آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۲۵ قبل از ظهر
|
|||||||||||||||
بانو
شماره عضویت :
1001
حالت :
ارسال ها :
4221
محل سکونت : :
DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
273
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
69947
پسند ها :
5815
تشکر شده : 6939
وبسایت من :
وبسایت من
|
کوفیان منتطرودرصددآزارند
نکندداغ توراروی دلم بگذارند
پسرم خیمه همین جاست مراگم نکنی
پسرم دست خودت نیست اگرتنهایی
پسرم دورنشوسنگ دلان بسیارند
این جماعت همه ازاسم علی بیزارند
امام بر بالین فرزندش رسید و صورت خود را بر صورت فرزندش گذاشت حمید بن مسلم می گوید: در كتاب روضه الصفا نقل شده است: امام بر بالین حضرت با صدای بلند گریست به طوریكه تا آن زمان صدای گریه او را به این بلندی كسی نشنیده بود شیخ مفید می گوید : زینب (س) در این هنگام از سرا پرده خیمه شتابان بیرون آمد و فریاد زد یا اخیاه و ابن اخیاه ای برادر وای پسر برادر!! و آمد تا خود را روی پیكر علی اكبر انداخت حسین سر خواهر را بلند كرد و او را به خیمه برگرداند و به جوانان بنی هاشم فرمود برادر خود را بردارید به خیمه ببرید. برگرفته از سایت شهید آوینی
ویرایش موضوع توسط : صبا
در تاریخ : یکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۳۸ قبل از ظهر
می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||||||||||
|
اطلاعات نویسنده |
شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)
پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۱:۲۰ بعد از ظهر
[1]
|
|||
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی لخته خونی که برون از گلویت آوردم ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی این همه نیزه میان بدنت گم شده است با که گویم محنت را جگرم سوخت علی از همان دور شنیدم رجزت را پسرم این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی نعرة حیدری و نالة یا زهرایت می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی گر نیایند جوانان حرم یاری من که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی (محمود ژولیده) می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)
پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۴۹ بعد از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1310
حالت :
ارسال ها :
3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
431
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
74079
پسند ها :
5100
تشکر شده : 6163
|
چشم ِ تو حیثیتِ دریا و جیحون ریخته بس که جذابیّتِ از این رویِ گلگون ریخته
با ظرافت، لحظه يِ خلق ِ تو دستان خدا هر هنر که داشته از چنته بیرون ریخته
احتیاجی نیست بر شمشیر ِ لیلازاده را چند لشگر دور تا دور ِ تو مجنون ریخته
اولین قربانی ِ اهل ِ حرم بودی علی وعده ابراهیم کرد اما حسین خون ریخته
ارباً ارباً آسمان رویِ زمین تصویر شد تکههای آینه بر خاکِ هامون ریخته
صورتی که شبه احمد بود، پاشیده ز هم قامتی که مثل زهرا بود، اکنون ریخته
قطعه قطعه، بند بند از هم جدا شد پیکرت
شاعران! بر خاک ها دریایِ مضمون ریخته!
می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
شب ، هشتم: ، حضرت ، علی ، اکبر(ع) ، |
|