5- ی خاطره قشنگ از چت برامون بگو؟ آشنایی با زوج خوشبخت ینی احسان تخته سر و جمعه ی تخته سر تر حیف که نمیشه مسائل خانوادگی رو مطرح کرد وگرنه پته ی جفتشونو میریختم رو آب 6- اگه جای زیارتی رفتی ی خاطره هم از زیارتت بگو؟ خاطره ی اونجور که باید و شاید داشته باشم نه..ندارم متاسفانه 7- یکی از اتفاقاتی که برات غمگین بوده برامون بگو؟ یبار جمعه اشتباهی اخراج شدش پارسال ...تا چند روز نبود..خیلی غمگین شدم 8- چرا من در مورد صندلی داغ شما قانون شکنی کردم؟ (اخه شور و شوق بچه ها نذاشت رو قانون پایبند بشم ) آخه کوزه شکسته از کوزه آب میخوره 9- مارک پماد سوختگی پلیز ؟ هر چند شما دیگه باید بیمارستان سوانح و سوختگی بستری بشی خیلی مشکلت حاد شده مارک داداشم اینانه..من تکذیب میکنم...به سیبیل جمعه قسم 10- هر چه میخواد دل تنگت بگو ؟ عشق طرح ساده ی لبخند ماست معنی لبخند ما،پیوند ماست عشق را با دستهایی مهربان هرکه قسمت میکند مانند ماست عشق یعنی اینکه باور کنیم یک دل دیگر ،ارادتمند ماست دوستی،همسایه ی نزدیک ماست مهربانی نیز خویشاوند ماست تا کنار ساحل آزادگی دست های ما پل پیوند ماست در همه قابوس های معتبر عشق تنها واژه ی پیوند ماست تقدیم به همه ی یاران منتظر می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۵:۵۹ بعد از ظهر
[78]
|
|||
نوشته شده توسط : تنهاترین سردار » سلام بلاغ من اومدم خوش اومدم بیا توام بیا..ببینیم تو چی میگی.. سوالاتم را می اغازم به آغازنیشتم ببند موقه سوال کردن 1:این شعر از کیه(که با این در اگر در بند در مانند در مانند) مرحوم عمه 2:چرا خروس خونتونو کشتین حیف نبود؟ حیف اعصاب ما بود که همینجوری داشت خورد و خورد تر میشد...تازشم گوشتش و خوردیم زدیم به بدن...میدونی چند وقت از خریدنه گوشت بی نیاز شدیم 3:اگه یه روز درست تموم بشه مهمونی میدی؟ ایشششش..حالا مگه کجا درس میخونم..چه رشته ای درس میخونم...یه پیام زور پیزوری که دیه مدرکش مهمونی دادن نمیخاد که...نه...نمیگیرم...ولی اگر بخان برام بگیرن با جون و دل قبول میکنم 4:اگه بشنوی یه روز منو بچه هایه چت روم میخوایم بیایم خونتون چیکار میکنی؟ من بی خانمان هستم 5:نظرت راجع به من چیه؟ به نظرم برو بزار بیاد 6:نظرت در مورد اواتارم چیه؟ شهید کشوری رو میگی؟دو سال پیش رفتیم خونه ی مادر شهید...نشستیم با بچه هاپیشش...چقد درد و دل داشت بنده خدا...کلی هم خاطره از شهید گفت..یه دفتر خاطرات داره هرکی میرفت اونجا توش مینوشت..منم کلی حرف نوسشتم تو اون دفتره...خخخ انقده حس خوبی داشت وقتی بین اون همه آدم تازه رییس دانشگاتم باشه اما تو به نیت از همه توی دفتره بنویسی...شهید کشوری اوش یه نقاش بوده...ینی نقاشی تابلو میکرده..یه شب یه خوابی میبینه که شهید شده..بعد همون خواب رو میاد نقاشی میکنه..تابلوش رو ما دیدیم... 7:با این که پیر شدی اما دوست داری اینده چیکاره بشی؟ خادم ملتنوکر مردم 8:تا حالا رفیق جینگ داشتی؟(صمیمی)خالی نبندیا آره..یه رفیق دارم13 ساله با هم هستیم به قول تو جینگ اسمش ابوذره..یه رفیق دیگه دارم10 ساله با همیم..اسمشم علی هست...یه رفیق دیگه دارم اسمش مصطفی بود...اما باهاش کات کردم بعد چندسال... این 3 تا جینگم بودن 9:راستی با این سنت برنامه کودک میبینی؟مثل کلاه قرمزی اووووووووووف شدید...مخصوصا عمو پورنگ که رفتش...خیلی ناراحت شدممنتظرم برگرده فعلا همینا بسه ولی بازم میام بازم بیا آها..راستی...وقت کردی فونتت و کوچیکتر کن مردم از بس چشام بزرگ دید می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۶:۳۱ بعد از ظهر
[79]
|
|||
نوشته شده توسط : قمر » سلام آقا پیمان سلام قمر خانم...خوش اومدین واقعا خسته نباشید درمونده نباشین...تشکر با این همه سوال که ازتون بپرسیدن و شما همه رو جواب دادین دوستان لطف دارن راستش من از کسی سوال نمیکنم حالا نمی دونم دلیلش رو شاید از رو تنبلی باشه فک کنم از یکی دو نفر پرسیده باشم حالا که شما لایق دونستین و خواستین ازتون سوال بپرسم چشم چن تا سوال تو ذهنمه که ازتون می پرسم بزرگوارین..نگین این حرف و تروخدا..شرمندم میکنین 1- حضرت آقا در یک جمله علمدار حضرت عشق ، تنها و غریب 2- اگه خدای نکرده تو زندگی مشکلی براتون پیش بیاد با چه کسی درمیون میذارین؟ سعی میکنم تا جایی که بتونم خودم حلش کنم در غیر این صورت سعی میکنم با یکی دو تا از بزرگواران که عارف بالله هستن مشکلمو در میون بزارم..البته اگر مشکلش خیلی حاد باشه...بضی موقع ها هم جواب نداده البته... 3- ان شاءالله روزی صاحب اون 4 فرزند که گفتین بشین اسماشونو چی میزارین؟ دو تا دختر=فاطمه - زهرا پسر=علی-رضا 4- اگه یه روز خدای نکرده خانم و مادر خانم و بچتون تو دریا در حال غرق شدن باشن کدوم یکی رونجات میدین؟ والا این سوالو من خودم از همه پرسیدم..همه تقریبا یا گفتن خیلی سخته یا یکی رو گفتن نجات میدن..اما من یه راهی دارم که هر 3تارو میشه باهم نجات داد.. یه طناب بزرگ دور کمرم میبندم میپرم وسطه دریا به هرکدوم که رسیدم میگم طناب و بگیرن از اونجایی که سرعتمم خوبه به هر3تاشون میرسم...و همه به سلامت به ساحل برمیگردیم 5- آشپزی بلدین یا نه؟ بله..شدید...همه غذاهارو بلدمدیگه وقتش شده 6- در یک کلمه بگین گذشت=تنها خدا صبر=امام زمان کینه=شتریشو ندارم امانتدار=سعی میکنم باشم اخلاق خوب=دارم بد اخلاق=بی دلیل نمیشم اذان گو=یه اذان غمگینی هست سر فوت امام خمینی خونده شده..اسمشو نمیدونم..ولی خیلی اون اذانو دوسدارم..واقعا حس و حال قیامت و نماز به آدم دست میده قاری قرآن=محمداللیثی و عبدالباسط-حامد شاکرنژاد-محمد جواد فروغی- آقا پیمان=در مجموع یه آدم خسته ولی ظاهرا خوش ممنون خواهش میکنم موفق و مؤید باشید ان شاءالله همچنین الهی که خوشبخت و عاقبت بخیر بشین ممنون از دعای خیرتون...واقعا شرمندم کردید...به محمد طاها سلام برسونید یا حق حق نگهدارتون می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۶:۵۲ بعد از ظهر
[80]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
325
حالت :
ارسال ها :
420
محل سکونت : :
ایران/رشت
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
238
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
6882
پسند ها :
395
تشکر شده : 694
|
سلام آقا پیمان خوبین؟ خسته نباشید
1 - تا حالا به این فکر کردین که اگه یه روز ازدواج کنین از خدا بخواین توی اون دنیا، اگه خدا خواست و وارد بهشت شدین، کنار همسرتون باشین؟ آخه میگن زن و شوهرهای مؤمن اون دنیا توی بهشت هم میتونن پیش هم باشن 2 - اگه توی زندگی مشترک واسه همسرتون اتفاقی بیفته که سلامتیش رو از دست بده چیکار میکنین؟ تنهاش میذارین؟ 3 - و درمورد روز حسرت بگین، چه احساسی بهش دارین؟ ممنونم می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۷:۱۷ بعد از ظهر
[81]
|
|||
نوشته شده توسط : یاسمن » ممنون پونه جون انجام وظیفه بود ببین چیکار کردم که قمر خانمم اومده سوال پرسیده
حالا یعنی مدیرم ازم تشکر میکنه البته من توقع جایزه آن چنانی ندارم حیف که سرم شلوغه وگرنه همیچین داغش میکردم که تا سه ماه آینده تمدید بشه طوری که حتی جناب انتظار و آقای علوی و دکتر ظریفو واشتونم میومدن تو گود آقا بلاغ با توجه به شناختی که تو این بخش از شما به دست آوردم متوجه شدم اصلا شفقت در بساط ندارین باور کنید من هیچ تلاش بخصوصی نکردم استعداد داغ کردنم زیاده بله..این استعداد ریشه تو بچگیاتون داره...کاملا معلومه میگم آقا بلاغ حالا خرج این ده -دوازده تارو چجوری در میارین ده - داوزده تا کادو تولد ده - دوازده تا روز دختر و ... احتما لا نمایشگا رم برای همین زدین کدوم 10 12 تانخیرم نمایشگاه رو هم برای ترویج کتاب و کتاب خوانی کردم میتونستین ی جور دیگم جواب بدین ها مثلا میگفتین آره دوتا دارم یکیش احسان فقط خدا یکیشم جمعه موعود مگه من چی گفتم؟ ببخشید ببخشید دایی ، آقا احسان آقا بلاغ خودش به شما ها میگه دختر من بی تقصیرم دیه باید یه جوری با واقعیت کنار اومد راستی آدرس اینجا رم لازم نیست شما زحمت بکشین من که قول دادم نگم ولی پونه جون زحمتشو میکشه حضورا میاره برای خانمتون مگه تو قائم شهر چن تا بلاغ مبین داریم کمی آینده بین باش...پس فردا صندلی داغ شما هم هستشا انقد نسوزونید منو حالا بیا هی این شکلکه رو بزار یه روز میشه منم این شکلک رو بزارم می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۳ ۰۹:۴۴ قبل از ظهر
[82]
|
|||
نوشته شده توسط : سپیده 313 » سلام آقا پیمان خوبین؟ خسته نباشید
سلام سپیده خانوم..ممنونم..سلامت باشین 1 - تا حالا به این فکر کردین که اگه یه روز ازدواج کنین از خدا بخواین توی اون دنیا، اگه خدا خواست و وارد بهشت شدین، کنار همسرتون باشین؟ آخه میگن زن و شوهرهای مؤمن اون دنیا توی بهشت هم میتونن پیش هم باشن آره..من واسه همسرم جونمم میدم...خیلی دوسدارم تو بهشتم باهم باشیم بگیم وبخندیم 2 - اگه توی زندگی مشترک واسه همسرتون اتفاقی بیفته که سلامتیش رو از دست بده چیکار میکنین؟ تنهاش میذارین؟ اصلا به روی خودمم نمیارم...امکان نداره تنهاش بزارم...بیچاره اینهمه برام زحمت کشید حالا تنهاش بزارم..نه..اصلا فکرشم نکنین میرم یه زنه خوب و مهربون دیگه میگیرم..3تایی باهم روزگارو میگذرونیم وا..خب چیه...منکه نمیتونم تنها از پس کاراش بر بیامیه کسی میخاد که نگهداریشو بکنه...خب میرم یه زن میگیرم دیه..چه کاریه هرماه هرماه پول پرستار بدم ها؟والا بخدا 3 - و درمورد روز حسرت بگین، چه احساسی بهش دارین؟ یه مدت بهش فکر میکردم زندگی برام سخت شده بودش...الان برگشتم به زندگیه عادیدنیا مزرعه ی آخرت هست...هرچی بکاری همونو برداشت میکنی...خوب بکاری بد برداشت نمیکنی که..یا بد بکاری خوب برداشت نمیکنی که؟ ممنونم سپاسگذارم می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
|
برچسب ها
|
مهمان ، ويژهي ، صندلي ، داغ: ، «بلاغ ، مبين» ، |
|