آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۱۶ بعد از ظهر
|
|||||||
نوشته بود: ملاک ها و معیارها در این جبهه ی الهی با دنیای مادی شما فرق میکند... - وقت شهادتش فهمیدند که زندگی او راه دیگری بود با همه آنها فرق میکرد... نوشته بود: مردن برای همه هست پس چه بهتر مردنی که رضایت دلدار را سبب شود... - جنازه که آمد همه مردم از او راضی بودند...و دلدار هم،حتما... نوشته بود: به خدا سوگند که من سعادت را جز در راه حق تکه تکه شدن نمیدانم... - خمپاره که آمد هر تکه اش یه گوشه بود... نوشته بود: پدرم! درور بر تو که چونان ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدا به قربانگاه فرستادی!... - و درود بر تو که در موعد آزمایش هیچ قربانی دیگری را به جای خود نپذیرفتی و چاقوی سعادت الهی را بر گلوی خود خواستی! نوشته بود: امروز روز امتحان است روز آن ندا که می گفت: کجاست یاری کننده ای که مرا یاری کند؟ - شلمچه...شاید یاری کننده ای بود که او را یاری کند... نوشته بود: پدر عزیزم! راهی را انتخاب کردم که با آگاهی در پیش گرفتم و مبادا ناراحت شوید... - جنازه ی پسر را که در آغوش کشید شاید نمی دانست چرا...اما ناراحت نبود نوشته بود: من حقیر مالی ندارم که در راه خدا بدهم جز یک جان بی ارزش که در راه خودش فدا خواهم کرد - نه تنها جانش را، تمام وسایل همراهش را صدقه داده بود. کمی قبل تر از رفتنش! ...............................
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|