....................................................................................................................................... انسان در مسیر سعادت و تکامل خود باید طریق بندگی را طی کند، در اینجا این سۆال پیش می آید که چرا خداوند شیطان را آفرید؟ العیاذبالله بدین جهت که انسان نتواند به تکامل برسد؟ وجود یک موجود ویرانگر ضد تکاملى چه دلیلى مى تواند داشته باشد؟ آن هم موجودى هوشیار، کینه توز، مکار، پرفریب و مصمم!این نوشتار در پی برطرف کردن تناقض میان آفرینش شیطان و تکامل انسان است. كلمه شیطان از ماده (شطن) گرفته و (شیاطین) به معنای خبیث و پست آمده است و شیطان به موجودی
]vh onh,kn "adxhk" vh Htvdn?
انسان در مسیر سعادت و تکامل خود باید طریق بندگی را طی کند، در اینجا این سۆال پیش می آید که چرا خداوند شیطان را آفرید؟ العیاذبالله بدین جهت که انسان نتواند به تکامل برسد؟ وجود یک موجود ویرانگر ضد تکاملى چه دلیلى مى تواند داشته باشد؟ آن هم موجودى هوشیار، کینه توز، مکار، پرفریب و مصمم!این نوشتار در پی برطرف کردن تناقض میان آفرینش شیطان و تکامل انسان است.
كلمه شیطان از ماده (شطن) گرفته و (شیاطین) به معنای خبیث و پست آمده است و شیطان به موجودی سركش و متمرد اطلاق میشود، اعم از انسان و یا جن و یا جنبدگان دیگر، باید توجه داشت كه شیطان اسم عام است یعنی اسم برای جنس موجودات شریر است، اما ابلیس اسم خاص است كه اسم برای یك موجودی خاص است كه آدم (ابوالبشر) را فریب داد و هم اكنون با لشكر خود در كمین فرزندان آدم است و همواره تلاش میكند تا آنها را همانند پدرشان آدم فریب دهد.
شیطان از ابتدا شیطان نبود
درباره شیطان (ابلیس) بحثهای متعدد و مختلفی در میان صاحب نظران مطرح است اما در این جا به طور خلاصه اشاره میشود كه برخی بر آناند كه خداوند شیطان را شیطان نیافرید، به این دلیل كه سالها همنشین فرشتگان و بر فطرت پاك بود، ولی بعد از آزادی خود سوء استفاده كرد و بنای طغیان و سركشی گذارد، پس او در آغاز پاك آفریده شد و انحرافش بر اثر خواست خودش بوده است.
شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا كه غرائز نفسانى در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهاى خود به آن كمك مىكند. بنابراین، اگر شیطان هم خلق نمىشد، انسان به وسیله همان غریزى كه در وجودش هست، گناه مى كرد.
و بنابر این دیدگاه گفته شده است كه هرگز خداوند از همان اول موجودی به عنوان شیطان با داشتن ماهیت پلید شیطانی نیافریده است بلكه خداوند موجودی قابل تكامل آفریده و آن را در گذرگاه هستی هدایت كرده است این خود موجود است كه راه خود را منحرف ساخته و خویشتن را ساقط كرده است، همچنان كه خداوند، فرعون را با صفت فرعونی خلق نكرده است بلكه خداوند انسان آفریده است كه شایستگی رشد و اعتلای انسانی را دارا بودهاند اما آنها خودشان با میل و اختیار خویش، راه انحرافی را برگزیده و عنوان فرعونی، ابن ملجمی پیدا نمودهاند و این مسئله اشكالی را بر نظام آفرینش پدید نمیآورد مثلاً فرض كنید پنبه بودن یك ماده برای ما مطلوب است، اگر این پنبه آتش بگیرد و بسوزد سوختة این پنبه را میتوانیم در جلوگیری از جریان خون یك جراحت به كار ببریم، آفرینش موجودات شیطانی نیز چنین است كه نسبت به كل نظام آفرینش خیراند اما نسبت به برخی دیگر شر هستند شیطان (ابلیس) نیز ازاین قاعده بیرون نیست، زیرا بر اساس احادیث معتبر و مضمون بعضی از آیات قرآنی، ابلیس قرنهای متمادی پس از خلقتش مشغول تسبیح و تقدیس خداوندی بوده است، اگر ماهیت او پلید بوده است، اشتغال به تسبیح و تقدیس پیدا نمیكرد و اگر ذات او فضیلت و كمال بوده است، انحراف و پلیدی بعداً برای او پدید آمده است.
برابر این نظریه معلوم میشود كه شیطان همانند موجودات دیگر با فطرت توحیدی آفریده شده و پلید و ناپاك و صفت شیطانی نداشته است اما بر اثر تكبرش در برابر خداوند و سجده نكردن به فرمان الهی بر انسان كامل، گرفتار عجب، تكبر و خودبزرگبینی گردید و پلید و منحرف شد.
وسوسه
شیطان وسیله ای برای تکامل
.فرماندهان و سربازان ورزیده و نیرومند کسانى هستند که در جنگهاى بزرگ با دشمنان سرسخت درگیر بوده اند. سیاستمداران با تجربه و پر قدرت آنها هستند که در کوره هاى سخت بحرانهاى سیاسى با دشمنان نیرومندى دست و پنجه نرم کرده اند. بنابراین چه جاى تعجب که بندگان بزرگ خدا با مبارزه مستمر و پى گیر در برابر «شیطان» روز به روز قویتر و نیرومندتر شوند!
دانشمندان امروز در مورد فلسفه وجود میکربهاى مزاحم مى گویند: اگر آنها نبودند سلولهاى بدن انسان در یک حالت سستى و کرخى فرو مى رفتند، و احتمالاً نمو بدن انسانها از 80 سانتیمتر تجاوز نمى کرد، همگى به صورت آدمهاى کوتوله بودند، و به این ترتیب انسانهاى کنونى با مبارزه جسمانى با میکربهاى مزاحم نیرو و نمو بیشترى کسب کرده اند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: ریشههاى كفر سه چیز است: حرص و استكبار و حسد، امّا حرص، باعث شد كه آدم از درختى كه خوردن از آن ممنوع شده بود، بخورد و از بهشت رانده شد و اما استكبار، باعث شد كه ابلیس وقتى كه خدا به او امر كرد كه بر آدم سجده كن، سجده نكرد و باعث كفر او شد و امّا حسد باعث شد كه قابیل، برادرش هابیل را بكشد
علت تامه گناه
پس خداوند چون انسان را موجود داراى اختیار آفرید، نمى توان گفت چرا راههاى گناه ( و از جمله وجود شیطان ) بسته نشد. بله خداوند انسان را آفرید و هدف این است كه او به بهشت دست یابد امّا شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا كه غرائز نفسانى در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهاى خود به آن كمك مىكند. بنابراین، اگر شیطان هم خلق نمىشد، انسان به وسیله همان غریزى كه در وجودش هست، گناه مىكرد.
حدیثى را از امام صادق(علیه السلام) نقل مىكنیم كه فرمود: "اصول الكفر ثلاثة: الحرص و الاستكبار و الحسد، فامّا الحرص، فانّ آدم(علیه السلام) حین نهى عن الشجرة حمله الحرص على أن أكل منها و امّا الاستكبار فابلیس حیث امر بالسجود لآدم(علیه السلام) فأبى و امّا الحسد فابنا آدم حیث قتل احدهما صاحبه؛ امام صادق(علیه السلام) فرمود: ریشههاى كفر سه چیز است: حرص و استكبار و حسد، امّا حرص، باعث شد كه آدم از درختى كه خوردن از آن ممنوع شده بود، بخورد و از بهشت رانده شد و اما استكبار، باعث شد كه ابلیس وقتى كه خدا به او امر كرد كه بر آدم سجده كن، سجده نكرد و باعث كفر او شد و امّا حسد باعث شد كه قابیل، برادرش هابیل را بكشد.
در این روایت ریشههاى گناه را همان غرایز موجود در نفس انسان دانسته است. فریب شیطان از طریق همین نیروها در وجود انسان است و اگر كسى بتواند نیروهاى وجود خود را در كنترل خود قرار دهد و عقل و خرد بر هواهاى نفسانى غالب كند، فریب شیطان را نخواهد خورد.
کلام آخر
شیطان از روز اول خلقتى پاک داشت، مانند همه موجودات دیگر، انحراف و انحطاط و خواست خودش موجب ناپاکی اش شد.و این موجود ناپاک وسیله ای شد جهت تکامل و پیشرفت انسانها.
امروز داستانی رو شنیدم که خیلی برایم عجیب بود. در یکی از مدارس معلم داشته در نمازخانه صحبت میکرده که یکی از بچه های کلاس اول دبستان از معلمش پرسیده: مگر وقتی شیطان به آدم سجده نکرد، خدا او را از بهشت بیرون نکرد؟ معلم گفته بله همینطوره. شاگرد گفته پس چطور توانسته دوباره وارد بهشت بشود و آدم و حوا را گول بزند تا سیب را بخورند؟ راستش را بخواهید تا حالا این سوال برای من هم پیش نیامده بود. خیلی سوال اساسی ومهمی هست. بر همه ی موحدان روشن است که شیطان رجیم است و رانده شده از بهشت. پس هنگام گول زدن در بهشت چکار میکرده؟
[quote=بانوی آفتاب]امروز داستانی رو شنیدم که خیلی برایم عجیب بود. در یکی از مدارس معلم داشته در نمازخانه صحبت میکرده که یکی از بچه های کلاس اول دبستان از معلمش پرسیده: مگر وقتی شیطان به آدم سجده نکرد، خدا او را از بهشت بیرون نکرد؟ معلم گفته بله همینطوره. شاگرد گفته پس چطور توانسته دوباره وارد بهشت بشود و آدم و حوا را گول بزند تا سیب را بخورند؟ راستش را بخواهید تا حالا این سوال برای من هم پیش نیامده بود. خیلی سوال اساسی ومهمی هست. بر همه ی موحدان روشن است که شیطان رجیم است و رانده شده از بهشت. پس هنگام گول زدن در بهشت چکار میکرده؟[/quote بچه ها یعنی هیچکی درباره سوال این بچه جوابی نظری نداشت؟؟
مطابق آیات قرآن حضرت آدم و حوا (علیهما السلام) بعد از خلقت در جنّت ساکن شدند:
«وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما؛[بقره/۳۸] و گفتیم: اى آدم، تو و همسرت در این باغ ساكن شوید و از (میوه و نعمتهاى) آن به فراوانى از هر جاى آن كه خواهید بخورید.»
و نکته ای که باید به آن توجه کرد، معنای جنّت است: « جنّت از ریشه جَنَّ به معنای پوشیدن و مستور كردن است. على هذا بقلب جنان گویند كه در میان بدن پوشیده است، به سپر مجنّ و مجنّة گویند كه صاحب سپر را میپوشاند، بباغ و مزرعه و چمن جنّت و جنّات گویند كه روى زمین را میپوشانند بچّه را از آن جنین گویند كه شكم مادر او را پوشانده است و مجنون كسى است كه عقلش پوشانده شده باشد جنّ در عرف قرآن موجودى است با شعور و اراده كه باقتضاى طبیعتش از حواسّ بشر پوشیده شده است.[۱]
بنابراین از لغت جنّت تنها می توانیم دریابیم که آن دو در باغی پوشیده ساکن شده بودند. و بنا بر دلایلی این باغ از باغ های بهشت آخرتی نبوده است. چون ۱- کسی که در آن بهشت ساکن می شود، هرگز از آن بیرون نمی شود. ۲- آن بهشت در مقابل اعمال انسان و مزد است و برای کسی که هیچ عملی انجام نداده نیست. ۳- در آن بهشت ممنوعیت وجود ندارد و انسان را از نعمت های دم دستش منع نمی کنند، در حالی که آدم و حوا منع شده بودند. ۴- در آن بهشت تکلیف وجود ندارد و ...
بنابراین قطعا شیطان وارد بهشت آخرتی نشده است تا ورود او به آن بهشت که نشانه رضایت خدای متعال است، با رانده شدن شیطان منافاتی داشته باشد.
اما جزئیات اینکه باغ آدم و حوا کجا بوده و شیطان چگونه وارد آن شده است، مساله ای است که آن را به طور کامل نمی دانیم بلکه از روایات تنها بعضی از ابعاد آن مشخص شده است:
« مراد به اینكه گفتیم از بهشتهاى دنیا بوده، این است كه از بهشتهاى برزخى بوده، كه در مقابل بهشت خلد است و در بعضى از قسمتهاى این روایات اشاره باین معنا هست، ... علاوه بر اینكه عده اى از روایات از اهل بیت ع دلالت دارد بر اینكه بهشت آدم در آسمان بوده، و او با همسرش از آسمان نازل شدند»[۲]
« اینكه ابلیس چه جور خود را بادم و همسرش رسانید؟ و براى اینكار از چه وسیلهاىاستفاده كرد؟ در روایات صحیح و معتبر، چیزى در آن باره نیامده. ولى در بعضى اخبار آمده: كه مار و طاووس دو تا از یاوران ابلیسند، چون ابلیس را در اغواء آدم و همسرش كمك كردند، و چون این روایات معتبر نبودند، از ذكر آنها صرفنظر كردیم، و خیال مىكنم از روایات جعلى باشد.»[۳]
«بهشت آدم كدام بهشت بود؟ در پاسخ این پرسش باید به این نكته توجه داشت كه گرچه بعضى آن را بهشت موعود نیكان و پاكان مىدانند، ولى ظاهر این است كه آن بهشت نبود. بلكه یكى از باغهاى پر نعمت و روحافزاى یكى از مناطق سر سبز زمین بوده است. زیرا اولا بهشت موعود قیامت، نعمت جاودانى است كه در آیات بسیارى از قرآن به این جاودانگى بودنش اشاره شده، و بیرون رفتن از آن ممكن نیست و ثانیا ابلیس آلوده و بىایمان را در آن بهشت راهى نخواهد بود، نه وسوسههاى شیطانى است و نه نافرمانى خدا.[۴]