آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳ ۱۱:۴۹ قبل از ظهر
|
|||||
آوردهاند که...اعتقاد به معجزه و امور خارق العاده و غیرطبیعى براى مردم مسلمان و معتقد به كتاب مقدس آسمانى قرآن یك اصل مسلم و قطعى است زیرا قرآن كریم معجزات فراوانى را براى انبیاء عظام و پیامبران عالیقدر صریحا اثبات مى نماید و همچنین به جانشینان و اوصیاء و مقربان درگاه حق. چنانچه در قرآن مى فرماید: «وابتغوا إلیه الوسیلة» یعنى بوسیله محمد و آل محمد علیهم السلام به خدا تقرب و آن بزرگواران را در خانه حق شفیع کنید تا مهمات دین و دنیا و آخرت را كفایت فرماید. رازدانِ دلتنگانمرحوم حاج شیخ محمدجواد بیدآبادى به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام و توقف چهل روز در مشهد مقدس به اتفاق خواهرش از اصفهان حركت نمود و به مشهد مشرف شدند. چون هیجده روز از مدت توقف، در آن مكان شریف گذشت، شب آن حضرت در عالم مکاشفه به ایشان امر فرمودند: فردا باید به اصفهان برگردى. عرض مى كند: مولاى من ! قصد توقف چهل روزه در جوار شما كرده ام و هنوز هجده روز بیشتر نشده است . امام علیه السلام فرمود: چون خواهرت از دورى مادرش دلتنگ است و از ما مراجعتش را به اصفهان خواسته براى خاطر او باید برگردى . آیا نمى دانى كه من زوار را دوست مى دارم؟ چون مرحوم حاجى بیدار مى شود، از خواهرش مى پرسد كه از امام رضا علیه السلام روز گذشته چه خواستى؟ گفت : چون از مفارقت مادرم سخت ناراحت بودم، به آن حضرت شكایت كرده، درخواست مراجعت نمودم . گفت: خواهرم! غمگین مباش؛ حضرت رضا علیه السلام به من دستور دادند كه فردا به اصفهان برگردیم. طبیب حقیقیمرحوم شیخ موسى نجل شیخ على نجفى نقل فرمود: به زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام مشرف شدم، دچار بیمارى سختى شدم و در اثر آن ناخوشى هر دو چشمم آب سیاه آورد، بطوری كه جائى را نمى دیدم.. مبلغى هم پول داشتم، صاحب خانه بعنوان قرض از من گرفت و مركبى هم داشتم كه صاحب خانه از من خریده بود نه پولى را كه طلب داشتم مى داد، نه وجه مركب را و چند كتاب هم داشتم، مفقود شد و از این جهات بسیار دلتنگ بودم . آنگاه با دلتنگى تمام نزد طبیب رفتم. چون چشمانم را دید دوائى را تجویز نمود و گفت تا سه روز آن را استفاده نما اگر بهبودى یافتى فبها، اگر بهبودى نیافتى علاجى ندارد، چون آب سیاه آورده. من به گفته او عمل كردم بهبودى حاصل نشد. لذا مایوس از همه جا شده رو به دارالشفاى حقیقى كه حرم حضرت رضا علیه السلام باشد شدم. وقتى مشرف شدم به آن حضرت عرض كردم: اى سید من! مى دانى كه من براى تحصیل علوم دینیه آمده ام و اكنون چشمم چنین شده و حال شفاى چشمم و وصول طلبم و وجه مركب و كتابهاى خود را از حضرتت مى خواهم . از صبح كه به حرم مشرف شدم تا ظهر مشغول گریه و زارى بودم. آنگاه براى ظهر به منزل رفتم و بعد از نماز و صرف نهار خواب مرا ربود. وقتى از خواب بیدار شدم، چشمانم را روشن و بینا دیدم. با خود گفتم: خوابم یا بیدار؟ فوراً برخاستم و به راه افتادم . اهل خانه چون مرا بینا دیدند تعجب كرده و از مرحمت حضرت رضا علیه السلام اظهار خوشحالى نمودند. بعد از این قضیه آن طلبى را كه داشتم با وجه مركب به من رسید و كتابهاى مفقود شده نیز پیدا شد. مهماندار مهربان
كلید انداخت و درب را گشود من همه به همان اطاق همیشگی رفتم و روضه را خواندم و بازگشتم. ماه بعد كه جهت منبر مشرف شدم، اهل آن خانه از من پوزش طلبیدند كه ماه گذشته برای اولین بار روز تولد حضرت رضا علیه السلام مشهد مشرف شدیم و شما پشت درب آمدید. من گفتم: خواهری درب را باز كرد و گفت: شما روضه را بخوانید اینها مشهد هستند. اهل خانه گفتند: ما به كسی كلید نداده بودیم و از جریان گشودن درب بی خبر هستیم. سپس گفتند: ما در همان نزدیكی حرم شریف یك اطاق در طبقه پنجم كرایه كرده بودیم هنوز مشغول اثاث كشی بودیم كه طفلی از ما از بالای بام به زیر افتاد. من (خانم آن خانه) حضرت رضا علیه السلام را صدا زدم كه: آقا ما هنوز به حرم مشرف نشده ایم به داد برس. آمدم پایین و صدا زدم من مادر این بچه هستم. بچه رااز مردم گرفتم داخل ماشین شده به طرف بیمارستان امام رضا علیه السلام رفتیم در بین راه بچه چشمهایش را باز كرد و گفت: مادر: من باكم نیست. گفتم: مگر از بام نیفتادی؟! گفت: نه، بین راه آقایی مرا گرفت و روی زمین گذارد. نیتِ پاک یک عاشقشخص بازرگانى به قصد زیارت حضرت رضا صلوات الله علیه از محل خود حركت نموده رو به راه گذاشت .در بین راه در یكى از منازل كه منزل كرده بود، یك مرد كور و نابینا كه مادرزادى بود مطلع شد و فهمید كه آن مرد رو به زیارت حضرت رضا علیه السلام مى رود. از او خواهش و استدعا كرد كه چون مشرف شدى و زیارت كردى چون خواستى برگردى قدرى از خاك روضه منوره آن بزرگوار براى من بیاور، شاید خداى متعال ببركت آن تربت مطهره شریفه چشمان مرا شفا مرحمت فرماید. آن شخص هم خواهش او را قبول كرد. وقتى مشرف شد و زیارت كرد هنگامى كه از مشهد حركت كرد یادش رفت از خاك بردارد تا به همان منزل رسید كه كور خواهش خاك كرده بود و اتفاقاً بسیار بى خرجى شده بود و آن كور هم مطلع شد كه آن زائر از زیارت برگشته لذا به نزد او آمد و مطالبه خاك كرد. آن زائر تاجر چون فراموش كرده بود و نمى خواست جواب ناامیدى به آن كور بدهد. فوراً از جا برخاست و رفت و قدرى خاك از همان مكان برداشت و براى او آورد. آن مرد كور هم با خوشحالى تمام گرفت و با خلوص نیت كه این خاك، خاك قبر امام رضا علیه السلام است، بر چشمان خود كشید. همان شب از نظر عنایت حضرت رضا علیه السلام چشمهاى او بینا شد. پس هدیه بسیارى به آن زائر داد و آن زائر به بركت وجود مقدس امام هشتم علیه السلام مخارج راهش فراهم آمد و روانه شد. چیز نادیده چه لذت دارد آنكه دیدست و چشیدست بصیرت دارد هر كه نشناخت رضا را و اطاعت ننمود از كجا، كی خبر از فیض و سعادت دارد؟ تا نیایی و نبینی تو جلال و كرمش تو چه دانی كه به زائر چه محبت دارد رافتش را بنما درك تو از نام رئوف چون ز لطفش به خلایق همه رافت دارد ضامن آهوی وحشی شده تا دریابی كه به زوار و غریبان چه كرامت دارد (آیة الله فخرالمحققین شیرازی) فرآوری: ابوالفضل صالح صدر بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان منابع: كرامات الرضویه علیه السلام، على میرخلف زاده. داستانهاى شگفت انگیز، سیدعبدالحسین دستغیب. عنایات و معجزاتی از امام هشتم علیه السلام، قاسم میرخلف زاده.
ویرایش موضوع توسط : انتظار
در تاریخ : شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳ ۱۲:۲۵ بعد از ظهر می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||
|
اطلاعات نویسنده |
آوردهاند که...
شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳ ۱۲:۳۰ بعد از ظهر
[1]
|
|||
مدیر انجمن انجمن دفاع مقدس
شماره عضویت :
1784
حالت :
ارسال ها :
3460
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
462
اعتبار کاربر :
72225
پسند ها :
2031
تشکر شده : 2670
|
LIKE
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
آوردهاند که...
شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳ ۱۲:۵۹ بعد از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1102
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
شكوه حرم رضوی از هر منظری كه بنگری چشمنواز است و جذبهاش تكرار را بر نمیتابد و هر دردمندی، سالخورده یا میانسال یا خردسال، روی سوی تنها آرامشگاهی دارد كه در آن امید خالصانه هیچ مخلصی رنگ نمیبازد.
پیرامون ضریح مطهرش هماره آكنده از ولایت پیشگانی است كه هرگز دل به غیر بارگاه ولایت نسپردهاند و امیدی جز از این بارگاه نمیبرند و این احساس آسمانی خود را با فریاد كردن صلواتهای پیاپی به آگاهی میرسانند.
اشك دیدگان هر یك از آنها فریاد رسایی است گویای دردهاشان كه تنها سرورشان عرض حال آنان را از سرشك دیدههاشان میخواند و بیهیچ گفتگویی خواسته ایشان بر میآورد.
حقیقتاً آنها كه در شهر خویش امام رضا(ع) ندارند هنگام هجوم دردهای نگفتنی چه میكنند و سفره دل خویش در كجا میافكنند.
درد رسیدگان پناه جو در حرم امام، محدوده سنی ندارند، طفلی خردسال را در آغوش مادر میبینی كه مادرش ضجه كنان بهبود فرزندش را طلب میكند، یا مرد جوانی كه پتویی بر خویش افكنده و خود را دخیل كرده و پس از آزمودن همه دكترها اینك روی به طبیب الاطباء آورده و تردید ندارد كه تنها اوست كه با اذن الهی میتواند تن آزرده وی را از چنگال درد و بیماری رهایی بخشد و آن سوی دیگر زنی كهنسال كه زیر لب زمزمه میكند و اشك چشمش لبهای تفتیده او را نمی میدهد و...
هر كه را میبینی میگرید، از بهر شفایی كه میخواهد، یا از سر شوقی و شوری كه پنهان كردنش شدنی نیست.
به حقیقت شمار آنان كه در این درگاه به مراد خویش رسیدهاند و خوشه كامیابی چیدهاند دانسته نیست و هرگز نمیتوان شفایافتگان این پاره پردیس را كه گاه تا روزی چند صد هزار زائر مشتاق را پذیراست به عدد در آورد و آنچه گفته میآید و آشكار میشود، بیگمان تنها اندكی از گروه بیشماری كه به آنچه در دل داشتهاند رسیدهاند و دل نهفتهای سر به مهر خویش را همچنان سر به مهر برآورده یافتهاند و البته اینها همه نه به چشم سر كه به چشم سر یافتنی است و بس.
بحث شفا، حقیقتی نیست كه تنها در عصر كنونی كشف یا مطرح شده باشد، بلكه اعتقاد به نیروهای ماورایی، همزاد و همراه انسان از آغاز خلقت بوده است.
موارد زیادی از شفای روحی، فكری پیش از دورهی نبوت موسی(ع) در اسناد تاریخی آن زمان ثبت شده است. عهد عتیق مملو از موارد شفای روحی و فكری است. الیشا، الیا، دانیال و دیگر پیامبران شفا دهندههای روحی بودند. همه این پیامبران به ژرفای وجود بشر دست یافته بودند و اصل شفا را كه در درون هر یك از ما قرار دارد آزاد میكردند.
نحوه شفای عیسی مسیح این گونه بود كه اگر حالات روانی خود را اصلاح كنیم، حالات و بیماریهای فیزیكی ناپدید خواهد شد.
همچنین پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) در زمان خودشان و حتی بعد از رحلت و شهادتشان انسانهای بسیاری را شفا دادهاند و میدهند و هم اكنون هستند كسانی كه هر شب جمعه و یا در مواقع خاص دیگر با توسل به ائمه اطهار(ع) یا با رفتن به اماكن مقدسه شفا میگیرند.
هر انسان دردمندی از طریق ذكر، توسل، ایمان و اعتقاد قلبی به خدا و اولیای او، میتواند از راهی میانبر زودتر به مقصد برسد.
از امام كاظم(ع) روایت شده است هر دردی دعایی دارد؛ پس اگر دعا به بیمار الهام شد اجازه شفایش داده شده است؛ یعنی وقتی در بیمار حالت دعا و توجه به سوی خدای سبحان پدیدار میشود، شفای او نزدیك شده است و براساس تعالیم اسلامی، شفا به امر خدا در اختیار اولیای خداست.
می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
آوردهاند ، که... ، |
|