شبهه؟!!!
با ادعاي الهي بودن منصب امامت علي ابنابيطالب، چرا هيچ آيهاي در شأن ايشان در قرآن كريم وجود ندارد؟!!!!
جواب اجمالي:
از روايات خاصّه و عامّه استفاده ميشود كه حدود سيصد آية در قرآن دربارة امامت و ولايت امام علي ـ عليه السّلام ـ شأن و منزلت آن حضرت نازل و وارد شده است كه اهم آن را ميتوان، آيهي اكمال، آيهي تبليغ، ولايت، آيهي اولوالامر، و آيهي تطهير و مباهله و... دانست. اگر چه در هيچ يك از آن آيات نام ايشان مطرح نشده ولي با قرايني كه وجود دارد از جمله روايات مراد از آنها، ولايت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ است.
جواب تفصيلي:
براي روشن شدن جواب لازم است به نكاتي اشاره شود:
1ـ قرآن به الهي بودن امامت تصريح دارد: چنانكه ابراهيم بعد از مقام نبوّت و رسالت و مقام خليل اللهي، آخرين مقام و بالاترين منصبي كه به او عنايت ميشود، امامت است. چنانكه قرآن ميفرمايد:
«انّي جاعلك للناس اماماً ... لاينال عهدي الظالمين.» (بقره124)
«من تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم. ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من نيز اماماني قرار بده». خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نميرسد»
2ـ تمام جزئيات احكام و معارف در قرآن بيان نشده: آنچه در قرآن آمده كليّات است و در مواردي به جزئيات اشاره شده است. و مسئلة امامت مسئلة كلّي است و مصداق آن مسئله جزئي است و در عين حال در قرآن بدان اشاره شده، هر چند تصريح نشده است.
3ـ خداوند در قرآن، پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ، را به عنوان مبيّن و مفسّر كتاب معرفي كرده است ميفرمايد:
...وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (نحل44)
«ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه را كه به سوي مردم نازل شده است، براي آنها (بيان نموده) روشن سازي و شايد انديشه كنند.»
بعداً اشاره ميشود كه پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ به امامت امام علي ـ عليه السّلام ـ تصريح نموده است.
بعد از اين مقدّمه در جواب بايد گفت: كه آيات عديدهاي در قرآن دربارة اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ، امامت آنحضرت، شأن و منزلت آن آمده است. اگر چه در هيچيك از آنها صريحاً نام آن حضرت، به جهت مصالحي برده نشده است.
چنانكه خوارزمي و متّقي هندي، در روايتي از رسول خدا نقل نموده است كه فرمود:
«ما انزل الله تعالي آية « يا ايها الذين آمنوا»الّا وَعَليّ رَاْسُها و اميرُها». خداوند آيهاي «يا ايها الذين آمنوا» نازل نفرمود جز آنكه امام علي ـ عليه السّلام ـ بالاترين (مصداق) و امير(مصداق آيه) شمرده ميشود.[3]
(در ص 280، مناقب خوارزمي دارد... الّا كان عليٌ شريفها و اميرها).
سلطان الواعظين از محمّد بن يوسف گنجي شافعي و طبراني نقل نموده، كه سيصد آيه از قرآن دربارة آن حضرت نازل شده است.[4] و حاكم حسكاني متوفاي 470 هـ مجموع آيات فوق را در 2 جلد جمعآوري نموده است.[5]
كه ما به بعضي از آيات معروفه كه در شأن اميرالمؤمنين حضرت علي ـ عليه السلام ـ طبق مدارك و منابع معتبر شيعه و اهل سنّت آمده است اشاره ميكنيم:
1ـ آيهي تبليغ: خداوند ميفرمايد:
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (مائده67)
«اي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ـ آنچه را كه خداوند بر تو نازل كرده است به مردم برسان، و اگر چنين نكني، گويا رسالت خويش را به انجام نرساندهاي و خداوند ترا از مردم حفظ خواهد كرد، و بهراستي خداوند گروه كافران را هدايت نميكند.»
باتفاق شيعه، و عدّهاي از بزرگان اهل سنّت، آيهي مذكور در مورد ولايت و امامت اميرالمؤمنين در واقعه غديرخم نازل شده است، چنانكه سعيد خدري و ابن عباس نقل نمودهاند: كه آيهي شريفة «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك...« در روز غدير خم بر پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مورد امام عليبن ابيطالب ـ عليه السلام ـ نازل شده است».[7]
2ـ آيهي اكمال: چنانكه قرآن ميفرمايد:
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَّهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ ۗ وَمَن يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (مائده5)
«امروز دين را براي شما كامل نمودم و نعمت خويش را بر شما تمام نمودم و اسلام را بهعنوان دين براي شما اختيار نموده، بدان راضي شدم»
[8]
آيهي فوق بهاتّفاق علماي شيعه،[9] و گروهي از علماي اهل سنّت دربارة امام علي ـ عليه السّلام ـ وارد شده است. چنانكه خوارزمي نقل نموده است كه بعد از بالا بردن دست امام علي ـ عليه السّلام ـ توسط پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در غدير خم، و معرّفي آن بهعنوان ولي و جانشين خود، هنوز پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امام علي ـ عليه السّلام ـ از هم جدا نشده بودند، كه آيهي اكمال «اليوم اكملت ...» نازل شد حضرت فرمود: (الله اكبر بر كامل نمودن دين، و تمام نمودن نعمت، و رضايت خداوند به رسالت من، و ولايت علي «و رضي الرّب برسالاتي، و الولايه لعلي» پس در حق ياري كنندگان امام علي ـ عليه السّلام ـ دعا فرمود، و خواركنندگان امام علي ـ عليه السّلام ـ را نفرين[10]
3ـ آيهي ولايت:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ(مائده55)
چنانكه در قرآن آمده «انما وليكم الله ...» ولي و سرپرست و رهبر شما تنها خدا است و پيامبر او، و آنها كه ايمان آوردهاند، و نماز را بر پاي ميدارند، و در حال ركوع زكات ميپردازند»[11]
آيهي فوق هم بهاتّفاق شيعه[12] و گروهي از علماي اهل سنّت در بارهاي امام علي ـ عليه السّلام ـ و ولايت او نازل شده است و مرحوم علّامه اميني نام 66 نفر از بزرگان عامّه را با كتبشان ذكر مينمايد كه نزول آيهي شريفه را در مورد اميرالمؤمنين پذيرفتهاند.[13] از جمله خوارزمي، جريان صدقه دادن انگشتر در حال ركوع توسط علي ـ عليه السّلام ـ را مفصّل نقل نموده است[14] چنانكه حاكم «حسكاني» حنفي نيشابوري از دانشمندان معروف قرن پنجم در «شواهد التنزيل» به پنج طريق از «ابنعباس» به دو طريق از «انس بن مالك» و به دو طريق از «محمّد بن حنفيّه» و با يك طريق از «عطاء بن السائب» و يك طريق از «عبدالملك بن جريح مكّي» از پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل ميكند كه آيهي «انما وليكم الله ...» دربارة امام علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده كه در حال ركوع، انگشتر به سائل داد.[15]
4ـ آيهي اولي الامر:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا
در قرآن ميخوانيم «اي كساني كه ايمان آوردهايد، اطاعات كنيد خدا را، و اطاعت كنيد رسول خدا را «و اوليالامر منكم» و اولي الامر از خودتان را.[16]
«حاكم حسكاني» حنفي نيشابوري، ذيل اين آيه، پنج حديث نقل كرده كه در همه آنها عنوان «اولي الامر» بر امام علي ـ عليه السّلام ـ (بهعنوان يك مصداق روشن) تطبيق شده است، در نخسين حديث از خود امام علي ـ عليه السّلام ـ نقل ميكند كه وقتي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: شركاي من كساني هستند كه خداوند آنها را قرين خودش و من ساخته و دربارة آنها آيهي «يا ايها الذين امنوا اطيعو الله...» را نازل كرده است. از آن حضرت پرسيدم «يا نبي الله من هُم»؟ اي پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ اولي الامر كيانند؟ قال انت اوّلهُم» فرمود: تو نخستين آنها هستي، و به همين مضمون است چهار حديث بعدي[17] و همچنين آيهي تطهير[18] مباهله[19] پاداش رسالت[20] علم الكتاب[21] و آيهي صادقين، خير البريّه، ليلية المبيت، حكمت، سورة هل اتي، سقاية الحاج، آيهي صالح المؤمنين، سورة احزاب، بينه و شاهد، آيهي صديقون آيهي نور، آيهي انذار. مرج البحرين، نجوا، سابقون، آيهي انفاق و آيهي محبّت،[22] آيهي مسئولان.[23] هر چند به صراحت نام امام علي ـ عليه السلام ـ در قرآن نيامده است ولي طبق اعتراف اهل سنت و شيعه براي امامت و فضيلت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده است و قابل انكار نيست
[1] ـ سورة بقره، آية 124.
[2] ـ سورة نحل، آية 44.
[3] ـ موفق بن احمدبن محمّد مكّي خوارزمي، المناقب (قم، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدّرسين، سوّم، 1417)، ص 266ـ 267 روايت 249 و ر.ك: علي متّقي هندي، كنزالعّمال (بيروت، موسسة الرساله، پنجم، 1405 هـ 1985 م)، ج 11 ص 604 روايت 32920.
[4] ـ سلطان الواعظين شيرازي، شبهاي پيشاور (تهران دارالكتب الاسلامية، سي و هفتم، 1376) ص 386.
[5] ـ حافظ عبيدالله حاكم حسكاني، شواهد الّنزيل بقواعد التفصيل، (بيروت، موسسة الاعلمي، 1392هـ) در 2 جلد.
[6] ـ سورة مائده، آيهي 67.
[7] ـ الف: منابع شيعه، 1ـ ر.ك: علّامه عبدالحسين اميني نجفي، الغدير، (تهران، دارالكتب الاسلامية، دوّم 1372)، ج 1، ص 223 ـ 214. و ر.ك: آية الله مكارم شيرازي و جمعي از دانشمندان، پيام قرآن (قم، نسل جوان، دوّم، 1374)م ج 9، ص 389 ـ 117،
ب: منابع اهل سنّت: 1ـ جلال الدين عبدالرحمان بن ابيبكر السيوطي، تفسير دار والمنثور في التفسير بالمأثور، (بيروت، المكتبة ؟؟؟؟)، ج 2، ص 327، ذيل آيهي 67، سورة مائده. 2ـ رشيد رضا الوّهابي مذهباً، تفسير المنار (بيروت، دارالمعرفة، الطبعة الثانية)، ج 6، ص 463، ذيل آيهي مذكور.
[8] ـ سورة مائد، آيهي 5.
[9] ـ الغدير (پيشين)، ج 1، ص 237 ـ 230 و ر.ك: پيام قرآن (پيشين) ج 9، ص 188 و... .
[10] ـ المناقب، للخوارزمي (پيشين) خطبه 135، روايت 152 و ر.ك: حافظ حسكاني، شواهد التنزيل (پيشين)، ج 1، ص 157، حديث 211.
[11] ـ سورة مائده، آيهي 55.
[12] ـ ر.ك: الغدير، (پيشين)، ج 3، ص 162، و ر.ك: پيام قرآن، (پيشين)، ج 9، ص 2001 و... .
[13] ـ الغدير (پيشين) ج 3، ص 162ـ 156.
[14] ـ المناقب الخوارزمي، ص 264، روايت 246 و ص 266، روايت 248.
[15] ـ ابيالقاسم عبيدالله بن احمد الحسكاني ، شواهد التنزيل، (بيروت، موسسة الاعلمي)، ج 1، ص 161 الي 168.
[16] ـ سورة نساء، آيهي 59.
[17] ـ ر.ك: شواهد التنزيل حسكاني (پيشين)، ج 1، ص 148 تا 151؛ و ر.ك: پيام قرآن (پيشين)، ج 9، ص 219ـ 215.
[18] ـ سورة احزاب، آيهي 33.
[19] ـ سورة آلعمران، آيهي 61.
[20] ـ سورة شوري، آيهي 23.
[21] ـ سورة رعد، آيهي 43.
[22] ـ ر.ك: المراجعات (پيشين) و پيام قرآن، ج 9، (پيشين) و شواهد التنزيل (پيشين).: كه در پيام قرآن، ج 9، حدود 30 آيه مفصّل مطرح و بحث شده است.
[23] ـ سورة صافات، آيهي 24.