آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۳ ۰۱:۴۰ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
1827
حالت :
ارسال ها :
23
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
144
اعتبار کاربر :
103
پسند ها :
2
تشکر شده : 21
|
مادر جان کجا میروی؟ گفت میرم خانه پسرم . گفتم نزدیک ؟ گفت نه بلوار ابوذر گفتم بیا من میرسونمت گفت مزاحمت نمیشم پسرم! گفتم چه مزاحمتی بیا میرسونمت اومد و به سختی سوار ماشین شد و وقتی راه افتادیم حین حرکت ازش پرسیدم مادر کیو تو بهشت زهرا(س) داری که با این سن و سال به خاطرش خودت رو به زحمت انداختی؟ در جواب گفت تمام هستیم و تنها فرزندم در جنگ شهید شده وقبلنا هر هفته می اومدم و لی الان که پیر شدم دیگه هر وقت بتونم میام. من که با شنیدم این حرفش بغض به گلوم فشار آورده بود با سختی ازش پرسیدم مادر جان با چی میایی؟ کسی میرسونتت؟ گفت نه پسرم با مترو اتو بوس میام گفتم پس چرا الان داشتی پیاده بر میگشتی؟ گفت تنها پولی که داشتم رو امروز دادم و بری پسرم گل خریدم و گذاشتم بالای سر قبرش و دیگه پول نداشتم که بلیط مترو بخرم برای همین پیاده راه افتادم که برم سمت خونه!
ویرایش موضوع توسط : مشتاق وصال
در تاریخ : یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۳ ۰۱:۴۱ بعد از ظهر
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
مادر جان کجا میروی؟
یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۳ ۰۳:۲۵ بعد از ظهر
[1]
|
||
عضو
شماره عضویت :
1535
حالت :
ارسال ها :
1343
محل سکونت : :
زنجان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
249
اعتبار کاربر :
9930
پسند ها :
507
تشکر شده : 1638
|
بر من
می پسندم 0 |
||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
مادر ، جان ، کجا ، میروی؟ ، |
|