آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ ۱۲:۱۳ قبل از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
113
حالت :
ارسال ها :
123
محل سکونت : :
قم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
189
اعتبار کاربر :
771
پسند ها :
150
تشکر شده : 71
|
تو سعی کن امیر دنیا باشی، نه اسیر آن. اگر بخواهی امیر باشی و در باتلاق نمانی، باید هدف را فراموش نکنی و از حرکت چشم نپوشی. باید سنگ راه دیگران نباشی و گرد و خاک بلند نکنی. در زن، جلوه کردن و خودنمایی ها ریشه دار است. می خواهد چشم ها را به خودش جلب کند و زبان ها را به دنبال خود بکشد. مواظب باش اسیر چشم ها و زبان ها نشوی و سعی کن تا به گونه ای حرکت کنی که خلق خدا را گرفتار حالت ها و رفتارت نسازی و آن ها را اسیر ننمایی؛ که اگر کسی آلوده شد، این آلودگی دامان تو را هم می گیرد تو را رها نمی سازد. حجاب؛ یعنی همین دقت در برخورد، که آلوده نشوی و آلوده نسازی؛ که اسیر نشوی و اسیر ننمایی. حجاب فقط این نیست که زن خود را بپوشاند؛ که زن و مرد هر دو باید در این دنیایی که راه است و میدان حرکت است و کلاس و کوره است؛ سنگ راه نباشند و دیگران را در خود اسیر نسازند و چشم ها و دل ها را نگه ندارند و در دنیا نمانند.
می پسندم 0
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
امیر دنیا باش نه اسیر آن
سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ ۱۲:۲۱ قبل از ظهر
[1]
|
|||
بسیار عالی و مفید و خلاصه...ممنونم
خیلی چیزها اگر در نظر ما مهم و بزرگ، یا حقیر و بی اهمیت اند، به نوع نگاه ما بستگی دارد. وقتی کسی از هواپیما به خانه های یک شهر نگاه می کند، آن ها را مثل قوطی کبریت می بیند، چرا که از یک افق بالا نگاه می کند. ماجرای دنیا هم همین طور است. اگر بعضی به دنیا با نگاه عظمت می نگرند، به این دلیل است که نگاهشان حقیر است. از افق بالاتر و عالی تر، دنیا به نظر انسان بسیار پست و ناچیز می آید. امیرمؤمنان علی علیه السلام از یک برادر دینی به عظمت یاد می کند که دنیا در نظر او ناچیز بود.[1] می فرماید: «در گذشته برادری دینی و خدایی داشتم و آنچه او را در چشم من بزرگ می نمود، کوچکی دنیا در چشم او بود...».[2] این سخن، معیار عظمت یا حقارت اشخاص را در نظر امیرمؤمنان نشان می دهد. چرا آن شخص در نظر امام، «بزرگ» بود؟ چونکه دنیا در نظر او «کوچک» بود. این معیار در خود آن حضرت هم وجود داشت و متجلی بود. در جایی می فرماید: «این دنیای شما در نظر من از آب بینی بُز هم ناچیزتر است.»[3] و در جایی دیگر می فرماید: «دنیای شما در نظر من بی مقدار تر از برگی در دهان ملخی است که به جویدن آن مشغول است.»[4] در سخن دیگری که به ابن عباس فرمود، حکومت بر مردم را ناچیزتر از یک لنگه کفش پاره دانست، مگر آنکه در سایه حکومت و قدرت، حقی برپا شود، یا باطلی کنار زده شود.[5] همه این ها نشان دهنده «نگاه برتر از دنیا» است که علی علیه السلام از آن برخوردار بود.[6] وی می کوشید که این نگاه را که نگاهی واقع بینانه و دنیاشناسانه است، به پیروان خود نیز ببخشد. می فرمود: «دنیا در نظر و نگاهتان، کوچک تر از پر کاه و گیاهان خشکیده و آنچه از دَم قیچی می ریزد باشد.»[7] در نگاه ما، اگر خدا بزرگ باشد، آن گونه که روزی ده ها بار می گوییم «الله اکبر»، باید غیر خدا در نظرمان جلوه نکند. و اگر غیرخدا چشم و دل ما را پر کند و برایمان مهم باشد، خدا در چشممان کوچک می شود. یک دانه سیب، در نظر ما چندان عظمتی ندارد، ولی: همان کرمی که در سیبی نهان است زمین و آسمان او همان است! در خطبه همام که توصیف متقین است، به این نگاه عظمت بار به خدا این چنین اشاره شده است: «آفریدگار، در دل و جانشان عظمت یافته، در نتیجه آنچه جز خداست، در نگاهشان کوچک شده است.»[8] کسی که عظمت خدا را ببیند، بت ها و قدرت ها را با عظمت نخواهد دید. کسی که علم و قدرت خدا را بشناسد، همه علوم و اقتدارها را به چیزی نخواهد شمرد. داستان موسی و فرعون، نکته های فراوان دارد. در نهج البلاغه(در خطبه قاصعه) حضرت بیان می کند که موسی و برادرش هارون، در حالی که لباس پشمینه بر تن و چوب دستی در کف داشتند، وارد قصر فرعون شدند و بی اعتنا به جاه و جبروت فرعونی، به او خطاب کردند: اگر تسلیم خدا شوی، بقای پادشاهی و دوام شوکت تو را تضمین می کنیم! فرعون چون به زر و زیور و قدرت و شوکت خود می بالید، به آن دو به دیده تحقیر می نگریست و موسی و هارون چون عظمت و قدرت خدا را می شناختند، به فرعون و تخت و بارگاه و قدرتش به دیده تحقیر می نگریستند.[9] پیش صاحب نظران، مُلک سلیمان باد است بلکه آن است سلیمان که ز مُلک آزاد است انسان، عظیم تر از دنیاست، چرا باید اسیر دنیا شود؟ نگاه را باید عوض کرد، تا به عظمت روحی رسید. پی نوشت ها: * مأخذ: نگاه، جواد محدثی 1. حضرت نام آن شخص را نمی برد. گفته اند مقصود او ابوذر غفاری، یا عثمان بن مظعون یا شخصی دیگر است. شخص مهم نیست، مهم نوع نگاه او به دنیا و خالق دنیاست که برای ما آموزنده و الگوست. 2. نهج البلاغه،حکمت 289 3. همان،خطبه3 4. همان،خطبه224 5. همان،خطبه33 6. دیدگاه امام را درباره دنیا، در کتاب «سیری در نهج البلاغه» شهید مطهری مطالعه کنید. 7. نهج البلاغه،خطبه32 8. همان،خطبه193 9. همان،خطبه192 می پسندم 0
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
امیر دنیا باش نه اسیر آن
سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ ۱۲:۳۷ قبل از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
113
حالت :
ارسال ها :
123
محل سکونت : :
قم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
189
اعتبار کاربر :
771
پسند ها :
150
تشکر شده : 71
|
بابت نظر و مطالب ارزشمند شما خیلی متشکرم
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
امیر ، دنیا ، باش ، نه ، اسیر ، آن ، |
|