آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۳ ۰۳:۳۸ بعد از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
655
حالت :
ارسال ها :
966
محل سکونت : :
یه جایی
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
283
اعتبار کاربر :
6586
پسند ها :
418
تشکر شده : 1464
|
1- نشست، زنش کنارش... نمیتونست حرف بزنه، زنش آهنربا خواست، به هر جای بدن که میزد میچسبید ، نقطه به نقطه... آه کشید... من شکستم... 2-نشست ، نگاه کرد ، فحش داد ،لعنت کرد ، ناله کرد، گریه کرد. گفت: به جای درمان ، برای اینکه صدامون در نیاد ، سهمیه تریاک دادن...رایگان... آه کشید... من شکستم... 3- شیمیایی بود ، ده درصد! دروغم نمیگفت ، مدارک پزشکیش کامل بود. دوتا دختر داشت ، هردو عقب افتاده...از اثرات شیمیایی گریه کرد... آه کشید... من شکستم... 4- موجی بود ، فریاد زد ، با سر بینی یک نفر و شکست ، نشست ، گریه کرد دختر هفده سالش دوشب بود که فرار کرده بود ، از دست بابای موجیش... گریه کرد... آه کشید... من شکستم... 5- از اثرات جانبازی شهید شده بود ، حتی اسمشو شهید نذاشتن . زنش رفته بود. دو تا بچه داشت با یک پدربزرگ پیر پدربزرگ گریه کرد آه کشید... من شکستم... 6- نشست ،آروم ، اسمش حسین بود . دکمه هاش و باز کرد ، ترسیدم ، توی بیمارستان چه بلاهایی که سرش نیاورده بودن ، از بالا تا پایین بخیه ، بخیه هایی که عفونت کرده بود ، موجی هم بود ، دوباره برده بودنش کمیسیون ، با بزرگواری !!! ده درصد داده بودن ، یه بار که موجی شده بود، دختر سه ساله شو چنان به دیوار زده بود که کلیه ی بچه مشکل پیدا کرده بود ، مثل یه بچه گریه میکرد ، دعواش کردم ، بغض کرد...واقعا بچه بود... قول داد دیگه کار بد نکنه گریه کرد... آه کشید... من شکستم... 7- بیشتر از بیست سال بود که روی تخت می خوابید . 70 درصد بود از گردن به پایین قطع نخاع بود . دکترای حقوق داشت حتی خانواده اش فراموشش کرده بودن لبخند میزد . حتی از زخم بستر هم شکایت نمیکرد یکدفعه همه ی بدنش شروع به لرزیدن کرد ، حتی تخت هم میلرزید منم میلرزیدم رفتم عقب سرمو پایین انداختم از خودم شرمنده بودم دعوام کرد گفت رفتم جنگیدم تا تو گریه نکنی فدای سرت آه کشید... من شکستم...
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
هفت سکانس تلخ
جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۳ ۰۴:۰۶ بعد از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
748
حالت :
ارسال ها :
1081
محل سکونت : :
حومه اصفهان؟؟؟؟
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
434
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
6220
پسند ها :
696
تشکر شده : 432
|
فقط باید سکوت کنیم!!!!!! همین
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
هفت سکانس تلخ
جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۳ ۰۴:۱۴ بعد از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1103
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
به اميد سلامتي تمام جانبازان عزيز سرزميم
اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
هفت ، سکانس ، تلخ ، |
|